رفتن به مطلب
cancer

بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

بحث اپیزودیک قسمت چهارم  

92 رای

  1. 1. به قسمت چهارم فصل هشت مجموعه بازی تاج و تخت از یک تا ده چه نمره ای می دهید؟

    • 1
      10
    • 2
      1
    • 3
      2
    • 4
      3
    • 5
      6
    • 6
      9
    • 7
      16
    • 8
      17
    • 9
      19
    • 10
      9


Recommended Posts

دوستانی که تئوری اژدهای چهارم یعنی کنیبال رو میدن

بالریون اژدهای اگان به خاطر پیری تو سن 220 سالگی مرد تنها اژدهایی هم بود که به خاطر سن زیاد مرد

بعد کنیبال که یه سری ادعا می کردن حتی قبل از این که تارگرین ها از والریا برن اون تو وستروس بوده یعنی میشه حتی پیرتر از بالریون که تو 220 سالگی مرد.

در ضمن کنیبال هیچوقت رام نشد پس اگه تو سریال بود دنی و دروگون هم نوش جون میکرد اگرم کنیبال زنده بود انقدری بزرگ بود که تا الان باید دیده می شد حالا جدا از این که اژدها اون قدرا هم عمر نمی کنه.

زیاد دلتونو به تئوری کنیبال خوش نکنید چون همین الان به خاطر کمبود بودجه ریگالو گوست حذف شدن..فک کنم تا دوشنبه یه سری هم تئوری بدن که یورون اِسماگو دیده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اژدهای چهارم تئوری جالبیه ولی احتمالش صفره به دلیل کلیشه ای بودجه

در 3 ساعت قبل، sadrakhan گفته است :

 

اره این امکان هست جان انگار نگران است فکر میکنم تو این قیمت به مدت چند ماه به جلو بک بخوره مثلا ارتش شهر نابود شده و چند ماه است که شهر در محاصره ی کامله

یک احتمالی هم وجود داره که دنریس حامله شده به جان خبر دادن بیاد درگون استون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تئوری اژدهای چهارم جالب بود. ولی اصلا همچین چیزی ممکن نیست. چون اینا همه بودجه رو صرف جنگ وینترفل کردن . فک نکنم جنگ آنچنانی ببینیم تو اپیزود پنج

 

من فقط برای دنی ناراحتم. با اینکه فنش نبودم و بعضی جاها از اینکه مجبور بودم تو میرین داستان دنی رو دنبال کنم خسته میشدم اما اصلا حقش نبود که اینجوری خرابش کنن بخوان تبدیلش کنن به مدکوئین.

با این همه عذابی که کشید و همه چیزایی که داشت رو از دست داد. الان دیگه وقت رستگاریش بود نه مدکوئین شدن

و جالبه امروز داشتم کامنتای خارجی رو میخوندم بیشترشون همین نظر رو داشتن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان به جای تئوری های هپروتی، احتمالات رو بررسی کنید:

پایین کشیده شدن دنریس با خیانت و خیلی نرم. 

به آتیش کشیده شدن پایتخت. 

حمله ی زمینی جان به پایتخت. 

نبرد کلیگن ها و کشته شدن یکی یا هر دو. 

کشته شدن یورون توسط سرسی یا سرسی توسط یورون. 

پایین کشیده شدن سرسی توسط آریا با صورت کایبرن.

اختلاف دنریس و جان. کشته شدن دنریس به دست جان.

کشته شدن تریون توسط دنریس درحالیکه وریس خیانت خودش رو به تریون نسبت داده. این خیلی محتمله، چون تو قسمت قبل بدجوری روی خیانت نکردن تریون و صحنه دراماتیک اشک توی چشم، مانور دادند که با مرگ ناحقش خیلی دلمون بشکنه.

مرگ جیمی و سرسی با هم.

از بیت رفتن تخت آهنی.

مرگ دروگون. پیدا شدن تخم اژدها. 

 

کلا صد و شصت دقیقه مونده. انتظارات رو بیارید پایین. 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 29 دقیقه قبل، مه سا استارک گفته است :

دوستان به جای تئوری های هپروتی، احتمالات رو بررسی کنید:

پایین کشیده شدن دنریس با خیانت و خیلی نرم. 

به آتیش کشیده شدن پایتخت. 

حمله ی زمینی جان به پایتخت. 

نبرد کلیگن ها و کشته شدن یکی یا هر دو. 

کشته شدن یورون توسط سرسی یا سرسی توسط یورون. 

پایین کشیده شدن سرسی توسط آریا با صورت کایبرن.

اختلاف دنریس و جان. کشته شدن دنریس به دست جان.

کشته شدن تریون توسط دنریس درحالیکه وریس خیانت خودش رو به تریون نسبت داده. این خیلی محتمله، چون تو قسمت قبل بدجوری روی خیانت نکردن تریون و صحنه دراماتیک اشک توی چشم، مانور دادند که با مرگ ناحقش خیلی دلمون بشکنه.

مرگ جیمی و سرسی با هم.

از بیت رفتن تخت آهنی.

مرگ دروگون. پیدا شدن تخم اژدها. 

 

کلا صد و شصت دقیقه مونده. انتظارات رو بیارید پایین. 

کشته شدن جان توسط دنریس واس من جذاب تره

مدکویین جانو بکشه و آخرین رقیبشو از بین ببره و بشینه رو تخت 

ظلم پابرجاس، ظلم از بین نمیره بلکه از شخصی به شخص دیگه منتقل میشه

سانسا رو هم تو شمال ببینیم ی شمال مستقل و دشمن پایتخت

و پاسخ ب ابهامات برن، مثلا استفاده از آدما برای گرفتن جای نایت کینگ و تبدیل شدن ب پادشاه اون سمت دیوار 

این واس من از همه جذاب تره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 2 ساعت قبل، وایت ولف گفته است :

اژدهای چهارم تئوری جالبیه ولی احتمالش صفره به دلیل کلیشه ای بودجه

یک احتمالی هم وجود داره که دنریس حامله شده به جان خبر دادن بیاد درگون استون

اره من دیدم یکی دور شکم دنریس خط کشیده بود گفته بود حاملس اونجا که تیریون تو تریلر میره دنبالش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 1 دقیقه قبل، مه سا استارک گفته است :

دوستان به جای تئوری های هپروتی، احتمالات رو بررسی کنید:

پایین کشیده شدن دنریس با خیانت و خیلی نرم. 

به آتیش کشیده شدن پایتخت. 

حمله ی زمینی جان به پایتخت. 

نبرد کلیگن ها و کشته شدن یکی یا هر دو. 

کشته شدن یورون توسط سرسی یا سرسی توسط یورون. 

پایین کشیده شدن سرسی توسط آریا با صورت کایبرن.

اختلاف دنریس و جان. کشته شدن دنریس به دست جان.

کشته شدن تریون توسط دنریس درحالیکه وریس خیانت خودش رو به تریون نسبت داده. این خیلی محتمله، چون تو قسمت قبل بدجوری روی خیانت نکردن تریون و صحنه دراماتیک اشک توی چشم، مانور دادند که با مرگ ناحقش خیلی دلمون بشکنه.

مرگ جیمی و سرسی با هم.

از بیت رفتن تخت آهنی.

مرگ دروگون. پیدا شدن تخم اژدها. 

 

کلا صد و شصت دقیقه مونده. انتظارات رو بیارید پایین. 

اول اینکه این بخش از صحبتم خیلی ارتباطی با پست شما نداره (بخش دوم داره): طرفدار دنریس نیستم اما کاری که این فصل باهاش کردن احتمالا یا تلافی فصل های گذشته هست که شهرهای اسوس رو یکی بعد از دیگری فتح میکرد و هیچ کس زورش بهش نمیرسید (که احتمالش کمه) یا اینکه سرنوشتش واقعا میتونه همین چیزی باشه که داریم میبینیم و مارتین 5 سال پیش به نویسنده ها گفته..... 

در این فصل و فصل گذشته دنریس به محض ورود به وستروس بیچاره شد.. ارتش متحد گریجوی(تحت فرماندهی یارا) و ارتش تایرل ها نابود شدن.. الاریا سند اسیر شد و ارتش دورن در فصل قبل بدون رهبر شد.. دوتراکی ها و آنسالیدها رو با نیت خیر به شمال برد (البته شرطش رو یادمون نره : زانو زدن جان)، دوتراکی هاش در عرض 30 ثانیه توسط مردگان جلوی چشمش قتل عام شدن.. جورا که وفادارترین مشاورش بود کشته شد، ریگال رو سلاخی کردن و میساندی که بهترین دوستش بود رو هم کشتن.. این قضیه میتونه جزئی از پایان تلخ و شیرین مارتین باشه که بخش تلخش همونطور که تا حالا دیدیم متعلق به دنریس باشه..

مارتین گفت که از اینکه سریال، بعضی از "مسیر" خط های داستانی داستانش رو عوض کرده ناراحته و (اینکه نحوه روایت نبرد وینترفل هم جزئی از اونه.. با اینکه معتقدم اون شخصی که در کتاب آزورآهای و آورنده طلوعه، جان هست و در این مورد پایان خط داستانی هم عوض شده).. اما بلایی که سر دنریس در این فصل داره میاد احتمالا در کتاب هم میتونه سرنوشتش باشه.(نویسندگان، مسیر داستانش رو بدجور خراب کردن اما پایان احتمالا همین باشه)

 

اما بخش دوم: 

در مواردی که اشاره کردید خیلی foreshadowing شده..

در پست دومم در تاپیک این قسمت هم در پاسخ به یکی از دوستان گفتم که اعتقادم بر این هست والنکار نه جیمی هست نه تیریون.. بلکه یکی دیگه هست: "یورون" ... یورون برادر کوچکتر بیلون هست و در کتاب از این شخصیت مضحک یورون در سریال خیلی کاریزماتیک تر و خونخوارتر هست.. احتمالی که اشاره کردید به نظرم درسته.

در مورد جیمی هم که در این تاپیک اشاره کردم پیش سرسی برگشت که از خاندانش دفاع کنه (همونطور که به لردها در وینترفل گفت کارهایی که قبلا در گذشته انجام دادم، در حالت جنگی بود و بازم همون کارها رو برای خاندانم میکنم) ولی حتی اگر من اشتباه کرده باشم و اگر برای کشتن سرسی هم رفته باشه بازهم این دو خواهر برادر به نظرم درآغوش هم همونطور که به دنیا اومدن، با هم میمیرن..(جیمی در فصل 6 به بران گفت دوست دارم در کنار زنی بمیرم که دوستش دارم)

و اما در مورد دنریس و خیانت هایی که بهش میشه: در کتاب (خانه نامیرا) اشاره شده که به دنریس سه خیانت خواهد شد: یکی برای طلا- یکی برای خون - یکی برای عشق

به نظرم خیانت واریس قطعی هست و در قسمت قبل هم خودش اشاره کرد اما تیریون هنوز به دنریس وفاداره.. در فصل قبل ملیساندره به واریس گفت که در وستروس میمیری.. کینوارا هم در فصل 6 بهش درباره رابطه اش با آتش هشدار داد... اما درباره تیریون مسئله ای وجود داره.. دوستانی که از اسپویل احتمالی دوری میکنند متن رو باز نکنن

مخفی کننده

در حین فیلمبرداری، یک منبع موثق در اسپانیا افشا کرده که تیریون به جرم خیانت، زنده زنده سوزانده میشه... کشته شدن واریس به همین روش هم با اینکه توسط این منبع تایید نشده اما با توجه به رابطه ای که واریس و آتش از کودکی داشتن، و احتمالا به دلیل اینکه واریس از خون پادشاهی بوده باشه(خاندان بلک فایر) و اون جادوگر به همین دلیل به خون اون برای نوعی جادوی قوی نیاز داشته و اعضای بدن واریس رو در آتش انداخته، اینجا هم به دلیل دیگه ای علاوه بر خائن بودن واریس به زنده زنده سوزاندنش نیاز هست..

 

از بین رفتن تخت آهنین در فصل دوم تا حدودی foreshadow شده بود (ویژن دنریس در خانه نامیرا)..

 

درباره جان و دنریس باز هم میگم دوستانی که از اسپویل احتمالی دوری میکنن متن رو باز نکنن:

مخفی کننده

احتمال کشته شدن دنریس توسط جان بسیار زیاده... پایان تلخ و شیرین مارتین هم احتمالا همین خواهد بود اما در مسیر دیگه ای احتمالا اتفاق میافته_ در سریال: به دلیل سوزاندن کینگزلندینگ توسط دنریس و کشتن واریس و تیریون به دلیل خیانتی که به دنی کردن، جان دنریس رو میکشه..   در کتاب: احتمال نیسا نیسا بودن دنریس

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اسپویل های قسمت 5 و 6 فصل هشتم رو تو تاپیک فصل هفتم سریال فرستادم اگه علاقه مند بودین برید بخونید

 

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان یه چیز جالب..

الان سه تا چشم سبز مهم داریم تو فیلم..

سرسی..دنریس..یورون 

البته تیریون هم چشمش سبز بود ولی فک نکنم به کار اریا بیاد..

حالا اینکه اریا کدوما رو بکشه نمیدونم..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

کسی نتونسته بلاخره بفهمه که خواسته دوم سرجوراه از دنریس چی میتونسته باشه ؟ 

راستی از اونجایی که سم تعدادی کتاب با خودش آورد وینترفل و به دنریس گفت ایا احتمال اینکه چیزی جدیدی تو اون کتاب ها پیدا کنه هست ؟ 

اون اژدها که تیریون و جوراه تو فصل های قبل تو مخروبه های والریا دیدن دروگون بود ؟ اخه دروگون اون موقع این قدرت بزرگ و بالغ نمیتونست باشه ...

 

ویرایش شده در توسط mehdi342

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 8 دقیقه قبل، mehdi342 گفته است :

کسی نتونسته بلاخره بفهمه که خواسته دوم سرجوراه از دنریس چی میتونسته باشه ؟ 

راستی از اونجایی که سم تعدادی کتاب با خودش آورد وینترفل و به دنریس گفت ایا احتمال اینکه چیزی جدیدی تو اون کتاب ها پیدا کنه هست ؟ 

اون اژدها که تیریون گ جوراه تو فصل های قبل تو مخروبه های والریا دیدن دروگون بود ؟ اخه دروگون اون موقع این قدرت بزرگ و بالغ نمیتونست باشه ...

 

هر چند که ثابت شده تعجب های اشخاص تو پیش نمایش ها برای چیز خیلی عجیبی نیست و فقط واسه به شور اوردن بینندس ولی من فک کنم یه اژدها دیگ داشته باشه دنریس چون تیریون تو قسمت اول اگ یادتون باشه گفت ما با خودمون دوتا اژدهای بالغ اوردیم..من فک کنم هنوزم داره ولی خب اگر اینجوری باشه کی میخواد اونا رو بیاره..هیچکس غیر از دنریس و جان نمیتونخ سوار اونا بشه..درضمن اصن کی میخواد به اژدهایی که نیووردنش بفهمونه که باید بره به کینگزلندینگ..

با این اوصاف من فک میکنم تعجب یورون مثل تعجب های جان اسنو همش الکیه??

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 5 ساعت قبل، omid007 گفته است :

کشته شدن جان توسط دنریس واس من جذاب تره

مدکویین جانو بکشه و آخرین رقیبشو از بین ببره و بشینه رو تخت 

ظلم پابرجاس، ظلم از بین نمیره بلکه از شخصی به شخص دیگه منتقل میشه

سانسا رو هم تو شمال ببینیم ی شمال مستقل و دشمن پایتخت

و پاسخ ب ابهامات برن، مثلا استفاده از آدما برای گرفتن جای نایت کینگ و تبدیل شدن ب پادشاه اون سمت دیوار 

این واس من از همه جذاب تره

من ترجیح میدم جان آزورآهای باشه و دنریس رو (مثل نیسا نیسا) بکشه و بعدش برن رو که مثلا مشخص شده شاه شب واقعی هست، بکشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای اثبات تئوری نیازی نیست سریال رو تحریف کنیم یا مقدمه چینی کنیم  بگیم آره احتمالا ی اژدهای چهارمی هم هست یک دفعه پیداش میشه به کمک دنریس میاد چون که این فصل چیزی به اسم منطق نداریم همون دوروگونی که تا حالا از دست نایت کینگ و اسکورپیونها در رفته میتونه کینگزلندینگ رو هم به آتش بکشه بدون هیچ مشکلی

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 2 ساعت قبل، Momomo گفته است :

هر چند که ثابت شده تعجب های اشخاص تو پیش نمایش ها برای چیز خیلی عجیبی نیست و فقط واسه به شور اوردن بینندس ولی من فک کنم یه اژدها دیگ داشته باشه دنریس چون تیریون تو قسمت اول اگ یادتون باشه گفت ما با خودمون دوتا اژدهای بالغ اوردیم..من فک کنم هنوزم داره ولی خب اگر اینجوری باشه کی میخواد اونا رو بیاره..هیچکس غیر از دنریس و جان نمیتونخ سوار اونا بشه..درضمن اصن کی میخواد به اژدهایی که نیووردنش بفهمونه که باید بره به کینگزلندینگ..

با این اوصاف من فک میکنم تعجب یورون مثل تعجب های جان اسنو همش الکیه??

منظورم از اژدهای فصل های قبل این صحنه است .

حتی سر جوراه هم نتونست بفهمه که دروگونه یا اژدهای دیگه ای .

تو اون زمان بعید میدونم دروگون اینقدر بالغ و بزرگ شده بود..!!

نظرت راجبه به درخواست سر جوراه از دنریس چیه ؟ 

اونجا که تو ویترنفل بعد اینکه میگه تریون رو ببخش با اینکه به عنوان هند اشتباه کرده در مورد نیرو نفرستادن سرسی .

بعدش یه درخواست میکنه میگه اگر اجازه بدی کلیسی یه درخواستی دارم 

چی فکر میکنی ؟

ویرایش شده در توسط mehdi342

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تیریون خطاب به سرسی: " ... اما تو یه هیولا نیستی، اینو میدونم ... "

 

یکی از عوامل اصلی دخیل در دیوانگی احتمالی دنریس، وجود مشاور خردمندی! همچون تیریون لنیستره! باید بگم دنریس تا الآن خیلی خیلی لطف داشته که اون رو به تبعید نفرستاده یا دچار خشم دروگون نکردتش! فرض کنید استنیس، با مشاوره تیریون لنیستر، مناطق استراتژیک خودشو از دست میداد، اونوقت تیریون دیگه وجود خارجی ای پیدا نمیکرد! 

تا زمانیکه دنریس از مشاور های خوبی چون سر جوراه و سر باریستن بهره میبرد، مثل یک ملکه واقعی رفتار می کرد، هیچوقت واژه های "عدالت" و "آزادی" رو گم نمیکرد و به تابوشکنی های خودش ادامه میداد و مهمتر از همه هدف خودش رو میشناخت.

اما با اومدن تیریونِ "اصلاح طلب"، کم کم از ابهت دنریس به عنوان یک فرمانروا کم شد، و شکست های پیاپی و فاجعه باری رو متحمل شد. چطور میتونید همچنان به مشاوره های کسایی گوش کنید که هیچ دستاوردی عاید شما نکردن با اینحال هر وقت خودتون ابتکار عمل رو به دست گرفتید، موفق شدید؟ نمونش نبرد Spoils of War. 

مشاوره های بد تیریون باعث شد دنریس دیگه نتونه اعتمادی به اون بکنه و حق هم داره! دنریس خودش رو در این هیاهو گم کرده، تا حالا انقدر نزدیک به هدفش نبوده، و حالا که در نزدیکترین فاصله بهش قرار داره، اون کسایی که باید پیشش میبودن نیستن! 

حالا تیریون مضحکانه میتونه بره روبروی دروازه کینگزلندینگ، و به سرسی بگه خواهرجان تو ذات خوبی داری! بیا و خوبی کن و تسلیم شو! حالا درسته ارتش ما به ف*ک رفته و تو نیروهات رو چند برابر کردی، اما بیا به خاطر بچه ات به دنریس زانو بزن!!! میدونم تو هیولا نیستی، چون بچه هاتو دوست داری !!!! 

فرق سرسی و دنریس اینه که سرسی خودخواسته یک ظالمه، اما دنریس ناخواسته! 

و چه خوش گفت لرد وریس؛ تو این فروم هم هستن کسایی که جان رو برای پادشاهی به دنریس ترجیح میدن، فقط به خاطر اینکه یه ماسماسک داره لای پاهاش! 

در آخر اینکه دم از حقانیت زدن اشتباست! اینکه تخت حق جان ه، حق مرحوم استنیس بود، حق گندریه، یا حق هر کس دیگه ای! اصولا حقانیتی وجود نداره؛ حق از آنِ قدرته. اگر میگید جان وارث بر حقه، چون این حق رو اگان فاتح با زور و استثمار از آن خودش کرد و بقیه پادشاهان تارگرین نون اونو خوردن. حق پادشاهی هم حق مشروعی نیست، و در این شرایط نمیتونم به دنریس خرده بگیرم که چرا نباید از ادعاش به خاطر جان کناره گیری کنه اونم بعد از این همه تلاش برای هدفش و زجرهایی که در راه رسیدن بهش کشید. 

اگر دنبال وارث بر حقید، سرسی بهترین گزینست! چون همین الان رای مردم رو داره. 

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام رفقا،اگه تو قسمت بعدی هالک و ایرون من یهو یه دفعه پریدن وسط کینگز لندینگ من یکی تعجب نمیکنم 

سریال خیلی مسخره و بی منطق شده بود این فصل دیگه گل کاشتن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 2 ساعت قبل، mehdi342 گفته است :

منظورم از اژدهای فصل های قبل این صحنه است .

حتی سر جوراه هم نتونست بفهمه که دروگونه یا اژدهای دیگه ای .

تو اون زمان بعید میدونم دروگون اینقدر بالغ و بزرگ شده بود..!!

نظرت راجبه به درخواست سر جوراه از دنریس چیه ؟ 

اونجا که تو ویترنفل بعد اینکه میگه تریون رو ببخش با اینکه به عنوان هند اشتباه کرده در مورد نیرو نفرستادن سرسی .

بعدش یه درخواست میکنه میگه اگر اجازه بدی کلیسی یه درخواستی دارم 

چی فکر میکنی ؟

چنتا چیز هست..

یکیش که شاید خیلی واضح و کلیشه باشه اینه که ازش خواسته باشه اختلافاتش رو با سانسا کنار بزاره تا تو جنگ با نایت کینگ پیروز بشن و به همین خاطر صحنه ی بعد از این که سر جوراه درخواست دوم رو خواست مطرح کنه یهو رفت رو سانسا و دنریس..

دومیش میتونه درباره سم یا جان باشه ولی نمیدونم دقیقا چی میتونه گفته باشه..

سومیش میتونه درباره انتقام گرفتن و کشتن سرسی و نجات مردم و این جور چیزا باشه..

ولی من چیزی که تو همون لحظه ی دیدن فیلم حدس زدم همون اولی بود ک گفتم چون سریع در صحنه ی بعدی دنریس اومد پیش سانسا در صورتی که اصلن رابطه ی خوبی قبلش نداشتن و به نظرم معلوم بود یکی از دنریس خواسته بود که بره و مشکل رو با گفت و گو حل کنه که به نظرم همون خواسته دوم سر جوراه بود..

حالا باید بازم ببینیم..

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 2 ساعت قبل، Aegon Targaryen VII گفته است :

تیریون خطاب به سرسی: " ... اما تو یه هیولا نیستی، اینو میدونم ... "

 

یکی از عوامل اصلی دخیل در دیوانگی احتمالی دنریس، وجود مشاور خردمندی! همچون تیریون لنیستره! باید بگم دنریس تا الآن خیلی خیلی لطف داشته که اون رو به تبعید نفرستاده یا دچار خشم دروگون نکردتش! فرض کنید استنیس، با مشاوره تیریون لنیستر، مناطق استراتژیک خودشو از دست میداد، اونوقت تیریون دیگه وجود خارجی ای پیدا نمیکرد! 

تا زمانیکه دنریس از مشاور های خوبی چون سر جوراه و سر باریستن بهره میبرد، مثل یک ملکه واقعی رفتار می کرد، هیچوقت واژه های "عدالت" و "آزادی" رو گم نمیکرد و به تابوشکنی های خودش ادامه میداد و مهمتر از همه هدف خودش رو میشناخت.

اما با اومدن تیریونِ "اصلاح طلب"، کم کم از ابهت دنریس به عنوان یک فرمانروا کم شد، و شکست های پیاپی و فاجعه باری رو متحمل شد. چطور میتونید همچنان به مشاوره های کسایی گوش کنید که هیچ دستاوردی عاید شما نکردن با اینحال هر وقت خودتون ابتکار عمل رو به دست گرفتید، موفق شدید؟ نمونش نبرد Spoils of War. 

مشاوره های بد تیریون باعث شد دنریس دیگه نتونه اعتمادی به اون بکنه و حق هم داره! دنریس خودش رو در این هیاهو گم کرده، تا حالا انقدر نزدیک به هدفش نبوده، و حالا که در نزدیکترین فاصله بهش قرار داره، اون کسایی که باید پیشش میبودن نیستن! 

حالا تیریون مضحکانه میتونه بره روبروی دروازه کینگزلندینگ، و به سرسی بگه خواهرجان تو ذات خوبی داری! بیا و خوبی کن و تسلیم شو! حالا درسته ارتش ما به ف*ک رفته و تو نیروهات رو چند برابر کردی، اما بیا به خاطر بچه ات به دنریس زانو بزن!!! میدونم تو هیولا نیستی، چون بچه هاتو دوست داری !!!! 

فرق سرسی و دنریس اینه که سرسی خودخواسته یک ظالمه، اما دنریس ناخواسته! 

و چه خوش گفت لرد وریس؛ تو این فروم هم هستن کسایی که جان رو برای پادشاهی به دنریس ترجیح میدن، فقط به خاطر اینکه یه ماسماسک داره لای پاهاش! 

