رفتن به مطلب
cancer

بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

بحث اپیزودیک قسمت چهارم  

92 رای

  1. 1. به قسمت چهارم فصل هشت مجموعه بازی تاج و تخت از یک تا ده چه نمره ای می دهید؟

    • 1
      10
    • 2
      1
    • 3
      2
    • 4
      3
    • 5
      6
    • 6
      9
    • 7
      16
    • 8
      17
    • 9
      19
    • 10
      9


Recommended Posts

در 13 دقیقه قبل، cancer گفته است :

آقا مگه داریم نمک نشناس تر ازین کای‌برن؟ چقد اوسکله این آخه وقتی راب و نیروهای شمال رسیدن به هارنهال این عوضی داشت جون میداد نفس های آخرشو میکشید که راب بهش آب میده حتی تالیسا خودش مداواش میکنه.. حالا کی هارنهال رو اونجوری نابود کرده و صدها شمالی اسیر و کایبرن رو اینجوری نفله کرده؟ گرگور کلگین یا همون کوه به دستور تایوین لنیستر!

بعد رفتن راب از هارنهال مسئولیت اونجارو میسپاره به روس بولتون که بعد از اسیر کردن سر جیمی روس بولتون با تایوین نامه نگاری هایی میکنه و آخرش سر جیمی رو همراه با کای‌برن می‌فرسته به کینگزلندینگ و ازینجا به بعد این کاک‌ساکر تبدیل میشه به وفادارترین آدم سرسی اما آخه چرا؟ واقعا آدم اینجوری از کسایی که مرگشو رقم زدن تشکر می‌کنه؟ با درمان سر جیمی و ساخت دست مصنوعی براش تا زنده کردن گرگور کلگین که با وجود اون همه زهر توی بدنش مرگ دردناکی رو تجربه کرد و شاهکار آخرشم ساخت اسکورپیون واسه کشتن اژدهایان!! کسی که مشخصاً به پول اهمیتی نمیده و فقط چون از سیتادل انداختنش بیرون اما یه آدم نفرت‌انگیز مثل سرسی بهش اختیار تام داده تا هرکاری دوست داره بکنه باید اینجوری به یاد و خاطره راب، کسی که نجاتش داد و زندگی دوباره بهش بخشید نباید احترام میزاشت؟ حداقل در مقابل جان و شمالی ها کنار میکشید از سمت سرسی بی طرف میموند ?

کایبورن از اون باهوش های بی شخصیت و بی وجوده که نیاز به یه حامی دارن که توانایی هاشون رو نشون بدن، ولو به قیمت بی شرمانه ترین و ضد انسانی ترین کارها. توی تاریخ زیاد از این جرثومه ها داشتیم و داریم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 58 دقیقه قبل، sadrakhan گفته است :

عاشق جان شده میخواد رقیبش رو کله پا کنه

?????

نمیدونم اینو ب شوخی گفتید یا جدی....

اما نظر منم همینه سانسا ب جان احساسات داره...

نوع نگاه حسادتیش ب نگاهای جان و دنی...

تنفرش از دنی....

وقتی با تیریون صحبت میکرد خیال کردم با بغض بعضی از حرفاش رو میزد از اینک نمیخواد جان بره ....

 

شایدم نه....در کل این قسمتش بد نبود سرگرم کننده بود ولی در اندازه گات نبود...گات تا فصل شش عالی بود ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 21 دقیقه قبل، cancer گفته است :

آقا مگه داریم نمک نشناس تر ازین کای‌برن؟ چقد اوسکله این آخه وقتی راب و نیروهای شمال رسیدن به هارنهال این عوضی داشت جون میداد نفس های آخرشو میکشید که راب بهش آب میده حتی تالیسا خودش مداواش میکنه.. حالا کی هارنهال رو اونجوری نابود کرده و صدها شمالی اسیر و کایبرن رو اینجوری نفله کرده؟ گرگور کلگین یا همون کوه به دستور تایوین لنیستر!

بعد رفتن راب از هارنهال مسئولیت اونجارو میسپاره به روس بولتون که بعد از اسیر کردن سر جیمی روس بولتون با تایوین نامه نگاری هایی میکنه و آخرش سر جیمی رو همراه با کای‌برن می‌فرسته به کینگزلندینگ و ازینجا به بعد این کاک‌ساکر تبدیل میشه به وفادارترین آدم سرسی اما آخه چرا؟ واقعا آدم اینجوری از کسایی که مرگشو رقم زدن تشکر می‌کنه؟ با درمان سر جیمی و ساخت دست مصنوعی براش تا زنده کردن گرگور کلگین که با وجود اون همه زهر توی بدنش مرگ دردناکی رو تجربه کرد و شاهکار آخرشم ساخت اسکورپیون واسه کشتن اژدهایان!! کسی که مشخصاً به پول اهمیتی نمیده و فقط چون از سیتادل انداختنش بیرون اما یه آدم نفرت‌انگیز مثل سرسی بهش اختیار تام داده تا هرکاری دوست داره بکنه باید اینجوری به یاد و خاطره راب، کسی که نجاتش داد و زندگی دوباره بهش بخشید نباید احترام میزاشت؟ حداقل در مقابل جان و شمالی ها کنار میکشید از سمت سرسی بی طرف میموند ? 

اتفاقا برعکس کایبرن چون سرسی بهش قدرت داد وفاداره بهش

قدرشناسه اما ارزش قدرت براش بیشتر از زندگی معمولی بوده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از اول فصل 8 هر قسمتی رو که می بینم با خودم میگم چطور این نویسنده ها کمترین چیزی از فصول اولیه و منطقش یادشون نمیاد؟ این حجم خرابکاری چطور ممکنه آخه؟ هر گات فن چندین بار سریال رو تماشا کرده، شاید حتی کتابها رو خونده و می دونه منطق داستان چطوری پیش میره. اینا چطور نمی دونند؟ منطق داستان به کنار اصلا، به یه منطق حداقلی پایبند باشن لااقل که به شعور مخاطب توهین نشه.

چطور سه تا تیر انداختن و هر 3 تاش دقیقا به ریگال خورد، اما صدها تیر بعدش به دروگون که از قضا فاصله اش خیلی کمتر بود نخورد؟ سرسی که به خون دنریس تشنه است چرا جلوی دروازه نکشتش؟ به فاصله کمی دروگون پشت سرشون رو زمین نشسته بود چرا نزدش؟ چرا تیریون رو نکشت؟ این با کدوم منطق سازگاره؟ امیدوارم نگین من طرفدار سرسی ام چون اصلا ازش خوشم نمیاد اما واقعا تو داستان خرابکاری شده.

اون از ورود و خروج احمقانه بران و تهدید احمقانه ترش، اون از رفتن بی خداحافظی آریا درست بعد از اون سخنرانی اش واسه جان در باب ارزش خونواده و شمال!، اون از نامریی بودن کشتی های یورون، مکالمه فوق احمقانه تیریون با سرسی (مقایسه اش کنین با سخنرانی اش توی دادگاهی که تایوین براش تشکیل داده بود) و ...

فقط می تونم بگم متاسفم واسه این سقوط آزاد...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 3 ساعت قبل، Momomo گفته است :

اقایون خانوما..من فکر میکنم شماها خیلی دارین سخت گیرانه نظر میدین..هیچ فیلمی روال منطقی نداره هیچ فیلمی..اگر قرار بود منطقی باشه تا حالا باید سه تا اژدهای دنریس تو قسمت سوم فصل هشت و قسمت اخر فصل هفت مرده باشن..همینطور جان هم باید تو قسمت اخر فصل هفت میمرد..همینطور برین و جیمی و سم و زنش و برن و اینام باید تو قسمت سوم میمردن..

شماها اگر دقت کنید هیچ فیلمی منطقی نیست چه بسا فیلمایی دیدیم که همیشه قهرمان داستان پیروزه با اینکه اصلن تعداد نفرات و قدرت ها نابرابره مثل جان ویک مثل همین اونجرز که ثانوس میمیره یا دکتر استرنج و بی نهایت مثال دیگ..

ما بیننده ها بازیچه ی دست نویسنده ها و کارگردانا هستیم..همیشه و تو هر فیلمی همینطور بوده..

یه وجه فیلم رو همیشه کارگردانا میزارن به عهده ی خود تماشاگر و میزارن که خودشون تخیل کنن مثل همینجا که یورون از کجا رسید یا اینکه اریا چطور رسید و اینا..

فیلم اسمشم روشه..فیلمه و معلومه که غیر منطقیه..

از تنها فیلمی که خوشم اومد فیلم دپارتد با بازیگری جک نیکلسون و دیکاپریو بود که اسکورسیزی ساخته..این اولین فیلمی بود که دیدم قهرمان داستان چقدر راحت و قشنگ میمیره و برای اولین بار بود که دیدم بدی بر خوبی پیروز میشه..تو همین فیلم هم هزار تا ایراد منطقی وجود داره تو همه فیلما هست..لطفا اینقدر سخت گیر نباشید چون فقط خودتون اذیت میشید از اینکه چرا فیلم اینجوری شده..

 

خودتونو وا بدید و بندازین تو جریان فیلم و بزارید اون هر جا میخواد ببردتون و فقط لذت ببرید از فیلم و بخش های هیجان انگیزش..اینطوریه که از یه فیلم میشه لذت برد..

 

بازم تاکید میکنم هیچ هیچ هیچ فیلمی روال منطقی نداره و با منطق میشه تمام فیلما رو زیر سوال برد تمامشو..

 

حرف دل منو زدی

بعضی ها اینقدر تو این نقدهای منفی غرق میشن که دیگه سریال اینا رو نمیتونه با خودش هر جایی ببره . یه هر جاش گیر میدن . من با اینکه از این قسمت خوشم اومد و البته باگ هایی هم داشت ولی بعد دیدنش میدونستم هر جا برم قراره این قسمت رو بکوبونن .

اخه مرگ ریگال به این قشنگی نشون دادن . وقتی دنریس یکی از اژدهاهاش هر بار مردن انگار یک تکه از وجودش کنده شد . افول شخصیت دنریس به این خوبی نشون داده شد . گریمش رو اگه یه بار دیگه ببینید فرق میکنه با قبلا طوری شده که انگار تمام زندگیش رو از دست داده و جان هم با پشت کردن بهش و تیریون و واریس هم با خیانت خیلی بهش ظلم کردن و برای اولین بار من که ازش بدم میومد باهاش همدردی کردم . شاید بشه با تیریون مقایسه کرد زمانی که کینگزلندینگ رو نجات داد ولی همه بهش پشت کردن . واسه همین فکر کنم تیریون خیانت نکنه .

مرگ میساندی هم به زیبایی بود . معدود افرادی که به دنریس از اول وفادار بودن دارن حذف میشن و اینو به خوبی سریال نشون داد مخصوصا اولش که دنریس حس کرد تنهاست توی مهمونی . حس عجیبی داشت .

سرسی میمیره شکی نیست . مرگش هم یا اینطوریه که یا جیمی میکشتش با توجه به اینکه رفت کینگزلندینگ . یا جیمی میمیره و اریا با چهره جیمی سرسی رو میکشه . باید پیشبینی مگی درست از اب در بیاد.

به نظرم باید بی خیال جزییات بشیم از این به بعد و از کلیت داستان لذت ببریم وگرنه اصلا چه دلیلی داره سریال رو نگاه کنیم .

در 3 ساعت قبل، aliod گفته است :

حس میکنم دارن ارزون کاری میکنن. اژدها راحت کشته میشه گوست در حد چند ثانیه نشون داده میشه آخرشم میفرستنش بره و اینم از سوتی یا تبلیغ استارباکس!!

اما توجه کنیم به خط داستانی 

سرسی همه رو داره بازی میده بدون شک وقتی کارش تموم شد یورون گیریجوی رو میکشه. این احتمال رو هم میدم که جیمی سرسی رو بکشه

و اگه خرابش نکنن دشمنی دنریس و جان رو هم خواهیم داشت 

دقیقا . حذف گوست و یک اژدها و یه سری بازیگرهای اصلی برای کاهش بودجه بود .

همینطور فکر میکنم از قصد جنگ با شاه شب رو تو قسمت 3 اوردن که 99 درصد ارتش حذف بشه برای جنگهای بعدی .

حتی گلدن کمپانی هم نه نفرات زیادی فرستاد و نه فیل فقط به خاطر بودجه

اصلا فکر میکنم گات اسیر بودجه شده . یعنی اینکه داستان رو جوری پیش بردن که فقط بودجه مدیریت بشه و یه چیزی به اسم گات به ملت فرو کنن.

 

برای اینکه کمبود بودجه رو متوجه بشین یادتون بیاد که سریال قرار بود اصلا فصل 7 و 8 ای نداشته باشه و قراره بود کل فصل 7 و 8 یک فیلم 4 ساعته بشن . 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 5 دقیقه قبل، lady sun گفته است :

نمیدونم اینو ب شوخی گفتید یا جدی....

اما نظر منم همینه سانسا ب جان احساسات داره...

نوع نگاه حسادتیش ب نگاهای جان و دنی...

تنفرش از دنی....

وقتی با تیریون صحبت میکرد خیال کردم با بغض بعضی از حرفاش رو میزد از اینک نمیخواد جان بره ....

 

شایدم نه....در کل این قسمتش بد نبود سرگرم کننده بود ولی در اندازه گات نبود...گات تا فصل شش عالی بود ...

جدی؟؟؟

من فک کردم عاشق تئون شده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در ۱ ساعت قبل، تینا استارک گفته است :

اصلا متوجه نمیشم چرا سانسا انقدر از دنریس بدش میاد. 

نظر شخصیم اینه که دیگه دوست نداره استقلال شمال رو از دست بده و همینطور که یکی از دوستان قبلا گفته بود شمالی ها خیلی به بقیه اعتماد ندارن 

البته ب شخصه با روند تکامل شخصیتی سانسا و جیمی خیلی موافقم و دوس داشتم ولی ظاهرا اکثرا خوششون نمیاد از سانسا (منم تو فصول اول سانسا و جیمی جز شخصیت های منفورم بودن) 

ولی الان چرا بدتون میاد؟! 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 6 دقیقه قبل، Dawn گفته است :

از اول فصل 8 هر قسمتی رو که می بینم با خودم میگم چطور این نویسنده ها کمترین چیزی از فصول اولیه و منطقش یادشون نمیاد؟ این حجم خرابکاری چطور ممکنه آخه؟ هر گات فن چندین بار سریال رو تماشا کرده، شاید حتی کتابها رو خونده و می دونه منطق داستان چطوری پیش میره. اینا چطور نمی دونند؟ منطق داستان به کنار اصلا، به یه منطق حداقلی پایبند باشن لااقل که به شعور مخاطب توهین نشه.

چطور سه تا تیر انداختن و هر 3 تاش دقیقا به ریگال خورد، اما صدها تیر بعدش به دروگون که از قضا فاصله اش خیلی کمتر بود نخورد؟ سرسی که به خون دنریس تشنه است چرا جلوی دروازه نکشتش؟ به فاصله کمی دروگون پشت سرشون رو زمین نشسته بود چرا نزدش؟ چرا تیریون رو نکشت؟ این با کدوم منطق سازگاره؟ امیدوارم نگین من طرفدار سرسی ام چون اصلا ازش خوشم نمیاد اما واقعا تو داستان خرابکاری شده.

اون از ورود و خروج احمقانه بران و تهدید احمقانه ترش، اون از رفتن بی خداحافظی آریا درست بعد از اون سخنرانی اش واسه جان در باب ارزش خونواده و شمال!، اون از نامریی بودن کشتی های یورون، مکالمه فوق احمقانه تیریون با سرسی (مقایسه اش کنین با سخنرانی اش توی دادگاهی که تایوین براش تشکیل داده بود) و ...

فقط می تونم بگم متاسفم واسه این سقوط آزاد...

فکر کنم این یه قانون نوشته نشده است برای سریال ها. من غیر از گات چند تا سریال دیگه هم دیدم که جز سریال 24 همه شون توی فصل یا فصل های آخر سگ می زده گربه می رقصیده و شدیدا چند پاره و آشفته شدند.
الان اگه برگردم عقب دیگه گات رو نمی بینم و نمی خونم. (و فکر نمی کنم سریال دیگه ای هم بعد از این ببینم)
ظرافت های داستان و دیالوگ ها و کارگردانی و موزیک متن اش می ارزید به تحمل اون همه خشونت و ناهنجاری  .
یه اعتیاد مضر بود  هر چند الان برای قسمت بعدی ثانیه شماری می کنم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 10 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

جدی؟؟؟

من فک کردم عاشق تئون شده

برعکس اصلا نسبت به تئون احساسی نداشت و صرفاً چون هردوشون به یک شکلی رنج کشیده بودن و بدست یه نفر شکسته شده بودن درک میکردن همدیگرو و بیشتر واسه نجات جونش از تئون متشکر بود وگرنه سانسا ازین به بعد عاشق هیچکس نمیشه روحش کاملا خرد و داغون شده و الان تنها چیزی که راضیش میکنه قدرته، دیالوگش با هاوند رو دوباره مرور کنید قشنگ شخصیت سانسا رو شرح میدن اونجا حسادتش به دنریس هم از همین جا نشأت می‌گیره که هردو تشنه‌ی قدرت هستند و هیچکدومشون نه به خاطر جان نه بخاطر هرکس دیگه‌ای کوتاه نمیان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 12 دقیقه قبل، Dawn گفته است :

چطور سه تا تیر انداختن و هر 3 تاش دقیقا به ریگال خورد، اما صدها تیر بعدش به دروگون که از قضا فاصله اش خیلی کمتر بود نخورد؟ سرسی که به خون دنریس تشنه است چرا جلوی دروازه نکشتش؟ به فاصله کمی دروگون پشت سرشون رو زمین نشسته بود چرا نزدش؟ چرا تیریون رو نکشت؟ این با کدوم منطق سازگاره؟

بعضی از دوستان متوجه اصل قضیه نشدند:

این ها نقشه و برنامه ریزی سرسی بود. هدف کشتن یکی از اژدها ها بود و گرفتن و کشتن میساندی. تا دنریس به اون خشم لازم برای بی پروا حمله کردن برسه. اینطوری با راه دادن مردم پایتخت به قلعه و نشون دادن دنریس به عنوان غاصب و ملکه ی دیوانه، تاج و تخت خودش رو تثبیت می کرد. ماجرا این بود. 

قصد سرسی کشتن برادرهاش نبود. حتی تریون رو هم دوست داره. مگه تغییر حالت صورتش رو نمی بینید موقع حرف زدن باهاش. بران رو فرستاد چون هم می خواست بهشون پیام ناراحتی خودش رو برسونه، هم می دونست بران هیچوقت اون ها رو نمی کشه.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اونجایی که با حسرت اژدهای دنریس رو نگاه میکرد. بعدشم به تیریون گفت چرا اون؟ منم بیشتر حس میکنم سانسا تشنه قدرت شده. با توجه به اینکه بجای جان حکومت کرده مزش رفته زیر زبونش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 3 ساعت قبل، aliod گفته است :

حس میکنم دارن ارزون کاری میکنن. اژدها راحت کشته میشه گوست در حد چند ثانیه نشون داده میشه آخرشم میفرستنش بره و اینم از سوتی یا تبلیغ استارباکس!!

اما توجه کنیم به خط داستانی 

سرسی همه رو داره بازی میده بدون 

من هم میگم سریال بودجه اش رو از تبلیغ جهانی استارباکس تامین کرده. انصافا جالب و زیرپوستی. 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 1 دقیقه قبل، توروس گفته است :

فکر کنم این یه قانون نوشته نشده است برای سریال ها. من غیر از گات چند تا سریال دیگه هم دیدم که جز سریال 24 همه شون توی فصل یا فصل های آخر سگ می زده گربه می رقصیده و شدیدا چند پاره و آشفته شدند.
الان اگه برگردم عقب دیگه گات رو نمی بینم و نمی خونم. (و فکر نمی کنم سریال دیگه ای هم بعد از این ببینم)
ظرافت های داستان و دیالوگ ها و کارگردانی و موزیک متن اش می ارزید به تحمل اون همه خشونت و ناهنجاری  .
یه اعتیاد مضر بود  هر چند الان برای قسمت بعدی ثانیه شماری می کنم!

دقیقا اکثر سریال‌هایی که انتظارات رو بالا میبرن اگه کوچیکترین لغزشی داشته باشن کلی سرزنش میشن مثل سریال کارآگاه حقیقی که اونقد طوفانی شروع کرد که الان دو فصل بعدیش با وجود داشتن امتیاز A همچنان داره کوبیده میشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 5 دقیقه قبل، مه سا استارک گفته است :

بعضی از دوستان متوجه اصل قضیه نشدند:

این ها نقشه و برنامه ریزی سرسی بود. هدف کشتن یکی از اژدها ها بود و گرفتن و کشتن میساندی. تا دنریس به اون خشم لازم برای بی پروا حمله کردن برسه. اینطوری با راه دادن مردم پایتخت به قلعه و نشون دادن دنریس به عنوان غاصب و ملکه ی دیوانه، تاج و تخت خودش رو تثبیت می کرد. ماجرا این بود. 

قصد سرسی کشتن برادرهاش نبود. حتی تریون رو هم دوست داره. مگه تغییر حالت صورتش رو نمی بینید موقع حرف زدن باهاش. بران رو فرستاد چون هم می خواست بهشون پیام ناراحتی خودش رو برسونه، هم می دونست بران هیچوقت اون ها رو نمی کشه.

 

من اینطور فکر نمی کنم. یورون صدها تیر واسه دروگون انداخت که از بیخ گوشش رد شدن! اگر قصد کشتنش رو نداشت اینکارو نمی کرد. میساندی می تونست تو حمله به کشتی ها مرده باشه، پس سرسی نمی تونست برنامه ریزی اش اسیر کردن میساندی در میان اون شرایط باشه. باید بذاریمش به حساب اتفاق. دروازه ها رو وقتی باز کرد که مرحله اول جنگ تموم شده بود و دنریس با یک اژدها زنده مونده بودن.

در مورد بران، از کجا می دونست بران اونها رو نمی کشه؟ بران فقط قلعه و لرد شدن براش مهمه و سرسی اینو می دونست و قول همین رو هم بهش داد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از لابلای کامنت دوستان بهترین توصیف برای فصول اخر همونی بود که توروس گفت : سگ میزنه و گربه میرقصه !

این که میگید دروگون رو نزد تا دنی رو عصبی کنه اصلا با عقل جور درنمیاد همونجا میتونست دنی رو بزنه  جنگ رو تموم کنه.

من متوجه نمیشم چرا دوئستان اصرار دارن هر اشتباهی که سریال میکنه رو توجیح کنن ! باید قبول کنیم سریال از هر نظر به جز جلوه های بصری سقوط ازاد داشته وضعیت طوری شده بود این اپیزود فقط دوست داشتم تموم بشه !

حالا که بحث پایان بد سریال ها مطرح شده جا داره یادی بکنیم از بریکینگ بد تنها سریالی که فصل اخرش نه تنها افول نکرد بلکه انقدر خوب شد که به اندازه همه ی فصل های قبلیش یکجا فوق العاده و شاهکار بود !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 2 دقیقه قبل، cancer گفته است :

دقیقا اکثر سریال‌هایی که انتظارات رو بالا میبرن اگه کوچیکترین لغزشی داشته باشن کلی سرزنش میشن مثل سریال کارآگاه حقیقی که اونقد طوفانی شروع کرد که الان دو فصل بعدیش با وجود داشتن امتیاز A همچنان داره کوبیده میشه

درسته.شنیده بودم سریال خوبیه اون کارآگاه حقیقی ولی می ترسم نزدیک یه سریال دیگه برم !
یه دلیل افت سریال ها شاید اینه که آدم وقتی یه سریالی رو شروع می کنه مثل شنیدن لالایی دوست داره تا آخرش بره و در نتیجه سازندگان هم سهل الوصول می شن . اضافه بر این تا اونجا که من می دونم  پایانبندی مشکل ترین و مساله سازترین بخش اثر داستانیه و اگه از اول طراحی نشده باشه به همین افت ها می انجامه .  به خصوص که بعضی سریال ها مثلا برای 5 فصل طراحی شدن اما بعدا دوباره ادامه پیدا می کنند و این باعث از دست رفتن انسجام میشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 3 ساعت قبل، Prince Rhaegar گفته است :

دوستان دیگه کم لطفی نکنید هنوزم گات بهترین سریاله باگ زیاد داره ولی عنصر اصلی سریال غافلگیریه که همیشه توش موفق بوده.

مثلآ اونجا که ریگال مرد من به شخصه برگام ریخت..البته درسته که سوتی بزرگی بود که دنی چطوری ناوگان به اون بزرگی رو ندید ولی بازم غافلگیری شدیدی بود.

 

سانسا به دنی هشدار داد که واسه حمله عجله نکنه حرفشم درست بود ولی سانسا دیگه خیلی داره تخص بازی درمیاره با دنی مثل نوکرش رفتار می کنه شاید اگه بهش احترام میذاشت اونم حرفشو گوش میداد ولی انگار دنی از لج سانسا هم که شده بود میخواست ارتشش رو زود ببره جنوب(واقعآ دیگه این سانسا داره میره رو مخم اون موقع که تو سری خور بود کمتر رو اعصاب بود)

من جانو خیلی تحسین می کنم ولی ای کاش دهنشو میبست فعلآ به کسی نمی گفت کیه تا جنگ تموم شه همین نکته الان باعث اختلاف شده.

به نظرم رفتاری که با دنی تو این قسمت کردن آخرت نمک نشناسی همشون بود(به جز تیریون البته) دنریس بیچاره هنوز هیچکاری نکرده واریس میخواد از پشت بهش خنجر بزنه در ضمن انگار همشون یادشون رفته که تو فصل پیش دنی با گوش دادن به حرف تیریونو واریس نصف ارتشش به فنا رفت..بعدم بدبخت دیگه چند بار کوتاه بیاد هی هشدار بده که تسلیم شن.

اصلآ به نظرم اونجا که زدن ریگالو میساندی رو کشتن دیگه خونشون حلاله حتی اون مردم پایتخت که اسکلی بیش نیستند.

الان دارم به حرف اولنا تایرل بیچاره میرسم که به دنی گفت مثل اژدها رفتار کن چون تا وقتی که دنریس قدرت داشت همه بهش احترام میزاشتن الان که دیگه قدرت سابق رو نداره همه می خوان بهش خیانت کنن.

من نمی گم دنریس فوق العادست ولی اصلآ حقش این نیست که از پشت بهش خنجر بزنن

مرگ میساندی خیلی غم انگیز بود ولی حرف آخرش به دنی خدا بود

داداش من یه سوال از شخص خودت دارم

اون وقتی که لیانا رو بلند کردی، دوسش داشتی یا فکر و ذکرت تولید مثل (شاهزاده موعود) بود؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 9 دقیقه قبل، Dawn گفته است :

من اینطور فکر نمی کنم. یورون صدها تیر واسه دروگون انداخت که از بیخ گوشش رد شدن! اگر قصد کشتنش رو نداشت اینکارو نمی کرد. میساندی می تونست تو حمله به کشتی ها مرده باشه، پس سرسی نمی تونست برنامه ریزی اش اسیر کردن میساندی در میان اون شرایط باشه. باید بذاریمش به حساب اتفاق. دروازه ها رو وقتی باز کرد که مرحله اول جنگ تموم شده بود و دنریس با یک اژدها زنده مونده بودن.

در مورد بران، از کجا می دونست بران اونها رو نمی کشه؟ بران فقط قلعه و لرد شدن براش مهمه و سرسی اینو می دونست و قول همین رو هم بهش داد.

دنریس با دروگون کاملا نزدیک شده بود و یورون دور شدنش رو تماشا می کرد. بالاخره نمی تونست اصلا شلیک نکنه که، نقشه خراب می شد. این برنامه ریزی انقدر واضح بود، مخصوصا با اون صحبت سرسی دم پنجره، که من فکر نمی کردم کسی متوجه نشده باشه! یه بار دیگه با دقت ببینید. 

هدف گرفتن میساندی یا هر کسی تو اون سطح از نزدیکی به دنریس بود... البته اینکه چطور تو اون هیری ویری بردنش گافه در این شکی نیست. ولی هدفشون همین بود.

حتی شاید هدف تریون هم از آوردن دنریس برای تماشای سر زدنش، به بهانه ی مسخره ی مذاکره، قراری بود که تو فصل قبل با سرسی گذاشت. البته این تیکه تئوری منه. 

خود ما هم می دونستیم بران عمرا تریون و جیمی رو نمی کشه. چه برسه به سرسی. دقیقا به همین دلیل مزدور و پول دوست بودنش. 

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

سریال شاید رفته رو دور تند ولی داستان کلیش تا الان بد نبوده فقط حیف کردن این فصل حداقل باید 16 یا 17 قسمت میداشت مثلا ویسریس باید قبل مرگ یکم میجنگید نه مثل هویچ کشته شه یا جان میبایست در مسیرش با لرد های ریچ و ریوران دیدار میکرد قبل این که به کینگزلند برسه درباره ی حمله ی یورن به دنریس هم این رو در نظر بگیرید که اون پشت دراگن استون نزدیک خشکی کمین کرده بود که یک نقطه کور محسوب میشه چون دراگن استون یه جزره ی اتش فشانی است که مانند کوه میماند شما از هر ارتفاعی هم به کوه نگاه کنی دامنه ی طرف دیگرکوه دیده نمیشه یا سخت دیده میشه ناوگان یورن هم کوچک تر از حالت عادی بود یعنی میخواست پاتک بزنه و در فاصله ی دور دیده نمیشد این حمله کاملا حساب شده بود به نظر من باگ نبود ولی انقدر خوب بود که همه رو ناراحت کرد که یه اژدها مثل هویج کشته شه

ویرایش شده در توسط sadrakhan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

من نمیدونم چرا اکثرا میگن که سانسا خیلی باسیاست هست و فلان ...

 

سانسا تا حالا چه حرکت مثبتی انجام داده؟

جز یه مورد که بیلیش شوالیه های ویل رو توی نبرد حرامزادگان آورد کمک، که اون هم درواقع سیاست پیتر بلیش بود که میخاست سانسا و شمال رو باهم بدست بیاره، ولی از بدشانسیش آریا و برن سرو کله شون پیدا شد و دست بلیش از دار دنیا کوتاه شد، وگرنه سانسا بازم گولش رو میخورد و تمام قد جلو جان وایمیساد

 

تو این فصل هم که از اولش مشغول گیس و گیس کشی با دنریس بوده، و به قول تیریون فقط الکی با دنریس مخالفت میکنه و اونو تحریک میکنه، و باعث اختلاف بیشتر میشه

درسته سانسا دارای فن قیافه و قد و بالا هست، ولی نه سیاست داره و نه شخصیت ملکه شدن

ویرایش شده در توسط jilibilina

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه چیز دیگه که متوجه نشدم. چرا گوست رو زنده نگه داشتن و بعد اینجوری با تورموند فرستادنش؟ رابطه بین جان و گوست خیلی خاص بود. چرا جان حداقل یه خداحافظی نکرد باهاش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 16 دقیقه قبل، jilibilina گفته است :

من نمیدونم چرا اکثرا میگن که سانسا خیلی باسیاست هست و فلان ...

 

سانسا تا حالا چه حرکت مثبتی انجام داده؟

جز یه مورد که بیلیش شوالیه های ویل رو توی نبرد حرامزادگان آورد کمک، که اون هم درواقع سیاست پیتر بلیش بود که میخاست سانسا و شمال رو باهم بدست بیاره، ولی از بدشانسیش آریا و برن سرو کله شون پیدا شد و دست بلیش از دار دنیا کوتاه شد، وگرنه سانسا بازم گولش رو میخورد و تمام قد جلو جان وایمیساد

 

تو این فصل هم که از اولش مشغول گیس و گیس کشی با دنریس بوده، و به قول تیریون فقط الکی با دنریس مخالفت میکنه و اونو تحریک میکنه، و باعث اختلاف بیشتر میشه

درسته سانسا دارای فن قیافه و قد و بالا هست، ولی نه سیاست داره و نه شخصیت ملکه شدن

گوشه ای از سیاست های سانسا فهمید که سرسی به اونا تو نبرد وینترفل کمک نمیکنه به دست اوردن یک اقلیم اختصاصی بجز شمال یعنی ویل آرزوی همیشگی استارک ها کنترل ویل بود اونم با یه محاکمه بموقه پی بردن به ذات خبیس دنریس پیشبینی تله رمزی برای جان درخواست عقب انداختن حمله به جنوب تازه اون یه استارکه استارک ها ببخشید این رو میگم تو سیاست ریدن پس بین اونا سیاست مدار خوبی حساب میشه

در 6 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

یه چیز دیگه که متوجه نشدم. چرا گوست رو زنده نگه داشتن و بعد اینجوری با تورموند فرستادنش؟ رابطه بین جان و گوست خیلی خاص بود. چرا جان حداقل یه خداحافظی نکرد باهاش

چون به نظر من جان به شمال دیوار بره و در هاردهوم ساکن بشه و اونجا رو متمدن کنه

ویرایش شده در توسط sadrakhan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 25 دقیقه قبل، jilibilina گفته است :

من نمیدونم چرا اکثرا میگن که سانسا خیلی باسیاست هست و فلان ...

 

سانسا تا حالا چه حرکت مثبتی انجام داده؟

جز یه مورد که بیلیش شوالیه های ویل رو توی نبرد حرامزادگان آورد کمک، که اون هم درواقع سیاست پیتر بلیش بود که میخاست سانسا و شمال رو باهم بدست بیاره، ولی از بدشانسیش آریا و برن سرو کله شون پیدا شد و دست بلیش از دار دنیا کوتاه شد، وگرنه سانسا بازم گولش رو میخورد و تمام قد جلو جان وایمیساد

 

تو این فصل هم که از اولش مشغول گیس و گیس کشی با دنریس بوده، و به قول تیریون فقط الکی با دنریس مخالفت میکنه و اونو تحریک میکنه، و باعث اختلاف بیشتر میشه

درسته سانسا دارای فن قیافه و قد و بالا هست، ولی نه سیاست داره و نه شخصیت ملکه شدن

خب، قد و بالا رو دست کم نگیرید، قد و بالا داشتن یا نداشتن!
همین دنریس طفلک این همه کار خوب انجام داده و خوش قلبه ولی چون نیم وجبیه و گاهی هم از بالا و با دماغش به دیگران نگاه می کنه ،ملت تشنه‌ی خونش هستند ، حالا اگه سانسا از بالا کسی رو نگاه کنه به هیچکی بر نمی خوره چون به نظر میاد واقعا اون بالاست و داره نگاه می کنه.
گذشته از این سانسا  به اصطلاح لیدی تر از بقیه شخصیت های اصلی زن فعلی سریاله. نه مثل آریا قاتل حرفه ای و بی احساسه، نه مثل دنریس یه نمه خُله و نه مثل سرسی  سرسیه.
اما حق باشماست در مورد سیاست. سانسا چیز زیادی در این مورد نداره ولی بازم قضیه قد و بالا بهش اتوریته سیاسی میده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این امکان هم وجود داره

 

در قسمت ۵ از فصل هفتم، سم تارلی صحبت تعدادی از استادان اعظم را می‌شنود. آن‌ها می‌گویند که خدای مغروق خواهد آمد و ایگون را شکست خواهد داد.

اکنون می‌دانیم که نام اصلی جان، ایگون تارگرین است اما خدای مغروق کیست؟ در حال حاضر، بهترین گزینه یورون گریجوی است. او با سرسی متحد شده و قدرت فراوانی دارد. بنابراین ممکن است جان یک بار دیگر بمیرد و طرفداران را با غم بسیار تنها بگذارد. در ضمن قبلاً دیده‌ایم که یورون خودش را به عنوان خدای مغروق معرفی کرده است. (قسمت ۲ فصل ششم) آیا حق با اوست و در فصل هشتم Game of Thrones شاهد نابودی ایگون (جان) به دست یورون خواهیم بود؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تنها دلیلی که واسه نفرت سانسا از دنریس میشه تصور کرد عشق و علاقه جان به دنریسه وگرنه این همه خشم واقعا توجیهی نداره سانسا شاید اعتراف نکنه که جان رو دوس داره چون برادر ناتنیش بوده ولی به نظر من هم احساساتی این وسط وجود داره

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×