رفتن به مطلب
alex targerin

قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

به اپیزود آخر فصل هفتم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ?  

83 رای

  1. 1. به اپیزود آخر فصل هفتم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ?

    • 1
      5
    • 2
      0
    • 3
      2
    • 4
      1
    • 5
      2
    • 6
      5
    • 7
      13
    • 8
      12
    • 9
      12
    • 10
      31


Recommended Posts

شاهزاده طلوع » جمعه شهریور 10, 96 12:53 pm[/url]"]
Lady of winterfell » پنج شنبه شهریور 9, 96 11:18 pm[/url]"]شاهزاده طلوع عزیز مرز بین رک بودن و برنده بودن و بی ادبی خیلی باریکه و ظاهرا شما نمی تونید این مرز رو رعایت کنید. من عباراتی مثل بت پرست و شخص پرست و بی سواد و ... توهین میدونم یک بار دیگه نوشتتون رو صادقانه بخونید اگه متوجه توهین آمیز بودنش نمی شید که دیگه نمیدونم چی بگم. نکته بعدی اینکه من مثل شما تازه واردم در این سایت و این تاپیک اولین تاپیکیه که توش پست میذارم پس هیچ کدوم از افراد رو اینجا نمیشناسم و کاملا عادیه که وقتی مطلبی یا شخصی به دیدگاهم نزدیکه ازش حمایت میکنم. نکته بعدی اینه که حتما میدونید با توجه به اطلاعاتتون در زمینه سینما که ظاهرا خیلی بالاست که کارگردان ها برای اینکه بازیگرها نقششون رو به خوبی ایفا کنن با بازیگرها در مورد احساسات و اینکه تو ذهن کاراکتر چی میگذره آگاه میکنن به عنوان مثال در سیزن اول به شان بین بازیگر نقش ند استارک در مورد والدین واقعی جان اطلاع داده بودن و اگر برگردین صحنه هاشو با ابرت به خصوص جاهایی که در مورد ریگار صحبت میکنن رو ببینی این مسئله مشخصه. اینجا به وضوح بازیگر میگه آریا فریب خورده شما باز میگی من نمی پذیرم. و اتفاقا بعد از هرقسمت اپیزود چیزی به اسم inside the episode پخش میشه میتونید تو یوتیوب ببینید . که ازیگرها در مورد صحنه هاشون صحبت میکنن و اطلاعات تکمیلی میدن. من با نظر شما موافقم انتظار داشتم آریا پختگی بیشتری از خودش نشون بده و این همون ضعف شخصیت پردازی این سیزنه که شما نمیخوای قبول کنی و با اینکه بقیه رو بت پرست میدونین خودتون از سریال یه بت ساختی و حاضر نیستین هیچ نقدیو راجع بهش بپذیری.

 

پس شاید لازم باشه که شما یک بازنگری در معیارهاتون از اخلاقیات و همچنین در بابِ هر آنچه که توهین و وهن هست و هر آنچه که نیست، و ابزار و آلاتش بکنید. چون برای من به وضوح روشنه که الفاظی مثل بت پرستی، شخص پرستی، بی سوادی(در عینِ سخنوری) و... در واقع در نقدِ پدیده هایی بسیار زیانبار و خطرناک به کار میرن، و نه برای توهین. بیشتر باید کسانیکه دارنده چنین صفاتی هستن نقد، نکوهش و سرنش بشن، و نه یادآوران و گوشزدکنندگانِ چنین صفاتِ خطرناک و سمناکی. شما که داری کارِ همون مسئولانی رو می کنی که به کسانیکه فلان جرمهای دانه درشت رو انجام میدن کاری ندارن، اما میرن کسانیکه اون جرمها رو افشا و برملا می کنن رو به جرمِ عمومی ساختنِ گناهِ رخ داده دستگیر می کنن! درباره ماجرای آریا و مصاحبه بازیگرها هم پیشتر توضیح دادم و از لزومِ تجربه در این مورد صحبت کردم. به نظرم صحبتِ بیشتر پیرامون این مقوله فایده ای نداره. شاید با مرور زمان که یکم تجربه تون در موردی که حرفش رو زدم بیشتر بشه، خودتون به تدریج متوجهِ حرفِ مدِ نظرِ من بشید. بیشتر از این نمی تونم توضیح بدم.

 

و گفتی بُت کردنِ سریال! خدا رو سپاس که هیچگاه چنین کسی نبوده و نیستم، اما اصلا کاش می شد اینجا درباره سریال حرف زد که حالا بخوایم بتش کنیم یا نه! دردِ بسیاری از دوستان در اینجا اصلا سریال که نه، بلکه کتاب بود. مبحثهای کتابخانه وینترفل رو در انجمنِ سریالِ بازی تاج و تخت مطرح و بر اساس همونها نتیجه گیری و حکم هم صادر می کردن! کتاب بر سر نیزه میذاشتن و ناله سر می دادن! مشکلِ ما هم همین بود. شما اگر می تونستی دوستان رو وادار کنی که فقط و فقط درباره این سریال در این انجمن حرف بزنن، عالی میشد! اونوقت تازه می شد بدونِ حاشیه سرِش بحث کرد و دو دو تا چهار تا کنیم ببینیم کی بت پرسته، کی حقگو، کی حرفِ حساب می زنه و... . اصلا دوستان اجازه ندادن بحثِ خاص و درست و تهی از فرامتنی اینجا شکل بگیره!

 

ولی اگر روزی کسی هم اومد و این فصل از سریال رو "بُت" کرد، بهش خرده نگیر و فراموش نکن که "100" ها همیشه زاییده ی صفرها هستن! افراط، تفریط میاره بزرگوار... و این یک تیغِ دو لبه ست، و فقط یک سو نداره. اگر امروز حامیِ افراطیونِ آدرس غلط اومده ی صفر خوان هستی، فردا نمی تونی منتقدِ صد گوهایی باشی که صرفا تابعی مستقیم از رفتارِ همونها هستن! اینه مسئله.

شما حرف بازیگری که با کارگردان قطعا در مورد روند داستان و ذهنیات اون کاراکتر صحبت میکنه رو و قطعا بیشتر از شما از کاراکتر و روند داستان اطلاع داره رو نمیپذیری بله مسلمه که بحث کردن با آدمی مثل شما فایده ای نداره با فردی که بدیهیات رو قبول نمیکنه مسلما نمیشه بحث کرد. در مورد توهین آمیز بودن بله برای شخصی مثل من بت پرست و شخص پرست و بی سواد توهینه شاید جایی که شما ازش میای فقط فحش خواهر مادر دادن توهینه. هیچ پستی من اینجا ندیدم که کتاب رو 100 و سریال رو 0 بدونه بچه ها نسبت به این فصل انتقاداتی داشتن که حق دارن مطرح کنن بدون اینکه کسی بهشون بگه پیرزن غرغرو همونطور هم که دوستمون نشون داد ظاهرا نظرشون با اکثر منتقدین که مسلما از شما باسوادتر و آگاه تر هستن یکسانه. ولی همونطر که یکی.از بچه ها گفت مسئول حفاظت و حراست از منافع شبکه HBO هستین ظاهرا هیچ انتقادیو وارد نمیدونین به سریال.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
nymeria » جمعه شهریور 10, 96 12:59 pm[/url]"]
Winter King » جمعه شهریور 10, 96 12:41 pm[/url]"]LADY OF WINTER FELL دقیقا حرف منم اینه : فصل های اولیه و کتاب ها هم مشکلات مشابهی داشتن اما به خاطر مارتین همه از این مشکلات چشم پوشی کردن اما مشکلات فصل اخر خیلی بولد شده.

به نظر من اون موقع این ضعف ها خیلی به چشم نمیومد چون پلات و شخصیت پردازی قوی داشتیم. الان به چشم میاد چون پلات افت کرده و کاراکترها و دیالوگ ها به جذابی سابق نیستن.

