رفتن به مطلب
ریگار

بحث و پیش بینی آنچه در کتاب ششم رخ خواهد داد

Recommended Posts

یکی از لرد ها یا شوالیه ها فکر کنم می ره شکار گرگ به همراه سربازاش و پسراش . نیروهاش کشته می شن خودش هم دمش لای پاهاش فرار می کنه .

یعنی دایرولف آریا فرار میکنه یا اون لرده؟

 

 

لرده دیگه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
یکی از لرد ها یا شوالیه ها فکر کنم می ره شکار گرگ به همراه سربازاش و پسراش . نیروهاش کشته می شن خودش هم دمش لای پاهاش فرار می کنه .

یعنی دایرولف آریا فرار میکنه یا اون لرده؟

 

 

لرده دیگه

آخه گفتی دمش لای پاهاش فرتر کرد،شک کردم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
یکی از لرد ها یا شوالیه ها فکر کنم می ره شکار گرگ به همراه سربازاش و پسراش . نیروهاش کشته می شن خودش هم دمش لای پاهاش فرار می کنه .

یعنی دایرولف آریا فرار میکنه یا اون لرده؟

طبیعتا اون لرده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این عکس hamedsr عزیز تو پوسترهای فصل سوم سریال گذاشته.

http://www.picoup.ir/images/29739801290849850280.jpg

همونطور که خودشم توضیح داد mondo با همکاری hbo یه نمایشگاه ذاشته که اینم توشه.

حالا منظور من:

بار اول که دیدمش،اولین چیزی که به ذهنم رسید ایری بود.یعنی اون راه پر پیچ و خم و باریک که از زمینای سبز شروع میشه و به بالای کوهستان میرسه، فقط ایری رو تداعی میکنه.و بالای اون قله تخت آهنینه.خب در حال حاضر دو تا شخصیت قابل اعتنا تو ایری هستن: پتایر بیلیش و سانسا.

من فکر میکنم بیشتر منظورشون (اگه منظور و قصدی در کار بوده باشه) سانسائه.چون لیتل فینگر و میشه با مشخضات بارزتری هم به ذهن خواننده یا بیننده القا کرد.

میخوام بدونم شما چی فکر میکنین و نظرتون چیه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بار اول که دیدمش،اولین چیزی که به ذهنم رسید ایری بود.یعنی اون راه پر پیچ و خم و باریک که از زمینای سبز شروع میشه و به بالای کوهستان میرسه، فقط ایری رو تداعی میکنه.و بالای اون قله تخت آهنینه.خب در حال حاضر دو تا شخصیت قابل اعتنا تو ایری هستن: پتایر بیلیش و سانسا.

من فکر میکنم بیشتر منظورشون (اگه منظور و قصدی در کار بوده باشه) سانسائه.چون لیتل فینگر و میشه با مشخضات بارزتری هم به ذهن خواننده یا بیننده القا کرد.

میخوام بدونم شما چی فکر میکنین و نظرتون چیه؟

 

آره خیلی شبیه

ولی یک کوچولو شبیه Dorne هم است

 

http://www.8pic.ir/images/ca7rdeccarzpxrg8x5ig.png

 

http://nbaimg.com/images/76433168640265754507.png

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کسی نقشه جدید دنیای شناخته شده رو که مارتین تو مجموعه نقشه های lands of ice and fire گذاشته رو دیده؟ (یه نمونشو من تو این پست قرار دادم:

http://forum.westeros.ir/viewtopic.php?f=13&t=94&p=2361#p2361 )

 

تو این نقشه ها مارتین جاهایی از دنیای نغمه رو رسم کرده که تا حالا تو کتاب ها حتی بهشون اشاره هم نشده! به خصوص شرقی ترین قسمت های ایسوس، خیلی دورتر از دریای دوتراکی، سواحل دریای یشم (jade sea) ، آشایی، سرزمین سایه و ...؛ و جالب تر این که یه نقشه جداگانه با جزییات بیشتر هم تو این پک وجود داره (اگه کلیپ معرفی این پک رو دیده باشید اونجا هم معلومه) که این سرزمین های شرقی رو خیلی دقیق و کامل رسم کرده!

 

حالا همه این ها رو گفتم که بگم چه لزومی داره جاهایی تو نقشه ها باشن که حتی اسمی ازشون تو کتاب ها نیومده؟! من فکر میکنم این که مارتین الان (قبل از انتشار کتاب ششم) تصمیم گرفته این نقشه ها رو منتشر کنه، دلیل خاصی باید داشته باشه! یعنی ممکنه بعضی از شخصیت ها بخوان تو کتاب های بعدی سری به این سرزمین ها بزنن!

 

حدس خود من درباره دنریسه، مثلا ممکنه بعد این که دروگون کال ژاگو رو نوش جان کرد دنی سوارش بشه و باهم یه سر برن سواحل توریستی دریای یشم عشق و حال! یا حتی برن چندتا شهرو تو شرق تصرف کنن یه کم آدم جزغاله کنن و یه چندتایی هم برده بزنن تو رگ! (نجات بدن یعنی!) تازه اینجوری پیش بینی کوایته هم درست از آب درمیاد! (برای سفر به غرب اول باید بری به شرق و این حرفا...)

 

البته از اونجایی که میرین در شرف جنگه منطقی تر به نظر میرسه که دنی فعلا بیخیال اژدها سواری دور دنیا بشه برگرده اوضاع شهرشو سرو سامون بده و دست گلایی که آب داده رو جمعشون کنه (ولی خداییش نه دنی و نه خود مارتین هیچ کدوم به رفتار منطقی شهرت ندارن!)

 

البته در حال حاضر از اونجایی که تعداد شخصیت های وستروسی حاضر در ایسوس از تعدا شخصیت های ساکن وستروس داره پیشی میگیره احتمالش میره که هرکدومشون سر از اینجور جاها دربیارن! (اگه سفر به اونجاها خطرناکم باشه اشکالی نداره، از لحاظ تعداد pov ماشاا... اصلا کمبود نداریم فوقش یکی دوتا دیگشونم به ادارد و کوئنتین مارتل ملحق میشن دیگه، در عوض کلی جاهای جدید رو میبینیم!)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@تالیسا : من برداشتم راه پر پیچ و خم رسیدن به Iron Throne هست و بس. چون واقعا فک نمیگنم جز ادیتورهای مارتین و شاید دو کارگردان سریال، کسی از قضیه خبر داشته باشه.

 

@رنلی : این که نقشه ها رو خود مارتین کشیده رو از کجا میدونی ؟ چون من یادمه فقط دو نفر از اعضای سایت اصلی وستروسن که توی کشیدن نقشه ها با مارتین همکاری میکنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
حالا همه این ها رو گفتم که بگم چه لزومی داره جاهایی تو نقشه ها باشن که حتی اسمی ازشون تو کتاب ها نیومده؟! من فکر میکنم این که مارتین الان (قبل از انتشار کتاب ششم) تصمیم گرفته این نقشه ها رو منتشر کنه، دلیل خاصی باید داشته باشه! یعنی ممکنه بعضی از شخصیت ها بخوان تو کتاب های بعدی سری به این سرزمین ها بزنن!

 

حدس خود من درباره دنریسه، مثلا ممکنه بعد این که دروگون کال ژاگو رو نوش جان کرد دنی سوارش بشه و باهم یه سر برن سواحل توریستی دریای یشم عشق و حال! یا حتی برن چندتا شهرو تو شرق تصرف کنن یه کم آدم جزغاله کنن و یه چندتایی هم برده بزنن تو رگ! (نجات بدن یعنی!) تازه اینجوری پیش بینی کوایته هم درست از آب درمیاد! (برای سفر به غرب اول باید بری به شرق و این حرفا...

 

من حدسم اینه که دنی کسیه که تمام دوتراک ها رو زیر یه کالاسار متحد میکنه (پیشگویی که راجع به پسر به دنیا نیومده اش شده بود) و خب ممکنه تعدادی از این کالاسارها در شرق باشن و اون مجبور باشه که بره به شرق.تو کتاب اول دنی وقتی به ویس دوتراک میرسه میگه که خیلی بزرگه چون پیرزن های دوش کالین پیش بینی کردن که روزی همه دوتراک ها به آغوش مادر برمی گردن بنابراین باید گنجایش همه رو داشته باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
@رنلی : این که نقشه ها رو خود مارتین کشیده رو از کجا میدونی ؟ چون من یادمه فقط دو نفر از اعضای سایت اصلی وستروسن که توی کشیدن نقشه ها با مارتین همکاری میکنن.

 

این نقشه ها جزو پک Lands Of Ice And Fire هستند، که نویسنده و طراحش خود مارتینه. و این که این نقشه ها تنها نقشه های اورجینال و official موجود هستند، بقیه نقشه ها حدس و گمان های طرفداران هستند و باهم دیگه هم تفاوت های خیلی زیادی دارند (به جز نقشه های موجود تو خود کتاب ها که اونا هم ناقصند، و فقط شامل وستروس، شهرهای آزاد و خلیج برده داران میشند) میتونید کمی سرچ کنید و توضیحاتی رو که مارتین درباره این نقشه ها داده رو بخونید.

ضمنا این LoIaF جزو کتاب های اثر جرج مارتین محسوب میشه، میتونید تو پیج ویکی پدیاش هم ببینید:

GRR Martin

Lands Of Ice And Fire - maps

 

این هم پیج این کتاب تو ویکی نغمه:

LoIaF

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دمت گرم. من خیلی نقشه ها رو چپ چپ نگاه میکردم چون همیشه فکر میکردم هر کی هرجور دوست داشته کشیده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کسی از دوستان میدونه حالا که جافری و تایون و کوان مردن سرسی الان چه مشکلاتی داره؟ منظورم اینه با وجود میس تایرل به عنوان دست پادشاه و مارجری به عنوان ملکه بازم می تونه اختیاراتش رو حفظ کنه یا نه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اقا این قضیه انتخاب قهرمان بین مارجری و سرسی چیه

سرسی بچه که بوده می ره به همراه دوستش پیش یه پیشگوی محلی به اسم مگی فراگ . این مگی فراگ آینده ی سرسی رو براش می گه . می گه که تو قراره ملکه بشی ولی آخرش یه ملکه جوان تر و زیباتر پیدا می شه و هر چی رو که برات عزیزه ازت می گیره . آخرش هم والانکار ( برادر کوچک تر ) می آد و با دستاش خفه ات می کنه .

نصف بیشتر دشمنی سرسی با تیریون سر همین پیش بینی بوده .

سرسی بر خلاف سنسا از مارجری خیلی می ترسه . مارجری تقریبا با خودش تمام های گاردن رو می آره دربار . خیلی از کسایی رو که به سرسی سر سپرده بودند به طرف خودش متمایل می کنه . ضمنا در موقع فرار تیریون یه سکه ی قدیمی از ریچ در محل جرم پیدا می شه .

سرسی برای این که خطر مارجری رو برای همیشه از بین ببره به یکی از کتل بلک ها می گه که با مارجری رابطه بر قرار کنه . ولی از آن جا که مارجری همیشه دور و برش پر از دوستاشه اسنی کتل بلک هیچ وقت نمی تونه به مارجری خیلی نزدیک بشه . جایزه ی این کار اسنی هم خود سرسی بوده .

سرسی هم در عوض به اسنی میگه بره به پیش سپتون اعظم و به رابطه نداشته با مارجری اعتراف کنه . پیشاپیش جایزه ی اسنی رو هم بهش اهدا می کنه .

روز دوشیزه بوده و مارجری خوشحال و خندان با دوستش می رن سپت که سپتون اعظم دستگیرش می کنه . سرسی متقلب می ره پیش سپتون و می گه من ناراحتم که مارجری عزیز رو دستگیر کردین . از مارجری هم دلجویی می کنه که مارجری بد و بیراه بهش می گه . آخرش هم به همراه سپتون می رن پیش کتل بلک که اون هم اسیر سپتون بوده . اسنی هم نامردی نمی کنه و اون جا همه چیز رو لو می ده و می گه من با این یکی ملکه خوابیدم نه اون یکی .

سرسی می آد در ره که دار و دسته ی سپتون می گیرنش . یه مدتی اسیر بود و آخرش از ترس سر به نیست شدن تامن در غیاب خودش می آد و به ارتباطش با برادران کتل بلک و لنسل اعتراف می کنه . از اون جا که این رابطه ها بعد مرگ رابرت بوده خطر مرگ رو برای سرسی نداره . تمام موهای سرسی رو می زنند و برهنه از سپت تا قصر از جلوی همه ی مردم عبورش می دن .

از طرفی متهم به رابطه ی زنا با جیمی هم هست که در زمان زنده بودن رابرت که اگه اون اثبات شه حکمش مرگه . برای اون جرمه قراره محاکمه با مبارزه برگزار شه .

مارجری چون شواهد زیادی علیهش نیست خیلی زیاد در خطر نیست . تنها یک نفر علیه مارجری اعتراف کرده که اون هم به علت شکنجه های کیبورن نیمه دیوانه شده .

 

سرسی برای این که مطمئن شه مارجری مطمئنا مجرم باقی می مونه می آد و شوالیه های گارد شاهی رو پخش می کنه . لوراس تایرل شدیدا زخمیه . جیمی در ریوررانه . بالون سوان رو می فرسته به دورن . اسموند کتل بلک هم برادر اسنی و نمی تونه برابرش قرار بگیره . بارس بلونت تو پایتخت می مونه که فکر کنم خود مارجری هم بهتر از اون بتونه از حیثیتش دفاع کنه .

از زمانی که پرنس ایمون شوالیه اژدها از حیثیت خواهرش در برابر اتهامات سر مورگیل دفاع کرده رسم شده که گارد شاهی قهرمان اعضای خاوناده سلطنتی باشه .

الان هم که خود سرسی متهمه سرسی اولش از جیمی می خواد که از ریورران بیاد و قهرمانش شه که چون جیمی محل سگ نمی ذاره بهش سرسی سر رابرت استرانگ رو قهرمان می کنه .

 

این سر رابرت استرانگ یه موجود زامبی ماننده که حاصل نکرومنسری کیبورن روی بدن گرگور کلگان هستش . سوگند سکوت خورده و همیشه در زره کامله .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این رو هم اضافه کنم که همین قدرت سپتون اعظم رو سرسی بهش داد . عده ی زیادی از مردم روستایی و سپتون های خرده پا ریختند توی پایتخت خواستار این بودند قدرت قدیمی هفت بهشون برگردونده بشه . سپتون اعظم جدید که خود و پیروانش رو گنجشک می نامید هم از تبرک دادن به تامن خودداری کرد .

سرسی به خیال خودش با یک تیر چند نشون زد . هم تبرک تامن رو می گرفت . هم بدهی دربار به سپت رو صاف کرد . هم جمعیتی که توی کوچه و خیابون های کینگزلندینگ ازدحام کرده بودند رو تخلیه کرد . در آخر هم این نیروی جدید می شد نیزه ای به سمت شاه استنیس .

 

به قول لیتل فینگر سرسی نمی دونه که حتی فروتن ترین لقمه ها هم می تونند از خودشون اراده داشته باشند و طبق نقشه ای که براشون می چینی حرکت نکنند .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

داخل کتاب نزاع شاهان یه جا واریس برای تیریون یه معما طرح میکنه در مورد یه شاه یه سپتون و یه تاجر که دور میز نشستن و یه سرباز روبروشونه و هرکدوم سعی میکنه اونو به خودش جلب کنه حالا ما ظاهرا سپتون اعظم رو داریم که وارد بازی قدرت شده از یه طرف ایلیریو رو داریم و لنیستر ها هم یه طرف.به نظرم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نه به اون صورت که فکر می کنین . این سپتون نقش بازی نمی کنه . حقیقتا به چیزی که می گه معتقده . قدرت رو برای خودش نمی خواد برای هفت می خواد . ولی در هر حال باز هم قدرت قابل توجهی به دست می آره . شخصیت جالبیه این سپتون . خودش و دار و دسته اش به عنوان اسپارو شناخته می شن . شعارشون هم اینه که ما گنجشکیم . گنجشک فراوان ترین و فروتن ترین بین پرنده هاست .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اوه یه چیز دیگه . بعد این که جمعیت ستون اول رو تو روز سفر میرسلا به دورن از اسب پایین آوردند و کشتند تیریون سپتون دوم رو انتخاب کرد . این سپتون دوم هم یک حیوان دست آموز بیشتر نبود ولی سرسی به وفاداریش مشکوک بود برای همین اسنی کتل بلک رو فرستاد تا سپتون رو بکشه . اسنی به این هم اعتراف کرده . سرسی بر خلاف مورد رابطه اش با کتل بلک ها در مورد این قضیه حاضز به اعتراف نشد . الان هم سر همین قضیه قهرمانش باید با اسنی بجنگه . البته یه طوریه که اگه قهرمان سرسی ( سر رابرت استرانگ ) اسنی رو شکست بده در دیدگاه همه سرسی در مورد اتهام رابطه اش با جیمی هم تبرئه می شه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه دار و دسته متعصب زیر نظر یه مرد متعصب تر . ولی فکر میکنم قدرتشون بعد از محاکمه سرسی بیشترم بشه،این سپتون اعظم چه برای خودش قدرت بخواد چه برای هفت داره جایگاه لنیستر ها رو تضعیف می کنه. به نظرت اسنی کتل بلک حریف رابرت استرانگ میشه؟!!‏

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ببینم لنیستر ها وتایرل ها ایا از ماجرای دنریس و اژدهاها خبر دارند درضمن میشه در مورد واکنش کوان به قضیه مارجری و سرسی هم بگید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@رندل تارلی :

من فکر نمیکنم Osney Kettleblack قرار باشه با Robert Strong بجنگه. یعنی Osney برای دفاع از خودش ممکنه بجنگه با "یکی" ولی مسئله اینه که Robert Strong باید در مقابل یکی که Cersei رو به این روز انداخته بجنگه و فکر میکنم یکی از Tyrell ها باشه.