در آخر اینکه دم از حقانیت زدن اشتباست! اینکه تخت حق جان ه، حق مرحوم استنیس بود، حق گندریه، یا حق هر کس دیگه ای! اصولا حقانیتی وجود نداره؛ حق از آنِ قدرته. اگر میگید جان وارث بر حقه، چون این حق رو اگان فاتح با زور و استثمار از آن خودش کرد و بقیه پادشاهان تارگرین نون اونو خوردن. حق پادشاهی هم حق مشروعی نیست، و در این شرایط نمیتونم به دنریس خرده بگیرم که چرا نباید از ادعاش به خاطر جان کناره گیری کنه اونم بعد از این همه تلاش برای هدفش و زجرهایی که در راه رسیدن بهش کشید. 

اگر دنبال وارث بر حقید، سرسی بهترین گزینست! چون همین الان رای مردم رو داره. 

 

کاملا باهاتون موافقم. درسته که اگر تارگرینها الان روی کار بودند چون جان پسر ریگار( شاهزاده دروگون استون و ولیعهد ایریس) بوده پس در اولویت قرار داره. ولی همین حق از شاهدخت رئنیس تارگرین دختر شاهزاده ایمون گرفته شد به خاطر دختر بودنش و شورایی که تشکیل شد ویسریس اول رو به جای اون به تخت نشوند. حتی بعد از اون که ویسریس دخترش رنیرا رو به جانشینی انتخاب کرد و لقب شاهدخت دروگون استون رو بهش داد برادرش ایگان دوم حقش رو به رسمیت نشناخت و رقص اژدهایان رو به راه انداخت و رنیرا رو طعمه اژدهاش کرد. حالا بماند که بعد از اگان دوم، پسر رنیرا اگان سوم به تخت نشست.

یعنی حتی اون زمان هم حق همچین رسمیتی نداشت و بعد از رقص اژدهایان بود که پسرها رو نسبت به دخترها اولویت دادند. رسیدن دنریس به تاج و تخت می تونست یه انقلاب باشه به علاوه اینکه دنریس ثابت کرده بود که لیاقت حکمرانی رو داره.

اون برای مردمی که اصلا نمی شناختنش تا پای جان جنگید و خیلی چیزها رو قربانی کرد و حالا همون مردم بهش پشت کردن. دنریس اشتباهاتی هم داشته ولی در حال حاضر از تمام کسانی که کاندید حکمرانی به وستروس هستند صلاحیت بیشتری داره. اگر رای گیری بود من به دنریس رای می دادم. ولی خب حالا روند داستان داره جوری پیش میره که احتمالا دست دنریس رو از تخت آهنین کوتاه میکنه. کاش حداقل یه روند زیبا رو طی کنه!( که البته بعید می دونم)

ویرایش شده در توسط شوالیه درخت خندان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 15 ساعت قبل، Momomo گفته است :

با این اوصاف من فک میکنم تعجب یورون مثل تعجب های جان اسنو همش الکیه??

با توجه به عکس متعجب جان و فیلم ترسناک فرار آریا تو اپیزود دوم و تئوریهای جذاب مردم . در انتها دیدن یه اپیزود مزخرف 

احتمالا اینم چیز خاصی نیست. فقط یه هفته ذهنمونو درگیر کردیم آخرشم میخوره تو ذوقمون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

نویسنده سریال جناب آقای دیوید بنیاف اومد دلیل اینکه ریگال چجوری کشته شد رو برامون مشخص کرد : 

" Dany kinda forgot about the Iron Fleet "

دنریس وسط جنگی که از وقتی بچه بود منتظرش بود برسه و تخت آهنین رو بگیره، فراموش کرده که نیروی دریایی دشمنش وجود داره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نیروی دریایی ای که فصل قبل ناوگان متحدین دنریس رو (به لطف همین نویسنده و طی الارض یورون) نابود کردن و یهو سر از کسترلی راک درآوردن و آنسالیدها رو هم محاصره کردن.. ولی دنریس فراموش کرد که اونا وجود دارن..........

عذر بدتر از گناه.... اینا مخاطبین سریال رو چی فرض کردن؟؟؟؟؟ 

اینم جوابیه مخاطبین سریال به ایشون: https://www.youtube.com/watch?v=ahoHDU0T44I

 

 

ویرایش شده در توسط Gemini

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
نقل قول
در 14 ساعت قبل، Aegon Targaryen VII گفته است :

تیریون خطاب به سرسی: " ... اما تو یه هیولا نیستی، اینو میدونم ... "

 

یکی از عوامل اصلی دخیل در دیوانگی احتمالی دنریس، وجود مشاور خردمندی! همچون تیریون لنیستره! باید بگم دنریس تا الآن خیلی خیلی لطف داشته که اون رو به تبعید نفرستاده یا دچار خشم دروگون نکردتش! فرض کنید استنیس، با مشاوره تیریون لنیستر، مناطق استراتژیک خودشو از دست میداد، اونوقت تیریون دیگه وجود خارجی ای پیدا نمیکرد! 

تا زمانیکه دنریس از مشاور های خوبی چون سر جوراه و سر باریستن بهره میبرد، مثل یک ملکه واقعی رفتار می کرد، هیچوقت واژه های "عدالت" و "آزادی" رو گم نمیکرد و به تابوشکنی های خودش ادامه میداد و مهمتر از همه هدف خودش رو میشناخت.

اما با اومدن تیریونِ "اصلاح طلب"، کم کم از ابهت دنریس به عنوان یک فرمانروا کم شد، و شکست های پیاپی و فاجعه باری رو متحمل شد. چطور میتونید همچنان به مشاوره های کسایی گوش کنید که هیچ دستاوردی عاید شما نکردن با اینحال هر وقت خودتون ابتکار عمل رو به دست گرفتید، موفق شدید؟ نمونش نبرد Spoils of War. 

مشاوره های بد تیریون باعث شد دنریس دیگه نتونه اعتمادی به اون بکنه و حق هم داره! دنریس خودش رو در این هیاهو گم کرده، تا حالا انقدر نزدیک به هدفش نبوده، و حالا که در نزدیکترین فاصله بهش قرار داره، اون کسایی که باید پیشش میبودن نیستن! 

حالا تیریون مضحکانه میتونه بره روبروی دروازه کینگزلندینگ، و به سرسی بگه خواهرجان تو ذات خوبی داری! بیا و خوبی کن و تسلیم شو! حالا درسته ارتش ما به ف*ک رفته و تو نیروهات رو چند برابر کردی، اما بیا به خاطر بچه ات به دنریس زانو بزن!!! میدونم تو هیولا نیستی، چون بچه هاتو دوست داری !!!! 

فرق سرسی و دنریس اینه که سرسی خودخواسته یک ظالمه، اما دنریس ناخواسته! 

و چه خوش گفت لرد وریس؛ تو این فروم هم هستن کسایی که جان رو برای پادشاهی به دنریس ترجیح میدن، فقط به خاطر اینکه یه ماسماسک داره لای پاهاش! 

در آخر اینکه دم از حقانیت زدن اشتباست! اینکه تخت حق جان ه، حق مرحوم استنیس بود، حق گندریه، یا حق هر کس دیگه ای! اصولا حقانیتی وجود نداره؛ حق از آنِ قدرته. اگر میگید جان وارث بر حقه، چون این حق رو اگان فاتح با زور و استثمار از آن خودش کرد و بقیه پادشاهان تارگرین نون اونو خوردن. حق پادشاهی هم حق مشروعی نیست، و در این شرایط نمیتونم به دنریس خرده بگیرم که چرا نباید از ادعاش به خاطر جان کناره گیری کنه اونم بعد از این همه تلاش برای هدفش و زجرهایی که در راه رسیدن بهش کشید. 

اگر دنبال وارث بر حقید، سرسی بهترین گزینست! چون همین الان رای مردم رو داره. 

 

 

بلآخره یکی حرف دل منو زد..من خودم دنی فن نیستم ولی از این که ظالم فرضش می کنن کفری می شم.

دقیقآ اگه هر کس جای دنی بود تا الان تیریونو تیکه تیکه کرده بود چون تیریون اشتباهات خیلی جبران ناپذیری داشت دنی بخاطر اعتمادش به تیریون شکست های خیلی بدی خورد..تازه بازم بعد اون نظر تیریون براش مهم بود..من خودم عاشق تیریونم ولی وقتی یک طرف داستان خانوادش باشن نمی تونه درست تصمیم بگیره.

تو قسمت چهارم در حق دنی خیلی ظلم شد انگار نه انگار که اگه ارتشش رو نمیوورد شمال آریا که هیچی حتی خود جکن هگارم نمی تونست نایت کینگو بکشه..مردم شمال هنوز بهش بدبین هستن

مثلآ اونجا که جان گفت ما به متحد احتیاج داریمو این حرفا آریا گفت من به متحد احتیاج ندارم (آریا جان اگه وجود داشتی این حرفو قبل از جنگ می زدی?)

واریس هم این قسمت از چشم افتاد من مطمئنم این قسمت بعدی یه گندی میزنه عقایدش رو دوست دارم ولی همیشه با خیانت به اینو اون کارش رو پیش می بره..حداقل تیریون با این که میدونه اگه دنی بزنه به سیم آخر چیکار می کنه ولی بازم براش میجنگه.

جان آدم فوق العاده ای هستش اما به نظر من شاه خوبی نمیشه چون زیادی خوبه درسته مردم دلشون می خواد اون شاه باشه ولی ازش حساب نمی برن اونم مثل ند استارک تو بازیای سیاسی قورتش میدن.

 

مردم پایتخت که از اولشم به اندازه ی یه مشت کود مرغی واسه من ارزش نداشتن دیگه بعد از مرگ میساندی و ریگالم که دیگه گور باباشون امیدوارم دنی یه مهمونی باربیکیو تو کینگزلندینگ راه بندازه.

ولی من اگه جای دنی بودم همین الانش میرفتم اسوس میزاشتم سرسی به شمال حمله کنه بعد برمیگشتم ترتیب باقی مونده هاشونو میدادم دقیقآ سیاست خود سرسی..چون مردم شمالم لیاقتشون همینه.

ویرایش شده در توسط Prince Rhaegar

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در ۱ ساعت قبل، sadrakhan گفته است :

تئوری جدید اوردم براتون??

به نظر من کفتری چیزی هستن ولی چرا فقط دوتا هستن و دنریس داره نگاشون میکنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 22 ساعت قبل، Gemini گفته است :

اول اینکه این بخش از صحبتم خیلی ارتباطی با پست شما نداره (بخش دوم داره): طرفدار دنریس نیستم اما کاری که این فصل باهاش کردن احتمالا یا تلافی فصل های گذشته هست که شهرهای اسوس رو یکی بعد از دیگری فتح میکرد و هیچ کس زورش بهش نمیرسید (که احتمالش کمه) یا اینکه سرنوشتش واقعا میتونه همین چیزی باشه که داریم میبینیم و مارتین 5 سال پیش به نویسنده ها گفته..... 

در این فصل و فصل گذشته دنریس به محض ورود به وستروس بیچاره شد.. ارتش متحد گریجوی(تحت فرماندهی یارا) و ارتش تایرل ها نابود شدن.. الاریا سند اسیر شد و ارتش دورن در فصل قبل بدون رهبر شد.. دوتراکی ها و آنسالیدها رو با نیت خیر به شمال برد (البته شرطش رو یادمون نره : زانو زدن جان)، دوتراکی هاش در عرض 30 ثانیه توسط مردگان جلوی چشمش قتل عام شدن.. جورا که وفادارترین مشاورش بود کشته شد، ریگال رو سلاخی کردن و میساندی که بهترین دوستش بود رو هم کشتن.. این قضیه میتونه جزئی از پایان تلخ و شیرین مارتین باشه که بخش تلخش همونطور که تا حالا دیدیم متعلق به دنریس باشه..

مارتین گفت که از اینکه سریال، بعضی از "مسیر" خط های داستانی داستانش رو عوض کرده ناراحته و (اینکه نحوه روایت نبرد وینترفل هم جزئی از اونه.. با اینکه معتقدم اون شخصی که در کتاب آزورآهای و آورنده طلوعه، جان هست و در این مورد پایان خط داستانی هم عوض شده).. اما بلایی که سر دنریس در این فصل داره میاد احتمالا در کتاب هم میتونه سرنوشتش باشه.(نویسندگان، مسیر داستانش رو بدجور خراب کردن اما پایان احتمالا همین باشه)

 

 

دوست عزیز قسمت 6 فصل هفتم رو دوباره نگاه کن..دنریس قبل از این که جان زانو بزنه قبول کرد که بهش کمک کنه بعدش جان احساساتی شد به عنوان ملکه قبولش کرد..اولش به جان گفت اگه زانو بزنی  منم کمکت می کنم ولی با دیدن ارتش مردگان قبول کرد که به جان کمک کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 36 دقیقه قبل، Prince Rhaegar گفته است :

بلآخره یکی حرف دل منو زد..من خودم دنی فن نیستم ولی از این که ظالم فرضش می کنن کفری می شم.

دقیقآ اگه هر کس جای دنی بود تا الان تیریونو تیکه تیکه کرده بود چون تیریون اشتباهات خیلی جبران ناپذیری داشت دنی بخاطر اعتمادش به تیریون شکست های خیلی بدی خورد..تازه بازم بعد اون نظر تیریون براش مهم بود..من خودم عاشق تیریونم ولی وقتی یک طرف داستان خانوادش باشن نمی تونه درست تصمیم بگیره.

تو قسمت چهارم در حق دنی خیلی ظلم شد انگار نه انگار که اگه ارتشش رو نمیوورد شمال آریا که هیچی حتی خود جکن هگارم نمی تونست نایت کینگو بکشه..مردم شمال هنوز بهش بدبین هستن

مثلآ اونجا که جان گفت ما به متحد احتیاج داریمو این حرفا آریا گفت من به متحد احتیاج ندارم (آریا جان اگه وجود داشتی این حرفو قبل از جنگ می زدی?)

واریس هم این قسمت از چشم افتاد من مطمئنم این قسمت بعدی یه گندی میزنه عقایدش رو دوست دارم ولی همیشه با خیانت به اینو اون کارش رو پیش می بره..حداقل تیریون با این که میدونه اگه دنی بزنه به سیم آخر چیکار می کنه ولی بازم براش میجنگه.

جان آدم فوق العاده ای هستش اما به نظر من شاه خوبی نمیشه چون زیادی خوبه درسته مردم دلشون می خواد اون شاه باشه ولی ازش حساب نمی برن اونم مثل ند استارک تو بازیای سیاسی قورتش میدن.

 

مردم پایتخت که از اولشم به اندازه ی یه مشت کود مرغی واسه من ارزش نداشتن دیگه بعد از مرگ میساندی و ریگالم که دیگه گور باباشون امیدوارم دنی یه مهمونی باربیکیو تو کینگزلندینگ راه بندازه.

ولی من اگه جای دنی بودم همین الانش میرفتم اسوس میزاشتم سرسی به شمال حمله کنه بعد برمیگشتم ترتیب باقی مونده هاشونو میدادم دقیقآ سیاست خود سرسی..چون مردم شمالم لیاقتشون همینه.

من همون قسمت دوم گفتم که جان باید کنار بکشه از ادعای وراثتش چون دنریس هم زور داره الان هم اینکه توی تمام زندگیش هدفی داشته برای رسیدن به تخت اهنین حتی کلی حقارت و سختی کشیده چون اسم تارگرین رو یدک میکشیده

اون و ویسریس بدبخت چقدر که توی کودکی گرسنگی کشیدن و همیشه ام جونشون در خطر بوده دیگه دیدیم تو سریال چقد سوءقصد شد به جونش!

 

حالا برای بالانس خوب میشد که جان و دنریس باهم ازدواج میکردن و دقیقا مثل حرفی که سر داووس زد بلاخره این مملکت روز خوشی میدید ولی باز ضعف نویسندگی اینا داستان رو به نابودی میکشونه... داشتم فصل 7 رو مرور میکردیم واقعا چقد متفاوت بود.. با تموم کم و کاستی هاش بازم ازین فصل روایت خوب و منطقی ای داشت

کاش قسمت آخر به پایان بندی داستان گند نزنن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×