رفتن به مطلب
جورامون

بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

شما به قسمت ششم چه امتیازی میدید؟  

83 رای

  1. 1. شما به قسمت ششم چه امتیازی میدید؟

    • 1
      3
    • 2
      0
    • 3
      1
    • 4
      0
    • 5
      2
    • 6
      2
    • 7
      2
    • 8
      11
    • 9
      16
    • 10
      46


Recommended Posts

با این تئوری اژدهای یخی مشکل دارم، حتی کامیک های دی سی و مارول هم رده نوجوانانش اینقدر مسخره نیست، چطوری یه دستگاه جوش ممکنه تبدیل بشه به یخ ساز؟!!

اما مثل اینکه مخاطب سریال (بخش عمده ایش) از همین الان باور کردن اژدهایی که آتیش از دهنش میاد حالا هر گازی که با هر نوع احتراقی مشتعل میشه قراره یهو یخ و سرما تولید کنه؟ بنظرم منطقیش اینه که یا همچنان آتش بزنه یا کلا قابلیتی نداشته باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
amione » پنج شنبه شهریور 2, 96 9:29 pm[/url]"]با این تئوری اژدهای یخی مشکل دارم، حتی کامیک های دی سی و مارول هم رده نوجوانانش اینقدر مسخره نیست، چطوری یه دستگاه جوش ممکنه تبدیل بشه به یخ ساز؟!!

اما مثل اینکه مخاطب سریال (بخش عمده ایش) از همین الان باور کردن اژدهایی که آتیش از دهنش میاد حالا هر گازی که با هر نوع احتراقی مشتعل میشه قراره یهو یخ و سرما تولید کنه؟ بنظرم منطقیش اینه که یا همچنان آتش بزنه یا کلا قابلیتی نداشته باشه.

دنیای نغمه، دنیایی هست که چنین چیزی رو ممکن کرده.. وجود خود "اژدهایان"، غول ها،

دیوار 700 فوتی که چند صد مایل با یخ و جادو کشیده شده، زنده شدن مرده ها و آبی شدن چشم هایشان، خانه ای با هزاران چهره که با برداشتن هرکدام تبدیل به خود اون شخصیت میشوند، در این دنیا ممکن است.. پس احتمالا با این همه جادو و عوامل ماورایی، تبدیل شدن دستگاه جوش به یخ ساز اصلا به چشم نمی آد و در این دنیا "اصلا" جزء غیر ممکن ها نیست..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
hamid.dnd » پنج شنبه شهریور 2, 96 11:39 am[/url]"]
Gemini » چهارشنبه شهریور 1, 96 11:36 pm[/url]"]من اسپویل قسمت 7 رو نخوندم اما فکر میکنم در نهایت با از بین رفتن جادوی دیوار همراه بشه..اینکه کل دیوار به اون عظمت فرو بریزه کمی دور از ذهنه!! البته دوستای اسپویل خون بهتر میدونن. استفاده از جادوی اژدها (و همچنین رد شدن برن از دیوار) احتمالا باعث میشه نایت کینگ و ارتشش به وستروس قدم بذارن..

در کل در اینکه این اژدها، مفت از دست رفت شکی درش نیست و اگر گروه یکم دیرتر حرکت میکردن، باید فاتحه دروگون رو هم میخوندیم.. حالا قدرت ویسریون زیر دست شاه شب احتمالا 10 برابر موقعی میشه که برای زنده ها میجنگید. و این یکمی غیر قابل تحمله چون با این اوصاف کشتن دو اژدهای دیگه برای نایت کینگ اژدهاسوار مثل کشتن دوتا "پشه" هست..

من خودم طرفدار سریالم اما این که همچین قدرت خدا مانندی در این فصل به نایت کینگ دادند و احتمالا فصل بعد شاهد افتش خواهیم بود، روی اعصاب هست.. امیدوارم در کتاب این طور نشه...

 

با مفت از دست رفتن اژدها موافقم

اما در کل الان با این رویداد ، دنی و جان و همه متوجه شدن که اژدهایان چقدر دربرابر شاه شب آسیب پذیر هستند

اگر نمیرفتن و این مورد رخ نمیداد

در آینده و جنگ حتمی بینشون ، شاه شب اون موقع اژدهایان رو با نیزه یخی میزد و به این صورت دیگه راه فراری هم نبود

الان حداقل میدونن نمیتونن با اژدها جلوی شاه شب بایستند

باید راه دیگری پیدا کنن

البته اژدهای یخی واقعا بالانس رو بهم میزنه .. چطوری باید نابودش کنن؟؟

 

زیاد سخت نگیر. راهشو توی همین قسمت گفت. با نابود کردن کسی که تبدیلش کرده ....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

وقتی ایده هایی مرک و تولد و پیشگویی و این چیزا رو می خونم فقط یاد فیلم هندی می افتم. البته مارتینم ایده های فیلم هندی زیاد استفاده کرده ولی خوب اینایی که مطرح شده اگه درست در بیان دیگه از حد فیلم هندی و خواهران غریب و از این چیزا گذشته!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Gemini » پنج شنبه شهریور 2, 96 11:55 pm[/url]"]
amione » پنج شنبه شهریور 2, 96 9:29 pm[/url]"]با این تئوری اژدهای یخی مشکل دارم، حتی کامیک های دی سی و مارول هم رده نوجوانانش اینقدر مسخره نیست، چطوری یه دستگاه جوش ممکنه تبدیل بشه به یخ ساز؟!!

اما مثل اینکه مخاطب سریال (بخش عمده ایش) از همین الان باور کردن اژدهایی که آتیش از دهنش میاد حالا هر گازی که با هر نوع احتراقی مشتعل میشه قراره یهو یخ و سرما تولید کنه؟ بنظرم منطقیش اینه که یا همچنان آتش بزنه یا کلا قابلیتی نداشته باشه.

دنیای نغمه، دنیایی هست که چنین چیزی رو ممکن کرده.. وجود خود "اژدهایان"، غول ها،

دیوار 700 فوتی که چند صد مایل با یخ و جادو کشیده شده، زنده شدن مرده ها و آبی شدن چشم هایشان، خانه ای با هزاران چهره که با برداشتن هرکدام تبدیل به خود اون شخصیت میشوند، در این دنیا ممکن است.. پس احتمالا با این همه جادو و عوامل ماورایی، تبدیل شدن دستگاه جوش به یخ ساز اصلا به چشم نمی آد و در این دنیا "اصلا" جزء غیر ممکن ها نیست..

بله می دونم من هم هفت سال هست که درگیر سریال هستم درسته که قدرتهای ماورایی و پیشینه های متعددی داره داستان اما اوج خیال پردازیش به اژدها و بخشی افسانه ها و چیزهایی از این دست ختم میشه و همیشه حتی معجزاتش چیزی فرای منطق داستان نبوده (تو دنیای خودمون هم زامبی و اژدها بصورت افسانه هست و حتی پیامبران مرده زنده می کردن) منظور من اینه که بی منطقی داستان گویی تا سرحد همین چیزها بوده ب عبارت دیگه ایده هایی ناب هست که ما کلا اظهار نظری نمی تونیم بکنیم و غریبه هستیم اما بخشی از روایت داستان برامون ملموس تر و منطقی تر هست شاید یه نوجوان براش مهم نباشه چطوری اژدها تو فیلم آتش شلیک می کنه اما برای من حتمن باید یه توجیحی باشه مثلا دو تا لوله ای که گذاشتن تو کناره های دهن اژدها و گاز متان (معده یا روده) و این حرفا اما اگر قراره سرما شلیک کنه ؟ قراره چجوری گاز هلیوم فشرده رو مثلا با بازدمش تولید کنه و قبلش خودش تبدیل به یخ نشده باشه ؟

اگر قراره تا این حد هم ب دنیای مارتین گیر ندیم پس نباید ب بعد زمان و داستان اون ور دیوار ایراد بگیریم و اگر قرار بر این هست چرا فیلم فارسی نیگاه نکنیم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دزود دوستان

 

اگه یادتون باشه وقتیکه نایت کینگ برن رو علامتدار کرد ، بعدش تونستن وارد غاری بشن که تا قبلش بخاطر جادوی غار امکان ورود بهش رو نداشتن، پس حالا که برن از دیوار رد شده ، و همچنان هم علامتدار هستش به همین خاطر جادوی دیوار هم از بین رفته و وایت واکرها از دیوار هم رد خواهند شد

 

الان دوتا اژدها مونده، و باتوجه به اینکه جان هم تارگرین هست و با اژدها رابطه خوبی برقرار کرده، پس جان هم افسار اژدهای دوم رو بدست میگیره

