بحث و پیش بینی آنچه در کتاب ششم رخ خواهد داد

[six path 0]

بابت جواب ممنونم میشه حداقل بگید چرا اریان وارث سان اسپیره نه برادراش

[King Robert 0]

توی دورن این طوریه که بزرگترین فرزند فارغ از جنسیتش وارث والدینش می شه .

آریانه هم از کوئنتین و تریستان بزرگتره .

[King Robert 0]

زمانی که خوندن کتاب رو شروع کردم یک سوال اساسی برام وجود داشت . چرا همه ی استارک ها جز pov ها هستند جز راب و ریکان .

راب فرزند بزرگتر و وارث خانواده است . شرافت پدرش رو داره و خلق و خوش چیزی ما بین ادارد و برندونه . چرا نباید pov داشته باشه .

خب مارتین تو ردودینگ تا حدی جواب این رو داد .

اما در مورد ریکان . به نظرم مارتین احتمالا به عمد ریکان رو خیلی گوشه نگه داشته . نه تنها pov نیست که pov های دیگه هم تقریبا اشاره ای به ریکان ندارند .

نمی دونم چرا حس می کنم مارتین می خواد به عمد ریکان رو پنهان نگه داره و یهو یه غافلگیری رو کنه ؟

کلا رفتن ریکان و اشا هم به جزیره آدم خوارها خیلی مشکوکه .

[Manuel 5]

من فکر میکنم شاید واسه سن کمش بوده. چون فکر بچه ی اون سنی رو بیان کردن دیگه هم حوصله سربر میشه هم سخته. یادمون نره که Rickon اون شخصیت ِ متفکر Bran رو نداره.

 

چی ِ رفتن به Skagos مشکوکه ؟ چون یه احتمالی هست که یکی از Lady Stark ها که ممکنه مادربزرگ Rickon و Bran باشه مال ِ Skagos باشه. ضمن اینکه وقتی که Winterfell توسط واسال ِ Stark ها فتح میشه ، چه جایی بهتر از Skagos ؟ چون هر جای دیگه ای خطرناکه.

 

حالا که بحث ِ آدم خوار ها شد ، کسی تئوری ِ خورده شدن ِ Jojen در آخر کتاب پنجم رو متوجه شده ؟

[King Robert 0]

درسته سن ریکان کمه ولی دیگه به نظر من مارتین داره اون رو خیلی گوشه نگه می داره . احتمالا به عمد

 

خوبه حالا استارک ها آدم خوار هم شدند .

داووس قاچاقچی زمانی که مندرلی بهش گفت برو به اسکاگاس مو بر تنش سیخ شد . تازه داووس که قراره با یه کشتی پر از سرباز بره به اون جا . بعدش این که اشا ریکان رو برده به اسکاگاس و اشا مطمئنا چیزی در مورد اجداد آدم خوار استارک ها نمی دونسته . برای خود ریکان که مطمئنا دردفورت و وایت هاربر فرقی نمی کرده . اشا چرا ریکان رو برده به اسکاگاس من دلیلی براش نمی بینم مگه این که یه آشنایی هایی بین مردم آزاد و آدم خوارها باشه .

 

جوجن خورده شده ؟ مشکلی نداره زیادی نق می زد ولی چه جوری ؟

تو کتاب 5 جوجن یه چیزی به برن می گه در مورد greenseer ها که برن رو می ترسونه بعدش در جواب اعتراض میرا می گه که برن کسی نیست که باید بترسه .

تو پیج ویکی جوجن هم اومده که میرا به برن می گه که جوجن رویای سبزی از برگشتن به گری واتر واچ داشته و رویای خوبی نبوده . این رو من تو کتاب نخونده بودم یا دقت نکرده بودم . ولی توی کتاب این رو هم دیدم که میرا به برن می گه که جوجن قصد داره به خونه بره و قصد مبارزه با سرنوشتش رو نداره . برن به میرا می گه جوجن شجاعه و میرا می گه اون احمقه . بعدش هم می زنه زیر گریه .

[Manuel 5]

همونطور که خودتم گفتی این اواخر برن خیلی ناراحت بوده. در صورتی که این خصلت با روحیه ی آدم قویی که یه چلاق رو از وینترفل کشونده تا اونور دیوار نمیخونه. همونطور هم که باز خودت گفتی ، میگه برن کسی نیست که باید بترسه ( اینجا با این تئوری که میگم میفهمیم که میگه منم که باید بترسم )

 

ضمن اینکه با صحبت از استخون های آدم ها توی غار ، یه اشاراتی به امکان ِ کنیبال بودن ِ Children of The Forest میشه.

 

Bloodraven هم کلی میره روی منبر که آره برای اینکه Greenseer بشی باید یه Sacrificeهایی صورت بگیره و اینا.

 

بعدش وقتی بهش شیره ی Weirwood میده ، برن احساس میکنه که توی اون خون هست و شیره ی خالی نیست. اون رو که میخوره ، میره دنبال ِ Jojen و میبینه ازش خبری نیست.

 

این پیشبینی بسیار محتمل هست که برای قدرت گرفتن ِ Bran ، اون Sacrifice در واقع خوردن ِ Jojen بوده.

 

این تئوری به اسم Jojen's Paste معروفه و میتونی سرچ کنی و نکته هایی که ازش پشتیبانی کنن خیلی زیادن.

[Azor Ahai 5]

کسی دقیقا می دونه اژدها های دنی ( Viserion وRhaegal ) بعد از فرارشون کجا رفتن ؟ ممکن هست سر از وستروس در بیارن

[Manuel 5]

کسی دقیقا می دونه اژدها های دنی ( Viserion وRhaegal ) بعد از فرارشون کجا رفتن ؟ ممکن هست سر از وستروس در بیارن

 

Rhaegal که میره روی هرم Yherizan ، که بعدا" فقط میخونیم که ذوب شده تقریبا".

Viserion هم میره روی Uhlez که بعدا" Barristan توی POVش میگه Viserion رو اونور دیوارای شهر میبینه

 

چیز بیشتری معلوم نیست

[تالیسا 1]

زمانی که خوندن کتاب رو شروع کردم یک سوال اساسی برام وجود داشت . چرا همه ی استارک ها جز pov ها هستند جز راب و ریکان .

راب فرزند بزرگتر و وارث خانواده است . شرافت پدرش رو داره و خلق و خوش چیزی ما بین ادارد و برندونه . چرا نباید pov داشته باشه .

خب مارتین تو ردودینگ تا حدی جواب این رو داد .

اما در مورد ریکان . به نظرم مارتین احتمالا به عمد ریکان رو خیلی گوشه نگه داشته . نه تنها pov نیست که pov های دیگه هم تقریبا اشاره ای به ریکان ندارند .

نمی دونم چرا حس می کنم مارتین می خواد به عمد ریکان رو پنهان نگه داره و یهو یه غافلگیری رو کنه ؟

کلا رفتن ریکان و اشا هم به جزیره آدم خوارها خیلی مشکوکه .

میشه بگین برداشتتون از دلایل مارتین برای اختصاص ندادن pov برای راب چیه؟

[Manuel 5]

Rhaegal که میره روی هرم Yherizan ، که بعدا" فقط میخونیم که ذوب شده تقریبا".

Viserion هم میره روی Uhlez که بعدا" Barristan توی POVش میگه Viserion رو اونور دیوارای شهر میبینه

 

چیز بیشتری معلوم نیست

 

یه چیز دیگه هم اضافه کنم که نشون میده اژدها های دنی اونقدر هم خنگ نیستن؛

 

این دو تا هرم مال ِ کساییه که سردمدار Sons Of the Harpy هستن و دشمنای دنی به حساب میان. اگه بخوایم یه مقایسه ای بکنیم شاید بشه گفت در حد همون Direwolf های Stark ها حس ِ خطر رو میفهمن.

 

واقعا" اگه به خودشون بود و دنی با بی عرضگیاش دست و پاشون رو نمیبست ، الان سه تاشون کل Westeros رو گرفته بودن و برگشته بودن دنی و سوار کرده بودن گذاشته بودن رو Iron Throne.

[Azor Ahai 5]

هر چند احتمالش کمه که زیاد از دنریس دور بشن ولی چه قدر جالب و هیجان انگیز میشه که از وستروس سر در بیارن . به خصوص برن به دیوار شاید یه نقشی در بازگشت دوباره جان( تولد دوباره ) هم ایفا کنن .

