رفتن به مطلب
جورامون

بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

شما به قسمت ششم چه امتیازی میدید؟  

83 رای

  1. 1. شما به قسمت ششم چه امتیازی میدید؟

    • 1
      3
    • 2
      0
    • 3
      1
    • 4
      0
    • 5
      2
    • 6
      2
    • 7
      2
    • 8
      11
    • 9
      16
    • 10
      46


Recommended Posts

اولین باره که برای اپیزودی از این فصل کامنت میذارم تو انجمن.

 

اپیزود رو از لحاظ فنی بهش نمره خیلی خوب میدم، فیلمبرداری و صداگذاری کمک کردن تا دلهره رو به خوبی منتقل کنند تو سکانس ها. جلوه های ویژه هم پیشرفت چشمگیری کرده به طور کل در این فصل.

 

از نظر داستانی هم نمره قبولی میدم. احتمالا برای تمام افرادی که از اسپویل ها دوری کردن، اتفاقات (شاید بهتر بگیم تراژدی ها) اپیزود غافلگیرکننده و دلچسب بود. اینقدر این تراژدی ها سنگین بود که اجازه نمیدن به اتفاقی که بین آریا و سانسا افتاد، یا سایر دیالوگهای نسبتا خوب اپیزود فکر کنم.

 

 

تئوری سازی در مورد کاراکترهای کتاب یا سریال تمومی نداره ظاهرا

ظاهرن از امروز تئوری سازها باید به فکر چند تئوری جدید در مورد اژدهایی که مرکب شاه شب شد بیوفتن. چه نیرویی خواهد داشت؟...

ایده پرتاب شعله یخی میتونی جالب باشه.

 

 

دوباره باید اپیزود رو بهتر ببینم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
AmirReza11 » پنج شنبه مرداد 25, 96 12:39 am[/url]"]تئوری اینکه شاه شب و برندن یکی هستن ایرادات زیادی میشه بهش وارد کرد..مهمترینش پارادوکس زمان هست که دست و پای این تئوری سفر در زمان رو میگیره و مسئله دیگه اینکه تا اونجایی که من خبر دارم حین مسافرت در زمان هیچکس نتونسته از قابلیت وارگ استفاده کنه و موجود دیگه ای در حین سفر در زمان در اختیار بگیره که این مورد شامل برندن هم میشه و یک سری ایرادات دیگه که میشه به این تئوری وارد کرد...

 

یک سوالی هم در رابطه با اینکه هدف شاه شب از حمله‌ش چی هست رو داشتم؟میخواستم بدونم در این مورد بحثی صورت گرفته تو انجمن قبلا یا نه؟اگه آره که لطفاً لینک تاپیکش بدید،ممنون.

من فک میکنم این وایت واکرها بیخودی این همه راه نمیان که فقط انسان ها رو نابود کنن. احتمال میدم این داستان ها تماما برگرده به استارک ها. حالا برن یا هر کی رفته اون گذشته چیکار کرده، چه بلایی سر بچه های جنگل آورده، که اونا از ترس برن، میرن شاه شب درست میکنن رو من نمیدونم.

در ضمن این شاه شب بودن برن، دقیقا مشابه داستان بازی بایوشاک ه. گیمرها قشنگ میدونن که اگه اینجوری بشه یه کپی برداری کامله.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
AminMoradi » پنج شنبه مرداد 25, 96 12:48 am[/url]"]
AmirReza11 » پنج شنبه مرداد 25, 96 12:39 am[/url]"]تئوری اینکه شاه شب و برندن یکی هستن ایرادات زیادی میشه بهش وارد کرد..مهمترینش پارادوکس زمان هست که دست و پای این تئوری سفر در زمان رو میگیره و مسئله دیگه اینکه تا اونجایی که من خبر دارم حین مسافرت در زمان هیچکس نتونسته از قابلیت وارگ استفاده کنه و موجود دیگه ای در حین سفر در زمان در اختیار بگیره که این مورد شامل برندن هم میشه و یک سری ایرادات دیگه که میشه به این تئوری وارد کرد...

 

یک سوالی هم در رابطه با اینکه هدف شاه شب از حمله‌ش چی هست رو داشتم؟میخواستم بدونم در این مورد بحثی صورت گرفته تو انجمن قبلا یا نه؟اگه آره که لطفاً لینک تاپیکش بدید،ممنون.

من فک میکنم این وایت واکرها بیخودی این همه راه نمیان که فقط انسان ها رو نابود کنن. احتمال میدم این داستان ها تماما برگرده به استارک ها. حالا برن یا هر کی رفته اون گذشته چیکار کرده، چه بلایی سر بچه های جنگل آورده، که اونا از ترس برن، میرن شاه شب درست میکنن رو من نمیدونم.

در ضمن این شاه شب بودن برن، دقیقا مشابه داستان بازی بایوشاک ه. گیمرها قشنگ میدونن که اگه اینجوری بشه یه کپی برداری کامله.