 

احتمالا در قسمت پایانی دنریس کشته خواهد شد و اژدهاهاش در اختیار جان قرار بگیره ، و این باعث میشه ارتشهاش هم به همین خاطر باان متحد بشن

 

دلیل کشته شدن دنریس:

دو تارگرین در یک اقلیم نمیگنجند:)

در واقع چون دنریس عمه جان هست ، و بین این دو رابطه عاطفی و عاشقانه شکل گرفته، و قاعدتا همه میدونن که با هم ازدواج نخواهند کرد، پس نتیجه میگیریم تنها راه تمام شدن این رابطه ، کشته شدن دنریس هست

 

یه نکته دیگه اینکه نباید از سلاحی که سرسی برای کشتن اژدها در اختیار داره ساده گذشت. من حدس میزنم در نهایت از همون سلاح برای کشتن اژدهای نایت کینگ استفاده خواهد. با سرنیزه ای از جنس شیشه اژدها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

قدرت سبز بینی که این روزا چند جا دیدم که تو تئوری هاشون میگن شاب شب ازش بهره میبره آیا همون وارگ کردنه یا دیدن آینده ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
House Lannister » جمعه شهریور 3, 96 9:17 pm[/url]"]قدرت سبز بینی که این روزا چند جا دیدم که تو تئوری هاشون میگن شاب شب ازش بهره میبره آیا همون وارگ کردنه یا دیدن آینده ؟

 

سبزبینی همون چیزیه که باعث میشه برن بتونه وقایع مختلف رو در زمان های مختلف ببینه. از میان هزاران نفر یک نفر وارگ میشه و از میان هزاران وارگ یکی قدرت سبزبینی داره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان اینکه میگین یه سر اژدها قطع شده و نشون میده گه فقط جان و دنریس تارگرینن درس نیست سر اژدها قطع نشده که فقط اژدها ماله دنریس بود الان ماله شاه شبه و وایت شده این دلیل نمیشه که کلا زیر سوال ببریم شاید این نشون میده که نایت کینگ یه تارگارینه بعدشم من یادم نمیاد جایی گفته شده باشه واسه اینکه اژدها سوار شی باید تارگرین باشی اون پیشگویی هم فقط میگفت اژدها سه سر داره و نشونم میده که یکی از اژدها سواران نایت کینگه و من فک نمیکنم جان تارگارین باشه چون فک نکنم عوامل سریال چیزیو که قابل پیش بینیه تو سریال بزارن البته احتمالشم زیاده چون باتوجه به کشفیات سموئل اینا احتمال داره ولی درمورد این که شاه شب یه سر از اون سر سر یا اژدها یا یکی از همون اژدها سوارانه نظر بدید حتما ولی مطمنا اژدها سه سر داره چون اون اژدها حذف که نشده فقط وایت شده و این احتمالم که نایت کینگ تارگین باشه خیلی باحاله

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
پارسا تارلی » شنبه شهریور 4, 96 3:26 pm[/url]"]دوستان اینکه میگین یه سر اژدها قطع شده و نشون میده گه فقط جان و دنریس تارگرینن درس نیست سر اژدها قطع نشده که فقط اژدها ماله دنریس بود الان ماله شاه شبه و وایت شده این دلیل نمیشه که کلا زیر سوال ببریم شاید این نشون میده که نایت کینگ یه تارگارینه بعدشم من یادم نمیاد جایی گفته شده باشه واسه اینکه اژدها سوار شی باید تارگرین باشی اون پیشگویی هم فقط میگفت اژدها سه سر داره و نشونم میده که یکی از اژدها سواران نایت کینگه و من فک نمیکنم جان تارگارین باشه چون فک نکنم عوامل سریال چیزیو که قابل پیش بینیه تو سریال بزارن البته احتمالشم زیاده چون باتوجه به کشفیات سموئل اینا احتمال داره ولی درمورد این که شاه شب یه سر از اون سر سر یا اژدها یا یکی از همون اژدها سوارانه نظر بدید حتما ولی مطمنا اژدها سه سر داره چون اون اژدها حذف که نشده فقط وایت شده و این احتمالم که نایت کینگ تارگین باشه خیلی باحاله

بله لزوما اژدها سوار تارگرین نیست. و در گذشته هم اژدها سواران غیر تارگرین داشتیم. (هرچند که فامیل بودن با تارگرین ها)

اما در مورد جان. دیگه تو سریال به صراحت گفت که جان تارگرینه و فرزند مشروع ریگار تارگرین و لیانا استارک هست. پس در تارگرین بودنش شکی نیست. و در مورد اژدهایی که وایت شد باید گفت که در واقع زنده نیست دیگه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Stannis Baratheon » شنبه شهریور 4, 96 6:12 pm[/url]"]
پارسا تارلی » شنبه شهریور 4, 96 3:26 pm[/url]"]دوستان اینکه میگین یه سر اژدها قطع شده و نشون میده گه فقط جان و دنریس تارگرینن درس نیست سر اژدها قطع نشده که فقط اژدها ماله دنریس بود الان ماله شاه شبه و وایت شده این دلیل نمیشه که کلا زیر سوال ببریم شاید این نشون میده که نایت کینگ یه تارگارینه بعدشم من یادم نمیاد جایی گفته شده باشه واسه اینکه اژدها سوار شی باید تارگرین باشی اون پیشگویی هم فقط میگفت اژدها سه سر داره و نشونم میده که یکی از اژدها سواران نایت کینگه و من فک نمیکنم جان تارگارین باشه چون فک نکنم عوامل سریال چیزیو که قابل پیش بینیه تو سریال بزارن البته احتمالشم زیاده چون باتوجه به کشفیات سموئل اینا احتمال داره ولی درمورد این که شاه شب یه سر از اون سر سر یا اژدها یا یکی از همون اژدها سوارانه نظر بدید حتما ولی مطمنا اژدها سه سر داره چون اون اژدها حذف که نشده فقط وایت شده و این احتمالم که نایت کینگ تارگین باشه خیلی باحاله

بله لزوما اژدها سوار تارگرین نیست. و در گذشته هم اژدها سواران غیر تارگرین داشتیم. (هرچند که فامیل بودن با تارگرین ها)

اما در مورد جان. دیگه تو سریال به صراحت گفت که جان تارگرینه و فرزند مشروع ریگار تارگرین و لیانا استارک هست. پس در تارگرین بودنش شکی نیست. و در مورد اژدهایی که وایت شد باید گفت که در واقع زنده نیست دیگه.

نه داداش به صراحت نگفته فقط گفته که ریگار الیا رو طلاق داده و و در دورن ازدواج کردن باز من فک نمیکنم درست از اب در بیاد این نظریه چون گیم اف ترونز همیشه یه سورپرایز بزرگ دراه و هیچ وقت کلیشه ای نیست و نمیشه حدس زد اینم که ریکار طلاق داده خدامیدونه کجا به درد داستان میخوره بعدشم ریکار از الیا جداشده لیانا که هنوزم همسر رابرت نبوده مگه؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جناب پارسا تارلی

 

در فصل هفت گفته میشه که ریگار با لیانا ازدواج رسمی کرده و از الیا جدا شده. در فصل ششم هم به صراحت میگه که جان فرزند لیانا هستش. به نظر شما چه کسی جز ریگار می تونه پدر جان باشه. لیانا با رابرت نامزد بود و ازدواج نکرده بودن هنوز.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
توروس » یکشنبه مرداد 29, 96 10:26 pm[/url]"]برای توروس

 

توروس که برای من دوست داشتنی ترین شخصیت سریال بود در قسمت ششم رفت.

او که بارها به چشم خود شاهد اتفاقات ماورایی و معجزات بود و به خدمت خداوند نور درآمده بود و در اعتقاد خودش راسخ بود هیچوقت همچون بقیه‌ی باورمندان به عقاید دیگر از بالا به دیگران نگاه نمی کرد. توروس با وجودیکه به حقانیت اعتقادش ایمان داشت با دیگران دوستانه و مداراگرانه رفتار می کرد. توروس آرامش و تواضع یک مومن واقعی را داشت. او حتا خود را نه "شجاع ترین" و اولین فردی که به قلمرو آهن زادگان وارد شد که "مست ترین" نامید،کسی که سر جورا و سرباریستان داستان های شجاعتش را بعد از 10-20 سال همچنان به یاد داشتند.

بدون توروس ، بریک دونداریون انگار نیمی از خودش را ندارد.

کلیگین که بیشترین فاصله را با آتش داشت تحت تاثیر توروس با آتش آشتی کرد.

او در لحظه‌ی مرگ مثل مسافر بود.

بدرود توروس، مردی از میر،مستی از میر که بر مرگ هم سایه ای از زندگی انداختی.

بدرود توروس ،متواضع ترین مومن،شجاع ترین مرد و وفادارترین رفیق.

توروس » چهارشنبه شهریور 1, 96 9:14 am[/url]"]آثار داستانی اعم از رُمان و فیلم و سریال و ... یکی از کارکردهای شان جدا کردن فرد از جهان ملال انگیز اطراف و تحرک بخشیدن به جهان ذهنی اوست. بنابراین خیلی طبیعیست که ما با یک اثر داستانی خیلی احساس نزدیکی کنیم و با آن زندگی کنیم و خلاصه خیلی از آن متاثر شویم و به دقت پیگیری اش کنیم مثل رابطه ای که من و بعضی دوستان با دنیای نغمه و سریال داریم اما، (یک امای بزرگ) لازم است که نسبت یک اثر را با آثار دیگر و درجه و جایگاه شان بدانیم.

کتاب مارتین نه کتاب مقدس است و نه یک اثر همچون "برادران کارامازوف" و "جنایت و مکافات" ; یکی از صدها محصول "بست سلر، پرفروش" از ده ها نویسنده‌ای است که کتاب های جذاب و پرفروش می نویسند، سریال بازی تاج و تخت هم یک اثر "هالیوودی" است که در مواردی سنت شکنی می کند و تمایلات پُست مدرن از خود نشان می دهد و گاهی بر خلاف پیچ، می پیچد. اما هم کتاب و هم سریال آثاری مربوط به "جریان اصلی" و "هالیوودی" اند و گاهی هم هندی می شوند. اینکه ما چیزی را دوست داشته باشیم و از آن لذت ببریم یک چیز است - خیلی هم خوب و عالی-و اینکه به اندازه‌ی لذتی که از آن می بریم "درجه‌ی هنری" و "نخل طلایی" به آن بدهیم یک چیز کاملا متفاوت دیگر.

بخشی از ایراداتی که دوستان گفتند کاملا درست است و نقص هایی اند که نمی توان از آن به سادگی چشم پوشید اما بعضی دیگر مثل "سرعت جابجایی ها" نتیجه‌ی طبیعی تعارض دنیای کنونیست که دنیای سرعت و تکنولوژیسیت با دنیای مورد روایت که یک دنیای کُند و ایستاست.

یعنی اگر در روایت آن دنیا بخواهیم از غافلگیری های خوشایند مثل رسیدن ارتش استنیس به آن سوی دیوار یا رسیدن دنریس به کمک جان و همراهانش و از این قبیل استفاده کنیم علاوه بر توجیهاتی مثل اژدها ، مجبوریم مخاطب را در بی خبری و تاریکی نگه داریم که خود این بی خبری باعث ایجاد سوالات و فرضیات می شود و داستان را در خودش گسترش می دهد.

پس تورس بالاخره اومدی

در تبعید بودم تورس

ب جرم ... بماند

تورس اوضاع رو می بینی

افراد و می بینی

نظرات که چه عرض کنم

غرضات و می بینی

تورس پارسال تو فصل شیش بود که گفتم نباید به نقدهای نیم خطی اعتنا کرد و اثر در کل عالی ست

حال بعد از یک سال جوری شده دیگه نقدی نیست که بخاد محتواش اهمیت داشته باشد

تمام بعد زمانی داستان عالی ما شده دست مایه ی عده ای برای کوبیدن همان اثر که همین افراد براش سر و دست میشکستند

که بهتره دیگه منو تو بش پرو بال ندیم

نقد قسمت بعد م برایشان جور هست

!چرا همه در یه زمان معلوم باهم به پایتخت میرسن!

نقد که هیچ

نظرات به حدی افت کرده که بقول هم نام ه من تین ایجری شده

وقتی هم که هم نام ه نمیخاد اعتنا کنه بش میگن

باید با دلیل و برهان اون نظرات خام رو رد کنه

حال انکه دلیل و برهانی پشت نظراتشون نبوده که حالا بخای با اونا ردشون کنی

تورس

نمیدونم بت گفتم که عده ای حتا سریال و نمیبینن شروع به اظهار نظرات میکنن

مثل

چرا فقط مورمونت خنجر دراگون گلس داشت

(حال اگر درست نگاه کنن میبینن که بقیه هم داشتن فقط عده ای به چشمشون نیومده)

یا زنجیر کلفت کجا بود

(حال گر یه نگاه بهتر میکردن میدیدن زنجیر ها توسط غول ها ساخته شدن و موقع حمله به دیوار تو فصلهای قبل استفاده هم شده

که الان تمامشو جزعی از ارتش شاه شبن)

و یا....

همین پارسال بود که عده ای رو که به نقد کردن واقف نبودن رو پیشنهاد میدادم نقدهای افرادی مثه جناب حاج محمدی و توسایت های دیگه مطالعه کنن تا مقداری کاربلد تر بشن

همون موقع هم گفتم امثال جناب حاج محمدی نقد های کاملا بی نقص و تناقضی ارائه نمیده

اما حداقل اسمش نقده

برن سایت زومجی و بخونن تا یاد بگیرن

هرچند

هرچند افسوس

افسوس

که جناب حاج محمدی هم به جاده خاکی زده

مثال بارز قاضی و ملق بازی

ایشان فرموده اند

بازی تاج و تخت همچون مردگان متحرک دچار رکود شده و مارو ناامید کرده است

یه کلیف هنگر غرق شدن جیمی لنیستر رو سه قسمت تو سره سریال کوبیده

و هی مینالد

همین اقا اظهار نظر کرده بود که فصل هفتم مردگان متحرک یک فصل 2 قسمتی بوده

که دست اندر کاران 16 قسمت طول دادنش

بعد میاد روند کند مردگان متحرک رو با روند تند داستان ما درهم میامیزه و میگه : مثله هم هستن

ضعیفن

به قهقرا رفتن

چشم رو ی نکات قوی میبندن و شروع به نقد جهت دار میکنن

دقیقا مثه خیلی تو همین سایت

 

 

وقتی این پست رو مینوشتم 286 پاسخ تو تاپیک بود ه

13429 بازدید صورت گرفته

{جالبه بدونید رکورد کتاب پنجم تو همین سایت بعد از حدوده3سال از انتشار تاپیک توسط جناب ریگار

13799هستش}که این قسمت طی حدود10 روز به اون رسیده!؟سه سال در برابر 10 روز؟!

توی 286 پست هیچ کس اشاره ای به تیریون کوتوله نکرد که از ایرادات به جا به این قسمت بود

پارسال موقع نبرد حرامزادگان گفتم نشان دادن حماقت یه نفر مثله رمزی بولتون جزیی از باگ و ایراد سریال نبوده ونیست اما احمق کردن یه نفر مثله تیریون لنیستر یه مشکل واضح بود که کسی ندید

تیریون در برابر دنریس و جان و داوس و مورمونت وجیمی و واریس واولنا و الیا و...

تمام باخت

بدون حتا یه مساوی

یا حتا باخت نزدیک

این قسمت که فاجعه کاملا رخ نمود

وقتی که به دنریس میگه هیچ کاری نکن گاهی هیچکاری نکردن سخترین کار ممکنه؟!

 

کوتوله تا این حد کوته فکر ندیده بودیم

 

هرچند 286 نظر و 20 صفحه اعضای سایت من جمله خودم هم خب ندیدیم(البته عذر من موجه ه تبعید بودم)

تورس

میدونستی عده ای چنان ادعای مطالعه و روشن فکری و علم به کتب مختلف میکنن که معنی کلمه "منحور" و نمیدونن، اونو ازم غلط املایی میگیرن

تازه در کسری از دقیقه تشکر هم دریافت میکنن

تازه میخان کلمه "تورس" ازم غلط املایی بگیرن

شاید برا تشکری دیگه

تورس

میدونستی عده ای طبل تو خالی ن و پست های نیم خطیشون تاپیک هارو پرکرده و

تمام علمشون به سرچ کردن و فاش کردن اسپویل های فیلمنامه است و بیشرمانه تر از اون به ترویج دادن و خواندن اسپویل هایی که گاهی حتا صحتشون تو هاله ای از ابهامه

که چی ما اهل خوندنیم

ما میدونیم شما نمیدونید

 

تورس

به یاد داشته باش من زودتر از تو دار فانی رو وداع گفتم

اما اینقدر غرغر نکردم حال که میای پیش ما

بیا

تنها نباشیم

یاده مکالمه تیریون با اوبرین مارتل افتادم

این کوتوله کوته فکر گفت

((اگر دنبال عدالت میگردی جای اشتباهی اومدی))

مارتل لعنتی مخالفت کرد و همه میدونن چه بلایی سرش اومد

حقا که westeros جایی برا برپایی عدالت نیست

من که در محاصره م

شاید لازم شد کسی این حصر رو بشکنه

valar morghulis

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
R-FAARAZON » یکشنبه شهریور 5, 96 8:47 am[/url]"][justify]{نقل قول حذف شد}[/justify]

شمایی اینهمه ایراد گرفته و میگی این فصل بدترین فصل سریاله متاسفانه شما اصلا نمس دونید نقد چیه فقط فک میکنیم نقد حرفه اینه که یه مشت ایراد قلمبه بگیرید بعدم با خودتون فک کنید دارید طوری سریالو نقد میکنید که از خود مارتین بیشتر از این داستان سر در میارین شمایی که این همه ایراد میگیری این فصل سریالم اکثر قسمتاش امتیازش نه به بالاس چیزی که یه منتقد واقعیو از یه منتقد نما جدا میکنه اینه که میفهمه نقد فقط این که برای اینکه بیای خودتو نشون بدی و بگی من خیلی بلدم هی ایراد بگیری نیست. شما اصلا نکات خوبو نمیبینید و فقط میخوایید ایراد بگیرید اونم چه ایرادات دور از ذهنی جا داره به شماهم به عنوان حرفه ای ترین منتقد ادبیات و سریال فانتزی یه مدال بندازن رو گردنت که شاید دلت خنک شد در آخرم بگم که با نهایت احترام با نظر باریستیان سلمی موافقم جدا از اون قضیه نمیدونم فحش تو صفحه خصوصی اینا واقعا به ابهامات الکی شما مثل قضیه زنجیر و اینا بعدشم در مورد اون ابهامات زمانی هم بگم وستروس این طور که معلومه خیلی کوچیکتر از جهان ما هست البته فقط وستروس ولی با ایسوس شاید یک سوم دنیای ما بشه بعدشم اونجا که زاغها رو میفرستن هم با توجه به این که از راه هوا میرن قابل قبوله از نظر من وستروس شاید نصف ایران باشه شایدم کوجیکتر و دنی هم با اژدها اومدوقتی میشه با هواپیما تویه ساعت نصف ایرانو رفت چرا با اژدها و زاغ نشه نصف وستروسو رفت بعدشم سریالو میسازن که ببینم لذت ببریم نه این که خودمونو در گیر چیزای الکی کنیمو سخت بگیریم

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان اگه دعوا و کل کل کردنتون تموم شد خدمتتون عرض کنم که سریال در ادامه مسیری که پیش گرفته داره جلو می‌ره و هر روز از اون ایده های درخشان فصل های اول دور تر میشه. سریالی که پر از ظرافت بود، پر از بازی های زیبا و پیچیده برای رسیدن به تاج و تخت دیگه رسما تبدیل شده به یک فانتزی معمولیِ هالیوودی. حمله با اژدها به لشکز زامبی‌ها. من ایرادی نمیبینم که عده ای طرفدار پر و پا قرص چنین ژانری باشن اما این قطعا چیزی نیست که ما در اوایل سریال به اون علاقه مند شدیم. برای عده ای این فانتزی خیلی جذاب و تاثیر گذاره،‌ اما ما طرفدار مرده های متحرک و اژدهای پرنده و چشم و ابروی دنیریس نشدیم ما به خاطر سنت شکنی ها، ظرافت ها و پیچیدگی هایی جذب این دنیا شدیم که معمولا در سریال های تلوزیونی نمیدیدم و حالا که انگار از سر اجبار یا عادت یا کنجکاوی سریال را دنبال می‌کنیم فقط احساس سر خوردگی می کنیم و عصبانیت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

موافق نیستم جناب بختیار

اصلا موافق نیستم جناب بختیار

بحث کل کل دعوا نیست

با مثال صحبت میکنم شاید بهتر جا بیوفته

ارباب حلقه ها

کدوم قسمت بهتر بود

اگر مدال طلا و نقره و برنز بخاید بدید به کدوم میدید

مطمئن م همه نظرات یکی نیست

اما هر قسمت حداقل یک مدال با ارزش میگیره

نمیگیره؟

سریال نسبت به فصل اول افت کرده

نظر شماست

خب نظرت محترم

اما نه صرفا درست

جناب بختیار بحث نقد از کل کل جداست

به شخصه نقد حتا منفی و جهت دار جناب حاج محمدی و در سایت زومجی خیلی خیلی بیشتر از برخی کاربران این سایت که بعضا قدیمی هستن و طرفدار تیفوسی کتاب قبول دارم حداقل نکات مثبت و میگه

اما یه عده که نمیدونم شاید با طرفداری از کتاب به دنبال گرفتن کارتن ی تیتاپ هستن و چند نفر راه ب راه ازشون حمایت میکنن فکر میکنن این اجازه رو دارن که هر حرفی خواستن بزنن

هر چی خواستن بکوبند

تحقیر کنن

توهین کنن

بعد با هوچی گری و سفسطه خودشون رو عالم به همه چی بدونن

نقد باید با نگاه علمی زده بشه

نه بی دانشی مطلق

شما میگی فصل اول خوب بود من میگم فصل ۴بهتر بود

به نظرات باید احترام گذاشت

نه جبهه گیری کرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

[justify]پارسا تارلی

جدا از اینکه ادبو رعایت کنید امیدوارم این هم مثل اون قضیه ازدواج رابرت و لیانا نباشه!

من نظرمو براساس دلایل منطقی که بهش می رسم میگم حالا می خواد نکته مثبت سریالو بازگو کنه( مثلا چرایی انتخاب ویسریون توسط شاه شب یا بازی خوب لیام کانینگهام) یا نکته منفی( بازی، تدوین یا فیلمنامه ضعیف).

بدیهیه که باید بدونید نقد و انتقاد هم ریشه هستند. اگه قرار باشه صرفا چشمامونو ببندیم بر ضعف ها و خوبی ها رو بگیم اسم این نقد یا تحلیل نیست اسمش مداحیه. باید هردو گفته بشه ( مسلما اگه یه دور نقدهای کامیار محسنین، هوشنگ گلمکانی، هیوا مسیح، بیژن اشتری،سعید عقیقی یا جواد طوسی رو بخونید متوجه عرض بنده میشید. اگه نمونه خارجی شم بررسی کنید در حتی نقدهایی که تادمک کارتی، راجر ایبرت فقید یا ریچارد شیکل یا کنت توران فیلمی رو معرفی میکردند به نظرشون شاهکار بوده، ایرادی که به ذهنشون می رسیده می گفتن).لزوما نمره 9-10 دادن دلیلی بر درست بودن نظر یا منتقد بودن نیست.

در مورد ایرادهای زمانی به نظر من وارد هست. شاید دقیق تر بگیم وستروس مثلا به اندازه بریتانیا باشه ولی باز نمیشه یه کبوتر اینقدر سریع بره و یا دنریس با اون سرعت بیاد. نمیشه سرعت یه هواپیمارو که مثلا ممکنه تا 2-3 ماخ سرعت داشته باشه رو با یک پرنده یا اژدها مقایسه کرد.

در مورد امتیاز یا میزان استقبال اصلا داشتن یا نداشتن امتیاز دلیلی بر خوب یا بد بودن اثر نیست.

بازی تاج و تخت در بخصوص 3 فصل اولش منسجم و خوب بود ولی کم کم و بخصوص از فصل 5 از اون فضای یکدست و کار شده فاصله گرفت و صرفا همت سازندگانش خرج پرزرق و برق شدن کار شد. مسلما همین زرق و برق و گسترده شدن خیلی هارو جذب کرده ولی خیلی هارو هم مایوس کرده از این روند. وقتی کسی ورای اون جلوه های ویژه یا افزایش اکشن اون روح و دقت فصل های نخستین رو نمی بینه باید بیاد نظرشو بگه. مثلا در فصل های اولیه شخصیت های درخشانی مثل بیلیش و در مرتبه ای پایین تر لرد واریس رو داشتیم ولی در این فصل واریس و بخصوص بیلیش کمرنگ و محو و بخصوص فاقد نقش کلیدی ای هستند که قبلا در پیشبرد داستان داشتند.

