رفتن به مطلب
alex targerin

قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

به اپیزود آخر فصل هفتم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ?  

83 رای

  1. 1. به اپیزود آخر فصل هفتم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ?

    • 1
      5
    • 2
      0
    • 3
      2
    • 4
      1
    • 5
      2
    • 6
      5
    • 7
      13
    • 8
      12
    • 9
      12
    • 10
      31


Recommended Posts

Ser duncan

منظورم این نیست که به اون خطوط داستانی ارجاع کنیم خیلیاش عوض شده،منظورم اینه که مارتین چطوری 3کتابو به 7 کتاب تغییر داده؟با اضافه کردن کاراکترهای فرعی و زیرداستانهای متعدد، به همین دلیل یه سری کاراکتر اصلی مثل دنریس و آریا و برن مجبورن دور خودشون بچرخن تا بقیه زیرداستانها جمع و جور بشه.

وگرنه که خداروشکر که در مورد یه سری از اون طرح های اولیه تجدیدنظر کرد مخصوصا اونکه میخواست بین آریا و جان و تیریون مثلث عشقی ایجاد کنه.یا جیمی رو یه شخصیت کاملا منفی کنه.

نکته دیگه اینکه بله اون حرفی که hbo کش نمیده سریالاشو درست ولی مسئله گات و حسابش از سریالای دیگه واقعا جداست و براشون پول دربیاره تو اون لینکی که دادم میتونین بخونین که شبکه مایل به ادامه کار تا 10 سیزن بودن و سازندگان سریال مخالفت کزدن.

محمدمهدی

حق باشماست میتونست جوردیگه واردشون کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Ser Duncan The Tall@

سر دانکن جان اگه فروم بشه خانه ارواح و تا دو سال یه پست جدید هم نداشته باشیم خوبه ؟!! باز بسکتبال از هیچی بهتره.

1- در جواب همه فرمایشات شما باز هم سوال اولم رو تکرار میکنم:

بر فرض که با وفادار موندن به متن کتاب دو فصل جذاب دیگه هم بیرون میدادن (انگار که فصل پنج و شیش فعلی هیچ وفاداری و هیچ جذابیتی نداشتن) بعدش چی میشد ؟ برای ادامه پروژه چه گِلی به سرشون میگرفتن ؟ خوبه که خودتون هم تصدیق میکنید مارتین هیچ قولی نمیده و با احتمالا و فک کنم ملت رو میزاره سر کار، همون طور که از کریسمس 2015 احتمالا تا دو ماه دیگه کتاب ششم منتشر خواهد شد خب چند سال باید کار رو میخوابوندن تا احتمالا کتاب ششم منتشر بشه ؟

محض اطلاع تون یه پروژه رسانه ای میلیارد دلاری دارای مخاطب جهانی مثل کتاب نویسی که ملک شخصی مارتین محسوب میشه و میتونه هر چقدر که دلش میخواد طولش بده یا اصلا نصفه کاره ولش کنه نیست و باید از ابتدا تا انتهاش مرتب و مشخص و زمانبندی شده و توجیه دار باشه اچ بی او هم رسانه میلی نیست که بگن حالا کار رو دیمی شروع کنیم و تا هر جاش که نوشته شده رو بسازیم، برا بقیه اش هم خدا کریمه، نشد هم نشده میریم سراغ یه کار دیگه

دقیقا از همونجایی که دونستن مارتین تو زرد از آب دراومده و جلد ششمی در کار نخواهد بود باید خودشون برا اتمام پروژه یه فکری میکردن و همین کار رو هم کردن. حالا اگه خوب در نیومده خدا باعث و بانی اش رو که مارتین باشه لعنت کنه

2- جالبه که شما فک میکنید مارتینی که راجع به جزئیاتی مثل مرگ شیرین و هودور گفته، راجع به کلیاتی مثل پایان کار استنیس و به تخت نشستن سرسی و متحد شدنش با یورون و گلدن کمپانی و غلبه اش بر مارتل ها و تایرل ها نگفته یا هر چی گفته رو 180 درجه برعکس کردن

به نظر من تنها دلیل بروز همچین پارادوکسی همون سرخوردگی ناشی از محقق نشدن خیالات و آرزوی دوستانه و اینکه فک میکنن اگه به تولید کنندگان سریال حمله کنن تو کتاب برعکسش میشه باشه بهش میگم بشه

3- اتفاقا تایکو تو برخورد با استنیس هم خیلی خوش صحبت و خوش برخورد و متین و موقر بود و در کمال احترام بهش حالی کرد چون سرباز کافی نداری، کشتی کافی نداری و آذوقه کافی نداری، پس شرایط دریافت وام هم نداری و فلسفه بافی در مورد ژن مرغوبت هم برای ما دلیل موجهی محسوب نمیشه که با سرمایه گذاری روت ریسک کنیم، اما وقتی که داوس بهشون اون دلیل موجهی رو که میخواستن داد وامی رو که استنیس میخواست بهش دادن ! دیگه چی کار باید میکردن براش ؟!!! اگه من جای اونا بودم شاید به یه شاه فراری گدا عین ویسریس تارگاریان حتی وقت ملاقات هم نمیدادم

ضمنا زمانی که تایکو داره سعی میکنه با زبون خوش به سرسی حالی کنه اگه هر چه سریع تر بدهی ات رو ندی بد میشه تنها مدعی باقی مونده دنریسه و همون طور که تو همین دیالوگ هم اشاره میشه یه آنارشیست هرج و مرج طلب نمیتونه طرف قرارداد بانکی قرار بگیره، چون به جای بازپرداخت وام و پس دادن بدهی اش اژدهاهاش رو میفرسته تا بانک آهنین رو هرنهال کنن

4- اگر میخواید این حقیقت واضح تر از آفتاب لنگ ظهر رو که آئورن واترز کاندیدای پسر ریگار شدن بودنه و مارتین وسط کار از انتخابش پشیمون شده با خوشمزگی انکار کنید، منم اصراری ندارم سرش باهاتون بحث منطقی درون متنی کنم

5- خیر مارتین موقع بستن قرارداد حق ساخت سریال از رو اثرش به اچ بی او گفته حالا شروع کنید و با همین قدری که نوشتم مشغول باشید، اگه تا رسیدید سرش بقیه اش رو نوشتم که هیچی، ننوشتم هم مشکل خودتونه

خودتون ببینید دفاع از یه موضع غلط چقدر بی منطق تون کرده

6- خب به فستیوال های امسال نرسید، فستیوال های بعدی که هست ! منظورم این بود که اگه مارتین از سریال و خصوصا این فصلش ناراضی باشه نباید همراه عوامل سازنده تو جشنواره های مختلف شرکت کنه. واضح نبود ؟

7- کدوم یارو چه خلافی میکرده ؟

پ.ن: ترتیب شماره گذاری مون هم فرق کرد حواست باشه اشتبا جواب ندی

Lady of winterfell@

البته با توجه اینکه طبق گفته مارتین و سازنندگان قراره کتاب و سریال از مسیر متفاوت به پایان یکسان برسن، من احتمال زیادی میدم که تو کتاب هم در نهایت گلدن کمپانی و سرسی از طریقی به نقطه ای برسن که علیه دنی با هم متحد بشن

اما اگه واقعا فرجام نهایی و کارکرد اصلی گلدن کمپانی این باشه، مخلوط کردنش با خط داستانی گریف ها به معنای واقعی کلمه آب بستن تو کتاب و کش دادن بیخود داستان محسوب میشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

داداش اخه بسکتبالم اگه داور نداشته باشه و هیچکدوم از تیم ها گل های تیم مقابل رو نشمرن مسخره میشه، حالا اگه لیگ بود و تعداد تیم ها زیاد بود یه چیزی ولی فقط خودمونیم.

 

1: جواب دادن یک سوال با اره یا نه انقدر سخته؟ جواب سوالتون رو هم به بخش 2 انتقال میدم.