برن کاری با فرزندان جنگل نکرد اونا برای محافظت از خودشون تو جنگی که با انسانها داشتن شاه شب رو بوجود آوردن...جالب اینجاست که وایت واکرها هم توانایی صحبت کردن دارن(البته با زبان مخصوص خودشون) هر چند سریال چیزی تا الان نشون نداده از حرف زدنشون ولی به نظرم با زبون باز کردن اینها به یه تعداد از سوالات مهم سریال جواب داده بشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
AmirReza11 » پنج شنبه مرداد 25, 96 1:03 am[/url]"]
AminMoradi » پنج شنبه مرداد 25, 96 12:48 am[/url]"]
AmirReza11 » پنج شنبه مرداد 25, 96 12:39 am[/url]"]تئوری اینکه شاه شب و برندن یکی هستن ایرادات زیادی میشه بهش وارد کرد..مهمترینش پارادوکس زمان هست که دست و پای این تئوری سفر در زمان رو میگیره و مسئله دیگه اینکه تا اونجایی که من خبر دارم حین مسافرت در زمان هیچکس نتونسته از قابلیت وارگ استفاده کنه و موجود دیگه ای در حین سفر در زمان در اختیار بگیره که این مورد شامل برندن هم میشه و یک سری ایرادات دیگه که میشه به این تئوری وارد کرد...

 

یک سوالی هم در رابطه با اینکه هدف شاه شب از حمله‌ش چی هست رو داشتم؟میخواستم بدونم در این مورد بحثی صورت گرفته تو انجمن قبلا یا نه؟اگه آره که لطفاً لینک تاپیکش بدید،ممنون.

من فک میکنم این وایت واکرها بیخودی این همه راه نمیان که فقط انسان ها رو نابود کنن. احتمال میدم این داستان ها تماما برگرده به استارک ها. حالا برن یا هر کی رفته اون گذشته چیکار کرده، چه بلایی سر بچه های جنگل آورده، که اونا از ترس برن، میرن شاه شب درست میکنن رو من نمیدونم.

در ضمن این شاه شب بودن برن، دقیقا مشابه داستان بازی بایوشاک ه. گیمرها قشنگ میدونن که اگه اینجوری بشه یه کپی برداری کامله.

برن کاری با فرزندان جنگل نکرد اونا برای محافظت از خودشون تو جنگی که با انسانها داشتن شاه شب رو بوجود آوردن...جالب اینجاست که وایت واکرها هم توانایی صحبت کردن دارن(البته با زبان مخصوص خودشون) هر چند سریال چیزی تا الان نشون نداده از حرف زدنشون ولی به نظرم با زبون باز کردن اینها به یه تعداد از سوالات مهم سریال جواب داده بشه

نه منظورم اون درست کردن دیوار و اون حرفا بود. اونا میگفتن همه اینا واسه مقابله با خودته برن! در ضمن میگن کهنایت کینگ قراره پادشاهی یخ و پادشاهی شب رو به جان اسنو واگذار کنه. و دنیا فقط زمانی به صلح میرسه که پادشاه یخ و ملکه آتش با هم ازدواج کنن. خودم حالم بهم میخوره اگه اینجوری هندی باشه! دنریس باید زود بمیره ))

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بهترین حالتش واسه من که مرگ همشون شروع پادشاهی نایت کینگه:))) اما مسلما با یه هپی اندینگ سر و ته داستان رو هم بیارن..

بعد یک سوالی هم که هست اینه که نایت کینگ که این همه پرتاب نیزش خوب بود چرا دار و دسته اسنو رو از همونجا زمین گیر نکرد و منتظر شد تا دریاچه دوباره یخ ببنده تا با مرده ها بهشون حمله کنه؟!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این قسمت محشر بود یعنی

اونجا ک جان افتاد تو دریاچه داشتم سکته میکردم! اشکم دراومد ینی اگه جان میمرد دیگه سریالو نگاه نمیکردم

وقتی اژدهای دنیریس مرد من بیشتر نگران دوباره زنده شدنش شدم :-| حدسم هم درست بود !

خدا کنه قسمت اخر هم لو بره تموم شه این بازی کثیف

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
AmirReza11 » پنج شنبه مرداد 25, 96 1:18 am[/url]"]بهترین حالتش واسه من که مرگ همشون شروع پادشاهی نایت کینگه:))) اما مسلما با یه هپی اندینگ سر و ته داستان رو هم بیارن..

بعد یک سوالی هم که هست اینه که نایت کینگ که این همه پرتاب نیزش خوب بود چرا دار و دسته اسنو رو از همونجا زمین گیر نکرد و منتظر شد تا دریاچه دوباره یخ ببنده تا با مرده ها بهشون حمله کنه؟!!

منم این به ذهنم رسید ولی گفتم بی خیال.ایراد نگیر لابد هواییش خوب بوده فقط

آخه اژدهای بزرگتر و دنریس و دورتموند و... وقتی داشتن سوار میشدن نزدیکتر هم بودن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
helpp » پنج شنبه مرداد 25, 96 12:00 am[/url]"]سلام

قسمت قشنگی بود .. لحظه شکار شدن اژدها توسط نایت کینگ خییلی زجر اور بود واسم..