ایراد از اصلی از جایی شروع میشه که ما چیزی یا کسی رو بالاتر از نقد یا به چالش کشیدن می دونیم.کارگردان سریال یا خود مارتین یک انسان مثل خود ماست و هرکدوم در کارشون نقطه قوت و ضعف دارند. چرا باید اینقدر انسان هایی رو بالا ببریم که نشه نقدشون کرد یا در موردشون صحبت کرد؟ چرا نباید نظرمونو بگیم؟ آیا باید همه از جنبه هواداری و طرفداری برخورد کنیم؟

برای اینکه بگیم بازی امیلیا کلارک ضعیف بود باید منتقد بود؟ اینکه خط روایی سم و قضایای اون رو بی اهمیت دونست پیش نیازش اینه نویسنده اش عضو مجله کایه دو سینما باشه؟

اینکه در این قسمت تدوین ضعیف باشه نیازمنده اینه خودمون تدوینگر باشیم؟

یا مثلا انتظار دارید کاربری که می خواد نظرشو بگه فرانسوا تروفو یا ژان لوک گدار یا اینگمار برگمان باشه تا در مورد کارگردانی و اجرای ضعیف کارحق اظهار نظر داشته باشه ؟[/justify]

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
jaehaerysI » چهارشنبه مرداد 31, 96 1:29 am[/url]"]یه سوال که شده دغدغه م... آیا قراره آخر سریال با آخر کتاب یکسان تموم شه ؟ یا باید شاهد پایانی متفاوت باشیم ؟

 

دوستان, کسی جواب این سوال ما رو نمیدونه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هیچ کس جواب این سوال رو نمیده ، اما منطقا باید گره های اصلی داستان مث هم وا بشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
R-FAARAZON » یکشنبه شهریور 5, 96 2:55 pm[/url]"][justify]پارسا تارلی

 

من نظرمو براساس دلایل منطقی که بهش می رسم میگم حالا می خواد نکته مثبت سریالو بازگو کنه( مثلا چرایی انتخاب ویسریون توسط شاه شب یا بازی خوب لیام کانینگهام) یا نکته منفی( بازی، تدوین یا فیلمنامه ضعیف).

بدیهیه که باید بدونید نقد و انتقاد هم ریشه هستند. اگه قرار باشه صرفا چشمامونو ببندیم بر ضعف ها و خوبی ها رو بگیم اسم این نقد یا تحلیل نیست اسمش مداحیه. باید هردو گفته بشه ( مسلما اگه یه دور نقدهای کامیار محسنین، هوشنگ گلمکانی، هیوا مسیح، بیژن اشتری،سعید عقیقی یا جواد طوسی رو بخونید متوجه عرض بنده میشید. اگه نمونه خارجی شم بررسی کنید در حتی نقدهایی که تادمک کارتی، راجر ایبرت فقید یا ریچارد شیکل یا کنت توران فیلمی رو معرفی میکردند به نظرشون شاهکار بوده، ایرادی که به ذهنشون می رسیده می گفتن).لزوما نمره 9-10 دادن دلیلی بر درست بودن نظر یا منتقد بودن نیست.

در مورد ایرادهای زمانی به نظر من وارد هست. شاید دقیق تر بگیم وستروس مثلا به اندازه بریتانیا باشه ولی باز نمیشه یه کبوتر اینقدر سریع بره و یا دنریس با اون سرعت بیاد. نمیشه سرعت یه هواپیمارو که مثلا ممکنه تا 2-3 ماخ سرعت داشته باشه رو با یک پرنده یا اژدها مقایسه کرد.

در مورد امتیاز یا میزان استقبال اصلا داشتن یا نداشتن امتیاز دلیلی بر خوب یا بد بودن اثر نیست.

بازی تاج و تخت در بخصوص 3 فصل اولش منسجم و خوب بود ولی کم کم و بخصوص از فصل 5 از اون فضای یکدست و کار شده فاصله گرفت و صرفا همت سازندگانش خرج پرزرق و برق شدن کار شد. مسلما همین زرق و برق و گسترده شدن خیلی هارو جذب کرده ولی خیلی هارو هم مایوس کرده از این روند. وقتی کسی ورای اون جلوه های ویژه یا افزایش اکشن اون روح و دقت فصل های نخستین رو نمی بینه باید بیاد نظرشو بگه. مثلا در فصل های اولیه شخصیت های درخشانی مثل بیلیش و در مرتبه ای پایین تر لرد واریس رو داشتیم ولی در این فصل واریس و بخصوص بیلیش کمرنگ و محو و بخصوص فاقد نقش کلیدی ای هستند که قبلا در پیشبرد داستان داشتند.

ایراد از اصلی از جایی شروع میشه که ما چیزی یا کسی رو بالاتر از نقد یا به چالش کشیدن می دونیم.کارگردان سریال یا خود مارتین یک انسان مثل خود ماست و هرکدوم در کارشون نقطه قوت و ضعف دارند. چرا باید اینقدر انسان هایی رو بالا ببریم که نشه نقدشون کرد یا در موردشون صحبت کرد؟ چرا نباید نظرمونو بگیم؟ آیا باید همه از جنبه هواداری و طرفداری برخورد کنیم؟

برای اینکه بگیم بازی امیلیا کلارک ضعیف بود باید منتقد بود؟ اینکه خط روایی سم و قضایای اون رو بی اهمیت دونست پیش نیازش اینه نویسنده اش عضو مجله کایه دو سینما باشه؟

اینکه در این قسمت تدوین ضعیف باشه نیازمنده اینه خودمون تدوینگر باشیم؟

یا مثلا انتظار دارید کاربری که می خواد نظرشو بگه فرانسوا تروفو یا ژان لوک گدار یا اینگمار برگمان باشه تا در مورد کارگردانی و اجرای ضعیف کارحق اظهار نظر داشته باشه ؟[/justify]

عزیزم حرف منو نفهمیدی من گفتم نظرهمه محترم ولی شما فقط میای نکات منفی رو میگی بعدشم مارتینو من بالا نمیبرم من میگم وقتی خالق یک اثر باشی بیشتر از کسی که فقط تماشا میگنه زیرو بم اثرتو میدونی بعدشم شما که خبر نداری نگو که بازی املیا کلارک ضعیف بوده بازی خیلی به شخصیت توی داستان مربوطه تا به بازی بازیگر املیا کلارک نقشش چیزی بیشتر از این نداره تو کتابم اصلا شخصیت زیاد پیچیده ای نیست و شخصیت پردازیش به قدرت شخصیت های مثل جان اسنو یا پیتر بیلیش طراحی نشده همین که اینو نمیفهمین ینی منتقد نیستین منم نمیگم من منتقدم و بخ نظر شما هم احترام میزارم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
پارسا تارلی » یکشنبه شهریور 5, 96 6:34 pm[/url]"]
R-FAARAZON » یکشنبه شهریور 5, 96 2:55 pm[/url]"][justify]پارسا تارلی

 

من نظرمو براساس دلایل منطقی که بهش می رسم میگم حالا می خواد نکته مثبت سریالو بازگو کنه( مثلا چرایی انتخاب ویسریون توسط شاه شب یا بازی خوب لیام کانینگهام) یا نکته منفی( بازی، تدوین یا فیلمنامه ضعیف).

بدیهیه که باید بدونید نقد و انتقاد هم ریشه هستند. اگه قرار باشه صرفا چشمامونو ببندیم بر ضعف ها و خوبی ها رو بگیم اسم این نقد یا تحلیل نیست اسمش مداحیه. باید هردو گفته بشه ( مسلما اگه یه دور نقدهای کامیار محسنین، هوشنگ گلمکانی، هیوا مسیح، بیژن اشتری،سعید عقیقی یا جواد طوسی رو بخونید متوجه عرض بنده میشید. اگه نمونه خارجی شم بررسی کنید در حتی نقدهایی که تادمک کارتی، راجر ایبرت فقید یا ریچارد شیکل یا کنت توران فیلمی رو معرفی میکردند به نظرشون شاهکار بوده، ایرادی که به ذهنشون می رسیده می گفتن).لزوما نمره 9-10 دادن دلیلی بر درست بودن نظر یا منتقد بودن نیست.

در مورد ایرادهای زمانی به نظر من وارد هست. شاید دقیق تر بگیم وستروس مثلا به اندازه بریتانیا باشه ولی باز نمیشه یه کبوتر اینقدر سریع بره و یا دنریس با اون سرعت بیاد. نمیشه سرعت یه هواپیمارو که مثلا ممکنه تا 2-3 ماخ سرعت داشته باشه رو با یک پرنده یا اژدها مقایسه کرد.

در مورد امتیاز یا میزان استقبال اصلا داشتن یا نداشتن امتیاز دلیلی بر خوب یا بد بودن اثر نیست.

