رفتن به مطلب
ریگار

بحث و پیش بینی آنچه در کتاب ششم رخ خواهد داد

Recommended Posts

به من گفتن که برندون قراره به دنریس کمک کنه و اژدها ها رو کنترل کنه و من از اینجاش سر در نمیارم که چطور اصلا اینا قراره همو ببینند ؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اگه قرار باشه برن کنترل اژدهایی رو بدست بگیره و اصطلاحایکی از سه اژدهاسوار باشه اصولا نیازی نیست دنی رو ببینه چون برن میتونه روحش رو وارد اژدها کنه و تبدیل به اژدها بشه . دلیلیش هم اینه که کلاغ سه چشم به برن میگه تو دیگه هرگز راه نمیری ولی پرواز میکنی که این رو این طور تعبیر میکنن که برن اژدها میشه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اینکه کلاغ سه چشم ب برن گفت پرواز میکنی یه جمله دو پهلو میتونه باشه

مثل آرایه ی "ایهام" تو زبان خودمون

معنی نزدیکش مثلا اینه ک میتونی تو جلد کلاغ بری و پرواز کنی (یه معنی ساده)

اما معنی دورش ک معمولا درست تره اشاره ب کنترل اژدها داره (معنی پیچیده، شاید)

 

Sent from my C2005 using Tapatalk

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جناب ریگار اگر خواننده ی این مطالب کتاب ها رو کامل نخونده باشه ولی خودش طالب اسپویل باشه در اون صورت هنوز هم جرم به حساب میاد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من نظراتم این هستش در مورد اتفاقات فصل ششم(اوایل فصل ششم و نه در زمان حمله ی آدر ها):

وستروس :تایرل ها بقیه رو شکست میدند و یا خودشون به پادشاهی میرسند و یا لیتل فینگر رو پادشاه میکنند

ببخشید من به مشکلی پیش اومد بعدا بقیه رو میگم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خیلی نامردید ولی چه کنم منم نظرمو باید بگم خب کجا بودیم اها

دنریس و خلیج برده داران:علارغم اصرار گریجوی ها و دیگر اطرافیان دنریس دنریس بر روی موندن پافشاری میکنه و گریجوی ها چند تا تخم اژدهای دیگه هم براش میارن و دنریس اونهارو هم به اژدها تبدیل میکنه همینطور گریجوی ها و ایلریو و واریس به دنبال جمع کردن سرباز میگردند و دنریس کل خلیج برده داران رو دوباره تسخیر میکنه و دوتراکی های دیگه هم که قدرتمند شدن دنریس رو میبینند به اون میپیوندند.

سر جورا:دنریس اونرو میبخشه و احتمالا اونرو فرمانده گارد ملکه میکنه.

سر لوراس تایرل :با به قدرت رسیدن تایرل ها لوراس به فرماندهی شوالیه ها میرسه

اگان احتمالا دروغین:اون با سرباز هاش به شمال قلمروی براتیون ها رر وستروس یورش میبره و در ابتدا پیروزی هایی به دست میاره اما در نهایت به همون شمال قلمروی براتیون اکتفا میکنه و یک حکومت مستقل کوچک دست پیدا میکنه

بولتونها در شمال :طرفدارای استارک ها در آستانه پیروزی بر بولتونهابارسیدن نیروی کمکی تایرل ها شکست میخورن و بولتونها به حکومت بر شمال ادامه میدن

جیمی لنیستر :اون که در حال خواباندن شورش ها به نام تامن لنیستر است با دیدن به قدرت رسیدن تایرل ها به کسترلی راک میره و پادشاه اونجا میشه و استقلال حکومت لنیسترو اعلام میکنه

سرسی لنیستر و تامن لنیستر:اون از قلعه به همراه تامن و اطرافیانش فرار میکنه و به کسترلی راک میره جیمی اجازه نمیده که توی قصر اقامت کنه ولی میزاره که توی شهر زندگی کنه

استنیس براتیون : به محل حکومتش بر میگرده و ظاهرا اعلام میکنه که حکومت تایرل ها رو قبول کرده اما در واقع دوباره دنبال جمع کردن سربازه

مارتل ها : اونها هم برای اینکه مجبور به جنگ نشن ظاهرا حکومت تایرلا رو قبول کردن

ارن ها :اونا اعلام بی طرفی میکنن

جان اسنو :نظر من اینه که اون اصلا نمرده و توسط جادوی ملیساندر با یکی دیگه عوض شده

گریجوی ها :اونها در خفا برای دنریس و طرفداراش دنبال جمع کردن سرباز و کشتی هستند

ببخشید طولانی شد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

با سلام.

من نرسیدم همه ی کامنت ها رو بخونم ولی ...

الآن آگون شورشش رو شروع کرده به احتمال قوی بعد از فتح استورم اند خاندان های استورمزلند رو با خودش یار می کنه و البته همراه با دورن.با توجه به پیشگویی مگی قورباغه ملکه ی بعد سرسی زیباتر از اونه پس میشه سانسا یا دنریس.در مورد دنریس نظری ندارم (شما زحمتشو بکشید!) ولی در مورد سانساباید بگم که با قدرت وال و ریورلندز به شمال خمله میکنه .در این راه شاید بریندان تولی دوباره چیدا بشه و به اون کمک کنه .همین طور مگی مورمونت و خودم که احتمالا تو گری واترزیم !

طبق فرضیه ی (تایرل-باراتئون-هاردینگ) احتمالا هرلود بمیره و این طوری وال و ریورلندز با اسم اگون شمال رو بگیرن که شاید جرقه ای برای ازدواج سانسا و آگون باشه !شما رو نمیدونم ولی من بعید میدونم دنریس بخواد با آگون ازدواج کنه!

درمورد استانیس : یه حسی بهم میگه تو راه آزادسازی شمال میمیره.من سریال رو دنبال نمیکنم تو سریال سرنخی در این مورد نداده؟

درمورد چشم کلاغ .... (اینم با شما!)

نکته ی دیگه :تقریبا همه شخصیت های اصلی داستان به یکی از سه خط داستانی مربوط میشوند ولی به نظر شما سبز بین شدن بران و بی چهره شدن آریا چه ارتباطی داره؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

گالبرت گلاور@

 

طبق فرضیه ی (تایرل-باراتئون-هاردینگ)

این رو من نخوندم میشه فرضیه کامل رو بنویسی؟با ازدواج اگان و سانسا موافقم

یه حسی بهم میگه تو راه آزادسازی شمال میمیره.من سریال رو دنبال نمیکنم تو سریال سرنخی در این مورد نداده؟

 

تو سریال استنیس تو جنگ از بپلتونها شکست خورد و بعدش هم برین ظاهرا کشتش

 

به نظر شما سبز بین شدن بران و بی چهره شدن آریا چه ارتباطی داره؟؟؟

سبز بین شدن بران احتمالا برای اینه که یکی از اژدهایان دنریس رو با ذهنش یا از طریق وارگ شدن کنترل کنه

بی چهره شدن آریا هم احتمالا با هدف ترور کردن دنریس باشه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نظریه ی باراتئون -تایرل-هاردینگ:

 

تو یکی از کتابهای ضمیمه (شوالیه سرگردان) درگیری دانکن با یکی از شوالیه ها منجر بع قضاوت هفت و نا تمامی مسابقات آشفورد میشه.

در این بین سه نفر به دفاع از دانکن برمیخیزند از خاندان تایرل و باراتئون و هاردینگ.

در نهایت هر کدام به نوعی میمیرند حتی در چند سال بعد.

 

این نظریه ممکنه در مورد سانسا هم صدق کنه چون نامزد ها ی سانسا هم از این سه خاندان بودند: جوفری ،ویلاس،هرولد. شاید نفرین کهن هم باعث مرگ هرولد بشه.

کامل ترشو بعدا مینویسم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در در ۱۳۹۱/۸/۱۱ at 15:59، the_last_stark گفته است :

در همون داستان mystery knight ، اونجا که جان فیدلر ( daemon ) به سر دانکن میگه که اونو در خواب دیده ، در ادامش میگه که i,ve seen these white walls , too. و اینکه در پای این دیوارهای سفید یک اژدها متولد خواهد شد. البته اون ، دیوار رو اشتباه گرفته و دیوار سفید همون دیوار شماله و اژدهایی که متولد میشه هم جانه.

سلام

راستش من کتابی که شما گفتید رو نخوندم ولی اگر قراره که پای دیوار یک اژدها متولد بشه چرا اون اژدها باید جان باشه؟

منظورمو متوجه میشین؟ منظورم اینه که چرا یه نوزاد متولد نشه. بچه مانس ریدر. می دونم که احمقانه به نظر میاد. اینکه بچه منس چرا باید اژدها باشه چون منس اصل و نصب مشخصی نداره و چهره اش خب موهای قهوه ای و چشمهای قهوه ای هیچ ربطی به تارگرینها نداره نه. دالا هم همینطور ( هرچند اسمش شبیه به اسم daella تارگرینه( خواهر استاد ایمون) که ازدواج کرده ولی شجره اش مشخص نیست) . ولی پسر منس پای دیوار به دنیا اومده و الان یه اسم تارگرینی داره. ایمون فولادین آوا !!! شاید مارتین بتونه یه جوری ربطش بده به تارگرینها یا اژدها! ( لزوما که اژدها نباید تارگرین باشه)

می دونم احمقانه است ولی به نظرم پتانسیل خوبی داره.

ویرایش شده در توسط شوالیه درخت خندان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در در ۱۳۹۸/۲/۷ at 17:44، شوالیه درخت خندان گفته است :

سلام

راستش من کتابی که شما گفتید رو نخوندم ولی اگر قراره که پای دیوار یک اژدها متولد بشه چرا اون اژدها باید جان باشه؟

منظورمو متوجه میشین؟ منظورم اینه که چرا یه نوزاد متولد نشه. بچه مانس ریدر. می دونم که احمقانه به نظر میاد. اینکه بچه منس چرا باید اژدها باشه چون منس اصل و نصب مشخصی نداره و چهره اش خب موهای قهوه ای و چشمهای قهوه ای هیچ ربطی به تارگرینها نداره نه. دالا هم همینطور ( هرچند اسمش شبیه به اسم daella تارگرینه( خواهر استاد ایمون) که ازدواج کرده ولی شجره اش مشخص نیست) . ولی پسر منس پای دیوار به دنیا اومده و الان یه اسم تارگرینی داره. ایمون فولادین آوا !!! شاید مارتین بتونه یه جوری ربطش بده به تارگرینها یا اژدها! ( لزوما که اژدها نباید تارگرین باشه)

می دونم احمقانه است ولی به نظرم پتانسیل خوبی داره.

سلام 

ببخشید که دیر به این پست جواب میدم . بعد از مدت ها اومدم به تالار گفتگو و خیلی خوشحالم که هنوز فعاله.

اون کتاب که همون کتاب شوالیه هفت پادشاهیه که شامل سه داستان کوتاه میشه و فکر کنم که دوستان زحمت ترجمه شم کشیدن. خیلی کتاب قشنگیه و توصیه میکنم که حتما بخونیدش

 

در مورد اژدها هم باید بگم که در وستروس تنها افراد خاندان تارگرین و ولاریون اژدها سوار بودن یعنی افرادی که به والریای کهن مربوط میشدن. ظاهرشون اصلا مهم نیس . بیلور نیزه شکن شبیه مادرشه و نتل هم که کلا قهوه ایه. به نظر من اون اژدهای پای دیوار جانه . 

به نظرم ایمون استیل سانگ یه کاراکتریه که مارتین واسه 100 سال دوم عمرش طراحی کرده که اگه خواست یه نغمه جدید بنویسه ازش استفاده کنه:classic_wink:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در در ۱۳۹۸/۳/۲۷ at 11:56، the_last_stark گفته است :

سلام 

ببخشید که دیر به این پست جواب میدم . بعد از مدت ها اومدم به تالار گفتگو و خیلی خوشحالم که هنوز فعاله.

اون کتاب که همون کتاب شوالیه هفت پادشاهیه که شامل سه داستان کوتاه میشه و فکر کنم که دوستان زحمت ترجمه شم کشیدن. خیلی کتاب قشنگیه و توصیه میکنم که حتما بخونیدش

 

در مورد اژدها هم باید بگم که در وستروس تنها افراد خاندان تارگرین و ولاریون اژدها سوار بودن یعنی افرادی که به والریای کهن مربوط میشدن. ظاهرشون اصلا مهم نیس . بیلور نیزه شکن شبیه مادرشه و نتل هم که کلا قهوه ایه. به نظر من اون اژدهای پای دیوار جانه . 

به نظرم ایمون استیل سانگ یه کاراکتریه که مارتین واسه 100 سال دوم عمرش طراحی کرده که اگه خواست یه نغمه جدید بنویسه ازش استفاده کنه:classic_wink:

نه تا جایی که من می دونم همه اژدها سواران تارگرین نبودند. منظورم اینه که خون تارگرینی داشتن مثلا از طرف مادر ولی از طرف پدر نه تارگرین بودند و نه ولاریون.

درست یادم نمیاد ولی یکی از این دخترهای تارگرینی (شاید رنیرا) سه پسر داشته که اسم ولاریون داشتن ولی معلوم بوده که ولاریون نیستن‌. مادر و پدر هردو موهای نقره ای و چشمهای بنفش داشتن ولی بچه ها چشمها و موهای قهوه ای داشتن. ولی هر سه اژدها سوار بودن‌

فرضیه ام رو هم گفتم. دالا شاید یه ربطی به دایلا داشته باشه و اینجوری خون تارگرینی تو رگ بچه اشه ولی درسته حق با شماست. چون تا بخواد بزرگ بشه و یه کاره ای بشه داستان مسیر اصلیشو طی کرده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×