رفتن به مطلب
alex targerin

قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

به اپیزود آخر فصل هفتم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ?  

83 رای

  1. 1. به اپیزود آخر فصل هفتم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ?

    • 1
      5
    • 2
      0
    • 3
      2
    • 4
      1
    • 5
      2
    • 6
      5
    • 7
      13
    • 8
      12
    • 9
      12
    • 10
      31


Recommended Posts

Ser Duncan The Tall@

مناسبات حقیر با دوست خوبم پارسا تارلی هم از دعوا شروع و به دوستی ختم شد امیدوارم که با شما هم به همین نقطه برسیم

1- در مورد فراز و فرودهای سریال تا حدود زیادی با شما موافقم اما اعتقاد دارم که سریال تو همین مساله هم کاملا تابع کتاب و عملکرد مارتین بوده !!

بله بدون شک سریال تو چهار فصل ابتدایی در حال تعالی و اوج گرفتن مداوم بود و تو سیزن چهارم به قله تکرار نشدنی خودش رسید، چون همین وضعیت تو سه جلد اول کتاب هم وجود داشت و ما تو کتاب سوم اوج کار مارتین رو شاهد بودیم.

ولی فصل پنجم سریال و جلدهای چهارم و پنجم کتاب هر دو سقوط آزاد محسوب میشدن.

مارتین در یک حرکت بی معنی و غیرمنطقی و غیرقابل هیچ گونه توجیهی برخلاف سه جلد اول که توالی زمانی داشتن و وقایع شون علت و معلول و عامل و پیامد همدیگه بود، تو کتاب های چهارم و پنجم وقایع همزمان رو براساس جغرافیا و مکان وقوع از همدیگه تفکیک کرد و بعد با اضافه کردن خطوط داستانی مغشوش و شلوغ و بی سر و ته و مملو از کاراکترهای فرعی غیر ضروری و مهم تر از همه اینها برخلاف روال منطقی و ساختار کلی و کد گذاری های اولیه داستان، مثل از قبر بیرون کشیدن پسر مرده ریگار که اول قرار بود آئورن واترز حرامزاده دریفتمارک باشه ولی بعد کلی اضافه کردن بیخودی به حجم داستان ستاره بختش افول کرد و از سر سوم اژدها شدن به دزدی دریایی تو استپ استونز وا تَرَقید و جاشو تو جلد بعدی به خط داستانی مزخرف و ابلهانه گریف ها -که کل مناسبات تاریخی و سیاسی و منطقی دنیای نغمه رو به چالش میکشه- داد و نظایر اینها مثل خط داستانی کوئینتن مارتل و ارتش های مزدور برده دارها و ... به اندازه یه جلد کامل تو داستان آب بست تا جلد چهارم رو تبدیل به دو جلد کنه و پول بیشتری دربیاره در نهایت هم که با خلف وعده و مشغول حاشیه های پولساز شدن، کار نگارش جلد ششم رو به تاخیر انداخت و باعث شد که با جلو افتادن سریال از کتاب کل محاسبات و برنامه های اولیه دی اند دی به هم بریزه و دست شون اصطلاحا بمونه تو پوست گردو !

پس آشفتگی و افت کیفیت کار از خود کتاب به سریال تزریق شده و سریال تو همین مساله هم از کتاب اقتباس کرده.

شما اگر کل کتاب ها رو به صورت پیوسته و پشت سر هم بخونید قشنگ دست تون میاد که کیفیت نگارش و انسجام کلی متن و ریزه کاری ها و ظرافت ها و پیچیدگی های کار تو جلد چهارم و پنجم در مقایسه با سه جلد اول چقدر افت کرده

البته من معتقدم که سریال بعد اون سکته و سقوط سنگینی که تو سیزن پنجم به خاطر شروع تجربه تغییر پیدا کردن نسبت به کتاب داشت از سیزن ششم خودش رو پیدا کرده و داره روند رو به بالایی رو طی میکنه.

3- راجع به اینکه دی اند دی میخوان این پروژه رو سریع جمع کنن و برن دنبال کار دیگه چیزی نشنیده بودم و خوشحال میشم اگه لینک خبر رو لطف کنید

اونچه که من میدونستم اینه که از ابتدا و طبق قرارداد اولیه قرار بوده این پروژه 8 سیزن و 80 قسمت باشه و به جز جلد سوم که به خاطر حجم خیلی زیادش دو سیزن رو پوشش میده هر جلد کتاب تو قالب یه سیزن ده قسمتی به تصویر کشیده بشه.

یعنی تهیه کننده ها فقط از تعداد قسمت های دو سیزن پایانی کم کردن که برا اونم توجیه شون اینه که در عوض تایم قسمت ها رو افزایش دادیم و هر اپیزود سیزن آخر به اندازه یه فیلم سینمایی خواهد بود

و البته پرواضحه که وقتی اچ بی او بیخیال دنیای نغمه نشده و بعد سیزن هشتم هم میخواد پنج تا اسپین آف ده قسمتی یعنی پنجاه اپیزود موخره بسازه اگه این اثر جای کش دادن داشت از خیرش نمیگذشتن ولی خب چه کنن که مارتین کار رو دایورت کرده و ماده خام بیشتری در اختیارشون قرار نمیده

4- لینک شجره نامچه برا خودم که بی مشکل کار میکنه شاید اشکال از بروزر شما باشه.

alex targerin@

علت اینکه من وقایع کتاب ششم رو همینجوری پیش بینی میکنم به دو دلیل اصلیه:

اولا) هم سازندگان سریال و هم خود مارتین بارها تاکید کردن که کتاب و سریال از مسیر متفاوت به پایان واحد میرسن و فصل هفتم شروع پایان بود.

ب) من معتقدم مسائل و داستان هایی که مارتین تو کتاب های حاشیه ای اش نقل کرده بی دلیل نبوده و قراره گره های داستان اصلی رو باز کنه، خودش هم که به صراحت گفته قاعده تکرار تاریخ بر تاریخ دنیای نغمه حکمفرما است، پس وقتی که برای ما ماجرای سوزوندن سپتی که سپتون ها و طرفداران مذهب توش تحصن کرده بودن توسط آتش اژدهای میگور ظالم رو نقل میکنه یا با وسواس زیاد و تکرار چند باره تو چندین اثر مختلف داستان جنگ پرنسس تارگاریان و کویین هایتاور رو با ذکر دقیق تمام جزئیاتش تصویر میکنه از نظر من یعنی قراره مشابه این ماجراها در زمان حال دنیای نغمه هم تکرار بشه.

Lady of winterfell@

1- من تو همون پست قبلی هم ذکر کردم که گنجشک ها قطعا طرفداران قابل توجه خودشون رو داشتن که از نابودی سپت غمگین و خشمگین شدن، ولی اولا این مساله عمومیت نداره و قطعا افراد زیاد دیگه ای هم به خاطر راحت شدن از شر محدودیت های قوانین مذهبی و دخالت های خشن نیروهای ارتش ایمان تو مسائل شخصی و زندگی خصوصی شون خوشحال هستن. دوما پیروان داغدار مذهب در حالیکه کل رهبران و بیشتر نیروهای مبارزشون رو یک دفعه از دست دادن و سرسی رو هم در حال سیاه پوشی و تظاهر به ناراحتی و عزاداری و تراژدی غمبار توصیف کردن ماجرای سپت میبینن با چه ابزاری و از چه کسی باید انتقام بگیرن ؟

2- تو همون دیالوگ آریا و اد شیرن که اشاره کردین یه جمله ای از یکی از سربازای لنیستری نقل کردن که "همیشه دلم میخواست ردکیپ رو از نزدیک ببینم ولی بعد انفجار سپت که به پایتخت رسیدیم به هیشکی اجازه نمیدادن به یه مایلی ردکیپ نزدیک بشه !!" خب وقتی که حتی به سربازای لنیستری اجازه نزدیک شدن به ردکیپ رو ندن این میتونه نشانه حکمفرما شدن یه شرایط کودتایی و حکومت نظامی سنگین بعد انفجار سپت باشه تا انتقال قدرت با مسالمت صورت بگیره.

3- من سازندگان سریال رو مطلقا معصوم و عاری از اشتباه و کارشون رو عاری از عیب و اشکال نمیدونم و به بعضی جاهاش مثل خط داستانی دورن ایراد جدی دارم.

ولی اولا خودم رو به خاطر آشنا شدن با دنیای بی نظیر نغمه و دیدن بهترین سریال تاریخ مدیون شون میدونم. دوما اثر محدودیت هایی مثل بودجه و امکانات و دستورات مدیران شبکه و لزوم جلب نظر بیننده عوام و فشارهای پیدا و پنهان گروه های مختلف اجتماعی و فمنیستی و سیاست گذاران پشت پرده جریان اصلی رسانه و ... که ناچارشون میکنه خط روایت داستان رو به راست و چپ منحرف کنن درک میکنم و در نظر میگیرم. و سوما با این عادت غلط ما ایرانی که روشنفکری و فرهیختگی و خاص بودن رو با غرغر کردن و از زمین و زمان ایراد بیخود گرفتن مساوی میدونیم به شدت مشکل دارم و همیشه و همه جا باهاش مقابله کردم.

4- در مورد مقایسه انسانیت و سیاست دنریس و سرسی، اتفاقا دنی هم تو سیزن دو یا سه جمله ای دقیقا مشابه همین جمله ای که از سرسی نقل کردین داره که میگه "وقتی اژدهاهای من بزرگ بشن با سوزوندن ارتش ها و نابودکردن شهرهای سر راهم میراث غصب شده ام رو پس میگیرم" پس میبینیم که علیرغم تمام تلاشی که منطق هالیوودی سریال برا سیاه و سفید کردن دو کاراکتر خاکستری سرسی و دنی و جنگ خیر و شر کردن جنگ شون کرده باز هم انسانیت دنی همچین چربشی به سرسی نداره.

اما در مورد سیاستمداری و مدیریت سرسی ! اگر دوستان تو نقشه های طرح شده و موفقیت های کسب شده اون جبهه یه نقشی هم برای یورون و جیمی و رندیل و کایبورن در نظر بگیرن و همه چی رو به حساب شخص سرسی نزارن، فک کنم این سوءتفاهم ناپلئون و چرچیل شدن یهویی سرسی تا حدود زیادی براشون رفع بشه، در واقع برتری اصلی سیاست سرسی به دنی تو یارکشی و بستن تیم بهتر بوده که به جای شکست خورده ها و طرد شده فرماندهان و مدیران لایق و باکفایتی رو جذب کرده.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Alex

نه من منظورم میگار بیرحم بود اشتباه نوشتم منظورم میکار برادر بیلار نبود.

در مورد اینکه بعد از تارگرینها نسبت های منفی بهشون بیشر شده هم طبیعیه تا وقتی در قدرتن جرأت مردم برای زدن اینجور حرفها کمتره و مورد دیگه اینه که بله طرف پیروز تاریخو مینویسه و باتوجه به نفرت رابرت از تارگرینها عجیب نیست که بعضی جاها پیازداغشو زیاد کنه.

ولی اینکه اریس ظالم بود نه دیوانه به نظر من کاملا دیوانه بود به این بیماری میگن پارانویا دیگه شخصی که ناخوناشو نمیگیره و به اون وضع میفته از ظالمیتش نیست از جنونه.

و نظر شما محترمه ولی من خیلی به حکومت به دلیل نسبت خونی اعتقادی ندارم و به نظرم اگه بتونن به حالتی مثل نحوه انتخاب رئیس نگهبانان شب یا یه حالت شبه دموکراسی برسن مثل اینکه مثلا لردهای 7پادشاهی شاهو انتخاب کنن یه پیشرفته.

چون اینکه یکی لایق بود و وستروس رو متحد کرد دلیلی نداره نوادگانش هم لایق باشن.

بعد اینکه لزومی نداره یه شخصیت حتما مثبت یا بی اشتباه باشه تا ما ازش خوشمون بیاد مثلا من از هاوند،لیدی اولنا،تیریون،سنسا و از تارگرینها ریگار،رانیس،ویسنیا،مستر ایمون،داریون و.... خوشم میاد. که هرکدوم ایرادهای خودشونو دارن.

اینکه از یه شخصیت خوشمون بیاد یا نه سلیقه ایه ما میتونیم از یه شخصیت کاملا منفی خوشمون بیادفقط باید بتونیم منصفانه رفتارشونو قضاوت کنیم.

خواهش میکنم شما ببخشید طولانی شد ممنون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

محمد مهدی

من موافقم افت کتاب در جلد چهارم و پنجم نسبت به 3کتاب اول محسوسه و دلیل افتشم آب بستن تو کتاب کتابی که قرار بود 3جلدی و triology باشه رو نهایتا بشه 4 جلد کرد ولی وقتی میکنیش 7 جلد بله کیفیت افت میکنه.

سریالم همینطور اگه سازندگان زیر بار فشار hbo نمیرفتن و همون یه سیزن پایانی 7 میساختن با 10 تا 11 اپیزود حالا بعضی اپیزودهاهم طولانی تر اونوقت شاهد یه فصل عالی میبودیم و از پلات های احمقانه ای مثل گرفتن وایت نجات پیدا میکردیم اما امان از سودجویی.

من حرفم اینه که به تخت نشستن سرسی به این راحتی جالب نیست با توجه به جمیع دلایلی که گفتم و اگه صحنه کوتاهیو به ایم مسئله اختصاص میدادن به سریال کمک میکرد و بار واقع گرایشو افزایش میداد.

قبلا هم بحث شد که انتقادها نسبت به این سیزن و فیلمنامه نویسیش جهانیه میتونین به فروم ها،کامنتهای یوتیوب، نمره هی منتقدین و... مراجعه کنین مختص غرغر ایرانیا نیست.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

lady of winterfell

بابت وقتی که میزاری باز هم ازت تشک میکنم

باید بگم که من ظالم بودن رو منظورم شاهای قبل از ایریسه و نگفتم که ایریس مطلقا دیوانهه بود یا مطلقا ظالم بود

ببخشید که منظورم رو اشتباه میرسونم...

در مورد دموکراسی هم باید بگم که من قبول ندارم

اینو قبول دارم که باید نظام فئودالی و ارباب رعیتی پس زده بشه ولی حتی در اون صورت هم یه شاه برای وستروس بهتره تا یه چیزی مثل رییس جمهور

برای موضوع منصفانه قضاوت کردن هم بعدا حتما بحث میکنیم

 

محمد مهدی

درسته که مارتین تاکیدات زیادی کرده و حرف های زیادی هم زده و تاریخ تکرار داره و ...

اما ماهنوز نمدکنیم چه کسایی قراله تتی سپت باش کیا قراره نباشن شاید اصلا سرسی سپت رو خالی بفرسته رو هوا یا بعد از اون چه کسایی میمونن که ادعای حکومت کنن اصلا شما فکر کن که مارجری به هر طریق جون سالم به در ببره یا تامن خود کشی نکنه یا ...

چه تغییرات عظیمی رو در ادامه ی داستان میبینیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Lady of winterfell » سه شنبه شهریور 27, 96 3:04 am[/url]"]من موافقم افت کتاب در جلد چهارم و پنجم نسبت به 3کتاب اول محسوسه و دلیل افتشم آب بستن تو کتاب کتابی که قرار بود 3جلدی و triology باشه رو نهایتا بشه 4 جلد کرد ولی وقتی میکنیش 7 جلد بله کیفیت افت میکنه.

سریالم همینطور اگه سازندگان زیر بار فشار hbo نمیرفتن و همون یه سیزن پایانی 7 میساختن با 10 تا 11 اپیزود حالا بعضی اپیزودهاهم طولانی تر اونوقت شاهد یه فصل عالی میبودیم و از پلات های احمقانه ای مثل گرفتن وایت نجات پیدا میکردیم اما امان از سودجویی.

من حرفم اینه که به تخت نشستن سرسی به این راحتی جالب نیست با توجه به جمیع دلایلی که گفتم و اگه صحنه کوتاهیو به ایم مسئله اختصاص میدادن به سریال کمک میکرد و بار واقع گرایشو افزایش میداد.

قبلا هم بحث شد که انتقادها نسبت به این سیزن و فیلمنامه نویسیش جهانیه میتونین به فروم ها،کامنتهای یوتیوب، نمره هی منتقدین و... مراجعه کنین مختص غرغر ایرانیا نیست.

 

به نظر من مشکلات افت کیفیت سریال به بودجه برمیگرده

برعکس شما من معتقدم باید تعداد فصلا بیشتر میشدش که در صورتی که بودجه کافی بود خیلی بهتر میشد با پرداختن درست به قضایای دورن و وارد بازی کردن گریف جوان و زنده گذاشتن استنیس و اوردن ویکتاریون و ...

شاید بگید تا همین الانش هم کلی بودجه صرف ساخت سریال شده اما برای یه همچین شاهکاری واقعا کمه تا حدی که همین الانش سکانس جان و گوست هم نشون ندادن

و از طرفی افت کیفیت کتاب احتمالا به دلیل زیاد شدن شخصیت ها و پیچیده شدن داستانه در حدی که مارتین کتاب ۴ و ۵ رو همزمان باهم نوشت و در هر کدوم داستان دو گروه شخصیتی متفاوت رو نوشت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Ser Duncan The Tall » دوشنبه شهریور 27, 96 10:47 pm[/url]"]محمدپهدی جان:

دوست عزیز من یادم نمیاد چه چیزی گفتم که شاید بهتون بر خورده و ناراحت شدید، ولی اگر هم بوده از قصد نبوده و من عذر میخوام. اگر هم منظورتون از ادبیات طرز جمله نویسی و چیدمان کلمات و یا چیز دیگه هست سکوت نکنید(به قول ناپلئون همه بدبختی ها از همین سکوته) و خوشحال میشم گوشزد کنید و سعی می کنم بهترش کنم. من با دوستانی که شما شاید فکر میکنید باهاشون بر علیه سریال جبهه گرفتم هم بحث داشتم، مثل ار فارازون(فقط امیدوارم اشتباه تلفظ نکرده باشم ) و بانوی وینترفل و ... ولی هیچوقت توهینی نکردم و کمی بعد متوجه شدم در بیشتر موارد با هم توافق داریم.

 

من با وجود علاقه زیادی که دارم ولی رابطه خوبی با خوندن ندارم و ادم کتاب خونی نیستم، کل کتاب هایی که تا به حال خوندم هم به تعداد انگشتان دو دست نمیرسه و نصف این تعداد هم رمان نبوده. پس سعی در نقد کتاب و تعریف کردن ازش نمی کنم(تا جایی هم که یادمه نکردم) چون میدونم که فقط خودمو ضایع میکنم، به علاوه تماشای سریال رو به کتاب ترجیح میدم، ولی ضعیف شدن سریال نسبت به کتاب و حتی فصل های اول خودش برام کاملا واضحه. من حتی در چهار فصل اول نیازی به خوندن کتاب نمی دیدم، ولی فصل پنج وقتی فهمیدم که استنیس در کتاب زنده هست دست به کار شدم. اگر یادتون باشه خیلی از کتاب خون ها از تفاوت های فصل چهار نسبت به کتاب ناراضی بودن، ولی من خودم فصل چهار رو بهترین فصل میدونم و به نظرم تقریبا تمام تغیرات فصل 4 و حتی فصل های قبلی جذاب بود. ولی از فصل 5 بود که سریال شروع به خراب کردن کرد.

 

یه دوست فن برکینگ بد داشتم، که همیشه باهاش بر سر بهتر بودن گات یا برکینگ بد بحث داشتم. با وجود این که از فصل چهار گات نسبت به فصل اخر برکینگ بیشتر خوشم میومد، ولی واقعا انصاف نبود که بگم بهتره. و منتظر بودم فصل پنج بیاد و بکوبم تو سرش، ولی نه تنها این فرصت رو بهم نداد بلکه خودم رو هم کمی نا امید کرد، با این وجود همچنان به فصل های بعد امید داشتم ولی این فصل معدود کورسو های امید رو هم خاموش کرد.

 

قبول دارم بعضی ایراد ها واقعا به جا نیست و با توجه به کوتاه شدن این فصل قابل درکه، ولی خود این کوتاه شدن قابل درک نیست. شما ببین چهار فصل اول سه کتاب اول رو کاملا به تصویر کشید، و دو کتاب باقی مونده تقریبا در یک فصل. جایی شنیدم(شایدم خوندم) دوستی میگفت تهیه کننده ها برای ساخت سریال خودشون که راجب جنگ داخلی امریکاست میخواستن گات رو زود جمع کنن، که به نظرم واقعا هم حرف درستیه، اگر اینطور باشه واقعا حیف نیست پتانسیل همچین سریالی رو بی استفاده بزارن و برن سراغ یه پروژه دیگه؟ سریال های متوسط و بعضا در پیتی که طرفدار زیاد پیدا میکنن سازنده ها چنان می دوشنش، مثلا سازنده های واکینگ دد گفته بودن اگر لازم باشه سریال رو بی نهایت ادامه میدیم! حالا گات(که اگر اشتباه نکنم پر بیننده ترین شو شبکه های کابلیه) که در کمترین حالت پتانسیل 10 تا 12 فصل ده قسمتی رو داشت رو اومدن کوتاه کردن! تازه قرار هم بود که این فصل فصل اخر باشه و تنها به اصرار شبکه اچ بی او فصل هشتم اضافه شده.

 

من نمیگم که حرفام فکته و همه قطعی، ولی فکر نکنم این ها فقط حرف من باشه، خیلی از دوستان در همین فروم، خیلی از کسانی که فقط سریال رو دیدن، خیلی از منتقد ها و خیلی های دیگه هم ضعف سریال رو تایید می کنند. این جمله فکر کنم قشنگ این وضع رو توصیف می کنه:

"If you run into an asshole in the morning, you ran into an asshole. If you run into assholes all day, you're the asshole."

در اخر بگم، من خودم حداقل هفته ای یک بار یوتیوب رو باز میکنم و صحنه های حماسی رو تماشا میکنم، ولی حقیقتا 90 درصدشون از چهار فصل ابتداییه.

 

 

ممنون بابت زحمتتون، ولی فکر نمی کنم این سایت منبع موثقی باشه، چون اکثر اطلاعات رو از سایت های دیگه گرداوری و ذخیره می کنه و لینکی به عنوان منبع میزاره که لینک این شجره نامه هم کار نمیکنه، ولی به هر حال ممنون، من اطلاعی از این ازدواج نداشتم و شاید بتونه در کتاب تاثیری داشته باشه که بعید میدونم، در سریال هم که به همچین پیچیدگی هایی اصلا اشاره نمی شه و به نسب رابرت با تارگرین ها هم نشده اگر درست یادم باشه. در مورد حق وراثت هم هرچه به ذهنم میرسید گفتم و بقیه نکات رو هم دوستان اشاره کردن، سعی نمیکنم نظر و دیدگاه خودم رو بهتون تحمیل کنم.

 

در مورد حکومت میس تایرل هم بگم که ابتدا در سریال که تایرل ها عملا ارتشی حتی کوچک تر از لنیسترهای جنگ زده دارن و تقریبا در نقش پشمک. ولی در کتاب چنین چیزی چندان غیر منطقی هم نیست، میس تایرل میتونست خودش رو پادشاه بنامه، ولی ایا بقیه ازش حمایت میکردن؟ ایا راب میومد شمال و ریورلندز رو بهش بده؟ ایا قوایی حتی به بزرگی 70 هزار نفر برای فتح هفت اقلیم کافیه؟ من که فکر نمیکنم. ولی چیز چندان بعیدی نیست و در صورتی که میس تایرل مردی مثل رابرت بود یا مردی که عطش قدرت داره میتونست راهی پیدا کنه برای تسخیر سه چهار تا از اقلیم های جنوبی.

 

شما اشتباه متوجه شدید برادر من، یه بار با توجه بخونید همون تکه رو، فکر کنم کنایه کاملا در نوشته ام مشخص بود. من توجیحی نکردم و برعکس به رام شدن آنی دوتراکی ها و اژدهایان دنی کنایه زدم.

 

 

ویرایش: محمدمهدی جان یک پیشنهاد بهتون میدم، اگر وقت کردید بشینید سریال رو از ابتدا تماشا کنید، بعد سعی کنید بدون تعصب، و فقط برای خودتون، چهار فصل اول با سه فصل دوم، و یا شش فصل اول با فصل اخر رو مقایسه کنید.

 

@lady of winterfell

چقدر این دوراهی برای ما اشناست، البته برای ما بیشتر چهارراهیه.

اگر از این که تایرل ها ارتشی کوچک تر لنیسترهای جنگ زده دارن منظورتون اشاره به اپیزود فصل هفته که لنیتسرها به تایرل ها حمله کردن و شکستشون دادن باید بگم اینطور نیست.اونجایی که به تایرل ها حمله کردن کاملا غافلگیرانه و غیرقابل پیش بینی طرح ریزی شده بودارتش تایرل در کنار پرچن دارنش ارتش خیلی بزرگیه ولی اونجا تایرل ها پیش بینی حنله لنیستر ها و نکرده بودن و پرچمدار ها هم اونجا نبودن و تنها نیروی دفاعی تایرل ها سرباز های مدافع قلعه بود و قلعه ریچ هر چقدر هم که بزرک باشه فک نکنم بتونه تمام سربازان خود تایرل ها رو جا بده و در دوران فدرال و در کتاب و سریال هم لردها هنگام جنگ نیروهاشونو خبر میکردن و داخل قلعه سربازان چندانی نبودو فقط سرباز هایی که از قلعه دفاع میکنن باقی میمونه.ارتش لنیستر ها شامل دوتا کمپ سی هزار نفری بود که یکیش تقریبا به دست راب استارک نابود شد ولی اون یکی بعد از جنگ پنج پادشاه هم باقیه و تیریون هم به دنریس گفت ارتش لنیستر هنوزهم همون ارتشیه که پدرم به وجود آورده بود. و این ارتش سی هزار نفری کنار سایر پرچمداران ریچ ارتش بزرگی میشه

در مورد حکومت میس تایرل:

متاسفانه شخصیت میس تایرل خیلی در سریال خوار شده.در کتاب جزو افراد مهمه به طوری حتی بعد مرگ لرد تیوین سرسی احتمال اینو که مرگ لرد تیوین کار میس تایرله میده و بعد مرگ تیوین تا یه مدتی به هرکسی نزدیک میشه فو میکنه تایرل ها خریدنشون حتی سرکوان لنیستر رو.ولی در سریال یک شخصیت احمق چاق که هیچ کس ازش انتظار هیج خطریو نداره در سریال این کار شدنی نیست که میس تایرل تاج میذاشت ولی در کتاب امکان داشت چون تایرل ها در نزد مردم عادی هم از محبوبیت برخوردارن و تعداد زیادی از اون ها تو کینگز لندینگ هستن و میس تایرل هم به این اندازه خوار و خفیف نیست و یه چیزایی به ذهنش میرسه.

فتح قلعه ریچ به کیفیت سربازان هم بستگی داره که حرف اولنا تایرل خودش مدرک اینه:اولنا:خوب جنگیدیم؟

جیم:به خوبی که انتظار داشتم.

اونا:هیچ وقت تو اینکار خوب نبودیم.

و حضور سربازانی مثل رندیل تارلیدرکنار لنیسترها خودش قابل چشم پوشی نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

محمدمهدی

در مورد انسانیت دنریس و سرسی بله دنریس این جمله رو گفته برای همین من عبارت تناقضات و اشتباهاتو به کار بردم مشخصه که به هیچ وجه هم از همچین کاراکتری خوشم نمیاد.

ولی صحنه هایی در مورد دنریس هست که انسانیت و و توجه به جون سرنوشت انسانها توش دیده میشه.

مثلا اینکه با اژدهاهاش به شهر حمله نمیکنه، مثلا صحنه ای که تو کتاب میره تا به کسایی که بیماری وبا مبتلا شدن سر بزنه مثلا وقتی برای نجات جان و گروهش میره و ...

در مورد سرسی شما یه موردم پیدا نمیکنی که کار انسانی و بشردوستانه ای از ایشون سر زده باشه.

میگه باقیمانده غذاهارو بریزین دور تا چیزیش به مردم نرسه آخه چه چیز این شخصیت جای دفاع داره؟

در مورد هوش و درایت بله تقریبا در یه سطح هستن و هرکدوم مشاورین خبره ای دارن

Alex

اگه کمبود بودجه داره پس چرا hbo به سازنده ها اصرار میکنه سیزنهای بیشتری بسازن؟

بله همین اضافه کردن پلاتها و شخصیتهای فرعی ممکنه بعضیاشونم جالب باشن میشه آب بستن، و باعث افت کیفیت میشه نتیجه ش این میشه ه شخصیت اصلی ای مثل دنریس 4سیزنه داشت دور خودش میچرخید، کتابی با این سطح با نویسنده ی مثل مارتین نوع آب بستنش با کتابهای دوزاری فرق داره اینکه چپ و راست کارکترها و ساب پلاتهایی اضافه کنیم که مشخصه هیچکدومم قرار نیست به نتیجه ای برسه میشه کش دادن و کیفیتو پایین میاره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

محمدمهدی:

 

1: اگر سریال کامل مطابق کتاب پیش می رفت می شد این مشکلات رو به کتاب نسبت داد، اما در فصل پنج و کتاب چهارم سریال راهش رو جدا کرد پس قائدتا هر مشکلی که داره از خودشه و نه کتاب.