بازی تاج و تخت در بخصوص 3 فصل اولش منسجم و خوب بود ولی کم کم و بخصوص از فصل 5 از اون فضای یکدست و کار شده فاصله گرفت و صرفا همت سازندگانش خرج پرزرق و برق شدن کار شد. مسلما همین زرق و برق و گسترده شدن خیلی هارو جذب کرده ولی خیلی هارو هم مایوس کرده از این روند. وقتی کسی ورای اون جلوه های ویژه یا افزایش اکشن اون روح و دقت فصل های نخستین رو نمی بینه باید بیاد نظرشو بگه. مثلا در فصل های اولیه شخصیت های درخشانی مثل بیلیش و در مرتبه ای پایین تر لرد واریس رو داشتیم ولی در این فصل واریس و بخصوص بیلیش کمرنگ و محو و بخصوص فاقد نقش کلیدی ای هستند که قبلا در پیشبرد داستان داشتند.

ایراد از اصلی از جایی شروع میشه که ما چیزی یا کسی رو بالاتر از نقد یا به چالش کشیدن می دونیم.کارگردان سریال یا خود مارتین یک انسان مثل خود ماست و هرکدوم در کارشون نقطه قوت و ضعف دارند. چرا باید اینقدر انسان هایی رو بالا ببریم که نشه نقدشون کرد یا در موردشون صحبت کرد؟ چرا نباید نظرمونو بگیم؟ آیا باید همه از جنبه هواداری و طرفداری برخورد کنیم؟

برای اینکه بگیم بازی امیلیا کلارک ضعیف بود باید منتقد بود؟ اینکه خط روایی سم و قضایای اون رو بی اهمیت دونست پیش نیازش اینه نویسنده اش عضو مجله کایه دو سینما باشه؟

اینکه در این قسمت تدوین ضعیف باشه نیازمنده اینه خودمون تدوینگر باشیم؟

یا مثلا انتظار دارید کاربری که می خواد نظرشو بگه فرانسوا تروفو یا ژان لوک گدار یا اینگمار برگمان باشه تا در مورد کارگردانی و اجرای ضعیف کارحق اظهار نظر داشته باشه ؟[/justify]

عزیزم حرف منو نفهمیدی من گفتم نظرهمه محترم ولی شما فقط میای نکات منفی رو میگی بعدشم مارتینو من بالا نمیبرم من میگم وقتی خالق یک اثر باشی بیشتر از کسی که فقط تماشا میگنه زیرو بم اثرتو میدونی بعدشم شما که خبر نداری نگو که بازی املیا کلارک ضعیف بوده بازی خیلی به شخصیت توی داستان مربوطه تا به بازی بازیگر املیا کلارک نقشش چیزی بیشتر از این نداره تو کتابم اصلا شخصیت زیاد پیچیده ای نیست و شخصیت پردازیش به قدرت شخصیت های مثل جان اسنو یا پیتر بیلیش طراحی نشده همین که اینو نمیفهمین ینی منتقد نیستین منم نمیگم من منتقدم و بخ نظر شما هم احترام میزارم

[justify]اگه از اول بحثارو بخونید تا حدود زیادی نکات مثبت و منفی رو در می یابید. من اشاره وار گفتم موارد منفی و مثبتو. شما فقط ضعفایی که اشاره کردمو جدا می کنید. در مورد امیلیا کلارک چی رو من نمیدونم که مثلا شما می دونی؟ معیار چیه؟ اگه سریال معیار نظره که همه سریال رو دیدن و براساس سریال ندیده که نظر نمیدن. اگه کتابه که مطالعه شده و شمارو البته نمیدونم مطالعه کردید یا نه که البته همین دلیل نمیشه که مثلا من می فهمم و شما نمی فهمی.

ایفای نقش یه بازیگر فقط تابع کتاب مرجع نیست. یه بازی خوب می تونه معلول فیلمنامه ای خوب باشه یا بازی درخشان بازیگر یا بازی گرفتن خوب کارگردان ( حتی از یه نابازیگر)و نه لزوما فقط پیچش یا ساده بودن شخصیت در کتاب. خودتون اینارو مسلما می دونید که نویسنده فیلمنامه و کارگردان و بقیه تیم اجرایی جمع میشن دورهم برای همین کار. نمیشه تیم اجرایی رو به حساب نیاورد و فقط براساس پتانسیل شخصیت ها صحبت کرد که در همین مورد هم مثال فراوونه و جای بحث زیاد.

مثلا همین بیلیش، واریس یا تیریون در فصل هفت خوب کار نشدن. شخصیت بیلیش پیچیدس، تیریون شخصیت عمیقی داره و از بهترین شخصیت های کار شده توسط مارتینه. در فصل های گذشته های سریال هم شخصیت بیلیش یا تیریون ( حالا بخاطر فیلمنامه خوب، کارگردانی خوب یا بازی درخشان پیتردینکلیج یا آیدان گیلن ) شخصیت های درخشانی بودند ولی به نظرم در این فصل افت کردند و گنگ و سردرگم در اومدند.

یا مثلا در مورد شخصیت های زن ایفا شده لینا هیدی یا میشل فرلی ( که حتی نقش حاشیه ای تری به نسبت دنریس چه در داستان و چه سریال داشت) بازی های بهتری ارائه دادند ولی امیلیا کلارک نه.

شخصیت هایی مثل ند استارک یا خال دروگو هم پیچیده نبودن و حتی پرداختی کمتر از دنریس چه در سریال و چه کتاب داشتن ولی بهتر کار شدن یا

شخصیتی مثل شوالیه پیاز که مثلا نقش حاشیه ای داره ولی کانینگهام نقش جوندار و پر انرژی ای حتی درهمین فصل ارائه میده( که به نظرم بهترین بازی فصل هفتم و از نکات مثبت فصل هفتمه) در صورتی در مورد شخصیت برن که از شخصیت های کلیدی داستان و به طبع اون سریاله ولی بازی ایفا شده خیلی خشک و نچسبه.[/justify]

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
R-FAARAZON » یکشنبه شهریور 5, 96 6:46 pm[/url]"]
پارسا تارلی » یکشنبه شهریور 5, 96 6:34 pm[/url]"]
R-FAARAZON » یکشنبه شهریور 5, 96 2:55 pm[/url]"][justify]پارسا تارلی

 

من نظرمو براساس دلایل منطقی که بهش می رسم میگم حالا می خواد نکته مثبت سریالو بازگو کنه( مثلا چرایی انتخاب ویسریون توسط شاه شب یا بازی خوب لیام کانینگهام) یا نکته منفی( بازی، تدوین یا فیلمنامه ضعیف).

بدیهیه که باید بدونید نقد و انتقاد هم ریشه هستند. اگه قرار باشه صرفا چشمامونو ببندیم بر ضعف ها و خوبی ها رو بگیم اسم این نقد یا تحلیل نیست اسمش مداحیه. باید هردو گفته بشه ( مسلما اگه یه دور نقدهای کامیار محسنین، هوشنگ گلمکانی، هیوا مسیح، بیژن اشتری،سعید عقیقی یا جواد طوسی رو بخونید متوجه عرض بنده میشید. اگه نمونه خارجی شم بررسی کنید در حتی نقدهایی که تادمک کارتی، راجر ایبرت فقید یا ریچارد شیکل یا کنت توران فیلمی رو معرفی میکردند به نظرشون شاهکار بوده، ایرادی که به ذهنشون می رسیده می گفتن).لزوما نمره 9-10 دادن دلیلی بر درست بودن نظر یا منتقد بودن نیست.

در مورد ایرادهای زمانی به نظر من وارد هست. شاید دقیق تر بگیم وستروس مثلا به اندازه بریتانیا باشه ولی باز نمیشه یه کبوتر اینقدر سریع بره و یا دنریس با اون سرعت بیاد. نمیشه سرعت یه هواپیمارو که مثلا ممکنه تا 2-3 ماخ سرعت داشته باشه رو با یک پرنده یا اژدها مقایسه کرد.

در مورد امتیاز یا میزان استقبال اصلا داشتن یا نداشتن امتیاز دلیلی بر خوب یا بد بودن اثر نیست.

بازی تاج و تخت در بخصوص 3 فصل اولش منسجم و خوب بود ولی کم کم و بخصوص از فصل 5 از اون فضای یکدست و کار شده فاصله گرفت و صرفا همت سازندگانش خرج پرزرق و برق شدن کار شد. مسلما همین زرق و برق و گسترده شدن خیلی هارو جذب کرده ولی خیلی هارو هم مایوس کرده از این روند. وقتی کسی ورای اون جلوه های ویژه یا افزایش اکشن اون روح و دقت فصل های نخستین رو نمی بینه باید بیاد نظرشو بگه. مثلا در فصل های اولیه شخصیت های درخشانی مثل بیلیش و در مرتبه ای پایین تر لرد واریس رو داشتیم ولی در این فصل واریس و بخصوص بیلیش کمرنگ و محو و بخصوص فاقد نقش کلیدی ای هستند که قبلا در پیشبرد داستان داشتند.