 

یه سوال ؟

وایت واکر ها با شیشه ازدها میمیرن

 

الان اژدهایی که تبدیل شده با چی میمیره؟

 

شیشه اژدها ربطی به اژدها نداره فقط اسمشو گذاشتن شیشه اژدها

همون آبسیدین خودمونه ... سنگ آتشفشانی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
The Hound » چهارشنبه مرداد 25, 96 4:24 pm[/url]"]اون قضیه جلورفتن زمان دیگه تو این قسمت زنجیر پاره کرده !

 

از لحظه ای که گندری رو میفرستن دیوار و از اونجا نامه میزنن دراگون استون و دنریس از دراگون استون میاد اونور دیوار کلا چه قد گذشت ؟

 

احتمالا کلاغ رو با چارتر فرستادن و اژدهاها هم از نیترو استفاده کردن

مگر اینکه فرض کنیم جان و تیمش حداقل یک هفته در محاصره مرده ها بودن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

با احترام به نظر ساير دوستان

به نظر من اين قسمت بدترين اپيزود كل هفت فصل اين سريال بود.

هيچ يك از وقايع اين قسمت با عقل و منطق اين سريال جور در نميومد.

پيام رساندن گندري و خبر رسيدن به دنريس و كمك كردن اون خيلي سريع بود

حمله نكردن واكرها در ابتدا

جان سالم بدر بردن جان بطور بسيار عجيب از غرق شدن و زخمي شدن

سر رسيدن يهويي بنجن

چرا با خود شيشه اژدها نبرده بودند؟

چطور هزاران وايت واكر نتوانستند چند نفر را بكشند؟

دلبستگي شديد جان و دنريس بهم ديگه

ديالوگهاي بچه گانه بين سانسا و اريا

برن كجا بود تا به مناقشات بين اريا و سانسا و همچنين اگاه كردن انها از توطئه لرد بيليش و كمك كردن به جان

در كل اپيزود بسيار تند و توهين امير به شعور مخاطبين بود.

در كل فك ميكنم اين اپزيود فيك از سريال بود و باورو نميشد دارم گات ميبينم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه نکته ای که واضح شده اینه که برای کشتن شاه شب خیلی دردسر دارن. لامصب در نقش کمان کایبورن ظاهر شد. قطعا مبارز قوی ای هست و به راحتی نمیذاره با درگون گلس یا فولاد والریان زخمیش کنن. البته تا حالا که چندان قدرتاش رو نشون نداده و احتمالا میخوان سورپرایز کنن ولی با همین چیزایی که تا حالا دیدم من حدس میزنم این قدرتا نقطه قوتش باشن:

-مبارز قوی برای نبرد تک به تک یا حتی بیشتر

-قدرت جادویی در حد کلاغ سه چشم (لمس برن و تشخیص وارگ بودنش تو کلاغ و اصلا ردگیری مکان کلاغ سه چشم قبلی)

-ضد آتیش (کلا جایی که هست آتیش رو خاموش میکنه)

-به شدت منطق و ذهن نظامی داره و دارای هوش هست (رفتارش تو مواجهه با جان و جوگیر نشدن و محاصره کردن و ....)

-ارتش قوی (نه خسته میشن و نه گرسنه و نه سرما اذیتشون میکنه و فقط با آتیش یا درگون گلس میمیرن)

دیگه من چیزی یادم نمیاد. اگه کسی یادش اومد بهم بگه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
AminMoradi » Thu مرداد 25, 96 12:14 am[/url]"]یه تئوری تقریبا قطعی شده با این قسمت: نایت کینگ همون برندن استارک ه. نحوه دو تا شدنشون بخاطر سفرهای برن تو زمانهای مختلفه. مخصوصا سفری که فصل قبل به زمان درست شدن نایت کینگ داشت. تنها راه شکست وایت واکرها کشتن نایت کینگ با خنجر والریایی ه. یعنی کدوم خنجر؟ همون خنجری که اومده بودن باهاش بکشنش و الان دست آریاست. برای تموم شدن همه اینا باید برن رو با اون خنجر بکشن والسلام

برن وقتی به گذشته پیش ند استارک رفت صداش کرد و ند برگشت. اون موقع هنوز قدرت چندانی برای تغییر در گذشته نداشت. بعد رفت پیش مد کینگ تو گذشته، و برای از بین بردن خطر وایت واکر ها گفت که باید بسوزونی همشونو. اما اون دیوانه شد و میخواست مردمو بسوزونه. بعد به گذشته رفت و به عنوان bran the builder جد ند استارک the wall رو ساخت. برای آخرین بار به گذشته رفت تا با کشتن بچه های جنگل، جلوی درست شدن نایت کینگ رو بگیره. حتی تو همون صحنه درست گردن نایت کینگ وقتی بچه های جنگل میخوان با خنجر بکشنش برن احساس خفگی میکنه. و در پایان همون قسمت، از بچه های جنگل میپرسه از چی داشتین دفاع میکردین؟ و اونا میگن: از تو