 

روند رو به رشد سریال در چهار فصل اول کاملا درسته، ولی فصل چهار یک قله تکرار نشدنی نیست، اورست فقط یک بار فتح شده؟

همونطور که گفتم راجب نویسندگی اطلاعات زیادی ندارم، پس کتاب رو از این لحاظ مورد نقد یا تمجید قرار نمیدم. البته این دو قسمتی شدن کتاب میتونه دلایل دیگه ای هم داشته باشه مثل فشار ناشر مارتین و چیزای دیگه که از حوصله این بحثمون خارجه. ولی به عنوان یک خواننده و از لحاظ گیرایی و جذابیت حرفتون رو تا حدودی قبول دارم. کتاب چهارم کتاب خسته کننده و کسل کننده ای بود و قبول دارم که سقوط ازاد بود بعد از کتاب عالی سوم. و اینکه نقش آئورن واترز از اگان تقلبی بودن به دزد دریایی بودن تغییر کرده نمیدونم چه مشکلی داره؟ اتفاقا برام جالبه و فرارش با کشتی های سرسی عواقب کارهای احمقانه سرسی و جمع کردن مشتی تفاله دور خودش رو واقعی تر نشون میداد، گریف جوان هم که هنوز هویتش قطعی نیست، خودم از شخصیتش خوشم میاد و مشتاقم از هویت و عاقبتش مطلع شم. خط داستانی گریف ها هم چون تازه شروع شده و نوپا هست طبیعیه که هیجان کمی داشته باشه، ولی از احمقانه بودنش و اینکه مناسبات منطقی رو به چالش میکشه چیزی نمیدونم و ممنون میشم توضیح بدید.

 

خط داستانی کوئینتن هم فکر میکنم بیشتر برای توضیح حال و هوای ولانتیس و پیوستنش به نیروهای مقابل دنریس باشه، و احتمال میدم که اون اژدهای تقلبی توی رویای دنریس ممکنه کوئینتن باشه. مارتین همونطور که از کتاب پول در میاره از سریال هم پول در میاره، و اگر قراردادی با سازنده ها داشته مگه میتونسته سرشون شیره بماله؟ قرداد سیبیلی که نبوده که بخواد بزنه زیرش، قانون دارن، اوضاع دارن.

 

اتفاقا من کتاب ها رو کامل و پیوسته خوندم ولی متوجه همچین چیزایی نشدم، البته شاید مشکل از اماتور بودن من در این مورد باشه یا شایدم برای اینکه دو کتاب اخر رو انگلیسی خوندم. و در کل کتاب پنجم برام در حد کتاب سوم نبود ولی از دو کتاب اول هم ضعیف تر نبود، تنها ضعفش هم که واقعا اذیتم کرد پایان گنگش و بی جواب گزاشتن عاقبت نبرد ها بود.

 

به قول بیلیش هرج و مرج یه موقعیته، این دی اند دی هم میتونستن از افت کتاب های اخر استفاده کنند و خودشون رو به عنوان نویسنده های ماهر ثابت کنند که به نظر من نتونستند. و با وجود این که راهشونو از کتاب جدا کردند باز هم توی همون چاله ی هرج و مرجش سقوط کردن.

 

این رو هم اضاف کنم که از فصل پنج سریال روند نزولی پیش گرفت و فصل هفت از شش و شش از پنج ضعیف تر بود. به حدی که این فصل حتی طراحی لباس ها هم برای من اصلا جذاب نبود، وریس انگار سرطانی ها شده و جان توی سرمای وینترفل و گرمای پایتخت همون ردای ند استارکیشو داره!

 

 

3: حالا چرا از یک پریدید به سه؟

 

این موضوع خبر نبود، یک حرف در حد شایعه بود که شنیدم و به نظرم منطقی بود، البته به این معنی نیست که حتما درسته. البته اگر چنین چیزی باشه مشخص میشه و به اصطلاح(؟) افتاب پشت ابر نمیمونه.

 

اگر همچین چیزی بوده پس چطور شد که قصد داشتن فصل هفت فصل پایانی باشه و به اصرار شبکه فصل هشتم اضافه شد؟ به علاوه اگر اشتباه نکنم در توضیحات و پانویس های کتاب پنجم مارتین نوشته بود که کتاب ششم بزرگترین کتابشه و از پنج کتاب اول بزرگتره. این کم شدن قسمت ها هم که هست. اون توجیهشونم که اسمش روشه، این فصل فقط دو قسمت پایانی بلند تر بودند که روی هم نیم ساعت هم نمی شد دقایق اضافش، قسمت چهارم هم که کوتاه ترین قسمت کل سریال بود. فصل اخر هم حتی اکر تمام قسمت ها 90 دقیقه ای باشه باز هم کوتاهتر میشه از ده قسمت یک ساعته.

 

این اسپین اف ها هم ساخت هر پنج تاش قطعی نیست و فقط گفته شده پنج موضوع در حال پردازش دارن. و البته بعیده که این ها بهتر و حتی اصلا در حد سریال اصلی باشن.

اگر اون موضوع راجب تهیه کننده ها درست باشه و بخوان سریال خودشونو بسازن اچ بی او چیکار میتونه کنه؟ تغییر دادن تهیه کننده ها هم اگر از لحاظ قانونی جایز باشه خیلی ریسک بالایی داره.

من فکر میکنم این مشکلات پیش اومده نه به خاطر نداشتن ماده خام، بلکه به خاطر خلاصه کردن کتابه. مارتین از فصل پنجم که سازنده ها شروع کردن به قلع و قمع کارکترهای مهم مثل استنیس و باریستان روابطش با سازنده ها کمرنگ تر شد(حتی عادت نوشتن فیلمنامه یک قسمت از هر فصل رو کنار گزاشت).

مارتین بارها گفته که از فن فیکشن خوشش نمیاد و پیشنهاد های دیگه ای قبل از دی اند دی از سازنده های دیگه داشته و به خاطر اینکه اون ها میخواستن کارکتر های زیادی رو حذف کنن و فقط به کارکتر های مثل جان و دنی بپردازن (همین کاری که در این چند فصل انجام دادن)همه رو رد کرده. در ضمن اینکه بگیم کارکتری مثل استنیس به هر حال قراره بمیره پس فرقی نمیکنه کی و کجا بمیره واقعا مسخره س. ادارد هم قرار بود بمیره، اگر همون قسمت اول اسهال خونی میگرفت میمرد جالب میشد؟ یا مثلا اگر راب از اسبش میفتاد گردنش میشکست جالب میشد؟ وقتی همه این ها رو جمع کنیم و کنار هم بزاریم اونوقته که اون شایعه ای که راجب سازنده ها گفتم پر رنگ تر میشه.

 

4: منظورم این لینکی که قرار دادین نبود، یه لینک دیگه خود این سایت به عنوان منبع از ویکی انگلیسی گزاشته که کار نمیکنه. با مرورگر دیگه و فیلتر شکن هم امتحان کردم.

 

 

پارسا تارلی:

دوست عزیز، یه نفس عمیق بکشین، کمی ریلکس کنین.

اگر مثل قبل قصدتون فقط تحکم و تحمیل نظرتونه و میخواستین حرفتونو بزنین که خب زدین. ولی اگر قصدتون شرکت در بحث و صحبت منطقی هست بهم اطلاع بدید، جوابتون رو دارم و میدم.

 

 

_______________

 

دوستان سعی کنید دو پست پشت سر هم نزارید و از قرار دادن نقل قول های طولانی هم دوری بجویید. تچکر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Lady of winterfell@

1- والا تا جایی که یادم میاد و از سیزن سه که این سریال رو سال به سال پیگیری میکردم همیشه حرف از هشت سیزنی و هشتاد قسمتی بودن پروژه بود، حالا اینکه قرا بوده سیزن هفت سیزن پایانی باشه و فشار شبکه یه سیزن رو اضافه کرده اولین باره دارم از شما و سر دانکن میشنوم

2- در مورد به تخت نشستن سرسی و از دور خارج شدن رقباش هم اونچه که مشخصه برای افزایش هیجان و غافلگیری قضیه، عین الگوی حذف نقشه هایی که سانسا قبل دادگاه بیلیش کشیده بود، طرح ریزی ها و مقدمه چینی ها و جلسات سری سرسی و کایبورن و کسانی که تو این جلسات شرکت و با نقشه کودتای اونها همراهی میکنن همگی حذف شدن، تو سریال فقط یه کد کوتاه به ما نمایش داده میشه و اون اینکه قبل خودکشی تامن یکی از درباریان به خاطر اینکه اصل ماجرا رو ازش مخفی کرده عذرخواهی میکنه پس پیشفرض اینه که سرسی قبل منفجر کردن سپت در مورد اینکه بعدش چی میشه و برای مقابله با اغتشاشات و ناآرامی های احتمالی چه باید کرد و ... هم فکر کرده بوده !!!

3- حتی تو نسخه سریال هم که سعی شده از دنریس یه فرشته نجات ساخته و پرداخته بشه، در نهایت تیریون اعتراف میکنه تنها فرق دنی با سرسی اینه که مشاورینی رو انتخاب کرده که وقتی عصبانی میشه به جای تحریک کردن آرومش کنن و ما میدونیم که همین تفاوت موهوم هم نه چندان دقیقه و نه چندان پایدار چون اولا این دنریس نیست که تیریون و وریس رو انتخاب کرده، اونا بودن که خودشون رو به زور به دنی تحمیل کردن، وگرنه طبع ذاتی خودش با آدمکش های بی سر و پایی مثل داریو ناهاریس سازگارتره و اگه دست خودش بود ترجیح میداد تیریون رو تو میرین جا بزاره و داریو رو به وستروس بیاره، و دوما به عینه دیدیم هر گاه که دنی واقعا عصبانی میشه تیریون نمیتونه آرومش کنه و عملا دیوانگی دنی تعیین تکلیف میکنه

پارسا تارلی@

پارسا جان در مورد خط داستانی ریچ و سرنوشت خاندان تایرل باید علاوه بر نکته مهم غافلگیرانه بودن حمله جیمی و رندیل که به درستی اشاره کردین چند نکته دیگه رو هم اضافه کنم.

در واقع و همونطور که تو سخنرانی سرسی و بعدش دیالوگ جیمی و رندیل اشاره میشه، تعداد زیادی از پرچمداران ریچ به لنیسترها ملحق شدن، ولی چون تو یه سیزن هفت قسمتی فرصت کافی برای پردازش چندین کاراکتر وجود نداره فقط روی کاراکتر رندیل تارلی که شاخص ترین فرمانده جنگی ریچ و گزینه سرسی برای جایگزینی تایرل ها هست به عنوان نماد و نماینده باقی لردهای منطقه فوکوس شده. اما اینکه چرا لردهای ریچ اومدن سمت سرسی رو ترجیح دادن ؟ این دلایل به ذهن من میرسه:

-رفتن اولنا به سان اسپیر و متحد شدنش با دورنی ها که لردهای ریچ به خاطر سابقه دشمنی هزار ساله ازشون نفرت دارن.

-زانو زدن اولنا جلوی یه متجاوز خارجی که با یه قوم وحشی بدنام و سه اژدها قصد تجاوز به کشور رو داره، مخصوصا که لردهای ریچ به خاطر تجربه جنگ دشت آتش و نابودی پادشاهان ریچ همچین خاطره خوشی از دراگون و دراگون لرد ندارن.

-بغض و کینه و انگیزه انتقام اون دسته از لردهای ریچ که تو جنگ پنج پادشاه به استنیس ملحق شدن و بعد شکست بلکواتر، تایرل ها با تحقیر و مصادره زمین ها و گرفتن غرامت های سنگین مجازات شون کردن.

-حقارت تاریخی تایرل ها که توسط ایگان فاتح یک شبه از پادویی گاردنرها به جایگاه فرمانروای جنوب پرواز داده شدن و خیلی از خاندان های بزرگ جنوب مثل تارلی ها، فلورنت ها و هایتاورها خودشون رو اصیل تر و بالاتر از اونها میدونن و در طول تاریخ ریچ همیشه مترصد یه فرصتی برا پایین کشیدن شون بودن.

-و در نهایت همون تحلیل عالی ابتدایی جیمی به سرسی که گفت پرچمدارای ریچ دوست ندارن تو سمت بازنده بجنگن و سرسی هم موفق شد با یه پروپاگاند عالی علاوه بر تحریک حس میهن پرستی و بیگانه ستیزی اونها شانس موفقیت خودش رو بالاتر از اولنا تایرل نشون بده و متقاعدشون کنه که نفع تو ملحق شدن به لنیسترها و بریدن از تایرل ها است.

Ser Duncan The Tall@

علت پریدن از 1 به 3 پست دادن تو نصفه شب بود

و اما بعد...

1- علت اصلی جدا شدن سریال از کتاب تو فصل پنجم این بود که مارتین با خلف وعده اولیه اش جلد ششم رو تو سال 2015 منتشر نکرد و انتشار اون رو برا مدت نامعلومی به تاخیر انداخت (هنوز هم منتشرش نکرده و هی وعده سر خرمن میده)، تهیه کنندگان سریال هم که دیدن از اواسط فصل ششم سریال رسما از کتاب جلو خواهد زد و خودشون بدون اطلاع از جزئیات خطوط داستانی، باید برای رسیدن به اون مقصد نهایی که مارتین گفته یه مسیر ابتکاری طراحی کنن، دست به تغییراتی زدن تا برای اون مسیری که تو ذهن داشتن مقدمه چینی و رابطه علت و معلولی دست و پا کنن ! حالا تو این مسیر جدید بعضی جاها موفق بودن و تو خطوطی مثل ازدواج سانسا و رمزی و رودررو شدن جان با نایت کینگ تو هاردهوم و تله گذاشتن پسران هارپی تو چاله مبارزه میرین و نابود کردن معبد وائس دوتراک و پیچیده تر کردن کاراکتر گنجشک اعظم و نحوه آزادی مارجری نسخه ای بهتر و هیجان انگیزتر و گاه معقول تر از روایت کتاب دراوردن، اما تو بعضی خطوط دیگه مثل خط داستانی دورن و جزایر آهن خراب کردن و نتونستن برا اونچه که تو ذهن داشتن ساختار معقول و منطقی و باورپذیری ایجاد کنن. از زنده شدن جان تو خط داستانی شمال و ممنوعیت محاکمه با مبارزه تو خط داستانی کینگزلندینگ و بازگشت دنی تو خط داستانی میرین هم که دیگه اصلا کتابی وجود نداره تا نسخه سریال رو باهاش مقایسه کنیم

به هر حال اونچه که در عمل اتفاق افتاده اینه که فصل چهارم سریال و جلد سوم کتاب قله هایی تکرار نشدنی از آب دراومدن.

2- خود مارتین در پایان کتاب چهارم میگه علت جدا کردن کتاب های چهارم و پنجم این بود که خواستم به جای یه داستان ناقص دو تا داستان کامل تحویل بدم. ولی در پایان کتاب پنجم که با تاخیر پنج ساله نسبت به وعده اولیه هم منتشر میشه، دقیقا برخلاف اون توجیه دو تا داستان مهم جنگ میرین و جنگ استنیس رو نیمه کاره و ناقص تموم میکنه شما خودتون اسم این کار رو چی میزارید ؟؟؟؟

3- مشکل ورود و خروج کاراکتر آئورن واترز به داستان اینه که نشون میده رشته کار از دست مارتین در رفته و برخلاف سه جلد اول که داشت قطعات یه پازل بزرگ هماهنگ رو کنار هم قرار میداد دیگه نمیدونه با خودش چند چنده و از کجا میخواد به کجا برسه، یه کاراکتر رو وارد بازی میکنه تا پسر مرده ریگار بشه اما بعد کلی روده درازی پشیمون میشه و اون کاراکتر رو به مضحک ترین روش حذف میکنه و ترجیح میده که پسر مرده ریگار تو ایسوس و سر راه تیریون باشه !!! و همه اینها یعنی کتاب از جلد چهارم به بعد دیگه اون انسجام منطقی و استحکام عقلی سه جلد اول رو نداره و حجمش داره دیمی و بیخود افزایش پیدا میکنه.

4- غیر منطقی و ابلهانه بودن خط داستانی گریف ها به اینه که گلدن کمپانی که کل هویت شون تو بغض و کینه تارگاریان ها خلاصه شده و برای یک قرن و چهار نسل پی در پی در حال جنگ با اونها بودن به محض اینکه میشنون گریف جوان پسر ریگاره انگار که دوتراکی ها دنریس رو لخت دیده باشن به سجده می افتن در حالیکه به طور طبیعی باید بگیرن تیکه تیکه اش کنن و این قضیه وقتی مضحک تر میشه که احتمال بلکفایر بودن گریف جوان پیش میاد ! خوب اگه بلکفایر باشه که با راست گفتن راحت تر میشه حمایت گلدن کمپانی رو جلب کرد، چرا باید با دروغ گفتن ریسک کنن ؟ نه اصلا به فرض که نظر گلدن کمپانی عوض شده و میخوان ازین به بعد برا تارگاریان ها بجنگن، چرا باید دنریسی رو که تارگاریان بودنش قطعیه و سه تا اژدها هم داره با مسخره کردن رها کنن و به صرف ادعای جان کانینگتون نه چندان خوشنام متهم به دزدی جلو یه بچه مجهول الهویه ای که معلوم نیست از کجا پیداش شده زانو بزنن ؟!! بعد اگه گزینه اصلی وریس و ایلیریو گریفه چرا شاه مهره ای مثل تیریون رو که کلید فتح کاسترلی راکه میفرستن دنبال نخود سیاه و حتی وجود گزینه اصلی شون رو هم ازش مخفی میکنن ؟؟ اصلا اگه وریس میتونه به راحتی وارد منطقه به شدت حفاظت شده دژ میگور بشه و مقامات عالیرتبه مملکت رو عین آب خوردن بکشه، چرا یه بار سرسی و تامن و میس تایرل و مارجری و باقی هیات حاکمه رو هم نمیکشه و کار رو یه سره نمیکنه ؟؟؟

میبینید که این خط داستانی آب بندی شده هیچ جاش درست نیست و با منطق داستان و مناسبات دنیای نغمه جور درنمیاد و اصلا آدم باورش نمیشه که داره کار مارتین رو میخونه !!! انگار که یه فن فیکشن آماتوره

5- بله طبق قرار مارتین و تهیه کننده ها قرار بوده جلد ششم تو سال 2015 منتشر بشه به نحوی که سریال هرگز از کتاب جلو نزنه ولی مارتین تو روز روشن زیر این قولش زده !!!

6- خب من برخلاف شما معتقدم که فصل شیش از فصل پنج بهتر و فصل هفت هم از فصل شیش بهتر شده و سریال بعد اون سقوط آزاد، مجددا سیر صعودی به خودش گرفته، البته با سرعت خیلی کم و حرکت حلزونی

در مورد طراحی صحنه و لباس ها هم ما تو فصل شیش هم نقطه قوت داشتیم و هم نقطه ضعف، تو طراحی صحنه ها، دراگون استون و کاسترلی راک و ایستواچ و دراگون پیت و ناوگان یورون و ارتش مردگان و جنگ دوتراکی ها و لنیسترها رو خیلی قشنگ و با شکوه دراورده بودن ولی نبرد شمال دیوار و دراگون وایت شده و فروریختن دیوارشون چنگی به دل نمیزد.

تو طراحی لباس ها هم لباس دنریس و میساندی مخصوصا ازین نظر که تفاوت میزان پوشیدگی شون تو دراگون استون و میرین تاثیر آب و هوا رو پوشش و به تبع اون فرهنگ و اعتقادات جوامع رو خیلی خوب تصویر میکرد، همچنین لباس های سرسی و سانسا خیلی قشنگ بود ولی از یونیفرم جدید گارد شاه و لباس یورون و همین طور زره جیمی که بیشتر شبیه سرباز صفر بود تا فرمانده کل خوشم نیومد.

7- همون طور که گفتم راجع به پایانی بودن فصل هفتم هم چیزی نشنیده بودم و خوشحال میشم اگه لینکی دارید به اشتراک بزارید

8- خود مارتین دلیل قطع همکاری اش با گروه نویسندگان سریال رو تمرکز بیشتر و تمام وقت رو کتاب ششم عنوان و در پایان فصل پنجم هم مقابل حملات شدید کتابخوان ها از کار و ابتکارات دی اند دی حمایت کرده بود.

تا به حال هم ندیدم جایی جز حذف لیدی استون هارت و نحوه مرگ استنیس از چیز دیگه ای ایراد گرفته باشه.

در مورد نحوه پایان دادن به کار استنیس هم که بارها اعلام کردم خودم جزو منتقدینش هستم و استنیس رو لایق مرگ باشکوه تری میدونستم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
محمدمهدی » دوشنبه شهریور 27, 96 8:11 pm[/url]"]

واقعا برای من قابل درک نیست چرا با وجود اینکه مرز تفاوت ها و شباهت های این دو نسخه کاملا مشخصه و بارها هم سرش بحث مفصل شده باز هم برخی دوستان اصرار دارن که از جزئیات کتاب برا زیر سوال بردن کلیات سریال استفاده کنن ؟؟؟

 

محمد مهدی گرامی

 

در تایید صحبتتون عرض می کنم که فیلم بر اساس فیلمنامه اش ساخته میشه حتا اگر اون فیلمنامه اقتباس از یک کتاب باشه. فیلمنامه یک شکل دیگه از داستان اون کتابه که نه برای خوندن که برای تبدیل به یک فیلم نوشته می شه. در مورد فیلمنامه می گن "نگو،نشون بده". یعنی فیلمنامه نمی تونه مثل رمان بنویسه"با خودش فکر کرد...." یا "آدم خوبی بود " یا " همه ترسیده بودند" و از این قبیل . خلاصه فیلمنامه یک فیلم چه اقتباس از یک رمان - یا اُپرا یا تئاتر یا نقاشی یا ...- باشه یا تالیفی باشه باز بر اساس انسجام و پیوستگی درونی خودش بررسی میشه. مگه اینکه بحث بر سر چگونگی و کیفیت "اقتباس" باشه.تازه اقتباس ها می تونن کاملا وفادار باشند یا انعطاف پذیر یا آزاد .

در نگارش فیلمنامه های اقتباسی خصوصا از رمان ها و آثار پر حجم دو عنصر ضروری "ادغام" و "حذف"ه. حتا گاهی افزودن بعضی صحنه ها هم ضروری میشه چرا که مدیای فیلم با کتاب متفاوته و چه بسا در نوشتار ، یک مساله ای به سادگی برای خواننده مفروض تلقی بشه ولی در فیلم بدون نشان دادنش اثر ناقص بشه.

تصور کنین که پسران والدر فری همه به تفکیک در فیلم حضور داشتند،یا برادران گریجوی ... خب این نمیشه چرا که فیلم فرصتی که رمان برای معرفی شخصیت و نشان دادن تمایزات جزیی به مخاطب داره رو نداره و اگه فرصتش هم باشه کشش و تعلیق معمولا از بین میره .حالا اینکه چه شخصیت ها و وقایعی ادغام و حذف بشن دیگه مربوط میشه به مهارت سناریست.

رمان به خاطر اینکه به درون و برون و ذهن و تمام ابعاد شخصیت دسترسی داره اگه ازش فیلمی اقتباس شه به سختی ممکنه به پای اون رمان برسه مگر اینکه اقتباس آزادی باشه و به طور کاملا دلبخواهی بعضی بخش های تصویری تر و پر تنش تر از اون رمان رو انتخاب کنه و بخشی رو هم خودش اضافه کنه.

خلاصه منم معتقدم نقد سریال بر مبنای کتاب فقط در بحث کیفیت اقتباس موضوعیت داره.البته بحث پیرامون یک اثر همونطور که بارها در این تاپیک اتفاق افتاده ممکنه به خیلی جاها بکشه و این طبیعیه اما "نقد" داستان یک فیلم از طریق بررسی فیلمنامه و انسجام درونیش درسته و نه مقایسه اش با منبع اقتباس فیلمنامه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

lady of winterfell

اگه کمبود بودجه داره پس چرا hbo به سازنده ها اصرار میکنه سیزنهای بیشتری بسازن؟

بله همین اضافه کردن پلاتها و شخصیتهای فرعی ممکنه بعضیاشونم جالب باشن میشه آب بستن، و باعث افت کیفیت میشه نتیجه ش این میشه ه شخصیت اصلی ای مثل دنریس 4سیزنه داشت دور خودش میچرخید، کتابی با این سطح با نویسنده ی مثل مارتین نوع آب بستنش با کتابهای دوزاری فرق داره اینکه چپ و راست کارکترها و ساب پلاتهایی اضافه کنیم که مشخصه هیچکدومم قرار نیست به نتیجه ای برسه میشه کش دادن و کیفیتو پایین میاره.

 

عجیبه اگ اچ بی او بشون گفته سیزن بیشتر بسازید پس چرا من نمیدونم

ینی بشون میگه سیزن بیشتر بسازید و بعد دنریس در عرض دو دقیقه ازدراگون استون میرسه شمال؟

یا اینکه یه سکانس گوست و جان هم نمیتونن نشون بدن

بله درسته که کش دادن باعث افت کیفیت میشه اما ۵ قسمتو ۳ قسمت کردن یا دور نصف قاره توسط یورون در عرض چند دقیقه باعث افت کیفیت نمیشه؟

میتونم بپرسم دنریس خط داستانی در کتاب چطوری بود که تو سریال داشت دور خودش میچرخید؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

توروس@

در تایید فرمایش شما باید بگم که اگه ما چهار اپیزود "اعدام ند"، "جنگ بلکواتر"، "نجات بریین از چاله خرس" و "عروسی جافری" رو که سناریوی اونها توسط خود مارتین نوشته شده با نسخه کتاب شون مقایسه کنیم، به تفاوت های زیاد و گاه مبنایی برمیخوریم، مثلا خود مارتین همسر راب رو تو سریال حامله و راهی دوقلوها میکنه در حالی که تو کتاب اون رو تو ریوران نگه داشته و تاکید میکنه که نمیتونه از راب حامله بشه

پس کاملا واضحه که بسیاری از تغییرات سریال لازمه نمایش رسانه ای اثر و اجتناب ناپذیر بوده و برای نقد فیلمنامه ما باید صرفا به کوهرنس و انسجام منطقی خط سیر وقایع سریال نظر داشته باشیم نه تفاوت های جزء به جزء اون با منبع اقتباس.

و در باب مهارت سناریست های این اثر باز هم باید تاکید کنم که دیوید بنیاف و دن وایس تو این مسیر دشوار اغلب درخشش خیره کننده ای داشتن و تغییراتی که تو اثر دادن منجر به تولید نسخه بهتر و جذاب تری نسبت به روایت مارتین تو کتاب شده، اما متاسفانه تو چند مورد هم خرابکاری های گل درشتی کردن که بدجور تو ذوق میزنه و تو راس اونها به ترتیب: دورن، جزایر آهن و پایان کار استنیس قرار میگیره !

البته به نظر من همین ساختار در نظر گرفته شده برای این خطوط داستانی هم با اندکی تغییرات میتونست خیلی معقول تر، منسجم تر و باورپذیرتر از آب در بیاد ! مثلا در مورد خاص دورن اگر :

-جیمی به جای سفر مخفیانه و بالیوودی 007 ای، به عنوان فرستاده رسمی دربار و برای دعوت تریستین به شورای کوچک به صورت علنی به دورن میرفت.

-الاریا به جای سلاخی دوران و فرمانده و استادش جلوی چشم درباریان دورن، اون رو هم مثل میرسلا مخفیانه مسموم میکرد و مرگش رو به خاطر بیماری نقرس طبیعی جلوه میداد و بعد با توجه به غیبت تریستین اداره دورن رو به نیابت از اون در اختیار میگرفت.

-تریستین به جای ترور شدن توسط دخترعموهاش که با قالیچه سلیمان به کینگزلندینگ اومدن و برگشتن تا پایان سیزن شیش زنده میموند و عضو شورا میشد و در نهایت تو سپت بیلور به فنا میرفت.

ساختار خط داستانی دورن خیلی بهتر از آب در می اومد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
alex targerin » سه شنبه شهریور 28, 96 6:17 pm[/url]"]lady of winterfell
اگه کمبود بودجه داره پس چرا hbo به سازنده ها اصرار میکنه سیزنهای بیشتری بسازن؟

بله همین اضافه کردن پلاتها و شخصیتهای فرعی ممکنه بعضیاشونم جالب باشن میشه آب بستن، و باعث افت کیفیت میشه نتیجه ش این میشه ه شخصیت اصلی ای مثل دنریس 4سیزنه داشت دور خودش میچرخید، کتابی با این سطح با نویسنده ی مثل مارتین نوع آب بستنش با کتابهای دوزاری فرق داره اینکه چپ و راست کارکترها و ساب پلاتهایی اضافه کنیم که مشخصه هیچکدومم قرار نیست به نتیجه ای برسه میشه کش دادن و کیفیتو پایین میاره.

 

عجیبه اگ اچ بی او بشون گفته سیزن بیشتر بسازید پس چرا من نمیدونم

ینی بشون میگه سیزن بیشتر بسازید و بعد دنریس در عرض دو دقیقه ازدراگون استون میرسه شمال؟

یا اینکه یه سکانس گوست و جان هم نمیتونن نشون بدن

بله درسته که کش دادن باعث افت کیفیت میشه اما ۵ قسمتو ۳ قسمت کردن یا دور نصف قاره توسط یورون در عرض چند دقیقه باعث افت کیفیت نمیشه؟

میتونم بپرسم دنریس خط داستانی در کتاب چطوری بود که تو سریال داشت دور خودش میچرخید؟

بله میخواستن تا 10 سیزن ادامه بدن مصاحبه d&d بود من خوندم ولی اونا گفتن از اول میخواستیم تو 70 تا 75 ساعت روایت کنیم و اضافه نکردن و بله نشون ندادن گوست مشخصه که از کمبود بودجه ست چون اکثرا هزینه CGIصرف اژدهاها میشه و نشون دادن گرگ به خاطر موهای بدنش بسیار سخت و زینه بره.

ولی وقتی سیزن بیشتری تولید کنن درآمد بیشتری هم کسب میکنن.

اینکه دنریس زود میرسه شمال داستان نویسی قوی این فصله مجبور بود زود برسه تا نجات گروه دیگه از این غیرقابل باورتر نشه ربطی به گمبود بودجه و زمان نداره.

نه دقیقا حرف من خط داستانی دنریس تو کتاب و سریال بود که کم و بیش شبیه بودن .

محمد مهدی

https://www.google.com/amp/io9.gizmodo.com/now-hbo-wants-10-seasons-of-game-of-thrones-1691264687/amp

اینم لینکش دوستمون alex هم میتونه بخونه که نشون میده hbo دوست داشته ادامه بده.

و اصلا نیاز به توضیح هم نداره وقتی یه سیزنو میشه 7 قسمت و یکی 6 قسمت مشخصه که میشه با حذف و ادغام یه سری پلاتها و صحنه ها یه سیزن کامل و خوب ارائه کرد و کارو جمع کزد.

در مورد دنریس هم شما مدام وارد تناقضات میشید من صحنه هایی رو نشون دادم که دنریس انسانیت از خودش نشون داده شماهم یه صحنه نشون بدین که سرسی در مورد کسی بجز خانوادش انسانیت به خرج داده باشه.

در مورد به تخت نشستن سرسی هم متوجه نشدم یکی از لردها بخاطر مخفی کردن تامن عذرخواهی کرد؟کجا و من اصلا یادم نیست همچین چیزی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

محمدمهدی:

 

1: در زمان شروع ساخت فصل پنج سازندگان دو کتاب چهار و پنج رو در اختیار داشتند که در کمترین حالت میشد دو فصل جذاب(با رفع اشتباه مارتین در تقسیم جغرافیایی کتاب) ازش بیرون کشید، پس این دلیل نمیتونه قانع کننده باشه. تهیه کننده ها جایی که هنوز دو فصل جاده اسفالت داشتند زدن به خاکی که برای جاده خاکی بعد این دو فصل اماده بشن! به قول مایکرافت تو فصل چهار اون یه مشکل برای یه زمان دیگست!(راستی تغییر مایکرافت رو هم الان به ذهنم رسید، فصل چهار برای استنیس شاخ و شونه میکشید این فصل همش پاچه خواری سرسی رو می کرد) هاردهوم و پیچیده شدن شخصیت گنجشک اعظم رو موافقم بقیه رو نه، ولی این ارتقا ها به هیچ وجه نمیتونه جایگزین نابود کردن کامل دورن و جزایر اهن بشه، بقیه کارکتر های درجه دو(از لحاظ اهمیت خط داستانی) جذاب مثل بلکفیش و باریستان و ... هم بماند. این مقایسه هم بی معنیه و من اول سریال رو با خود سریال مقایسه کردم و نه با کتاب.

هنوز یک فصل دیگه از سریال و دو کتاب دیگه مونده، هنوز امیدی به صعود هست.

 

2: قبل تر اشاره کردم که ناقص گزاشتن نبرد ها نقص بود دیگه نمیدونم چه اسمی باید بزارم. البته عاقبت نبرد میرین در سمپل های کتاب شش مشخص شده و استنیس رو هم "من معتقدم" قبل از یک پیروزی جنگی فک برانداز که استعداد نظامیش رو نشون بده نمیره و شکست از بولتون ها برعکس اینه.

 

3: اینکه یه اتفاق قرار بوده بیفته ولی نیفتاده نشانه ضعفه؟ طرح اولیه مارتین هم مثلث عشقی اریا جان تیریون بود حالا که این طور نشده بده؟ تا جایی که اطلاع دارم هم آئوران واترز زنده هست و فقط به پشت صحنه انتقال پیدا کرده که برای یک کارکتر فرعی (اینکه قرار بوده کارکتر مهمی باشه باعث نمیشه حتما مهم باشه) طبیعیه، کارکتر راوی نبوده که نبودش بخواد تو ذوق بزنه.

 

4: به نظر من که غیرمنطقی نیست، اون ده هزار نفر گلدن کمپانی همه از نسل دیمون بلکفایر نیستن که، جنگ هاشون با تارگرین ها هم به همون دوره ای که بلکفایر ها رهبریشون می کردن اختصاص داره. و دقیقا کجا اشاره شده که همه این افراد از تارگرین ها متنفرن؟ با تیکه تیکه کردنشون چه چیزی نسیبشون میشه؟ هیچ، ولی با حمایت ازش شانس به دست اوردن طلا، زمین، شکوه و از همه مهم تر بازگشت به وطنشون نسیبشون میشه. جان کانینگتون به خاطر اینکه فکر می کنه ایگان پسر ریگار هست یاورش میشه، بعلاوه چرا باید ریسک کنن و مهم ترین رازشونو لو بدن؟ تنها چیزی که کم دارن اینه که یه مزدور مست هویتشو لو بده. هزار تومن امروز بهتر از دو هزار تومن فرداست، گروه برای مدت طولانی بیرون ولانتیس منتظر اومدن دنریس بودن ولی نیومده ، از اون طرف کسی با ادعای وراثت محکم تر پیدا میشه، دو بعلاوه دو=؟

فرستادن تیریون پیش دنریس هم دو دلیل داره، اول اینکه اگان نیازی به تیریون نداره، چونکه ابتدا هنوز اگان نشده و هر چه تعداد کمتری بدونن این موضوع رو بهتره، دوم هم اینکه تیریون فایده ای برای اگان نداره، اگان قراره در ولانتیس با گلدن کمپانی منتظر رسیدن دنریس باشه، تیریون چه استفاده ای میتونه براشون داشته باشه؟ شما میتونی یه اسلحه دست بگیری بری تو خیابون یه نفرو بکشی دو نفرو بکشی، ولی میتونی همه مردم شهرو بکشی؟! البته این ها نظر منه و شاید به دلیل نااشنایی با کتاب باشه، ولی برای من چندان بی منطقی تو ذوق زننده ای نداره. بهتره بحث راجب کتاب رو هم ادامه ندیم که تاپیک از مسیرش منحرف نشه.

 

5: اگر چنین چیزی واقعیت داره پس مارتین فرا تر از دفاع کردنه، منبعی مصاحبه ای چیزی هست که مارتین این قولش رو تایید کرده باشه؟(یعنی قول بوده و نه قرارداد؟)

 

6: این دیگه بحث سلیقه است. راجب خوب و بد ها هم بگم گات به خاطر عالی بودنش گات شده نه به خاطر اینکه در عوض هر نقصی یه مزیت ارائه بده.

 

7:

https://www.google.com/amp/deadline.com/2015/07/game-of-thrones-end-date-8-seasons-prequel-violence-criticism-1201488030/amp/

یادم نمیاد دقیقا کجا خونده بودم، ولی توی همون چند خط اول این مقاله اشاره شده که بنیوف و وایس پیش بینی می کردن که سریال هفت فصل خواهد بود ولی مدیران شبکه گفتن "هفت فصل قطعی " خواهد بود و بیشتر از اون هم خواهد رفت. و در ضمن اون حرف شما راجب اینگه سریال از اول قرار بوده قطعا 8 فصل باشه رو هم نقض می کنه، اگر هم شما لطف کنید لینگی راجب اون حرف بدید ممنون میشم.

 

8: مارتین دیگه قرار نیست علنی بشینه و اعتراضشو اعلام کنه، همین که به مرگ استنیس اعتراض میکنه، همینکه از حذف لیدی استون هارت گله میکنه، همینکه چپ و راست از سریال دیگه ای که به نوعی رقیب گات هست تعریف میکنه خودش نشون میده چه خبره. شما اگر حرفای مارتین رو دنبال کنی و تکه های پازل رو کنار هم بچینی همه چی مشخصه، حتی فصل سوم تهیه کننده ها میخواستن ادمیور تالی رو حذف کنن و چند تا شخصیت دیگه که مارتین اجازه نداده، ولی از فصل پنجم گویا قراردادشون طوریه که مارتین حق دخالت نداره و در مصاحبه چند وقت پیششم گفت که کاری در این مورد از دستش بر نمیاد. البته این ها چیزی نیست که بشه بهتون نشون داد و خودتون باید دنبالش برید.

 

فقط خوشم میاد خودتون به همه میپرین که از جزییات کتاب برای کوبیدن سریال استفاده نکنن ولی خودتون از جزییات کتاب برای تایید سریال استفاده می کنید (همون بحث توبیخ لردهای ریچ ملحق شده به استنیس که در سریال هیچ اشاره ای نشده بهشون.)

 

 

@توروس

توضیحاتتون راجب فیلم نامه که قابل رد کردن نیست، ولی راجب برادران گریجوی موافق نیستم. ما تفکرات هیچ کدوم از شخصیت ها رو در سریال نمی بینیم ولی کماکان میتونیم شش فرزند استارک رو از هم تشخیص بدیم، سریال هم هیچ محدودیتی از لحاظ کوتاه بودن نداره و تا وقتی شخصیت های نو وجود داشته باشن سریال هم نو می مونه.

 

 

ویرایش: محمد مهدی جان لینکی هم بانوی وینترفل قرار دادن که به مراتب از اونی که من گزاشتم توضیحات بیشتری میده،با تشکر ازشون هم از این بابت هم به خاطر اشاره به نکاتی که من فراموش کردم.

 

https://www.google.com/amp/variety.com/2017/tv/news/hbo-confederate-tv-show-game-of-thrones-creators-david-benioff-db-weiss-1202500538/amp/

این هم مقاله ای راجب سریال جدید دی وی دی . البته انتظار نداشته باشید که اعلام کنن میخوایم گات رو بپیچونیم بریم سراغ اون.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Ser duncan

دقیقا موافقم با حرفاتون من کتابو با کتاب مقایسه کردم و گفتم مشخصه برای طولانی کردن مدام داره کاراکترهای فرعی و زیرداستان معرفی میکنه که اکثرا هم بد از کار درنیومدن و به هیچ کدوم نمیشه گفت احمقانه صرفا میشه گفت خسته کننده برخلاف سریال که بعضی خطوطش واقعا منطقو منهدم کرده

دلیلش هم واضحه مارتین یه نویسنده قهاره و برای هرکتابش 5 6 سال وقت میذاره طبیعیه که بسیار منطقی تر و جذاب تر از کار درمیاد.

سوال دیگه محمدمهدی این بود که خب چرا وریس سرسیو و تامنو نمیکشه خودش دلیلشو میگه چون سرسی داره به نفعش کار میکنه خودش به کوان لنستر میگه تو داری کارای خوب ملکه رو خراب میکنی.

در مورد دنریس و گریف جوان هم دنریس یدفعه وارد نقشه وریس میشه و قدرتمند شدنش و اژدهادار شدنش ناگهانیه.

ولی بعد که وریس از این مسیله مطلع میشه مشخصه که دنریسو وارد نقشه هاش میکنه.

شاید میخواد اینا باهم ازدواج کنن شاید میخواد 2گزینه داشته باشه و ببینه کدوم بهتر پیش میره.

در مورد این خط داستانی به دلیل نپختگی و کامل نبودن نمیشه قضاوت کرد باید دید چطور تمومش میکنه.

ولی اینکه لااقل وریس یه نقشه ایه داره و خاکستریه خیلی بهتر از کاریه که تو سریال با وریس کردن.

محمومهدی

حرف منم همینه خیلی جاها میتونستن با یه مقدار ظرافت بسیاری از این بی منطقی ها و باگهارو حل کنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

lady of winterfell

 

برام عجیبه که چرا نخواستن ادامه بدن واقعا توی ۱۰ فصل خیلی بهتر میتونستن وقایع رو نشون بدن و روند پیشرفت داستان بیشتر با عقل جور در میومد و قشنگ تر میشد

 

خط داستانی دنریس

به نظر شما برای اینکه جالب تر باشه و بیشتر هیجان داشته باشه به نظرت این شاهزاده ی سرگردون باید چیکار میکرد؟یا مارتین چطوری میتونست خط داستانی دنریسو بنویسه که در نظرتون بهتر بیاد؟

 

در مورد این بحث خط های داستانی بیشتر در دنیای مارتین در کتاب به نظرم هدف مارتین طولانی تر کردن داستان نیست بلکه جذاب تر کردن و عاقلانه تر کردنشه مثلا اگه در کتاب مارتین خط داستانی بیلیش و سانسا رو از ویل نبرد که با خط داستانی شمالی ها ادغام کنه یا اینکه واریس کسی رو به عنوان اگان ششم حاکم میدونه این یعنی اون میخواد که خداهای سیاست دنیاش رو مطرح نگه داره نه مثل فصل ۷ سریال که بیلیش در مقابل چیزی که فصل اول بود مثل طه ادم خنگ نشون میداد یا واریس که نقشش انقدر کم رنگ شده که حتی در دراگون پیت یه جمله هم برای ایجاد صلح نگفت

مارتین برای داستانش به شخصیت هایی مثل واریس و بیلیش نیاز داره

یا اینکه کسی مثل دوران در کتاب هست که با این رویه ای که در پیش گرفته میخواد قدرت خودشو به صودت نرم در تمام وستروس روی کار بیاره

این ربطی به طولانی شدن نداره و به نظرم حتما باید همچین نقش هایی باشن(جدا از اینایی که گفتم امیدوارم که استنیس و خط داستانیش حد اقل تا اواخر کتاب ۶ باقی بمونه به شخصه حاضرم نصف شخصیتای کتاب حذف شن ولی استنیس بمونه...)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Lady of winterfell@

1- خیلی ممنون از لینک هایی که گذاشتین

من سال ها قبل..فک میکنم حوالی سال های 91 یا 92 یه مصاحبه به زبان اصلی از مدیر تولید اچ بی او خونده بودم که گفته بود این پروژه 8 سیزن و 80 اپیزود خواهد بود که الان هر چی سرچ کردم پیدا نشد البته با 75 ساعتی که شما از قول دی اند دی میگین هم تقریبا همخوانی داره اگه هر قسمت رو متوسط 55 دقیقه در نظر بگیریم حالا به هر دلیل تصمیم گرفتن که تعداد قسمت های دو سیزن نهایی رو کاهش بدن که ایکاش نمیکردن

در مورد اینکه اچ بی او از همچین پروژه پرطرفدار پول سازی دست برنداره و بخواد کشش بده هم هیچ جای تعجبی نیست و میبینیم که بعد اتمام پروژه تو سال 2019 میخوان ساخت اسپین آف ها رو شروع کنن.