ایراد از اصلی از جایی شروع میشه که ما چیزی یا کسی رو بالاتر از نقد یا به چالش کشیدن می دونیم.کارگردان سریال یا خود مارتین یک انسان مثل خود ماست و هرکدوم در کارشون نقطه قوت و ضعف دارند. چرا باید اینقدر انسان هایی رو بالا ببریم که نشه نقدشون کرد یا در موردشون صحبت کرد؟ چرا نباید نظرمونو بگیم؟ آیا باید همه از جنبه هواداری و طرفداری برخورد کنیم؟

برای اینکه بگیم بازی امیلیا کلارک ضعیف بود باید منتقد بود؟ اینکه خط روایی سم و قضایای اون رو بی اهمیت دونست پیش نیازش اینه نویسنده اش عضو مجله کایه دو سینما باشه؟

اینکه در این قسمت تدوین ضعیف باشه نیازمنده اینه خودمون تدوینگر باشیم؟

یا مثلا انتظار دارید کاربری که می خواد نظرشو بگه فرانسوا تروفو یا ژان لوک گدار یا اینگمار برگمان باشه تا در مورد کارگردانی و اجرای ضعیف کارحق اظهار نظر داشته باشه ؟[/justify]

عزیزم حرف منو نفهمیدی من گفتم نظرهمه محترم ولی شما فقط میای نکات منفی رو میگی بعدشم مارتینو من بالا نمیبرم من میگم وقتی خالق یک اثر باشی بیشتر از کسی که فقط تماشا میگنه زیرو بم اثرتو میدونی بعدشم شما که خبر نداری نگو که بازی املیا کلارک ضعیف بوده بازی خیلی به شخصیت توی داستان مربوطه تا به بازی بازیگر املیا کلارک نقشش چیزی بیشتر از این نداره تو کتابم اصلا شخصیت زیاد پیچیده ای نیست و شخصیت پردازیش به قدرت شخصیت های مثل جان اسنو یا پیتر بیلیش طراحی نشده همین که اینو نمیفهمین ینی منتقد نیستین منم نمیگم من منتقدم و بخ نظر شما هم احترام میزارم

[justify]اگه از اول بحثارو بخونید تا حدود زیادی نکات مثبت و منفی رو در می یابید. من اشاره وار گفتم موارد منفی و مثبتو. شما فقط ضعفایی که اشاره کردمو جدا می کنید. در مورد امیلیا کلارک چی رو من نمیدونم که مثلا شما می دونی؟ معیار چیه؟ اگه سریال معیار نظره که همه سریال رو دیدن و براساس سریال ندیده که نظر نمیدن. اگه کتابه که مطالعه شده و شمارو البته نمیدونم مطالعه کردید یا نه که البته همین دلیل نمیشه که مثلا من می فهمم و شما نمی فهمی.

ایفای نقش یه بازیگر فقط تابع کتاب مرجع نیست. یه بازی خوب می تونه معلول فیلمنامه ای خوب باشه یا بازی درخشان بازیگر یا بازی گرفتن خوب کارگردان ( حتی از یه نابازیگر)و نه لزوما فقط پیچش یا ساده بودن شخصیت در کتاب. خودتون اینارو مسلما می دونید که نویسنده فیلمنامه و کارگردان و بقیه تیم اجرایی جمع میشن دورهم برای همین کار. نمیشه تیم اجرایی رو به حساب نیاورد و فقط براساس پتانسیل شخصیت ها صحبت کرد که در همین مورد هم مثال فراوونه و جای بحث زیاد.

مثلا همین بیلیش، واریس یا تیریون در فصل هفت خوب کار نشدن. شخصیت بیلیش پیچیدس، تیریون شخصیت عمیقی داره و از بهترین شخصیت های کار شده توسط مارتینه. در فصل های گذشته های سریال هم شخصیت بیلیش یا تیریون ( حالا بخاطر فیلمنامه خوب، کارگردانی خوب یا بازی درخشان پیتردینکلیج یا آیدان گیلن ) شخصیت های درخشانی بودند ولی به نظرم در این فصل افت کردند و گنگ و سردرگم در اومدند.

یا مثلا در مورد شخصیت های زن ایفا شده لینا هیدی یا میشل فرلی ( که حتی نقش حاشیه ای تری به نسبت دنریس چه در داستان و چه سریال داشت) بازی های بهتری ارائه دادند ولی امیلیا کلارک نه.

شخصیت هایی مثل ند استارک یا خال دروگو هم پیچیده نبودن و حتی پرداختی کمتر از دنریس چه در سریال و چه کتاب داشتن ولی بهتر کار شدن یا

شخصیتی مثل شوالیه پیاز که مثلا نقش حاشیه ای داره ولی کانینگهام نقش جوندار و پر انرژی ای حتی درهمین فصل ارائه میده( که به نظرم بهترین بازی فصل هفتم و از نکات مثبت فصل هفتمه) در صورتی در مورد شخصیت برن که از شخصیت های کلیدی داستان و به طبع اون سریاله ولی بازی ایفا شده خیلی خشک و نچسبه.[/justify]

خوب خودتونم همینو میگید دیگه تو این فصل فیلنامه توب کار نشده برای شخصیت هایی مثل واریس تیریون و لیتل فینگر برا همین برای این شخصیتا چیز جالبی از آب در نیومده ولی بازیشون بازم همون بازیه قبلیه ولی چون اون وثتا فیلنامشون پیچیده تر بود و این طور کلیشه ای نبود فک میکردین بازیشونم بهتره ولی من هنوزم همون شرارت رو تو چهره لیتل فینگر میبینم یا همون بازی قبلیرو تو بازی تیریون یا واریس ولی چون براشون فیلمنامه خوبی ننوشتن اینطور شده دنریسم نقشش تقریبا کلیشه ایه و بازی بهتر از این فک نکنم بشه انتظار داشت همین فصلم به نظرم بهترین فصلش نسبت به فصلای قبل بودهولی خودمم قبول دارم که نسبت به هنرپیشه های دیگه یکم ضعیف تره ولی کس دیگه ای هم فک نکنم میتونست بهتر از این بازی کنه این هنر پیشه رو نمیشه مثلا با جان اسنو مقایسه کرد چون اصلا بازی جان اسنو واقعا طبیعیته ولی همون طور که تو کتابم جان شخصیت محبوب تریه به خاطر شخصیت پردازیه فوق العاده قوی مطمئنن رو سریالم شخصیت پردازیه قویه جان تاثیر میزاره و محبوبیتشو دوبرابر میکنه یعنی هم بخاطر بازی محبوب میشه هم بخاطر شخصیت ولی قبول دارم که احساسی که تو بازی بازیگرای مثل نقش سرسی یا جان هست تو دنریز نیست یکم بخاطر بازیه ضعیف یکم بخاطر شخصیت کلیشه ای

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب من اینو نمیگم. اول از پتانسیل داستانی گفتید و بنده از فیلمنامه، اجرا و بازی بازیگران گفتم

نقش کارگردان رو نمیشه نادیده گرفت حتی اگه فیلمنامه نارسا باشه میشه با بازی گرفتن و تدوینی موثر و استفاده درست از صحنه ها ریتم خوبی به وجود آورد که در این فصل این مهم وجود نداشت.

جدای از این تجربه خود بازیگر هم موثره مثلا همین انرژی ای که لیام کانینگهام به نقش می داد یا بازی یان مک شین در فصل قبلی جالب بود. در مورد بیلیش یا واریس چون روی پتانسیل داستانی تاکید داشتید گفتم که بخاطر فیلمنامه ضعیفه و خود شما هم تایید کردید( یعنی لزوما ضعف در فیلمنامه همیشه ربطی به سادگی یا پیچیدگی شخصیت در داستان نداره که در پست پیشین اشاره کردید). پتانسیل داستانی به جای خود، پیاده کردن ایده در فیلمنامه به جای خود و کارگردانی و تدوین و بازی بازیگران هم فاز بعدیه. در هر مرحله ای ایراد باشه کار الکن از آب در میادکه در مورد فصل هفت این مورد رخ داده چون در هر سه مورد فیلمنامه ، کارگردانی و اجرا مشکل وجود داره.

