رفتن به مطلب
cancer

بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

بحث اپیزودیک قسمت چهارم  

92 رای

  1. 1. به قسمت چهارم فصل هشت مجموعه بازی تاج و تخت از یک تا ده چه نمره ای می دهید؟

    • 1
      10
    • 2
      1
    • 3
      2
    • 4
      3
    • 5
      6
    • 6
      9
    • 7
      16
    • 8
      17
    • 9
      19
    • 10
      9


Recommended Posts

ارسال شده در (ویرایش شده)
در 44 دقیقه قبل، Momomo گفته است :

اون که صد در صد..بالاخره سریال تفاوتش همینه دیگ..فیلمی که یه روز بشینی ببینی با فیلمی که چندین سال ببینی خیلی فرق داره..

برای من این سکانس از سریال کافیه کجای ارباب حلقه ها این حس رو به شما داد

game-of-thrones8_copy.jpg

مخصوصا با آهنگ فوق الاده بک گراندش

ویرایش شده در توسط sadrakhan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 4 دقیقه قبل، توروس گفته است :

کاملا موافقم .  اوایل که با یکی از دوستان درگیر این بحث شده بودیم من خیلی تعجب می کردم که چطور یک سریال گاهی بیشتر از یک جنگ محدود دنیا رو عوض می کنه ولی ظاهرا همینه و باید همینطور باشه.

به مخاطب چیزی رو نشون بده که نیازش نیست و ممکن هم نیست براش مهم باشه .اون چیز تبدیل میشه به نیازش بدون اینکه واقعا بهش نیاز داشته باشه .تولید هر نیاز جدید فرو رفتن در پوسته هاییه که دور مخاطب و دنیای واقعی و حقیقتش تنیده شده .مخاطب هر روز بیشتر دست به ساده سازی واقعیت میزنه .هر روز بیشتر دست به تحریف واقعیت میزنه .و هر روز بیشتر ارضا میشه .این روند تا ابد ادامه داره چون روان انسانی تا بی نهایت میتونه عمیق باشه .اما عمیق تر شدن روان انسانی لزوما به این معنا نخواهد بود که انسان به رستگاری میرسه .بلکه برعکسش درست تر به نظر میرسه .

مگر اینکه رو به رو شدن با نمایش تمنا و میل(تولید نیاز در تی وی) با حربه ی نقد اولیه باشه .یک انعکاس در ذهن بدون رسوخ کردن و ما ناظر این انعکاس باشیم.

در 16 دقیقه قبل، توروس گفته است :

کاملا موافقم .  اوایل که با یکی از دوستان درگیر این بحث شده بودیم من خیلی تعجب می کردم که چطور یک سریال گاهی بیشتر از یک جنگ محدود دنیا رو عوض می کنه ولی ظاهرا همینه و باید همینطور باشه.

و درسته اون دوست حق داشته!یه سریال دنیا رو عوض میکنه بدون اینکه خود دنیا متوجه بشه قبلا چی بود .با عوض کردن آدماش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 6 دقیقه قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

به مخاطب چیزی رو نشون بده که نیازش نیست و ممکن هم نیست براش مهم باشه .اون چیز تبدیل میشه به نیازش بدون اینکه واقعا بهش نیاز داشته باشه .تولید هر نیاز جدید فرو رفتن در پوسته هاییه که دور مخاطب و دنیای واقعی و حقیقتش تنیده شده .مخاطب هر روز بیشتر دست به ساده سازی واقعیت میزنه .هر روز بیشتر دست به تحریف واقعیت میزنه .و هر روز بیشتر ارضا میشه .این روند تا ابد ادامه داره چون روان انسانی تا بی نهایت میتونه عمیق باشه .اما عمیق تر شدن روان انسانی لزوما به این معنا نخواهد بود که انسان به رستگاری میرسه .بلکه برعکسش درست تر به نظر میرسه .

مگر اینکه رو به رو شدن با نمایش تمنا و میل(تولید نیاز در تی وی) با حربه ی نقد اولیه باشه .یک انعکاس در ذهن بدون رسوخ کردن و ما ناظر این انعکاس باشیم.

ناراحت نشی ولی نمیدونم چرا فکر میکنم شما دکتر راعفی پور هستی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در ۱ ساعت قبل، sadrakhan گفته است :

تو این ویدیو مساحبه که گفتم هست

گفتم دوست دارم نگفتم میشه ویدیو رو برات از یوتیوب دانلود کردم ایجا اپلود کردم بیبن نظر بده

ممنونم. صداش برام پخش نمیشه
این ساشا تسلط خوبی روی دنیای نغمه و سوراخ سمبه هاش داره اما  توازن دراماتیک داستان رو زیاد متوجه نیست و گاهی احتمالات خیلی عجیبی مطرح می کنه.
مثلا دنریس وقتی 7 فصل روی آسمان ها سیر می کنه و همه چی داره و همه دوستش دارند ، همین باعث میشه که کمی پایینش بیارن یا حذفش کنن(مثلا میگم)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 10 دقیقه قبل، sadrakhan گفته است :

ناراحت نشی ولی نمیدونم چرا فکر میکنم شما دکتر راعفی پور هستی

عمرا . میای شرط ببندیم ؟ ایشون یک فرد کتابخونده‌ی بینا رشته ایه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در در ۱۳۹۸/۲/۲۱ at 01:32، sadrakhan گفته است :

بچه ها این تئوری رو دریابید

در قسمت ششم فصل 7، دنریس به جان گفت: اژدهایان تنها فرزندان من هستند؛ تنها فرزندانی که خواهم داشت.

حال که در دنیای بازی تاج وتخت هیچ دیالوگی اتفاقی نیست؛ به اضافه اینکه ما سخن تیریون به دنریس درباره اهمیت جانشینش را دیدیدم؛ به نظر میرسد که سازندگان سریال به نکته ای اشاره دارند.

دنریس در فصل آخر متوجه می‌شود که حامله است (که این موضوع ضمانت کننده ادامه نسل و خون تارگرین هاست). به نظر میرسد که این موضوع احتمال بالایی دارد.

 

لینکش رو گذاشتم شاید درسا اپلود نکردم

در هم اکنون، توروس گفته است :

عمرا . میای شرط ببندیم ؟ ایشون یک فرد کتابخونده‌ی بینا رشته ایه

شوخی میکنم بابا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 28 دقیقه قبل، sadrakhan گفته است :

برای من این سکانس از سریال کافیه کجای ارباب حلقه ها این حس رو به شما داد

game-of-thrones8_copy.jpg

مجصوصا با آهنگ فوق الاده بک گراندش

اره منم موافقم..

صحنه های گیم بعضیاش خیلی موندگاره تو ذهن. یکیش کلا همین قسمته..

یکی هم قسمت سوم فصل هشت اون بیست دقیقه اخرش رو با هیچ فیلمی عوض نمیکنم...

صحنه ی ورود نایت کینگ..اهنگش..نگاه های نایت کینگ..پوزخندش به دنریس..صحنه های فوق العاده ی پارادوکسی نا امیدی و امید واری..تسلیم شدن و نشدن..مرگ و زندگی..عالی بود عالی..

پ ن:البته یک دقیقه اخرش که اریا میاد رو فاکتور میگیرم?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 1 دقیقه قبل، Momomo گفته است :

اره منم موافقم..

صحنه های گیم بعضیاش خیلی موندگاره تو ذهن. یکیش کلا همین قسمته..

یکی هم قسمت سوم فصل هشت اون بیست دقیقه اخرش رو با هیچ فیلمی عوض نمیکنم...

صحنه ی ورود نایت کینگ..اهنگش..نگاه های نایت کینگ..پوزخندش به دنریس..صحنه های فوق العاده ی پارادوکسی نا امیدی و امید واری..تسلیم شدن و نشدن..مرگ و زندگی..عالی بود عالی..

پ ن:البته یک دقیقه اخرش که اریا میاد رو فاکتور میگیرم?