 

2: اگر مارتین این همه کلیات دقیق رو در اختیار سازنده ها گزاشته، دیگه کتاب رو میخوان قاب بگیرن بزنن به طاقچه؟ اینطور میتونستن بعد از تموم شدن کتاب پنج بشینن ور دل مارتین و به اندازه فصل های مورد نیاز اطلاعات بکشن بیرون، وقتی از سر چشمه میتونن اب بخورن چرا تا وسط نهر منتظر بمونن؟

جالب اینه که هر جا که سریال طبق کتاب پیش رفته و جلو زده(نه اینکه جدا شده باشه) شما با پیش بینی های سبز بینانه تون! از کتاب ششم اتفاقات سریال رو توجیه میکنید، لابد توالت شوری های سم و سفرش به سیتادل برای درمان کردن جورا و دزدین شمشیر پدرش و دیدن چیزایی که کلاغ سه چشم نمیبینه رو هم مارتین بهشون گفته، استاد ماروین و کیمیاگر هم پشمن

 

3: صحبت های نماینده با استنیس دقیقا چیزی بود که من از نماینده های بانک اهن انتظار داشتم، خصوصا چون استنیس به سراغشون اومده بود و نه برعکس تا وقتی که دلایل خوبی که بازگشت پولشون رو تضمین کنه نداشتن جوابشون نه بود. صحبت های خودتون نشون میده که سرمایه گزاری روی دنریس برای بانک اهن مناسب نیست پس تهدید سرسی با گفتن اینکه روی رقیبت سرمایه گزاری میکنیم برای ترسوندن یه دختر بچه شاید کافی باشه، همین حرفش هم با حرف های بعدیش و بالا بردن سرسی تا عرش و چسبوندنش به لرد تایوین نمیخونه، واقعا نمی بینید تناقضات رو؟ خیلی راحت میتونستن با اضافه کردن نفرت براووسی ها از اژدهاسالار ها سرمایه گزاری روی سرسی رو منطقی کنن.

 

4: برادر من دیدم نه حرف های من شما رو قانع میکنه و نه حرف های شما من رو(نه فقط در این مورد بلکه در کل) پس درخواست مدرک کردم، دیگه این که شما مدرکی برای ارائه نداری و سوال من رو خوشمزگی میدونی تنها میتونم wonderکنم.ضمنا من هنگام خوندن کتاب ذره ای به ذهنم خطور نکرد که ائورن میتونه نقش اگان رو داشته باشه، بزرگترین دلیلشم اینه که سنشون اصلا به هم نمیخوره و ائورن پنج سال از اگان بزرگتره. مگه اینکه مارتین اولش منظورش از نوزاد بودن ائگان در زمان مرگش 5 سالگی بوده. حالا اینکه این اگان در وستروس چیکار میکنه و چطور از ارتش استنیس سر در میاره بماند.

 

5: واقعا فکر میکنید اگر قراردادی داشتن مارتین میتونسته زیرش بزنه ؟ و هیچ عواقبی هم براش نداشته باشه؟ HBO سینمای میلی! که نیست، صد ها و هزاران وکیل زیر دستش داره و کارشون رو هم بلدن.

شما منطق اینو که مارتین زیر قرارداد کتبیش(اگه کتبی نباشه قرارداد نیست) زده و هیچ عواقبی براش نداشته رو به من نیشان بده.

 

6: لابد بعدشم باید توی یکی از مصاحبه هاش به سازنده ها و مدیران شبکه فحش ناموسی بده؟ سریال هر چی باشه اسم مارتین رو به دوش میکشه، شاید حقوق قانونیشو نداشته باشه ولی حقوق معنویشو داره.

 

7: یه یارو(بعضی مواقع ازش به عنوان یه ترکه یا یه لره و ... هم یاد میشه که من به خاطر بار توهینی که داشت استفاده نکردم!) تو خیابون خلاف میرفته و فکر میکرده خودش داره درست میره و صدها ماشین دیگه خلاف میان.

 

 

راجب صحبت های خارج از شمارشگر هم بگم من خیلی دوست دارم وقتی کتاب ششم منتشر شد باهاش راجبتون حرف بزنم. البته اگر حق با شما بود و دیدین من حاضر نبودم بدونین رفتم مارتینو بکشم

 

 

بانوی وینترفل:

 

ببینید این شبکه شبکه ای نیست که با یک سریال معروف شده باشه، حالا حتی اگر اون سریال گات باشه. شبکه مایل بود که 10 فصل بسازن ولی تهیه کننده هارو مجبور کردن؟؟ نه. هرچند من معتقدم سریال پتانسیل ده فصل رو داره.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Ser Duncan The Tall@

بقیه پا نمیدن لیگ بشیم دیگه چه کنیم واقعا ؟!!

1- اتفاقا دلیل اصلی خشم و کینه شدیدی که کتابخون ها از اپیزود پایانی سیزن پنج نسبت به سریال پیدا کردن دقیقا به خاطر همینه که کلیات کتاب بعدی رو براشون اسپویل کرده و دیگه به جای خوندن باید ببوسن بزارنش سر طاقچه بمونه برا ختم مارتین

وگرنه تا سریال از کتاب جلو نزده بود به باگ های تابلویی مثل نامه فرستادن تایوین برا دنی که چه نشسته ای جوراه جاسوس ماست یا به اَمون رلور رها کردن معروف ترین فراری های هفت پادشاهی تو بلادی گیت ایری یا اون سفر مضحک جیمی به دورن برا دزدیدن میرسلا اینقدر گیر نمیدادن و همه اینا به نظرشون تغییر و تنوع های جالب و تجربه های جدید می اومد

2- مگه برا دونستن کلیات و پایان داستان جز مارتین به منبع دیگه ای رجوع کردن ؟؟؟ اصلا مگه مارتینی که حتی با فن فیکشن نویسی هم مشکل شدید داره و فوری شکایت حقوقی میکنه، اجازه میده که پایان داستانش رو تو سریال سر خود تغییر بدن و برعکس کنن ؟

ولی مساله اینه که مارتین از سال 2015 به بهانه تمرکز تمام وقت رو کتاب ششم (ارواح عمه استون هارتش) دیگه به اندازه نوشتن فیلمنامه یه اپیزود هم بهشون وقت نمیده چه برسه به اینکه مثل سابق خط به خط فیلمنامه 27 اپیزود رو ادیت کنه، در نتیجه ناچار شدن برا جزئیات و ریل گذاری مسیر به قوه تخیل و استعداد نویسندگی خودشون تکیه کنن.

مگه مارتین خودش تو کتاب برا نوآموزهای نایتسواچ و فیسلس من کم ازین بیگاری ها و توالت شوری ها آورده بود ؟ باز خدا خیرشون بده که تو سریال همچین صحنه هایی رو که مارتین طبق عادتش مفصل تشریح میکنه تا تونستن فاکتور گرفتن.

بعد واقعا شما انتظار دارین تو یه اقتباس تلوزیونی کاراکترهای فرعی در فرعی در فرعی(به توان سه فرعی ) مثل ماروین رو هم بیارن ؟

باید یه سیزن کامل رو هم به تک به تک اساتید و کارآموزهای سیتادل اختصاص میدادن ؟!!!

3- ازتون خواهش میکنم یه بارم کل مذاکرات سرسی و تایکو رو مجددا با دقت و بدون عینک بدبینی و ایراد گیری نگاه کنید؛ دو طرف مرتب در حال زیر و رو کشی و تلاش برای رو دست زدن به هم هستن و هیچ نوشابه باز کردنی در کار نیست، قصد تایکو اینه که با تعریف و تمجید اغراق آمیز سرسی رو خر کنه و سرسی هم با جواب سر بالا بهش نشون میده که فریب چرب زبونی ات رو نخوردم.

آخر سر هم بهش میگه ما لنیسترها هر چه قدرم که بدهکار باشیم همیشه آخرش بدهی مون رو دادیم ولی اگه الان که من به پشتیبانی و کمک نیاز دارم پشتمو خالی کنید تا ازون دختره آنارشیست شکست بخورم پشت گوشِتون رو دیدین طلب تون رو هم میبینین چون از اژدها و دوتراکی و برده شورشی هیچ پولی نمی تونید بگیرید.

