رفتن به مطلب
cancer

بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

بحث اپیزودیک قسمت چهارم  

92 رای

  1. 1. به قسمت چهارم فصل هشت مجموعه بازی تاج و تخت از یک تا ده چه نمره ای می دهید؟

    • 1
      10
    • 2
      1
    • 3
      2
    • 4
      3
    • 5
      6
    • 6
      9
    • 7
      16
    • 8
      17
    • 9
      19
    • 10
      9


Recommended Posts

ارسال شده در (ویرایش شده)

ج

در 7 ساعت قبل، Gemini گفته است :

چه دلیل دیگه ای داشت بریین رو که جیمی تا قبلش بهش عشق میورزید رو ول کنه و بریین رو اونجوری در حالت اشک آلود تنها بذاره..؟؟ باز هم شاهد تغییر 180 درجه ای این بار در قضیه عشق بودیم!!!

دیگه بدتر.. یادتونه جیمی توی قسمت دوم همین فصل درباره سرسی چی گفت؟ جلوی همه لردها توی وینترفل گفت سرسی به من دروغ گفته.. به تیریون گفت توی همه این مدت اون رو احمق فرض کرده..

الان هم باز داره برمیگرده که زنی رو نجات بده که سر قولش نموند برای زنده ها بجنگه؟؟؟ زنی که بهش خیانت کرد و داره با یورون ازدواج میکنه؟؟ 

منم امیدوارم شاهد پیشگویی والنکار باشیم اما جیمی زمانی تصمیم گرفت به پایتخت برگرده که فهمید یورون با اسکورپیون اژدهای دنریس رو کشته.. یعنی فهمید هنوز شانس هست که لنیسترها به رهبری عشق حقیقیش (یعنی سرسی) در این جنگ پیروز بشن و بتونن خاندانشون رو بازسازی کنن.. همون لحظه که فهمید سرسی داره دوباره توی جنگ پیروز میشه تصمیم گفت بریین رو با اون حالش (که تا حالا اینجوری بریین رو ندیده بودیم) رها کنه..(اونم با دلایلی که قبلش به بریین گفت و من عینا توی پست قبلی آوردم)

 

جیمی هیچوقت جاش تو وینترفل وشمال (که ازش متنفره) و عشقبازی وسط جنگ نیست،با شخصیتشم جور درنمیاد.

علاوه بر اون خودشو گناهکار میدونه با تک تک گناههایی ک پیش برین اسم برد ازشون . برا همین وقتی شرایطو بحرانی میبینه داره میره شخصا کار سرسی رو تموم کنه .

 حدس من اینه ک خودشم همونجا داستانش تموم بشه و به یه نحوی تو دستای زنی ک عاشقشه بمیره ، از خیلی قدیم یکی از تئوریای پایان کار سرسی و جیمی مرگ تو بقل همه 

ویرایش شده در توسط Rezayoron

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 7 ساعت قبل، Gemini گفته است :

چه دلیل دیگه ای داشت بریین رو که جیمی تا قبلش بهش عشق میورزید رو ول کنه و بریین رو اونجوری در حالت اشک آلود تنها بذاره..؟؟ باز هم شاهد تغییر 180 درجه ای این بار در قضیه عشق بودیم!!!

دیگه بدتر.. یادتونه جیمی توی قسمت دوم همین فصل درباره سرسی چی گفت؟ جلوی همه لردها توی وینترفل گفت سرسی به من دروغ گفته.. به تیریون گفت توی همه این مدت اون رو احمق فرض کرده..

الان هم باز داره برمیگرده که زنی رو نجات بده که سر قولش نموند برای زنده ها بجنگه؟؟؟ زنی که بهش خیانت کرد و داره با یورون ازدواج میکنه؟؟ 

منم امیدوارم شاهد پیشگویی والنکار باشیم اما جیمی زمانی تصمیم گرفت به پایتخت برگرده که فهمید یورون با اسکورپیون اژدهای دنریس رو کشته.. یعنی فهمید هنوز شانس هست که لنیسترها به رهبری عشق حقیقیش (یعنی سرسی) در این جنگ پیروز بشن و بتونن خاندانشون رو بازسازی کنن.. همون لحظه که فهمید سرسی داره دوباره توی جنگ پیروز میشه تصمیم گفت بریین رو با اون حالش (که تا حالا اینجوری بریین رو ندیده بودیم) رها کنه..(اونم با دلایلی که قبلش به بریین گفت و من عینا توی پست قبلی آوردم)

 

با این تئوری کاملا مخالفم

مگه مسخره بازی هست که یهو ببینه اون طرف جنگ داره پیروز میشه و دوباره تغییر موضع بده. جیمی یه تینیجر 18 ساله نیست که مثلا یهو ببینه بابای دوست دختر سابقش پولدار شده، و دوباره برگرده بخاد مخشو بزنه!

ما تو فصل قبل شاهد اختلافات عمیق سرسی و جیمی بودیم که کاملا واقعی بود، و این دو یجورایی از هم متنفر شدن

حتی چیزی نمونده بود که همونجا کوه جیمی رو به دستور سرسی دو شقه کنه

توی چند فصل هم شاهد روابط احساسی جیمی و برین بودیم که باعث شد شخصیت جیمی کاملا تحت تاثیر قرار بگیره

از اون طرف سرسی یه قاتل رو میفرسته که جیمی رو بکشه

اونوقت چرا باید جیمی دوباره برگرده سمت سرسی؟ و چرا سرسی به محض اینکه میفهمه جیمی داره میاد نباید بکشتش؟

 

جیمی وقتی آخرین لحظه داشت به برین از گذشته خودش و سرسی میگفت، منظورش این نبود که هنوز عاشقشه، برعکس، داشت اعتراف به گناهان گذشته ش میکرد. و اینکه بخاطر این کارایی که کرده، چقدر گذشته نفرت انگیزی داشته

منطقی ترین حالت الان اینه که جیمی بره و به ارتش جان بپیونده، اتفاقات بعدش که چی میشه و اینکه آخر جنگ سرسی رو بکشه یا نه مهم نیست

نه اینکه مثل تیریون سرشو بندازه پایین و بخاد بره به سرسی بگه بخاطر خانواده بیا تسلیم شو، بعدم سرسی چارتا قطره اشک تو چشماش جمع بشه، و مثلا جیمی رو بندازه حبس. بعدم جنگ در بگیره و تیریون بیاد جیمی رو نجات بده از زندان، و جیمی بره سرسی رو بکشه. کلا مسخره بازی میشه ....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

چند تا نکته:

سانسا:

سانسا در طول این فصل های آخر نشون داد که تنها چیز مهم براش استارک ها و وینترفل هستش. دختری که از شمال بدش می اومد و دوست داشت تو پایتخت باشه... تبدیل شد به کسی که تنها جای امن رو خونه و شمال می دونه. شمال رو در نبود جان سرپرستی کرده و وقتی آریا بهش گفت برو تو سرداب، اول جواب داد: من مردمم رو رها نمی کنم.

از جان حمایت کرد که شاه بشه چون فکر می کرد برادرشه و یه استارکه. از نظر من کاملا منطقیه که بعد از فهمیدن تارگریان بودن جان، دیگه حمایتش نکنه و بخواد حتی خودش جاش رو بگیره. چرا؟ چون تنها استارک باقی مونده است که توانش رو داره. هدف سانسا به قدرت رسیدن استارک هاست، به هر قیمتی. حتی با سو استفاده از دنریس و کنار زدنش بعد از جنگ، حتی با هرج و مرج و اختلاف انداختن بین دو تا تارگریان باقی مونده.

و دقیقا وقتی میگیم سانسا سیاست مدار خوبیه منظورمون اینه.

آریا:

هرکس دیگه ای جای آریا بود، بعد از اینکه با یه دروغ بزرگ درباره ی هویت یکی از اعضای خانواده اش مواجه می شد، دیگه خانواده اون معنای قدیم رو براش از دست می داد. دقیقا همون موقعی که با مصیبت شاه شب رو به خاطر وینترفل و خانواده اش کشته و داره درباره ی اهمیت خانواده میگه، جان هویتش رو برملا می کنه. هر کسی بود دچار تردید و سرگردونی می شد و بعد از این همه تجربه ی سخت، می رفت که کمی دور بشه. به امید اینکه بتونه کار ناتمومش رو تموم کنه. 

جیمی:

جیمی دیگه چند بار تو داستان بفهمونه که عاشق سرسیه؟ عشق اینه که اگر ازش دور هم شدی، دوباره برگردی. اگر از کارهاش متنفری، باز هم نتونی ازش بگذری. اگر می بینی داره اشتباه می کنه هم نتونی باور کنی. جیمی فقط روی بریان کراش داشت. با خوابیدن باهاش فهمید که این عشق نیست. دو تا آینده داره:

یا با شنیدن کشته شدن اژدها و خشم دنریس، میره که سرسی رو از مهلکه دور کنه. که حتی اگر تخت رو از دست داد زنده بمونه و مثلا مثل دو تا آدم نفرین شده یه گوشه زندگی کنند. 

یا میره که خودش و سرسی و بچه اشون رو در کنار هم بکشه و بی گناه ها کشته نشند.

در هر دو صورت کاراکتر حفظ شده. همه ی تلاش های بشری قرار نیست به نتیجه برسند. خیلی احمقانه است فکر کنیم چون جیمی خیلی تلاش کرد از عشق سرسی رها بشه، پس حتما باید آخر داستان تلاشش به نتیجه برسه! 

ویرایش شده در توسط مه سا استارک

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در ۱ ساعت قبل، jilibilina گفته است :

با این تئوری کاملا مخالفم

مگه مسخره بازی هست که یهو ببینه اون طرف جنگ داره پیروز میشه و دوباره تغییر موضع بده. جیمی یه تینیجر 18 ساله نیست که مثلا یهو ببینه بابای دوست دختر سابقش پولدار شده، و دوباره برگرده بخاد مخشو بزنه!

ما تو فصل قبل شاهد اختلافات عمیق سرسی و جیمی بودیم که کاملا واقعی بود، و این دو یجورایی از هم متنفر شدن

حتی چیزی نمونده بود که همونجا کوه جیمی رو به دستور سرسی دو شقه کنه

توی چند فصل هم شاهد روابط احساسی جیمی و برین بودیم که باعث شد شخصیت جیمی کاملا تحت تاثیر قرار بگیره

از اون طرف سرسی یه قاتل رو میفرسته که جیمی رو بکشه

اونوقت چرا باید جیمی دوباره برگرده سمت سرسی؟ و چرا سرسی به محض اینکه میفهمه جیمی داره میاد نباید بکشتش؟

 

جیمی وقتی آخرین لحظه داشت به برین از گذشته خودش و سرسی میگفت، منظورش این نبود که هنوز عاشقشه، برعکس، داشت اعتراف به گناهان گذشته ش میکرد. و اینکه بخاطر این کارایی که کرده، چقدر گذشته نفرت انگیزی داشته

منطقی ترین حالت الان اینه که جیمی بره و به ارتش جان بپیونده، اتفاقات بعدش که چی میشه و اینکه آخر جنگ سرسی رو بکشه یا نه مهم نیست

نه اینکه مثل تیریون سرشو بندازه پایین و بخاد بره به سرسی بگه بخاطر خانواده بیا تسلیم شو، بعدم سرسی چارتا قطره اشک تو چشماش جمع بشه، و مثلا جیمی رو بندازه حبس. بعدم جنگ در بگیره و تیریون بیاد جیمی رو نجات بده از زندان، و جیمی بره سرسی رو بکشه. کلا مسخره بازی میشه ....

اول ازهمه بگم که منم امیدوارم جیمی کار سرسی رو تموم کنه..(پیشگویی معروف والنکار که البته اعتقاد دارم "برادر کوچکتر" نه جیمی هست نه تیریون.. والنکار یکی دیگه هست!)

ثانیا در فصل ششم هم دیدیم که جیمی به ادمیور چی گفت.. هر کاری میکنه پیش سرسی برگرده.(شاید بگید الان جیمی فرق کرده.. اما روند سریال رو ببینید.!! عنصر غافلگیری بدون منطق رو اصل کارشون قرار دادن... "در فصل پنجم هم جیمی به بران گفت دوست دارم در کنار زنی بمیرم که عاشقشم.. به نظرم این یک foreshadowing هست" شما قضاوت کنید جیمی بیشتر عاشق بریینه که کلا 4 روز با هم توی شمال بودن یا سرسی که یه عمر عاشقش بوده?? ).. از اینطرف هم تیریون برگشت به جیمی گفت تو میدونستی سرسی یه هیولا هست ولی بازم عاشقش بودی!

یه نکته دیگه هم اینه که جیمی آخرین جمله اش در قسمت دوم این فصل موقعی که داشت از اشتباهات گذشته اش دفاع میکرد چی گفت؟؟؟؟ گفت که من اون کارها رو در حین جنگ و به خاطر خاندانم انجام دادم و "حاضرم دوباره انجامشون بدم"

 نکته چهارم هم اینکه اون لحظه ای که جیمی اومد بره سوار اسب بشه(قبل از اینکه بریین بیاد) منم میدونستم قراره بره که کار سرسی رو تموم کنه و همش منتظر بودم بران بیاد و جیمی رو بکشه (بران گفت که شما اژدها دارید و من برای همین فکر میکنم در جنگ برنده میشید.. اما در اون لحظه ای که جیمی داشت میرفت، ریگال کشته شده بود و هر لحظه امکان داشت بران برگرده جیمی رو بکشه چون بران به راحتی میتونست اون موقع نظرش رو درباره طرف پیروز جنگ عوض کرده باشه..!) اما به محض شنیدن دیالوگ نظرم درباره هدف جیمی برگشت..

آخرین نکته هم اینه که چند نفر قراره برن کار سرسی رو تموم کنن؟؟؟ دیدیم که دنریس با شرایط صلح رفت پایتخت و اگر سرسی قبول نمیکرد اون رو بکشه!! از اینور هم آریا هنوز سرسی رو توی لیستش داره (چشمان سبز!).. جیمی یک دست (که فصل گذشته به دستور سرسی نزدیک بود کوه به قول شما اون رو دو شقه کنه..!!) چی میگه این وسط؟؟

اگر جیمی برای کشتن سرسی رفته باشه، و اگه در راه کینگز لندینگ به مرگش قبل از رسیدن به اونجا ختم نشه باز هم یه سوتی دیگه از d&d هست (بران به محض فهمیدن درباره مرگ آسون یکی دیگه از اژدهایان، باید کار جیمی رو در وینترفل یا حداقل در راه پایتخت تموم کنه)

 

 

 

ویرایش شده در توسط Gemini

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 21 ساعت قبل، روس بولتون گفته است :

خوب اینم از این قسمت...

مثل همیشه یه سری از هم گسستگی ها داشت که به شدت تو چشم بودن؛ مثلا چرا آریا که از خانواده و اینا میگفت و درام بین جان و دنریس و سانسا براش مهم بود یه دفعه ول کرد و با تازی رفت کینگز لندینگ؟ اونم بعد این که فهمید جان در اصل اگان تارگرین هست. بعد آریا همیشه خانواده میخواست و کل داستانش حول محور انسانیت و کودکی از بین رفته و داشتن شخصیت و هویت در دنیایی ظالم و بی رحمه چرا انقدر باحال و به قول خارجی ها cool نشون داده میشه؟ مگه نباید آریا نوجوانی رنج کشیده و بی رحم باشه که در آخر انسانیتش رو از دست نده و احساسات و عواطف رو بتونه داشته باشه؟ البته الان دیگه خیلی دیره برای گفتن این حرفا چون به لطف فمنیست ها آریا که در دنیای سریال نماد رنج و عذاب و زجرکشیدن هست به یه نینجای فوق خفن و باحال تبدیل بشه و سربزنگاه خانواده اش رو ول کنه بره دنبال تازی، کلیشه مرد خفن و بازم به قول خارجی ها chad و جذاب هم برعکس شده و حالا خانومه بعد از یک شب پسره رو ول میکنه که بره دنبال ماجراجویی.

داستان کشته شدن ویسریون هم احمقانه بود و در تلاش برای قدرت مند نشون دادن هرچه بیشتر یورون گریجوی باز هم منطق فدا شد،یعنی دد شات قرون وسطی هم میومد نمیتونست از اون فاصله با اسکورپین دقیق بزنه تو گردن یه اژدها در حال پرواز و مطمئنا هیچ تیرانداز انسانی یا ماشینی انقدر قدرت نداره که اونجوری یه اژدها رو به سیخ بکشه.

و چندین و چند مسئله دیگه که گفتن و نگفتنش چندان تفاوتی نمیکنه!

نکته مهم اینه که این قسمت کاملا منطبق بر اطلاعات لیک شده پیش رفت و نشون داد که پایانی که به بیرون درز کرده قراره اتفاق بیوفته که در اینصورت عنوان سرهم بندی شده ترین،بدترین و ناامیدکننده ترین پایان تاریخ سینما و تلویزیون به سریال Game Of Thrones میرسه و نشون میده تلخ و شیرین دی اند دی چه چیز چرتی قراره باشه!

باتشکر...

پايان ليك شده اش كجاست برم بخونم و ديگه نبينم كه حرص نخورم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب حالا که صحبت از جیمی شد، اینو بگم که من قبول ندارم که رابطه جیمی و برین در حد یه کراش معمولیه. اینها مدتهاست که همدیگه رو میشناسن و اصلا دلیل تغییر کاراکتر جیمی و امید دوباره ش به زندگی بعد از قطع شدن دستش، برین بود... والا این چیزی بود که سریال نشون ما داد. اگر دوباره نتیجه گرفته که بره پیش سرسی پس دلیل رابطه ش با برین مستی بوده؟؟ خب اینم به کاراکتر جیمی نمیخوره چه کاراکتر الانش چه کاراکتر قبلیش ... مگر اینکه دوباره پت و مت ما رو غافلگیر کرده باشند (subversion of expectations). ببینید جیمی وقتی از سرسی به طور کامل دل میکنه و با عزم جزم و با شرافت به سمت شمال حرکت میکنه دیگه معنی نمیده که بگه منم مثل سرسی نفرت انگیزم و باید برم پیشش، مگر اینکه دروغ گفته باشه... ولی اینم که تو وینترفل بمونه کنار برین به عنوان یه مهمان (وصله ناچسب) و در در جنگ شرکت نکنه هم به شخصیت جیمی نمیخورد ... خوب در نیووردن اینو (و خیلی چیزای دیگه رو :D)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 59 دقیقه قبل، Gemini گفته است :

اول ازهمه بگم که منم امیدوارم جیمی کار سرسی رو تموم کنه..(پیشگویی معروف والنکار که البته اعتقاد دارم "برادر کوچکتر" نه جیمی هست نه تیریون.. والنکار یکی دیگه هست!)

ثانیا در فصل ششم هم دیدیم که جیمی به ادمیور چی گفت.. هر کاری میکنه پیش سرسی برگرده.(شاید بگید الان جیمی فرق کرده.. اما روند سریال رو ببینید.!! عنصر غافلگیری بدون منطق رو اصل کارشون قرار دادن... "در فصل پنجم هم جیمی به بران گفت دوست دارم در کنار زنی بمیرم که عاشقشم.. به نظرم این یک foreshadowing هست" شما قضاوت کنید جیمی بیشتر عاشق بریینه که کلا 4 روز با هم توی شمال بودن یا سرسی که یه عمر عاشقش بوده?? ).. از اینطرف هم تیریون برگشت به جیمی گفت تو میدونستی سرسی یه هیولا هست ولی بازم عاشقش بودی!

یه نکته دیگه هم اینه که جیمی آخرین جمله اش در قسمت دوم این فصل موقعی که داشت از اشتباهات گذشته اش دفاع میکرد چی گفت؟؟؟؟ گفت که من اون کارها رو در حین جنگ و به خاطر خاندانم انجام دادم و "حاضرم دوباره انجامشون بدم"

 نکته چهارم هم اینکه اون لحظه ای که جیمی اومد بره سوار اسب بشه(قبل از اینکه بریین بیاد) منم میدونستم قراره بره که کار سرسی رو تموم کنه و همش منتظر بودم بران بیاد و جیمی رو بکشه (بران گفت که شما اژدها دارید و من برای همین فکر میکنم در جنگ برنده میشید.. اما در اون لحظه ای که جیمی داشت میرفت، ریگال کشته شده بود و هر لحظه امکان داشت بران برگرده جیمی رو بکشه چون بران به راحتی میتونست اون موقع نظرش رو درباره طرف پیروز جنگ عوض کرده باشه..!) اما به محض شنیدن دیالوگ نظرم درباره هدف جیمی برگشت..