 

اتفاقا دقیقا اون موقع برخی ضعف ها به چشم نمیومد چون فقط پای مارتین درمیون بود! وگرنه کاملا مخالفم و معتقدم که کاراکترها نسبت به قبل افتِ خیلی برجسته ای رو شاهد نبودن، بلکه سیرِ تدریجیِ خودشون رو گذروندن و صرفا با توجه به نزدیک بودنِ پایانِ مجموعه، و البته شتابِ بیش از اندازه در فصلِ اخیر، این روند رو با سرعتِ یکم زیادتری طی کردن. درباره افتِ دیالوگها هم که هیچگونه با شما موافق نیستم. من افتی رو در دیالوگها شاهد نبودم. این فصل هم مملو از دیالوگهاب جذاب، ریربینانه، هوشیارانه، شوخ و شنگ و جفنگ، آوانگارد و بعضا به ظاهر ساده بود. از جمله(محض نمونه9 دیالوگهای لیتل فینگر به سانسا درباره پراکندنِ ذهن در همه جا و تصورِ بدترین فرضیات برای یک گام جلو بودن از دشمنانت، دیالوگهای جان با تیریون در دراگون استون، دیالوگهای جان با دنریس در زمانِ اولین دیدار، دیالوگهای گروه هفت نفره در پشتِ دیوار، دیالوگهای دنریس با تیریون درباره "قهرمان"، دیالوگهای سرسی یا تیریون، دیالوگهای بران یا تیریون در اپیزودِ آخر، دیالوگهای جیمی با بران درباره "آنسالیدها در اپیزود آخر و... همگی بازی تاج و تخت وار هستن. برای نمونه میگم، وقتی جان خطاب به سرسی میگه "که اگر هوشیار نباشی تمام جمعیتِ یک میلیونیِ پایتخت به یک میلیون سرباز در سپاهِ مردگان بدل میشن" سرسی با بیخیالی جواب میده که "به نظرم این براشون یه پیشرفت به حساب میاد"، خب اگر این یک دیالوگِ ساده ی بکر و جذابِ "بازی تاج و تخت وار" نیست، پس چیه؟! میگم دوستان در این فصل در بدگویی اگزجره رفتار می کنن، برای همینه. دیالوگها در این فصل هم نقطه قوتِ کار بود. نقطه ضعفِ فصل بیشتر از نظر من بسیار شتابان شدنِ ریتم داستان فراتر از نیازها بود که باعث شد رخدادهای برخی بخشهای داستان از بُعدِ منطقِ زمانی، زیر سوال بره. این میزان از سرعت نه از بُعدِ بیرونی(ساختِ سریال) و نه بُعدِ درونی(داستانی) ابدا نیاز نبود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Winter king منظور اینه که شخصیت ها خارج از شخصیتشون out of character رفتار میکنن. شما از شخصی مثل آریا انتظار داری که بعد از اون همه آموزش سریع در دام بیلیش نیفته. از شخصی مثل بیلیش انتظار داری نقشه های هوشمندانه تری داشته باشه من اصلا به مرگش کاری ندارم کل این سیزن کارش این بود که دنبال سنسا راه بیفته و هربار سنسا ضایعش کنه کمک کرد وینترفلو پس بگیرن بعد عملا هیچ نقشه ای نداره و vale و شمالو از دست داده. وریس که هیچکاری نمیکنه عملا این سیزن، تیریون یدفعه فوق العاده خنگ میشه و هر نقشه ای میکشه غلط از آب درمیاد. بله منم میخوام از اپیزودهای باقیمونده لذت ببرم و مطئنم فصل پایانی قوی خواهیم داشت من به شخصه از این ناراحتم که بعضی دوستان انگار وکیل مدافع HBO هستن و سریال رو در حد خدا بی اشتباه میدونن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان این سوالو تو تاپیک اسپویل های فصل هشتم پرسیدم؛ اما چون احتمالا خیلی از دوستان اونجا نمیرن اینجا هم می پرسم:

 

 

با توجه به جادوی دیوار، اگه همسر نایتز کینگ (Night's King - سیزدهمین فرمانده نایتز واچ) واقعا یه آدر بوده باشه (که با توجه به توصیفاتی که ازش شده، احتمالش خیلی زیاده) چه جوری تونسته از دیوار رد بشه و بیاد به نایت فورت؟

 

http://awoiaf.westeros.org/index.php/Night%27s_King

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

لازم دونستم که راجبه شخصیت و سیر خط داستانی و پایان کار پیتر بیلیش هم اونچه رو که به نظرم میرسه با دوستان به اشتراک بزارم و به ایراداتی که از نظرم ایراد به حساب نمیان جواب بدم:

عده ای از دوستان بدبین و از همه چی ناراضی مون با یه نوع توهم توطئه گفتن چون میخواستن بیلیش رو آخر این سیزن حذف کنن تو وینترفل حبسش کردن و برنامه ریزی هاش رو به پچ پچ های خاله زنکی تنزل دادن !

عجب !!!

پس اگه قرار نبود لیتل فینگر حذف بشه پس قرار بود چی بشه ؟! نکنه تو کتاب ششم قراره مارتین، بیلیش رو هم فاتح تخت آهنین و شاه بکنه ؟ پس استنیس و دوران مارتل چی میشن ؟ مگه قرار نبود اونا تو کتاب ششم شاه بشن ؟ یا قراره مارتین سه تایی شون رو با هم رو تخت آهنین بنشونه ؟

حذف شدن سرنوشت محتوم عناصر کوچیکی مثل بیلیشه که از روی جاه طلبی و زیاده خواهی بیشتر از حد و اندازه شون میپرن و خودشون رو بدون پشتوانه و ظرفیت کافی و فقط به اتکای دسیسه چینی و دودوزه بازی قاطی بازی بزرگان میکنن و قطعا بیلیش کتاب هم سرنوشت جز حذف و کشته شدن به دست دستپرورده خودش سانسا نخواهد داشت.

بگذریم با ذکر این مقدمه به خط داستانی این سیزن و اشکالات طرح شده برسیم:

1- چرا بیلیش تو وینترفل حبس شده بود ؟

واضحه چون جای دیگه و بهتری برای رفتن نداشت ! قمار حمایت از خاندان استارک تو جنگ حرام زادگان و اتحاد با کسی که از نظر سرسی قاتل پسر ارشدش محسوب میشد دستش رو از کینگزلندینگ و دربار سرسی و عرصه سیاست جنوب کوتاه کرده بود.

تو دراگون استون و دربار ملکه جدید هم جایی نداشت چون رقبا و دشمنان قدیمی اش وریس و تیریون زودتر اونجا جا گرفته بودن و بهش خوشامدگویی و براش میدان فعالیت فراهم نمیکردن.

تو ایری و ویل هم که جز کشیدن ناز یه بچه لوس و نونور و روان پریش کار دیگه ای برای انجام دادن نداشت و نمیتونست تاثیری روی جنگ قدرت وستروس بزاره.

2- برنامه بیلیش تو وینترفل چی بود ؟

باز هم واضحه ! ایجاد دشمنی و جنگ داخلی بین اعضای خاندان استارک از طریق ضعیف ترین حلقه زنجیره استارک ها یعنی سانسا که سال ها روش کار کرده بود و فکر میکرد اون رو کاملا تحت اختیار خودش داره.