دوس دارم نظر دوستان بخصوص کتابخونو بدونم

اونجا میگه از شما، از انسانها .نمیگه از تو. خب اگه میخواستن از برندون در امان بمونن همونجا میکشتنش دیگه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در کل تا اینجای کار فصل هفتم سریال از نظر بصری خوب بود ولی از نظر منطقی داستان، دیالوگ ها و تا حدودی بازی ها جالب نبود.این قسمت هم مثل قسمت های قبلی بود.از نظر جنبه های بصری، اکشن، جلوه های ویژه، طراحی صحنه و بخصوص موسیقی کار به پختگی لازم رسیده. تا حدود اکشنش خوب بود. نکته مثبت این قسمت عدم حضور سمول تارلی و حوادث مربوط به ایشون و در کنارش غیبت سرسی با اون رفتار و ادبیات خودخواهانه و از خود متشکر بود (که دیگه واقعا به همراه بیلیش زیادی زنده مونده و سوهان اعصاب شده).

در مورد سکانس هایی که بین آریا و سانسا گذشت به نظرم از نظر تدوین و ترکیبش با رفتن گروه برای شکار جالب در نیومد. ای کاش کمی زودتر این موش و گربه بازی بین آریا-سانسا و بیلیش شکل می گرفت و قضیه رو هیجانی تر می کردن. بخصوص اینکه بیلیش بیشتر این وسط موش می دووند تا پیروزی یا مرگ احتمالی اش هیجان انگیز تر میشد.

در مورد گروه جان ، دیالوگا بخصوص دیالوگ های جورا مورمونت جالب بود، مرگ توروس دردناک بود، توروس و بنجن استارک از کاراکترهای دوس داشتنی بودند و کم کم باید آماده خداحافظی با همه این کاراکترها شد ولی بنجن استارک مفت مرد کمی می تونستن هیجان بیشتری به مرگش بدن و حماسی ترش کنن. این ترکیب تورموند- سندور کلگین هم خوب بود. اگه اون صخره ای که جان و بقیه روش قرار داشت رو بلندتر در نظر می گرفتن میشد اکشن و هیجان مبارزه با وایت واکرهارو بیشتر کرد

فقط موندم جان و بقیه چطور توی اون سرمای ویران کننده خشک نشدن و مهم تر از اون فرستادن کلاغ پیش دنریس و اومدنش چندان منطقی نبود که البته انتظاری هم بیش از این نمی رفت و در این فصل طبیعی شده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یکی از بهترین و هیجان انگیزترین قسمت های این فصل

گروهی که درست کرده بودن واقعا عالی بود البته دوست داشتم جنگیدن گندری رو هم ببینم

فکر کنم نایت کینگ از عمد محاصره شون کرد و صبر کرد تا دنی بیاد که بتونه اژدها رو بگیره. چون خیلی راحت میتونست با یه نیزه همه رو له کنه. اون آدره هم معلوم نبود با چندتا واکر تنهایی داشت کجا میرفت اونم به نظرم یه تله بود. شاید هم پیش قراول ارتش اصلی بودن

مرگ ویسیریس با اینکه خیلی غم انگیز بود ولی خیلی غیر طبیعی از کار دراومد دروگون روی زمین نشسته بود و همه داشتن سوارش میشدن اگه دروگون رو هدف میگرفت و بعد ویسیریس خودش جلوی نیزه مینداخت طبیعی تر ( و البته هندی تر ) میشد. مگر اینکه نمیخواست جان و دنی رو بکشه .

حتی با اژدها هم. نمیشه از جادوی دیوار عبور کرد و فکر نکنم نایت کینگ بخواد تنهایی به وینترفل حمله کنه

سرسی به این راحتی راضی به آتش بس نمیشه اینجوری دیگه برای فصل بعد هیچ ایده ای نمیمونه

برام جالبه که توی دنیایی که اژدها و جادوگر و پیشگو و ... هست مردم چطوری وجود وایت واکرا رو باور نمیکنن ؟

لیتل فینگر هم خیلی عالی بین آریا و سانسا اختلاف انداخت الان فقط برن میتونه دستش رو رو کنه

دوستانی هم که از زمان سفر توی سریال ایراد میگیرن زیاد سخت نگیرین داریم یه سریال فانتزی با اژدها و زامبیای یخی میبینیم یه جاهایی کارگردان برای هیجان بیشتر اینکار میکنه مثلا اگه از قبل میدونستیم که دنی با اژدها داره میاد دیگه جنگ با واکرا انقدر هیجان انگیز نمیشد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

منظور از حرفای بنجن استارک به جان چی بود ؟

یعنی بنجن از هویت اصلی جان خبر داشت ؟!بعد چرا سوار اسب نشد با جان بره

این قسمت در کل خیلی سریع بود و سر اسپویل ها یکم هیجانش کم شده بود...