آخرین نکته هم اینه که چند نفر قراره برن کار سرسی رو تموم کنن؟؟؟ دیدیم که دنریس با شرایط صلح رفت پایتخت و اگر سرسی قبول نمیکرد اون رو بکشه!! از اینور هم آریا هنوز سرسی رو توی لیستش داره (چشمان سبز!).. جیمی یک دست (که فصل گذشته به دستور سرسی نزدیک بود کوه به قول شما اون رو دو شقه کنه..!!) چی میگه این وسط؟؟

اگر جیمی برای کشتن سرسی رفته باشه، و اگه در راه کینگز لندینگ به مرگش قبل از رسیدن به اونجا ختم نشه باز هم یه سوتی دیگه از d&d هست (بران به محض فهمیدن درباره مرگ آسون یکی دیگه از اژدهایان، باید کار جیمی رو در وینترفل یا حداقل در راه پایتخت تموم کنه)

 

 

 

اون پاراگراف آخر نوشتم که اگه جیمی بخاد بره بکشش مسخره بازی میشه.معتقدم جیمی نباید سرسی رو بکشه، چون زیادی کلیشه ای هست

جیمی چندین فصل هست که به آرامی و طی یه خط داستانی طولانی شخصیتش تغییر کرده، و یهو بعد از دوبار خوابیدن با برین که همه چیزو تموم نمیکنه(بزن دررو که نیست?)

ولی اینکه فرمودید مگه سرسی قرار هدف چند نفر باشه، بنظرم منطقی هست که الان همه تئوریا این باشه که هرکس فکر کنه فلان شخصیت سرسی رو خواهد کشت. چون الان فقط هدف اصلی همه شخصیتها سرسی هست، و با کشته شدن اونه که جنگ تمام خواهد شد

جان، دنریس، اریا، تیریون، جیمی، و خودکشی سرسی، جزو کاندیداهای اصلی کشتن سرسی هستن (البته اگه قرار باشه کشته بشه)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 1 دقیقه قبل، jilibilina گفته است :

اون پاراگراف آخر نوشتم که اگه جیمی بخاد بره بکشش مسخره بازی میشه.معتقدم جیمی نباید سرسی رو بکشه، چون زیادی کلیشه ای هست

جیمی چندین فصل هست که به آرامی و طی یه خط داستانی طولانی شخصیتش تغییر کرده، و یهو بعد از دوبار خوابیدن با برین که همه چیزو تموم نمیکنه(بزن دررو که نیست?)

ولی اینکه فرمودید مگه سرسی قرار هدف چند نفر باشه، بنظرم منطقی هست که الان همه تئوریا این باشه که هرکس فکر کنه فلان شخصیت سرسی رو خواهد کشت. چون الان فقط هدف اصلی همه شخصیتها سرسی هست، و با کشته شدن اونه که جنگ تمام خواهد شد

جان، دنریس، اریا، تیریون، جیمی، و خودکشی سرسی، جزو کاندیداهای اصلی کشتن سرسی هستن (البته اگه قرار باشه کشته بشه)

والا من که دلایل خودم رو گفتم و همونطور هم که اول گفتم امیدوارم درباره جیمی اشتباه کرده باشم..

این حرفای بازیگر جیمی در مصاحبه دیروزش هست:

"Can I really, fundamentally change?. . . The core of him has always been Cersei"

این دلایل در متن همین مصاحبه هم اومده که لینکش رو قرار میدم:

https://www.vanityfair.com/hollywood/2019/05/game-of-thrones-why-jaime-leaves-brienne-for-cersei-kill-her-nikolaj-interview

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چقدر کلیشه ای بودش.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رفقا من چندتا تئوری دارم برای قسمت بعد

 

  1. دنریس توی دراگون‌استون متوجه تصمیم واریس که میخواد خیانت بکنه میشه و اونو میندازه جلوی اژدها دقیقا مثل اگان دوم که خواهرش رو داد اژدهاش بخوره که پیشگویی ملیساندر هم به حقیقت می‌پیونده!
  2. تیریون از این همه خشونت دنی ترس برش میداره و دیگه مطمئن میشه که حق با واریس بود و هیچ‌جوره نمیتونه دنریس رو کنترل کنه..
  3. همون طور که توی پرومو قسمت پنجم دیدیم اینبار دنریس یورون رو غافلگیر میکنه و خشم دروگون تمام ناوگان یورون رو تبدیل به خاکستر میکنه اما خودش شاید نمیره به این زودی
  4. سرسی الان دیگه باورش شده که طرف برنده‌ی جنگ خودشه و ازونجایی که چندین بار به دنریس خسارت زده فکر میکنه ازین به بعدم همینجوریه ولی یادش رفته انگار که دنریس یه تارگرین‌ـه :)))
  5. دنریس که با مرگ عزیزانش خودشو تنهاتر از همیشه میبینه و فقط کرم‌خاکستری از گروه قدیمیش براش مونده میخواد همه رو نابود کنه به نظرم رویاهای برن در مورد اژدها بر فراز کینگزلندینگ نشون دهنده نابودی این شهر بود چون سازندگان هیچ چیزی رو الکی نشون نمیدن مگه اینکه منظوری داشته باشند! نگاه های دنریس به ریگال رو تو همین قسمت یادتون بیارید! مطمئن بودم یه اتفاقی میوفته برای ریگال...
  6. برسیم به سر جیمی که وینترفل رو ترک کرد! فکرشو بکنید به جای بران یا آریا این دنریس باشه که سر جیمی رو ببینه!! شک ندارم فرصتی که برای انتقام پدرش بدست آورده رو هیچ‌جوره از دست نمیده مخصوصا که جیمی دیگه توی وینترفل و تحت محافظت سانسا نیست.
  7. و اما قهرمان داستان جان! به نظر من خیلی مسخره‌اس اگه بخوان توی جنگ با سرسی جان رو بکشند خود مارتین به هیچ وجه همچین اجازه ای رو نمیده اما اینکه بعد از نابودی سرسی جان چیکار میکنه رو نمیدونم ولی امیـــدوارم عاقبتش مثل پدرش ریگار نشه هرچند مارتین علاقه زیادی داره داستانش رو به تراژدی تبدیل بکنه اما هممون امیدواریم اگه دنریس زنده نمونه حداقل جان به پادشاهی برسه و پرچم تارگرین دوباره برافراشته بشه
  8. در مورد کاندید های پادشاه شدن من شانسی برای تیریون قائل نیستم چون مردم احمق ازش متنفرن و اینکه یه لنیستره و مردم پایتخت این اواخر زیاد کشیدن از دست لنیسترا.. البته اگر مردمی زنده بمونه توی کینگزلندینگ! برن شاید منطقی باشه پادشاه شدنش چون تبدیل به کلاغ سه چشم شده و اینجوری هیچ چیز از چشمش پنهان نمیمونه و هیچکس هم نمیتونه گولش بزنه پس میتونه پادشاه موفقی باشه بعلاوه اینکه کلاغ سه چشم عمر زیادی میکنند!
  9. سانسا چه بخوایم یا نخوایم شمال رو بدست آورده پس میتونه نگهشم داره چون هیچ پادشاهی حوصله اینو نداره با شمال بجنگه مگه اینکه دنریس به حکومت برسه و سانسا همچنان رو مخ بره..
  10. و در آخر آریا به نظرم حوصله بانو شدن یا خدمت به کسی رو اصلا نداره پس بعد از جنگ شروع می‌کنه به ماجراجویی و ازین جهت بیشتر شبیه یه اویرین مارتل هستش.. اینکه میگن با هاوند رابطه برقرار میکنه رو اصلا درک نمیکنم اینا بیشتر رابطه پدر و دختری / شاگرد و استادی دارن باهمدیگه اصلا بر فرض اینکه آریا بخواد با هاوند رابطه داشته باشه هاوند همچین آدمی نیست و تمام عمرش فقط یه چیز خوشحالش میکنه اونم کشتن داداشش گرگور کلگین یا همون کوه‌ـه و به احتمال زیاد مثل تقابلش با برین از تارث پیش میره با این تفاوت که کوه میمیره و هاوند به شدت زخمی میشه و شاید هم بمیره!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

سلام دوستان .وقتتون بخیر .گفتنی ها رو همگی گفتید و قصد اضافه کردن چیزی ندارم .متاسفانه سریال شده همینیه که هست و با وجود تاسف خوردن همینیه که هست .گفتم قبلا"تی وی هست"

اما دلیل اینکه مجبور شدم چیزی بنویسم این بود که دیدم یکی از دوستان در توجیه بد شدن سریال طی متنی نوشتند فیلم و سریال همینه .هیچ فیلم و سریالی منطقی نیست .عین سخن ایشون .
با احترام باید بگم دوست عزیزم اولا اینکه سعی کنید حکمی کلی صادر نکنید مگر اینکه همه ی فیلم ها و سریال ها رو دیده باشید.چون هر کسی که نمیتونه با توجه به تجربه ی محدود شخصی خودش حکمی چنین کلی صادر کنه .با توجه به تجربه ی شما از سینما و تی وی هیچ فیلمی منطقی نیست.اما با توجه به تجربه ی متفاوت من این حرف شما بی اساسه .

دوما ما توی هنر (هنر نمایشی) از قبیل سینما ،فقط گونه ی درام نداریم .همینطور خود گونه ی درام هم انواعی داره(ملودرام و...) .مثلا درام هالیوودی جیمز کامرون متفاوت با درامیه که مثلا فلینی یا برگمان می آفرینند.چرا گفتم درام و این چه ربطی به منطق داره ؟ الان عرض می کنم .

در گونه ی درام این پیشفرض وجود دارد که باید به خودمان(انسان)باور داشته باشیم و راه نجات انسانیت است.مقوله ی امید و نبرد خیر و شر هم به همین خاطر کاملا ساختار این گونه رو تشکیل میدن.اما درام در واقعیت هستی انسان کمتر خودش رو نشون میده .اکثر اوقات احساس می کنیم عدالتی در کار نیست .و اکثرا ناامیدی توانایی اینو داره که بر انسان چیره بشود.سینمای هالیوود با ساختار خاص خودش که طی سالها تکامل یافته و پیچیده تر شده مخاطب رو از امید و اسطوره ی انسان لبریز میکنه و این تاثیر به گونه ای شدیدا سطحی عمل میکنه و این سطحی بودن سبب انفعال درونی مخاطب این سینما میشه در بلند مدت .اما درام مثلا فلینی یا برگمان و...با ساختار متفاوتی که دارند به صورت شدیدا درونی بر مخاطب اثر می کنند و سبب فعال شدن اون میشن .هر دو نوع درام اسطوره و پیشفرضی مشابه دارند یعنی اعتقاد به انسانیت اما یکی (هالیوود) به شما توهم عرضه میکنه و دوری هر چه بیشتر از واقعیت و احساس نعشه گی به مصرف کنندگانش میده اما دومی نوعی از لذت همراه با دادن توانایی تعامل سازنده تر با واقعیت .


پیش نویس 1:البته داریم سینمایی که ضددرام هست مثل سینمای ژان لوک گدار (با از بین بردن قصه و داستان) یا سینمای مستند و...در خود سینمای داستان مدار مثل سینمای برگمان و باقی کارگردانان صاحب سبک اما باز هم میشه در عین داستان گویی فراتر از داستان گفت یعنی واقعیت و این معمولا با شگردهایی در شخصیت پردازی یا روایت و یا سبک بصری ایجاد میشه (مثلا سبک بصری فاصله گذاری می کند تا مخاطب واقعیت را گم نکند.)

پیش نویس2:قصد نوشتن و سردرد آوردن برای دوستان رو نداشتم ولی چون دیدم مطلبی تئوریک بیان شده با کمترین پایه و اساس و بدون پاسخ مونده وظیفه ی خودم دونستم که روشنگری کنم.


پیش نویس نامربوط :از خوندن نظرات بعضی دوستان انصافا لذت می برم .فارغ از بحث داستان سریال ،نمی دونم شما هم مثل من هر روز چندبار موسیقی نایت کینگ رامین جوادی رو گوش میدید یا نه .فوق العادست .حتی موقع تدریس هم توی ذهنم پخش میشه .کاش نویسنده ها هم به اندازه ی رامین بهمون شاهکار تحویل میدادن .حیف .

با تشکر

ویرایش شده در توسط ثیئون گریجوی
نکته ای رو فراموش کرده بودم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 2 دقیقه قبل، ثیئون گریجوی گفته است :



پیش نویس نامربوط :از خوندن نظرات بعضی دوستان انصافا لذت می برم .فارغ از بحث داستان سریال ،نمی دونم شما هم مثل من هر روز چندبار موسیقی نایت کینگ رامین جوادی رو گوش میدید یا نه .فوق العادست .حتی موقع تدریس هم توی ذهنم پخش میشه .کاش نویسنده ها هم به اندازه ی رامین بهمون شاهکار تحویل میدادن .حیف .
 

واقعا فقط رامین جوادی حق مطلبو ادا کرد. بعد از شنیدن موسیقی Light of the seven تو قسمت آخر فصل 6 دیگه فکر نمیکردم بتونه اینجوری غافلگیرم کنه، تا بالاخره با موسیقی پادشاه شب این کار رو کرد. دست مریزاد رامین عزیز ... حقا که گل کاشتی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در در ۱۳۹۸/۲/۱۶ at 15:16، Daren گفته است :

دارم به این فکر میکنم که دو هفته دیگه کل سریالو پاک کنم دیگه ارزش دیدن نداره حتی فصلای قبلیش... 

صحنه جیمی و برن رو کانال برازر مشاوره داده بوده... هوا گرمه بذار لباسامو درآرم  نه تو نمیتونی بذار من برات درآرم

عالیی بود خدایی????????????

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 17 دقیقه قبل، cancer گفته است :

رفقا من چندتا تئوری دارم برای قسمت بعد

 

  1. دنریس توی دراگون‌استون متوجه تصمیم واریس که میخواد خیانت بکنه میشه و اونو میندازه جلوی اژدها دقیقا مثل اگان دوم که خواهرش رو داد اژدهاش بخوره که پیشگویی ملیساندر هم به حقیقت می‌پیونده!
  2. تیریون از این همه خشونت دنی ترس برش میداره و دیگه مطمئن میشه که حق با واریس بود و هیچ‌جوره نمیتونه دنریس رو کنترل کنه..
  3. همون طور که توی پرومو قسمت پنجم دیدیم اینبار دنریس یورون رو غافلگیر میکنه و خشم دروگون تمام ناوگان یورون رو تبدیل به خاکستر میکنه اما خودش شاید نمیره به این زودی
  4. سرسی الان دیگه باورش شده که طرف برنده‌ی جنگ خودشه و ازونجایی که چندین بار به دنریس خسارت زده فکر میکنه ازین به بعدم همینجوریه ولی یادش رفته انگار که دنریس یه تارگرین‌ـه :)))
  5. دنریس که با مرگ عزیزانش خودشو تنهاتر از همیشه میبینه و فقط کرم‌خاکستری از گروه قدیمیش براش مونده میخواد همه رو نابود کنه به نظرم رویاهای برن در مورد اژدها بر فراز کینگزلندینگ نشون دهنده نابودی این شهر بود چون سازندگان هیچ چیزی رو الکی نشون نمیدن مگه اینکه منظوری داشته باشند! نگاه های دنریس به ریگال رو تو همین قسمت یادتون بیارید! مطمئن بودم یه اتفاقی میوفته برای ریگال...
  6. برسیم به سر جیمی که وینترفل رو ترک کرد! فکرشو بکنید به جای بران یا آریا این دنریس باشه که سر جیمی رو ببینه!! شک ندارم فرصتی که برای انتقام پدرش بدست آورده رو هیچ‌جوره از دست نمیده مخصوصا که جیمی دیگه توی وینترفل و تحت محافظت سانسا نیست.
  7. و اما قهرمان داستان جان! به نظر من خیلی مسخره‌اس اگه بخوان توی جنگ با سرسی جان رو بکشند خود مارتین به هیچ وجه همچین اجازه ای رو نمیده اما اینکه بعد از نابودی سرسی جان چیکار میکنه رو نمیدونم ولی امیـــدوارم عاقبتش مثل پدرش ریگار نشه هرچند مارتین علاقه زیادی داره داستانش رو به تراژدی تبدیل بکنه اما هممون امیدواریم اگه دنریس زنده نمونه حداقل جان به پادشاهی برسه و پرچم تارگرین دوباره برافراشته بشه
  8. در مورد کاندید های پادشاه شدن من شانسی برای تیریون قائل نیستم چون مردم احمق ازش متنفرن و اینکه یه لنیستره و مردم پایتخت این اواخر زیاد کشیدن از دست لنیسترا.. البته اگر مردمی زنده بمونه توی کینگزلندینگ! برن شاید منطقی باشه پادشاه شدنش چون تبدیل به کلاغ سه چشم شده و اینجوری هیچ چیز از چشمش پنهان نمیمونه و هیچکس هم نمیتونه گولش بزنه پس میتونه پادشاه موفقی باشه بعلاوه اینکه کلاغ سه چشم عمر زیادی میکنند!
  9. سانسا چه بخوایم یا نخوایم شمال رو بدست آورده پس میتونه نگهشم داره چون هیچ پادشاهی حوصله اینو نداره با شمال بجنگه مگه اینکه دنریس به حکومت برسه و سانسا همچنان رو مخ بره..
  10. و در آخر آریا به نظرم حوصله بانو شدن یا خدمت به کسی رو اصلا نداره پس بعد از جنگ شروع می‌کنه به ماجراجویی و ازین جهت بیشتر شبیه یه اویرین مارتل هستش.. اینکه میگن با هاوند رابطه برقرار میکنه رو اصلا درک نمیکنم اینا بیشتر رابطه پدر و دختری / شاگرد و استادی دارن باهمدیگه اصلا بر فرض اینکه آریا بخواد با هاوند رابطه داشته باشه هاوند همچین آدمی نیست و تمام عمرش فقط یه چیز خوشحالش میکنه اونم کشتن داداشش گرگور کلگین یا همون کوه‌ـه و به احتمال زیاد مثل تقابلش با برین از تارث پیش میره با این تفاوت که کوه میمیره و هاوند به شدت زخمی میشه و شاید هم بمیره!

تئوری های جالب و فکر شده ای هست. بزار حالا کمی اب ولعاب بدیم بهش.

1و2. توی house of undying به دنریس میگن کا سه بار بهت خیانت میشه . یکی برای خون .یکی برای طلا . یکی برای عشق . اولیش میری ماز دور بود . دومیش توی سریال میتونه جوراه بوده باشه. و سومیش هنوز مونده . میتونه واریس باشه یا تیریون ولی هر چی هست به نظر خیانت سوم در راهه

3.اون صدای اژدهایی که اومد و یورون غافلگیر شد میتونه دنریس باشه . ولی از تعجبی که نشون داده شد و تصویر اژدها نشون داده نشد ایا یک درصد شانس هست که ریگال باشه ؟ ریگال مرگش کامل تایید نشد . حتی خود یورون هم در جواب سرسی با شک گفت که ریگال مرده . حالا اگه یک درصد شانس بازگشت ریگال هم باشه چی. ممکنه برن سراغ جنازه ریگال و کایبرن همونطور که کوه رو زنده کرد ریگال رو دوباره زنده کنه . بماند که یک وایت هم تا همین مدت قبل دستش بوده واسه ازمایش.

5. احتمالا همینطور میشه و دنریس burn them all میکنه و مد کویین کامل میشه . هر چند سرسی در حال حاضر شایسته این لقبه ولی چی میشه دو تا مد کویین به جون هم بیفتن . خیلی جذابه .

برای بقیه تئوری ها نظری ندارم . باید صبر کرد دید. ولی چیزی که محتمل میدونم اینه که این سیستم یا به اصطلاح چرخ شکسته میشه و سیستم جایگزینی براش میاد که پایه گذارش سانسا و تیریون هستن . اگه تئوری کشتن دنریس توسط تیریون درست بشه احتمالش هست که تیریون رویای دنی رو برای شکستن چرخ با همکاری سانسا تو وستروس پیاده کنن . 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 42 دقیقه قبل، cancer گفته است :

رفقا من چندتا تئوری دارم برای قسمت بعد

 

اینا که همش هپی اندینگ شد!

فعلا من فقط به مرگ جان توسط دنریس (یا برعکس) و مرگ سرسی توسط جیمی فکر میکنم

در 4 ساعت قبل، مه سا استارک گفته است :

جیمی:

جیمی دیگه چند بار تو داستان بفهمونه که عاشق سرسیه؟ عشق اینه که اگر ازش دور هم شدی، دوباره برگردی. اگر از کارهاش متنفری، باز هم نتونی ازش بگذری. اگر می بینی داره اشتباه می کنه هم نتونی باور کنی. جیمی فقط روی بریان کراش داشت. با خوابیدن باهاش فهمید که این عشق نیست. دو تا آینده داره:

یا با شنیدن کشته شدن اژدها و خشم دنریس، میره که سرسی رو از مهلکه دور کنه. که حتی اگر تخت رو از دست داد زنده بمونه و مثلا مثل دو تا آدم نفرین شده یه گوشه زندگی کنند. 

یا میره که خودش و سرسی و بچه اشون رو در کنار هم بکشه و بی گناه ها کشته نشند.

در هر دو صورت کاراکتر حفظ شده. همه ی تلاش های بشری قرار نیست به نتیجه برسند. خیلی احمقانه است فکر کنیم چون جیمی خیلی تلاش کرد از عشق سرسی رها بشه، پس حتما باید آخر داستان تلاشش به نتیجه برسه! 

توی کتاب جیمی وقتی میفهمه سرسی با لنسل رابطه داشته و بهش خیانت کرده از سرسی زده میشه تقریبا

وقتی سرسی توی زندان بود به جیمی نامه میده که کمکش کنه ولی جیمی جواب نمیده

برای همینم من میگم احتمالا سرسی رو میکشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 12 دقیقه قبل، MRD010 گفته است :

تئوری های جالب و فکر شده ای هست. بزار حالا کمی اب ولعاب بدیم بهش.

1و2. توی house of undying به دنریس میگن کا سه بار بهت خیانت میشه . یکی برای خون .یکی برای طلا . یکی برای عشق . اولیش میری ماز دور بود . دومیش توی سریال میتونه جوراه بوده باشه. و سومیش هنوز مونده . میتونه واریس باشه یا تیریون ولی هر چی هست به نظر خیانت سوم در راهه

3.اون صدای اژدهایی که اومد و یورون غافلگیر شد میتونه دنریس باشه . ولی از تعجبی که نشون داده شد و تصویر اژدها نشون داده نشد ایا یک درصد شانس هست که ریگال باشه ؟ ریگال مرگش کامل تایید نشد . حتی خود یورون هم در جواب سرسی با شک گفت که ریگال مرده . حالا اگه یک درصد شانس بازگشت ریگال هم باشه چی. ممکنه برن سراغ جنازه ریگال و کایبرن همونطور که کوه رو زنده کرد ریگال رو دوباره زنده کنه . بماند که یک وایت هم تا همین مدت قبل دستش بوده واسه ازمایش.

5. احتمالا همینطور میشه و دنریس burn them all میکنه و مد کویین کامل میشه . هر چند سرسی در حال حاضر شایسته این لقبه ولی چی میشه دو تا مد کویین به جون هم بیفتن . خیلی جذابه .

ریگال مرد دیگه بعید میدونم با اون همه سوراخ بتونن دوباره جمعش کنن یادمون نره که افتاد توی خلیج دراگون‌استون که همچین چیزیو با این وزن سنگین محاله بتونن از زیرآب بکشن بیرون.. یورون توسط خود دنریس غافلگیر میشه و حدس من اینه دروگون به جای اینکه از افق شیرجه بزنه سمت کشتی های یورون از بالا مثل سقوط آزاد میاد و آتیش میباره روشون...

در مورد پیشگویی دنریس هم بگم که خیانت اول منظورش ویسریس بوده از خون، خیانت دوم منظورش اون ندیمه که اژدهایان دنریس رو داده بود به جادوگران کارث بود، اگه خیانت آخر برای عشق باشه صدرصد به جان اشاره داره که از ظلم و خشونت دنی دیگه خسته میشه و دوباره شاهد صحنه‌ای درام و تراژیک خواهیم بود

در 11 دقیقه قبل، aliod گفته است :

اینا که همش هپی اندینگ شد!

فعلا من فقط به مرگ جان توسط دنریس (یا برعکس) و مرگ سرسی توسط جیمی فکر میکنم

 

دنریس میمیره واریس میمیره جیمی و سرسی میمیرن به احتمال زیاد شهر و دروگون هم از بین میره... اینارو هپی اندینگ میدونی؟؟ حرفی ندارم واقعا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 18 دقیقه قبل، MRD010 گفته است :

تئوری های جالب و فکر شده ای هست. بزار حالا کمی اب ولعاب بدیم بهش.

1و2. توی house of undying به دنریس میگن کا سه بار بهت خیانت میشه . یکی برای خون .یکی برای طلا . یکی برای عشق . اولیش میری ماز دور بود . دومیش توی سریال میتونه جوراه بوده باشه. و سومیش هنوز مونده . میتونه واریس باشه یا تیریون ولی هر چی هست به نظر خیانت سوم در راهه

3.اون صدای اژدهایی که اومد و یورون غافلگیر شد میتونه دنریس باشه . ولی از تعجبی که نشون داده شد و تصویر اژدها نشون داده نشد ایا یک درصد شانس هست که ریگال باشه ؟ ریگال مرگش کامل تایید نشد . حتی خود یورون هم در جواب سرسی با شک گفت که ریگال مرده . حالا اگه یک درصد شانس بازگشت ریگال هم باشه چی. ممکنه برن سراغ جنازه ریگال و کایبرن همونطور که کوه رو زنده کرد ریگال رو دوباره زنده کنه . بماند که یک وایت هم تا همین مدت قبل دستش بوده واسه ازمایش.

5. احتمالا همینطور میشه و دنریس burn them all میکنه و مد کویین کامل میشه . هر چند سرسی در حال حاضر شایسته این لقبه ولی چی میشه دو تا مد کویین به جون هم بیفتن . خیلی جذابه .

برای بقیه تئوری ها نظری ندارم . باید صبر کرد دید. ولی چیزی که محتمل میدونم اینه که این سیستم یا به اصطلاح چرخ شکسته میشه و سیستم جایگزینی براش میاد که پایه گذارش سانسا و تیریون هستن . اگه تئوری کشتن دنریس توسط تیریون درست بشه احتمالش هست که تیریون رویای دنی رو برای شکستن چرخ با همکاری سانسا تو وستروس پیاده کنن . 

شاید سریال یکم سنبل شده باشه ولی هنوز هم بهترین سریال دنیاست و کلیت داستان هم حرف نداره فقط باید چند قسمت حداقل دو قسمت بیشتر میساختن یکی جنگ با نایت کینگ رو ادامه میدادن مثلا به ویل میکشوندنش یکی هم به سفر جان به جنوب میپرداختن درباره ی بایان دو سرنخ مهم به ما داده شده یکی اهنگ جنی که میگه هیچ وقط نباید میرفت کاری که دانگ تایگریت کرد و 50 سال جنگ به بار اورد کاری که ند استارک کرد و جنگ 5 پادشاه شروع شد کاری که ریگارد کرد که به شمال رفت همه ی اینها بخاطر عشق بوده شاید بگید ند که بخاطر عشق نرفت اون هم به خاطر عشق به شرافت و وفاداری رفت دیگر سرنخ زنده ماندن گست و تورموند است اگر میخواستن به شمال دیوار برن چرا اصلا زنده ماندندکه ترفدار ها بعد از شش مرگ قسمت شب طولانی فراد برآورد که کمه کمه بگذریم اخرین نفر که نباید می رفت جان به جنوب بود چیزی که سانسا هیچ وقت دوست نداشت همان طور که میدانید خوب یا بد چه بخواهید چه نخواهید دنریس به سرعت درحال دیوانه شدنه او به جان هم که حتی سرسی به وفاداریش ایمان داره و وفاداری اون و خانوادش در تمام وستروس ثابت شدست شک داره با وجود التماس های جان در قسمت جدید مشکوکه این شک کم کم بیشتر شده و به یقین تبدیل میشه دنریس با قساوت تمام کینگزلند رو میگیره و جان رو میسوزونه ولی شمال فراموش نمیکنه از خاکستر جان شورشی در شمال سر بر میداره و سانسا با پادشاه انسووی دیوار تورموند متحد میشه مردم تپه نشین هم به اون ها میپیوندند اندل ها الان حکومتی جز سرسی ندارند ریچ ریوران کسلیراک بدونه لرد هستند به تازگی اسورمزلند ساحب لرد شده پس نخستین انسان ها با هم متحد شده به جنوب میان و لیدی سانسا که اصلا ازش خوشم نمیاد ولی تاحالا خباستی نکرده و الان اخرین استارکه برن و آریا که استارک بودنشون  رو قبول ندارن در کینگزلند دنریس دیوانه شده به دست گست خورده میشه بعد تخت آهنی رو نابود میکنن و وستروس دوباره به چند حکومت محلی تقسیم میشه  و جان تبدیل به یک افسانه میشه

ویرایش شده در توسط sadrakhan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ممنون که فقط پست من رو حذف کردید.. ????????

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 6 دقیقه قبل، sadrakhan گفته است :

شاید سریال یکم سنبل شده باشه ولی هنوز هم بهترین سریال دنیاست و کلیت داستان هم حرف نداره فقط باید چند قسمت حداقل دو قسمت بیشتر میساختن یکی جنگ با نایت کینگ رو ادامه میدادن مثلا به ویل میکشوندنش یکی هم به سفر جان به جنوب میپرداختن درباره ی بایان دو سرنخ مهم به ما داده شده یکی اهنگ جنی که میگه هیچ وقط نباید میرفت کاری که دانگ تایگریت کرد و 50 سال جنگ به بار اورد کاری که ند استارک کرد و جنگ 5 پادشاه شروع شد کاری که ریگارد کرد که به شمال رفت همه ی اینها بخاطر عشق بوده شاید بگید ند که بخاطر عشق نرفت اون هم به خاطر عشق به شرافت و وفاداری رفت دیگر سرنخ زنده ماندن گست و تورموند است اگر میخواستن به شمال دیوار برن چرا اصلا زنده ماندندکه ترفدار ها بعد از شش مرگ قسمت شب طولانی فراد برآورد که کمه کمه بگذریم اخرین نفر که نباید می رفت جان به جنوب بود چیزی که سانسا هیچ وقت دوست نداشت همان طور که میدانید خوب یا بد چه بخواهید چه نخواهید دنریس به سرعت درحال دیوانه شدنه او به جان هم که حتی سرسی به وفاداریش ایمان داره و وفاداری اون و خانوادش در تمام وستروس ثابت شدست شک داره با وجود التماس های جان در قسمت جدید مشکوکه این شک کم کم بیشتر شده و به یقین تبدیل میشه دنریس با قساوت تمام کینگزلند رو میگیره و جان رو میسوزونه ولی شمال فراموش نمیکنه از خاکستر جان شورشی در شمال سر بر میداره و سانسا با پادشاه انسووی دیوار تورموند متحد میشه مردم تپه نشین هم به اون ها میپیوندند اندل ها الان حکومتی جز سرسی ندارند ریچ ریوران کسلیراک بدونه لرد هستند به تازگی اسورمزلند ساحب لرد شده پس نخستین انسان ها با هم متحد شده به جنوب میان و لیدی سانسا که اصلا ازش خوشم نمیاد ولی تاحالا خباستی نکرده و الان اخرین استارکه برن و آریا که استارک بودنشون  رو قبول ندارن در کینگزلند دنریس دیوانه شده به دست گست خورده میشه بعد تخت آهنی رو نابود میکنن و وستروس دوباره به چند حکومت محلی تقسیم میشه  و جان تبدیل به یک افسانه میشه

برای این که رسالت بیشوعوری و شوخی های بیمزه ی خودم رو هم عملی کنم میگم سانسا هم با تورموند ازدواج میکنه سانسا هم بیگ وومن محسوب میشه دیگه?

ویرایش شده در توسط sadrakhan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در هم اکنون، sadrakhan گفته است :

برای این که رسالت بیشوعوری و شوخی بیمزه ی خودمهم عملی کنم میگم سانسا هم با تورموند ازدواج میکنه سانسا هم بیگ وومن محسوب میشه دیگه?

همونطوری که رسالت اسپویل هات رو عملی کردی توی دو تاپیک قسمت سه و چهار..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در هم اکنون، Gemini گفته است :

همونطوری که رسالت اسپویل هات رو عملی کردی توی دو تاپیک قسمت سه و چهار..

گفتم که بیشوعورم 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اینجا یعنی هیچ قانونی واسه جلوگیری از ارسال پستهای اسپم و بی معنی نداره؟ عجیبه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در هم اکنون، sadrakhan گفته است :

گفتم که بیشوعورم 

من متوجه نمیشم چرا باید تینیجیرهایی مثل این کاربر مرتبا اسپویل کنن و اسپم بفرستن و کسی باهاشون برخورد نمیکنه..?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×