3- هدف بیلیش از اجرای این برنامه چی بود ؟

برداشتن موانعی که سر راه قبضه کردن قدرت شمال و ضمیمه کردنش به ویل سر راه داشت. یعنی اعضای ناسازگار خاندان استارک مثل جان و آریا که حاضر نبودن زیر بلیطش برن و تبدیل به آلت دستش بشن. بیلیش میخواست همون بلایی رو که از طریق لایسا سر خاندان آرین و ویل آورد از طریق سانسا سر خاندان استارک و شمال هم بیاره. یعنی با ایجاد دشمنی و کینه متقابل بین سانسا و برادران و خواهرانش، اونها رو به دست سانسا به قتل برسونه و از سر راه برداره، بعد سانسایی رو که هم تنها مونده و هم به خاطر خویشاوندکشی دچار عذاب وجدان و تنش روانی شده کاملا به خودش وابسته کنه و نهایتا از طریق ازدواج با سانسا و به اسم سانسا حاکم شمال بشه و احتمالا بعد اینکه سانسا یه بچه بهش داد مثل لایسا از شرش خلاص بشه

4- آیا سطح توطئه ها و نقشه های بیلیش تنزل کرده بود ؟

ابدا، سبک کار بیلیش از ابتدای داستان و تو تمام سیزن های قبلی هم همین بود، راه اندازی شبکه جاسوسی بین خدمه وینترفل مشابه همون شبکه ای که تو ردکیپ داشت، لابی پشت پرده با لردهای شمال و ویل ضد جان و به نفع سانسا برای زمینه چینی پذیرش عزل جان و انتخاب سانسا به عنوان حاکم شمال که این کارش داشت تبدیل به مطالبه جدی رسمی و عمومی هم میشد، تلاش برای جلب اعتماد و همراهی برن مشابه کاری که با ند و کتلین تو سیزن اول کرد، توطئه چینی برای رسوندن اختلاف و بدبینی متقابل سانسا و آریا به نقطه بحرانی و بدون بازگشتی که منجر به حذف شدن آریا به دست سانسا میشد، چون به خاطر ستیزه جویی شدید آریا هیچ امیدی به امکان جذبش نداشت. و نهایتا اینکه گذاشتن نامه سانسا به راب در دسترس آریا دقیقا مشابه نشون دادن حرامزاده های رابرت به ند بود و بیلیش انتظار داشت به همون نتیجه هم منجر بشه

5- چرا بیلیش شکست خورد ؟

به نظر من نقشه بیلیش کاملا حساب شده و عالی و بدون نقص بود و در شرایط عادی قطعا منجر به نتیجه مطلوب میشد و تنها عاملی که جلوی موفقیت اون رو گرفت قدرت های ماورائی بود که برن و آریا طی مدت غیبت و آوارگی شون پیدا کرده بودن و بیلیش ازین قدرت ها اطلاع نداشت تا لحاظ شون کنه یا بهتره بگیم به خاطر منطق و نگاه پوزیتیویستی که معمولا این تیپ شخصیت ها دارن اصلا به وجود قدرت های ماورایی دینی و جادویی اعتقادی نداشت و اونها رو خرافات میدونست همونطور که وقتی سانسا بهش هشدار داد آریا یه بیچهره شده با تمسخر کردن به راحتی از روش گذشت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Shield of the Life » جمعه شهریور 10, 96 1:54 pm[/url]"]دوستان این سوالو تو تاپیک اسپویل های فصل هشتم پرسیدم؛ اما چون احتمالا خیلی از دوستان اونجا نمیرن اینجا هم می پرسم:

 

 

با توجه به جادوی دیوار، اگه همسر نایتز کینگ (Night's King - سیزدهمین فرمانده نایتز واچ) واقعا یه آدر بوده باشه (که با توجه به توصیفاتی که ازش شده، احتمالش خیلی زیاده) چه جوری تونسته از دیوار رد بشه و بیاد به نایت فورت؟

 

http://awoiaf.westeros.org/index.php/Night%27s_King

مسئله خیلی پیجیده ایه. باتوجه به این که نایتز کینگ فرمانده دیوار بوده و اتوحه به ای که زیر قلعه نایت فورت یه دروازه هست که فقط با خوندن قسم نایتز واچ میشه ازش عبور کرد اونم فقط نایتز واچ میتونن عبور کنن اگه ادم دیگه بخونه نمیتونه عبور کنه.اگه نایتز کینگ استارک بوده باشه باتوجه به این که استارک ها از خاندان های اسرار آمیز و شایدم جادویی باشن شاید با عبور نایتز کینگ جادو برای لحظاتی شکسته شده و اون آدرم تونسته بیاد از اون ور دیوار به این ور چون اون تونله از اون ور دیوار به این ور بوده ویا شاید اگه با استارکه در ارتباط بوده باشه یا مثلا دست در دست هم میبودن شاید توان عبو داشتن.

ولی از نظر من احتمال خیلیی قوی تر اینه که اون زن دراین طرف دیوار آدر شده بوده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
محمدمهدی » جمعه شهریور 10, 96 2:51 pm[/url]"]لازم دونستم که راجبه شخصیت و سیر خط داستانی و پایان کار پیتر بیلیش هم اونچه رو که به نظرم میرسه با دوستان به اشتراک بزارم و به ایراداتی که از نظرم ایراد به حساب نمیان جواب بدم:

عده ای از دوستان بدبین و از همه چی ناراضی مون با یه نوع توهم توطئه گفتن چون میخواستن بیلیش رو آخر این سیزن حذف کنن تو وینترفل حبسش کردن و برنامه ریزی هاش رو به پچ پچ های خاله زنکی تنزل دادن !

عجب !!!

پس اگه قرار نبود لیتل فینگر حذف بشه پس قرار بود چی بشه ؟! نکنه تو کتاب ششم قراره مارتین، بیلیش رو هم فاتح تخت آهنین و شاه بکنه ؟ پس استنیس و دوران مارتل چی میشن ؟ مگه قرار نبود اونا تو کتاب ششم شاه بشن ؟ یا قراره مارتین سه تایی شون رو با هم رو تخت آهنین بنشونه ؟

حذف شدن سرنوشت محتوم عناصر کوچیکی مثل بیلیشه که از روی جاه طلبی و زیاده خواهی بیشتر از حد و اندازه شون میپرن و خودشون رو بدون پشتوانه و ظرفیت کافی و فقط به اتکای دسیسه چینی و دودوزه بازی قاطی بازی بزرگان میکنن و قطعا بیلیش کتاب هم سرنوشت جز حذف و کشته شدن به دست دستپرورده خودش سانسا نخواهد داشت.

بگذریم با ذکر این مقدمه به خط داستانی این سیزن و اشکالات طرح شده برسیم:

1- چرا بیلیش تو وینترفل حبس شده بود ؟

واضحه چون جای دیگه و بهتری برای رفتن نداشت ! قمار حمایت از خاندان استارک تو جنگ حرام زادگان و اتحاد با کسی که از نظر سرسی قاتل پسر ارشدش محسوب میشد دستش رو از کینگزلندینگ و دربار سرسی و عرصه سیاست جنوب کوتاه کرده بود.

تو دراگون استون و دربار ملکه جدید هم جایی نداشت چون رقبا و دشمنان قدیمی اش وریس و تیریون زودتر اونجا جا گرفته بودن و بهش خوشامدگویی و براش میدان فعالیت فراهم نمیکردن.

تو ایری و ویل هم که جز کشیدن ناز یه بچه لوس و نونور و روان پریش کار دیگه ای برای انجام دادن نداشت و نمیتونست تاثیری روی جنگ قدرت وستروس بزاره.

2- برنامه بیلیش تو وینترفل چی بود ؟

باز هم واضحه ! ایجاد دشمنی و جنگ داخلی بین اعضای خاندان استارک از طریق ضعیف ترین حلقه زنجیره استارک ها یعنی سانسا که سال ها روش کار کرده بود و فکر میکرد اون رو کاملا تحت اختیار خودش داره.

3- هدف بیلیش از اجرای این برنامه چی بود ؟

برداشتن موانعی که سر راه قبضه کردن قدرت شمال و ضمیمه کردنش به ویل سر راه داشت. یعنی اعضای ناسازگار خاندان استارک مثل جان و آریا که حاضر نبودن زیر بلیطش برن و تبدیل به آلت دستش بشن. بیلیش میخواست همون بلایی رو که از طریق لایسا سر خاندان آرین و ویل آورد از طریق سانسا سر خاندان استارک و شمال هم بیاره. یعنی با ایجاد دشمنی و کینه متقابل بین سانسا و برادران و خواهرانش، اونها رو به دست سانسا به قتل برسونه و از سر راه برداره، بعد سانسایی رو که هم تنها مونده و هم به خاطر خویشاوندکشی دچار عذاب وجدان و تنش روانی شده کاملا به خودش وابسته کنه و نهایتا از طریق ازدواج با سانسا و به اسم سانسا حاکم شمال بشه و احتمالا بعد اینکه سانسا یه بچه بهش داد مثل لایسا از شرش خلاص بشه

4- آیا سطح توطئه ها و نقشه های بیلیش تنزل کرده بود ؟

ابدا، سبک کار بیلیش از ابتدای داستان و تو تمام سیزن های قبلی هم همین بود، راه اندازی شبکه جاسوسی بین خدمه وینترفل مشابه همون شبکه ای که تو ردکیپ داشت، لابی پشت پرده با لردهای شمال و ویل ضد جان و به نفع سانسا برای زمینه چینی پذیرش عزل جان و انتخاب سانسا به عنوان حاکم شمال که این کارش داشت تبدیل به مطالبه جدی رسمی و عمومی هم میشد، تلاش برای جلب اعتماد و همراهی برن مشابه کاری که با ند و کتلین تو سیزن اول کرد، توطئه چینی برای رسوندن اختلاف و بدبینی متقابل سانسا و آریا به نقطه بحرانی و بدون بازگشتی که منجر به حذف شدن آریا به دست سانسا میشد، چون به خاطر ستیزه جویی شدید آریا هیچ امیدی به امکان جذبش نداشت. و نهایتا اینکه گذاشتن نامه سانسا به راب در دسترس آریا دقیقا مشابه نشون دادن حرامزاده های رابرت به ند بود و بیلیش انتظار داشت به همون نتیجه هم منجر بشه

5- چرا بیلیش شکست خورد ؟

به نظر من نقشه بیلیش کاملا حساب شده و عالی و بدون نقص بود و در شرایط عادی قطعا منجر به نتیجه مطلوب میشد و تنها عاملی که جلوی موفقیت اون رو گرفت قدرت های ماورائی بود که برن و آریا طی مدت غیبت و آوارگی شون پیدا کرده بودن و بیلیش ازین قدرت ها اطلاع نداشت تا لحاظ شون کنه یا بهتره بگیم به خاطر منطق و نگاه پوزیتیویستی که معمولا این تیپ شخصیت ها دارن اصلا به وجود قدرت های ماورایی دینی و جادویی اعتقادی نداشت و اونها رو خرافات میدونست همونطور که وقتی سانسا بهش هشدار داد آریا یه بیچهره شده با تمسخر کردن به راحتی از روش گذشت.

کاملا درسته . ولی به نظرتون چرا بیلیش التماس کرد انتظارم خیلی بالاتر بود از این شخصیت انتظار من این بود که اون موقع که برن گفت یه جاقو گذاشتی رو گلوش اصلا به روی خودش نیاره که نگران شده و بگه تو میگی میبینم ولی نمیتونی ثابت کنی و تا زمانی که مدرکی ندارین کشتن من قتل محسوب میشه واقعا چرا این کارو نکرد؟البته به دلیل اینکه پیش یان رویس و بقیه لردهای ویل هم جایگاه خوبی نداشت اوناهم حاضر به جحافظت ازش نشدن و با ظاهر خیلی عادلانه کشته شد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
محمدمهدی » جمعه شهریور 10, 96 2:51 pm[/url]"]لازم دونستم که راجبه شخصیت و سیر خط داستانی و پایان کار پیتر بیلیش هم اونچه رو که به نظرم میرسه با دوستان به اشتراک بزارم و به ایراداتی که از نظرم ایراد به حساب نمیان جواب بدم:

عده ای از دوستان بدبین و از همه چی ناراضی مون با یه نوع توهم توطئه گفتن چون میخواستن بیلیش رو آخر این سیزن حذف کنن تو وینترفل حبسش کردن و برنامه ریزی هاش رو به پچ پچ های خاله زنکی تنزل دادن !

عجب !!!

پس اگه قرار نبود لیتل فینگر حذف بشه پس قرار بود چی بشه ؟! نکنه تو کتاب ششم قراره مارتین، بیلیش رو هم فاتح تخت آهنین و شاه بکنه ؟ پس استنیس و دوران مارتل چی میشن ؟ مگه قرار نبود اونا تو کتاب ششم شاه بشن ؟ یا قراره مارتین سه تایی شون رو با هم رو تخت آهنین بنشونه ؟

حذف شدن سرنوشت محتوم عناصر کوچیکی مثل بیلیشه که از روی جاه طلبی و زیاده خواهی بیشتر از حد و اندازه شون میپرن و خودشون رو بدون پشتوانه و ظرفیت کافی و فقط به اتکای دسیسه چینی و دودوزه بازی قاطی بازی بزرگان میکنن و قطعا بیلیش کتاب هم سرنوشت جز حذف و کشته شدن به دست دستپرورده خودش سانسا نخواهد داشت.

بگذریم با ذکر این مقدمه به خط داستانی این سیزن و اشکالات طرح شده برسیم:

1- چرا بیلیش تو وینترفل حبس شده بود ؟

واضحه چون جای دیگه و بهتری برای رفتن نداشت ! قمار حمایت از خاندان استارک تو جنگ حرام زادگان و اتحاد با کسی که از نظر سرسی قاتل پسر ارشدش محسوب میشد دستش رو از کینگزلندینگ و دربار سرسی و عرصه سیاست جنوب کوتاه کرده بود.

تو دراگون استون و دربار ملکه جدید هم جایی نداشت چون رقبا و دشمنان قدیمی اش وریس و تیریون زودتر اونجا جا گرفته بودن و بهش خوشامدگویی و براش میدان فعالیت فراهم نمیکردن.

تو ایری و ویل هم که جز کشیدن ناز یه بچه لوس و نونور و روان پریش کار دیگه ای برای انجام دادن نداشت و نمیتونست تاثیری روی جنگ قدرت وستروس بزاره.

2- برنامه بیلیش تو وینترفل چی بود ؟

باز هم واضحه ! ایجاد دشمنی و جنگ داخلی بین اعضای خاندان استارک از طریق ضعیف ترین حلقه زنجیره استارک ها یعنی سانسا که سال ها روش کار کرده بود و فکر میکرد اون رو کاملا تحت اختیار خودش داره.

3- هدف بیلیش از اجرای این برنامه چی بود ؟

برداشتن موانعی که سر راه قبضه کردن قدرت شمال و ضمیمه کردنش به ویل سر راه داشت. یعنی اعضای ناسازگار خاندان استارک مثل جان و آریا که حاضر نبودن زیر بلیطش برن و تبدیل به آلت دستش بشن. بیلیش میخواست همون بلایی رو که از طریق لایسا سر خاندان آرین و ویل آورد از طریق سانسا سر خاندان استارک و شمال هم بیاره. یعنی با ایجاد دشمنی و کینه متقابل بین سانسا و برادران و خواهرانش، اونها رو به دست سانسا به قتل برسونه و از سر راه برداره، بعد سانسایی رو که هم تنها مونده و هم به خاطر خویشاوندکشی دچار عذاب وجدان و تنش روانی شده کاملا به خودش وابسته کنه و نهایتا از طریق ازدواج با سانسا و به اسم سانسا حاکم شمال بشه و احتمالا بعد اینکه سانسا یه بچه بهش داد مثل لایسا از شرش خلاص بشه

4- آیا سطح توطئه ها و نقشه های بیلیش تنزل کرده بود ؟

ابدا، سبک کار بیلیش از ابتدای داستان و تو تمام سیزن های قبلی هم همین بود، راه اندازی شبکه جاسوسی بین خدمه وینترفل مشابه همون شبکه ای که تو ردکیپ داشت، لابی پشت پرده با لردهای شمال و ویل ضد جان و به نفع سانسا برای زمینه چینی پذیرش عزل جان و انتخاب سانسا به عنوان حاکم شمال که این کارش داشت تبدیل به مطالبه جدی رسمی و عمومی هم میشد، تلاش برای جلب اعتماد و همراهی برن مشابه کاری که با ند و کتلین تو سیزن اول کرد، توطئه چینی برای رسوندن اختلاف و بدبینی متقابل سانسا و آریا به نقطه بحرانی و بدون بازگشتی که منجر به حذف شدن آریا به دست سانسا میشد، چون به خاطر ستیزه جویی شدید آریا هیچ امیدی به امکان جذبش نداشت. و نهایتا اینکه گذاشتن نامه سانسا به راب در دسترس آریا دقیقا مشابه نشون دادن حرامزاده های رابرت به ند بود و بیلیش انتظار داشت به همون نتیجه هم منجر بشه

5- چرا بیلیش شکست خورد ؟

به نظر من نقشه بیلیش کاملا حساب شده و عالی و بدون نقص بود و در شرایط عادی قطعا منجر به نتیجه مطلوب میشد و تنها عاملی که جلوی موفقیت اون رو گرفت قدرت های ماورائی بود که برن و آریا طی مدت غیبت و آوارگی شون پیدا کرده بودن و بیلیش ازین قدرت ها اطلاع نداشت تا لحاظ شون کنه یا بهتره بگیم به خاطر منطق و نگاه پوزیتیویستی که معمولا این تیپ شخصیت ها دارن اصلا به وجود قدرت های ماورایی دینی و جادویی اعتقادی نداشت و اونها رو خرافات میدونست همونطور که وقتی سانسا بهش هشدار داد آریا یه بیچهره شده با تمسخر کردن به راحتی از روش گذشت.

بله منم قطعا معتقدم تو کتاب هم بیلیش رو سنسا میکشه ولی ایشالا اگه یه روزی مارتین تصمیم گرفت کتاب رو چاپ کنه متوجه میشین که روند داستانی چقد متفاوت خواهد بود. شما یه لحظه تصور کن اصلا برن و آریا به وینترفل نمیومدن نقشه بیلیش چیه؟ما تا 5 اپیزود اول هیچ نقشه ای نمیبینیم. و نقشه ش به این دیلی داره پیش میره که آریا داره خارج کاراکتر رفتار میکنه سر نامه ای که سال ها پیش نوشته شده و تا کتلین و مستر لوین میبینن میگن خط خواهرته و حرف سرسیه میپره به خواهرش. آریایی که ذهن خونه خیر سرش آیا نمی فهمه که سنسا داره راست میگه و اون نامه رو تحت فشار نوشته. آریا در لحظه اعدام ند میبینه که سنسا غش میکنه و دائم داره التمس میکنه و فریاد میزنه پیش کشیدن این مسئله مسخرست. دیالوگ ها هم مسخرست آریا مرتب میگه تو لباسای قشنگ پوشیدی انگار داره حسودی میکنه در صورتی که میدونیم آریا از لباسای زنونه و کلا لیدی بودن بدش میاد. تنها دلیلی که نقشه بیلیش داره پیش میره اینه که آریا و سنسا دارن خارج کاراکتر رفتار میکنن. سنسا میدونه برادرش از همه چی خبر داره یه کلمه نمی پرسه ازش که آریا نامه رو از کجا آورده. در آخر تکرار میکنم اینا همه نظر شخصیه به نظر شما چنین خط داستانی خیلی هوشمندانه و مطابق با خصوصیات کاراکترهاست به نظر من احمقانه ست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Lady of winterfell:

 

رفتار رویس هم عجیب بود. فصل قبل لیتل فینگر علنا به خیانت متهم و تهدید به مرگش کرد ولی در طول فصل طوری رفتار می کرد انگار همچین اتفاقی بینشون نیفتاده و هیچ مشکلی با هم ندارن. با آرامش کنار هم قدم می زدن و با هم صحبت می کردن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
nymeria » جمعه شهریور 10, 96 4:33 pm[/url]"]Lady of winterfell:

 

رفتار رویس هم عجیب بود. فصل قبل لیتل فینگر علنا به خیانت متهم و تهدید به مرگش کرد ولی در طول فصل طوری رفتار می کرد انگار همچین اتفاقی بینشون نیفتاده و هیچ مشکلی با هم ندارن. با آرامش کنار هم قدم می زدن و با هم صحبت می کردن.

خب از جهاتی این قضیه طبیعی بود. در گذشته رویس زورش به بیلیش نمی رسید ولی هرجا که تونست تلاش خودشو کرد چه در کشته شدن لایسا و چه در این محاکمه و مرگ بیلیش.جدا ازاین افراد زیادی رو میشه در دنیای واقعی دید که این دچار وضعیت اند. یا بخاطر شرایط مجبور به سازگاری با هم شدن یا لب فروبستند تا در موقعی که شرایط مهیا شد، تلافی کنند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Stannis Baratheon@

جناب استنیس فکر میکنم که با شما به جای مطالب و ارقام و اعداد کتاب باید در مورد ریاضیات دوره ابتدایی بحث کنم

چون با وجود اینکه متون گزینش شده توسط خودتون هم میگن رنلی 100 هزار نیرو داشت که در نهایت 70 هزار نیرو زیر پرچم تایرل ها باقی موندن، باز هم میگین فقط 15 هزار نفر به استنیس ملحق شدن لابد اون 15 هزار باقیمونده هم دود شدن و رفتن هوا یا از جنگیدن پشیمون شدن و رفتن گلدوزی یاد بگیرن دیگه

و از اون جالب تر اینکه تصور میکنید استنیس همه دار و ندارش رو برای محاصره استورمزاند پای دیوارهای قلعه آورده و جزایر دراگون استون و دریفت مارک و پنجه و قلعه های شارپ پویت و استون دنس و بندر سوییت پورت ساند رو جمعا با 100 سرباز یعنی حدود 17 سرباز برای محافظت از هر کدوم بیخ گوش ارتش و ناوگان کینگزلندینگ رها کرده آدم اصلا از بحث کردن با همچین منطقی پشیمون میشه

بگذریم دیگه واقعا قصد بحث کردن در مورد خط داستانی استنیس و جنگ بلک واتر رو ندارم.

فقط آخرین دلیلی رو که الان به نظرم رسید ممکنه باعث این سوءتفاهم و اختلاف محاسبه شده باشه ذکر میکنم: استنیس بعد تثبیت فتح استورمزاند نیروهاش رو دو بخش کرد، سواره نظامش رو حدودا 20 هزار نفر میشدن از مسیر برنزگیت و کینگزوود به سمت پایتخت برد و پیاده نظامش رو که حدودا 30 هزار نفر بودن با 250 الی 300 کشتی از راه دریایی دماغه ماسی و تنگه گالت راهی کرد که این دو بخش تو منابعی مثل ویکی وستروس به صورت 20 هزار+ناوگان اومده و باعث شده عده ای که فقط سریال رو دیدن و از لشگرکشی زمینی استنیس بیخبرن فک کنن اون 20 هزار و این ناوگان یکی هستن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

R-FAARAZON:

 

رابین در شمال نبود که لیتل فینگر بخواد با بازی دادنش رویس رو تهدید کنه پس به نظر من دلیلی برای ترس و لب فرو بستن نداشت. میتونست ماجرارو با جان یا سانسا در میون بگذاره و از سانسا حقیقتو در مورد بولتون ها بپرسه‌. ولی در عرض چند ماه اقامتش در وینترفل هیچ تلاشی برای مقابله با بیلیش نکرد. به نظر من که رفتارش غیرمنطقی بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
nymeria » جمعه شهریور 10, 96 5:02 pm[/url]"]R-FAARAZON:

 

رویس قدرتمندترین لرد ویل و فرمانده ارتش ویل هست نه یه فرد معمولی. رابین هم در شمال نبود که لیتل فینگر بخواد با بازی دادنش رویس رو تهدید کنه پس به نظر من دلیلی برای ترس و لب فرو بستن نداشت. میتونست ماجرارو با جان یا سانسا در میون بگذاره و از سانسا حقیقتو در مورد بولتون ها بپرسه‌. ولی در عرض چند ماه اقامتش در وینترفل هیچ تلاشی برای مقابله با بیلیش نکرد. به نظر من که رفتارش غیرمنطقی بود.

