The Hound 0 ارسال شده در اکتبر 12, 2015 Azor Ahai » دوشنبه مهر 20, 94 2:48 pm[/url]"]دوستان از سریال چه خبر؟یه چند وقته کسی خبر نذاشته. خبر خاصی نیست،بازیگر گرگور کلگین هم این فصل هست، ببینیم این تئوری "کلگین بُول" محقق میشه یا نه. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Queen nymeria 1 ارسال شده در اکتبر 18, 2015 هیچکس دیگه ای مثل من مشکل باز کردن سایت و ویکی رو داره؟خیلی طوووووووووووووول میکشه تا لود شه نسبت به سایتهای دیگه.سایتهای دیگه تو یه چشم بهم زدن باز میشن ولی اینجا خیلیی طول میکشه. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Stannis Baratheon 16 ارسال شده در اکتبر 19, 2015 Queen nymeria » یکشنبه مهر 26, 94 8:12 pm[/url]"]هیچکس دیگه ای مثل من مشکل باز کردن سایت و ویکی رو داره؟خیلی طوووووووووووووول میکشه تا لود شه نسبت به سایتهای دیگه.سایتهای دیگه تو یه چشم بهم زدن باز میشن ولی اینجا خیلیی طول میکشه. مال من که مشکلی نداره. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
alireader 1 ارسال شده در نوامبر 15, 2015 درباره منابع الهام مارتین مثل ارباب حلقه ها و تاریخ انگلستان و war of roses و ... خیلی صحبت شده ولی جالبه که درباره یکی از مهمترین و شاید مهمترین منبع الهامش خیلی کم صحبت شده و خیلی کم هستن که بدونن یکی از مهمتریم منابع مارتین برای نوشتن نغمه کتابdune اثر فرانک هربرت هست که سریال children of dune رو هم چند سال پیش ازش اقتباس کردن.این کتاب و سریالش شباهت های عجیبی به نغمه داره و به نظرم شاید اصلی ترین منبع الهام مارتین باشه. خط داستانیش خیلی به نغمه شباهت داره و خیلی از شخصیت ها مثل تیریون،آریا،جیمی،سرسی،مردان بدون چهره،دینریس و جان و خاندان های استارک و لنیستر و... یه ما به ازایی توش دارن. کلیت داستان اینه که تو یه سیاره بیابانی و شنی یه کرم های غول آسایی هستن که یه ماده ای تولید میکنن که انرژی ازش میگیرن. درواقع همون قضیه نفت و خاور میانه. بعد حالا بین خاندانهای مختلف که هرکدوم مالک یه سیاره هست جنگ و دعواست که کی این کرمها رو کنترل کنه.یک خاندانی قبلا حاکم بوده(تارگرین) که توسط یک خاندان دیگه شکست خورده وبرکنارشده(لنیسترها) و حالاملکه وارث خاندان شکست خورده (دینریس) تلاش میکنه به قدرت برگرده. تخت آهن-جیمی و سرسی و تیریون. در سریال children of dune اطلاعات بیشتر در: http://diplomunion.com/index.php?threads/similarities-between-game-of-thrones-and-dune.15597/ http://asoiaf.westeros.org/index.php?/topic/127211-similarities-and-paralells-between-asoiaf-and-frank-herberts-dune-novels/ یک کرم غول آسا در سریال children of dune که در نغمه هم هست و مارتین به عنوان وایروم یا کرم-اژدها ازش اسم برده که در اعماق زمین زندگی میکنه و زمین رو میخوره. شباهت های دیون و نغمه خیلی زیاده و جای بحث داره. مردان بدون چهره اینجا به اسم فیس دنسر یا رقصنده چهره حضور دارن که دقیقا مثل بدون چهره ها تغییر قیافه میدن و قاتلان آموزش دیده و فوق العاده خطرناک هستن. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
kei1 5 ارسال شده در نوامبر 16, 2015 alireader » دوشنبه آبان 24, 94 2:30 am[/url]"]درباره منابع الهام مارتین مثل ارباب حلقه ها و تاریخ انگلستان و war of roses و ... خیلی صحبت شده ولی جالبه که درباره یکی از مهمترین و شاید مهمترین منبع الهامش خیلی کم صحبت شده و خیلی کم هستن که بدونن یکی از مهمتریم منابع مارتین برای نوشتن نغمه کتابdune اثر فرانک هربرت هست که سریال children of dune رو هم چند سال پیش ازش اقتباس کردن.این کتاب و سریالش شباهت های عجیبی به نغمه داره و به نظرم شاید اصلی ترین منبع الهام مارتین باشه. خط داستانیش خیلی به نغمه شباهت داره و خیلی از شخصیت ها مثل تیریون،آریا،جیمی،سرسی،مردان بدون چهره،دینریس و جان و خاندان های استارک و لنیستر و... یه ما به ازایی توش دارن.کلیت داستان اینه که تو یه سیاره بیابانی و شنی یه کرم های غول آسایی هستن که یه ماده ای تولید میکنن که انرژی ازش میگیرن. درواقع همون قضیه نفت و خاور میانه. بعد حالا بین خاندانهای مختلف که هرکدوم مالک یه سیاره هست جنگ و دعواست که کی این کرمها رو کنترل کنه.یک خاندانی قبلا حاکم بوده(تارگرین) که توسط یک خاندان دیگه شکست خورده وبرکنارشده(لنیسترها) و حالاملکه وارث خاندان شکست خورده (دینریس) تلاش میکنه به قدرت برگرده. تخت آهن-جیمی و سرسی و تیریون. در سریال children of dune ChldrnOfdDn-Part1_IMDB-DL.Com[01-52-42].JPG[/attachment] [attachment=3]ChldrnOfdDn-Part1_IMDB-DL.Com[01-51-54].JPG[/attachment] یک کرم غول آسا در سریال children of dune که در نغمه هم هست و مارتین به عنوان وایروم یا کرم-اژدها ازش اسم برده که در اعماق زمین زندگی میکنه و زمین رو میخوره. شباهت های دیون و نغمه خیلی زیاده و جای بحث داره. [attachment=2]ChldrnOfdDn-Part1_IMDB-DL.Com[02-35-14].JPG[/attachment] [attachment=1]ChldrnOfdDn-Part1_IMDB-DL.Com[02-35-24].JPG[/attachment] [attachment=0]ChldrnOfdDn-Part1_IMDB-DL.Com[02-35-31].JPG[/attachment] مردان بدون چهره اینجا به اسم فیس دنسر یا رقصنده چهره حضور دارن که دقیقا مثل بدون چهره ها تغییر قیافه میدن و قاتلان آموزش دیده و فوق العاده خطرناک هستن. Interesting تاپیک جدا بزنیم، منبع بذاریم و جداگانه بحث کنیم راجع به شباهتاشون. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
alireader 1 ارسال شده در نوامبر 16, 2015 موافقم.ولی کلا کتاب و سریال مهجوریه به خصوص تو ایران فکر نکنم افراد زیادی اطلاعات درباره اش داشته باشن.ولی واقعا ارزش وقت گذاشتن داره. به خصوص با توجه به شباهت های زیادی که هست شاید بشه یک پیش بینی هایی هم درباره نغمه ازش درآورد. راستی خوشحالم بعد از مدت ها دوستانی مثل نگار و کیوان و جان رو دوباره تو فروم میبینم. جاتون خیلی خالی بود. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
