رفتن به مطلب
ریگار

بحث و پیش بینی آنچه در کتاب ششم رخ خواهد داد

Recommended Posts

شما میتوانید در این تاپیک در باب اتفاقاتی که احساس میکنید در جلد ششم مجموعه یخ و آتش ، اتفاق می افتد بحث و تبادل نظر کنید .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نمی دونم چرا به مزغم افتاده که آریا و سنسا احتمال داره که بمیرند !!

به نظرتون آیا این امکان داره که بمیرند !!

 

راستی اصلا تاریخ دقیق انتشار کتاب شش و هفت کی هستش ؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جناب برندون ! این تاپیک مربوط به پیشبینی کتاب شش هستش ، شما زمانی مجاز به اظهار نظر هستید که هر 5 جلد منتشر شده رو مطالعه کرده باشید . چه بسا خیلی از پیش بینی های الان شما برای کتاب های 3 تا 5 اسپویل به حساب بیان .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ممنونم از جناب ریگار

*

خب، الان در ابتدای کتاب ۶،‌ جهان در آستانه ۳تا جنگ سرنوشت‌ساز هست.

به نظرتون نتیجه هر کدوم چی می‌شه؟!

*

افراد مختلفی در حال رفتن پیش دنریس و ارائه خدماتشون هستن، بیایم اون‌ها رو هم جمع بندی کنیم و درباره‌شون صحبت کنیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

راستی اصلا تاریخ دقیق انتشار کتاب شش و هفت کی هستش ؟؟

 

خود مارتین هم نمی‌دونه!

وقتی کتاب ۵، ۶سال طول کشید تا تموم شه... (تازه یک بار نوشته بود کلش رو تا زمان چاپ ۴)، انتظار داری باقیش رو بدونه؟!

 

پارسال که ۵ چاپ شد، گفت احتمالا ظرف ۳ تا ۴ سال تموم بشه جلد ۶.

 

از یه طرف هم گفته سعی می‌کنم تا قبل رسیدن سریال به کتاب‌های ۶ و ۷، اون‌ها رو تموم کرده باشم. البته گفته به نویسنده و کارگردان مجموعه گفته در صورت مرگش چجوری داستان رو تموم کنند.

 

احتمالا کتابای ۳و۴و۵ به ۴تا فصل سریال تقسیم بشن خودشون. پس یعنی حدودا امیدواریم تا ۵-۶ سال دیگه ۷ هم بیرون اومده باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مارتین یک فصل حذف شده از کتاب پنجم (theon) رو در سایت خودش قرار داده که آماده شدن استنیس برای جنگ با بولتونها رو نشون میده. با توجه به علاقه مارتین به نبرد agincourt ( پیروزی سپاه پیاده ؛ اندک و بیمار انگلیس به فرماندهی هنری پنجم بر سپاه بزرگ و سواره فرانسه ) ، احتمالا استنیس پیروز خواهد شد.

 

ویکتاریون گریجوی با ناوگانش به slaver bay حمله میکنه و دنریس هم احتمالا کال پونو رو خوراک دروگون میکنه و دوباره رهبری داترک ها رو به دست میگیره و به میرین بر میگرده. تیریون هم دوباره second sons رو به سمت دنریس بر میگردونه. از اون طرف basterd of dirftmark که با ناوگان سلطنتی از kings landing گریخته بود به دنریس میپیونده . کلا همه چیز آماده بازگشت دنریس به وستروسه.

 

اگان و جان کانینگتون ؛ استورمزاند رو تسخیر میکنن. در کل حمله اگان و golden company خیلی شبیه یورش henry tudor به انگلیس در جریان نبرد رزهاست . به نظر من اگان در اصل یک blackfyre هست. همونجور که با ازدواج henry tudor و دختر ادوارد چهارم ؛ رز سرخ و سفید با هم یکی شدن ؛ با ازدواج اگان و دنریس هم اژدهای سرخ و سیاه به هم پیوند میخورن. تایرل ها هم به سمت اگان میان ، همونجور که خاندان استنلی به هنری پیوستند و ریچارد سوم رو در جنگ کشتن. قاتل ریچارد فردی به نام gardener بوده و میدونیم که در کتاب این نام فرمانروایان کهن هایگاردنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مارتین یک فصل حذف شده از کتاب پنجم (theon) رو در سایت خودش قرار داده که آماده شدن استنیس برای جنگ با بولتونها رو نشون میده. با توجه به علاقه مارتین به نبرد agincourt ( پیروزی سپاه پیاده ؛ اندک و بیمار انگلیس به فرماندهی هنری پنجم بر سپاه بزرگ و سواره فرانسه ) ، احتمالا استنیس پیروز خواهد شد.