تو ملاقات دوم هم تایکو از پرداخت یه جای کل بدهی ابراز نارضایتی میکنه و تلویحا میگه جریمه دیرکرد گرفتن برامون شیرین تر بود ! سرسی هم برا حفظ حمایت بانک فوری یه طعمه جدید میندازه جلوش و میگه من کلی پروژه سودآور مثل استخدام گلدن کمپانی برا سرمایه گذاری جدید دارم.

واققققعا برام عجیبه این مرض ایرادگیری چه طور ذهن هاتون رو مسموم و شرطی کرده که حتی نمی تونید از دقیق ترین و عمیق ترین و منطقی ترین و زیباترین دیالوگ این فصل هم لذت ببرید تا حتی نکاتش رو درست درک کنید

4- گفتم که راجبه آئورن دیگه باهاتون بحث نمیکنم، حق با شماست محض خنده اون همه روی تک تک اجزای صورتش وقت گذاشته بود مارتین

5- خب شما که خلاف حرف من رو میزنید بفرمایید اچ بی او که هزاران وکیل و مشاور کاربلد داره موقع شروع به اقتباس از یه اثر نصفه کاره برا تموم کردنش چه برنامه ای داشت و اصلا معقوله که سر این موضوع با مارتین صحبت و توافقی کرده باشن یا نه ؟؟

عواقب خلف وعده مارتین رو هم خودش بارها اعلام کرده دیگه مثل چهار فصل اول حق وتو و قدرت امر و نهی نداره و فقط میتونه نظر مشورتی بده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

1: اینطور که جواب دادن یک سوال ساده که جوابش فقط یک کلمست بهتون فشار اورده و از جواب دادنش طفره میرید، اگر کسی شخصیت حقیقت جو و نا متعصب شما رو نشناسه فکر می کنه در برابر کتاب های 4 و 5 حالت تهاجمی گرفتید.

حرف هایی که یه عده ی مشخصی در زمان مشخصی زدن یا نزدن دقیقا چه ربطی به من و شما داره؟

 

2: وقتی مارتین اطلاعات رو به سازنده ها میده، اولا که دیگه نیازی به کتاب ندارن، دوما اینکه اگر نقصی در کارشون بوده از بی عرضگی خودشون بوده، درسته؟

حدود پنج دقیقه از خط داستانی حدودا نیم ساعتی(یعنی تقریبا بیست درصد) سم رو به شست و رفت اختصاص دادن، اونم در فصلی که به بهانه ترجیح کیفیت بر کمیت سه قسمت رو کم کردن و قوانین فیزیک رو هم به چالش کشیدن.

از شما که اینقدر نکته بین و ظریف نگر هستین این حرف بعیده، ماروینی که قبل از حظورش بارها بهش(توسط کیبورن و میری مازدور) اشاره شده، در سراغاز کتاب پنجم کلی بهش پرداخته می شه، کتابی نوشته که حتی در جزایر اهن هم پیدا میشه و تنها استادی هست که به جادو باور داره شخصیت بی اهمیتیه؟ لابد مارتین بهشون گفته کشتی ماروین تو راه میرین غرق میشه برای همین نیاوردنش توی سریال! عجب. مردان بی چهره هم حتما برای ترور پیت به اولدتاون اومدن؟ شایدم کتاب دزدی؟

 

3: ماشالا شما میتونید برای یک دیالوگ دو سه دقیقه ای یک ساعت توجیهات ارائه بدین! وقتی تایکو از سرسی تعریف میکنه و انقدر بزرگش میکنه دیگه تهدید کردنش با چیزی که هردوشون میدونن ممکن نیست اب در هاون کوفتنه. وقتی هم در یک مکالمه دو دقیقه ای تهدید و تمجید مخلوط می شه یعنی تناقض، دیگه شما اینو قبول ندارید من نمیدونم چی بگم.

شما خودتون قبل تر قبول کردین که فصل های اخر از فصول اول ضعیف تر شده، اما تا حالا هر عیبی گرفته شده شما یه دیوار بتنی جلوش کشیدین، میشه چند تا از این عیب های واقعی رو با ما هم در میون بزارید؟

 

4: http://awoiaf.westeros.org/index.php/Aurane_Waters

این صفحه ویکی این شخص خدمت شما. اگر زحمت بدین و مطالعه کنید میبینید که در کتاب چهارم فصل دوازدهم ظاهرش برای سرسی تداعی گر ظاهر ریگار هست، در فصل شانزدهم به سنش که 22 سالگی باشه اشاره میشه، در فصل هفدهم تازه به ظاهرش اشاره میشه!(نمیدونم توجه کردین یا نه ولی چشمای خاکستری-سبز ائورن نه به چشم بنفش ریگار(یا بلکفایر ها) میخوره نه به چشم سیاه الیا) شایدم مارتین در خلال این چند فصل نظرش عوض شده و شخص 17 ساله رو 22 ساله کرده ولی نیومده اشاره اش به تشابهش با ریگار رو حذف کنه! ضمنا یک سری اعداد کوچکی در انتهای جمله ها قرار میدن در ویکی، اون ها منبع هست، و بر خلاف شما که توقع دارین ملت با حرف های شما بدون اینکه زحمت ارائه مدرک بکشین قانع بشن، همچین سایت بزرگی برای اطلاعاتش منبع تحویل میده.

این حرف های من با منبع و مدرک و مرجع، اگر شما هم حرفی دارید بزنید اگر نه هم قهر کردن و بچه بازیتون رو ادامه بدید.

 

5: شما اگر از اول به جای جواب دادن سوال من با سوال و کپی و پر رنگ کردن حرف های قبلیتون همین حرف رو میزدین منم میگفتم درست فرمایش میکنید. البته گرفتن حق وتوی مارتین نه به مارتین و کتاب هاش ضربه زده و نه به عوامل سازنده، تنها به سریال ضرر زده.

 

اینطور که پیش میرید طولی نمیکشه که کار به توهین بکشه، به اندازه کافی توضیحات ارائه کردین اگر منبعی دارید(اگر گم نکردید و یا درخواست مدرک رو خوشمزگی نمیدونید) ارائه کنید. با تشکرات فراوان.

تازه دارم به حرف یکی از دوستان پی میبرم.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Ser Duncan The Tall@

1- برداشت نهایی من از مجموع فرمایشات شما این شد که به قول اولنا تایرل "نقشه هوشمندانه تون" برا آلترناتیو سیاست فعلی سازندگان سریال اینه که تا چاقو خوردن جان رو میساختن و بعدش پروژه رو تعطیل میکردن

واقعا اگر همین یه فرهنگ تو کشور ما جا بیافته که با اصرار و تاکید و پرسش مداوم از ایراد گیرنده ها بخوایم راه حل جایگزین خودشون رو هم ارائه کنن خیلی از مشکلات مون در خیلی از زمینه ها حل میشه

2- مارتین قاعدتا اطلاعات کلی یعنی سیر حرکت خطوط مختلف داستان و سرنوشت جنگ ها و برنده و بازنده منازعات و اتحادها و جبهه بندی های جدید رو به سازنده ها داده نه کلمه به کلمه دیالوگ ها رو...!!! چون تا نگارش کتاب های ششم و هفتم به پایان نرسیده باشه خودش هم همچین منبعی رو نداره که بخواد اونو در اختیار دیگران بزاره و کاملا طبیعیه که چون دن و دیوید علیرغم همه استعداد و هنرشون تو مهارت نویسندگی و واژه پردازی به پای مارتین نمیرسن، همچین نقصانی خواه ناخواه باعث افت کیفیت دیالوگ ها و اون ظرایف و ریزه کاری های کار خواهد شد که این آسیب هم اجتناب ناپذیره.