kei1 5 ارسال شده در نوامبر 17, 2015 alireader » سه شنبه آبان 25, 94 1:35 am[/url]"]موافقم.ولی کلا کتاب و سریال مهجوریه به خصوص تو ایران فکر نکنم افراد زیادی اطلاعات درباره اش داشته باشن.ولی واقعا ارزش وقت گذاشتن داره. به خصوص با توجه به شباهت های زیادی که هست شاید بشه یک پیش بینی هایی هم درباره نغمه ازش درآورد.راستی خوشحالم بعد از مدت ها دوستانی مثل نگار و کیوان و جان رو دوباره تو فروم میبینم. جاتون خیلی خالی بود. اطلاعات فعلاً در حد کلی مثل ویکی فکر کنم کافی باشه. من به شخصه برام جالبه بدونم مارتین چقدر از جاهای دیگه الهام گرفته. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Winterfell 0 ارسال شده در نوامبر 17, 2015 alireader » سه شنبه آبان 25, 94 12:35 am[/url]"]موافقم.ولی کلا کتاب و سریال مهجوریه به خصوص تو ایران فکر نکنم افراد زیادی اطلاعات درباره اش داشته باشن.ولی واقعا ارزش وقت گذاشتن داره. به خصوص با توجه به شباهت های زیادی که هست شاید بشه یک پیش بینی هایی هم درباره نغمه ازش درآورد.راستی خوشحالم بعد از مدت ها دوستانی مثل نگار و کیوان و جان رو دوباره تو فروم میبینم. جاتون خیلی خالی بود. کلا" تو اینجور فرومهای تخصصی عده محدودی که خیلی علاقمند هستند فعالیت می کنند ومطمئنا بحث بین چند نفر باقی می مونه اما خیلی مطلب مفید و جالبیه و عجیبه که تا حالا براش تاپیک نداشتیم. بحث تو بار عام گم میشه و بعدا نمیشه بهش مراجعه کرد. منم پیشنهاد می کنم برای موضوع تاپیک جداگانه بزنید و چند تا پست اینجارو هم به اون تاپیک منتقل می کنیم. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
alireader 1 ارسال شده در نوامبر 29, 2015 الهام گرفتن مارتین از کاراکتر های کتاب های مصور در خلق نشان های خاندان های اشرافی وستروس: مارتین علاقه خاصی به شخصیت های کمیک استریپ های آمریکایی دارد و به نظر میرسید در خلق نشان های خاندان های اشرافی وستروس از برخی شخصیت های کمیک بوک های مشهور الهام گرفته است. برای نمونه به این بخش از فصل 14 کتاب چهارم دقت کنید، در اینجا نشان های چند خاندان مستقر در میدن پول که همراهان لرد رندیل تارلی محسوب میشوند توصیف شده است: در مقابل نردۀ آهنی دروازه آنها به دو جین نگهبان تبرزین به دست برخورد کردند. نشانشان معلوم میکرد از سربازان سپاه تارلی هستند، با این حال هیچکدامشان از افراد خود تارلی نبودند. او دو قنطروس ، یک آذرخش ، سوسک آبی و پیکان سبزی را دید، ولی هیچکدام شکارچی در حال قدم زدن هورن هیل نبودند آذرخش نشان خاندان لِیگود از ریچ الهام گرفته از شخصیت های کمیک استریپ فلش و جانی تاندر است. سوسک آبی نشان خاندان بِتلی از وسترلندز الهام گرفته از شخصیت کمیک استریپ بلو بیتل است. و پیکان سبز نشان خاندان سارسفیلد از وسترلندز مشخصا از شخصیت کمیک استریپ گرین ارو(کماندار سبز) الهام گرفته شده است.در ادامه تصاویر نشان های خاندان ها و شخصیت های کتاب های مصور منبع الهام مارتین آمده است: به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Stannis Baratheon 16 ارسال شده در دسامبر 8, 2015 دوستان لطف کنین برای موضوعات جدید تاپیک جدید درست کنید تا بحث ها بین صحبت های دیگه از بین نره. این جوری افراد بیشتری هم این بحث ها رو می بینن. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