 

ویکتاریون گریجوی با ناوگانش به slaver bay حمله میکنه و دنریس هم احتمالا کال پونو رو خوراک دروگون میکنه و دوباره رهبری داترک ها رو به دست میگیره و به میرین بر میگرده. تیریون هم دوباره second sons رو به سمت دنریس بر میگردونه. از اون طرف basterd of dirftmark که با ناوگان سلطنتی از kings landing گریخته بود به دنریس میپیونده . کلا همه چیز آماده بازگشت دنریس به وستروسه.

 

اگان و جان کانینگتون ؛ استورمزاند رو تسخیر میکنن. در کل حمله اگان و golden company خیلی شبیه یورش henry tudor به انگلیس در جریان نبرد رزهاست . به نظر من اگان در اصل یک blackfyre هست. همونجور که با ازدواج henry tudor و دختر ادوارد چهارم ؛ رز سرخ و سفید با هم یکی شدن ؛ با ازدواج اگان و دنریس هم اژدهای سرخ و سیاه به هم پیوند میخورن. تایرل ها هم به سمت اگان میان ، همونجور که خاندان استنلی به هنری پیوستند و ریچارد سوم رو در جنگ کشتن. قاتل ریچارد فردی به نام gardener بوده و میدونیم که در کتاب این نام فرمانروایان کهن هایگاردنه.

 

اگان که جزو blackfyreها نیست

ماجرای اون جنگ اژدهای سرخ و سیاه که باعث شد golden company تو شهرهای آزاد شکل بگیره، تموم شد دیگه. جزئیات شکل گیری و ادامه‌ش توی The Mystery Knight اومده.

اگان اینجا از دنریس هم محق‌تره برای کسب تاج و تخت، و من فکر کنم این خودش دست‌مایه‌ی یه دعوای حسابیه :دی

تایرل‌ها؟! دورن که حتما هست، چون مارتل‌ها از قبل خبرداشتن.

ولی تایرل‌ها الان تازه دارن سرسی رو کنار می‌زنن... کوان لنیستر هم که دیگه نیست. پس الان قدرت دارن و باید سعی کنن حفظش کنن

*

چیزی که سر باریستان باید واسه دنریس تعریف کنه،‌هر بار که بحث به اون طرف می‌ره، یه جوری منحرف می‌شه... دنریس اول فکر کنم باید درباره دیوانگی پدرش و محق بودن قیام رابرت و استارک‌ها یاد بگیره، بعد بیاد...

به نظرت این رو کی واسش تعریف می‌کنه؟! تیریون؟ یا یه جوری تا آریا برخورد می‌کنه؟!

*

اگه هر سه تا این‌جوری پیروز بشن که خوبه،‌ اما مارتین بعیده همه رو به این شکل جلو ببره...

آره،‌ اون فصل نشون می‌ده که اخباری که حرام‌زاده بولتن به دیوار فرستاده دروغ بوده،‌این یعنی جان بی‌خود قاطی کرد!!! الان تکلیف اون چی‌ می‌شه؟! من فکر می‌کنم که نمرده هنوز،‌ ولی از فرماندگی عزلش کنن؟!

*

اگه اگان و دنریس رو حساب کنیم، الان واسه ۲تا اژدها سوار داریم.

شاید سوار سوم یه blackfyre باشه که هنوز مطرح نشده؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کتاب the tales of Dunk & Egg در اصل برای معرفی خاندان blackfyre نوشته شده . هیچ دلیل محکمی هم وجود نداره که اگان پسر ریگار باشه. همونجور که کوایته به دنریس میگه که به زودی پسر خورشید( کوئنتین مارتل) ، کراکن ( ویکتاریون ) ، شیر ( تیریون ) و اژدهای دروغین( .... ) با او روبرو میشن . این اژدها چه کسی به جز اگان میتونه باشه؟

موکورو هم به تیریون میگه : i see dragons, true & false, old & young که خودش نشون میده blackfyre ها حضور فعالی در داستان خواهند داشت. که نمونه بارز اونها جناب واریسه. خواجه ها ریش ندارند ، مو که دارند، پس چرا واریس سرشو همیشه میتراشه؟ همون کاری که Egg انجام میده تا هویتش مخفی بمونه. همسر ایلیریو هم یک blackfyre بوده.

 

در همون داستان mystery knight ، اونجا که جان فیدلر ( daemon ) به سر دانکن میگه که اونو در خواب دیده ، در ادامش میگه که i,ve seen these white walls , too. و اینکه در پای این دیوارهای سفید یک اژدها متولد خواهد شد. البته اون ، دیوار رو اشتباه گرفته و دیوار سفید همون دیوار شماله و اژدهایی که متولد میشه هم جانه.

ملیساندر میخواست که با قربانی کردن فردی از خاندان شاهی ، جادوی دیوارو بیدار کنه و به نظر میاد که اینکار با ریخته شدن خون جان در پای دیوار انجام میشه . دایرولف میمیره و اژدها متولد میشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در همون داستان mystery knight ، اونجا که جان فیدلر ( daemon ) به سر دانکن میگه که اونو در خواب دیده ، در ادامش میگه که i,ve seen these white walls , too. و اینکه در پای این دیوارهای سفید یک اژدها متولد خواهد شد. البته اون ، دیوار رو اشتباه گرفته و دیوار سفید همون دیوار شماله و اژدهایی که متولد میشه هم جانه.

ملیساندر میخواست که با قربانی کردن فردی از خاندان شاهی ، جادوی دیوارو بیدار کنه و به نظر میاد که اینکار با ریخته شدن خون جان در پای دیوار انجام میشه . دایرولف میمیره و اژدها متولد میشه

ممنون از نظرت

آره اون ۲تا جمله رو یادم رفته بود.

*

این بحث درباره جان،‌ در صورت درست بودن، هویت پدر مادر جان رو هم تعیین می‌کنه.

سوال این می‌شه که جال چرا رنگ موهاش به استارک‌ها رفته. یعنی خون استارک‌ها قوی‌تر بوده تا اژدها تو رگ‌هاش..

اما توی اون بحث‌ها، همه این رو میگن که جان تا حالا تارگرین بودن خودش رو نشون نداده

 

البته فکر کنم هاولند رید توی کتاب ۶ وارد داستان بشه، آخه خواهر سر جورا و یه گروه از افراد سپاه رو، راب فرستاد تا مقدمه حمله رو ایجاد کنه،‌ شاید اون‌ها هم وارد بشن

*

درباره آریا نظری نداری؟ :دی

ایده Him of the Many Faces رو خیلی دوست دارم و اون جمله‌ش درباره مرگ رو

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه موضوع دیگه هم اینه که استنیس بدون کمک آمبرها باید با بولتون بجنگه

 

آخه خیلی باید طول بکشه تا داووس بره Skagos و برگرده، فکر می‌کنم آشا اون‌جا رفته دیگه، این رو که اشتباه نمی‌کنم؟!

 

بعد از جنگ، آمبرها به استنیس پیروز کمک کنن تا به Twins حمله کنه هم خوبه اما بعد چی؟! مردم آهن رو اخراج کنن؟! یا می‌رن سراغ پایتخت؟!

به نظرت استنیس کجا شکست می‌خوره؟! با توجه به این‌که آزورآشایی نیست؟!

*

ولی اگه جان اژدها نباشه چی؟! آخه تو این شرایط مارتین همه چیز رو در یه نفر قرار داده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استنیس تنها نیست؛ لرد وایمن در جریان نبرد به او میپیونده و پس از اینکه داووس به همراه ریکان از اسکاگوس برگرده ، همه اشراف شمال به سوی استنیس میان. خیلی بعیده که اون تیان رو اعدام کنه چون لرد وایمن راز زنده بودن ریکان و برن رو بر ملا میکنه. بانک آهن براووس هم که به پشتیبانی اون اومده و یکی از نزدیکان استنیس هم که به براووس رفته تا مزدور اجیر کنه . بعید نیست که آریا هم با اون به شمال برگرده.

سرنوشت والدر فری همانند rat cook خواهد بود یعنی مرگ همه فرزندانش رو خواهد دید، حالا یا به دست افراد lady stonheart کشته میشن یا در جنگ با استنیس .

اگه جلد اول کتاب یادتون باشه آ ریا به جان میگه که زنها هم مهمن و اون قصد داره که خاندان خودشو داشته باشه . همونجور که نایمیریا دسته گرگهای خودشو داره، بعید نیس که آریا هم اینجور کاریو انجام بده.

در مورد استنیس ، من که اصلا دوس ندارم کشته بشه! امیدوارم مارتین هم همینطور فکر کنه ملیساندر هم در آتش ، استنیس رو در حال جنگ در راه رولور و بر علیه great other دیده ، پس احتمالا استنیس تا اون زمان که مستقیما با آدرها وارد جنگ بشه زنده میمونه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
استنیس تنها نیست؛ لرد وایمن در جریان نبرد به او میپیونده و پس از اینکه داووس به همراه ریکان از اسکاگوس برگرده ، همه اشراف شمال به سوی استنیس میان. خیلی بعیده که اون تیان رو اعدام کنه چون لرد وایمن راز زنده بودن ریکان و برن رو بر ملا میکنه. بانک آهن براووس هم که به پشتیبانی اون اومده و یکی از نزدیکان استنیس هم که به براووس رفته تا مزدور اجیر کنه . بعید نیست که آریا هم با اون به شمال برگرده.

سرنوشت والدر فری همانند rat cook خواهد بود یعنی مرگ همه فرزندانش رو خواهد دید، حالا یا به دست افراد lady stonheart کشته میشن یا در جنگ با استنیس .

اگه جلد اول کتاب یادتون باشه آ ریا به جان میگه که زنها هم مهمن و اون قصد داره که خاندان خودشو داشته باشه . همونجور که نایمیریا دسته گرگهای خودشو داره، بعید نیس که آریا هم اینجور کاریو انجام بده.

در مورد استنیس ، من که اصلا دوس ندارم کشته بشه! امیدوارم مارتین هم همینطور فکر کنه ملیساندر هم در آتش ، استنیس رو در حال جنگ در راه رولور و بر علیه great other دیده ، پس احتمالا استنیس تا اون زمان که مستقیما با آدرها وارد جنگ بشه زنده میمونه.

 

اشتباهی گفتم آمبر، مندرلی منظورم بود، خب همین چند هفته طول می‌کشه تا بره و برگرده تو این طوفان!

*

خود ملیساندر بر اساس حرف‌هاش گویا اشتباه هم زیاد داره می‌کنه، یه جایی هست که می‌گه آزورآشایی رو می‌بینه که داره می‌جنگه. و به زور به استنیس اون نقش رو داده.

شاید هم تا اون‌جا بره و بعدش به زانو در بیاد تا شخصیت واقعی برسه. یا دنریس،‌ یا جان یا برن یا ..؟

*

درباره آریا نمی‌دونم،‌ نقشی که بعد از آموزش تو اون معبد پیدا می‌کنه،‌ همون طوری که اون مرد خردمند گفت،‌ «شایسته یه زن نیست،‌ چون خودشون آورنده زندگی‌ هستن،‌نه ابزار مرگ»، پس شاید یه جایی جدا بشه از اونا.

ولی چه نقشی رو می‌تونه بدست بیاره؟! آینده کاری داره اینجا

*

ولی دنریس زوده برگرده این طرف :دی

اون باید بره آشایی تا حرف کوایته درست دربیاد

شاید حتی اون‌جا یه کاهن سرخ جدید ور داره بیاره با خودش،‌که یکمی از دیگران بیشتر حالش باشه

*

این ایده نبرد بین خدای روشنایی و great other که خیلی شبیه ایده مذاهب زرتشتی و مانویه رو خیلی جالب پیاده کرده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کاور جلد ۶ رو می‌شه از این لینک دید: http://www.gophoto.it/view.php?i=http://photo.goodreads.com/books/1344193706l/12111823.jpg#.UJTG4MXqkut

 

این همون شیپوریه که همراه ویکتاریونه؟!

 

اگان فاتح با چی اژدهاش رو کنترل می‌کرد؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

موکورو ( کاهن سرخ ) اصالت شیپور ویکتاریون رو تایید کرده و به اون میگه که باید شیپور رو با

 

خون تصاحب کنه . در فصلی از کتاب ششم که مارتین اونو خونده ، ویکتاریون با ریختن خون خودش در شیپور و مجبور کردن سه پاروزن به دمیدن در اون ، قصد داره تا قدرت کنترل اژدها رو به دست بیاره.

ولی من تصورم اینه که منظور موکورو چیزی متفاوت از این باشه. یعنی این قدرت باید در خون فرد باشه. از طرف دیگه همه هدایای euron ، زهرآگین و مشکوک هستن و اینکه شیپورو به ویکتاریون داده ، خودش خیلی جای تامل داره!

 

از همه اینا که بگذریم آخرین جمله استاد ایمون ( تارگرین ) رو نباید فراموش کرد که : آخرین امید ما دنریسه. ( شاهزاده وعده داده شده ، دنریسه . همون Azor ahai )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

منم معتقدم که Aegon بشدت Fake هست. اما حرفی که در مقابل این مسئله قرار میگیره ، اعتراف Varys به واقعی بودن ایگان هست. چه دلیلی میتونه داشته باشه که Varys به Kevan دروغ بگه ؟ که جوابی که در مقابل اینها قرار میگیره ، اینه ایلیرو ، وریس رو هم گول زده باشه.