[King Robert 0]

میشه بگین برداشتتون از دلایل مارتین برای اختصاص ندادن pov برای راب چیه؟

 

واقعیتش اینه که اصلا نیازی نبوده راب pov باشه . هیچ یک از اقدامات راب از اول کتاب تا مرگش توی داستان ناگفته نمونده .

تا قبل مرگ پدرش که توی وینترفل بوده و کار خاصی نکرده . بعدش هم که لشکر جمع می کنه اول برن و بعدش کتلین کنار رابند و موبه موی کاراش رو به خواننده منتقل می کنند . شرح جنگ هاش رو به وسیله ی بقیه می شنویم .

حتی زمانی که به وسترلند حمله می کنه و تو چند جنگ لنیستر ها رو شکست می ده بعدش ماجراش با وسترلینگ ها پیش می آد همه ی اتفاقات با جزئیات توی داستان ذکر می شه .

طرز فکر راب هم مشخصه . پسری که اول می خواد انتقام خون پدرش رو بگیره و بعدش سودای پادشاهی به سرش می زنه . بعدش هم به خاطر حفظ شرافت یه مشت مار بزرگترین اشتباه رو مرتکب می شه و سر همین نابود می شه .

در حالی که مثلا اگه جان pov نبود کل اتفاقات توی دیوار و پشت دیوار و آدر ها و وایت ها و مردم آزاد ناگفته باقی می موند .

ضمنا شاید مارتین می خواسته از اول کتاب این جوری به خواننده القا کنه که به راب به عنوان ناجی استارک ها نگاه نکنه .

[تالیسا 1]

king robert مرسی.جدا استفاده کردم.

[hamedsr 0]

Azor Ahai :

 

نغمه ای از یخ و آتش

در مورد اسم مجموعه فکر کنم ، بی ارتباط با سرنوشت جان نباشه، خصوصن اگه حدسمون در مورد ، چون بیشترین حدس در مورد جان و ریخته شدن خونش پای دیوار بی ربط با اون پیش گویی که میگه ، بیدار شدن اژدها نباشه، خب احتمال اینکه جان پسر ریگار باشه زیاده ، دایروولف وجودش سرماست (یخ) و اژدها هم وجودش گرما (آتش)

فکر کنم ، این نغمه ، جان باشه !

 

همه ی اینا به شرطیه که حدسها درست باشه، نظر دوستان در مورد اسم مجموعه چیه؟ اتفاقی بوده فقط با سلیقه ی مارتین؟ یا منطقی پشتشه؟

[تالیسا 1]

من اولا اصلا راجع بهش فکر نمی کردم.یعنی با خودم فکر میکردم که خب مارتین یه چیزی گفته که قشنگ باشه دیگه .بعد فکر کردم که اتشش دنیه ،یخش یکی از استارکا.بعد با این فرضیه ی تارگرین-استارک جان مواجه شدم و فکر میکنم اگه این قضیه درست باشه،منطقی ترین حدس باشه.

[رندل تارلی 0]

من فکر می کنم منظور از یخ و اتش نبرد بین رولور خالق روشنایی و مظهر اتش و ادرها نماد سرما و یخ باشه در کل مجموعه همیشه نبرد بین یخ واتش وجود داشته مثل نبرد استارک ها و تارگرینها . راستی یکی از دوستان لطف کنه در مورد موقعیت تیان تو جلد پنج یه توضیح مختصر بده تا اونجا که من فهمیدم اسیر رمسی اسنو و اونم داره شکنجش میکنه میخوام بدونم میتونه در بره یا نه؟

[تالیسا 1]

من فکر می کنم منظور از یخ و اتش نبرد بین رولور خالق روشنایی و مظهر اتش و ادرها نماد سرما و یخ باشه در کل مجموعه همیشه نبرد بین یخ واتش وجود داشته مثل نبرد استارک ها و تارگرینها . راستی یکی از دوستان لطف کنه در مورد موقعیت تیان تو جلد پنج یه توضیح مختصر بده تا اونجا که من فهمیدم اسیر رمسی اسنو و اونم داره شکنجش میکنه میخوام بدونم میتونه در بره یا نه؟