به نظر نمیومد رویس اینقدر زیرک بوده باشه که بدونه بیلیش اون ابزار کنترلش رو در اختیار نداره یا اصلا از نقشه بیلیش سر در بیاره یا بخواد دخالتی کنه( حتی در قضیه شاه شدن جان هم که دیدید موضعی اشتباه داشت ). کاری که رویس کرد فقط یه رفتار غریزی بود که در پاسکاری تهدید بین ایشون و بیلیش انجام داد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پس تنها توضیح برای این رفتار غیر عادی اینه که رویس یه ابلهه ترسوئه؟

 

برای اینکه بتونن لیتل فینگرو تا اپیزود آخر این سیزن زنده نگه دارن بقیه باید مثل یه مشت ابله رفتار می کردن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
nymeria » جمعه شهریور 10, 96 4:02 pm[/url]"]R-FAARAZON:

 

رابین در شمال نبود که لیتل فینگر بخواد با بازی دادنش رویس رو تهدید کنه پس به نظر من دلیلی برای ترس و لب فرو بستن نداشت. میتونست ماجرارو با جان یا سانسا در میون بگذاره و از سانسا حقیقتو در مورد بولتون ها بپرسه‌. ولی در عرض چند ماه اقامتش در وینترفل هیچ تلاشی برای مقابله با بیلیش نکرد. به نظر من که رفتارش غیرمنطقی بود.

نوسندگان محترم این سیزن روی خط داستانی کاراکترهای اصلی ظاهرا خیلی فکر نکردن چه برسه کاراکترهایی مثل رویس.نهایتا بشه گفت چون از بیلیش میترسه نمخواسته خیلی باهش درگیر شه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

lady of winterfell به نظرم نقشه بيليش خوب بود و كاربر محمد مهدي هم كامل توضيح دادن اما در مورد واريس به نظر منم به حاشيه رفته ولي خوب به نظرم يكي از دلايلش از بين رفتن شبكه جاسوسيش توسط كايبورن بوده و در مورد تريون هم اولا بايد بگم به نظر من تريون توانايي بالاي در مباحث جنگي نداره و تبحرش در سياسته ولي باز هم نقشه هاش بد نبود ولي شما بايد اينم در نظر بگيريد كه حريفاش يورن و رندل بودن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Winter King » جمعه شهریور 10, 96 4:27 pm[/url]"]lady of winterfell به نظرم نقشه بيليش خوب بود و كاربر محمد مهدي هم كامل توضيح دادن اما در مورد واريس به نظر منم به حاشيه رفته ولي خوب به نظرم يكي از دلايلش از بين رفتن شبكه جاسوسيش توسط كايبورن بوده و در مورد تريون هم اولا بايد بگم به نظر من تريون توانايي بالاي در مباحث جنگي نداره و تبحرش در سياسته ولي باز هم نقشه هاش بد نبود ولي شما بايد اينم در نظر بگيريد كه حريفاش يورن و رندل بودن.

من دلایلی که به نظرم نقشه بیلیش خوب نبود رو توضیح دادم به ایشون. تیریون من توی نبرد بلک واتر ازش هوش و تبحر نظامی دیدم و کلا آدم بسیار باهوشیه اون از نقشه های جنگیش اون از پیشنهادش که برن یه وایت بگیرن و به سرسی!!!نشون بدن تا کمکشون کنه. تیریون که خواهرشو میشناسه باید پیش بینی همچین عکس العملی رو میکرد فقط میشه فکر کرد که داره با سرسی همکاری میکنه که اونم با شخصیتش نمی خونه. نمیدونم والا برای من افت plotها و خطوط داستانی خیلی مشخصه این فصل حالا شاید میگم نظرات متفاوته.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پارسا تارلی@

کاملا درسته . ولی به نظرتون چرا بیلیش التماس کرد انتظارم خیلی بالاتر بود از این شخصیت انتظار من این بود که اون موقع که برن گفت یه جاقو گذاشتی رو گلوش اصلا به روی خودش نیاره که نگران شده و بگه تو میگی میبینم ولی نمیتونی ثابت کنی و تا زمانی که مدرکی ندارین کشتن من قتل محسوب میشه واقعا چرا این کارو نکرد؟البته به دلیل اینکه پیش یان رویس و بقیه لردهای ویل هم جایگاه خوبی نداشت اوناهم حاضر به جحافظت ازش نشدن و با ظاهر خیلی عادلانه کشته شد

دیگه واقعا جای تعجب داره !!!!!!!!!! سکانسی که همه منتقدین سینمایی دنیا اون رو شاهکار هنری و اوج هنرمندی آیدان گیلان دونستن خود دیوید بنیوف و دی بی وایس و جرمی پودسوا گفتن سر صحنه از بازی آیدان بهت زده شدیم و کف و خون بالا آوردیم هم تو مسابقه ایرادگیری این فروم شده نقطه ضعف سریال

تو اون صحنه که روش کار عمیق روانشناسی شده بود ضعف درونی و پوچی شخصیت کاراکترهای موذمار و دودوزه باز و آب زیر کاه و تهی شدن وجودشون وقتی به آخر خط میرسن و دست شون رو میشه و کلک ها و دروغ هاشون دیگه جواب نمیده به عالی ترین صورت ممکن به تصویر کشیده شده بود و اگه اون دو سکانس دیالوگ های سرسی با جیمی و تیریون تو همین اپیزود رو نداشتیم من به عنوان بهترین سکانس سال دنیا انتخابش میکردم.

Lady of winterfell@

بله منم قطعا معتقدم تو کتاب هم بیلیش رو سنسا میکشه ولی ایشالا اگه یه روزی مارتین تصمیم گرفت کتاب رو چاپ کنه متوجه میشین که روند داستانی چقد متفاوت خواهد بود. شما یه لحظه تصور کن اصلا برن و آریا به وینترفل نمیومدن نقشه بیلیش چیه؟ما تا 5 اپیزود اول هیچ نقشه ای نمیبینیم. و نقشه ش به این دیلی داره پیش میره که آریا داره خارج کاراکتر رفتار میکنه سر نامه ای که سال ها پیش نوشته شده و تا کتلین و مستر لوین میبینن میگن خط خواهرته و حرف سرسیه میپره به خواهرش. آریایی که ذهن خونه خیر سرش آیا نمی فهمه که سنسا داره راست میگه و اون نامه رو تحت فشار نوشته. آریا در لحظه اعدام ند میبینه که سنسا غش میکنه و دائم داره التمس میکنه و فریاد میزنه پیش کشیدن این مسئله مسخرست. دیالوگ ها هم مسخرست آریا مرتب میگه تو لباسای قشنگ پوشیدی انگار داره حسودی میکنه در صورتی که میدونیم آریا از لباسای زنونه و کلا لیدی بودن بدش میاد. تنها دلیلی که نقشه بیلیش داره پیش میره اینه که آریا و سنسا دارن خارج کاراکتر رفتار میکنن. سنسا میدونه برادرش از همه چی خبر داره یه کلمه نمی پرسه ازش که آریا نامه رو از کجا آورده. در آخر تکرار میکنم اینا همه نظر شخصیه به نظر شما چنین خط داستانی خیلی هوشمندانه و مطابق با خصوصیات کاراکترهاست به نظر من احمقانه ست

تا قبل اومدن برن و آریا نقشه بیلیش و همین طور نقشه اصلی بیلیش بعد اومدن اونها اختلاف انداختن بین سانسا و جان، باد کردن و بال و پر دادن به سانسا در مقابل جان و راضی کردن لردهای ویل و شمال به خلع جان و انتخاب سانسا بود، وقتی حس کرد که آریا داره تعقیبش میکنه و میخواد موی دماغش بشه یه نقشه فرعی هم کشید تا قبل اتمام نقشه اصلی و کندن کلک جان اول آریا رو از سر راه برداره.

ضمنا رفتار سرد و خشن و بدبینانه آریا با سانسا اصلا خارج کاراکتر نیست و دقیقا با شخصیت آریا تطابق داره چون 90 درصد ضمیر ناخودآگاه آریا رو نفرت و حسادت نسبت به سانسا تشکیل داده و هیچ وقت چشم دیدن خواهر بزرگترش رو نداشته چون خانومی سانسا همیشه باعث تحقیر و سرکوفت صورت اسبی شلخته و کثیف شده

تو اون دیالوگ اپیزود شیش هم نمیگه که دروغ میگی و از روی میل و اختیار نوشتی، میگه وقتی با لنیسترها تو جنگ بقا بودیم چرا به جای اینکه عین پدر تن به اعدام بدی یا عین من فرار کنی با یه تشر سرسی خودتو باختی و طبق دستور دشمن عمل کردی.