renly baratheon 1 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 سلام به همه وستروسی ها! همه دوست های عزیزم! همه قدیمی ها و جدیدترها! من برگشتم بعد از یه غیبت طولانی، خیلی طولانی تر از اون چیزی که خودم فکرش رو میکردم! نمیدونم کیا هنوز هستن و اینجا سر میزنن و کیا مثلِ تا امروزِ من تو غیبتن! دلم برا همه تون تنگ شده بود! ریگار، وینترفل، برندون، جورامون، مورس مارتل، کیوان، رابرت، استنیس، استاد آمون، سامیانو، تالیسا، مانوئل، حامد، آزورآهایی، آخرین استارک، لیدی، نگار، و بقیه ای که ناعامدانه جا انداختم! این جا، توی این فروم، من خیلی از بهترین روزهای عمرم رو گذروندم و هیچ وقت اون روزهای طلایی رو فراموش نمی کنم! بهترین آرزوها رو برای همه تون دارم دوستای گلم! به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Winterfell 0 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 Hey, Is it true!! He is our King. رنلی جان از اینورا؟ خودتی واقعا؟ فکر می کردم دورانی که تو وستروس زیر پرچمت می جنگیدیم تموم شده. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
renly baratheon 1 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 Winterfell » دوشنبه آذر 30, 94 7:48 pm[/url]"]Hey, Is it true!! He is our King. رنلی جان از اینورا؟ خودتی واقعا؟ فکر می کردم دورانی که تو وستروس زیر پرچمت می جنگیدیم تموم شده. نه ملیساندره منس رو جام جا زده! :دی یا شایدم گارلان آرمورم رو پوشیده! شایدم مثل اون آوازی که Hamish the Harper خوند از دنیای مردگان بازگشتم! نمیدونم شاید تموم شده باشه، اما به هر حال خوشحال میشم اگه جنگ هامون ادامه پیدا کنه! وستروس بود و جنگ های بی پایانش! دلم برای اسمایل های استنیس عزیز تنگ شده! به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Winterfell 0 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 نه.... این خود رنلیه. رنلی خودمون. از حافظه اش شناختمش. اماده ایم که دوباره زیر پرچم براتیونها جمع شیم. خوشبختانه استنیس هنوز سر می زنه اینورا اما مدتهاست که اون اسمایل معروفش رو ندیدم. دیگه کسی نیست عصبانی اش کنه. دعوا کردن تو وستروس که کاری نداره. همین روزا یه جنگ و دعوای جدید راه می ندازیم. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ریگار 7 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 خب خب جمع دوستان و یاران قدیمی جمعه انگار ! فلحال یلداتون مبارک . رنلی، الانه که اشکمون رو در بیاری . هنوز هم حتی بعد از لمس دنیای مردگان مثل قدیم دلنشنین صحبت میکنی . بیرقت هرچند تنها در یادها... در اهتزاز باد ! وستروس در رخوت پاییز و زمستان گیر کرده. با اومدن بهار و سریال دوباره گرم میشه. اینو از ریگار پیشگو بشنوید ! به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
renly baratheon 1 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 (ویرایش شده) Winterfell » دوشنبه آذر 30, 94 8:23 pm[/url]"]نه.... این خود رنلیه. رنلی خودمون. از حافظه اش شناختمش. اماده ایم که دوباره زیر پرچم براتیونها جمع شیم. خوشبختانه استنیس هنوز سر می زنه اینورا اما مدتهاست که اون اسمایل معروفش رو ندیدم. دیگه کسی نیست عصبانی اش کنه. دعوا کردن تو وستروس که کاری نداره. همین روزا یه جنگ و دعوای جدید راه می ندازیم. یعنی من نبودم کسی نبوده بهش هلو تعارف کنه؟! دیگه کی سر میزنه اینجا؟! خودمون دوتا که نمی تونیم با هم دعوا کنیم! ویرایش بعد دیدن پست ریگار: ریگار » دوشنبه آذر 30, 94 8:29 pm[/url]"]خب خب جمع دوستان و یاران قدیمی جمعه انگار ! فلحال یلداتون مبارک . رنلی، الانه که اشکمون رو در بیاری . هنوز هم حتی بعد از لمس دنیای مردگان مثل قدیم دلنشنین صحبت میکنی . بیرقت هرچند تنها در یادها... در اهتزاز باد ! وستروس در رخوت پاییز و زمستان گیر کرده. با اومدن بهار و سریال دوباره گرم میشه. اینو از ریگار پیشگو بشنوید ! امیدواریم تو این یلدا سر و کله دوستان قدیمی دیگه ای هم پیدا بشه و همگی از نوستالژی لبریز بشیم! هـــی، اون گرمایی که از سریال برخیزه گرما نیست! مثل شمشیر لایت برینگر استنیس فقط نور داره اما گرما نه! اون آتشی همه رو گرم میکنه که خودمون روشنش کنیم و پرستارش بشیم، آذرخش سریال میاد و لحظه ای با سر و صدا می تابه و میره و تموم میشه! ویرایش شده در دسامبر 21, 2015 توسط مهمان به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Winterfell 0 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 خب ریگار هم هست. با ریگار میشه حسابی دعوا کرد. کیوان میاد که بعیده بشه باهاش دعوا کرد خیلی منطقیه. نگار هم هست که اونم اهل دعوا نیست به گمونم. امااستنیس هست. خوبه دیگه. بچه های جدید هم هنوز تو دعوا عیار خودشون رو نشون ندادن باید جنگ بشه تا ببینیم چقدر دست به شمشیرند. به خاطر شب یلدابعیده امشب شلوغ بشه اما همین چند نفر هم به اندازه کافی خوبه. می بینیم که در همین اولین سلام و علیکها بوی دل انگیز مشاجره میاد. به به...! به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ریگار 7 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 والا کیوان همچین آدم اعتدال گرا و میانه رویی نبود، بعد از رابرت مرحوم، کیوان بیشتر از همه بحث های ما رو به خاک و خون می کشید . اما امسال سریال یه تفاوتی با سریال سال های پیش داره، اونم اینه که داستان رو قراره تا جایی ببره که هیچ کس ازش خبر نداره . شاید اون گرمایی که مد نظرته با اومدن کتاب شش رقم بخوره . کتابی که بعید نیست خیلی زودتر از چیزی که انتظارش رو داریم برسه . به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Winterfell 0 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 تا جاییکه یادمه کیوان خودشو هیچوقت درگیر جنگهای جناحی وستروس نمی کرد , همون سیاست خاص دورنیها. یعنی ممکنه کتاب 6 به عمر ما قد بده؟ واقعا ممکنه؟ ریگار من نمی خوام باور کنم چیزایی که تو سریال نشون میده قراره اتفاقای کتاب باشه. نه, هرگز! به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
renly baratheon 1 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 Winterfell » دوشنبه آذر 30, 94 8:45 pm[/url]"]خب ریگار هم هست. با ریگار میشه حسابی دعوا کرد. کیوان میاد که بعیده بشه باهاش دعوا کرد خیلی منطقیه. نگار هم هست که اونم اهل دعوا نیست به گمونم. امااستنیس هست. خوبه دیگه. بچه های جدید هم هنوز تو دعوا عیار خودشون رو نشون ندادن باید جنگ بشه تا ببینیم چقدر دست به شمشیرند. به خاطر شب یلدابعیده امشب شلوغ بشه اما همین چند نفر هم به اندازه کافی خوبه. می بینیم که در همین اولین سلام و علیکها بوی دل انگیز مشاجره میاد. به به...! ریگار هم اغلب تو جبهه ماست آخه! با کیوان که نباید دعوا کرد! کیوان رو باید جذب جبهه خودمون کنیم، هیچ کسی یارای مقابله با شمشیر برنده منطقش رو نداره! بیشتر آرزو بود اون تیکه! نه کدوم مشاجره؟! ریگار » دوشنبه آذر 30, 94 9:12 pm[/url]"]والا کیوان همچین آدم اعتدال گرا و میانه رویی نبود، بعد از رابرت مرحوم، کیوان بیشتر از همه بحث های ما رو به خاک و خون می کشید .