ثیان با جین پول که به جای آریا انداختنش فرار میکنه (البته بعد از کلی شکنجه و بدبختی،این رمزی اسنو یه روانی به تمام معناست.امیدوارم یه کرکن از تو دریا دراد این موجودو با خودش ببره.)بعد استنیس اسیرشون میکنه.جین پول همچنان تظاهر میکنه که آریاست و چون در وینترفل زندگی کرده تونست به سوالای استنیس (یا یکی دیگه یادم نیست) راجع به وینترفل و خدمتکاراش و ... جواب بده.بنابراین جینو با اسکورت میفرستن دیوار پیش جان(هنوز نرسیده).استنیس وقتی تیانو میشناسه ،تصمیم میگیره اونو اعدام کنه.تو زندان آشا خواهر تیان از دیدنش تعجب میکنه و باورش نمیشه که رمسی چه بلاهایی سر برادرش اورده.آشا از استنیس میخواد که با خونبها جون تیانو ببخشه اما اون قبول نمیکنه و میگه که به خاطر متحدین شمالیش باید ثیانو اعدام کنه.برا همینم آشا بهش پیشنهاد میکنه جلوی درخت زندگی وینترفل سرشو به شیوه استارکا بزنه.چون اینظوری زجر کمتری میکشه.بهتر از زنده کباب شدن تو اتیشه!

بقیه اش میره تو کتاب ششم.

[رندل تارلی 0]

از توضیحت ممنونم تالیسا . ولی من خوندم با کمک کایرا دوست دخترش فرار میکنه ولی رمسی سر میرسه و تیان برمیگردونه و کایرا میده سگ بخوره

[Manuel 5]

تیان و اون دختره رو رمسی آزاد میکنه و میگه فرار کنید تا رمسی با سگاش بیافته دنبالشون و بگیردشون. ( تفریحش بوده کلا" اینکار )

 

حالا اگه اشتباه میکنم بفرمایید.

[six path 0]

اقا من نمیدونم درسته که این سوال رو اینجا مطرح میکنم یانه میشه شوالیه های گارد ایریس رو بگید من پنجتاشون میدونم جرالدین های تاور ارتور دین ازول ونت باریستان سلمی جیمی لنیستر یک جایی هم باریستان از سرلوین دورنی صحبت میکنه میشه اون دوتای دیگه به همراه سرنوشتشون بگید

[King Robert 0]

سر لوین مارتل به وسیله ی لین کوربرای در نبرد ترای دنت کشته شد .

سر جاناتان دری هم در نبرد ترای دنت کشته شد .

[hamedsr 0]

در مورد نایمریا ، گرگ آریا ، کسی چیزی یادش است؟ تو کتاب 2 اشاره هایی بهش شد که رهبری گرگهای دیگه را بر عهده گرفته. خیلی دوست دارم بدونم آریا تا پایان کتاب 5 بازم می بینه گرگش را یا نه؟

[King Robert 0]

مستقیم که نمی بینتش ولی شب ها می ره تو جلد گرگش

گرگ آریا تقریبا کل ریورران رو به هم ریخته . الان پادشاه ( ملکه ) اصلی ریوران ایشونند و نه کس دیگه .

از راسبی و داسکندیل تا دوقلو های فری توسط دسته ی گرگ هایی نا امن شده که رهبری شون بر عهده ی یک ماده گرگ غول پیکره .

توی آخر کتاب 2 یا اول کتاب 3 بعد این که آریا از هارن هال فرار می کنه یه سری از هنرپیشه های خونین دنبالش می کنند . شبش آریا خواب می بینه که در حال شکار اون هاست . نایمریا تعقیب کنندگان آریا رو می کشه و باعث نجاتش می شه .

تو ادامه تو هر فصلی که اتفاقاتش تو ریورران می گذره یک خبر جدید از شاهکار های گرگ آریا داده می شه .

یکی از لرد ها یا شوالیه ها فکر کنم می ره شکار گرگ به همراه سربازاش و پسراش . نیروهاش کشته می شن خودش هم دمش لای پاهاش فرار می کنه .

[hamedsr 0]

ممنون رابرت عزیز

[تالیسا 1]

یکی از لرد ها یا شوالیه ها فکر کنم می ره شکار گرگ به همراه سربازاش و پسراش . نیروهاش کشته می شن خودش هم دمش لای پاهاش فرار می کنه .

یعنی دایرولف آریا فرار میکنه یا اون لرده؟