من قسمت hardhome رو بیشتر دوست داشتم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام دوستان

دیشب که قسمت 6 رو دیدم واقعا از غیر منطقی بودن وقایع تو این فصل اعصابم بهم ریخت

برن میدونه که نایت کینگ نمیتونه از دیوار رد بشه و به هیچکس نمیگه

جان پا میشه میره اون ور دیوار و احتمالا چیزی که برای عبور از دیوار لازمه رو در اختیار نایت کینگ میزاره و میاد

خوب مرد حسابی میگرفتی میشستی اینور دیوار دیگه این نایت کینگ که 8000 ساله نتونسته بیاد اینور اخه چیکارش داری البته میدونم که داستان اینجوریه که بالاخره باید تقابل صورت بگیره ولی من انتظار داشتم نایت کینگ با روش دیگه ای از دیوار رد شه مثلا با شیپوری که میگن اگه بزنی دیوار میریزه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان برای از بین بردن نایت کینگ و برن، فقط باید برن رو با همون خنجر آریا بکشن. اونوقت همه چی تموم میشه.

سک.س آینده ی جان و دنریس واقعا قلبمو شکست. نباید اینجوری میشد. سریالی که فضای تاریکش و فضای واقعیش ما رو عاشق خودش کرده بود تبدیل شده به یه سریال دبیرستانی غیرمنطقی که عناصر هندی بودنش مافوق تصور شده. چقد اتفاقات غیرمنطقی آخه. واقعا خراب کردن سریال رو با این رابطه مسخره جان و دنریس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

عالی بود این قسمت واقعا میزان هیجانش خیلللللیییی بالا بود و دیالوگ ها هم بد نبود و میخوام یه چیزی در حد توصیه به دوستان بگم: باور کنید دیگه هیچکدوممون چیزی مثل این سریال تو زندگیممون نمیبینیم و فقط 7 قسمت ازش مونده و بیاین یکم کمتر به ایرادات توجه کنیم و از این چن ساعت باقی مونده بیشترین لذت رو ببریم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
فرشید واترز » پنج شنبه مرداد 25, 96 1:29 am[/url]"][quote="

منم این به ذهنم رسید ولی گفتم بی خیال.ایراد نگیر لابد هواییش خوب بوده فقط

آخه اژدهای بزرگتر و دنریس و دورتموند و... وقتی داشتن سوار میشدن نزدیکتر هم بودن

 

منظور همون تورمند هست . یاد لیگ فوتبال آلمان افتادم

دقیقا اینکه چرا شاه شب به سمت درگون نیزه پرتاب نکرد برای من هم سوال هست. چون هم مطمئن می شد که دنریس و همراهانش نمی توانند فرار کنند هم هدف نزدیک و ثابت بود که راحتر می شد زد. یک مقدار ایراد در کارگردانی وجود داشته به نظر من. شاید هم خیالش راحت بوده که دروگون را شکار خواهد کرد و خواسته یکی هم از هوا شکار کنه. یا اینکه چون ویسریون در حال آتش زدن ارتشش بود به سمت او نیزه پرتاب کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان گندری یه لحظه رفت تلگرام.. گفت دنی پاشو بیا سریع ..

دنی هم تلپورت کرد اومد دیگه ..

اینقدر خودتونو درگیر نکنید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
...Stark Member » پنج شنبه مرداد 26, 96 10:21 am[/url]"]دوستان گندری یه لحظه رفت تلگرام.. گفت دنی پاشو بیا سریع ..

دنی هم تلپورت کرد اومد دیگه ..

اینقدر خودتونو درگیر نکنید

 

دویدن گندری به سمت ایستواچ از ماجرای ماراتون الهام گرفته شده بود

در رابطه با ارسال کلاغ به دراگون استون و آمدن دنریس بد نیست به نقشه زیر توجه شود

اگر فاصله ایست واچ تا دراگون استون را 2000 کیلومتر فرض کنیم. یک کلاغ با سرعت 50 کیلومتر بر ساعت اگر پیوسته پرواز کند حدود 40 ساعت راه دارد تا مقصد برسد اگر 8 ساعت هم استراحت کند. دو روز زمان رسیدن کلاغ به دراگون استون هست. اگر سرعت اژدها هم 100 کیلومتر بر ساعت باشد 20 ساعت طول می کشد که اژدها به ایست واچ برسد. بنابراین با توجه به مدت زمان حرکت گندری، حداقل زمان لازم برای رسیدن دنریس حدود 3 روز هست.

 

بنابراین می توان نتیجه گرفت که جان و گروهش حداقل سه روز (حداکثر 5 روز) روی قله یخی وسط دریاچه بودند. نباید هم توقع داشت که تمام مدت سه روز را به نمایش بکشند.

 

فقط نمی دانم جان چطور امید داشته این مدت را درحضور وایت واکرها دوام بیاورد که گندری را برای کمک فرستاد. همچنین نمی دانم چرا این گروه با اسب نرفتند.

xFmFyu8.jpg.f400cd89980888dbf655798c5074d938.jpg

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Dariushi » پنج شنبه مرداد 25, 96 2:46 am[/url]"]با احترام به نظر ساير دوستان

به نظر من اين قسمت بدترين اپيزود كل هفت فصل اين سريال بود.

هيچ يك از وقايع اين قسمت با عقل و منطق اين سريال جور در نميومد.