اما امسال سریال یه تفاوتی با سریال سال های پیش داره، اونم اینه که داستان رو قراره تا جایی ببره که هیچ کس ازش خبر نداره . شاید اون گرمایی که مد نظرته با اومدن کتاب شش رقم بخوره . کتابی که بعید نیست خیلی زودتر از چیزی که انتظارش رو داریم برسه . از کیوان میانه رو تر؟! کلا ترجیح میدم فعلا در این باره سکوت کنم! تازه رسیدم! یعنی میشه؟! Winterfell » دوشنبه آذر 30, 94 9:23 pm[/url]"]ریگار من نمی خوام باور کنم چیزایی که تو سریال نشون میده قراره اتفاقای کتاب باشه. نه, هرگز! لایک! به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
negar27 48 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 خوندن این چندتا پست از رنلی و وینترفل و ریگار خیلی چسبید! اول که فکر کردم تاپیکو اشتباهی اومدم واقعا خوشحال شدم بعد از مدت نسبتا طولانی یاران قدیمی وستروس دوباره برگشتن به فروم. منم شب یلدا رو به همه تبریک می گم به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
kei1 5 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 (ویرایش شده) _نمیدونم کیا هنوز هستن و اینجا سر میزنن و کیا مثلِ تا امروزِ من تو غیبتن! _ نه ملیساندره منس رو جام جا زده! _یعنی من نبودم کسی نبوده بهش هلو تعارف کنه؟! _هـــی، اون گرمایی که از سریال برخیزه گرما نیست! مثل شمشیر لایت برینگر استنیس فقط نور داره اما گرما نه! اون آتشی همه رو گرم میکنه که خودمون روشنش کنیم و پرستارش بشیم، آذرخش سریال میاد و لحظه ای با سر و صدا می تابه و میره و تموم میشه! _تقریباً همه هستن ولی کجدار و مریز. _اسپویل نکن آقا. _ به اضافه چندین تا اسمایلی گریه از خنده تلگرام _تکبیییییییر. احسنت، آورین. _دعوا کردن تو وستروس که کاری نداره. همین روزا یه جنگ و دعوای جدید راه می ندازیم. _اونا رو منع شدیم دیگه از انجامش. بده. _والا کیوان همچین آدم اعتدال گرا و میانه رویی نبود، بعد از رابرت مرحوم، کیوان بیشتر از همه بحث های ما رو به خاک و خون می کشید . _اما امسال سریال یه تفاوتی با سریال سال های پیش داره، اونم اینه که داستان رو قراره تا جایی ببره که هیچ کس ازش خبر نداره . _شاید اون گرمایی که مد نظرته با اومدن کتاب شش رقم بخوره . کتابی که بعید نیست خیلی زودتر از چیزی که انتظارش رو داریم برسه . _بحث رو به خاک و خون می کشیدم ؟ خودم موافقم که اونجوری که وینترفل می گه نبود که حضوری در بحث ها نداشتم. _قراره به ناکجا آباد ببره داستان رو نه اونجایی که تو می گی. _این مورد رو به شدت امیدوارم درست بگی. ویرایش بعد پست های جدید: @وینترفل: حضور داشتم در بحث ها فقط مثل بعضیا سینه چاکانه و به هر قیمتی از یه سری شخصیت های معلوم الحال دفاع نمی کردم. یا بنا به مصلحت علائقم عوض نمی شد. (هر گونه شباهت احتمالی بین اشخاص فروم یا سریال با کسایی که من گفتم تو این دو خط کاملاً تصادفی ه) سوال اینه که به عمر مارتین قر می دن کتابا یا نه. @حمید (انقدر نیستی و نیستیم فکر کردم تا یادم بیاد اسمت) علی سعی در سوء استفاده از این گذر زمان و حافظه های احیاناً rusty داره، می بینی ؟! حقایق رو می خواد جور دیگه جلوه بده. یلداتونم مبارک. باسلوق بخورین که از اهم امور ه. ویرایش شده در دسامبر 21, 2015 توسط مهمان به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