ولی من به دیوید و دن حق میدم که در مقابل طولانی شدن سریال تا 10 سیزن و حدود 100 قسمت مقاومت کرده باشن ! چون کش دادن بیخود هم درست به اندازه خلاصه کردن بیش از حد به اثر آسیب میزنه و چه بسا باعث بریدن و ریزش مخاطب هم بشه.

2- در مورد شوآف حقوق بشر و حقوق کودک دنریس هم با نمونه ای مشابه مارجری تو ابتدای ورودش به کینگزلندینگ مواجهیم افرادی که دارن سعی میکنن از نردبان قدرت بالا برن و خودشون رو از پایین به بالا بکشن محتاج همچین عوامفریبی هایی هستن، سرسی که حدود بیست ساله در اوج قدرته که نیازی به همچین کارایی نداره

3- تو اپیزود 10 سیزن 6 ام اونجایی که تامن نشسته و از پنجره بهت زده سپت ویران شده رو نگا میکنه، همون درباری ملازمی که تو ابتدای اپیزود بهش تو لباس پوشیدن کمک میکنه، ازین که بهش نگفته چرا نباید به سپت بره عذرخواهی میکنه و میره بیرون، بعدش تامن پا میشه خودکشی میکنه ! یه بارم با دقت اون تیکه رو ببینین.

4- وقتی شما این قدرت رو داری که تیم رقیب رو کلا حذف کنی، معقوله که فقط سرتیمش رو تغییر بدی به امید اینکه سرتیم جدید از قبلی ضعیف تر باشه ؟ یعنی نقد رو ول کنی و بچسبی به نسیه

5- تو صحبت مخفیانه سرداب ردکیپ وریس و ایلیریو که تو کتاب و سریال به صورت یکسان اومده هیچ حرفی از ایگان میگان نیست و همه نقشه ها حول محور ادعای ویسریس به پشتوانه دوتراکی ها میچرخه، بابا کاملا مشخصه که مارتین اول کار همچین طرح و برنامه ای نداشته و وسط به قصد آب بستن تو داستان و بیشتر کردن جلدها به ذهنش رسیده که پسر مرده ریگار رو از قبر بکشه بیرون و یه مدعی جدید هم برا تاج و تخت بتراشه، بدون اینکه به باگ هایی که تو قصه ایجاد میکنه فکر کرده باشه

Ser Duncan The Tall@

1- فرض کنید که دیوید و دن با وفادار موندن به متن کتاب های چهارم و پنجم و تبدیل کردن کسل بلک به مرکز همسریابی و مشاوره ازدواج با مدیریت کویین سلیس فلورنت و الکی چرخوندن استنیس تو کوه و کمر شمال و نمایش صحنه های 18+ سرسی با تاینا مری ودر و برادران کتل بلک، داستان رو دو فصل الکی کش میدادن و بیننده رو سر کار میزاشتن، به نحوی که جان به جای پایان سیزن پنج تازه تو پایان سیزن شیش چاقو میخورد خب بعدش چی ؟؟؟؟ بعدش پروژه باید چند سال تعطیل میشد و نصفه کاره میموند تا شاید حضرت استاد عشقش بکشه و جلد بعدی کتاب رو منتشر کنه ؟؟ اصلا بعد سه چهار سال تعطیلی میشد دوباره تیم از هم پاشیده عوامل رو جمع کرد و لوکیشن های تخریب شده رو احیا کرد و مخاطب از دست رفته رو دوباره به دست آورد ؟

به قول سر داوس تو همون دیالوگ اتفاقا این مشکل دقیقا برا الانه ضمنا مقایسه وضعیت استنیس آواره و فراری که بدون چشم انداز توان بازپرداخت وام سنگین میخواست (در واقع رسما داشت گدایی میکرد) با سرسی نشسته رو تخت آهنینی که بزرگترین بازپرداخت یه جای تاریخ بانک آهنین رو انجام داد اصلا به جا نبود

2- استنیس رو فراموش کنین که تو نظم جدید دنیای نغمه برا نمایندگان نظم کهن جایی وجود نداره و همه شون دیر یا زود حذف خواهند شد

3- بله این حالتش که تو داستان بیاد و بعد وسط با عقبگرد حذف بشه بدجوری نشانه ضعفه ! اون طرح مثلث عشقی هم اگه تو جلد اول می اومد و بعد تو جلد دوم حذف میشد نشانه ضعف و ناشیگری نویسنده محسوب میشد.

4- به نظر شما تو دنیایی که دشمنی ها و کینه ها مثل کینه استارک ها و بولتن ها یا دشمنی ریچ و دورن، از عصر انسان های نخستین باقی مونده و طی ده ها نسل سینه به سینه منتقل میشه، اگه گلدن کمپانی که افسرهای قدیمی ترشون هنوز جنگ ناین پنی کینگز و کشته شدن آخرین رهبرشون به دست باریستان سلمی یادشونه، یهو تارگاریان فیل بشن و صد سال آوارگی و بدبختی خودشون و پدر و پدربزرگ شون رو فراموش کنن هیچ اتفاق خلاف منطق داستان روی نداده ؟؟؟

من هنوزم به جد معتقدم که این خط داستانی گریف نه تنها تو طرح اولیه که حتی تا پایان کتاب سوم هم وجود نداشته و به خاطر همین برا داستان یه وصله ناجوره که به هیچ جاش نمیچسبه.

5- خود شما اشاره کردین که مارتین تا پایان سیزن چهارم تو کار سناریو نویسی حق وتو داشته و امر و نهی میکرده ! ولی از ابتدای سیزن پنج روال قراردادشون تغییر کرده خوب این تغییر چه دلیلی داشته جز خلف وعده از طرف مارتین که باعث شده دست دی اند دی تو تغییرات باز و زبون مارتین کوتاه بشه ؟

8- فک میکنم چند صفحه قبل تر همین تاپیک بود که یکی از دوستان با ذکر لینک نشون داد اون شایعه ای که میگفت مارتین دیگه سریال رو نگا نمیکنه و از یه سریال دیگه تعریف کرده، یه شیطنت رسانه ای ناشی از ترجمه غلط یه رسانه روسی بوده که خود مارتین تکذیبش کرده.

9- من ابدا از جزئیات کتاب برا تایید سریال استفاده نکردم تو منطق سریال همون سخنرانی سرسی برا لردهای ریچ و مذاکره جیمی و رندیل برا خالی کردن زیرپای تایرل ها به قدر کافی قانع کننده بود و نیاز به دلیل و توجیه بیشتری نداشت. سعی من این بود که با تفسیر هرمنوتیکی اثر به برداشت های خودمون از لایه های پنهان داستان عمق بیشتری بدم

10- به هر حال دی اند دی چه بخوان و چه نخوان این پروژه اتفاقا موفق و پرسود که باعث مشهور و ثروتمند شدن شون هم شده تا 2019 ینی تقریبا یه دهه کامل کل وقت شون رو گرفته ! پس به نظر من معقول نیست که مثلا بخوان به خاطر یه سال اینور اونور کردن آخر مهمترین اثر کل عمرشون رو خراب کنن.

اگه کرده باشن خیلی خرن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

محمد مهدی:

موافقم منهم فکر کنم بزرگ دلیل پیوستن لردهای ریچ به سرسی این بود که اولنا با پیوستن به دنریس عملا با دورن هم صلح و ارتباط برقرار کرده و دلیل پیوستن لرد رندیل تارلی هم پیشنهاد وسوه انگیز محافظ جنوب بودن و سرپرستی هایگاردنه چون دیگه مجبور نبود زیر دست تایل های نالایق کارکنه و پیروزی هاش نادیده گرفته بشه وازشون به نفع تایرل ها استفاده بشه.

سر دانکن:

من هم نشنیده بودم که فصل هفت قراره فصل آخر باشه.درمورد تایرل ها اگر پاسخی دارید هم اهمیتی نمیدم و لحنتون واقعا مایه تاسفه من محترمانه با شما صحبت کردم و دلایلمو آوردم شما اگر پاسخ درست حسابی داشتید اینطور توهین آمیز صحبت نمیکردید.تنها کاری که بلدید پیش دستی کردن تو اینه که به هرکسی یه برچسبی بزنید.

متاسفانه برخی از دوستان برای اینکه حرفشونو معتبر نشون بدن حرف های بی پایه و اساس خودشون رو هم به بحث اضافه میکنن مثل همین قضیه که فصل هفت قراره فصل آخر باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان در کتابضیافت کلاغ ها وقتی جان میخواد سم رو به سیتادل بفرسه سم به استاد آمون میگه :پدرم اجازه نمیده تو خاندان تارلی هیچ پسری زنجیر به گردن نمیندازه و سربازها به لردها ادای احترام نمیکنن!!به نظرتون این نظامی گری شدید جزو کارهای خود رندیل تارلیه یا ریشه در نسل هاشون داره؟با گفته سم ظاهرن این خاندان از اول این طور بوده.کلا خاندان خیلی جالبیه و ویژگی ها های خاصی داره.آیا از سرنوشت رندیل تارلی و خاندان تارلی در کتاب خبر دارید.من خوندن کتاب رو تموم نکردم و نمیتونم منتظر باشم تا وقت خوندن بفهمم چه اتفاقی براشون افتاده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
پارسا تارلی » چهارشنبه شهریور 29, 96 9:48 am[/url]"]دوستان در کتابضیافت کلاغ ها وقتی جان میخواد سم رو به سیتادل بفرسه سم به استاد آمون میگه :پدرم اجازه نمیده تو خاندان تارلی هیچ پسری زنجیر به گردن نمیندازه و سربازها به لردها ادای احترام نمیکنن!!به نظرتون این نظامی گری شدید جزو کارهای خود رندیل تارلیه یا ریشه در نسل هاشون داره؟با گفته سم ظاهرن این خاندان از اول این طور بوده.کلا خاندان خیلی جالبیه و ویژگی ها های خاصی داره.آیا از سرنوشت رندیل تارلی و خاندان تارلی در کتاب خبر دارید.من خوندن کتاب رو تموم نکردم و نمیتونم منتظر باشم تا وقت خوندن بفهمم چه اتفاقی براشون افتاده

تو کتاب پنجم وقتی بعد زندانی شدن سرسی، کوان از از کاسترلی راک برمیگرده و قدرت دست میگیره و برا استحکام مجدد سلطنت تایرل ها رو تو قدرت سهیم میکنه، رندیل تارلی هم به عنوان ارباب قانون (وزیر دادگستری) وارد شورا میشه.

تو جریان آزادسازی مارجری هم رندیل فرماندهی قوای ریچ که سپت رو محاصره میکنن برعهده داره و طبق توافقی با های اسپارو که منجر به حفظ غرور و آبروی هر دو طرف میشه موفق به آزاد کردن مارجری بدون درگیری و خونریزی میشه. بدین ترتیب که مارجری قبول میکنه به جای محاکمه با مبارزه طبق سنت مذهبی توسط هفت سپتون محاکمه بشه و رندیل هم قسم میخوره که خودش مارجری رو برا محاکمه برگردونه.

ضمنا تو موخره کتاب پنج که افکار کوان رو تشریح میکنه از نظر اون رندیل خیلی باعرضه تر و حتی خطرناک تر میس تایرل به نظر میرسه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

محمدمهدی عزیز

 

ممنون از یاداوری اپیزودهای نوشته‌ی مارتین. من نمی دونستم .مثال های روشنگری بود.

در کل اما معتقدم که آثار اقتباسی از رمان معمولا به پای منبع شان نمی رسند و در موارد کمی به آن پهلو می زنند و در مواردی هم هست که یک داستان از ابتدا مناسب فیلم بوده اما با مدیوم دیگه ای کار شده و نسخه‌ی سینماییش از خودش بهتر شده. هر چند در هر صورت باید به عنوان یک اثر مستقل مورد نقد قرار بگیرند.

 

سر دانکن عزیز

 

شاید مثالم مثال خوبی نبوده. موافقم که گریجوی ها به شدت سانسور و کتمان! شدند طوری که بعضی وقت ها آدم یادش می رفت که در جنگ 5 پادشاه پنجمینش کیه و اصلا چه کار کرده؟

اما در مورد 6 فرزند استارک و 3 فرزند لنیستر و تک فرزند تارگرین حساب کنید هر کدام چقدر در سریال زمان داشتند؟به خاطر محوریت و محبوبیت شون می تونستن اونقدر زمان بگیرن و مخاطب هم خسته نمی شد اما فکر نمی کنم این میسر بود که به بقیه شخصیت ها هم همینقدر پرداخته بشه.

بله فیلمنامه به ذهنیات و تفکر هیچکدام از شخصیت ها دسترسی مستقیم نداره- مثلا نمی تونه از زاویه روایت دانای کل نیات شخصیت رو وصف کنه- اتفاقا به همین دلیل ناگزیره اونها رو به تصویر بکشه و معادل واژه ای مثل "مضطرب" رفتار و گفتار مضطربانه به شخصیت بده طوری که با دیدن اون مخاطب اضطراب رو حس کنه. اگر در این زمینه موافق باشیم می بینیم که در فیلم به سختی میشه مثلا 4 برادر که بخش های مشترک و همینطور تمایزات ظریف زیادی دارند رو به تصویر کشید.حالا این رو تسری بدین به این همه شخصیت های رمان و این همه فرزند.