البته تیم سازنده سریال برای اجتناب ازین مساله به مارتین اصرار زیادی کرده بودن که از فصل پنجم به بعد هم به عنوان ویراستار و ادیتور تو تیم نویسندگان سریال حضور داشته باشه که حضرت استاد فرموده بود این کار ممکنه عبارات خاصی رو که میخوام تو کتاب های شیش و هفت به کار ببرم اسپویل کنه و به فروش اونها آسیب بزنه

پس میبینیم که اگه افت کیفیتی هم باشه نتیجه تنبلی و طمع مارتینه نه کسایی که شما مقصر میدونین.

اما در مورد سیتادل و ماروین: اولا شما باید زمان اختصاص داده شده به نمایش فعالیت های روزمره سیتادل رو در مقیاس کل هفت سیزن بسنجین نه فقط یه سیزن هفتم ! چون سریال بیننده ها رو از همون سیزن اول با سیتادل آشنا کرده ولی تا به حال فرصت نکرده بود که اون رو به نمایش دربیاره و 5 دقیقه تو بازه حدودا 70 ساعته اصلا مقدار زیادی محسوب نمیشه، در مقایسه با زمان اختصاص داده شده به کسل بلک و خانه سیاه و سفید براووس خیلی هم ناچیزه دوما مارتین تو کتاب یه سری معما و پیشگویی طرح و بعد برای حل کردن و تفسیر اونها کاراکترهایی رو وارد داستان کرده، مثلا در مورد خاص ماروین تو هذیان های لحظه احتضار ایمون از قول اون میگه "ما اشتباه میکردیم ابوالهول خود معما بود نه جواب معما" که اشاره به اشتباه پدربزرگ ایریس تو تراژدی سامرهال و قضیه احیای نسل اژدها داره !! خب وقتی که تو سریال به تراژدی سامرهال و اون اشتباه و این معما هیچ اشاره ای نشده دیگه کاراکتر ماروین هم که قراره این معما رو حل کنه کل کارکردش رو از دست میده و دلیلی نداره به نمایش در بیاد.

3- خب مشخصه که شما از علم دیپلماسی و هنر مذاکره چندان اطلاعی ندارین بهتون توصیه میکنم متن یه سری از مذاکرات سیاسی و نظامی و اقتصادی معروف تاریخ مثلا مذاکرات چرچیل و استالین تو مسکو یا مذاکرات چرچیل و استالین و روزولت تو تهران و یالتا و پوتسدام رو سرچ و مطالعه بفرمایید تا با ذهنیت چونه زنی عوامانه تو بنگاه مسکن و خودرو راجبه دیپلماسی حرفه ای نظر ندین

4- این متن رو از لینکی که خودتون گذاشتین عینا نقل میکنم:

His appearance reminds Cersei Lannister of Rhaegar Targaryen, although Aurane's face is narrower( A Feast for Crows, Chapter 12, Cersei III.)

میشه لطف کنید و بفرمایید از بین تمام کاراکترهای پنج جلد جز گریف جوان کدوم یکی دیگه با همچین صراحت و تاکیدی به ریگار تشبیه شده ؟؟؟

 

پ.ن: اما در مورد اینکه سریال و این سیزن از نظر من ایرادی داره یا نداره ؟!! اگه به مباحث تاپیک اپیزود ششم مراجعه کنید اونجا طی چند پست مفصل ایرادات و نواقص سناریو رو از نظر خودم شرح دادم و طبق عادتی هم که خوشبختانه دارم به جای غرغر کردن صرف طرح های جایگزین خودم برا منطقی تر کردن و مهیج تر کردن سناریو رو هم پیشنهاد دادم.

در مورد کل فصل هم خودم تاپیک جداگانه ای ایجاد کردم که توش سکانس به سکانس و دیالوگ به دیالوگ روی سایر حالت هایی که میتونست جایگزین وضع فعلی بشه بحث میکنیم ولی ندیدم شما و اکثر دوستانی که از وضع فعلی ناراضی هستن اونجا مشارکت و پیشنهاد خاصی داشته باشن

 

اما در مورد ارائه منبع...شما با منبع راضی نمیشید دلتون هروله دسته جمعی با نوای "وای وای سریال چقد بد شده کتابی که وجود خارجی نداره چقد خوبه وای وای وای" میخواد که خب متاسفانه من اهل رقصیدن با آهنگ خر برفت و خر برفت نیستم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من هنوز جواب سوالمو نگرفتم.

ماشالا این روزا همه جامعه شناس شدن، تنها چیزی هم که "واقعا" نیازه تو فرهنگ ما جا بیافته اینه که این دانشمندا به جای حرف زدن و تلف شدن قابلیت هاشون دست به کار شن و فرمونو دست بگیرن.

 

البته که گفته، اما اینکه حذف شخصیت ها و خط های داستانی متعدد در سریال به خاطر فشرده کردن و زود جمع کردنش بوده یا کم اهمیت بودنشون چیزیه که باید صبر کنیم کتاب و سریال هر دو به پایان برسه تا بشه با منبع و مدرک حرف زد، البته اگر شما تا اونوقت قابلیت "مدرک پذیری"تون رو ارتقا داده باشید.

میشه بپرسم مارتین کی و کجا چنین حرفی زده؟

 

واقعا با این توجیهتون حال کردم، چون مثلا از فصل اول به سیتادل اشاره شده سیتادل از فصل اول حضور داشته؟ به آشایی هم بار ها در سریال اشاره شده پس از اول در سریال حضور داشته و اگر صحنه ای 5 دقیه ای نشون بدن که چند کاهن سرخ دور اتش حرف هایی که ملیساندر قبلا بارها زده رو دارن میزنن چون 5 دقیقه از 80 ساعت زمان خیلی کمیه این صحنه پر بار بوده؟ مقایسه سیتادل رخشور خانه با کسل بلکی که محل حضور شخصیت اصلی سریال بوده(و بعد از ترکش دو دقیقه هم نشان داده نشده) هم در نوبه خودش جالب و اموزنده بود. ممنون من که توجیه شدم و در این مورد سرباز پیادتونم

خب متاسفانه همه مثل شما سبزبینی ندارن که بتونن اتفاقات کتاب ششم رو با چنین قطعیتی پیشبینی کنن و از عاقبت و نقش ماروین در ادامه داستان اطلاع پیدا کنن، در این مورد هم حواله تون رو میسپرم به بعد از انتشار کتاب ششم.

میخواستم سوالم راجب چرایی حضور مردان بی چهره و نشان داده نشدنشون در سریال رو تکرار کنم که یهو جواب احتمالیتون جلوی چشمم اومد: "نقش اونها پی بردن به هویت جان اسنو بوده که به خاطر پیچیده نشدن داستان اون رو به عهده سم سپردن"

من فقط ازتون استدعا دارم پیش بین هاتون رو در تاپیک پیش بینی اتفاقات کتاب ششم بزارید که پس از عرضه کتاب بتونیم همه رو راحت پیدا کنیم.

 

برای فهمیدن این که خورشید از شرق طلوع و در غرب غروب میکنه به قطب نما نیازی نیست. شما که دیپلمات قهاری هستید چرا در مذاکرات هسته ای ایران و 5+1 حضور نداشتید؟؟ قطعا میتونستید شرایط بهتری برای کشور رقم بزنید، حتی شاید جان کری پاچه خواریتونو هم می کرد، به هر حال منطقیه دیگه!

 

اولا قبل از اینکه شما متن انگلیسیو بزارید و تکنیک تبدیل دفاع به حمله بروس لی رو به کار ببرید خودم به فارسی به این مورد اشاره کردم. دوما در این جمله صراحتا که هیچ، اصلا اشاره ای به "شباهت" ائورن و ریگار نمیشه (و ذکر میشه که چهره اش از چهره ریگار باریک تر هست)و فقط گفته میشه ظاهرش ریگار رو برای "سرسی" تداعی میکنه، سوما سرسی به دلیل اینکه شیفته ریگار بوده طبیعیه که وقتی برای اولین بار بعد از سال ها شخصی رو با ظاهر والرین میبینه و به اولین کراشش تشبیه می کنه. و اما منابع:

 

The hair of Aurane Waters is reminiscent of Rhaegar's, although the Bastard of Driftmark's is more silvery than gold.