 

@Six Path :

اشاره ای نمیشه ، ذره اشاره ای که میشه ، Pycell وسط نکاتی که به Small Council میگه ، به صورتی که اصن مهم جلوه نکنه میگه سه تا اژدها هم توی Essos وجود داره و یکی از اعضا هم میخنده به این قضیه و کلا" ماجرا فیصله پیدا میکنه. اگه دقیقتر مد نظرتون هست میتونم برم کتاب رو نگاه کنم ولی بیشتر از این اشاره ای نشده.

از اون طرف Kevan هم کاملا" خنثی باقی میمونه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مانوئل جان نا امیدم کردی . آمار غلط داری می دی .

تو کتاب 3 زمانی که تیریون تازه شرایطش طوری شده که می تونه تو کنسول کوچک شرکت کنه واریس به همه خبر می ده از این که یه کراکن توی جزایر ایبنسی ( فکر کنم ) به کشتی های صید نهنگ حمله کرده و یک اژدهای 3 سر تو کارت متولد شده که تایوین بهش می گه که من به کراکن و اژدها فارغ از تعداد سرش علاقه ندارنم و در مورد برادر زاده ام که تو حمله ی جمعیت گم شده اگه خبری داری بگو .

تو کتاب 5 دیگه تقریبا خواجه ی شیراز هم در مورد اژدها های دنریس شنیده .

تو فصل سر کوان داریم که این ها متوجه می شن که نیرویی که در گریفین روست و تارت پیاده شده متعلق به ایگان هستش . اون جا یکی می گه که این ایگان تقلبیه و فکر کنم پایسل می گه که اگه ایگان هم تقلبی باشه ما یه تارگرین دیگه داریم که باید درمورش نگران باشیم و در مورد اصلیتش هم کسی شکی نداره و اون دنریس استورم بورن هستش . به وضوح مشخصه که اخبار دنریس و 3 تا اژدها تا کینگز لندینگ رسیده .

خیلی قبل اون توی فصل داووس داریم زمانی که توی وایت هاربر می ره به یک مهمونخونه و در اون مردم عادی در مورد پرنسس تارگرن و اژدهاهاش صحبت می کنند که البته کسی دنریس رو به اسم درست نمی شناسه .

حتی توی فصل جان داریم که کنسول آیرن بانک براووس که اومده با کینگ استنیس مذاکره کنه به جان در مورد شایعه های وجود اژدها می گه که جان به شوخی می گه کاش اینجا زیر دیوار هم ما یه اژدها داشتیم تا گرممون کنه .

خیلی قبل تر توی کتاب 4 داریم که در الدتاون در مورد اژدها ها و دنریس صحبت می کنند .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ببخشید که ناامید شدی :دی

 

ولی حتی توی سیزن دو هم وریس به تیریون میگه راجع به اژدها ها. یعنی ار همون اول قضیه بر گسی پوشیده نیست. این کشتیرانا همه جوره خبرها رو میبرن میارن مخصوصا اونایی که با Slaver Bay معامله دارن.

 

اما شما یک جا رو توی متن به من نشون بده که یک نفر از اسمال کانسل یا اداره کننده های مملکت بر وجود سه تا اژدها اژدها اذعان کنن و یا اون سه تا رو تهدید بدونن. من که یادم نمیاد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نسل استارکها منقرض میشه اگر ریکان هم یک چیزیش بشه؟

 

جان که اسم پدرش را نداره! برندون هم که فکر نکنم بتونه کاری واسه بچه دار شدن کنه، راب هم که خدا بیامرزدش!

به نظر میرسه تنها دلیل وجود ریکان همین باشه! نام استارکها از بین نره کامل

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

Jon الان دیگه Jon Stark هست بر اساس وصیت نامه ی Robb. ضمن اینکه Bran کافیه دراز بکشه رو تخت، فکر نکنم دختری باشه که نخواد با یه همچین پسر اعجوبه و خارق العاده ای داستان پیاده کنه :دی ، هر کی هم بگه نه ، ادا داره در میاره . همه الان لنگ شوهرن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×