رفتن به مطلب
negar27

بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

بحث اپیزودیک قسمت سوم  

127 رای

  1. 1. به قسمت سوم فصل هشت مجموعه بازی تاج و تخت از یک تا ده چه نمره ای می دهید؟

    • 1
      4
    • 2
      4
    • 3
      0
    • 4
      0
    • 5
      2
    • 6
      3
    • 7
      9
    • 8
      12
    • 9
      30
    • 10
      63


Recommended Posts

من هر چقدر فکر میکنم‌نمیتونم قبول کنم که اینجوری قرار باشه به نقش نایت کینگ تو سریال پایان بدن!یعنی دقیقا همون چیزی ک سرسی گف عملی شد.پس اونهمه مانور روی دشمن اصلی دادن ک تو یه قسمت به فاک بره!!سم رف سیتادل کلی کتاب خوند ک فقط بیاد حرفا برنو درمورد پدرمادر جان تایید کنه!اونهمه هشدار شب طولانی و ترس از نایت کینگ!یا اصلن خود برن.یعنی فقط نایت کینگ‌اومد دنبالش چون حافطه دنیاس!خب خاطرات گدشته ک تو کتابخونه سیتادلم هس?واقعا اگه اینجوری ب این موضوع خاتمه بدن و اصلا گذشته ی نایت کینگ و کارای مرموز برن مشخص نشه و واقعا این قسمت پایان نایت کینگ بوده باشه ب نظرم هفت فصل مارو مسخره کردند!!!

 

ویرایش شده در توسط Hediekabiri

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 5 دقیقه قبل، Fateme گفته است :

کسایی که کتاب رو از سایت سفارش دادن جواب بدن که آیا ترجمه شدس یا زبان اصلیه؟؟؟ برام جالب شد که کتاب رو بخونم ^-^

دو نوع کتاب هست. یکی کتابهایی ک کامل ترجمه شده و در بازار موجوده ترجمه خانم خادم الرضا که اصلاااااااا خوب نیست پر از سانسور و تغییر لغات. ولی ترجمه های خانم مشیری و این سایت بسیار و مناسب هست اونا رو میتونید دانلود کنید چون رایگان گذاشتن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من هر چقدر فکر میکنم‌نمیتونم قبول کنم که اینجوری قرار باشه به نقش نایت کینگ تو سریال پایان بدن!یعنی دقیقا همون چیزی ک سرسی گف عملی شد.پس اونهمه مانور روی دشمن اصلی دادن ک تو یه قسمت به فاک بره!!سم رف سیتادل کلی کتاب خوند ک فقط بیاد حرفا برنو درمورد پدرمادر جان تایید کنه!اونهمه هشدار شب طولانی و ترس از نایت کینگ!یا اصلن خود برن.یعنی فقط نایت کینگ‌اومد دنبالش چون حافطه دنیاس!خب خاطرات گدشته ک تو کتابخونه سیتادلم هس?واقعا اگه اینجوری ب این موضوع خاتمه بدن و اصلا گذشته ی نایت کینگ و کارای مرموز برن مشخص نشه و واقعا این قسمت پایان نایت کینگ بوده باشه ب نظرم هفت فصل مارو مسخره کردند!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 21 دقیقه قبل، Daren گفته است :

شاه اعتمادش به دور وریاش بوده

واقعا نمیدونسته یکی ممکنه خودشو به ش برسونه که واقعا جای سوال داره که چجوری بهش رسید

شاه از حلقه جدا شده بود خیلی اروم اومده بود رسیده بود به برن پس اریا میتونسته با فاصله از بقیه بیاد به شاه برسه

وایت واکرا هم کر نبودن چون اریا تو کتابخونه با پرتاب یه کتاب گولشون زد وقتیم خارج شد با صدای بستن در رفتن دنبالش 

سریال برنو درست به ما معرفی نکرد که چطور با مرگش شب طولانی به وجود میاد ضعف بزرگ سریال و ماست مال کردن دوفصل آخرو قبول دارم 

واقعا من درک نمیکنم فراموشی مردم نسبت به تاریخ چند هزارسال پیش چه سودی برای شاه. داشته که من فکر نمی‌کنم شاه دوبال ایو جور فراموشی برای مردم بوده

اون میتونست با کشتن مردم و تبدیلشون حافظشونو پاک کنه نه با سوزوندن کتابا، کتابای خاک خورده بایگانی کتابای مردم فقیر کناب نخون 

این که میگن برن نقشه کشیده نظر و حدس مردمه

نبرد با ویسریون، اژدهای جان فقط گازش میگرفت و هیچ آتیشی درکار نبود منم دنبال آتیش بودم

اژدها فقط به فرمان دنریس با آتیش حمله میکنن وقتی شاهو سوزوند یا تو فصلای قبلی همیشه با دستور دنریس بوده.... 

سریال بشدت ماست مال شده فقط همینو قبول دارم

 

 

سلام دوست عزیز
اژدها با آتش نمیسوزه ک بخوان آتیش بازی راه بندازن تازه اینجوری ک جان میمرد!
آفرین کاملا با شما موافقم باریکلا که فکر میکنید، سوزوندن کتاب خونه سیتادل خیلی کار بیهوده ای هست. شما انسان ها رو بکش حالا هزاران کتابم ک باشه باشه وقتی کسی نیست بخونه چه فایده ای داره. تازه دوستان فک میکنن اون زمان مثه الان بوده و همه سواد داشتن کلا تعداد آدم هایی ک خواندن و نوشتن بلد هستن کمه و نیازی نبود شاه شب بره کتاب بسوزونه. در عوض برن کسی بود ک اگه زنده میموند میتونست کل اتفاقات گفته شده رو نشون بده و عملا همون حافظه جهان بودنش. برن قطعا خیلی چیزا رو نگفته تا الان.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از نظر جلوه های بصری و موسیقی متن واقعا فوق العاده بود ولی نحوه ی مرگ شاه شب اصلا جالب نبود که خب گفتنی ها رو دوستان گفتن

خیلی دوست داشتم بعد از این که برین تو قسمت قبل شوالیه شد تو این قسمت کشته میشد

این که کلا پیشگویی ازوراهایی رو نادیده گرفتن رو نپسندیدم چون در کتاب که خیلی روش مانور دادن و توی سریال هم ملیساندر بهش اشاره هایی داشت 

کلا دوست ندارم جان یا دنریس به تخت برسن چون شروع داستان با شورش رابرت و از بین رفتن ۲۸۲ سال حکومت سلسله ی تارگرین ها بود اگه قرار باشه اخر داستان هم دوباره تارگرین ها به قدرت برسن که دوباره مثل قبل میشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 8 دقیقه قبل، Hediekabiri گفته است :

من هر چقدر فکر میکنم‌نمیتونم قبول کنم که اینجوری قرار باشه به نقش نایت کینگ تو سریال پایان بدن!یعنی دقیقا همون چیزی ک سرسی گف عملی شد.پس اونهمه مانور روی دشمن اصلی دادن ک تو یه قسمت به فاک بره!!سم رف سیتادل کلی کتاب خوند ک فقط بیاد حرفا برنو درمورد پدرمادر جان تایید کنه!اونهمه هشدار شب طولانی و ترس از نایت کینگ!یا اصلن خود برن.یعنی فقط نایت کینگ‌اومد دنبالش چون حافطه دنیاس!خب خاطرات گدشته ک تو کتابخونه سیتادلم هس?واقعا اگه اینجوری ب این موضوع خاتمه بدن و اصلا گذشته ی نایت کینگ و کارای مرموز برن مشخص نشه و واقعا این قسمت پایان نایت کینگ بوده باشه ب نظرم هفت فصل مارو مسخره کردند!!!

 

آقا دشمن واقعی در سریال همون دعوای سر تاج و تخته نایت کینگ عاملی بود که باعث شد بزرگترین اتحاد وستروس رغم بخوره و به نظرم نقشش رو بازی کرد. دوتراکی ها و آنسالید و دنریس و اژدهاش + وحشی ها + شمالی ها + جیمی (که عشقش رو رها کرد) + سندور (که ب قول آریا فقط واسه خودش میجنگید) + ملیساندرا + نایت واچ
همه ی این ها فقط بخاطر نایت کینگ متحد شدن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 13 دقیقه قبل، توروس گفته است :

همه خسته نباشن.شر شاه شب که چه عرض کنم ،این شاه نصفه شب بود!  کنده شد
از همه ی اینا به کنار انصافا کسی برای این همه دوتراکی بدبخت دلش نسوخت؟  این بدبخت ها رو از یک قاره دیگه آورددن ،از علفزار بزرگ ، و در تاریکی بزرگ غرق کردن....  بهترین نیروی سوارکار که داشتیم به فنا رفت.
اصلا اینها فرمانده داشتن خیر سرشون. یکی مثل جورا دی اندال فرمانده شون بود.  اصلا تا حالا کدوم احمقی وینترفل رو ول کرده و به سمت شمال راست راستکی که شاه شب و اراذل و اوباشش تشریف دارند تخت گاز رفته؟
از من می پرسین یکی به خاطر سرسیِ ملعون! ه که دوتراکی ها اونجور قلع و قمع شون می کردن و البته بیشتر به این خاطر که بعد از پیروزی و سلامتی دوتراکی قرار بود چه قشقرقی توی کینگزلندینگ راه بیفته ....فکرشو بکنین...
اصلا بیشتر کار دی اند دی بود. دوتراکی ها رو دستشون می موند .   حالا آویژه ها بچه های خوبی اند و مشکل ایجاد نمی کنند!
با بقیه سریال هم فعلا کاری ندارم  فقط حیف زنده نبودم که دونداریون رو دوباره زنده  کنم.

حیف زنده نبودی !دلم از همه بیشتر برای دونداریون سوخت!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بعد از ۵ بار دیدن قسمت سوم با دقت بیشتر و خوندن نظرات و نقل قول های عزیزان به نتیجه خوبی رسيدم 
نتیجه ای که در مورد بهترین کسی که برای کشتن نایت کینگ میتونه انتخاب بشه و این اتفاق توسط اریا بیوفته 
تو این متن یه سری تحلیل هست که میگم براتون 
شاید کارشناسانه نباشه ولی فکر کردم شاید بدربخور باشه 
این نظرات من در مورد اشخاصی که فکر میکردیم شاید بهترین کس برای کشتن نایت کینگ با توجه به اسطوره ها و روایت هایی که با توجه به ازرو اهای یا پرنس/پرنسس موعود باشه که برای کشتن نایت کینگ مناسب بودن 

جان اسنو : هميشه شخصیتی رک و بدون دوزو کلک داشته و داره و هیچ وقت نتونست تو سریال حقه یا کلکی برای پیروزی تو جنگ یا گفتن حرفاش برای حل مشکل داشته باشه 
شخصیت جان همیشه رک و راست بوده و حتی در جنگ ها از حق و کلک برای پیروزی استفاده نکرد . جان اسنو ادمی بود که حرفش رو به صراحت زده حتی دربرابر سرسی که به چه کسی وفاداره 
جان اسنو تو جنگ هم همیشه مردانه جنگیدن در برابر برزگترین دشمنا رو انتخاب کرد 
تو هاردهوم جای فرار کردن با ادر ها روبه رو شد 
تو جنگ حرامزاده ها به رمزی پیشنهاد جنگ تن به تن داد 
جان اسنو هیچ تاکتی جز روبرو شدن مستقیم با دشمن اصلی تا این قسمت نداشت و تو جنگ با نایت کینگ هم خواست همون روش رو پيشه کنه که نایت کینگ به صورت غیر مستقیم گفت من برای تو وقت ندارم تورو با مردگان تنها ميذارم یا به عنوانی با لشکرم ( همون کاری که رمزی بولتون کرد ) . پس جان تا اینجا کسی نبود که نقش قهرمان مارو بازی کنه تا نایت کینگ رو بکشه !!