کتاب چهارم، فصل 17، تفاوت رنگ موی ریگار و ائورن

 

The Beautiful Rhaegar had eyes of deep purple.

کتاب پنجم، فصل 61، اشاره به رنگ چشم ریگار که بنفش تیره هست

 

Elia Martell was said to be beautiful, slender, with black eyes, and a flat chest

کتاب چهارم، فصل 24، اشاره به رنگ چشم الیا که سیاه هست

 

Aurane is handsome and thin, with silver-gold hair and grey-green eyes.

کتاب چهارم، فصل 17، اشاره به رنگ چشم ائورن که سبز-خاکستری ذکر شده و هیچ شباهتی به پدر یا مادرش نداره

 

Jorah Mormont and Barristan Selmy have compared her to her deceased brother, Prince Rhaegar.

کتاب اول، فصل 61، کتاب دوم، فصل 27، کتاب سوم، فصل 42، باریستان و جورا بارها دنریس رو با ریگار مقایسه و تشبیه می کنند، در نتیجه مارتین اولش قصد داشته دنریس رو در نقش دختر مرده ریگار بزاره، توضیحاتش راجب ظاهر دورنیش و تفاوت سنش هم باگ بوده

 

Cersei became infatuated with Rhaegar after meeting him for the first time

کتاب چهارم، فصل 24، احساس شیفتگی سرسی نسبت به ریگار

 

Next to Rhaegar, even her beautiful Jaime had seemed no more than a callow boy

کتاب چهارم، فصل 24، سابقه تشبیه و مقایسه شخصیت های کاملا بی ربط با ریگار توسط سرسی، این بار جیمی.

 

Aurane Waters is known to have been 22 years old in 300 AC

کتاب چهارم، فصل 16، اشاره به 22 سالگی ائوران در سال 300 پس از فتح که سال تولدش رو 278 نشون میده

 

Aegon was an infant during Robert's Rebellion.

کتاب اول، فصل های 20 و 30، اگان در زمان شورش رابرت نوزاد بوده، پس در حدود سال 282 به دنیا امده که تفاوت سنی 4 ساله با ائوران واترز دارد.

 

البته شما قبلا نشون دادین که با مدرک از متن کتاب هم قانع نمیشید، من هم اینارو فقط برای این نوشتم که کنجکاو بودم ببینم چه جوابی میدید!

 

ایراداتتون(اگه بشه همچین اسمی روش گزاشت) رو دیدیم و خوندیم و لذت بردیم!

اون تاپیک هم ماشالا پر رونق و غلغله از افراد منطقیه و امثال من میخونیم و لذت میبریم.

 

شما دو بار از من تقاضای منبع(به قول خودتون لینک) کردید و من خدمتتون تقدیم کردم، اما من چهار بار از شما درخواست مدرک کردم، بار اول که یک منبع نامعتبر ذکر کردید که من به هر حال قبول کردم، بار دوم گفتید لینک رو گم کردید!! بار سوم فرمودید خوشمزگی نکنم، بار چهارم هم که الان باشه دارید لیلی و مجنون تعریف میکنید. اگر منبعی دارید رو کنید اگر ندارید و اعتراف کردن و پذیرفتنش براتون سخته میتونید سکوت کنید. اگر مدرکی داشتید رو میکردید ، یه به عبارتی:

Coulda woulda

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

انگار هیچ کدام از دوستان پنج فوله نمیشه آدم یاد بازی بایر لورکوزن و اونترهاخینگ میفته

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Ser Duncan The Tall@

خب دست به کار شدیم و فرمونو دست گرفتیم که بحث تا پونصد تا پست طولانی شده دیگه وگرنه عین تاپیک های اپیزودهای یک و دو با پنجاه شصت تا پست اه اه چه سریال بدی بریم گسل نگا کنیم به همدیگه نشان فراستی بلورین اهدا و تاپیک رو مختومه میکردین

1- در مورد علل و عوامل مختلف تغییرات سریال نسبت به کتاب من و سایر دوستان فاضلم مثل توروس عزیز که بارها و بارها تا جایی که عقل و بیان مون قد میداد توضیح دادیم که چون هیچ کدوم رو ندیدین یا نخواستین ببینین عرایضم رو با تکرار مکررات طولانی تر نمیکنم.

اما این پیشنهاد صبر کردن تا انتشار کتاب ششم البته اگه همچین کتابی در کار باشه و اگه بود تا زمان انتشارش ما زنده باشیم و این فروم پابرجا پیشنهاد خوبی بود.

اگه منظورتون دلایل مارتین برا قطع همکاری با تیم نویسندگان سریال بود ؟! تو دو تا آنونسی که اچ بی او به عنوان پیش درآمد سیزن های پنجم و ششم که اصطلاحا بهش اپیزود 0 میگن ساخته، خود دیوید بنیوف و دن وایس در مورد چرایی و چگونگی قطع همکاری مارتین توضیح میدن.

توی این لینک هم که حاوی یه مصاحبه مکتوب با مارتین و مربوط به جولای 2014 هست اطلاعات و تعابیر جالبی در مورد لزوم best-selling کتاب ششم و همین طور توصیف کیفیت کار دیوید و دن و بیان اینکه خودشون دیگه خوب راه افتادن و نیازی به حضور من ندارن و ... در اختیار شما است:( البته اگه باز نگید مارتین داره جلو مهمون آبروداری میکنه وگرنه تو دلش داره فحش میده بعد این حرف تون رو مستند و منبع دار هم حساب کنید )

http://www.vulture.com/2014/07/george-rr-martin-winds-of-winter-over-show.html

2- در مورد اینکه نمایش صحنه های چاله مستراح کندن و سیب زمینی پیاز خرد کردن گرن و اِد مربوط به شخصیت اصلی سریال میشده هم تا حالا دقت نکرده بودم ممنون که توجهم رو به این نکته نغز جلب کردین

راستی قبل از اینکه کاراکتر اصلی سم به سیتادل برسه و بعد از اینکه سیتادل رو ترک میکنه چند دقیقه دیگه نشونش میدن ؟

کتاب ششم هم دیگه نیازی به پیش بینی نداره چون استراکچر کلی اش رو سریال اسپویل کرده فقط باید رو اینکه تفاوت جزئیات حوادث تو کتاب نسبت به سریال چه جوری خواهد بود (مثلا یورون و گلدن کمپانی کتاب چه جوری به سرسی مربوط خواهند شد) فکر کنیم و حدس هامون رو در میون بزاریم.

هرچند که بازم یه سری مسائل واضح تر از اونه که نیاز به حدس زدن داشته باشه ! مثلا قطعیه که تو نبرد حرامزادگان کتاب، سانسا دقیقه نود همراه ارتش ویل سر خواهد رسید.