 

در مورد دنریس با توجه به سن و سالی که این شخصیت در داستان داره کمی انتخاب سخته و باید کمی فکر کرد ولی انتخاب های زیادی وجود داره همیشه که البته نمیشه ایده آل فکر کرد بهرحال محدودیت بودجه وجود داره برای سازندگان سریال وگرنه انتخاب های ایده آل تری هم ممکنه وجود داشته باشه. مثلا بازی لینا هدی خوب بود ولی اگه چارلیز ترون در نقش سرسی وجود داشت امکان نداشت کاری رو بهتر ببینیم یا در مورد نقش های دیگه. ولی از اونور دستمزدی که ترون می گرفت( البته به شرطی که قبول می کرد) شاید نزدیک به بودجه فصل اول سریاله.

ولی در مورد شخصیت های جانبی می شد واقعا این بازی بازیگر نقش یورون گریجوی خوب نبود و بجای تاثیر گذار و خشن نشون دادن شخصیت بیشتر مضحک بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

baristan s

باریستان عزیز. اولا از ابراز محبتت ممنونم. لطف داری دوست من.

دوما از آنجا که بحث های این بخش را عمدتا مطالعه نکردم و بعضی چالش ها هم ریشه شان بر من پیدا نیست نمی توانم در موردشان قضاوت کنم.

سوما من در عین علاقه به کتاب و سریال به هر دوشان نقدهای جدی دارم . با این تفاوت که سریال پایین ترین درجه‌ی استقلال را در میان آثار هنری دارد و توقع غیرهالیوودی بودن از یک سریال پرخرج آمریکایی به معنای نادیده گرفتن مناسبات در هم تنیده‌ی اقتصاد و فرهنگ و رسانه و سهم "حیاتی" هالیوود نه تنها در حیات ذهنی که در زندگی واقعی آمریکاییان -و البته بسیاری مردمان دیگر - است. الان شما سینمای فرانسه را بالکل تعطیل کنید.البته عده ای ناراحت می شوند و اعتراضات تند و دامنه داری می شود اما اگر این کار را در آمریکا انجام بدهید و هالیوود را ببندید موضوع اصلا قابل مقایسه با "ناراحتی" و "اعتراض" نیست تبعات تعطیلی هالیوود قابل مقایسه با طوفان "کاترینا" است و در دراز مدت خسارات بسیار بسیار بیشتری از آن در زندگی آمریکایی دارد چه به لحاظ تاثیرات سهمگین اقتصادی و مالی و شغلی و چه به لحاظ علیل شدن چشم انداز اسطوره ای و نمادین و رویاپردازانه در فقدان هالیوود. می خواهم بگویم انتظار هالیوودی نبودن هالیوود یک تناقض کامل است خصوصا نه در یک فیلم یا فیلم مستند که در یک سریال پرخرج هفتاد قسمتی.

همینطور مقایسه‌ی سریال و کتاب گذشته از بحث "پیرامون کیفیت اقتباس" موضوعیت دیگری در این بخش ندارد.

حتا مواردی را مشاهده کرده ام که بعضی دوستان محترم که برای سایت بسیار هم زحمت می کشندو از آنها ممنونیم و همینطور برخی دوستان دیگر در بحث درباره‌ی سریال مدام به کتاب ارجاع می دهند در حالی که برای بحث پیرامون سریال به عنوان یک اثر مستقل باید چارچوب های منطقی وضع شده توسط خودش را ملاک قرار داد . متاسفانه برخی از دوستان در حالی درباره سینما مباحثه می کنند که اصطلاحات ساده ای چون سکانس و صحنه و نما را به جای هم به کار می برند در حالی که تعداد نما های یک فیلم گاه 50 برابر بیشتر از سکانس های آن و چندین برابر بیشتر از صحنه های آن است. نتیجه این می شود که برخی دوستان کم لطفی می کنند و ....بگذریم.

4 من سه فصل اول کتاب را به فارسی و فصول 4و5 را به طور گزینشی به انگلیسی خوانده ام. به گمانم اثری نیست که مهر سکوت بر هر نقدی بزند و اساسا با وجود داشتن استقلال بیشتر از نظامات فرهنگی و اقتصادی و رسانه ای ، بعضی ایراداتی که به سریال وارد است بر کتاب هم می توان گرفت.

منظورم این است که هم سریال دارای عیب و ایرادات بعضا چشمگیری به خصوص در فصول 5و 6 بوده که همین مساله به نظر من باعث بهتر به نظر رسیدن فصل 7 است و هم کتاب - با وجود نداشتن محدودیت ها-آن اثر فاخر و یکه‌ی دوران نیست و بنابر این اصلا جالب نیست برخی از ما در پشت کتاب و برخی در پشت سریال سنگر بگیریم و به یکدیگر حمله کنیم. هر کدام در بخش مربوط به خود قابل بررسیست.

در انتها باز تاکید کنم که در نوشتن این سطور هیچ شخص خاصی مد نظرم نبود و گهگاه به مصادیقی از بحث در گذشته برخورد کرده بودم که تقریبا در همه ی موارد فراموش کرده ام از آنِ کیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تورس

بحث هالیوود و سینما و تلویزیون رو تاحدود زیادی باهات موافقم

متاسفانه بدعتی پیش اومده بین ما ایرانی ها که اگر اثری محصول هالیوود یا بهتر بگم محصول غیر ایرانی باشد عده ای با حمله های بی شرمانه و ناجوانمردانه زیر سایه نقد به این آثار لگام میزنن

این بدعت را امثال "فراستی"ها

وقتی که به آثاری چون گرین مایل تام هنکس یا فارست گامپ این بازیگر میپریدن نهادینه کرده

که اینک شاهد ش هستیم کسان زیادی درین سایت وحتا سایت های دیگه داخل کشور برین طریقت اند

در سایت های خارجی هم اوضاع بهتر نیست

کاربری در سایت متا (که سایت مختص منتقدین )

هست

ادعا کرده چون داستان قبل نمایش برایش اسپویل شده

به إثر ی با این همه قابلیت راحت از ۱۰۰ نمره ۱یا ۲ یا حتا ۰ بدهد

یعنی معادل ۰.۱ در سایت ما

در همه جا عده ای با تنگ نظر به برخی آثار نگاه کرده و آنرا میکوبند

حال ب هر دلیلی موجه یا غیر موجهی

قصد شان کوبیدن است

این به این معنا نیست که آثار مربوطه بی نقص یا با نقص باشن

چون هدف مغرضانه هست نقص ها وحتا نکات مثبت بین این نظرات گم میشود

نمونه اش همین تاپیک ۳۰۰پستی جناب تورس

تا ۲۸۶پست هیچ کسی بحثی راجب کوتوله احمق داستان ما نکرده بوده

سر در گره زنجیر و سرعت اژدها و رکورد شکنی گندری در دوی ماراتن داشتن

در حالی که هیچ کدوم از این مطالب دلیل قانع کننده ای به حمله به چنین اثر بی مانندی نبوده و نیست

درباره نقد جدی هم به سریال و کتاب هم موافقم

در پست های قبلی تاپیک های قسمتهای قبلی گفت م اگر دوستان اثر سینمایی ویا تلویزیون ی میشناسند که نکته ی منفی درآن نیست

یا حتا یه موزیک ویدئو

به ما معرفی کنن

این که اثر ایرادی دارد که واضحه

اما اینکه چقدر این ایراد بزرگ و قابل قبول است نظرات متفاوته

در سکانس نبرد یاران با خرس قطبی مرده تدوین عالی س

بقول شما نماها فوق العاده عوض

میشود

ب جرأت میگم صحنه آتش کشیدن شمشیر تورس و بریک و حرکتشان ب سمت خرس

برگرفته از بازی های بزرگ کامپیوتر ی عصر حأضر همچون dota. War craft و غیره است

که عالی جلوه میکنه

اما متاسفانه درین انجمن با ایراد گرفتن چرا تورموند تبرش دراگون گلس نیست ب چاه بد بد خواهان میره

حال که یاران غافلگیرشدن و مجال بیرون کشیدن تبر از سورتمه فراهم نبوده

و مشکل ما و دوستان اینجاست که باید فریم به فریم رو برای دوستان توضیح دهیم که مبادا. ...

مثه دیالوگ عالی داوس به گندری تو قسمت قبل

(فکر کردم هنوز داری پارو میزنی )

سرت رو درد نیارم

ای خدا به چشم آهن زادگان

متاسفانه به دلایلی عذر دارم برخی مسائل رو بیان کنم

فقط تورس

شما برحذر میدارم که وارد این بحث های سخیف نشید

ما به اندازه کافی شرکت کردیم

تاوان ش رو هم دادیم

۲۰ صفحه و ۳۰۰ پستی کافیس

ممنون از عنایت تان

Valar morghulis

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×