پيام رساندن گندري و خبر رسيدن به دنريس و كمك كردن اون خيلي سريع بود

حمله نكردن واكرها در ابتدا

جان سالم بدر بردن جان بطور بسيار عجيب از غرق شدن و زخمي شدن

سر رسيدن يهويي بنجن

چرا با خود شيشه اژدها نبرده بودند؟

چطور هزاران وايت واكر نتوانستند چند نفر را بكشند؟

دلبستگي شديد جان و دنريس بهم ديگه

ديالوگهاي بچه گانه بين سانسا و اريا

برن كجا بود تا به مناقشات بين اريا و سانسا و همچنين اگاه كردن انها از توطئه لرد بيليش و كمك كردن به جان

در كل اپيزود بسيار تند و توهين امير به شعور مخاطبين بود.

در كل فك ميكنم اين اپزيود فيك از سريال بود و باورو نميشد دارم گات ميبينم

 

شما با اینهمه واقع بینی چطور با زندگی کنار میاید؟؟؟

فیلمه انقد سخت نگیرید

تکیه بدید به بالشت و لذت ببرید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

[justify]بُعد زمانی این قسمت خیلی هندی بود و اصلا حال نکردم! تا زمانی که گندری برسه به ایست واچ و زاغا برسن دراگون استون و دنریس برسه شمال تیم جان یا باید از سرما میمردن یا از گرسنگی و کلا قابل توجیه نیست این ماجرا ولی به هر حال علیرغم این ایراد بزرگ نمیشد از کل اپیزود لذت نبرد

 

صحنه مرگ ویسریون خیلی خوب و غم انگیز در اومده و مطمئن بودم با رسیدن دنریس به اون طرف دیوار یکی از اژدهاهاش میمیرن به رسم قسمت یه مونده به اخر بقیه فصلا اتفاق بزرگی باید رخ میداد و موقعی که حرف از کمک خواستن از دنریس شد مطمئن شدم اون اتفاق مرگ اژدهاست اما اصلا حواسم به برگردوندنش نبود مخصوصا که فرو رفت داخل دریاچه یخ زده اما ناراضی هم نیستم باعث شد ضربه رو موقع تموم شدن اپیزود بخورم که لذتش بیشتر بود از این که خودم حدس میزدم ویسریون برمیگرده. در مورد قدرتش هم فکر میکنم باید یخ تولید کنه به جای آتیش

 

این که چرا نایت کینگ همون اول نیزه پرتاب نکرد به طرف جان و همراهاش شاید به خاطر این بوده که احساس نیاز نمی کرده و مطمئن بوده بعد یخ زدن دوباره دریاچه میرن حسابشون رو میرسن. زمان و گرسنگی و خستگی هم که براشون معنی نداره ضمن این که تا حالا خود نایت کینگ هیچ وقت شخصا وارد جنگا نمیشد و همیشه از یه جا فقط نگاه میکرد ولی این دفعه با رسیدن اژدهاها احساس خطر کرد و دست به کار شد

 

در مورد خط داستانی آریا و سانسا قابل پیش بینی بود که بینشون اختلاف بیفته با توجه به اختلافاتی که از قدیم داشتن، ولی توقع این بود که بعد این همه دوری و در به دری عاقلانه تر رفتار کنن و قدر خانواده رو بیشتر بدونن هر چند که آریا به نوعی حق داشت و سانسا اوایل سریال خیلی شخصیت لوس و بی اراده و ضعیفی داشت که از عشق کورکورانه جافری نقشه های ند رو برای سرسی لو داد و باعث مرگ پدرش شد ضمن این که بیلیش خیلی خوب میدونه کجا دست بذاره و چیکار کنه که آشوب درست بشه در واقع متخصص این کاره فقط این اتفاقا میتونستن یکم زودتر رخ بدن

 

اون وایت واکره هم عین گاو چنتا وایت انداخته بود پشتش برا خودش قدم میزد. نمیدونم رفته بودن قضای حاجت کنن یا افتاب بگیرن

 

پیش قراول بودن

 

اگه وایت واکرها نابود بشوند مرده ها هم نابود می شوند. یاد چشم سائرون در ارباب حلقه ها افتادم. احتمالا برای مرگ شاه شب از آن الهام گرفته شود.

 

احتمالش هست چون مارتین خودش هم اعتراف میکنه که تالکین روی تمام فانتزی نویس های بعد از خودش تاثیر گذاشته

مارتین: "احترام زیادی برایش قائلم – او تأثیر زیادی روی من داشته و کتاب‌های ارباب حلقه‌ها کوهی بزرگ هستند که روی تمام آثار فانتزی که پس از آن‌ها نوشته شده‌اند سایه می‌افکنند و تمام فانتزی مدرن را شکل می‌دهند."