3- در مورد کاراکتر آئورن هم ممنون که برخلاف میل تون با نقل قول های بیشتر برا حرف من دلیل بیشتری فراهم کردین

پس یه بار دیگه سوال میکنم چرا باید مارتین تک به تک اجزای چهره از رنگ مو و رنگ چشم و فرم صورت و لاغری و کشیدگی کاراکتری که هیچ دخلی به ریگار نداره رو با ریگار مقایسه کنه ؟

اما یه سری دیگه از توجیهاتی که تو این زمینه داشتین هم واقعا جالب و خنداننده بود :

-سرسی که از زمان ازدواج با رابرت نزدیک 20 ساله تو پایتخت 280 ساله والرین ها (که قاعدتا باید هر کدوم از فاحـ*ـه خونه هاش سالی حداقل ده تا حرامزاده والرین پس انداخته باشن) زندگی میکنه و از جزایر پنجه و دریفت مارک مقر خاندان های والرین سلتیگار و والریون فقط به اندازه یه روز کشتی رانی فاصله داره، سااالها است کسی رو با ظاهر والرین ندیده

-وستروس ثبت احوال داشته و تاریخ تولد افراد خصوصا حرامزاده های مجهول الهویه رو به روز ثبت میکردن

-یا اینکه سرسی ریگار رو از جیمی زیباتر دونسته، نشانه اینه که جیمی رو به ریگار تشبیه کرده پس نتیجه میشه که هر کس دیگه ای رو هم به ریگار تشبیه میکنه

-و از همه جالبتر اینکه چون سر جوراه و سر باریستان دنریس رو که خواهر رسمی و علنی ریگاره بهش تشبیه کردن، پس تشبیه آئورن به ریگار، اصلا اون رو به ریگار مربوط نمیکنه آخه چی بگم بهت برادر ؟؟؟ با این استدلالت رسما نابودم کردی. خدایا توووبه

حالا دیگه وارد مباحث ژنتیکی نمیشم که از ترکیب رنگ چشم و موی ریگار و الیا چی در میاد و آخر سر رنگ چشم و موی گریف چی از آب دراومد و اینا

4- اما اینکه برا تحلیل خودم در مورد یه کاراکتر ازم لینک و رفرنس میخواین عین این میمونه که من از شما در مورد طولانی بودن سکانس سیتادل یا اینکه بعد مرگ بلکفایرها نفرت گلدن کمپانی از تارگاریان ها تبدیل به عشق و علاقه شده و ... لینک بخوام.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

:

توی این لینک هم که حاوی یه مصاحبه مکتوب با مارتین و مربوط به جولای 2014 هست اطلاعات و تعابیر جالبی در مورد لزوم best-selling کتاب ششم  و همین طور توصیف کیفیت کار دیوید و دن و بیان اینکه خودشون دیگه خوب راه افتادن و نیازی به حضور من ندارن و ... در اختیار شما است:( البته اگه باز نگید مارتین داره جلو مهمون آبروداری میکنه وگرنه تو دلش داره فحش میده  بعد این حرف تون رو مستند و منبع دار هم حساب کنید  )

http://www.vulture.com/2014/07/george-r ... -show.html

 

خیلی ممنون ولی من انگلیسیم یه کم ضعیفه می شه لطفا اون قسمتی که مارتین راجب لزوم best-selling اطلاعاتی ارائه داده رو(ترجیحا با ترجمه) این جا برام کپی کنید. ممنون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Ser Duncan The Tall » جمعه شهریور 31, 96 10:11 pm[/url]"]خیلی ممنون ولی من انگلیسیم یه کم ضعیفه می شه لطفا اون قسمتی که مارتین راجب لزوم best-selling اطلاعاتی ارائه داده رو(ترجیحا با ترجمه) این جا برام کپی کنید. ممنون.

خیر دوست عزیز تصور نمیکنم زبان شما ضعیف باشه یا تو معنا و مفهوم و منظور عباراتی مثل:

that’s really something David and Dan have to wrestle with. My stress is still the books.

نکته مبهمی و دارای زمینه اختلاف برداشتی وجود داشته باشه.

بحث سر همون تعصب و حقیقت ناپذیریه که خودتون اشاره داشتین

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
محمدمهدی » شنبه شهریور 31, 96 2:50 am[/url]"]
Ser Duncan The Tall » جمعه شهریور 31, 96 10:11 pm[/url]"]خیلی ممنون ولی من انگلیسیم یه کم ضعیفه می شه لطفا اون قسمتی که مارتین راجب لزوم best-selling اطلاعاتی ارائه داده رو(ترجیحا با ترجمه) این جا برام کپی کنید. ممنون.

خیر دوست عزیز تصور نمیکنم زبان شما ضعیف باشه یا تو معنا و مفهوم و منظور عباراتی مثل:

that’s really something David and Dan have to wrestle with. My stress is still the books.

نکته مبهمی و دارای زمینه اختلاف برداشتی وجود داشته باشه.

بحث سر همون تعصب و حقیقت ناپذیریه که خودتون اشاره داشتین

فکر کنم چشمام هم ضعیف شده چون تنها جایی که این جمله رو توی مصاحبه پیدا کردم این قسمت بود:

Are you in favor of exploring flashbacks this season? My favorite subplot is the romantic tragedy of the Tournament of Harrenhal and I hope someday I’ll get the full story.

You know, flashbacks are a tricky device to use. I’m certainly in favor of exploring the backstory and the history, [but] I’m not sure that flashbacks are the best way to do them. But maybe. We have a pseudo-flashback device built in. You’ve read the books?

 

Yes.

Then you know that Bran is merging with the Weirwood and time and space is bending to his will, and he can see things from past epochs. That may the device rather than a conventional flashback — but again, that’s really something David and Dan have to wrestle with. My stress is still the books

 

که از مارتین راجب وجود فلش بک در فصل 5 پرسیده میشه که مارتین جواب می ده من در کتاب برای نمایش گذشته برن رو دارم و این که در سریال فلش بکی وجود داشته باشه تصمیمش بر عهده دیوید و دن هست و تمرکز من روی کتابه.

بعد از کلمه again و قبل از that's هم ,(کاما) قرار گرفته و نه .(نقطه) که یعنی جمله قبلی هنوز ادامه داره و هر برداشتی! هم از این جمله بشه مربوطه به حرف های قبلی که راجب فلش بک هست. البته شاید من جمله بندی و ادبیاتم هم ضعیف شده.

 

خب اینم از بار پنجم که من از شما درخواست منبع کردم، فقط ارجاعتون میدم به مکامله ند و برن راجب ویل در قسمت اول، میسپارمتون به خدایان کهن و میرم که در افق محو شم.

 

 

ار-فارازون:

بیشتر شبیه فوتبال دروازه اجری بچه هفت هشت ساله هاست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Ser Duncan The Tall@

همونطور که درباره زبان تون گفتم و مشخص شد مشکل از بینایی هم نیست ! بلکه به همون تعصب و حقیقت ناپذیری برمیگرده که انسان رو ناچار به ندیدن و نفهمیدن و توسل به تحریف و وارونه نمایی میکنه !!!

وگرنه هیچ عامل دیگه ای نمی تونه باعث بشه که کسی با سوادی در حد alphbet هم stress رو "تمرکز" ترجمه کنه

و این گفته مارتین رو که: "نحوه به تصویر کشیدن نحوه عبور برن از زمان و مکان موقع ترکیب شدنش با درخت ویروود، که ابزاری مُرجح تر از فلشبک متداول هست، از مسائلی هست که دن و دیوید باید باهاش دست و پنجه نرم کنن و دغدغه و نگرانی من فقط کتاب هاست."

به صورت زیر دربیاره:

که از مارتین راجب وجود فلش بک در فصل 5 پرسیده میشه که مارتین جواب می ده من در کتاب برای نمایش گذشته برن رو دارم و این که در سریال فلش بکی وجود داشته باشه تصمیمش بر عهده دیوید و دن هست و تمرکز من روی کتابه.

 

پ.ن: پذیرش حقیقت شاید در نگاه اول سخت باشه ولی در عمل خیلی راحت تر از اصرار بر خطا هست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

محمدمهدی:

 

اولا من اون متن رو ترجمه نکردم و فقط خلاصش رو اوردم، که هر دومون میدونیم حق مطلب رو ادا کرد. ضمنا من نمیدونم شما چه اصراری دارین که بحث رو به کل کل بکشین و از کاه کوه بسازین. اصلا تفاوت طرز ترجمه کلمه به کلمه و ترجمه جمله کامل به کنار(که هر کس با سواد alphabet و کمتر هم اینو میدونه)، ترجمه شما هم درست و دقیق. کماکان هیچ ربطی به این:

توی این لینک هم که حاوی یه مصاحبه مکتوب با مارتین و مربوط به جولای 2014 هست اطلاعات و تعابیر جالبی در مورد لزوم best-selling کتاب ششم و همین طور توصیف کیفیت کار دیوید و دن و بیان اینکه خودشون دیگه خوب راه افتادن و نیازی به حضور من ندارن و ... در اختیار شما است:( البته اگه باز نگید مارتین داره جلو مهمون آبروداری میکنه وگرنه تو دلش داره فحش میده بعد این حرف تون رو مستند و منبع دار هم حساب کنید )

http://www.vulture.com/2014/07/george-r ... -show.html

حرف شما نداره و هیچ حرفی از موضوعات مادی و لزوم best-selling کتاب زده نمیشه. البته اگر نگید باید منظور! پشت حرفشو بگیریم و مارتین تو اون لحظه چشمک زده! که اگر میخواستم چیستان حل کنم با حرفای خودتون کلنجار میرفتم. ضمنا منبعی که بر اساسش فکت صادر میکنید باید شفاف و روشن باشه، نه دفترچه خاطرات داوینچی که برای باز شدن هر صفحش باید یک معما حل کرد.