مشورت های سانسا با برن رو هم برا غیرمنتظره کردن اعدام بیلیش نیاوردن و این واضحه.

nymeria@

رابین در شمال نبود که لیتل فینگر بخواد با بازی دادنش رویس رو تهدید کنه پس به نظر من دلیلی برای ترس و لب فرو بستن نداشت. میتونست ماجرارو با جان یا سانسا در میون بگذاره و از سانسا حقیقتو در مورد بولتون ها بپرسه‌. ولی در عرض چند ماه اقامتش در وینترفل هیچ تلاشی برای مقابله با بیلیش نکرد. به نظر من که رفتارش غیرمنطقی بود

وقتی رویس میبینه که خود سانسا با بیلیش خوبه و دائما دو تایی خلوت میکنن و بیلیش هم داره بین لردها تبلیغ سانسا رو میکنه برا چی باید کاسه داغ تر از آش بشه و بره پیش سانسا زیر آب بیلیش رو بزنه ؟ وانگهی اصلا شخصیت تیپ های شوالیه و جنگجو اهل اینجور خاله زنک بازی ها و دو به هم زنی ها نیستن فقط ترایال بای کامبت از دست شون میاد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
nymeria » جمعه شهریور 10, 96 5:18 pm[/url]"]پس تنها توضیح برای این رفتار غیر عادی اینه که رویس یه ابلهه ترسوئه؟

 

برای اینکه بتونن لیتل فینگرو تا اپیزود آخر این سیزن زنده نگه دارن بقیه باید مثل یه مشت ابله رفتار می کردن.

برای نمود عینی این قضیه به اونجایی که سانسا به رویس ( که یه فرمانده نظامی کارکشته بود) کاربرد استفاده از چرم در زره رو می گفت، رجوع کنید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Lady of winterfell » جمعه شهریور 10, 96 5:23 pm[/url]"]
nymeria » جمعه شهریور 10, 96 4:02 pm[/url]"]R-FAARAZON:

 

رابین در شمال نبود که لیتل فینگر بخواد با بازی دادنش رویس رو تهدید کنه پس به نظر من دلیلی برای ترس و لب فرو بستن نداشت. میتونست ماجرارو با جان یا سانسا در میون بگذاره و از سانسا حقیقتو در مورد بولتون ها بپرسه‌. ولی در عرض چند ماه اقامتش در وینترفل هیچ تلاشی برای مقابله با بیلیش نکرد. به نظر من که رفتارش غیرمنطقی بود.

نوسندگان محترم این سیزن روی خط داستانی کاراکترهای اصلی ظاهرا خیلی فکر نکردن چه برسه کاراکترهایی مثل رویس.نهایتا بشه گفت چون از بیلیش میترسه نمخواسته خیلی باهش درگیر شه.

موافقم. بعضی موارد غیر منطقی و لقمه رو دور سر چرخاندن بود. مثلا دنریس این قدر دست دست کرد که دچار پاتک سرسی شد و وقتی تونست سرسی رو پای میز مذاکره بیاره که از خشمش استفاده کرد ولی باز علی رغم اینکه دنریس تموم قوا و دو اژدهاشو به نزدیک بارانداز پادشاه آورد و کلا تا سقوط سرسی فاصله زیادی در پیش نداشت ولی باز ترجیح داد که نقد رو ول کنه و نسیه رو بگیره.

در مورد بیلیش در مرتبه ای پایین تر همین قضیه صادقه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
R-FAARAZON » جمعه شهریور 10, 96 5:55 pm[/url]"]
Lady of winterfell » جمعه شهریور 10, 96 5:23 pm[/url]"]
nymeria » جمعه شهریور 10, 96 4:02 pm[/url]"]R-FAARAZON:

 

رابین در شمال نبود که لیتل فینگر بخواد با بازی دادنش رویس رو تهدید کنه پس به نظر من دلیلی برای ترس و لب فرو بستن نداشت. میتونست ماجرارو با جان یا سانسا در میون بگذاره و از سانسا حقیقتو در مورد بولتون ها بپرسه‌. ولی در عرض چند ماه اقامتش در وینترفل هیچ تلاشی برای مقابله با بیلیش نکرد. به نظر من که رفتارش غیرمنطقی بود.

نوسندگان محترم این سیزن روی خط داستانی کاراکترهای اصلی ظاهرا خیلی فکر نکردن چه برسه کاراکترهایی مثل رویس.نهایتا بشه گفت چون از بیلیش میترسه نمخواسته خیلی باهش درگیر شه.

موافقم. بعضی موارد غیر منطقی و لقمه رو دور سر چرخاندن بود. مثلا دنریس این قدر دست دست کرد که دچار پاتک سرسی شد و وقتی تونست سرسی رو پای میز مذاکره بیاره که از خشمش استفاده کرد ولی باز علی رغم اینکه دنریس تموم قوا و دو اژدهاشو به نزدیک بارانداز پادشاه آورد و کلا تا سقوط سرسی فاصله زیادی در پیش نداشت ولی باز ترجیح داد که نقد رو ول کنه و نسیه رو بگیره.

در مورد بیلیش در مرتبه ای پایین تر همین قضیه صادقه.

شما واقعا انتظار داشتین وقتی که دنریس طبق پیشنهاد خودش برا مذاکره جمع شده بودن دراگون پیت رو از غافل به آتش میکشید و یحتمل برا کشتن سرسی همه متحدین و اعضای شورای خودش رو هم به فنا میداد ؟

احیانا از پدر خوشنامش هم خوشنام تر نمیشد ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

محمدمهدی:

نیازی به مذاکره نبود دنریس چه در ابتدای فصل و چه قسمت هفتم خیلی سریع می تونست جنگ رو تموم کنه. احتمالا همون جنگ اولیه تلفاتش خیلی کمتر از این جنگ و گریزی بود که بین قوای دنریس و سرسی پیش اومد . جدای از این دنریس دست بالاتر رو داشت حتی بعد از اینکه سرسی ضربات بیشتری بهش زد و نیازی به مذاکره و جلب نظر سرسی نداشت.

حالا شما جواب این سوال رو بفرمایید.

اگه دنریس همون اول به بارانداز پادشاه حمله می کرد بهتر نبود و در نیرو و زمان صرفه جویی نمیشد؟

اگه همین باقیمانده قوای دنریس به بارانداز حمله می کردند چه کار بیشتری از دست سرسی بر میومد؟ در فصل هفتم که فعلا خبری از گروه طلایی نیست.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Winter King » جمعه شهریور 9, 96 12:25 am[/url]"]Ser Duncan The Tall

شما هر بار میگین که سریال به منطق خودش پایبند نیست لطفا چند مورد مثال که در اون سریال به منطق داستانیش پایبند نبوده رو بگید تا ما هم قانع شیم ؟؟؟؟؟

دوست عزیز توضیحات قطعه قطعه و پاره پاره به اندازه کافی در این مورد داده شده ولی من اگر وقت کردم یک توضیح کامل راجب کل این فصل و سوتی هاش و خیانت هاش به منطق داستانی خودش در فصول گزشته خواهم داد اما بعید میدونم فایده داشته باشه...

 

محمدمهدی جان:

قصد توهین ندارم.... اما شما لازم میدونی همه چی رو توضیح بدی. دوستان به هر حال وقت میزارن و حوصله میکنن و با استدلال و ذکر منبع حقیقت رو اشکار میکن، اما شما بدون اینکه نظر اشتباهتونو قبول کنید لازم میدونید موضوع جدیدی رو توضیح بدید و باور هم دارید که نظرتون کاملا درسته. اگر اعتراف و قبول کردن نظر اشتباه براتون سخته، حداقل در جواب زحمات و توضیحات دوستان یک درصد امکان این رو بدین که شاید شما اشتباه میکنید.

 

اولا که موضوع حذف بیلیش نیست، بیلیش خیلی بیشتر از اون که طرفدار داشته باشه متنفر داره و معدود کسایی براش ناراحت میشن.