البته نهایتا نمی خوام از حذف گریجوی ها و فرجام اون شکلی استنیس و چند موردی که محمد مهدی هم اشاره کرد دفاع کنم . در پست قبلیم هم نوشتم که حذف و ادغام در اقتباس از رمان غیرقابل اجتنابه ولی کیفیت و چگونگیش رو میشه نقد کرد. مثل نقدهای شما و محمد مهدی عزیز که بیشترشون رو قبول دارم.

 

پا نوشت: این رو هم اضافه کنم که مواجهه‌ی من با سریال بازی تاج و تخت از جنس مسحور شدن های دوران کودکیه. زمانی که "فاصله انتقادی" با متن نداشتیم و همه چیز احساس بود و احساس ناب. برای همین چند بار بعد از مرگ راب و ند و همینطور افعی سرخ -این آخری به خاطر خشونت بیش از حد تحمل- کل سریال رو پاک کردم و اصلا دیگه نمی خواستم ببینم و بعد از مدت ها ، دیدن سریال رو از سر می گرفتم. به هر حال ترکیب غریبیه . از جنس احساس جادوی سینما در کودکی ، اما گاهی بسیار تلخ و خشن و فراتر از حد تحمل.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

محمدمهدی:

اول اینو بگم شبکه HBO به این معروفه که سریال هاشو هیچ وقت بیخود ادامه نمی ده، برای مثال سریال های Band of Brothers و Deadwood و کمدی Veepکه با وجود درو کردن جوایز بخش کمدی، امسال فصل اخرش پخش شد. اسپین اف هم که ربطی به سریال اصلی نداره و اسمش روشه. خلاصه و طولانی کردن بیش از حد هم همون جریان عقب عقب رفتن رو پشت بومه، ولی ده فصل اصلا برای همچین سریالی زیاد نیست و پتانسیلش رو داره.

 

1: داستان رو دو فصل الکی کش می دادن؟ یعنی شما میگید کتاب های چهار و پنج توانایی بیرون دادن دو فصل سریال رو نداشتن؟

تاخیر یکی دو ساله هم چندان عجیب نیست، همین الانم فصل هشت قراره یک سال و نیم یا شاید دو سال بعد از فصل هفت پخش شه سریال وست ورد هم فصل دومش تاخیر چند ماهه داره، سریال هانیبال هم قراره بعد از سه سال وقفه دوباره ادامه پیدا کنه، ترو دتکتیو هم همینطور. همه این ها هم در سبک خودشون از بزرگترین ها هستن.

مایکرافت روی حرف داووس حساب کرد و روی استنیس سرمایه گزاری کرد، عاقبتش رو هم دید و دیدیم. ضمنا وقتی که مایکرافت شروع کرده بود به پاچه خواری سرسی و چپ و راست میگفت الحق که دختر تایوینی( ) هنوز سرسی چیزی بازپرداخت نکرده بود. اگه حرف های لرد تایوین راجب بانک اهن و رفتار مایکرافت با استنیس رو کنار هم بزاریم اونوقت این پاچه خواری ها مسخره میشه.

 

2: در دیدگاه قبلیم گفتم این که دیر یا زود حذف میشن دلیل نمیشه که مسخره حذف شن، شاه شب دیوار رو خراب کرد، اگر فصل اول خراب میکرد و همه رو میکشت داستانی وجود داشت اصلا؟!

 

3: مارتین خودش گفته که آئورن واترز قرار بوده نقش اگان رو داشته باشه؟ جایی در کتاب ها همچین اشاره ای شده؟

 

4: وقتی بولتونی وجود نداشته باشه کینه ای هم وجود نداره، حرف شما مثل این میمونه که روس بولتون مرده باشه و بولتون ها منقرض شده باشن اونوقت سرباز های زیر دستشون همه از استارک ها متنفر باشن!

این دیگه نظر شماست ولی تا وقتی خط داستانی پایان پیدا نکرده نمیشه قضاوت کرد.

 

5: دلیلش هر چی که باشه، مارتین بهشون اجازه داده داستانو خودشون پیش ببرن و بهشون اعتماد کرده، الانم خودش میناله که حق دخالت نداره. به نظر شما دلیل اینکه بعد از کمرنگ شدن نقش مارتین و کتابش در سریال، سریال افت کرده تقصیر مارتینه؟

 

8: عزیز ترکوندی دیگه! از 5 به 8 ؟!

شما اگر همون لینک رو خونده بودین اشاره شده که مارتین گفته بوده هنوز وقت تماشای "فصل هفت" رو نکرده که تبدیلش کرده بودن به کل سریال، که بعد مارتین تکذیب کرد و گفت تماشا کرده. تعریف کردنش از اون سریال هم در اکانت توییترش موجوده، همینطور با نویسنده رمانی که اون سریال ازش اقتباس شده یه مصاحبه مفصل داشته که خیلی از رمانش تعریف کرده و از این که سریال به شدت به رمان پایبند بوده هم تعریف کرده.

 

9:

بغض و کینه و انگیزه انتقام اون دسته از لردهای ریچ که تو جنگ پنج پادشاه به استنیس ملحق شدن و بعد شکست بلکواتر، تایرل ها با تحقیر و مصادره زمین ها و گرفتن غرامت های سنگین مجازات شون کردن.

البته شاید من اشتباه کردم ممنون میشم بگید کدوم قسمت سریال به این لرد ها اشاره شده.

اون سخنرانی شما رو قانع کرده خیلی ها رو نه.

 

10: یه جوری شما از اینا دفاع میکنی انگار طفلان مسلم َن. شما خودت حساب کن سریال رو با کلی فشرده کردن با winrar و قلع و قمع ده ها شخصیت(که اکثرا هم جذاب بودن) تونستن در هشت فصل نشون بدن، اگر نمی کردن فرقش میشد یک فصل؟

اگر بی تعصب به جریان نگاه کرد و تکه های پازل رو کنار هم چید می شه پی برد چه خبره، البته نمیشه "مطمئن" شد. مارتین هم اگر دنبال پول بود با کار کردن با شرکت های هالیوودی خیلی سود بیشتری میتونست به دست بیاره تا یک شبکه تلویزیونی، ولی پیشنهاد همه رو رد کرد و این اجازه رو به دی وی دی داد، فقط هم به این خاطر که دنیاشو کامل نشون بدن و تکه تکه نکننش که کردن. البته نمیشه مطمئن بود، شاید هم مارتین یک پیتر بیلیش تو دنیای خودمونه که همه رو بازی میده (امروزم تولد 69 سالگیشه. من فکر میکردم خیلی پیرتر از این حرفا باشه حسابی امیدوار شدم به پیرمرد)

 

توروس جان:

 

همونطور که گفتم توضیحاتتون راجب فیلمنامه دقیق و کامله.

ولی راجب بروز احساسات و تثبیت یک شخصیت و خواسته هاش بگم که این ها وظایفیه که به عهده بازیگر میفته و مثلا بازیگری مثل شان بین رو وقتی به چهره اش نگاه می کنیم قشنگ میشه تمام وجود شخصیت ند استارک رو ازش بیرون کشید، یا لبخند مرموز لیتل فینگر که وقتی معنیشو میفهمی که خنجرو به گردن ند می زاره، پدرو پاسکالی که وقتی زبانشو تکون می ده قبل از اینکه صدایی خارج بشه ما تنفر از لنیستر ها رو میشنویم. حالا این بازیگر ها و ورود دقیق به شخصیتشون رو با بازیگر یورون در این فصل کنار هم بزارید. بعلاوه به جرئت می شه گفت که برادران گریجوی بیشترین حد تفاوت که چند برادر میتونن داشته باشن رو دارن، و قبل تر هم گفتم تا وقتی شخصیت نو باشه سریال نو میمونه، و چیزی هم به نام محدودیت فصلی وجود نداره که به خاطرش مجبور باشند شخصیت ها رو حذف کنند، هر عیب و یا نقصی(همینطور نقاط قوت) که وجود داره عواقب تصمیمات سازنده هاست و نه چیز دیگه ای...

البته که پرداختن به تک تک شخصیت های داستان و فرزندانشون و نسل پدریشون اگر ممکن هم باشه گیج کننده و حوصله سر بره، اما فشرده کردن بیش از حد و ادقام چند شخصیت مهم در یک شخصیت و انتخاب بازیگر داغون هم از پشتِ پشت بام افتادنه.

 

ویرایش:

راجب پانوشتتون هم بگم که این ویژگی چیزیه که گات رو از مابقی اثار جدا میکنه و همینطور که باعث فرار مخاطب می شه ولی همینطور باعث برگشتش هم می شه. یکی از دلایلی که من گات رو دوست داشتم همین غیرقابل پیش بینی بودنش بود، و اینکه هیچ وقت چیزی که ازش میخوایم و انتظار داریم رو بهمون نمیده. ولی متاسفانه همین مهم هم افت شدیدی داشته و الان برعکس شده. مثلا ایا مرگ ریکان استارکی که چهار پنج فصل ازش خبری نبوده میتونه اون حس مرگ ند و راب رو القا کنه؟ مرگ بیلیش و قتل عام فری ها چیزیه که همیشه میخواستیم، ولی حالا که داریمش... میبینیم که گات رو نداریم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Alex

در مورد داستان دنریس اگه طرح اولیه مارتین رو بخونین قرار بوده که در کتاب دوم به وستروس بیاد. ولی مارتین این مسئله رو تا کتاب 6 یا 7 به تعویق انداخته نتیجه ش این شده که دنریس از اوایل سیزن 3 مشغول فتح کردن این شهرو و اون شهره اول کارت بعد آستاپور بعد یونکای بعد مرین یه بارش قشنگه بعدش خسته کننده میشه اگه روشون میشد 2تا شهر دیگه رم اضافه میکردن.

یه مشکلاتی تو مرین براش پیش بیارن و خلاصه دور خودش بچرخه در صورتی که تقریبا همه از سیزن اول دوم میدونن که دنریس قراره به وستروس بیاد و همه مطمئن هستن که این مشکلات تأثیری ندارن.

همین اتفاق در مورد آریا هم میفته و فرآیند رفتنش و برگشتنش میشد خیلی کوتاه تر روایت بشه.

میشد طوری داستان روایت بشه که وریس سرمایه گذاریش روی ویسریس باشه و ویسریسو دیوانه نمیکردن و بعد از کشته شدن ویسریس توجهش میرفت به سمت دنریس اینجوری هم کاراکتر وریس حفظ میشد و هم میشد کل اون خط داستانی گریف حذف بشه. ولی بله من با حرف شما موافقم از کاری که تو سریال با وریس کردن خیلی بهتره.

هرچند من از شخصیت پردازی جان کانینگتون و گریف جوان و خط داستانیشون خوشم میاد ولی قابل حذف بود بدون اینکه خللی به داستان وارد بشه.

در مورد خط داستانی بیلیش و سنسا با شما موافقم جالبه.

بله قدرت نرم دوران مارتل جالبه ولی میشد با همون دخترش این قضیه رو نشون داد و کل داستان کوئنتین مارتلو حذف کرد بازم بدون کوچکتریت خللی به داستان اصلی.

فصل های طولانی و در حد مرگ کسالت باری که برین داره دنبال سنسا میگرده.

شما ببینید انقد کاراکتر و زیر داستان اضافه شده که متریالی برای خیلی از شخصیت های اصلی نمونده مثلا برن رو یه سیزن کامل از سریال حذف میکنن تئون رو هم همینطور هاوند و گندری که برای مدت طولانی تری حذف میشن یعنی گفتن فعلا شما باشین تا ما اینهمه حاشیه ای که ایجاد کردیمو به یه سرانجامی برسونیم تا دوباره بپردازیم به شما.

اینو با 4سیزن اول سریال و 3کتاب اول مقایسه کنین که خطوط داستانی منسجم و به هم پیوسته ای داریم و داستان داره با یه روند مستقیم و جذاب و بدون حاشیه جلو میره.

امیدوارم منظورمو از کشدار کردن رسونده باشم.

ولی مثلا کاش خط داستانی تیریون رو مثل کتاب نگه میداشتن کشمکش هاش با پنی تو اون کشتی و بعد مریض شدن پنی و معامله کردن تیریون با نظامی ها جالب بود و شخصیتش مثل همیشه جالب ولی تو سریال از سیزن 5 واقعا خسته کننده شده تیریون.

محمدمهدی

بله کاش اون 5 تا 10 ساعتو اضافه نمیکردن و سیزنو تکه نمیکردن خیلی بهتر میشد ولی من اینو فشار شبکه میدونم تا نظر سازنده ها و اینکه رو حرف اولیه شون موندن و برای حفظ کیفیت سیزن اضافه نمیکنن هم قابل احترامه شاید اگه خیلیا بودن همچین اثر موفقی رو تا 15 سیزن ادامه میدادن.

اون کسی که به تامن تو لباس پوشیدن کمک میکنه یه خدمتکاره نه درباری و بعد کوه جلوی رفتن تامن رو میگیره الان این چه ربطی به تخت نشستن سرسی داره واقعا بعضی موقع ها

حرف من اینه که با 5 دقیقه صرف وقت و نشون دادن یه شورش کوتاه و یا اضافه کردن 2خط دیالوگ بین سرسی و جیمی میتونستن کاری کنن که این مسئله انقد ساده و غیرمنطقی جلوه نکنه.

در مورد دنریس نه شخصیت مورد علاقه منه و نه بسیاری از کاراش قابل دفاع ولی ینکه شما داری جون خودتو به خطر میندازی مثلا برای نجات یه عده کجاش الکی و شوآفه؟ اینکه از میری مزدور دفاع کرد درسته که دیگه دیر بود ولی دفاع کرد با اینکه ممکن بود باعث عصبانیت دوتراکی ها و خال دروگو بشه.

برای مقایسه شون فقط یه لحظه میتونین تصور کنین که اگه سرسی 3اژدها داشت چی میشد؟

در مورد اینکه چرا وریس سرسیو نمیکشه هم توضیح دادم به توضیح وریس قبل از کشتن کوان نگاه کنین چون سرسی داره به نفعش کار میکنه چرا بکشتش؟همون حرفیه که بیلیش به سنسا میزنه و میگه سرسی خیلی زودتر از اونچه فکر میکردم داره خودشو از بین میبره.

و در مورد گریف جوان هم بله مشخصه که بعدا به داستان اضافه شده ولی اینکه چرا گلدن کمپانی باهاشون همکاری میکنه من کتابو خیلی وقت پیش خوندم ولی تا جایی که یادمه جان کانینگتون قبلا عضوشون بوده و رده بالا هم بوده تقریبا .

خب وقتی این آشنائیت رو در نظر بگیری و اینکه اگه موفق بشن و ایگان شاه بشه سرکرده های گلدن کمپانی لرد میشن و به نون و نوایی میرسن چندان. عجیب نیست.