 

دوستان در نرم افزاری که واسه iOS عرضه شده تایید شده که راب توی وصیت نامه ش ، جان رو Legitimize کرده و دیگه یک Stark به حساب میاد و وارث ِ Winterfell . اما یک سوال به وجود میاد ، چرا با اینکه گلاور و مورمونت که نسخه ای از اون رو دارند به جان خبر ندادند.

 

بعد توی اون اپ در مورد Aegon از الفاظی مثل "به نظر میاد ..." و "ادعا میکنه که ..." استفاده شده که یا خواسته جا رو واسه بعدا" باز بذاره یا داره میگه که فیک هست.

 

در مورد ِ Jon Snow هم محل مرگ اختصاص دادن. یعنی احتملا" یا جان واقعا" میمیره و بعدا" به زندگی برمیگرده ، یا کنایه ای از اینه که Jon Snow میمیره و Jon Stark زنده میشه.

 

دیگه چی بود ... آها ، اونجایی که گوست جلوی ملیساندر به فرمان جان نمیره و میشینه سر جاش ، نوشته شده که ملیساندر Interfere کرده واقعا.

 

به نظر من اون دو تا چپتری که خونده شده ( یکیش نوشته هم شده ) اصلا" جالب نیست. اون چپتری که توی Comicon بوده و Arianne توی راه استورمز اند بوده که میگن خیلی مسخره بوده و حوصله ی ملت سر رفته موقعی که GRRM داشته میخونده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه چند تا نکته ی دیگه هم که لو رفته بگم ؛

 

- Place of Death ِ نوشته شده برای جان Castle Black هست.

- تاکید شده که منس ریدر ، ریگار نیست ( یک تئوری ِ مسخره بود از طرف ریگار-دوست ها، هر کی مامان باباش معلوم نیست میگن تارگرینه :دی ) و گفته Qorin واقعیت داره که بچه ی وایدلینگ هاست.

- Darkstar با Arianne سک-س داشته. ( حالا کی معلوم نیست چون توی POVی که مال ِ آرین بود چیزی توی حرفاش معلوم نبود )

- Varys هیچ نقشی در مرگ نِد نداشته و از شنیدنش شوکه میشه

- احتمالا" Jayne بارداره ( خیلیامون فکرشو میکردیم )

- Rickon توی Skagos هست. ( در مورد ِ Skagos گفته شده که "گفته شده مردمش آدمخوار هستند" ، پس احتمالا نیستند و Davos خیلی به مشکل نخواهد خورد ولی من احتمال میدم خیلی خیلی جالب باشه ماجراهای Skagos )

- مهم : در مورد ِ Jaqen یه چیز خیلی عجیب گفته شده که بعد از اینکه آریا اون رو نجات میده ( توی قفس یورن بودن ) ، Jaqen "آریا رو بلافاصله میشناسه" . حالا قضیه چیه نمیدونم . اما جالبتر اینه که تایید شده که Jaqen همون Alchemist هست که به Pate توی Citadel میگه برو کلید ِ Archmaster رو بیار تا بهت Golden Dragon بدم. Pate هم واسه اینکه با Rosey فرار کنه و Maidenhoodش رو بگیره - گفته بودن یک اژدهای طلایی میگیره - اینکارو میکنه. بعدش Pate یهو میمیره و بعدا" میبینیم Samwell که میره Citadel یکی میاد سراغش به اسم Pate. که این Pate ِ دوم هم همون Jaqen هست که ظاهر ِ Pateی رو که کشته تصاحب کرده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سایت www.westeros.org یه بخشی رو تحت عنوان prophecies داره که خیلی جالبه . به دوستان پیشنهاد میکنم که حتما بخوننش. آدرسشم اینه : http://www.westeros.org/Citadel/Prophecies/

 

مثلا من خودم واسم سوال بود که منظور مارتین از مقدمه کتاب پنجم چیه؟ با خوندن مطالب این سایت تقریبا قانع شدم که جان کشته شده ولی به خاطر وارگ بودنش به زندگیش در قالب گوست ادامه میده ، همون کاری که وارامیر در مقدمه کتاب انجام میده.

 

بازم میگم که مطالبش خیلی توپه. دوستان بخونید و بعدا همین جا در موردش بحث میکنیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
سایت http://www.westeros.org یه بخشی رو تحت عنوان prophecies داره که خیلی جالبه . به دوستان پیشنهاد میکنم که حتما بخوننش. آدرسشم اینه : http://www.westeros.org/Citadel/Prophecies/

 

مثلا من خودم واسم سوال بود که منظور مارتین از مقدمه کتاب پنجم چیه؟ با خوندن مطالب این سایت تقریبا قانع شدم که جان کشته شده ولی به خاطر وارگ بودنش به زندگیش در قالب گوست ادامه میده ، همون کاری که وارامیر در مقدمه کتاب انجام میده.

 

بازم میگم که مطالبش خیلی توپه. دوستان بخونید و بعدا همین جا در موردش بحث میکنیم

 

 

من نخوندم کتاب رو ! فقط از نوشته های شما فهمیدم که قرار چه اتفاقی بیوفته برای جان!

جان کاراکتر محبوب من تو این کتابه! خیلی بیشتر از آریا دوست دارمش ! و بعدش هم تیریون!

با مرگش اصلن کنار نمیام! یعنی مارتین قزازه مارو این همه راه و این همه سال با خودش بکشونه و بگه تاریکی بر روشنی غلبه میکنه ؟ مرگ بر زندگی؟

اگه اینجوره چرا مارتین رو با تالکین مقایسه کردیم کاملن ضد تالکینه !

احمقانه نیست این مرگ؟ بعد از سرو سامان دادن به اوضاع دیوار و ... ! این همه سختی که بین وحشی ها کشیده !

کشتن جان اسنو چیزی کمتر از مرگ هری پاتر نداره ! خوشبختانه رولینگ هوشیارتر از این حرفا بود !

اگه این صحبتی که دوستان میکنن و جان مرده باشه و برنگرده در غالب انسان ، احمقی بیش نیست مارتین!

 

یک سوال ! دنی مگه سه اژدها نداشت؟ اون دو اژدها سوار دیگه ، یکیش جان نمی تونه باشه؟

 

خیلی ناراحت شدم ، اومدم تو این تاپیک

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
سایت http://www.westeros.org یه بخشی رو تحت عنوان prophecies داره که خیلی جالبه . به دوستان پیشنهاد میکنم که حتما بخوننش. آدرسشم اینه : http://www.westeros.org/Citadel/Prophecies/

 

مثلا من خودم واسم سوال بود که منظور مارتین از مقدمه کتاب پنجم چیه؟ با خوندن مطالب این سایت تقریبا قانع شدم که جان کشته شده ولی به خاطر وارگ بودنش به زندگیش در قالب گوست ادامه میده ، همون کاری که وارامیر در مقدمه کتاب انجام میده.

 

بازم میگم که مطالبش خیلی توپه. دوستان بخونید و بعدا همین جا در موردش بحث میکنیم

 

مسئله اینه که توی اون مدتی که داره توی گوست زندگی میکنه ، چجوری قراره احیا بشه . خیلی ها میگن اگه بخواد یه Uncat/Stone Lady ِ دیگه بوجود بیاد دیگه کتابو نمیخونن !

 

من نخوندم کتاب رو ! فقط از نوشته های شما فهمیدم که قرار چه اتفاقی بیوفته برای جان!

جان کاراکتر محبوب من تو این کتابه! خیلی بیشتر از آریا دوست دارمش ! و بعدش هم تیریون!

با مرگش اصلن کنار نمیام! یعنی مارتین قزازه مارو این همه راه و این همه سال با خودش بکشونه و بگه تاریکی بر روشنی غلبه میکنه ؟ مرگ بر زندگی؟

اگه اینجوره چرا مارتین رو با تالکین مقایسه کردیم کاملن ضد تالکینه !

احمقانه نیست این مرگ؟ بعد از سرو سامان دادن به اوضاع دیوار و ... ! این همه سختی که بین وحشی ها کشیده !

کشتن جان اسنو چیزی کمتر از مرگ هری پاتر نداره ! خوشبختانه رولینگ هوشیارتر از این حرفا بود !

اگه این صحبتی که دوستان میکنن و جان مرده باشه و برنگرده در غالب انسان ، احمقی بیش نیست مارتین!

 

یک سوال ! دنی مگه سه اژدها نداشت؟ اون دو اژدها سوار دیگه ، یکیش جان نمی تونه باشه؟

 

خیلی ناراحت شدم ، اومدم تو این تاپیک

 

 