 

ولی حتی رد شدن از بین اون همه مرده و نزدیک شدن به وایت واکرا هم آسون نیست چه برسه به کشتنشون که فقط فولاد والریایی میخواد و شیشه اژدها و کار هر کسی نیست اما میتونه پایان قابل پیش بینی ای باشه برای تموم شدن جنگ مرده ها و زنده ها

 

راستي چرا دني ديگه نميتونه بچه دار شه؟

 

دقیقا یادم نیست کتاب رو خیلی وقت پیش خوندم ولی یادمه بچه ای که به دنیا اورد از کال دروگو به خاطر سحر و جادو میری مازدور تبدیل شده بود به هیولا و احتمالا به اندام های باروری دنی آسیب رسیده یا حداقل خودش این طوری فکر میکنه

به هر حال ربطی به پیش بینی میری مازدور نداره، اون در مورد خوب شدن کال دروگو بود

در کل احتمال فرزنددار شدن دنی وجود داره مخصوصا با اشاره تیریون به مسئله جانشین دنریس

 

الان اژدهایی که تبدیل شده با چی میمیره؟

احتمالا دراگون گلس و فولاد والریایی رو اژدها هم اثر بذارن، وقتی وایت واکر رو میتونن بکشن که سازنده اون اژدهاست حتما خودش رو هم میتونن بکشن! ممکنه با کمک اسکورپیون کابیرن شیشه اژدها به طرفش پرتاب کنن شاید هم توسط دروگون و ریگال کشته بشه.

 

یک سوالی هم در رابطه با اینکه هدف شاه شب از حمله‌ش چی هست رو داشتم؟میخواستم بدونم در این مورد بحثی صورت گرفته تو انجمن قبلا یا نه؟اگه آره که لطفاً لینک تاپیکش بدید،ممنون.

 

نمی دونم اینجا در موردش بحث شده یا نه ولی یه جا تئوری دیوانه واری در موردش خوندم که میگفت دلیل حملشون دیپلماتیکه حالا بحثش مفصله اگر ممنوع نباشه لینکش رو میذارم.

 

بنابراین می توان نتیجه گرفت که جان و گروهش حداقل سه روز (حداکثر 5 روز) روی قله یخی وسط دریاچه بودند. نباید هم توقع داشت که تمام مدت سه روز را به نمایش بکشند.

 

فقط نمی دانم جان چطور امید داشته این مدت را درحضور وایت واکرها دوام بیاورد که گندری را برای کمک فرستاد. همچنین نمی دانم چرا این گروه با اسب نرفتند.

 

همون طور که اول پستم گفتم این بعد زمانی مسخره اصلا قابل توجیه نیست! حتی با فرض صحت محاسبات شما چطوری تو اون سرما 3-5 روز دووم اوردن و بعدشم با قدرت مشغول جنگیدن شدن؟ ایرادیه که به هر حال باید باهاش کنار اومد.

 

و در نهایت این عکس که به نظرم نماد نغمه ای از یخ و آتش بود.

 

zy5w9b1g4b2mb9op8b88_thumb.jpg[/justify]

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
AmirReza11 » پنج شنبه مرداد 25, 96 12:39 am[/url]"]تئوری اینکه شاه شب و برندن یکی هستن ایرادات زیادی میشه بهش وارد کرد..مهمترینش پارادوکس زمان هست که دست و پای این تئوری سفر در زمان رو میگیره و مسئله دیگه اینکه تا اونجایی که من خبر دارم حین مسافرت در زمان هیچکس نتونسته از قابلیت وارگ استفاده کنه و موجود دیگه ای در حین سفر در زمان در اختیار بگیره که این مورد شامل برندن هم میشه و یک سری ایرادات دیگه که میشه به این تئوری وارد کرد...

 

یک سوالی هم در رابطه با اینکه هدف شاه شب از حمله‌ش چی هست رو داشتم؟میخواستم بدونم در این مورد بحثی صورت گرفته تو انجمن قبلا یا نه؟اگه آره که لطفاً لینک تاپیکش بدید،ممنون.

 

تئوری یکی بودن برن و شاه شب ضعیف نیست. این تئوری مشابه وارگ کردن برن به هوردور هست زمانی که به گذشته رفته بود. یعنی برن به گذشته می رود و به مردی که تبدیل به شاه شب شده وارگ می کند تا جلوی اتفاقات گذشته را بگیرد. اما زیاد در گذشته می ماند و نمی تواند به حال برگردد (یا اتفاقی مشابه). این موضوع با ماجرای هری پاتر هم که بخشی از ولدمورد در درونش بود همخوانی دارد. اینکه شاه شب می تواند برن را ببیند ( مثل هودور که برن را در گذشته دید) این نظریه را تقویت می کند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
barndon the builder » پنج شنبه مرداد 26, 96 10:46 am[/url]"][quote="[url=https://westeros.ir/forum/viewtopic.php?