دیدید اگه تحلیل کنید به گفته ی من میرسید کلیت سریال عالیه ولی در جزعیات این فصل ریده البته ببخشید این رو میگم ولی جور دیگه ای نمیشه گفت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 27 دقیقه قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

به مخاطب چیزی رو نشون بده که نیازش نیست و ممکن هم نیست براش مهم باشه .اون چیز تبدیل میشه به نیازش بدون اینکه واقعا بهش نیاز داشته باشه .تولید هر نیاز جدید فرو رفتن در پوسته هاییه که دور مخاطب و دنیای واقعی و حقیقتش تنیده شده .مخاطب هر روز بیشتر دست به ساده سازی واقعیت میزنه .هر روز بیشتر دست به تحریف واقعیت میزنه .و هر روز بیشتر ارضا میشه .این روند تا ابد ادامه داره چون روان انسانی تا بی نهایت میتونه عمیق باشه .اما عمیق تر شدن روان انسانی لزوما به این معنا نخواهد بود که انسان به رستگاری میرسه .بلکه برعکسش درست تر به نظر میرسه .

مگر اینکه رو به رو شدن با نمایش تمنا و میل(تولید نیاز در تی وی) با حربه ی نقد اولیه باشه .یک انعکاس در ذهن بدون رسوخ کردن و ما ناظر این انعکاس باشیم.

و درسته اون دوست حق داشته!یه سریال دنیا رو عوض میکنه بدون اینکه خود دنیا متوجه بشه قبلا چی بود .با عوض کردن آدماش

 

در 42 دقیقه قبل، توروس گفته است :

کاملا موافقم .  اوایل که با یکی از دوستان درگیر این بحث شده بودیم من خیلی تعجب می کردم که چطور یک سریال گاهی بیشتر از یک جنگ محدود دنیا رو عوض می کنه ولی ظاهرا همینه و باید همینطور باشه.

اره کلا میگن دوتا چیز میتونه دنیا رو تغییر بده و دچار چالش کنه..

یکی فلسفه هست..

یکی فیلم(خوب)...

در هم اکنون، sadrakhan گفته است :

دیدید اگه تحلیل کنید به گفته ی من میرسید کلیت سریال عالیه ولی در جزعیات این فصل ریده البته ببخشید این رو میگم ولی جور دیگه ای نمیشه گفت

منم از اول همین نظرو داشتم خب..

تو یه پست تو همین فروم گفتم همه چیز منطقی پیش نمیره تو هیچ فیلمی..و این هم مستثنی از بقیه نیست..و سازندگان انتظار دارن که یه چیزایی رو هم خود بینندگان پیش خودشون تخیل کنن..

در در ۱۳۹۸/۲/۱۶ at 17:05، Momomo گفته است :

اقایون خانوما..من فکر میکنم شماها خیلی دارین سخت گیرانه نظر میدین..هیچ فیلمی روال منطقی نداره هیچ فیلمی..اگر قرار بود منطقی باشه تا حالا باید سه تا اژدهای دنریس تو قسمت سوم فصل هشت و قسمت اخر فصل هفت مرده باشن..همینطور جان هم باید تو قسمت اخر فصل هفت میمرد..همینطور برین و جیمی و سم و زنش و برن و اینام باید تو قسمت سوم میمردن..

شماها اگر دقت کنید هیچ فیلمی منطقی نیست چه بسا فیلمایی دیدیم که همیشه قهرمان داستان پیروزه با اینکه اصلن تعداد نفرات و قدرت ها نابرابره مثل جان ویک مثل همین اونجرز که ثانوس میمیره یا دکتر استرنج و بی نهایت مثال دیگ..

ما بیننده ها بازیچه ی دست نویسنده ها و کارگردانا هستیم..همیشه و تو هر فیلمی همینطور بوده..

یه وجه فیلم رو همیشه کارگردانا میزارن به عهده ی خود تماشاگر و میزارن که خودشون تخیل کنن مثل همینجا که یورون از کجا رسید یا اینکه اریا چطور رسید و اینا..

فیلم اسمشم روشه..فیلمه و معلومه که غیر منطقیه..

از تنها فیلمی که خوشم اومد فیلم دپارتد با بازیگری جک نیکلسون و دیکاپریو بود که اسکورسیزی ساخته..این اولین فیلمی بود که دیدم قهرمان داستان چقدر راحت و قشنگ میمیره و برای اولین بار بود که دیدم بدی بر خوبی پیروز میشه..تو همین فیلم هم هزار تا ایراد منطقی وجود داره تو همه فیلما هست..لطفا اینقدر سخت گیر نباشید چون فقط خودتون اذیت میشید از اینکه چرا فیلم اینجوری شده..

 

خودتونو وا بدید و بندازین تو جریان فیلم و بزارید اون هر جا میخواد ببردتون و فقط لذت ببرید از فیلم و بخش های هیجان انگیزش..اینطوریه که از یه فیلم میشه لذت برد..

 

بازم تاکید میکنم هیچ هیچ هیچ فیلمی روال منطقی نداره و با منطق میشه تمام فیلما رو زیر سوال برد تمامشو..

 

اینه..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 2 دقیقه قبل، Momomo گفته است :

 

اره کلا میگن دوتا چیز میتونه دنیا رو تغییر بده و دچار چالش کنه..

یکی فلسفه هست..

یکی فیلم(خوب)...

منم از اول همین نظرو داشتم خب..

تو یه پست تو همین فروم گفتم همه چیز منطقی پیش نمیره تو هیچ فیلمی..و این هم مستثنی از بقیه نیست..و سازندگان انتظار دارن که یه چیزایی رو هم خود بینندگان پیش خودشون تخیل کنن..

میشد بهترش کرد باور کنید میشد ولی این جور هم به این بدی که میگن نیست نکات خوب همیشه بیشتر از نکات بد بوده ولی ما همیشه نکان بد رو میبینیم من هم اول منتقد این قسمت بودم ولی دوباره قسمت رو دیدم سکانس های درخشان کم نداشت حرف های تورمند که کاملا در تمام سکانس ها عالی بود مخصوصا درد و دلش با هاند?و واکنشش به شکست عشقی سکانس حرف زدن تریون و داووس التماس های دنریس و جان به یک دیگر این ها رو هم در نظر بگیرید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 4 دقیقه قبل، sadrakhan گفته است :

ناراحت نشی ولی نمیدونم چرا فکر میکنم شما دکتر راعفی پور هستی

نه عزیز چه ناراحتی ای!لایکت کردم چون صداقت داری .

من از رائفی پور اصلا خوشم نمیاد و نقدش هم می کنم و فقط خوش نیومدن خشک و خالی نیست.
رائفی پور رو بعنوان یه کسی که توی حوزه ی فرهنگ و سیاست و...(کلا بیشتر حوزه ها ایشون گویا متخصصن) اظهار نظر میکنه رد می کنم به دو دلیل بسیار بزرگ

اول اینکه رائفی پور آدم به شدت ایدئولوژیکی هست.یه ویژگی کسی که ایدئولوژیکه اینه که همه چیزو بر اساس یه چهارچوب خاص میبینه .دقیقا مثال اون کسی که عینک رنگی زده و دریا رو به همون شکل میبینه .

دوم هم بحث تعصب ایشون هست.آدمی متعصبه که علیرغم قطعی نبودن چیزی اون چیز رو قطعی حساب میکنه و حاضر نیست نظرش رو عوض کنه .

که هر دو دلیل از هم پشتیبانی میکنن .یعنی یه انسان ایدئولوژیک احتمالش زیاده متعصب هم باشه و برعکس .


اما تشبیه من به این شخصیت به نظرم بسیار دور از واقعیته . چون اگه من آدم ایدئولوژیکی می بودم پس از ارزش های زیبایی شناسانه ی سریال گات نباید لذت می بردم.و اگه هم انسان متعصبی بودم اینجا نمی اومدم تا نظرات شما دوستان رو بخونم و چیز یاد بگیرم. این احتمال که دنبال توجه هم باشم اصلا درست نیست .چون با شناخت فوق العاده ای که از خودم دارم لازم نمی دونم خودم رو جایی رو مطرح کنم تا از خودم هویت بسازم .این ها رو صادقانه گفتم .



اما

به نظرم شما و هر کسی که همچین تصویری از من داره(کسی مثل رائفی پور) سخن من رو به درستی نفهمیده .

جان اسنوجان(تصویر پروفایلت) من همونطور که از سریال و سریال ها ممکنه لذت ببرم و دنبالشون کنم همونطور هم تی وی و...رو نقد می کنم و این دو هیچ منافاتی با هم ندارند .من سریال می بینم به دلایل زیبایی شناسانه و همیشه هم حواسم جمعه که به دلایل دیگه ای نبینم سریال ها رو .چون یه بار گفتم :من انتظارم رو از سریال محدود کردم و به خاطر همین هم از سریال لذت می برم به خاطر کارکردی که ازش انتظار دارم و هم اینکه نقدش می کنم به خاطر تاثیری که میتونه روی خیل عظیمی از بینندگانش بزاره .
من از سریال لذت می برم به خاطر چیزی که می دونم هست و نقدش می کنم به خاطر چیزی که خیلی از مردم ناخودآگاه ازش تاثیر می پذیرن.

همون سریالی که شما می بینی من هم می بینم منم ممکنه مثل شما هیجانزده بشم یا دچار دلهره بشم .اما بدون اینکه خودم کاملا بفهمم سریال فقط در سطح همین هیجان و دلهره برام باقی میمونه .و من نسبتا تغییر زیادی نمی کنم بعد از تماشای سریال .فقط با چشمی باز یه سری تجربه های جدید رو از سر می گذرونم .


فقط سر دو سریال من بعد از تموم شدنشون متوجه شدم چیزهایی متفاوت اند نسبت به بقیه ی دنیای تی وی .یکی سریال تویین پیکس و اون یکی هم نه به این شدت و نه در تمام فصل ها،سریال فارگو .و احتمالا به این خاطر متفاوت شدند که رگ و ریشه ای سینمایی دارند.تویین پیکس میراث لینچه و فارگو الهام گرفته از دنیای آبزورد کوئن ها .فقط توی این دوتا سریال و خصوصا اولی تونستم عنصر تعالی بخش رو ببینم.محصولاتی که علاوه بر اینکه سرگرمم کردند بهم گوشه ای از واقعیت انسان و هستی انسانی رو به تصویر کشیدن.اما هنوز نه به قدرت سینما و یا کتاب .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 1 دقیقه قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

نه عزیز چه ناراحتی ای!لایکت کردم چون صداقت داری .

من از رائفی پور اصلا خوشم نمیاد و نقدش هم می کنم و فقط خوش نیومدن خشک و خالی نیست.
رائفی پور رو بعنوان یه کسی که توی حوزه ی فرهنگ و سیاست و...(کلا بیشتر حوزه ها ایشون گویا متخصصن) اظهار نظر میکنه رد می کنم به دو دلیل بسیار بزرگ

اول اینکه رائفی پور آدم به شدت ایدئولوژیکی هست.یه ویژگی کسی که ایدئولوژیکه اینه که همه چیزو بر اساس یه چهارچوب خاص میبینه .دقیقا مثال اون کسی که عینک رنگی زده و دریا رو به همون شکل میبینه .

دوم هم بحث تعصب ایشون هست.آدمی متعصبه که علیرغم قطعی نبودن چیزی اون چیز رو قطعی حساب میکنه و حاضر نیست نظرش رو عوض کنه .

که هر دو دلیل از هم پشتیبانی میکنن .یعنی یه انسان ایدئولوژیک احتمالش زیاده متعصب هم باشه و برعکس .


اما تشبیه من به این شخصیت به نظرم بسیار دور از واقعیته . چون اگه من آدم ایدئولوژیکی می بودم پس از ارزش های زیبایی شناسانه ی سریال گات نباید لذت می بردم.و اگه هم انسان متعصبی بودم اینجا نمی اومدم تا نظرات شما دوستان رو بخونم و چیز یاد بگیرم. این احتمال که دنبال توجه هم باشم اصلا درست نیست .چون با شناخت فوق العاده ای که از خودم دارم لازم نمی دونم خودم رو جایی رو مطرح کنم تا از خودم هویت بسازم .این ها رو صادقانه گفتم .



اما

به نظرم شما و هر کسی که همچین تصویری از من داره(کسی مثل رائفی پور) سخن من رو به درستی نفهمیده .

من شوخی کردم با شما برای یک شوخی خوب باید دست بزاری رو چیزی که طرف مقابل ازش بدش میاد ولی انصافا جاش اینجا خالیه بیاد برامون یکم تئوری بده حال کنیم 

من هم با افراد مختلف شوخی میکنم بسته به جنبشان شوخی را با انها ادامه میدهم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 21 دقیقه قبل، توروس گفته است :

عمرا . میای شرط ببندیم ؟ ایشون یک فرد کتابخونده‌ی بینا رشته ایه

والا آنچنان هم کتابخون خوبی نیستم.اما می خونم.

دبیر فلسفه ام و ارشد فلسفه ی هنر .بیشتر از همه چیز یه سینه فیل .و...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 2 دقیقه قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

والا آنچنان هم کتابخون خوبی نیستم.اما می خونم.

دبیر فلسفه ام و ارشد فلسفه ی هنر .بیشتر از همه چیز یه سینه فیل .و...

پس معلمدید اشک تو چشام جمع شد هیچ وقت فکر نمیکردم به این درجه از بیشوعوری برسم که با یک معلم جلو روش شوخی کنم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 7 دقیقه قبل، sadrakhan گفته است :

من شوخی کردم با شما برای یک شوخی خوب باید دست بزاری رو چیزی که طرف مقابل ازش بدش میاد ولی انصافا جاش اینجا خالیه بیاد برامون یکم تئوری بده حال کنیم 

من هم با افراد مختلف شوخی میکنم بسته به جنبشان شوخی را با انها ادامه میدهم

من فکر کردم جدی نوشتی.

آره احتمالا میگفت پرچم گریجوی ها وسطش چشمه و شیطان پرستیه .

آدم شوخی هستی .منم ناراحت نمیشم ،اصلا نگران نباش .فقط قبل از اینکه اینهمه بنویسم خبر بده که شوخی کردی ?.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 39 دقیقه قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

به مخاطب چیزی رو نشون بده که نیازش نیست و ممکن هم نیست براش مهم باشه .اون چیز تبدیل میشه به نیازش بدون اینکه واقعا بهش نیاز داشته باشه .تولید هر نیاز جدید فرو رفتن در پوسته هاییه که دور مخاطب و دنیای واقعی و حقیقتش تنیده شده .مخاطب هر روز بیشتر دست به ساده سازی واقعیت میزنه .هر روز بیشتر دست به تحریف واقعیت میزنه .و هر روز بیشتر ارضا میشه .این روند تا ابد ادامه داره چون روان انسانی تا بی نهایت میتونه عمیق باشه .اما عمیق تر شدن روان انسانی لزوما به این معنا نخواهد بود که انسان به رستگاری میرسه .بلکه برعکسش درست تر به نظر میرسه .

مگر اینکه رو به رو شدن با نمایش تمنا و میل(تولید نیاز در تی وی) با حربه ی نقد اولیه باشه .یک انعکاس در ذهن بدون رسوخ کردن و ما ناظر این انعکاس باشیم.

و درسته اون دوست حق داشته!یه سریال دنیا رو عوض میکنه بدون اینکه خود دنیا متوجه بشه قبلا چی بود .با عوض کردن آدماش

بسیار عالی.
لب کلام. ساده و صریح.
دقیقا همینه و باهات موافقم تیئون عزیز من احساس  آشنایی  می کنم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 4 دقیقه قبل، sadrakhan گفته است :

پس معلمدید اشک تو چشام جمع شد هیچ وقت فکر نمیکردم به این درجه از بیشوعوری برسم که با یک معلم جلو روش شوخی کنم

?
معلمی که به گرفتن قیافه و پزش نیست جان اسنو .چیزای مهم تری هست...

کلا هر آدمی به شوخی و گفتگو نیازمنده .زیاد خودتو اذیت نکن .فقط تا جایی که میتونی املات رو بهتر کن که خسته نشم از خوندن پیام هات ?.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 5 دقیقه قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

?
معلمی که به گرفتن قیافه و پزش نیست جان اسنو .چیزای مهم تری هست...

کلا هر آدمی به شوخی و گفتگو نیازمنده .زیاد خودتو اذیت نکن .فقط تا جایی که میتونی املات رو بهتر کن که خسته نشم از خوندن پیام هات ?.

من خودم رو اذیت نمیکنم من قبول دارم یه بیشعورم تو دنیایی که همه خودشون رو علامه دهر میدونن اگه صریح حرفت رو بزنی بهت میگن بیشوعور اگه قبولش کنی راحت تری

ویرایش شده در توسط sadrakhan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 7 دقیقه قبل، توروس گفته است :

بسیار عالی.
لب کلام. ساده و صریح.
دقیقا همینه و باهات موافقم تیئون عزیز من احساس  آشنایی  می کنم.

ممنونم توروس جان .خوشحالم که موافقی.

من هر بار باهات صحبت می کنم تصویر خدابیامرز توروس فقید میاد تو ذهنم و کلا با اون مشخصات روانی تصورت می کنم .پاینده باشی رفیق.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در هم اکنون، ثیئون گریجوی گفته است :

ممنونم توروس جان .خوشحالم که موافقی.

من هر بار باهات صحبت می کنم تصویر خدابیامرز توروس فقید میاد تو ذهنم و کلا با اون مشخصات روانی تصورت می کنم .پاینده باشی رفیق.

مخلصم .بی شباهت هم بهش نیستم ?  عشق در یک نگاه بود.... تا دیدمش(البته توی تورنمنت آزاد در کتاب دافعه داشت) ولی بعد از اون تا دیدمش گفتم "خودشه"... یه راهب مست دیگه از کجا می تونستم پیدا کنم ?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 5 دقیقه قبل، sadrakhan گفته است :

من خودم رو اذیت نمیکنم من قبول دارم یه بیشعورم تو دنیایی که همه خودشون رو علامه دهر میدونن اگه صریح حرفت رو بزنی بهت میگن بیشوعور اگه قبولش کنی راحت تری

من همیشه صراحت رو ترجیح دادم .بگذریم .چندتا از اون پستای مرتبط با سریال بفرست که ادمین از دستم شاکی نشه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

نمی دونم، شاید من دارم سریال دیگه ای میبینم ... کاش منم میتونستم مثل شما لذت ببرم از این فصل ولی باور کنین دست خودم نیست... هیچ پدر کشتگی با سریال و سازنده هاش ندارم و فقط قصدم نقد کردن و اشاره به نقاط ضعف بسیاریه که فصل پایانی داره...همین.

ارباب حلقه ها حدود دو دهه پیش ساخته شده و هنوز هم یکی از شاهکارهای سینماست (هر سال عید سه گانه رو میبینم) ... گات هم میتونست به همون خوبی باشه ولی .... واقعا دیگه حس دیدن دوباره ش رو ندارم چون با اولین باری که ند استارک میگه: "Winter is coming" پوزخند میزنم و میگم: "بااااوووشه"

ویرایش شده در توسط Gendry

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 30 دقیقه قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

نه عزیز چه ناراحتی ای!لایکت کردم چون صداقت داری .

من از رائفی پور اصلا خوشم نمیاد و نقدش هم می کنم و فقط خوش نیومدن خشک و خالی نیست.
رائفی پور رو بعنوان یه کسی که توی حوزه ی فرهنگ و سیاست و...(کلا بیشتر حوزه ها ایشون گویا متخصصن) اظهار نظر میکنه رد می کنم به دو دلیل بسیار بزرگ

اول اینکه رائفی پور آدم به شدت ایدئولوژیکی هست.یه ویژگی کسی که ایدئولوژیکه اینه که همه چیزو بر اساس یه چهارچوب خاص میبینه .دقیقا مثال اون کسی که عینک رنگی زده و دریا رو به همون شکل میبینه .

دوم هم بحث تعصب ایشون هست.آدمی متعصبه که علیرغم قطعی نبودن چیزی اون چیز رو قطعی حساب میکنه و حاضر نیست نظرش رو عوض کنه .

که هر دو دلیل از هم پشتیبانی میکنن .یعنی یه انسان ایدئولوژیک احتمالش زیاده متعصب هم باشه و برعکس .


اما تشبیه من به این شخصیت به نظرم بسیار دور از واقعیته . چون اگه من آدم ایدئولوژیکی می بودم پس از ارزش های زیبایی شناسانه ی سریال گات نباید لذت می بردم.و اگه هم انسان متعصبی بودم اینجا نمی اومدم تا نظرات شما دوستان رو بخونم و چیز یاد بگیرم. این احتمال که دنبال توجه هم باشم اصلا درست نیست .چون با شناخت فوق العاده ای که از خودم دارم لازم نمی دونم خودم رو جایی رو مطرح کنم تا از خودم هویت بسازم .این ها رو صادقانه گفتم .



اما

به نظرم شما و هر کسی که همچین تصویری از من داره(کسی مثل رائفی پور) سخن من رو به درستی نفهمیده .

جان اسنوجان(تصویر پروفایلت) من همونطور که از سریال و سریال ها ممکنه لذت ببرم و دنبالشون کنم همونطور هم تی وی و...رو نقد می کنم و این دو هیچ منافاتی با هم ندارند .من سریال می بینم به دلایل زیبایی شناسانه و همیشه هم حواسم جمعه که به دلایل دیگه ای نبینم سریال ها رو .چون یه بار گفتم :من انتظارم رو از سریال محدود کردم و به خاطر همین هم از سریال لذت می برم به خاطر کارکردی که ازش انتظار دارم و هم اینکه نقدش می کنم به خاطر تاثیری که میتونه روی خیل عظیمی از بینندگانش بزاره .
من از سریال لذت می برم به خاطر چیزی که می دونم هست و نقدش می کنم به خاطر چیزی که خیلی از مردم ناخودآگاه ازش تاثیر می پذیرن.

همون سریالی که شما می بینی من هم می بینم منم ممکنه مثل شما هیجانزده بشم یا دچار دلهره بشم .اما بدون اینکه خودم کاملا بفهمم سریال فقط در سطح همین هیجان و دلهره برام باقی میمونه .و من نسبتا تغییر زیادی نمی کنم بعد از تماشای سریال .فقط با چشمی باز یه سری تجربه های جدید رو از سر می گذرونم .


فقط سر دو سریال من بعد از تموم شدنشون متوجه شدم چیزهایی متفاوت اند نسبت به بقیه ی دنیای تی وی .یکی سریال تویین پیکس و اون یکی هم نه به این شدت و نه در تمام فصل ها،سریال فارگو .و احتمالا به این خاطر متفاوت شدند که رگ و ریشه ای سینمایی دارند.تویین پیکس میراث لینچه و فارگو الهام گرفته از دنیای آبزورد کوئن ها .فقط توی این دوتا سریال و خصوصا اولی تونستم عنصر تعالی بخش رو ببینم.محصولاتی که علاوه بر اینکه سرگرمم کردند بهم گوشه ای از واقعیت انسان و هستی انسانی رو به تصویر کشیدن.اما هنوز نه به قدرت سینما و یا کتاب .

سواد و قلمتون قابل توجهه از خوندن نوشته هاتون لذت میبرم بیشتر بنویسید

من اینجا قبلا درخواست پیشنهاد سریال کرده بودم خوشحال میشم نظرتون رو بگید البته به جز تووینز و فارگو

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 32 دقیقه قبل، توروس گفته است :

مخلصم .بی شباهت هم بهش نیستم ?  عشق در یک نگاه بود.... تا دیدمش(البته توی تورنمنت آزاد در کتاب دافعه داشت) ولی بعد از اون تا دیدمش گفتم "خودشه"... یه راهب مست دیگه از کجا می تونستم پیدا کنم ?

ما بیشتر.می دونم .کاملا می فهمم اینکه احساس کنی به یه شخصیت فیلم و سریال یا کتاب نزدیکی چه حسی داره .کلا منم عکس پروفایلت رو دیدم حس خوبی نسبت به گفتگو باهات داشتم ?.دقیقا به خاطر احساس مشترکیه من و شما نسبت به این شخصیت داریم.

در 28 دقیقه قبل، وایت ولف گفته است :

سواد و قلمتون قابل توجهه از خوندن نوشته هاتون لذت میبرم بیشتر بنویسید

من اینجا قبلا درخواست پیشنهاد سریال کرده بودم خوشحال میشم نظرتون رو بگید البته به جز تووینز و فارگو

لطف داری وایت ولف جان .امیدوارم در مورد قلمم واقعا حق با شما باشه چون گهگاهی می نویسم هم .یکی دو تا فیلمنامه هم نوشتم .گاهی هم داستان کوتاه .ولی فکر می کنم قلم گفتگو و جدل و بحث با قلم تخیل و تصویرسازی متفاوته .

چشم !سریال هم معرفی می کنم، هر چند حرفه ای نیستم توی دنیاش .شاید به صورت پیگیر حدود بیست تا بیشتر ندیده باشم .بیشتر تخصص و علاقه ام سینماست.ولی چشم، میگم چندتاشون رو سر فرصت با یه معرفی کوتاه.

ویرایش شده در توسط ثیئون گریجوی
نبود علائم نگارشی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×