پارسا تارلی 13 ارسال شده در سپتامبر 4, 2017 در ابن تاپبک میخوام دوستانی که در این مورد اطلاعاتی دارند نظراتشون رو بیان کنن و از قهرمانانی که تو این عصر زندگی میکردن هم بگن چون این اسم تو کتاب یا سریال زیاد میاد ولی اشاره زیادی بهش نشده .لطفا اگه میشه به این هم اشاره کنین که این عصر کدوم بازه زمانی بودهقبل اگان یا بعدش یا همزمان با اون بوده؟ظاهرا با شب طولانی هم تداخل داشته چونبا کمک آخرین قهرمان وایت وآدر هارو عقب میرونن به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
FaN 50 ارسال شده در سپتامبر 6, 2017 (ویرایش شده) همونطور كه ميدونيد، گردانندگان اين سايت زحمت كشيدند و مجموعه "تاريخ به روايت تصوير" را تا پايان فصل سوم زيرنويس فارسى گذاشتند. در فصل اولِ اين مجموعه، قسمتى هست به اسمِ «The Age Of Heros» (عصر قهرمانان)، كه در اون، «برن استارك» درباره اين عصر توضيحاتى ميده: وقتى «اگان فاتح» به «وستروس» حمله کرد، بايد با هفت قلمرو پادشاهى مىجنگيد: 1. «پادشاهى شمال» 2. «پادشاهى کوهستان و دره» 3. «جزاير آهن» 4. «پادشاهى راک» (صخره) 5. «پادشاهى ريچ» 6. «استورم لندز» (سرزمين طوفان) و 7. «دورن». اين سرزمينها، هزاران سال قبل، در «عصر قهرمانان»، بنا نهاده شده بودند. - يکى از اين قهرمانان، «برندون معمار» بود كه «ديوار» را بنا کرد و قلعهى «وينترفل» را ساخت، خاندانِ «استارک» را تأسيس کرد و به عنوان اولين پادشاه شمال حکومت کرد. - افسانهاى ديگر در مورد «شاه خاکسترى» در «جزاير آهن» صحبت مىکند. «شاه خاکسترى» با يک پرى دريايى ازدواج کرد، و «ناگا» (اولين اژدهاى دريا) را شکست داد. حاکمان فعلىِ آن منطقه، يعنى خاندانِ «گريجوى» اهلِ «پايک»، مدعى هستند كه از نسل او هستند. - خاندانِ «کسترلى»، از سرير مستحکمِ «کسترلى راک»، بر سرزمينهاى غنى از طلاى غربى حکومت مىکردند؛ اما قدرت و زمينهاى آنها توسط حقهبازى افسانهاى به نامِ «لنِ زيرك» گرفته شد. گفته مىشود خاندانِ «لنيستر» از نسل او هستند. - سرزمينهاى حاصلخيزِ «ريچ» در ابتدا توسط خاندانِ «گاردنر» (باغبان) حکمرانى مىشد. بنيانگذار آن، «گارتِ سبز دست» بود که تاجى از گل و برگ درخت انگور داشت. او در «هاىگاردن» به عنوان اولين شاهِ «ريچ» حکمرانى کرد و گفته مىشود سرزمين را به اوج شکوفايى رساند. بسيارى از خاندانهاى مهم، نسب خود را به آنها مرتبط مىدانند، از جمله خاندانِ «تايرل» که حاکمان فعلىِ «هاىگاردن» هستند (منظور از حاكمانِ "فعلى"، قبل از وقايع فصل اخير بوده). - در «استورم لندز»، بنا به گفته افسانهها، جنگجويى به نامِ «دوران» عاشقِ «اِلِناى» شد که پدرش خداى دريا و مادرش الهه باد بود. «الناى» دوشيزگىاش را تقديمِ «دوران» کرد و زندگى فانى را پذيرفت. والدينش خشمگين شدند و باد و آب را فراخواندند و قلعهى «دوران» در کنار خليج را نابود کردند تا هديه اى براى ازدواجشان باشد. «دوران» عليه خدايان اعلام جنگ کرد و دوباره قلعه را ساخت که باز هم نابود شد. او چهار قلعهى ديگر را نيز ساخت که هر کدام از قبلى محکمتر بودند. همه آنها در برابرِ قدرت خدايان در هم شکستند. اما هفتمين قلعهى «دوران» يعنى «استورمز اند» (پايان طوفان) در برابر خشمِ خدايان ايستادگى کرد. «دوران» به لقبِ «اندوهگر خدايان» معروف شد و به عنوان اولين شاهِ «استورم» (طوفان) حکومت کرد. داستانهاى بيشمارِ ديگرى، خيلى خيلى زياد، از «عصر قهرمانان» وجود دارند. اين داستانها در کتابها نوشته نشدهاند، بلکه از طريق داستان و ترانه از نسلى به نسل ديگر منتقل شدهاند، و با اينكه برخى از آنها به عنوان افسانهها و داستانهاى پريان رد مىشوند، هر کدام از هفت قلمرو پادشاهى از اين داستانها سرچشمه گرفتهاند. ویرایش شده در سپتامبر 6, 2017 توسط مهمان به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
FaN 50 ارسال شده در سپتامبر 6, 2017 به اين ترتيب مىبينيم كه اين عصر پيش از فتح وستروس توسط اگان فاتح بوده. نظر شما كاملاً صحيحه و ماجراى شب طولانى و تأسيس ديوار توسط برندون معمار هم مربوط به همين عصر ميشه. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
FaN 50 ارسال شده در سپتامبر 6, 2017 جالبه كه ما شبيه و نظير اين عصر را - كه مىتونيم ازش به عنوان سپيده دم يا Twilight (گرگ و ميشِ) تاريخ تعبير كنيم - در ميان اقوام مختلف مىبينيم. نمونهاش: «عصر پيشداديان» در تاريخ روايى ايران يا ماجراهاى «شاه آرتور و شواليههاى ميزگرد» در تاريخ روايى انگليس. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
hamid.dnd 0 ارسال شده در سپتامبر 10, 2017 FaN » چهارشنبه شهریور 15, 96 11:51 am[/url]"]جالبه كه ما شبيه و نظير اين عصر را - كه مىتونيم ازش به عنوان سپيده دم يا Twilight (گرگ و ميشِ) تاريخ تعبير كنيم - در ميان اقوام مختلف مىبينيم. نمونهاش: «عصر پيشداديان» در تاريخ روايى ايران يا ماجراهاى «شاه آرتور و شواليههاى ميزگرد» در تاريخ روايى انگليس. بله دقیقا فکر کنم یکی از ملزومات جهان سازی همین مورد باشه که مارتین به درستی انجامش داده به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر