رفتن به مطلب
negar27

بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

بحث اپیزودیک قسمت سوم  

127 رای

  1. 1. به قسمت سوم فصل هشت مجموعه بازی تاج و تخت از یک تا ده چه نمره ای می دهید؟

    • 1
      4
    • 2
      4
    • 3
      0
    • 4
      0
    • 5
      2
    • 6
      3
    • 7
      9
    • 8
      12
    • 9
      30
    • 10
      63


Recommended Posts

این تاپیک برای بحث و گفتگو پیرامون قسمت سوم فصل هشت مجموعه بازی تاج و تخت ایجاد شده است.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هشت فصل بهمون یاد داد در لحظاتی که امید شخصیت‌ها تمومه، واقعا مرگ‌شون هم می‌رسه. هشت فصل بهمون یاد داد اون جنس از موسیقی‌های رامین جوادی، آوای مرگ و شکست مطلقه. هشت فصل بهمون فهموند داستان‌گویی تصویری‌اش کی نشون از پایان بد داره و با این که تو یکی از بهترین اپیزودها، مرگ‌هایی به‌جا و عالی هم کم نداشتیم، در آخر تمام مواردی رو که حس می‌کردیم فهمیدیم به بازی گرفت و بهمون اجازه‌ی نفس کشیدن از ترس و شادی و ناراحتی رو به صورت همزمان داد. کاری کرد التماس چنین پایانی رو تو ذهن‌مون کنیم و در نهایت هم از تماشاش به خودمون بلرزیم. با این که فیلم‌ها و سریال‌ها همیشه بخشی از زندگی‌ام بودن و جای ثابتی تو روزهام داشتن، یادم نیست آخرین بار کی چنین ترکیب معرکه‌ای رو دیدم و انقدر از شدت رضایت شوکه شدم. یکی از ده‌ترین ده‌هایی که می‌شه داد.

Not Today

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این اپیزود از گات، فمینیستی‌ترین اپیزودی بود که تو همه این سال‌ها از تی وی پخش شده. جدا از اون، موسیقی این قسمت نفس گیر بود تو یه صحنه‌هایی. به نظرم اینا چیزایی که همون اول به چشم می اومدن. بقیه‌اش باید یه خرده ته نشین شه، بشه ازش حرف زد.

ویرایش شده در توسط Ser Mim

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واااااااااااااااااااای 

 

فقط میتونم بگم بینظیرررررررررررررررررررررر

 

سکانس ها تکان دهنده

 

 موسیقی شاهکارش خوفناک  و در عین حال نرم و لطیف ..

 

حتی سکوت صحنه ها هم دنیا دنیا مطلب توی دل خودش داشت

 

هنوز توی شوک این لحظاتم

ویرایش شده در توسط farshidmassumiyan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نميدونم چي بگم فقط اينو ميتونم بگم كه هفت سال از عمرم پاي سريال گذاشتم و روزي نبوده كه تو اين سال ها حداقل يك دقيقه به گات فكر نكرده باشم و امروز بلاخره به اون چيزي كه ميخواستم رسيدم، شايد اين نبرد بهترين نبردي كه تا به امروز بتصوير كشيده شده نبود ولي براي من تا پايان عمرم بهترين نبردي حماسي خواهد بود كه تماشا كردم!

١٠/١٠

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اول از همه تا آخرین ثانیه ها پلک نزدم و الان چشمام دیگه داره سیاهی میره...

آقا صد آفرین به میگوئل ساپوچنیک. واقعا باریکلا خیلی حماسی بود این قسمت دمشون گرم همه عالی بودن حتی سیاه‌لشکرها... رامین جوادی گل کاشت واقعا دیگه داشت اشکم در میومد از طپش قلب که نگم دیگه اون صحنه که جان یهو بلند شد بره سمتِ ویسریون دیگه داشتم داد میزدم که نـــــه :))) باز ازون حماقتاش بود دقیقا مثل سکانس نبرد حرامزاده‌ها... بعدشم که نیازی نیست بگم!!

غمگین ترین مرگ هارو دیدیم اشکمون درومد، یه جاهایی طپش قلب رفت تا سیصد اما یه بار دیگه بهمون ثابت شد که گیم آف ترونز یعنی چی!! حماسی ترین فیلم و سکانس و صحنه یا هرچی که بهش بگی رو در تمام عمرم بود که دیدم.. ای کاش بالاتر از ده وجود داشت تا میتونستم بهش بیست بدم...

یک رقص اژدهایان واقعی داشتیم این قسمت! عــالی بود دقیقا چیزی که در مورد رقص اژدهایان تاریخی خونده بودیم رو شاهد بودیم ولی اینجا خیلی بدتر و سهمگین تر با وجود یک اژدهای روانی و بی‌رحم به معنای واقعی کلمه...

هزارتا تئوری داشتیم اما هیچکدوم همچین چیزی رو تا صدسال دیگم حدس نمیزدیم... اگه هرجور دیگه‌ای پیش میرفت من یکی کلا قید هرچی سریال رو میزدم :))) معرکه بود نـــــابِ ناااااااب ❤

دیگه داشتم سر هرچی خدایان قدیم و خدایان جدید و مخصوصا خدای نور داد میزدم :))) 

 

توی تریلر قسمت بعدی هم هرچی که نگرانی داشتیم برطرف شد :) همه پیکارو ببریم بالا به سلااااامتی... :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این که شاه شب باید تو وینترفل سقوط میکرد چیز قطعی بود هیچ راه فراری تو وینترفل نیود  یا باید همه میمردن یا پیروز میشدن بانوی سرخ فوق العاده بود واقعا بیشتر از جان به جنگ کمک کرد ! تصاویر از نظر بصری عالی بود موسیقی فوق العاده یکی دو مورد فقط بود که دوست نداشتم یکی این که وایت واکر ها اصلا تو جنگ شرکت نرکدن اون اخرها حداقل چند تاشون میشد با جان درگیر بشن یکی این که شخصیت های اصلی کمی مردن یکی دو مرگ بزرگ دیگه داشتیم بهتر بود و در اخر نحوه مرگ شاه شب اریا از ناکجا اومد از بین 100 تا واکر چطوری پرید ؟ یه نبرد تک به تک بین شاه شب و جان هم حقمون بود که ندیدیم ! از اینجا به بعد نمیدونم بودجه دارن یه جنگ دیگرو بسازن یا نه بنظرم که نه !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اصلا موندم چی بنویسم! میگن زبان قاصر میشه ... شرح حالمه الان!!! 

الان اینقدر خسته‌ام که انگار خودمم تمام مدت با تمام وجود برای زنده موندن میجنگیدم و تقلا میکردم! تک تک عضلاتم هنوز منقبضه!! 

تنها چیزی که فعلا میتونم بگم اینه که این سریال واقعا نظیر نداره. همین ! :)))

ویرایش شده در توسط I’ve always had blue eyes

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام

تو تاپیک قسمت 3 حدس زده بودم وقتی هممون حدس زدیم ک کلی شخصیت اصلی میمیرن، ی حسی بهم میگفت نه! گات هیچ وقت قابل پیش بینی نبوده! ولی خب خود سریال و بازیگرا فکر همرو به این جریان مرگ اکثریت شخصیت اصلیا سوق دادن! بنظرم غافلگیری این قسمت همین بود که پیش بینی هامون غلط از آب دراومد. ی بار دگ در حالی که همه تا دقیقه 74 فک میکردیم همه میمیرن دوباره زندگی برگشت.

دوستان خواهش میکنم با توجه به سریال نمره بدین و نقد کنید. نه با توجه به اون پایانی که خودتون در نظر گرفته بودین.

 

 

در آخر: THE WINTER IS OVER

ویرایش شده در توسط petyr_baelish

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واقعا این قسمت عالی بود ، از شروع جنگ جوری مبارزه ها و کشتار ها انجام میشد که هر لحظه نا امیدی برای بیننده بیشتر و بیشتر میشد و مدام منتظر مرگ شخصیت های اصلی بودیم و نفس ها بیشتر در سینه حبس میشد تا جایی که وقتی واکر ها میریزن تو قلعه و نفوذ میکنن به قسمت های قلعه تقریبا هیچ امیدی برای پیروزی نبود طبق معمول چیزی که از اول دیده بودیم و روالی که تا الان در داستان طی شده بود

 

فقط یه چندتا سوال و انتقاد 

 

دقیقا نقش جان اسنو تو این جنگ چی بود ؟ 

این همه اسب سوار یه ساماندهی نشده بودن برای جنگ ؟! وقتی محو شدن واقعا حالم خراب شد :))

برن دقیقا چیکار کرد وقتی وارک کرد ؟ کلاغ و پرواز داد سمت برادران نایت کینگ ؟ یعنی یه درصد این بشر سود نداشت توی این جنگ :|

ویرایش شده در توسط B2K

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

درود بر سازندگان و عوامل سریال یکی از بهترین نبردهای تاریخ سینما و تلویزیون رو به تصویر کشیدن

ظاهرا استارک ها باید شعارشون رو عوض کنن

امتیاز 10 دادم عالی بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دلم میخواد فقط بنویسم و بنویسم 

اما نمینویسم چون میدونم حق مطلب ادا نمیشه 

یکی از خوفناک ترین لحظات سریال سی ثانیه شروع جنگ بود که کل سوارنظام توی چند ثانیه از بین رفت... یه شکست قاطع و هراس انگیز.. واقعا حالت یاس و وحشت توی چهره های مدافعین وینترفل، کاملا واقعی و تاثیر گذار بود 

توی یوتیوب دیدن ری اکشن های این قسمت واقعا دیدنیه 

همه دنیا هم مثل ما از عظمت این نبرد شوکه شده اند 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

لعنتی عالی بود عالی عالی

موسیقی دیوونه کننده ش

صحنه ی که تیریون دست سانسا رو میگیره و میبوسه.

اونجا که سگ بخاطر آریا میجنگه،ترس آریا و فرار کردنش و یهو به خودش اومدن،معرکه بود

فقط چه بلایی سر گوست اومد؟چرا گذاشته بودنش ردیف اول؟

و البته منو کشتن:((.خاندان مورمونت هم منقرض شد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

قبل از دیدن قسمت سوم وقتی همه میگفتن احتمالا شاه شب تو این قسمت میمیره من میگفتم اینطوری خیلی بد میشه و از چشم میفته سریال که چرا تو قسمت سوم بمیره اونم بعد 7 فصل انتظار ولی واقعا وقتی دیدم این اپیزود رو واقعا هیچی نتونستم بگم در یک کلام بینظیر هر چی قسمت 1-2 بد بود اینجا جبران شد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 27 دقیقه قبل، لیانا مورمونت گفته است :

لعنتی عالی بود عالی عالی

موسیقی دیوونه کننده ش

صحنه ی که تیریون دست سانسا رو میگیره و میبوسه.

اونجا که سگ بخاطر آریا میجنگه،ترس آریا و فرار کردنش و یهو به خودش اومدن،معرکه بود

فقط چه بلایی سر گوست اومد؟چرا گذاشته بودنش ردیف اول؟

و البته منو کشتن:((.خاندان مورمونت هم منقرض شد

خیلی شجاعانه جنگیدی خسته نباشی :) غمگین ترین سکانس های این قسمت مربوط به مرگ مورمونت ها بود انصافاً :|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اون صحنه که شاه شب به دنریس لبخند زد واقعا بینظیر بود

اون صحنه که شاه شب به دنریس لبخند زد واقعا بینظیر بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اینجوری که شما تحت تاثیر قرار گرفتید، من ترجیح میدم چیزی نگم.

من همچنان منتظرم روایت مارتین از پایان داستان رو بخونم و امیدوارم بعدا هم گروهی جسارتش رو داشته باشن که اونو به تصویر بکشن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
 
 
 
در 1 ساعت قبل، B2K گفته است :

واقعا این قسمت عالی بود ، از شروع جنگ جوری مبارزه ها و کشتار ها انجام میشد که هر لحظه نا امیدی برای بیننده بیشتر و بیشتر میشد و مدام منتظر مرگ شخصیت های اصلی بودیم و نفس ها بیشتر در سینه حبس میشد تا جایی که وقتی واکر ها میریزن تو قلعه و نفوذ میکنن به قسمت های قلعه تقریبا هیچ امیدی برای پیروزی نبود طبق معمول چیزی که از اول دیده بودیم و روالی که تا الان در داستان طی شده بود

 

فقط یه چندتا سوال و انتقاد 

 

دقیقا نقش جان اسنو تو این جنگ چی بود ؟ 

این همه اسب سوار یه ساماندهی نشده بودن برای جنگ ؟! وقتی محو شدن واقعا حالم خراب شد :))

برن دقیقاچیکار کرد وقتی وارک کرد ؟ کلاغ و پرواز داد سمت برادران نایت کینگ ؟ یهنی 2 دصد این بشر سود نداشت توی این جنگ :|

کاملا موافقم برن کجا بود مثلا!!!
گوست هم فک کنم توی تاریکی زده بود به چاک که زنده مونده:)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جدا از تمام این تعریفایی که دوستان میکنن باید بگم به طرز خیلی مسخره ای نایت کینگ رو شکست دادن یعنی از این مسخره تر نمیشد بعدش آریا چطور تونست از وسط یه لشکر خودش رو به نایت کینگ برسونه؟!!!

حالا یه سری میان میگن الکی سخت میگیری و اینجوری چیزا اما برای من واقعا غیر قابل قبوله انقدر مسخره کار نایت کینگ رو تموم کردن. فمنیسم غوغا کردش تو این قسمت.

:classic_dry:

ویرایش شده در توسط Khosi.P

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نکته جالب این فصل تا الان این بوده که دو قسمت کامل فقط داستان وینترفل رو روایت میکرده چیزی که تا الان سابقه نداشته تو هفت فصل گذشته!

این همه مدت که ما درگیر جنگ بزرگ و شب طولانی بودیم توی کینگزلندینگ چه خبر بوده؟ سرسی خوب سوءاستفاده کرد از زمان و تا الان قشنگ آماده شده از طرفی دنریس بیشتر نیروهاش رو از دست دوتراکی ها که سواره نظامش بودن محو شدن اصن.. واقعا چرا همچین حماقتی کردن و زدن به دل تاریکی؟؟ هرچند کارشون شجاعانه‌ بود اما فقط به تعداد ارتش مردگان اضافه شد.. موقع عقب نشینی فقط جورا داشت برمیگشت یه لحظه هنگ کردم چون تصویر واضح نبود فکر کردم چشماش آبی شده :D خیلی خوب بود کارگردانی این قسمت پر بود از شوک و غافلگیری!

بانوی سرخ هم یادمون نره اگه نبود شکست وینترفل قطعی بود هم کمکش با آتیش عالی بود هم یادآوری به آریا و روحیه دادن که اون لحظه یه هینت قشنگی داد با تکرار چشمای آبی که آریا خیلی زود خودشو تونست جمع کنه :)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 2 دقیقه قبل، Khosi.P گفته است :

جدا از تمام این تعریفایی که دوستان میکنن باید بگم به طرز خیلی مسخره ای نایت کینگ رو شکست دادن یعنی از این مسخره تر نمیشد بعدش آریا چطور تونست از وسط یه لشکر خودش رو به نایت کینگ برسونه؟!!!

حالا یه سری میان میگن الکی سخت میگیری و اینجوری چیزا اما برای من واقعا غیر قابل قبوله انقدر مسخره کار نایت کینگ رو تموم کردن. فمنیسم غوغا کردش تو این قسمت.

:classic_dry:

قبول دارم اتفاقات زیاد منطقی نیوفتاد اما خوده جنگ هم کاملا غیرمنطقیه با وجود این موجودات. آریا هم جدیدا یه جورایی مثه جاکن میتونه از چشم ملت مخفی بشه مثه لحظه ای ک پشت جان در اومد. اتفاقات توی کتابخونه وینترفل هم فک کنم میخواست این رو بیشتر نشون بده. ولی از اینکه مجبور شدن جنگ با نایت کینگ رو توو یه قسمت جمع کنن به علت وقت کم سریال یکم توو ذوق میزد و واسه همین نمره ش رو زیاد نمیدن منتقدا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 4 دقیقه قبل، ashkan.ghf گفته است :

قبول دارم اتفاقات زیاد منطقی نیوفتاد اما خوده جنگ هم کاملا غیرمنطقیه با وجود این موجودات. آریا هم جدیدا یه جورایی مثه جاکن میتونه از چشم ملت مخفی بشه مثه لحظه ای ک پشت جان در اومد. اتفاقات توی کتابخونه وینترفل هم فک کنم میخواست این رو بیشتر نشون بده. ولی از اینکه مجبور شدن جنگ با نایت کینگ رو توو یه قسمت جمع کنن به علت وقت کم سریال یکم توو ذوق میزد و واسه همین نمره ش رو زیاد نمیدن منتقدا

کل مشکل من دقیقا با این پاور آپ شدید آریا.

درست یه سریال فانتزی ولی باید یکم منطق توش باشه خیلی الکی الکی اومدن نایت کینگ رو کشتن فقط میخواستن سریع از داستان حذفش کنن.

ویرایش شده در توسط Khosi.P

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 1 دقیقه قبل، Khosi.P گفته است :

جدا از تمام این تعریفایی که دوستان میکنن باید بگم به طرز خیلی مسخره ای نایت کینگ رو شکست دادن یعنی از این مسخره تر نمیشد بعدش آریا چطور تونست از وسط یه لشکر خودش رو به نایت کینگ برسونه؟!!!

حالا یه سری میان میگن الکی سخت میگیری و اینجوری چیزا اما برای من واقعا غیر قابل قبوله انقدر مسخره کار نایت کینگ رو تموم کردن. فمنیسم غوغا کردش تو این قسمت.

:classic_dry:

کاری به فمینیسم و این داستانا ندارم داداش ولی خداییش جان کم نذاشت دیگه هرکار تونست و ازش برمیومد انجام داد دیدی که میخواست بره سمت شاه شب که اون مرده هارو زنده کرد بجای اینکه با جان روبرو بشه هیچ ریسکی نکرد حتی روی اژدها میخواست با نیزه بزنتش... در کل که میگید شاه شب مسخره کشته شد بنظرم بی انصافی میکنید هیچ راه دیگه‌ای نبود تئوری هایی که قبلا داشتیم رو مرور کن همشون محکوم به شکست بودن جوری که شاه شب ناجوانمردانه بازی میکرد و هیچ ریسکی رو به جون نمیخرید حتی کشتن تیون هم خیلی بی‌رحمانه بود مطمئنم اگه جان میتونست خودشو بهش برسونه هیچوقت باهاش تک به تک نمیجنگید کلا آریا توی سرداب هم دیدید که چجوری تیز بود منطقیه که اون بتونه یواشکی خودشو برسونه هرچند تا حدودی شکست خورده بود اونم اگه پلنی نداشت و مثل تیون احساساتی حمله میکرد!

بعدشم دیگه تا حدودی مشخص بود اون خنجرو برن الکی نداد به آریا :)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×