 

قرار دادن بیلیش در کنار دورن مارتل و استنیس و مقایسه کردنشون با هم درست نیست. اینکه بیایم بگیم این تعداد افراد تخت اهنینو میخوان ولی فقط یک نفر میتونه روش بشینه و چون شخصx احتمال موفقیت بیشتری داره بقیه عاقبتشون مرگه درست نیست. در ضمن اینکه مارتین در کتاب شش چه کسی رو بر تخت اهنین مینشونه رو ما فقط پس از منتشر شدن کتاب ششم میفهمیم. ولی اینطور که شما به سخنانتون معتمد هستید به نظر میرسه نسخه لو رفته ای از کتاب و یا چیز دیگه ای در دسترس دارید! اگر اینطوره لطف کنید و به اشتراک بزارید تا بقیه هم استفاده کنن.

 

جواب سوال هاتون رو سعی میکنم با استفاده از دیالوگ های خود بیلیش بدم چون تنها منبعی که فکر میکنم میتونه واقعا بیلیش و قدرتش رو توصیف کنه سخنان خودش هست.

یک: ظاهرا شما فراموش کردید که در فصل قبل نشون داده شد که بیلیش تسلط کامل بر رابین ارین جوان داره و ویل که کاملا در دستاش هست. یه چیز دیگه هم که گویا فراموش کردید اینه که بیلیش لرد هرن هال و لرد بالادست ریورلندز هم هست. و این دو قطعا میتونن تاثیری در جنگ داشته باشن خصوصا حالا که لنیسترها دشمن جدید دارند و اتحاد دایرل هارو ندارن.

"میتونید قدمگاه پادشاه رو زیر و رو کنید و هیچ مردی که بر سینه اش نشان مرد مقلد دوخته شده باشه پیدا نمیکنید، ولی به این معنی نیست که من دوستی ندارم"

این نقل قول هم از خود بیلیش هست، و بنده اینو اضاف میکنم :"میتونید کل هفت پادشاهی رد بگردید و قلعه ای که بر فرازش مرغ مقلد برافراشته هست پیدا نکنید، ولی به این معنی نیست که بیلیش جایی برای رفتن ندارد!"

 

دو: "همیشه دشمنانت رو گیج نگه دار،اگر مطمئن نباشن کی هستی یا چی میخای، نمیتونن بفهمن که اقدام بعدیت چی هست. بعضی وقت ها بهترین کار برای گمراه کردنشون اینه که حرکت هایی کنی که هدفی ندارند، یا حتی به نظر میرسه که به ضررت هستند"

“هرکسی خواسته ای داره، و وقتی بدونی کسی چی میخواد میدونی که چه کسی هست، و اینکه چطور حرکت(بازی)ش بدی"

خب بیلیش خواست هاش رو به سانسا گفته و همه های حرف های خودشو نقض کرده، که این خودش هم یکی از نشانه های ضعف شخصیت بیلیش در چند فصل اخیر بوده. و این احمقانه اس که بیلیش با وجود علنی شدن خواسته هاش و گیج نبودن دشمنانش(در این جا اریا و جان که قصد حذفشون رو داشت) نسبت بهش و خواسته هاش به هر حال به این نقشه اش ادامه میده.

 

سه: لایسا و سانسا دو شخصیت متفاوت هستند. لایسا دیوانه وار عاشق بیلیش بود و هرکاری که میخواست انجام میداد، از سم خوروندن و قت شوهر خودش تا فرستادن نامه دروغ به خواهرش و ...

از اون طرف سانسا در قسمت اخر فصل قبل به وضوح نشون داد که هیچ علاقه ای بهش نداره و اینکه بخواد به خاطر گفته ها و توصیه هاش خواهر و برادرشو مستقیما بکشه چیزی جز احمقانه و مسخره نیست. در قسمت های ابتدایی این فصل هم دیدیم بیلیش مثل بچه ای که به پای مادرش میچسبه به دنبال سانسا راه افتاده بود و چپ و راست هم ضایع میشد. و بعلاوه کاملا ناقض اصول ابتدایی نقشه های بیلیش بود. اون نامه قایم کردن و دنبال دنبالویی هم که به عنوان دسیسه و نقشه بیلیش نشون دادن واقعا مضحک بود و حتی سانسا هم با توجه به حرف هایی که خود بیلیش بهش زده بود و درس هایی که بهش داده بود میفهمید.

 

چهار: به شکل فجیحی بله! این قایم کردن نامه زیر تخت و موش و گربه بازی هیچ شباهتی به دروغ گفتن به کتلین و نشون دادن حرامزاده های رابرت به ند نبود. در اون زمان بیلیش اعتماد کتلین رو داشت و به ند میگفت بهش اعتماد نکنه درحالی که بهش کمک میکرد و خودشو قابل اعتماد نشون میداد. اوضاع حالای وینترفل کاملا برعکسه، همه بهش بی اعتمادن و اون داره با راه افتادن دنبال سانسا همه جا و کمک کردن بهش(در فصل قبل) و یاداوری کمکش به جان در نبرد و دادن اون خنجر به برن التماس اعتماد میکنه که خیلی بی شباهت به لیتل فینگر و un littlefinger like هست.

 

پنج: چون میخواستن حذفش کن. شاید همچین نقشه ای برای به جدل انداختن سانسا و اریا برای مدتی کافی بود ولی هیچگاه نمیتونست یه نقشه کامل باشه و در بهترین حالت میتونست اغازگر ایجاد یک شکاف در بین روابط خواهرها بود که برای ایجاد اون شکاف به کارهای بیشتری نسبت به قایم کردن یه نامه زیر یه تخت نیاز هست. چیز دیگه ای هم که هست اینه که بیلیش تا وقتی دشمنی رو کاملا نشناسه بر علیهش حرکتی نمیکنه و اینکه کمی بعد از رسیدن اریا شروع به اقدام برعلیهش شد هم از همون اثرات تضعیف شخصیتش در این چند فصل بود و برای شخصیتی مثل لیتل فینگر این نقشه احمقانه و مسخره بود. و همه ی این مسخره بازی ها هم فقط برای حذف کردن بیلیش از داستان بود و اینکه نشون بدن مثلا سانسا هم مثل اریا و برن پیشرفت هایی کرده و خواستن این پیشرفت رو در قالب سیاستمداری نشون بدن که واقعا خراب کردن. و این فقط نظر من نیست ... با کمی تحقیق و جستجو خودتون متوجه میشید.

 

برای اینکه بتونن لیتل فینگرو تا اپیزود آخر این سیزن زنده نگه دارن بقیه باید مثل یه مشت ابله رفتار میکردن

دقیقا همینطوره. و جالبیش اینه در اخر برای کشتن لیتل فینگر، بقیه رو شخصیت های دانایی نشون دادن که پشت پرده و در صحنه های نشان داده نشده بر علیهش چه نقشه ها که نکشیدند!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

R-FAARAZON:

 

حالا خوبه درمورد ساخت سلاح چیزی بهش یاد نداد

یک نمود عینی دیگه هم پیشنهاد خراب کردن دو قلعه ی عظیم وسط زمستون و در شرف جنگ با ارتش مرده ها بود.

 

محمد مهدی:

 

بحث کاسه ی داغ تر از آش شدنو زیرآب زدن و خاله زنک بازی نیست. لیتل فینگر فصل پیش رویس رو متهم به خیانت و همکاری با بولتون ها برای دزدیدن سانسا کرد و بعد علنی تهدید به مرگش کرد. یعنی اون تهمت بزرگ و ناروا و تهدید آشکار اینقدر راحت فراموش شد؟

 

از طرف دیگه ذات لیتل فینگر براش آشکار شده بود و فهمیده بود چه موجود موذی و خطرناکیه ولی هیچ تلاشی برای هشدار دادن به استارک ها و مقابله باهاش نکرد.

 

اینکه کاری نکرد چون ابله و ترسوئه برای من قانع کننده تره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ser duncan به نظر من براي بيشتره ايراد هاي گرفته شده به اين فصل جواب منطقي داده شده و در مورد بيليش هم به نظرم نقشش خيلي خوب بود وتنها دليل شكستش قدرت هاي ماورايي برن و اريا بود.ولي نظر شما و دوستان هم محترمه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×