renly baratheon 1 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 (ویرایش شده) negar27 » دوشنبه آذر 30, 94 9:39 pm[/url]"]خوندن این چندتا پست از رنلی و وینترفل و ریگار خیلی چسبید! اول که فکر کردم تاپیکو اشتباهی اومدم واقعا خوشحال شدم بعد از مدت نسبتا طولانی یاران قدیمی وستروس دوباره برگشتن به فروم. منم شب یلدا رو به همه تبریک می گم سلام! kei1 » دوشنبه آذر 30, 94 9:47 pm[/url]"]تقریباً همه هستن ولی کجدار و مریز. اسپویل نکن آقا. قراره به ناکجا آباد ببره داستان رو نه اونجایی که تو می گی. @حمید (انقدر نیستی و نیستیم فکر کردم تا یادم بیاد اسمت) علی سعی در سوء استفاده از این گذر زمان و حافظه های احیاناً rusty داره، می بینی ؟! حقایق رو می خواد جور دیگه جلوه بده. سلام کیوان جان! اسپویل؟! این چیزا هنوزم اسپویل حساب میشه؟ کتابا که ترجمه شده، سریالم که اومده! به شدت موافقم! آره یادم رفته بود این ریگار چقدر دسیسه گره! البته الان همکارش تو توطئه هاش (سامیانو) نیست فکر کنم از قدرتش کاسته شده باشه! ویرایش شده در دسامبر 21, 2015 توسط مهمان به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
kei1 5 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 renly baratheon » دوشنبه آذر 30, 94 10:58 pm[/url]"]negar27 » دوشنبه آذر 30, 94 9:39 pm[/url]"]خوندن این چندتا پست از رنلی و وینترفل و ریگار خیلی چسبید! اول که فکر کردم تاپیکو اشتباهی اومدم واقعا خوشحال شدم بعد از مدت نسبتا طولانی یاران قدیمی وستروس دوباره برگشتن به فروم. منم شب یلدا رو به همه تبریک می گم سلام! kei1 » دوشنبه آذر 30, 94 9:47 pm[/url]"]تقریباً همه هستن ولی کجدار و مریز. اسپویل نکن آقا. قراره به ناکجا آباد ببره داستان رو نه اونجایی که تو می گی. سلام کیوان جان! اسپویل؟! این چیزا هنوزم اسپویل حساب میشه؟ کتابا که ترجمه شده، سریالم که اومده! به شدت موافقم! سلام ! می دونم نیست. خواستم عادات قدیمی تذکر اسپویل و لغات انگلیسی رو حفظ کنم. آره یادم رفته بود این ریگار چقدر دسیسه گره! البته الان همکارش تو توطئه هاش (سامیانو) نیست فکر کنم از قدرتش کاسته شده باشه! آره جبهه ها تلفات داشتن. تاریخ بحث های فروم باید به دو دوره تاریخی تقسیم شه. پ.ن: هیچی بیشتر از عوض نشدن هر روزه آواتارهای نگار بی رونقی فروم رو به چشم نمی یاره. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Winterfell 0 ارسال شده در دسامبر 21, 2015 سلام کیوان. خودتی؟ کلمات انگلیسی ات کجا رفتن؟ منظور من این بود که از تو جنگ و دعوا در نمیاد. وگرنه این همه پستی که داری نشان از فعالیت چشم گیر وپربارت درطول عمروستروس داره. به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر