رفتن به مطلب
cancer

بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

بحث اپیزودیک قسمت چهارم  

92 رای

  1. 1. به قسمت چهارم فصل هشت مجموعه بازی تاج و تخت از یک تا ده چه نمره ای می دهید؟

    • 1
      10
    • 2
      1
    • 3
      2
    • 4
      3
    • 5
      6
    • 6
      9
    • 7
      16
    • 8
      17
    • 9
      19
    • 10
      9


Recommended Posts

ارسال شده در (ویرایش شده)
نقل قول
در 18 دقیقه قبل، sadrakhan گفته است :

حرف شما درسته ولی دنریس داره از هول حلیم میوفته تو دیگ داره دیوانه میشه زانو زدن دوباره ی جان جلوی اون و رفتار پرخاشگرانش با جان که وفاداریش در هفت اقلیم زبان زده رفتن اجولانه به جنوب حماقتش در رفتن جلوی دروازه های کینگزلند تسمیم برای قتل عام مردم در کینگزلند که اگه این کار رو بکنه حتما جان با اون دشمن میشه و تصویر اون در تریلر قسمت 5 گویای این است که دنریس درحال دیوانه شدنه

 

من خودم قبول دارم دنی بعضی مواقع خیلی عجولو عصبانیه ولی اون مردم کله پوک پایتخت یعنی نفهمیدن که دنی همون اول میتونست بهشون حمله کنه ولی اینکارو نکرد 

ولی تو جنگم حلوا خیرات نمی کنن که اگه حمله نکنه چی کار کنه سرسی هر غلطی دلش می خواد می کنه دنی داره همه چیزش رو از دست میده هر کی جای اون بود دیگه کفرش درمیومد من نمی گم داره عاقلانه عمل می کنه ولی بهش حق میدم که انقد شاکی شه من اینو پای جنونش نمیزارم.

تو پروموی قسمت بعد انگار یورون از دیدن اژدها غافلگیر شده بود!! یا من اینطوری فکر میکنم!؟

امیدوارم به اون دروگون مادر مرده هم یه زرهی چیزی ببندن که کمتر به فنا بره.

در ضمن این که پاشدن رفتن کینگزلندینگ هم پیشنهاد مسخره ی واریسو تیرون بود گفتن بازم یه شانس داریم که جلوی کشتارو بگیریم.. فکر دنی نبود

ویرایش شده در توسط Prince Rhaegar

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 5 دقیقه قبل، Prince Rhaegar گفته است :

من خودم قبول دارم دنی بعضی مواقع خیلی عجولو عصبانیه ولی اون مردم کله پوک پایتخت یعنی نفهمیدن که دنی همون اول میتونست بهشون حمله کنه ولی اینکارو نکرد 

ولی تو جنگم حلوا خیرات نمی کنن که اگه حمله نکنه چی کار کنه سرسی هر غلطی دلش می خواد می کنه دنی داره همه چیزش رو از دست میده هر کی جای اون بود دیگه کفرش درمیومد من نمی گم داره عاقلانه عمل می کنه ولی بهش حق میدم که انقد شاکی شه من اینو پای جنونش نمیزارم.

تو پروموی قسمت بعد انگار یورون از دیدن اژدها غافلگیر شده بود!! یا من اینطوری فکر میکنم!؟

امیدوارم به اون دروگون مادر مرده هم یه زرهی چیزی ببندن که کمتر به فنا بره.

این درسته ولی جان و دارو دستش این رو قبول میکنن اون بخاطر همون مردم کله پوک حاظره عشقش رو هم بکشه تاجش رو کنار بزاره و دنریس قبلا هم دست به کار های ظالمانه زده مهمترینش بازی دادن داریوس و کشتن کال دروگو بوده

ویرایش شده در توسط sadrakhan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 1 دقیقه قبل، Prince Rhaegar گفته است :

من خودم قبول دارم دنی بعضی مواقع خیلی عجولو عصبانیه ولی اون مردم کله پوک پایتخت یعنی نفهمیدن که دنی همون اول میتونست بهشون حمله کنه ولی اینکارو نکرد 

ولی تو جنگم حلوا خیرات نمی کنن که اگه حمله نکنه چی کار کنه سرسی هر غلطی دلش می خواد می کنه دنی داره همه چیزش رو از دست میده هر کی جای اون بود دیگه کفرش درمیومد من نمی گم داره عاقلانه عمل می کنه ولی بهش حق میدم که انقد شاکی شه من اینو پای جنونش نمیزارم.

تو پروموی قسمت بعد انگار یورون از دیدن اژدها غافلگیر شده بود!! یا من اینطوری فکر میکنم!؟

امیدوارم به اون دروگون مادر مرده هم یه زرهی چیزی ببندن که کمتر به فنا بره.

مردم پایتخت ناجی نخوان باید کی رو ببینند؟

دنریس یه ناجی خودخوانده است. می خواد به زور به مردمی که اصلا نمی دونستند این آدم وجود خارجی داره، حکومت کنه... درحالیکه مردم یه قاره ی دیگه رو که دوستش داشتند و می خواستند ملکه شون بمونه، به کشتن داد! این پارادوکس شخصیتی دنریس خیلی مزخرفه.

کلا تارگریان ها همه خودشون رو وارث بر حق می دونند! چرا مثلا گندری هیچوقت ادعای هیچی نکرد؟ اون هم پسر شاه قبلی بود و نزدیک ترین گزینه... چرا؟ لابد چون ارتش و اژدها و قدرت نداشت. این منطق دیوانه وار دنریسه. "قدرت دارم پس مال منه."

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 1 دقیقه قبل، مه سا استارک گفته است :

مردم پایتخت ناجی نخوان باید کی رو ببینند؟

دنریس یه ناجی خودخوانده است. می خواد به زور به مردمی که اصلا نمی دونستند این آدم وجود خارجی داره، حکومت کنه... درحالیکه مردم یه قاره ی دیگه رو که دوستش داشتند و می خواستند ملکه شون بمونه، به کشتن داد! این پارادوکس شخصیتی دنریس خیلی مزخرفه.

کلا تارگریان ها همه خودشون رو وارث بر حق می دونند! چرا مثلا گندری هیچوقت ادعای هیچی نکرد؟ اون هم پسر شاه قبلی بود و نزدیک ترین گزینه... چرا؟ لابد چون ارتش و اژدها و قدرت نداشت. این منطق دیوانه وار دنریسه. "قدرت دارم پس مال منه."

 

دقیقا همینطوره 

البته رفته رفته مشخص شده که واس دنریس تخت مهمتر از همه چیزه، عشق، شرافت ووو

الانم که مشخص شده حقی هم نداره ول کن نیستو با تهدید میخواد کارشو پیش ببره

اتفاقا این پارادوکسی که گفتی واسه من خیلی جذاب بوده

که چطور قدرت یکیو که قلب مهربونی داره تبدیل ب ی هیولا و دیکتاتور میکنه و بنظرم سریال هرچقد بقیه خطوط داستانی رو از دست داده این یکی رو حفظ کرده

در کنار جیمی و سانسا که شخصیتشون تکامل پیدا کرده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 1 دقیقه قبل، omid007 گفته است :

دقیقا همینطوره 

البته رفته رفته مشخص شده که واس دنریس تخت مهمتر از همه چیزه، عشق، شرافت ووو

الانم که مشخص شده حقی هم نداره ول کن نیستو با تهدید میخواد کارشو پیش ببره

اتفاقا این پارادوکسی که گفتی واسه من خیلی جذاب بوده

که چطور قدرت یکیو که قلب مهربونی داره تبدیل ب ی هیولا و دیکتاتور میکنه و بنظرم سریال هرچقد بقیه خطوط داستانی رو از دست داده این یکی رو حفظ کرده

در کنار جیمی و سانسا که شخصیتشون تکامل پیدا کرده

این سیر رو ایریس هم طی کرده جوری که میگن ایریس هم اول مهربان بوده بعد از گروگان گرفته شدن دیوانه میشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 1 دقیقه قبل، sadrakhan گفته است :

این درسته ولی جان و دارو دستش این رو قبول میکنن آیا اون بخاطر همون مردم کله پوک حاظره عشقش رو هم بکشه تاجش رو کنار بزاره و دنریس قبلا هم دست به کار های ظالمانه زده مهمترینش بازی دادن داریوس و کشتن کال دروگو بوده

کال دروگو چه ربطی به اون بیچاره داره اون زنیکه زد ناکارش کرد دنریس فقط اعتماد بی جا کرد همین?

آره این که جان آدم بهتریه که شکی نیست مثل خدا بیامرز ند استارک میمونه ولی دنریس تو شمال بهای سنگینی داد الان مثل گرگ زخمی می مونه قدرت طلب هست ولی ذات بدی نداره تمام عمرش فقط یه هدف داشته اونم تخت آهنین بوده.

ولی به نظر من نه جان شاه میشه نه دنی ملکه.

مارو باش فکر می کردیم اینا بعد جنگ دیگه آدم میشن نمیزنن تو سر هم دیگه ولی آدما عوض بشو نیستن..یه خورده از سرزمین میانه یاد بگیرن چقدر اونا بچه های خوبی بودن یادش بخیر?

ولی هنوزم معتقدم جان با آشکار کردن رازش گند زد به اتحادشون فکر می کنه همه مثل خودشن که واسشون مهم نباشه.. پسرم این قسمت یه خرابکاری اساسی کرد.

جیمی هم که بیچاره هنوز گلوش گیر اون سرسیه ولی برین حقش نبود که اونطوری باهاش رفتار شه..این نویسنده ها می خوان مطمئن شن که همه یه دور لخت میشن خدایی نکرده یکی از قلم نیوفته

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 3 دقیقه قبل، omid007 گفته است :

دقیقا همینطوره 

البته رفته رفته مشخص شده که واس دنریس تخت مهمتر از همه چیزه، عشق، شرافت ووو

الانم که مشخص شده حقی هم نداره ول کن نیستو با تهدید میخواد کارشو پیش ببره

اتفاقا این پارادوکسی که گفتی واسه من خیلی جذاب بوده

که چطور قدرت یکیو که قلب مهربونی داره تبدیل ب ی هیولا و دیکتاتور میکنه و بنظرم سریال هرچقد بقیه خطوط داستانی رو از دست داده این یکی رو حفظ کرده

در کنار جیمی و سانسا که شخصیتشون تکامل پیدا کرده

بله. از نظر داستانی خوبه ولی به شرطی که همین روند حفظ بشه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 4 دقیقه قبل، Prince Rhaegar گفته است :

کال دروگو چه ربطی به اون بیچاره داره اون زنیکه زد ناکارش کرد دنریس فقط اعتماد بی جا کرد همین?

آره این که جان آدم بهتریه که شکی نیست مثل خدا بیامرز ند استارک میمونه ولی دنریس تو شمال بهای سنگینی داد الان مثل گرگ زخمی می مونه قدرت طلب هست ولی ذات بدی نداره تمام عمرش فقط یه هدف داشته اونم تخت آهنین بوده.

ولی به نظر من نه جان شاه میشه نه دنی ملکه.

مارو باش فکر می کردیم اینا بعد جنگ دیگه آدم میشن نمیزنن تو سر هم دیگه ولی آدما عوض بشو نیستن..یه خورده از سرزمین میانه یاد بگیرن چقدر اونا بچه های خوبی بودن یادش بخیر?

ولی هنوزم معتقدم جان با آشکار کردن رازش گند زد به اتحادشون فکر می کنه همه مثل خودشن که واسشون مهم نباشه.. پسرم این قسمت یه خرابکاری اساسی کرد.

جیمی هم که بیچاره هنوز گلوش گیر اون سرسیه ولی برین حقش نبود که اونطوری باهاش رفتار شه..این نویسنده ها می خوان مطمئن شن که همه یه دور لخت میشن خدایی نکرده یکی از قلم نیوفته

 

دنریس خفش کرد مگه یادت رفته کجای دنیا یه زخمی رو خفه میکنن تورموند حقش نبود بیچاره جیمی بیشوعور هست و خواهد ماند

ویرایش شده در توسط sadrakhan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 44 دقیقه قبل، aliod گفته است :

در مورد فیلم و سریالهای دیگه درسته ولی این سریال وقتی انقدر معروف شده انقدر بولد شده کلی درآمد و سود داره حتا رئیس جمهور های امریکا انقدر شیفته‌اش هستند و حتا توی سیاست هم بهش اشاره ای شده، خب همیچین سریالی رو نمیشه ساده ازش رد شد باید همه چیزش دقیق باشه 

اره معروف شده بود خیلیی ولی خب هر چیزی به ذاتش بر میگرده..اینم فیلمه و به ذاتش که همون ضد منطقه بر میگرده..

مثل اونجرز که کم کم داره تبدیل به پرفروش ترین فیلم جهان میشه..اونم خیلی جاهاش غیر منطقیه..

ذات فیلم همینه حالا هر چقدر هم معروف باشه و پرفروش..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 13 دقیقه قبل، مه سا استارک گفته است :

مردم پایتخت ناجی نخوان باید کی رو ببینند؟

دنریس یه ناجی خودخوانده است. می خواد به زور به مردمی که اصلا نمی دونستند این آدم وجود خارجی داره، حکومت کنه... درحالیکه مردم یه قاره ی دیگه رو که دوستش داشتند و می خواستند ملکه شون بمونه، به کشتن داد! این پارادوکس شخصیتی دنریس خیلی مزخرفه.

کلا تارگریان ها همه خودشون رو وارث بر حق می دونند! چرا مثلا گندری هیچوقت ادعای هیچی نکرد؟ اون هم پسر شاه قبلی بود و نزدیک ترین گزینه... چرا؟ لابد چون ارتش و اژدها و قدرت نداشت. این منطق دیوانه وار دنریسه. "قدرت دارم پس مال منه."

 

آره موافقم دنی باید تو همون اسوس می موند..اونجا خیلی اهداف بهتری داشت اصلآ می تونست کل اسوس رو بگیره اومدنش به وستروس خریت بود

در 2 دقیقه قبل، sadrakhan گفته است :

دنریس خفش کرد مگه یادت رفته کجای دنیا یه زخمی رو خفه میکنن

داداش دیگه کال دروگو به چخ رفته بود با خودش که نمی تونست میت بکشه اینور اونور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 5 دقیقه قبل، Prince Rhaegar گفته است :

آره موافقم دنی باید تو همون اسوس می موند..اونجا خیلی اهداف بهتری داشت اصلآ می تونست کل اسوس رو بگیره اومدنش به وستروس خریت بود

داداش دیگه کال دروگو به چخ رفته بود با خودش که نمی تونست میت بکشه اینور اونور

جان هم به چخ رفته بود اصلا به چیز رفته بود انا دوستش بودن حاضر بودن بخاطر جنازش بمیرن هر کار دنریس رو بشه توجیه کرد قتل دروگو رو نمیشه کرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حیف، خدایی حیفه! این همه پیچیدگی های ریز و درشت در طول هفت فصل حالا تو فصل هشتم فقط داره کلی گویی و سر هم بندی میشه.

درسته که اگر سریال رو چند فصل دیگه هم ادامه میدادن قطعا خیلی ها باز به هر شکلی ایراد میگرفتن و میگفتن سریال رو دارن کش میدن، ولی نظر شخصی من اینه که میشد حداقل یک فصل بیشتر یا با قسمتهای بیشتر پرونده ی سریال به شکل بهتری بسته بشه.

من دوست داشتم غافلگیر بشم که باز چندین بار شدم، فقط دنی بمیره بقیش برام مهم نیست از همون اول ازش بدم میومد.

اینطور که پیداست قسمت بعدی جنگ بهتر و جالب تری رو باید شاهد باشیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

لعنتی موسیقی جنی از الداستونز الان بیشتر از هر وقتی داره تو ذهنم با صدای بلند اجرا میشه :( درسته خیلیا حدس میزدن عاقبت دنریس اینجوری بشه ولی آخه اینجوری؟ فااااک دم عال ناموسن

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

به نظر من بهتر است دنریس دستور مرگ تریون و قتل عام در کینگزلند رو بده و جان دنریس رو بکشه بعد کینگزلند رو بگیره و مردم رو از اونجا بیرون کنه و کینگزلند رو نابود تخت آهنی رو ذوب کنه سرسی هم بکشه بعد از نابودی تخت با دلی پر از غم به شمال بره و در هاردهوم ساکن بشه زمانی که با تورموند به ساحل نگاه میکنن ناگهان کشتیی ببینن که نقش داریوف خاکستری داره و سریال تمام شه

پایانی راز الود تلخ و شیرین و عالی برای سریال که میشه به بهترین شکل تو 2 قسمت جمعش کرد

ویرایش شده در توسط sadrakhan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

وقتی از منطق اثر حرف می زنیم از چه حرف می زنیم؟ از منطق ارسطو حرف نمی زنیم
از "منطقِ خودِ اثر"حرف می زنیم. از چارچوبی که خود اثر برامون طرحریزی کرده. و گرنه من  که نه اژدها سوار شدم و نه اژدها دیدم و نه جادوگر سرخ.  اما تا اینجاش رو خود اثر با ما قرارداد تلویحی بسته که با فرض موجودیت اینها برامون داستان بگه. اما اگر یه دفعه دروگون دستشویی می کرد روی کشتی های یورون و آتیش شون می زد می گفتیم این دیگه قبول نیست و با منطق داستان جور در نمیاد.
مثلا دو تا نیروی دریایی بزرگ که یکی شون دو تا اژدها بالا سرشه اگر تو روز روشن یکی شون از یک کیلومتری غافلگیر بشه و اون یکی رو نبینه و اژدهاشم کشته بشه این یعنی ضعف فیلمنامه. (توی فصل قبل هم بود ولی اونجا حداقل یارا توی تاریکی شب توسط یورون غافلگیر شد)
 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 1 دقیقه قبل، توروس گفته است :

وقتی از منطق اثر حرف می زنیم از چه حرف می زنیم؟ از منطق ارسطو حرف نمی زنیم
از "منطقِ خودِ اثر"حرف می زنیم. از چارچوبی که خود اثر برامون طرحریزی کرده. و گرنه من  که نه اژدها سوار شدم و نه اژدها دیدم و نه جادوگر سرخ.  اما تا اینجاش رو خود اثر با ما قرارداد تلویحی بسته که با فرض موجودیت اینها برامون داستان بگه. اما اگر یه دفعه دروگون دستشویی می کرد روی کشتی های یورون و آتیش شون می زد می گفتیم این دیگه قبول نیست و با منطق داستان جور در نمیاد.
مثلا دو تا نیروی دریایی بزرگ که یکی شون دو تا اژدها بالا سرشه اگر تو روز روشن یکی شون از یک کیلومتری غافلگیر بشه و اون یکی رو نبینه و اژدهاشم کشته بشه این یعنی ضعف فیلمنامه. (توی فصل قبل هم بود ولی اونجا حداقل یارا توی تاریکی شب توسط یورون غافلگیر شد)
 

موافقم نابودی ناوگان یارا رو میشد تحمل کرد ولی این دیگه زیاده روی بود انگار از همون نگاه های دنریس به ریگال توی وینترفل میخواستن به مخاطب بگن که عاقبت خوشی در انتظارش نیست اما این دیگه زیادی بود جلوی چشمای دنریس به سیخ کشیدنش طفلی جان چقد ناراحت بشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این برن واقعا چه کار مفیدی کرد تو این سریال!!!!هرچی فک میکنم من نمیفهمم جز اینکه باعث شد جنگ بشه تو وینترفل.تازه تو جنگم ک ما ازش حرکتی ندیدیم!حیف این سریال ب این خوبی ک اخرشو انگار فقط میخان ک تمومش کنن!چقد صحنه ی جیمی و برین مضحک بود!دنریسو کلا میخان شخصیتشو تو چندقسمت عوض کنن.درجایی ک ب نطر من دنریس بود ک مهمترین نقشو تو جنگ وینترفل داشت حالا ک جنگ تموم شده و کلی از افرادشو از دست داده اون سانسا هی شکر میخوره!دنریس نبود ک همشون ب فنت رفته بودن اخه.و یچیزی ک رو مخمه اینه ک انقدر داستان مزخرف پیش رفت ک فصل قبل ک سرسی گف من نیروهامو ب جنگ مرده ها نمیفرستم بزار اونا خودشون بجنگن بعد من باقیموندشونم نابود میکنم دقیقا درست از اب دراومد!گیریمم همشونو نابود نکنه ولی همین ک تونست جنگ با مرده هارو انقد راحت پیشبینی کنه مسخره بود!من ک خیلی حرصم گرفته.اه 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 17 دقیقه قبل، توروس گفته است :

وقتی از منطق اثر حرف می زنیم از چه حرف می زنیم؟ از منطق ارسطو حرف نمی زنیم
از "منطقِ خودِ اثر"حرف می زنیم. از چارچوبی که خود اثر برامون طرحریزی کرده. و گرنه من  که نه اژدها سوار شدم و نه اژدها دیدم و نه جادوگر سرخ.  اما تا اینجاش رو خود اثر با ما قرارداد تلویحی بسته که با فرض موجودیت اینها برامون داستان بگه. اما اگر یه دفعه دروگون دستشویی می کرد روی کشتی های یورون و آتیش شون می زد می گفتیم این دیگه قبول نیست و با منطق داستان جور در نمیاد.
مثلا دو تا نیروی دریایی بزرگ که یکی شون دو تا اژدها بالا سرشه اگر تو روز روشن یکی شون از یک کیلومتری غافلگیر بشه و اون یکی رو نبینه و اژدهاشم کشته بشه این یعنی ضعف فیلمنامه. (توی فصل قبل هم بود ولی اونجا حداقل یارا توی تاریکی شب توسط یورون غافلگیر شد)
 

درسته. اتفاقا ژانر تخیلی باید بیشتر منطق داستانش رو رعایت کنه. وگرنه داستان از دستش در میره. میشی اینی که در گات شاهدش هستیم

آخه چطوری اون همه کشتی از دید دنریس و ناوگانش پنهان موندن .کی یورن اومد اونجا چقدر منتظر موند تا دنریس اینا برسن 

در حالی که متونست ریگال و دنریس رو هم بزنه چرا همونجور وایساد نگاشون کرد

 

یجوری هم داستان رو پیش بردن انگار فقط آریا بتونه سرسی رو بکشه

ویرایش شده در توسط تینا استارک

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در اخر سانسا مخ جان رو میزنه و ما از تعجب کف و خون بالا میاریم تا نویسنده ها قانع بشن ما سورپرایز شدیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اصلا متوجه نمیشم چرا سانسا انقدر از دنریس بدش میاد. 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 1 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

اصلا متوجه نمیشم چرا سانسا انقدر از دنریس بدش میاد. 

عاشق جان شده میخواد رقیبش رو کله پا کنه

?????

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 10 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

اصلا متوجه نمیشم چرا سانسا انقدر از دنریس بدش میاد. 

سانسا اسکلی بیش نیست هیچوقت تو رفتارش تعادل نداره یه زمان به حرف همه گوش میداد الانم سرخود شده خودشو بالاتر از همه میدونه اصلآ سیاست نداره..تو نبرد وینترفل ناخونشم نشکست بعد واسه همه تعیین تکلیف میکنه انگار جان اون وسط هویجه..من فقط دارم نذرو نیاز می کنم آخر سر یه کاره این سانسا نشه ملکه ی هفت اقلیم

ویرایش شده در توسط Prince Rhaegar

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر میاد تنها بازمانده هم سانسا باشه. همه رفتن جنوب اینم راحت نشسته تو وینترفل

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آقا مگه داریم نمک نشناس تر ازین کای‌برن؟ چقد اوسکله این آخه وقتی راب و نیروهای شمال رسیدن به هارنهال این عوضی داشت جون میداد نفس های آخرشو میکشید که راب بهش آب میده حتی تالیسا خودش مداواش میکنه.. حالا کی هارنهال رو اونجوری نابود کرده و صدها شمالی اسیر و کایبرن رو اینجوری نفله کرده؟ گرگور کلگین یا همون کوه به دستور تایوین لنیستر!

بعد رفتن راب از هارنهال مسئولیت اونجارو میسپاره به روس بولتون که بعد از اسیر کردن سر جیمی روس بولتون با تایوین نامه نگاری هایی میکنه و آخرش سر جیمی رو همراه با کای‌برن می‌فرسته به کینگزلندینگ و ازینجا به بعد این کاک‌ساکر تبدیل میشه به وفادارترین آدم سرسی اما آخه چرا؟ واقعا آدم اینجوری از کسایی که مرگشو رقم زدن تشکر می‌کنه؟ با درمان سر جیمی و ساخت دست مصنوعی براش تا زنده کردن گرگور کلگین که با وجود اون همه زهر توی بدنش مرگ دردناکی رو تجربه کرد و شاهکار آخرشم ساخت اسکورپیون واسه کشتن اژدهایان!! کسی که مشخصاً به پول اهمیتی نمیده و فقط چون از سیتادل انداختنش بیرون اما یه آدم نفرت‌انگیز مثل سرسی بهش اختیار تام داده تا هرکاری دوست داره بکنه باید اینجوری به یاد و خاطره راب، کسی که نجاتش داد و زندگی دوباره بهش بخشید نباید احترام میزاشت؟ حداقل در مقابل جان و شمالی ها کنار میکشید از سمت سرسی بی طرف میموند ?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×