 

دویدن گندری به سمت ایستواچ از ماجرای ماراتون الهام گرفته شده بود

در رابطه با ارسال کلاغ به دراگون استون و آمدن دنریس بد نیست به نقشه زیر توجه شود

اگر فاصله ایست واچ تا دراگون استون را 2000 کیلومتر فرض کنیم. یک کلاغ با سرعت 50 کیلومتر بر ساعت اگر پیوسته پرواز کند حدود 40 ساعت راه دارد تا مقصد برسد اگر 8 ساعت هم استراحت کند. دو روز زمان رسیدن کلاغ به دراگون استون هست. اگر سرعت اژدها هم 100 کیلومتر بر ساعت باشد 20 ساعت طول می کشد که اژدها به ایست واچ برسد. بنابراین با توجه به مدت زمان حرکت گندری، حداقل زمان لازم برای رسیدن دنریس حدود 3 روز هست.

 

بنابراین می توان نتیجه گرفت که جان و گروهش حداقل سه روز (حداکثر 5 روز) روی قله یخی وسط دریاچه بودند. نباید هم توقع داشت که تمام مدت سه روز را به نمایش بکشند.

 

فقط نمی دانم جان چطور امید داشته این مدت را درحضور وایت واکرها دوام بیاورد که گندری را برای کمک فرستاد. همچنین نمی دانم چرا این گروه با اسب نرفتند.

برندون جان من حساب کردم تمام بحث راجبه این زمان رفتوامد کلاغ و اژدها و کشتی میشه گفت تاحدود زیادی فاقد دید منصفانه به این اثره

برندون جان حتا اگر بشینی رودرروی همه ی کسایی که اینهمه این موضوع زمان و مکان پیش میکشند تماما سعی کنی با ادله و مثال از قسمت های قبل ویا حتا خوده کتاب قانع شون کنی بازم زیر بار نمیرن

بازم خوبه ریاضی وار همه چی رو میگی

اما برا اونا فرقی نمی کنه کسی بخاد ایراد بگیره بتراشه

این کارو میکنه

دلیل شم کاملا مشخصه

داستان براشون لو رفته

از پارسال اسپویل شده

عده ای هم به خوندن فیلنامه روی آوردن

که نشون میده عاشق خوندن هستن تا دیدن اثر

خب کتابم که مطمئنا تا پایان فیلم برداری فصل ۸ بیرون نمیاد

باید خودشون رو یه جور سرگرم کنن دیگه

اصلا اگر ایرادات شون رو درست فرض کنیم

چقدر مهم بوده که به جرأت میگم تمام نظراتشون رو میشه نصفه پست های تالار فصل ۷

 

 

ایراد شون وارده

خوب قبول

فکر میکنن که ب حق ن(که نیستن) قبول

چرا اینهمه تکرار میکنن این ایرادو

یکی از دلیل هاشونم میتونه اسپویل شدن کتاب براشون باشه

که این یه دلیل و کاملا درک میکنم چه حسی دارن

 

 

در مورد اولویت شاه شبم باهات موافقم برندون جان که میخواست ۲تا یا حتا ۳تا اژدها رو بزنه پس اول کوچک ترین و سریع ترین و میزنه که دوتای بعدی رو هم بتونه شکار کنه

۸۰۰۰ساله شه دیگه تجربه خوبی داره دیگه

 

 

سکانس های آریا درین قسمت ب جرأت بهترین بود

اگر عده ای از شمال بخاطر طنز های مکان و زمان تورموند و هاند و تورس وگندری و حتا مرده های متحرک ش خوششون میاد از جمله خودم

یا از سکانس های صامت و پر جلوه ویژه شاه شب و...

 

سکانس های آریا و سانسا خارج از سرعت داستان فوق العاده بحث میکنن و

در جریان هستن

موسیقی فوق العاده روی صحنه ها نشسته

با نور پردازی عالی که گاهی نیمی از صورت مشخصه که نمان کننده ی نیمه ی پنهان انسان هاست

حالا یا نیمه خوب یا بد

حالت چهره میسی ویلیامز

عالی

چشماش

نشون دادن دندون هاش از روی حرص و کینه و ته لبخندش که نشون دهنده اعتماد ب نفسه طرف و تحقیر رقیبش ه

اصلا متوجه نمیشی طرف فقط یه بازیگر ه

انگار خوده خوده آریا استارک ه

کاملا در نقشش فرو رفته

دیالوگ هاش در عین سادگی معناها ی فوق العاده ای دارن

: ((با اون چهره ها میتونم انتخاب کنم که کی باشم))

تو همین نیم خط دیالوگ کلی معنا و مفهوم نهفته است

ب راستی همه گهگاه میخان کس دیگری باشن

 

برندون جان پیشنهاد میکنم دوستانه

 

سعی نکن برا یه عده دلیل منطقی بیاری اگر میخاستن قانع بشن

با گذشت ۵.۶قسمت میشدن

اما بازم دست مریزاد که همه چی رو ریاضی وار سعی میکنی حل کنی براشون

نظرات تمامی افراد محترمه و(ونه صرفا درست)

اما بخای قانع شون کنی

نخان بشن

چی از دستت برمیآد

بگو وللش و

از دیدن اثر لذت ببر

 

الان ایرادات شون برا قسمت بعد معلومه

چرا کشتی اینقدر زود رسید

چرا انسالید ها اینقدر دیر رسیدن

چرا اینجور فصل تموم شد

رفت ۴۰۰ یا ۵۰۰روز دیگه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×