این هم اخرین دیدگاهمه، عقایدتون که قائدتا تغییرپذیر نیستند، بحث بر پایه دلیل و مدرکتون هم که اینجوریه و منبع فیک تحویل میدین، فقط توصیه میکنم اسمان و ریسمان رو سر هم نبافید، به جای سر انگشت هم چیزی که بهش اشاره شده رو ببینید.

 

پ.ن: ! That’s cute

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Ser Duncan The Tall@

با توجه به بیان آخرین دیدگاهتون، باید کلیت بحث رو جمع بندی کنیم:

مبدا شروع و محور اصلی تمام بحث های ما این بود که عامل و مقصر اصلی افت کیفیت سریال (با فرض پذیرش این مساله) چه کسی هست ؟

بنده برخلاف نظر شما و جو غالب فروم که متاثر از دو عامل "کیش شخصیت و میل به بت سازی" و "سطحی نگری و میل به انداختن تقصیرات بر گردن نزدیک ترین و در دسترس ترین عامل" با نادیده گرفتن سهم مارتین، تمام تقصیرات رو گردن تیم سازنده و نویسنده سریال خصوصا مسئولین اصلی پروژه دیوید بنیوف و دن وایس میندازین، به جد معتقدم که عامل اصلی بروز این مشکل فقط و فقط شخص جورج مارتین هست و لاغیر !!!

به دو دلیل عمده :

1- تغییر سبک نگارش مارتین در جلدهای چهارم و پنجم که با افراط در حاشیه روی و ایجاد خطوط داستانی و کاراکترهای فرعی مغشوش و نامربوط با خط سیر اصلی داستان، به انسجام ساختاری اثر ضربه زده و باعث افت کیفیت منبع اصلی اقتباس نسبت به سه جلد اول شده؛ به نحوی که برای تبدیل اثر به یک کار منسجم رسانه ای چاره ای جز دخل و تصرف و جرح و تعدیل گسترده برای سازندگان سریال باقی نمیمونه.

2- با خلف وعده اتمام و انتشار جلدهای باقیمانده پیش از رسیدن سریال به انتهای جلدهای منتشر شده، عملا دست سازندگان سریال رو برای ادامه کار توی پوست گردو گذاشته و با محروم کردن اونها از منبع اصلی اقتباس ناچارشون کرده که برای تکمیل جزئیات کار و طراحی و ریل گذاری مسیر حرکت داستان تا مقصد نهایی صرفا به قوه تخیل و هنر نویسندگی و توانمندی های خودشون تکیه کنن.

و بازگشت هر دوی این دلایل هم به طمع ورزی و دندان گردی توام با تنبلی مارتین هست که چون شهرت و ثروت به دست اومده از قِبَل این اثر زیر دندونش مزه کرده، تصمیم گرفته با تشنه نگه داشتن مخاطب و همین طور آب بستن تو داستان برای افزایش جلدها گاو شیردهی رو که گیر آورده تا آخرین قطره ممکن بدوشه

 

که البته شما با همه این مسائل مخالف بودین و بحث از همینجا به درازا کشید.

برهمین اساس منبع ارائه شده از طرف من، خصوصا تو جملات و عبارات واضحی مثل:

that’s really something David and Dan have to wrestle with

به صورت غیرقابل هیچ گونه تفسیر و تاویل و توجیهی به روشنی مدعای من رو اثبات میکنه که مارتین با بی مسئولیتی تمام کار سریال رو دایورت کرده و کل بار سنگین ادامه پروژه بدون منبع اقتباس مستند را روی دوش نحیف دیوید و دن انداخته تا با فراغت بال به دغدغه اصلی اش که جز درآوردن حداکثر پول ممکن از کتاب های باقیمانده نیست بپردازه

 

پ.ن:

1- اینکه از نظر شما تبدیل "نحوه نمایش سبزبینی برن به آوردن یا نیاوردن فلش بک" حق مطلب رو ادا میکنه من در برابر همچین نظری فقط میتونم بگم که دیگه حرفی برای گفتن ندارم.

2- اگر شما استفاده من از عبارت best-selling رو به منزله نقل قول مستقیم از مارتین دونستین و تو متن مصاحبه دقیقا دنبال این کلمات میگشتین ! اختلاف برداشتی بوده که شاید گنگی بیان من باعث ایجادش شده باشه

خیر عزیز best-selling توصیفی بود که تو مقدمه نوشته شده توسط خبرنگار برای رمان نغمه به کار رفته بود که مورد پسند من واقع شد و به خاطر همین تکرارش کردم اگه میدونستم باعث سوءتفاهم و گرفتن وقت تون میشه یه کلمه دیگه به کار میبردم !!

و اصولا هیچ نویسنده ای هرگز به صراحت نمیگه که من دنبال فروش بیشتر کتابم هستم اما وقتی که تاکید میکنه به خاطر ادامه کار کتاب چنان استرسی گرفتم که سریال رو به کل رها کردم، واقعا کیه که درک نکنه این استرس ناشی از ضربه اسپویل شدن پایان ماجرا توسط سریال به فروش کتاب های باقیمانده نیست ؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نه محمد مهدی

اتفاقا من دوبار میخواستم جواب چند تا از استدلالات استادانتو بدم هر دوبارم کلی تایپ کردم در حین تایپ دستم مسخورد از برنامه میرفت بیرون

 

ولی مث این که سر دانکن فهمید بی منطقی دیگه جوابتو نمیده منم با توجه به این فهمیدم دستم میدونست بی منطقی نمیخواست بات وارد بحث شه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
محمدمهدی » چهارشنبه مهر 5, 96 2:24 pm[/url]"]فروم تعطیل تا 2019 ؟

 

امیدوارم که نه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
alex targerin » چهارشنبه مهر 5, 96 9:10 pm[/url]"]نه محمد مهدی

اتفاقا من دوبار میخواستم جواب چند تا از استدلالات استادانتو بدم هر دوبارم کلی تایپ کردم در حین تایپ دستم مسخورد از برنامه میرفت بیرون

 

ولی مث این که سر دانکن فهمید بی منطقی دیگه جوابتو نمیده منم با توجه به این فهمیدم دستم میدونست بی منطقی نمیخواست بات وارد بحث شه

پس دستت برا عقلت تعیین تکلیف میکنه

کاش کویین دنی تونم همینجوری بود کمتر برا خودش و دیگران دردسر درست میکرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
محمدمهدی » پنج شنبه مهر 5, 96 2:12 am[/url]"]
alex targerin » چهارشنبه مهر 5, 96 9:10 pm[/url]"]نه محمد مهدی

اتفاقا من دوبار میخواستم جواب چند تا از استدلالات استادانتو بدم هر دوبارم کلی تایپ کردم در حین تایپ دستم مسخورد از برنامه میرفت بیرون

 

ولی مث این که سر دانکن فهمید بی منطقی دیگه جوابتو نمیده منم با توجه به این فهمیدم دستم میدونست بی منطقی نمیخواست بات وارد بحث شه

پس دستت برا عقلت تعیین تکلیف میکنه

کاش کویین دنی تونم همینجوری بود کمتر برا خودش و دیگران دردسر درست میکرد

 