بخصوص اینکه مثلا ما شاهد همکاری تیریون و دنریس هستیم مثلا با توجه به سابقه خانوادگیشون. افراد وقتی به نفعشون باشه تغییر موضع میدن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

توروس@

توروس جان

1- من معتقدم که مقایسه کلیه آثار رسانه ای اعم از فیلم و سریال و تئاتر و تله تئاتر با آثار مکتوب مثل رمان و دیوان شعر از بیخ اشتباه و غلط انداز و گمراه کننده هست و از اون جهت که این دو دسته از دو مقوله و مدیوم کاملا متفاوت و بدون فصل مشترک هستن مثل مقایسه زیردریایی و فضاپیما میمونه

در واقع تنها بحثی که اینجا مطرح میشه کیفیت اقتباس و رسانندگی مفهوم و سازگاری درونی و پیوستگی منطقی خود اثر هست.

2- من هم عین همین حالت غریب و ناب محسور شدن توام با خشم و نفرت رو تو اپیزود عروسی سرخ تجربه و کل سریال رو پاک کردم چون یه لحظه احساس پوچی بهم دست داد و دنیای نغمه بدون راب رو برای خودم تموم شده تصور میکردم ولی خیلی زود و بعد دو هفته نظرم عوض شد و تصمیم گرفتم باقی اش رو ببینم تا دستم بیاد که هدف نهایی شون از این همه قساوت و آزار بیننده چیه ؟!!! و چشتون روز بد نبینه ! تو همون اپیزود بعدی و اون لحظه ای که جافری با اون مدل ذوق زدگی نفرت انگیزش اون جمله Rob Stark is dead رو گفت چنان از خشم لبریز شده بودم که کم مونده بود بزنم سیستم خودم رو خورد و خاکشیر کنم چه احوالاتی رو گذروندیم با این سریال

Ser Duncan The Tall@

اگه اچ بی او کارش درست نبود که دنیای سریال رو اینطوری تسخیر نمیکرد، و من هرگز نگفتم که اسپین آف ادامه همین داستانه، منظورم این بود که برخلاف تصور دوستان مسئولین این شبکه بیخیال این اثر نشدن و نمیخوان سریع از دستش خلاص بشن.

در مورد خود این سریال هم با شما مخالفم و فک میکنم اضافه کردن حدود 30 قسمت، دیگه رسما آب بستن توش محسوب میشد و حوصله مخاطب رو سر میبرد. همین که دو سیزن پایانی رو هم 10 قسمتی میساختن و از 7 قسمت اضافه شده برای توضیح و تشریح علل و عوامل تحولاتی مثل اومدن لردهای ریچ سمت سرسی و نحوه شکست تایرل ها تو جنگ هایگاردن و دلیل شمال رفتن جان و دنی و از دست رفتن یه اژدها و نقشه سانسا علیه بیلیش استفاده میکردن تا باگ های زمانی و منطقی پیش اومده رفع بشه کفایت و اثر رو فوق عالی میکرد.

1- والا با اون حجم آبی که مارتین تو کتاب های چهار و پنج بسته توانایی بیرون دادن چهار پنج سیزن سریال رو هم دارن ولی به چه قیمتی و با چه کیفیتی ؟!!!

شما فرض کنید یه سیزن کامل به پیدا کردن شوهر برا وال و آلیس کارستارک اختصاص پیدا میکرد یا پنج شیش اپیزود صرف محاصره دیپوودماوت و بعدش هم در جا زدن ارتش استنیس تو دهات خرابه کرافتر ویلیج میشد، دو سیزن هم شورای مضحک سرسی و حکومت افتضاح دنی تو میرین رو میدیدیم، واقعا سریال از چشم همه مون نمی افتاد ؟؟؟ همین مقدار که دنی رو نشون میدن همه خسته میشیم

شما انگار هنوز هم جورج آر آر مارتین رو نشناختین که از تاخیر چند ماهه تا نهایتا یکی دو ساله صحبت میکنید !!! همین الان بعد دو سال سر کار گذاشتن ملت و امروز و فردا کردن طبق آخرین مصاحبه هاش رسما اعلام کرده که تا 2019 اولویتش منتشر کردن کتاب های جانبی "پسران اژدها" و "آتش و خون" هست یعنی اگه قرار بود دی اند دی ادامه پروژه بعد چاقو خوردن جان رو معطل انتشار کتاب ششم کنن ما با یه وقفه 5 الی 10 ساله مواجه میشدیم و هنرپیشه ها باید تو سن 40 سالگی نقش یه کاراکتر 20 ساله رو بازی میکردن

استنیس وقتی رفته بود وام بگیره یه شکست خورده مطلق فراری بود که هیچ چشم انداز روشنی هم براش وجود نداشت ولی سرسی روی تخت آهنین نشسته بود، حداقل ملکه سه پادشاهی و به واسطه اتحاد با یورون مسلط بر دریای باریک بود، با منفجر کردن سپت بیلور لیاقت خودشو ثابت کرده بود و همون ایام هم یه پیروزی دریایی بزرگ به دست آورده بود.

تفاوت وضعیت این دو کاراکتر کاملا مشخصه و به نظر من اصلا جای چونه زدن نداره با عرض معذرت

در کل مناسبات استنیس و بانک آهنین اونطور که تو سریال به نمایش دراومد خیلی معقول تر و منطقی تر از اونی بود که مارتین تو کتاب پنجم آورده.

راستی چرا اینجا همه به تایکو نستوریس میگین مایکرافت ؟ لقبی چیزیه ؟

2- به خط داستانی استنیس به اندازه کافی پرداخته شد و دقیقا همون جایی که باید تموم میشد به پایان رسید (تو کتاب ششم هم اگه منتشر بشه برخلاف خیالات و آرزوهای پروانه ای دوستان دقیقا همونجا تموم خواهد شد) تنها اقدام ناجوانمردانه و غیرقابل توجیه سناریست های سریال این بود که برای پیشگیری از افت احتمالی محبوبیت سوپراستار اصلی شبکه گناه قربانی کردن پرنسس شیرین بدبخت رو گردن استنیس بیچاره انداختن

3- مارتین 10 صفحه از نگاه سرسی قیافه و هیکل و مدل راه رفتن و حرف زدن و تن صدا و خندیدن و رقصیدن آئورن واترز رو با ریگار مقایسه میکنه و بعد اون همه پرداختن به این کاراکتر یهو میگه هیچی دیگه صب پا شدیم دیدیم گذاشته رفته پشت گوشای ما که مخملی نیست، دیگه اینقدر میفهمیم که هدف اون همه مقدمه چینی چی بوده و چرا یهویی پشیمون شده

4- بعد عروسی سرخ هم دیگه تقریبا استارکی باقی نمونده بود ولی نفرت از بولتن ها تو رعایای وینترفل و خیلی از خاندان های شمال موج میزد فقط معطل یه زمینه برا بروز و یه رهبر برا هدایت بود. و قطعا این تیپ افراد در جایی که قدرت و حق انتخاب داشتن با ذوق و شوق جلو یه بولتن آواره زانو نمیزدن

5- بله همون طور که بارها هم گفتم و توضیح دادم افت روند منطقی سریال و کیفیت دیالوگ ها فقط و فقط تقصیر مارتینه که با دندون گردی و تنبلی و خلف وعده باعث شده سریال از کتاب جلو بزنه.

8- به 6 و 7 ضمن سایر مطالب جواب داده بودم

حالا همین چند روز دیگه امی و گلدن گلوب 2017 هم شروع میشه و همگی میبینیم که بازم مارتین جلوتر از همه عوامل سریال میاد و میگه اول جایزه این فصل خودمو بدین

9- گفتم که اون توضیح هرمنوتیکی بود و دخلی به متن لایه اول سریال نداشت

از نظر اون عده هم سریال وقتی قانع کننده میشد که های اسپارو سرسی رو اعدام و تامن رو به خاطر حرامزادگی خلع میکرد، بعد تخت آهنین دو دستی تقدیم دنریس میشد و کل وستروس با زبون خوش و فقط یه بار دستور دادن جلوش bend the knee میکردن

Lady of winterfell@

برای اضافه کردن کمپانی طلایی و کاراکترهای جذابی مثل هری استریکلند و جان کانینگتون به معادلات جنگ قدرت وستروس هیچ نیازی به تراشیدن غیرمنطقی و وصله ای یه مدعی جدید و آب بستن تو کتاب نبود و همین طرح دیوید و دن که براساس شغل و کارکرد مزدور بودن اونها در قبال پرداخت یه رقم کلانی طلا از طرف سرسی و با ضمانت بانک آهنین به استخدام لنیسترها در میان خیلی سرراست تر و منطقی تر به نظر میرسه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

محمدمهدی جان بحث داره تبدیل میشه به بازی بسکتبال و یکی من یکی تو، با عرض پوزش این دیدگاهمو خلاصه میکنم. بعلاوه بهتره به جای توضیح منبع ارائه بدیم.

 

من هم چنین حرفی بهتون نسبت ندادم، توضیحات هم که مشخص می کنه HBO اجازه نمیده کشش الکی و زیادی به سریالش ضرر بزنه در صورتی که برعکسش ممکنه و وابسته به تهیه کننده ها.

اینکه شما نابود شدن ریچ و دورن و جزایر اهن، حذف و دست به سر کردن بیش از بیست شخصیت مهم و جذاب، 4xکردن سرعت حرکت شخصیت ها، از بین رفتن عنصر سیاست، کاهش شدید(اگر نگیم خلا) تعداد و کیفیت دیالوگ ها و عملا فقدان عواقب اعمال شخصیت ها که همه هم به بهانه نبود وقت انجام شده رو میتونید نادیده بگیرید دیگه بین خودتون و خدای خوتونه.

 

1: والا و فرض و اما و اگر به کنار، شما قبول دارید سازندگان سریال میتونستن با کیسه کردن و کشیدن اب به بیرون و رفع اشتباهات مارتین و کمی خلاقیت دو فصل جذاب بیرون بکشن؟ یا نه؟

https://www.google.com/amp/s/www.vanityfair.com/hollywood/2017/07/george-r-r-martin-winds-of-winter-update-2018/amp

مارتین اینجا گفته که در سال 2018 حد اقل یک کتاب یا حتی دو کتاب بیرون میده، البته من هیچوقت ندیدم مارتین در صحبت هاش عملا قولی بده و حتما بگه و همیشه میگه احتمالا و فکر میکنم و ... .درضمن هیچ گونه اشاره ای به اولویت هاش نکرده. میشه بپرسم کجا گفته اولویتی در کاره؟ یا اینکه قبلا قولی(نه حدس و گمان و خوشبینی) داده و عمل نکرده؟

مارتینی که اطلاعاتی راجب عاقبت شیرین و هودور در کتاب ششم رو به تهیه کننده ها داده مطمئنا اطلاعات دیگه ای هم میتونسته بده. به علاوه خواستن توانستن است، اگر تهیه کننده ها میخواستن که طبق کتاب پیش برن میتونستن یه جوری با مارتین کنار بیان و یه راهی پیدا کنن.

موضوع مقایسه استنیس و سرسی نیست، موضوع اینه که نماینده بانک اهن(که به خوش صحبتی یا پاچه خواری معروف نیستن) با یک مشتری احتمالی که بدحسابی نکرده اون طوری برخورد میکنه و پاچه خواری کسی که بدهی های کلانی داره رو میکنه. باز پرداخت کل پول هم برای بعد پاچه خواری هاست. برعکس در کتاب سرسی بانک اهن رو حقیر میشمرد و سرمایه گزاری روی دشمنش از پاچه خواری کردن برای پس گرفتن پولشون منطقی تره! حالا شما اونو بیشتر میپسندی یه حرف جداست.

بازیگرش نقش مایکرافت برادر شرلوک هولمز رو بازی کرده.

 

2: برای دومین بار خواهش میکنم پیش بینی هاتون از کتاب ششم رو به تاپیک مربوطه اختصاص بدین. برای دومین بار ممنون!

 

3: سرسی جیمی رو هم با ریگار مقایسه می کنه، حداقل دیده های یه ادم عاقل رو مثال میزدید. اگر منبعی چیزی دارید ذکر کنید ندارید هم که هیچ.

 

4: یک بار دیگه این قسمت نظر من رو بخونید. شما جای استارک ها و بولتون ها رو برعکس برداشت کردین ... شایدم عوض کردین

 

5: شما مقاله ای گزارشی چیزی به من نشون بدین که مارتین در اون قول داده باشه که در سال مشخصی کتاب مشخصی رو عرضه کنه و نکرده.

 

8: امی که تموم شد و رفت و گات به خاطر دیر پخش شدن بهش نرسید و احتمالا به گولدن گلوب هم نمیرسه. منظورتون از دادن جایزه به مارتین هم متوجه نشدم؟

 

9: هرچی که بود به هر حال استفاده کردین، هر چی برای خودت روا میداری برای همسایت هم روا دار(یا چیزی تو این مایه ها)

اینم جریان همون یاروئه که تو خیابون خلاف می رفته و به بقیه فحش میداده که دارن خلاف میان!

 

بانوی وینترفل:

 

اون طرحی که شما میگید(که مردود شده و منبع موثقی نیست) مربوط به یک سه گانه است، یعنی این هفت کتاب در سه کتاب، یعنی هر کتاب اون سه گانه بیشتر از دو کتاب این هفت گانه رو پوشش میداده، که یعنی در کتاب دوم حدود دو سه سال از وقایع شروع گزشته و دنریس اژدهایانش رو بزرگ کرده و کارهاشو در اسوس جمع و جور کرده. و بعلاوه طرح های مردود شده مارتین اصلا منبع موثقی نیست، مارتین اوایل قصد نداشته اصلا اژدهایی وارد داستان کنه، پس باید بگیم وجود اژدهایان باگ و ضعفه؟ البته درسته خط روایت دنریس جز جذاب ترین ها نیست ولی دلایلش چیز دیگست و ربط دادنش به طرح های اولیه هم درست نیست.

غیر از این با بقیه حرف هاتون موافقم.

 

 

پ.ن: دوستانی که راجب تعداد ارتش تایرل(یعنی تایرل ها و پرچمدارانشون) در سریال براشون سوال پیش اومده، در قسمت 4 فصل 6 جیمی به اولنا میگه شما دومین ارتش بزرگ وستروس رو دارین(بزرگترین ارتش لنیستر 30 هزار نفری هست) که یعنی کمتر از 30 هزار نفر. در قسمت 6 فصل 2 لیتل فینگر به لرد تایوین میگه تایرل ها بعد از لنیسترها و استارک ها(ارتش راب استارک 20 هزار نفر ذکر شده) بزرگترین ارتش رو دارند، که یعنی کمتر از 20 هزار نفر.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×