دنریس : دنریس هميشه کسی بوده که اتاق فکرش کسای دیگه بودن برای چیدن استراتژی برای برد بر دشمن 
از تیویین گرفته تا سر جوراه ....
بعد از مشاوره این افراد اون با ارتشش و همچنین اژده هاش شروع میکرد به انجام حمله و استراتژی 
ارتش مردگان حریف مقابل ارتش دوتراکی و انسالید ها بودن و حتی هر دو اژدهاهای دنریس هم جزوی از این قسمت حساب میشدن و در اخر اگر کل گیم اف ترونز رو تگاه کنیم دنریس هم نقشی از ارتش رو بازی کرده نه کسی که قاتل نایت کینگ باشه 

اریا : اریا تنها کسی بود که بعد از ان همه مشکلات خودش رو شناخت که باید خودش با مشکلات بزرگ رودرشو اماده بشه و باهاشون بجنگه و پیروز بیرون بیاد 
اون هرگونه تعلیمی که باید رو دید ، هر کاری که باعث بشه تا کسی بشه که در برابر بزرگترین مشکلات استارک ها و کسانی که روزی در خق این خاندان نامردی کردن و خنجر از پشت زدن و یا در ادامه میخوان این خاندان رو اذیت کنن  تعلیم دید 
به نظر من نایت کینگ با توجه با چندبار رودررو شدن با جان اسنو و دنریس و دیگر بازیگران اين سریال به این نتیجه رسيده بود که هرچند اونا خوب هستن و باعث مشکلاتی برای نایت کینگ و ارتشش شدن ولی بازم هدف ساده ای میان براش تا اینکه بخواد وقتش رو برای اونا و حتی اژده ها صرف کنه برای همین در طول این اپیزود دیدیم که حتی ادر ها هم دخالتی نکردن برای رویارویی با این ادم ها 
امااااااااا ، امااا اریا تنها شخصی بود که به نظر من برای نایت کینگ ناشناخته و همینطور گمنام بود و حتی از استعداد این شخصیت در جنگ بی خبر بود و یا اگرم چیزی میدونست خیلی کم و محدود بود 
اریا با حرکتی اخر انجام داد ، تمام حدس هایی که نایت کینگ از نفری که قراره بش مستقیم حمله کنه و اون رو از بین ببره هیچ خبری نداشت 

برگردیم به سکانس رسيدن نایت کینگ به برن . برن با اعتماد خاصی بدور از ترس و اضطراب به چهره نایت کینگ نگاه میکنه ( اول صورت بعد قلب نایت کینگ دوباره همين نگاه از قلب به سر نگاه میکنه ) 
اریا از بین ادر ها به سمت نایت کینگ میدوه و با پرش سعی میکنه به قسمت بالا تنه و سر نایت کینگ برسه 
اینجا ادم با خودش فکر میکنه برای کشتن نایت کینگ فقط فرو کردن قسمتی از دراگون گلاس یا خنجر کافیه و سر هم ساده ترینه 
اما نایت کینگ متوجه حضور شخصی حز مردگان تو پشتش میشه و سعی میکنه جلوش رو بگیره و تا جایی هم موفق میشه 
با دست چپ دستی که خنجر به دسته و به سمت سر نایت کینگه رو ميگيره و با دست دیگه اش گلوی اریارو 
اما اينجا همون جاایی که جلوتر بتون گفتم شناخت محدود نایت کینگ نسبت به اریا و استعدادش 
دست راست اریا خالیه ، اریا خنجر رو ول میکنه و با دست راستش میگیره 
نگاه متعجب نایت کینگ به اریا و خنجری که داره میوفته 
و اریا اون رو میگیره و ضربه اش رو میزنه درست به قلب 
همون جایی که برن حالا با کلک و حقه که ( اول به سر نایت کینگ بعد قلبش و برعکس نگاه میکنه انگار که اون رو تو نگاهش فریب میده میگه به سرش حمله کنیم بعد میگه نه قلبش ، بعد میگه نه قلبش نه / اررررررره همونجا ولی به سرش خیز بردار ) نگاه میکنه و یه جورایی به اریا الهام کرده برای همین نایت کینگ فریب خورد 
و هیچ کسی جز اریا نمیتونس این استعداد و کلک رو اجرا کنه 
نمونش مبارزه با برین از تارت 
امیدوارم خوشتون اومده باشه دوستان !! 
نظرتون رو بگید حتما 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 4 دقیقه قبل، ashkan.ghf گفته است :

سلام دوست عزیز
اژدها با آتش نمیسوزه ک بخوان آتیش بازی راه بندازن تازه اینجوری ک جان میمرد!
آفرین کاملا با شما موافقم باریکلا که فکر میکنید، سوزوندن کتاب خونه سیتادل خیلی کار بیهوده ای هست. شما انسان ها رو بکش حالا هزاران کتابم ک باشه باشه وقتی کسی نیست بخونه چه فایده ای داره. تازه دوستان فک میکنن اون زمان مثه الان بوده و همه سواد داشتن کلا تعداد آدم هایی ک خواندن و نوشتن بلد هستن کمه و نیازی نبود شاه شب بره کتاب بسوزونه. در عوض برن کسی بود ک اگه زنده میموند میتونست کل اتفاقات گفته شده رو نشون بده و عملا همون حافظه جهان بودنش. برن قطعا خیلی چیزا رو نگفته تا الان.

مسئله اینجاست مردم اصن از وجود کلاغ سه چشم اطلاعی نداشتن که بخوان از خاطراتش استفاده کنن

در 5 دقیقه قبل، great tom hanks گفته است :

از نظر جلوه های بصری و موسیقی متن واقعا فوق العاده بود ولی نحوه ی مرگ شاه شب اصلا جالب نبود که خب گفتنی ها رو دوستان گفتن

خیلی دوست داشتم بعد از این که برین تو قسمت قبل شوالیه شد تو این قسمت کشته میشد

این که کلا پیشگویی ازوراهایی رو نادیده گرفتن رو نپسندیدم چون در کتاب که خیلی روش مانور دادن و توی سریال هم ملیساندر بهش اشاره هایی داشت 

کلا دوست ندارم جان یا دنریس به تخت برسن چون شروع داستان با شورش رابرت و از بین رفتن ۲۸۲ سال حکومت سلسله ی تارگرین ها بود اگه قرار باشه اخر داستان هم دوباره تارگرین ها به قدرت برسن که دوباره مثل قبل میشه

آره دقیقا. اصن موضوع آزورآهای رو که کنار بزاریم. در خود سریال مگه ملیساندر مرتب نمیگفت پرنس وعده داده شده. و در دیدار دنریس مگه دوباره دربارش نگفت

خب آریا هیچ چیش به پرنس موعود نمیخورد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 5 دقیقه قبل، ashkan.ghf گفته است :

آقا دشمن واقعی در سریال همون دعوای سر تاج و تخته نایت کینگ عاملی بود که باعث شد بزرگترین اتحاد وستروس رغم بخوره و به نظرم نقشش رو بازی کرد. دوتراکی ها و آنسالید و دنریس و اژدهاش + وحشی ها + شمالی ها + جیمی (که عشقش رو رها کرد) + سندور (که ب قول آریا فقط واسه خودش میجنگید) + ملیساندرا + نایت واچ
همه ی این ها فقط بخاطر نایت کینگ متحد شدن.

جدای از تمام بحث هایی که سر کشته شدن نایت کینگ به وجود اومد .دقت کردین برای اولین باره توی این هشت فصل که ظاهرا تمام نیروهایی پراکنده ی نسبتا خوب کنار هم جمع شدن و اون طرف هم یه شیاد(یورون) و یه خودخواه تو یه جبهه اند .البته هیچ خوب و بد مطلقی توی سریال وجود نداره و همه انگیزه هایی برای کارهاشون دارن(جز انگیزه ی مبهم شاه شب) و البته که دنریس میتونه آدم بده جدید باشه اما بیشتر به نظرم یه بچه ی لجبازه که اسباب بازیش رو ازش گرفتن(تاج و تخت) و شاید سرعقل بیاد در ادامه =تمام این جبهه برای زندگان جنگیدند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آریا خنجر والریایی رو به سانسا نمیده دوستان یه دراگون‌گلس بهش داد اونجا که سانسا و تیریون دارن آماده مرگ میشن هم مشخص بود سانسا دستش دراگون‌گلس بود.

 

بعدشم دقیقاً همون موقع که ملیساندر اومد نگاهش به آریا اهمیت آریا رو نشون داد اون چشم تو چشم شدنشون خیلی خوب بود... توی داخل قلعه هم مشخص بود ملیساندر از ناکجاآباد پیداش نشده و منتظر آریا بود تا بهش روحیه بده من ازینکه آریا نایت کینگ رو کشت نه سورپرایز شدم نه ناراحتم چون تا آخرین لحظه که خنجر از دستش افتاد اونقدری شوکه و ناامید بودم که عروسی خونین یا مرگ جان شوکه ام نکرد مخصوصاً که با وجود اون ویسریونِ وحشی جان اینجا عملاً محکوم شده بود به مرگ حتی قبلشم توی نبرد اژدهایان ویسریون فقط میخواست جان رو یه لقمه بکنه حتی شنل گرگ جان رو تونست با دندوناش بگیره و براش مهم نبود که ریگال نصف صورتشو از جا کند!!

شاید اگه بعد از دقیقه 54 یکم بیشتر آریا رو نشون میدادن که کجا میره و چیکار می‌کنه بقیه دوستان تا حدودی قانع میشدن ولی خب میخواستن بزارنش آخر تا غافلگیر کننده باشه که نمیشه سرزنششون کرد، ولی انصاف داشته باشیم بازم الکی نبود کشتن نایت کینگ عملاً گردن آریا رو گرفته بود و داشت میشکوندش اون صدای زره آریا منو یاد لیدی مورمونت انداخت فکر کردم همه چی تموم شد...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

با توجه به فداکاری که دنریس برای مردم وستروس انجام داد و نزدیک خودش و اژدهاشو به فنا بده. و تقریبا کل ارتشش رو از دست داد.

دیگه سخت هست بهش بگم آدم بده. با وجودی که قبلا اصلا طرفدارش نبودم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 17 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

مسئله اینجاست مردم اصن از وجود کلاغ سه چشم اطلاعی نداشتن که بخوان از خاطراتش استفاده کنن

آره دقیقا. اصن موضوع آزورآهای رو که کنار بزاریم. در خود سریال مگه ملیساندر مرتب نمیگفت پرنس وعده داده شده. و در دیدار دنریس مگه دوباره دربارش نگفت

خب آریا هیچ چیش به پرنس موعود نمیخورد

بله حرف حساب جواب نداره این موضوع حافظه جهان زیاد خوب از آب درنیومده !!!
در مورد پرنس وعده داده شده هم فک کنم با جداشدن سریال از کتاب موضوعش رو باید کلا کنار رفته بدونیم. در کتاب خیلی تئوری واسه این موضوع هست ولی سریال گویا گذاشته ش کنار.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 22 دقیقه قبل، ashkan.ghf گفته است :

سلام دوست عزیز
اژدها با آتش نمیسوزه ک بخوان آتیش بازی راه بندازن تازه اینجوری ک جان میمرد!
آفرین کاملا با شما موافقم باریکلا که فکر میکنید، سوزوندن کتاب خونه سیتادل خیلی کار بیهوده ای هست. شما انسان ها رو بکش حالا هزاران کتابم ک باشه باشه وقتی کسی نیست بخونه چه فایده ای داره. تازه دوستان فک میکنن اون زمان مثه الان بوده و همه سواد داشتن کلا تعداد آدم هایی ک خواندن و نوشتن بلد هستن کمه و نیازی نبود شاه شب بره کتاب بسوزونه. در عوض برن کسی بود ک اگه زنده میموند میتونست کل اتفاقات گفته شده رو نشون بده و عملا همون حافظه جهان بودنش. برن قطعا خیلی چیزا رو نگفته تا الان.

راستش من متوجه نمیشم حافظه جهان یعنی چی؟ به چه کاری میاد؟ اینم چیزی بود که تو قسمت قبل خیلی سرسری ازش رد شدن. برای هزاران سال مردم داستانها و افسانه هاشون رو نسل به نسل و سینه به سینه منتقل کردند و زندگیشون رو ادامه دادند بدون اینکه کلاغ سه چشمی بیاد براشون بره روی منبر و خاطره تعریف کنه. اگر برن در اون صحنه دروغ نگفته باشه (برای رسیدن به منظوری خاص)، کل ماجرا مسخره به نظر میاد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 10 دقیقه قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

جدای از تمام بحث هایی که سر کشته شدن نایت کینگ به وجود اومد .دقت کردین برای اولین باره توی این هشت فصل که ظاهرا تمام نیروهایی پراکنده ی نسبتا خوب کنار هم جمع شدن و اون طرف هم یه شیاد(یورون) و یه خودخواه تو یه جبهه اند .البته هیچ خوب و بد مطلقی توی سریال وجود نداره و همه انگیزه هایی برای کارهاشون دارن(جز انگیزه ی مبهم شاه شب) و البته که دنریس میتونه آدم بده جدید باشه اما بیشتر به نظرم یه بچه ی لجبازه که اسباب بازیش رو ازش گرفتن(تاج و تخت) و شاید سرعقل بیاد در ادامه =تمام این جبهه برای زندگان جنگیدند.

بله موافقم و حس میکنم یورون و سرسی جفتشون بهم اعتماد ندارن هر دو پتانسیل دارن بعد از جنگ اون یکی رو سر به نیست کنن.

در 1 دقیقه قبل، Dawn گفته است :

راستش من متوجه نمیشم حافظه جهان یعنی چی؟ به چه کاری میاد؟ اینم چیزی بود که تو قسمت قبل خیلی سرسری ازش رد شدن. برای هزاران سال مردم داستانها و افسانه هاشون رو نسل به نسل و سینه به سینه منتقل کردند و زندگیشون رو ادامه دادند بدون اینکه کلاغ سه چشمی بیاد براشون بره روی منبر و خاطره تعریف کنه. اگر برن در اون صحنه دروغ نگفته باشه (برای رسیدن به منظوری خاص)، کل ماجرا مسخره به نظر میاد.

اره ای کاش برن دروغ گفته باشه. نقل گذشته هم اشاره خوبی کردید جالبه با اینکه برای بچه ها این قصه ها تعریف میشده هیچ کس اینا رو باور نمیکرده. البته در شمال یکم اوضاع فرق داره و این جمله ی the north remembers رو ممکنه به همین ربط بدن و خلاص کنن خودشون رو!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 2 دقیقه قبل، cancer گفته است :

آریا خنجر والریایی رو به سانسا نمیده دوستان یه دراگون‌گلس بهش داد اونجا که سانسا و تیریون دارن آماده مرگ میشن هم مشخص بود سانسا دستش دراگون‌گلس بود.

 

بعدشم دقیقاً همون موقع که ملیساندر اومد نگاهش به آریا اهمیت آریا رو نشون داد اون چشم تو چشم شدنشون خیلی خوب بود... توی داخل قلعه هم مشخص بود ملیساندر از ناکجاآباد پیداش نشده و منتظر آریا بود تا بهش روحیه بده من ازینکه آریا نایت کینگ رو کشت نه سورپرایز شدم نه ناراحتم چون تا آخرین لحظه که خنجر از دستش افتاد اونقدری شوکه و ناامید بودم که عروسی خونین یا مرگ جان شوکه ام نکرد مخصوصاً که با وجود اون ویسریونِ وحشی جان اینجا عملاً محکوم شده بود به مرگ حتی قبلشم توی نبرد اژدهایان ویسریون فقط میخواست جان رو یه لقمه بکنه حتی شنل گرگ جان رو تونست با دندوناش بگیره و براش مهم نبود که ریگال نصف صورتشو از جا کند!!

شاید اگه بعد از دقیقه 54 یکم بیشتر آریا رو نشون میدادن که کجا میره و چیکار می‌کنه بقیه دوستان تا حدودی قانع میشدن ولی خب میخواستن بزارنش آخر تا غافلگیر کننده باشه که نمیشه سرزنششون کرد، ولی انصاف داشته باشیم بازم الکی نبود کشتن نایت کینگ عملاً گردن آریا رو گرفته بود و داشت میشکوندش اون صدای زره آریا منو یاد لیدی مورمونت انداخت فکر کردم همه چی تموم شد...

اتفاقا من هم از کشتن نایت کینگ توسط آریا راضیم دنریس جان و تئون هر سه شانس کشتن شاه رو داشتن ولی فرصت رو از دست دادن

موقع رستاخیز جنازه ها جان میتونست شمشیرشو پرتاب کنه سمت نایت کینگ مطمئن باشید اگه این کارو میکرد ضدحال تر از این سناریوی فعلی میشد

در 4 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

با توجه به فداکاری که دنریس برای مردم وستروس انجام داد و نزدیک خودش و اژدهاشو به فنا بده. و تقریبا کل ارتشش رو از دست داد.

دیگه سخت هست بهش بگم آدم بده. با وجودی که قبلا اصلا طرفدارش نبودم

دنریس خیلی خوب بود امیدوار شدم بهش برخلاف سانسا که ازش بدم اومد دختره میبینه بدون اژدهای دنریس هیچ ...نیستن باز داشت چرت میگفت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 22 دقیقه قبل، mehdi342 گفته است :

بعد از ۵ بار دیدن قسمت سوم با دقت بیشتر و خوندن نظرات و نقل قول های عزیزان به نتیجه خوبی رسيدم 
نتیجه ای که در مورد بهترین کسی که برای کشتن نایت کینگ میتونه انتخاب بشه و این اتفاق توسط اریا بیوفته 
تو این متن یه سری تحلیل هست که میگم براتون 
شاید کارشناسانه نباشه ولی فکر کردم شاید بدربخور باشه 
این نظرات من در مورد اشخاصی که فکر میکردیم شاید بهترین کس برای کشتن نایت کینگ با توجه به اسطوره ها و روایت هایی که با توجه به ازرو اهای یا پرنس/پرنسس موعود باشه که برای کشتن نایت کینگ مناسب بودن 

جان اسنو : هميشه شخصیتی رک و بدون دوزو کلک داشته و داره و هیچ وقت نتونست تو سریال حقه یا کلکی برای پیروزی تو جنگ یا گفتن حرفاش برای حل مشکل داشته باشه 
شخصیت جان همیشه رک و راست بوده و حتی در جنگ ها از حق و کلک برای پیروزی استفاده نکرد . جان اسنو ادمی بود که حرفش رو به صراحت زده حتی دربرابر سرسی که به چه کسی وفاداره 
جان اسنو تو جنگ هم همیشه مردانه جنگیدن در برابر برزگترین دشمنا رو انتخاب کرد 
تو هاردهوم جای فرار کردن با ادر ها روبه رو شد 
تو جنگ حرامزاده ها به رمزی پیشنهاد جنگ تن به تن داد 
جان اسنو هیچ تاکتی جز روبرو شدن مستقیم با دشمن اصلی تا این قسمت نداشت و تو جنگ با نایت کینگ هم خواست همون روش رو پيشه کنه که نایت کینگ به صورت غیر مستقیم گفت من برای تو وقت ندارم تورو با مردگان تنها ميذارم یا به عنوانی با لشکرم ( همون کاری که رمزی بولتون کرد ) . پس جان تا اینجا کسی نبود که نقش قهرمان مارو بازی کنه تا نایت کینگ رو بکشه !!

دنریس : دنریس هميشه کسی بوده که اتاق فکرش کسای دیگه بودن برای چیدن استراتژی برای برد بر دشمن 
از تیویین گرفته تا سر جوراه ....
بعد از مشاوره این افراد اون با ارتشش و همچنین اژده هاش شروع میکرد به انجام حمله و استراتژی 
ارتش مردگان حریف مقابل ارتش دوتراکی و انسالید ها بودن و حتی هر دو اژدهاهای دنریس هم جزوی از این قسمت حساب میشدن و در اخر اگر کل گیم اف ترونز رو تگاه کنیم دنریس هم نقشی از ارتش رو بازی کرده نه کسی که قاتل نایت کینگ باشه 

اریا : اریا تنها کسی بود که بعد از ان همه مشکلات خودش رو شناخت که باید خودش با مشکلات بزرگ رودرشو اماده بشه و باهاشون بجنگه و پیروز بیرون بیاد 
اون هرگونه تعلیمی که باید رو دید ، هر کاری که باعث بشه تا کسی بشه که در برابر بزرگترین مشکلات استارک ها و کسانی که روزی در خق این خاندان نامردی کردن و خنجر از پشت زدن و یا در ادامه میخوان این خاندان رو اذیت کنن  تعلیم دید 
به نظر من نایت کینگ با توجه با چندبار رودررو شدن با جان اسنو و دنریس و دیگر بازیگران اين سریال به این نتیجه رسيده بود که هرچند اونا خوب هستن و باعث مشکلاتی برای نایت کینگ و ارتشش شدن ولی بازم هدف ساده ای میان براش تا اینکه بخواد وقتش رو برای اونا و حتی اژده ها صرف کنه برای همین در طول این اپیزود دیدیم که حتی ادر ها هم دخالتی نکردن برای رویارویی با این ادم ها 
امااااااااا ، امااا اریا تنها شخصی بود که به نظر من برای نایت کینگ ناشناخته و همینطور گمنام بود و حتی از استعداد این شخصیت در جنگ بی خبر بود و یا اگرم چیزی میدونست خیلی کم و محدود بود 
اریا با حرکتی اخر انجام داد ، تمام حدس هایی که نایت کینگ از نفری که قراره بش مستقیم حمله کنه و اون رو از بین ببره هیچ خبری نداشت 

برگردیم به سکانس رسيدن نایت کینگ به برن . برن با اعتماد خاصی بدور از ترس و اضطراب به چهره نایت کینگ نگاه میکنه ( اول صورت بعد قلب نایت کینگ دوباره همين نگاه از قلب به سر نگاه میکنه ) 
اریا از بین ادر ها به سمت نایت کینگ میدوه و با پرش سعی میکنه به قسمت بالا تنه و سر نایت کینگ برسه 
اینجا ادم با خودش فکر میکنه برای کشتن نایت کینگ فقط فرو کردن قسمتی از دراگون گلاس یا خنجر کافیه و سر هم ساده ترینه 
اما نایت کینگ متوجه حضور شخصی حز مردگان تو پشتش میشه و سعی میکنه جلوش رو بگیره و تا جایی هم موفق میشه 
با دست چپ دستی که خنجر به دسته و به سمت سر نایت کینگه رو ميگيره و با دست دیگه اش گلوی اریارو 
اما اينجا همون جاایی که جلوتر بتون گفتم شناخت محدود نایت کینگ نسبت به اریا و استعدادش 
دست راست اریا خالیه ، اریا خنجر رو ول میکنه و با دست راستش میگیره 
نگاه متعجب نایت کینگ به اریا و خنجری که داره میوفته 
و اریا اون رو میگیره و ضربه اش رو میزنه درست به قلب 
همون جایی که برن حالا با کلک و حقه که ( اول به سر نایت کینگ بعد قلبش و برعکس نگاه میکنه انگار که اون رو تو نگاهش فریب میده میگه به سرش حمله کنیم بعد میگه نه قلبش ، بعد میگه نه قلبش نه / اررررررره همونجا ولی به سرش خیز بردار ) نگاه میکنه و یه جورایی به اریا الهام کرده برای همین نایت کینگ فریب خورد 
و هیچ کسی جز اریا نمیتونس این استعداد و کلک رو اجرا کنه 
نمونش مبارزه با برین از تارت 
امیدوارم خوشتون اومده باشه دوستان !! 
نظرتون رو بگید حتما 

دقیقا همین عنصر ناشناخته بودن آریا بود که نایت کینگ رو غافلگیر کرد بلاخره مارتین و فیلمنامه نویس‌های سریال الکی نمیان اون همه زمان به آریا اختصاص بدن توی داستان که.. اون مدتی که توی ریورلندز بود حالا بگیم جنبه‌ی درام داشته دیگه ازون به بعد و همراه شدنش با سندور کلگین یا جاکن هاگار به هیچ وجه بی دلیل نبوده حتی رفتنش به براووس و اون همه پرداختن به داستان آریا توی براووس صدرصد به خاطر برجسته بودن کاراکترش بوده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در ۱ ساعت قبل، ashkan.ghf گفته است :

پاسخ خوبی بود:))))))))))) البته منم قصد جسارت ندارم.

سلاح جدید آریا درگون گلس بود وقتی آتش اژدها نایت کینگ رو نکشه احتمالا درگون گلس هم نمیکشه پس سلاح جدید آریا بعید بود نایت کنیگ رو بکشه. چهره هم توی اون جنگی ک هر ثانیه یکی میاد سمتت، نمیشه نشست پوست کند و جادوش کرد و شکل اونا رو گرفت. ولی برن واقعا مشکوکه.

چرا با دراگون گلس هم از بین میرفت .

وایت ها با اتش (هر اتشی) و هر سلاحی از بین میرن و فکر کنم کشتنشون با دراگون گلس برای اینه که دیگه زنده نشن

وایت واکر ها هم فقط با والرین استیل و دراگون گلس . خوب نایت کینگ وایت واکره دیگه . جایی ندیدیم وایت واکرها با اتش اژدها کشته بشن .

در 27 دقیقه قبل، توروس گفته است :

همه خسته نباشن.شر شاه شب که چه عرض کنم ،این شاه نصفه شب بود!  کنده شد
از همه ی اینا به کنار انصافا کسی برای این همه دوتراکی بدبخت دلش نسوخت؟  این بدبخت ها رو از یک قاره دیگه آورددن ،از علفزار بزرگ ، و در تاریکی بزرگ غرق کردن....  بهترین نیروی سوارکار که داشتیم به فنا رفت.
اصلا اینها فرمانده داشتن خیر سرشون. یکی مثل جورا دی اندال فرمانده شون بود.  اصلا تا حالا کدوم احمقی وینترفل رو ول کرده و به سمت شمال راست راستکی که شاه شب و اراذل و اوباشش تشریف دارند تخت گاز رفته؟
از من می پرسین یکی به خاطر سرسیِ ملعون! ه که دوتراکی ها اونجور قلع و قمع شون می کردن و البته بیشتر به این خاطر که بعد از پیروزی و سلامتی دوتراکی قرار بود چه قشقرقی توی کینگزلندینگ راه بیفته ....فکرشو بکنین...
اصلا بیشتر کار دی اند دی بود. دوتراکی ها رو دستشون می موند .   حالا آویژه ها بچه های خوبی اند و مشکل ایجاد نمی کنند!
با بقیه سریال هم فعلا کاری ندارم  فقط حیف زنده نبودم که دونداریون رو دوباره زنده  کنم.

در مورد حمله دوتراکی ها

دوتراکی ها اصولا سواره نظام سبک هستن و باید حتی در حالت دفاع هم اول به دشمن یورش ببرن در غیر این صورت دچار بی نظمی میشن و امتیاز شارژ و حمله رو از دست میدن موقع دفاع . پس بهترین استفاده شون اینه اول به پیاده نظام دشمن حمله کنن و برعکس استراتژی خوبیه علیه پیاده نظام زامبی واری مثل وایت ها . ولی تعدادشون قابل قیاس نبود که از بین رفتن . 

ارتش دوتراکی ها = 10 هزار نفر حدودا

ارتش وایت ها = 130 هزار نفر حدودا

 

وقتی هم ملی شمشیرهاشون رو اتش زد چون دوتراکی ها خیلی خرافاتی هستن به اصطلاح شور و هیجانشون برای جنگ چند برابر شد و حالا یا فرمانده شون (جورا) هم مثل اون اسیر هیجان شد یا خودسرانه به دشمن یورش بردن که به هر حال فرقی نمیکرد و کارگردان به زیبایی صحنه خوفناک رسیدن ارتش وایت ها از دل تاریکی رو به تصویر کشید

در 2 دقیقه قبل، cancer گفته است :

دقیقا همین عنصر ناشناخته بودن آریا بود که نایت کینگ رو غافلگیر کرد بلاخره مارتین و فیلمنامه نویس‌های سریال الکی نمیان اون همه زمان به آریا اختصاص بدن توی داستان که.. اون مدتی که توی ریورلندز بود حالا بگیم جنبه‌ی درام داشته دیگه ازون به بعد و همراه شدنش با سندور کلگین یا جاکن هاگار به هیچ وجه بی دلیل نبوده حتی رفتنش به براووس و اون همه پرداختن به داستان آریا توی براووس صدرصد به خاطر برجسته بودن کاراکترش بوده

من همیشه میخواستم فلسفه اریا واسه سرسی باشه نه کشتن نایت کینگ که باید کار ازوراهای میبود به نظرم .

البتع احتمالا اریا واسه سرسی هم بره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 32 دقیقه قبل، ashkan.ghf گفته است :

آقا دشمن واقعی در سریال همون دعوای سر تاج و تخته نایت کینگ عاملی بود که باعث شد بزرگترین اتحاد وستروس رغم بخوره و به نظرم نقشش رو بازی کرد. دوتراکی ها و آنسالید و دنریس و اژدهاش + وحشی ها + شمالی ها + جیمی (که عشقش رو رها کرد) + سندور (که ب قول آریا فقط واسه خودش میجنگید) + ملیساندرا + نایت واچ
همه ی این ها فقط بخاطر نایت کینگ متحد شدن.

دشمن واقعی ک میگم از نطر خودم نیست.تو سریال خیلی بهش اشاره داشتن.ک دشمن واقعی ما مرگه.خیلی مانور دادن روش.خیلی بزرگش کردن.تز نایت کینگ ی غول ساختن و اون غولو تو یه قسمت کشتنش!!!ب نظرم خیلی فانتزی بود و خیلی گنگ و مضحک میشه اگه واقعا این پایان نایت کینگ و برن باشه.برن رو ب این خاطر میگم که هدف وجودیش در سریال به خاطر جنگ با مردگان بود.ولی جالبه ما هیچ تلاشیم ازش جز وارگ در کلاغ ندیدیم تو این قسمت!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 20 دقیقه قبل، وایت ولف گفته است :

اتفاقا من هم از کشتن نایت کینگ توسط آریا راضیم دنریس جان و تئون هر سه شانس کشتن شاه رو داشتن ولی فرصت رو از دست دادن

موقع رستاخیز جنازه ها جان میتونست شمشیرشو پرتاب کنه سمت نایت کینگ مطمئن باشید اگه این کارو میکرد ضدحال تر از این سناریوی فعلی میشد

دنریس خیلی خوب بود امیدوار شدم بهش برخلاف سانسا که ازش بدم اومد دختره میبینه بدون اژدهای دنریس هیچ ...نیستن باز داشت چرت میگفت

اصلا تو ببین تیون رو چجوری تارومار کرد با سرنیزه خودش زد جرش داد بعد دوستان میگن یکی چیزی سمتش پرتاب میکرد یا از رو اژدها میپرید روش واقعا رو چه حسابی میگن این حرفارو نایت کینگ حتی آریا رو که میتونه اونقدر یواشکی به هرجایی بره رو تونست تشخیص بده و گردنشو گرفت رو هوا دیگه تیر یا شمشیر میتونن بهش بزنن!! 

 

در مورد سانسا بنظرم دیگه زیادی کلیشه ای شده تیکه هاش اینارو واسش نوشتن تا یه چیزی برا گفتن داشته باشه وگرنه اینم مثل سرسی پشت بقیه قائم بشه یا توی مواقع سخت که هیچ کاری ازش برنمیاد زهر بخوره خودکشی کنه.. برعکس دنریس که خیلی جاها من از شجاعت زیادش داشتم عصبانی میشدم همون اول هم جان بهش گفت صبر کن تا نایت کینگ بیاد ولی دنریس گوش نکردو سوار دروگون شد

در 18 دقیقه قبل، MRD010 گفته است :

چرا با دراگون گلس هم از بین میرفت .

وایت ها با اتش (هر اتشی) و هر سلاحی از بین میرن و فکر کنم کشتنشون با دراگون گلس برای اینه که دیگه زنده نشن

وایت واکر ها هم فقط با والرین استیل و دراگون گلس . خوب نایت کینگ وایت واکره دیگه . جایی ندیدیم وایت واکرها با اتش اژدها کشته بشن .

در مورد حمله دوتراکی ها

دوتراکی ها اصولا سواره نظام سبک هستن و باید حتی در حالت دفاع هم اول به دشمن یورش ببرن در غیر این صورت دچار بی نظمی میشن و امتیاز شارژ و حمله رو از دست میدن موقع دفاع . پس بهترین استفاده شون اینه اول به پیاده نظام دشمن حمله کنن و برعکس استراتژی خوبیه علیه پیاده نظام زامبی واری مثل وایت ها . ولی تعدادشون قابل قیاس نبود که از بین رفتن . 

ارتش دوتراکی ها = 10 هزار نفر حدودا

ارتش وایت ها = 130 هزار نفر حدودا

 

وقتی هم ملی شمشیرهاشون رو اتش زد چون دوتراکی ها خیلی خرافاتی هستن به اصطلاح شور و هیجانشون برای جنگ چند برابر شد و حالا یا فرمانده شون (جورا) هم مثل اون اسیر هیجان شد یا خودسرانه به دشمن یورش بردن که به هر حال فرقی نمیکرد و کارگردان به زیبایی صحنه خوفناک رسیدن ارتش وایت ها از دل تاریکی رو به تصویر کشید

من همیشه میخواستم فلسفه اریا واسه سرسی باشه نه کشتن نایت کینگ که باید کار ازوراهای میبود به نظرم .

البتع احتمالا اریا واسه سرسی هم بره.

آره دیگه الان که وسط یک ارتش زامبی گیر نیوفتاده و راحت می‌تونه خودشو برسونه به سرسی حتی اگه بعد از کشتن سرسی شهید بشه بازم ارزشش رو داره... اما اینم درنظر بگیریم که سر جیمی زنده موند و شاید اون باشه که سرسی رو بفرسته اون دنیا :)

ویرایش شده در توسط cancer

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

امیدوارم حداقل مرگ سرسی جالبتر از مرگ نایت بشه

به نظرم سانسا یه سیاستی در پیش گرفته و میخواد تیریون رو بکشه سمت خودش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یادی هم بکنیم از آلیس کاراستارک که یک دیالوگ هم نداشت حتی مرگشم از نزدیک نشون ندادن و همش توی حاشیه بود

با این حساب نایت کینگ خسته نباشه دیگه زد چندین خاندان باستانی (آمبر، کاراستارک، مورمونت...) توی شمال رو نابود کرد واسه همیشه ?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 9 دقیقه قبل، cancer گفته است :

اصلا تو ببین تیون رو چجوری تارومار کرد با سرنیزه خودش زد جرش داد بعد دوستان میگن یکی چیزی سمتش پرتاب میکرد یا از رو اژدها میپرید روش واقعا رو چه حسابی میگن این حرفارو نایت کینگ حتی آریا رو که میتونه اونقدر یواشکی به هرجایی بره رو تونست تشخیص بده و گردنشو گرفت رو هوا دیگه تیر یا شمشیر میتونن بهش بزنن!! 

 

در مورد سانسا بنظرم دیگه زیادی کلیشه ای شده تیکه هاش اینارو واسش نوشتن تا یه چیزی برا گفتن داشته باشه وگرنه اینم مثل سرسی پشت بقیه قائم بشه یا توی مواقع سخت که هیچ کاری ازش برنمیاد زهر بخوره خودکشی کنه.. برعکس دنریس که خیلی جاها من از شجاعت زیادش داشتم عصبانی میشدم همون اول هم جان بهش گفت صبر کن تا نایت کینگ بیاد ولی دنریس گوش نکردو سوار دروگون شد

آره دیگه الان که وسط یک ارتش زامبی گیر نیوفتاده و راحت می‌تونه خودشو برسونه به سرسی حتی اگه بعد از کشتن سرسی شهید بشه بازم ارزشش رو داره... اما اینم درنظر بگیریم که سر جیمی زنده موند و شاید اون باشه که سرسی رو بفرسته اون دنیا :)

راستی گفتی تئون

من هر چی نگاه کردم سلاح تئون رو دراگون گلس تشخیص ندادم و  فکر کنم یه نیزه عادی بود

چطور میشه کسایی که برای کشتن نایت کینگ گذاشتن اونجا سلاح معمولی داشته باشن 

حالا شاید من اشتباه تشخیص دادم مثل همون خنجری که اریا داد به سانسا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 1 دقیقه قبل، MRD010 گفته است :

راستی گفتی تئون

من هر چی نگاه کردم سلاح تئون رو دراگون گلس تشخیص ندادم و  فکر کنم یه نیزه عادی بود

چطور میشه کسایی که برای کشتن نایت کینگ گذاشتن اونجا سلاح معمولی داشته باشن 

حالا شاید من اشتباه تشخیص دادم مثل همون خنجری که اریا داد به سانسا

تیون بیشتر مهارتش با کمان هستش دیدی که تیراش تموم شد نیزه رو شانسی پیدا کرد از رو زمین... بیشتر نیزه های نیروی وینترفل نوکشون دراگون‌گلس به کار رفته حالا اگه این ازون نیزه ها نبود شاید مال مرده ها بوده که اونجا افتاده که فک نکنم البته... ولی خب منابع دراگون‌گلس محدودی داشتن پس مسلماً گندری و  بقیه آهنگرا نمیتونستن برای سرنیزه دراگون‌گلس زیادی به کار ببرن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 2 دقیقه قبل، cancer گفته است :

یادی هم بکنیم از آلیس کاراستارک که یک دیالوگ هم نداشت حتی مرگشم از نزدیک نشون ندادن و همش توی حاشیه بود

با این حساب نایت کینگ خسته نباشه دیگه زد چندین خاندان باستانی (آمبر، کاراستارک، مورمونت...) توی شمال رو نابود کرد واسه همیشه ?

 

بعد میگن نایت کینگ هیچ کار نکرد

نایت کینگ کل مردمان ازاد اونور دیوار و نسل غول ها و یه دیوار عظیم و کلی خاندان و کل دوتراکی ها و تقریبا انسالید ها و احتمالا نسل بچه های جنگل رو هم نابود کرد و فقط سر یه اشتباه از خفن ترین قاتل وستروس رودست خورد . 

فکر کنم یه عده میخواستن نایت کینگ نسل بشر رو نابود کنه بعد بمیره . انصافا اگه اخر کار کسی نمیکشتش من سکته رو زده بودم از شدت تپش قلب

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×