آره این نشون میده که آدمای بی منطق رو نه با مغز بلکه باید با دست باهاشون حرف زد

ولی کاش کویین سرسیتون کمی هم از نعمت مغز برخوردار بود و کمتر برا خودش و بقیه دردسر درست میکرد

حالا در بعضی اوقاتم کمتر جهاد نکاح انجام میداد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
alex targerin » پنج شنبه مهر 6, 96 8:21 am[/url]"]

 

آره این نشون میده که آدمای بی منطق رو نه با مغز بلکه باید با دست باهاشون حرف زد

ولی کاش کویین سرسیتون کمی هم از نعمت مغز برخوردار بود و کمتر برا خودش و بقیه دردسر درست میکرد

حالا در بعضی اوقاتم کمتر جهاد نکاح انجام میداد

داداچ میخوای بری تو فاز کل کل و کری خونی ؟

فعلا که دردسر اصلی رو اونایی درست کردن که ابزار رد شدن از دیوار رو دست نایتکینگ دادن

بعد اومده بودن کینگزلندینگ منت کشی که شما بیاید گندی که ما زدیم رو ماله کشی کنید

باشه بهش میگم پشت سرتون بیاد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
محمدمهدی » پنج شنبه مهر 6, 96 4:18 pm[/url]"]
alex targerin » پنج شنبه مهر 6, 96 8:21 am[/url]"]

 

آره این نشون میده که آدمای بی منطق رو نه با مغز بلکه باید با دست باهاشون حرف زد

ولی کاش کویین سرسیتون کمی هم از نعمت مغز برخوردار بود و کمتر برا خودش و بقیه دردسر درست میکرد

حالا در بعضی اوقاتم کمتر جهاد نکاح انجام میداد

داداچ میخوای بری تو فاز کل کل و کری خونی ؟

فعلا که دردسر اصلی رو اونایی درست کردن که ابزار رد شدن از دیوار رو دست نایتکینگ دادن

بعد اومده بودن کینگزلندینگ منت کشی که شما بیاید گندی که ما زدیم رو ماله کشی کنید

باشه بهش میگم پشت سرتون بیاد

 

تعریف از خود نباشه ولی تو کل کل و کری خونی و بی منطقی و بی منطق بازی و غیره و غیره کم‌پیدا میشه کسی حریف من بشه ...

کلا کسایی که خون و عادت و رفتار استارکی داشته باشن دردسر زیاد درست میکنن نمونش همونی که شبا به گرگ‌تبدیل میشد امیدواریم که جان با اگان شدن یکم آدم‌ شه

همین که وقتی که اژدها و وایت واکرو دید اسم‌آخرین‌کسی ه باش جهاد نکاح کرد رو یادش رفت خودش از هزار تا منت کشی و ماله کشی بالاتره

حالا نسوختن رد کیپ و ناوگان یورون و غیره رو فاکتور میگیریم

منم بش میگم بعد از جنگ یکم لطیف تر با سلاح زنونه سرسی رفتار کنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حالا که بحث کل کل و کری خونی شد چون کسی تو جهاد نکاح به پای دوتراکی ایز هوور (ما نگفتیم بزرگ خاندان خودتون ویسریس کبیر گفته) نمیرسه بیاید سر چیزی بحث کنیم که ما هم توش یه حرفی برا زدن داشته باشیم

 

یه بحث و پیش بینی فان :

 

اگه که توی مذاکرات دراگون پیت تیکه پرونی های طرفین منجر به درگیری میشد، به نظرتون کدوم طرف شانس بیشتری داشت ؟

 

-یه طرف مانتین و یورون و جیمی و شیش تا گارد سرسی (که سریال تا حالا مهارت رزمی شون رو نشون نداده ولی قاعدتا باید از بهترین شوالیه های غرب و پایتخت باشن) و نیزه دارهای لنیستری رو داریم.

 

-طرف دیگه هم هاوند و بریین و جان و سر جوراه و سر داووس و تیون و خونسوارهای دوتراکی

 

پ.ن:

1- تیریون و کایبورن رقیب مناسبی برا هم هستن

2- وریس همون اول فرار میکنه و میره دنبال یه گزینه دیگه برا تخت آهنین پس روش حساب نکنید

3- لیدی ها هم خودشون مستقیم درگیر نمیشه (البته بریین لیدی نیس )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

البته موجودات ناقص العقلی مثل ویسریس موجب ننگ و سرافکندگی خاندان تارگرینن و یاوه زیاد گفتن

حالا منم از بزرگان خاندان خودتون مثل راب که عاشق فا.شه ی جاسوس شده بود یا ریکان یا ... چیزی نمیگم ولی در کل بدون خاندان خودتونم ازین بزرگان زیاد داشته

 

خب قطعا در صورت درگیری اگر سرسی غافل گیرشون نمیکرد و نبرد رودررو به وجود میومد دوتراکیا و برین و جان درگیری رو میبردن تازه اینا که گولاخای دوتراکیای همراه دنریسن به کنار تو قسمت چهار که همه دیدیم یه سوار معمولی دوتراکی مثل تمیز کردن زیر ناخنش داشت برانو میکشت

حالا فکر کنید اینا که دوتراکیای دایره ای دنریسن چیکار میکردن و از همه مهمتر بعد از درگیری بود که معلوم بشه دوتراکی ایز هوور واقعی کیه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
alex targerin » شنبه مهر 8, 96 2:57 pm[/url]"]البته موجودات ناقص العقلی مثل ویسریس موجب ننگ و سرافکندگی خاندان تارگرینن و یاوه زیاد گفتن

حالا منم از بزرگان خاندان خودتون مثل راب که عاشق فا.شه ی جاسوس شده بود یا ریکان یا ... چیزی نمیگم ولی در کل بدون خاندان خودتونم ازین بزرگان زیاد داشته

 

خب قطعا در صورت درگیری اگر سرسی غافل گیرشون نمیکرد و نبرد رودررو به وجود میومد دوتراکیا و برین و جان درگیری رو میبردن تازه اینا که گولاخای دوتراکیای همراه دنریسن به کنار تو قسمت چهار که همه دیدیم یه سوار معمولی دوتراکی مثل تمیز کردن زیر ناخنش داشت برانو میکشت

حالا فکر کنید اینا که دوتراکیای دایره ای دنریسن چیکار میکردن و از همه مهمتر بعد از درگیری بود که معلوم بشه دوتراکی ایز هوور واقعی کیه

والا تا جایی که ما تو قسمت چهار دیدیم جیمی چلاق با دست غیرتخصصی اش کلی دوتراکی رو درو کرد

حتی اون دیکان بچه سوسول هم داشت دوتراکی میکشت

تو اون صحنه ای هم که گفتی اون دوتراکی به خود بران کاری نتونست بکنه فقط با مهارت سوارکاریش که تو جنگ پیاده هیچ کاربردی نداره اسب بران رو پی کرد و آخر سر هم عین اعلامیه پرچ شد

در مورد بقیه هم مانتین جادو شده رو که به جز هاوند و شاید بریین کسی نمی تونه حتی یه لحظه معطل کنه و ضربه اول رو به دوم بکشونه

یورون هم که با شخم زدن ناوگان یارا و اسیر کردن خودش و به سیخ کشیدن اون توله مارهای اوبرین به قول سرسی خودشو به عنوان بهترین ناخدای چهارده دریا ثابت کرده و لابد این سری با پیش کردنش تیون میخواست عین موش کور بره تو خاک

حالا که حرف از حلقه اول محافظین دنی شد، در مورد شیش تا شوالیه دیگه گارد سرسی هم همون طور که گفتم سریال به ما اطلاعات خاصی نداده تا حالا ولی عقل حکم میکنه که شوالیه های قابلی باشن و اگه بخوایم آخرین اطلاعات کتاب رو مبنا قرار بدیم کاراکترهایی مثل بیلون سوان و برادران کتل بلک (با صرف نظر از اصل و نصب و اخلاق شون) جنگجوهای قدری محسوب میشن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×