دوست عزیز ، تقریبا" همه اطمینان دارن جان نمیمیره. مهم اتفاقیه که این وسط میافته براش. ببینید ، با یک چیز خیالتون رو راحت کنم. اگه جان قرار بود بمیره ، اون Pink Letter کلا" بیفایده میشد. همونطور که گفتم مهم اینه که مارتین چجوری میخواد جان رو سالم برگردونه به داستان. یادمه یه مقاله خوندم ، راجع به فصل ششم سریال لاست، ادیتور که کلی شاکی شده بود از بی محتوا شدن ِ سیزن 6 ، گفته بود نویسنده ها فصل پنج رو هیجان انگیز تموم کردن ، اما برای شروع فصل 6 روند اشتباهی رو انتخاب کردن. من هم فکر میکنم طرفدارا نگران اون روند ِ اشتباه هستند و مارتین کاری نکنه که جان دیگه اون شخصیت محبوب نباشه. وقتی یه کرکتر انقدر محبوبه ، خیلی ریسک پذیر نیست تغییراتش. ( این یک اصل مارکتینگ هم هست ، وقتی یک چیزی واسه اون چیزی که هست محبوبه ، لازم نیست حتما" خیلی تغییرات درش داده بشه برای فروش ها بعدی )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوست عزیز hamedsr اصلا نگران برگشتن جان نباش. من گفتم که مطالب اون سایتو بخونین. چند مطلب راجع به جان و بازگشتش از مرگ داره . مثلا دنی در خانه نامیرایان میبینه که یک رز آبی زمستانی از دیواری از یخ رویید و هوا رو از عطر خود پر کرد.( لیانا استارک عاشق این گل بوده ) و یه جای دیگه جان در رویا میبینه که زرهی از یخ او را در بر گرفته ؛ شمشیری آتشین در دست داره و آدرها و وایتها رو از دیوار به پایین پرتاب میکنه ( the Azor ahai reborn ) . من همیشه فکر میکردم دنریس Azor ahai باشه ولی به نظر میاد که شاهزاده وعده داده شده و Azor ahai لزوما یک نفر نیستن.

 

در جای دیگه ای از کتاب به نگهبانان شب مدفون در دیوار اشاره میشه که تا روز موعود (هجوم آدرها )

در انتظار خواهند ماند. ( اینو هم مارتین از ارباب حلقه ها الهام گرفته ) بعید نیست جان هم در دیوار دفن بشه تا اون روز فرا برسه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
دوست عزیز hamedsr اصلا نگران برگشتن جان نباش. من گفتم که مطالب اون سایتو بخونین. چند مطلب راجع به جان و بازگشتش از مرگ داره . مثلا دنی در خانه نامیرایان میبینه که یک رز آبی زمستانی از دیواری از یخ رویید و هوا رو از عطر خود پر کرد.( لیانا استارک عاشق این گل بوده ) و یه جای دیگه جان در رویا میبینه که زرهی از یخ او را در بر گرفته ؛ شمشیری آتشین در دست داره و آدرها و وایتها رو از دیوار به پایین پرتاب میکنه ( the Azor ahai reborn ) . من همیشه فکر میکردم دنریس Azor ahai باشه ولی به نظر میاد که شاهزاده وعده داده شده و Azor ahai لزوما یک نفر نیستن.

 

در جای دیگه ای از کتاب به نگهبانان شب مدفون در دیوار اشاره میشه که تا روز موعود (هجوم آدرها )

در انتظار خواهند ماند. ( اینو هم مارتین از ارباب حلقه ها الهام گرفته ) بعید نیست جان هم در دیوار دفن بشه تا اون روز فرا برسه.

 

من یکم با Azor Ahai شدن ِ جان مشکل دارم. اینطوری یعنی Longclaw بی فایده میشه. یک رابطه ی خوبی با Longclaw داشت. تنها راه جدایی ازش هم دادنش به Jorah هست. وگرنه یهو آدم شمشیرشو نمیندازه دور که. ( شایدم توی دیوار ازش بگیرنش و بعد که دامپش میکنن این ماحراها پیش بیاد ... )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جان در رویاش همین long claw رو در دست داره که مشتعل شده؛ با توجه به اینکه این شمشیر، والرین هست هیچ مشکلی واسه تبدیل شدنش به light bringer وجود نداره چون

light bringer شمشیری نیست که وجود داشته باشه .

 

درباره اون موضوع که جکن هگار ، آریا رو فورا میشناسه در کتاب سوم وقتی ghost of high heart داره واسه بریک دونداریون پیشگویی میکنه، وجود آریا رو احساس میکنه و میگه که خیال کردم ارباب مرگ خودش در اینجا حضور داره! با جمع بندی اینا میشه فهمید که رفتن آریا به براووس و پیوستنش به faceless men اصلا تصادفی نبوده، اونها منتظرش بودن.

 

legtimized شدن جان هم عمدا از سوی لردهای شمالی مخفی نگه داشته شده تابتونن از استنیس برای غلبه بر بولتونها استفاده کنن. اگه فصلهای مربوط به تیان رو در جلد پنجم

به دقت بخونید متوجه میشین که همه اونهایی که در ظاهر به روس بولتون سوگند وفاداری خوردن ؛ با وایمن مندرلی همدست هستن. مثلا لیدی داستین به سرداب وینترفل رفت تا از برداشته شدن شمشیرها و در نتیجه زنده بودن برن و ریکان مطمئن بشه. فقط من آخرش نفهمیدم که ghost of winterfell همون بخش باقیمانده از شخصیت تیانه یا کسی دیگه. مارتین با کاراکتر تیان واقعا قشنگ بازی کرده.

 

ghost of high heart درباره سنسا هم میگه که اونو در حال کشتن یک غول در قلعه ای ساخته شده از برف دیده . حالا این میتونه با کشته شدن little finger تعبیر بشه؟ (چون نشان پدربزرگش تایتان براووسه)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ترنسفورم کردن ِ Longclaw به Light bringerی که حکم ِ همون لایت برینگر ِ خود AA رو داشته باشه یکم دور از منطقه. لا اقل از منطق ِ مارتینی به دوره. من دو تا حدس میزنم. یکی اینکه بعد از کشته شدنش کلا" چیزی براش نمیمونه جز گوست و پرنده ی مورمونت ( که خیلیا میگن Brynden Rivers هست ) و کلا" از صفر شروع میکنه و البته یک سری اتفاقات عجیب براش. یا اینکه وقتی جورا میاد ، خود ِ جان میده بهش شمشیرو. ( حالا به دلایلی )

 

در مورد آریا من فکر نمیکنم نشسته باشن آریا در یک پیشگویی دیده باشن ، آخه یه جوری میشه ، کل ِ کتاب میشه پرافسی . اما با این حال فکر میکنم این تئوری منطقی ترین تئوریه.

 

خیلی به لیدی حس خوبی ندارم. گرچه اون نفرتشو که به استارک ها نشون میده ممکنه یک تله برای خواننده برای این باشه که فکر کنیم این بد هست با استارک ها ( در صورتی که مارتین میخواسته گول بزنه ) ولی باز هم فکر میکنم موزمار تر از این حرفاس. یعنی این رو مطمئنم که مندرلی لا اقل با لیدی داستین در ارتباط نیست. حالا گلاور ها و یکی دو تا دیگه شاید ولی داستین ها زیادی زیر نظر بولتون ها هستن و فکر نکنم ارتباطی برقرار شده باشه.

آره تیان رو خیلی موافقم که این اواخر باهاش عالی کار کرده. خیلی ها میگن Theon Durden بخاطر شباهت کرکترش در این اواخر به اون شخصیت دردن در فایل کلاب. حالا نظر تو همون تیانه ؟ اصن Ghost of Winterfell همون Hooded Manـه یا با هم فرق دارن ؟ اینجاهاش دیگه خیلی میشه حدس های مختلف زد و نمیشه هیچ کدومشونو رد کرد. واقعا" سر این HM و GoW مارتین ترکوند.

 

من این قسمته سنسا رو که میگه غول رو در قلعه میکشه رو اصن یادم نمیاد متاسفانه !

سری دوم باید با دقت بیشتری بخونم کتابارو

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

متن ِ رویای جان اینه ؛

Jon was armored in black ice, but his blade burned red in his fist. As the dead men reached the top of the Wall he sent them down to die again.

 

این his blade هر چیزی میتونه باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مارتین در یک پرسش و پاسخ در مورد اینکه بین فرزندان جنگل و آدرها ارتباطی وجود داره ؛ گفته که Possibly, possibly. It's a topic that will be developing as the story continues, and so I can't say much more right now.

و گفته که در جلد ششم مطالب بیشتری درباره سرزمین همیشه زمستان گفته خواهد شد؛ حالا به نظر شما این قسمت داستان از دید کدوم کاراکتر نقل میشه؟ احتمالا برن ؟

 

در طول داستان چند افسانه نقل میشه که مسلما بی دلیل و حکمت نیست مثل rat cook, night king, brave danny flint , azor ahai , براندونی که به جست و جوی فرزندان جنگل رفت . همه اینا یه تعبیری تو نغمه پیدا میکنه ولی داستان night king یه نکته جالب داره : فرمانده نگهبانان شب که یک استارکه با زنی از آدرها ازدواج میکنه! و پس از اون پادشاهی شب رو بنیان میگذاره که با اتحاد لرد وینترفل ( برادرش ) و جورامون ( شاه آنسوی دیوار ) نابود میشه.

این خیلی عجیبه که یک استارک با آدرها ارتباط داشته. banjen stark هم که با گروهش ناپدید شد ، جنازه همه افرادش پیدا شد به جز خودش! حالا درسته که خیلیا اعتقاد دارن که cold hands همون بنجنه ولی حرفایی که فرزندان جنگل در مورد زمان مرگش به برن میگن با این نظریه جور در نمیاد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×