رفتن به مطلب
تینا استارک

پایان دلخواه شما برای سریال

Recommended Posts

من مطمئن هستم در کتاب هم قرار هست دنریس دیوانه بشه و کار پدرش رو به اتمام برسونه. اما فکر نمیکنم با این دلایل بچگانه که در سریال مطرح شد. احتمالا مارتین دلایل مهمتری برای مدکوئین شدن دنریس میسازه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فقط دو پایان هست که میتونه من رو قانع کنه و اگر غیر از این باشه من اولین باری خواهد بود ک نمره ی بسیار پایینی خواهم داد..

کاری به قضیه دنی و جان و اریا و تیریون ندارم چون میدونم حداقل دوتا از این شخصیت ها میمیره و حداکثر سه تا..(به احتمال اریا بمونه)

اول: بعد از کشت و کشتار بین دنی و جان و اریا و تیریون..واقعا تکلیف برن معلوم بشه و اینکه ایا ارتباطی با نایت کینگ داشت یا نه و اینکه چرا تو قسمت سه همش وارگ بود..و همینطور سرنوشت سانسا..

دوم: اینکه اگر برن هیچ ربطی به نایت کینگ نداشت و واس انحراف ذهن بیننده بود و نایت کینگ دیگ تموم شدس پس تمام این کارها و تفرقه افکنی هاش به خاطر این بوده که دنی رو دیوونه کنه و بعد منجر به کشتن تیریون و جان بشه و سپس اریا بیاد دنی رو بکشه و خودش تنها مدعی تخت باشه..

غیر از این دو مورد واسه ی برن واقعا چیزی ب ذهنم نمیرسه و فک نمیکنم من رو قانع کنه..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من از شروع همین فصل هشتم میگم:

دوست داشتم دنریس همون ابتدا به یه اتهامی مثل وفاداری به لنیسترها یا بی کفایتی تیریون رو از هندی اخراج کنه. تریون به جای جیمی برگرده پیش سرسی تا جنگشون با استراتژی تیریون، برابر بشه.

نبرد با سرسی قسمت سوم باشه و یه سری کنش و واکنش های سیاسی بین وریس و تیریون تو دو قسمت قبل بیفته. سرسی در آخر تنها کنار برادری بمونه که همیشه فکر می کرد قصد کشتنش رو داره. بچه اش به دنیا بیاد. 

سانسا یه نقشی توی جنگ ایفا کنه مثلا آوردن ارتش از ویل یا باقیمونده تالی ها. وسط جنگ آریا با چهره کایبرن یا یورون سرسی رو بکشه و شهر تسلیم بشه. سرسی قبل از مرگ بچه اش رو بده به تیریون و بگه از همون راهی که یه بار فرار کردی، ببرش بیرون. آریا هم اجازه بده برند. 

دنریس به تخت بشینه و از لردهای باقی مونده ی وستروس برای جنگ شمال کمک بخواد ولی همه رد کنند... اینطوری بفهمه که موقع نیاز تاج و تخت و عنوان بی ارزشه. تخت آهنی رو ویران کنه و برگرده شمال برای کمک به جان.

جنگ با نایت کینگ از مقدمات تا پایان تو سه قسمت آخر اتفاق بیفته و به جنوب هم کشیده بشه. همه ی شوالیه های باقی مونده، شانسشون رو برای ازوراهای بودن امتحان کنند. دنریس با آتش، جیمی و بریان با جنگ تن به تن و... دقیقا همون لحظه ی خنجر زدن آریا، بعد از فرو کردن خنجر بفهمه که طرف با خنجر هم نمی میره و نایت کینگ آریا رو هم بکشه... در نهایت برن با جادو یا وارگ کردن یا هر چیز دیگه ای نایت کینگ رو بکشه. یا حداقل ملیساندرا بکشه که بگیم، چیزی که با جادو به وجود اومده بود با جادو هم از بین رفت و ملیساندرا که یه عمر دنبال پرنس وعده داده شده بود، خودش بوده و...

یا اگر قراره خیلی غیر سورپرایزی تموم بشه، نشون بدند که تمام مدت جنگ، نایت کینگ از مبارزه با جان طفره می رفته چون می دونسته تنها اون می تونه نابودش کنه... در آخر بعد از مرگ جیمی و بریان و دنریس و آریا، جان برای نجات برن خودش رو برسونه. برن توی جان وارگ کنه که قدرتش دو برابر بشه و از نقطه ی ضعفی که برن از نایت کینگ می دونه استفاده کنه و بکشه.

تاج و تخت از بین بره، سانسا لیدی شمال بشه، برن بره زیر درخت، جان برگرده شمال واقعی پیش گوست. تیریون و بچه ی سرسی تو کسترلی راک زندگی کنند. تنها اژدهای باقی مونده رو به نشونه ی روح دنریس آزاد کنند که بره سمت میرین و اون سرزمین های پشت دریا. 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 4 ساعت قبل، مه سا استارک گفته است :

جنگ با نایت کینگ از مقدمات تا پایان تو سه قسمت آخر اتفاق بیفته و به جنوب هم کشیده بشه. همه ی شوالیه های باقی مونده، شانسشون رو برای ازوراهای بودن امتحان کنند. دنریس با آتش، جیمی و بریان با جنگ تن به تن و... دقیقا همون لحظه ی خنجر زدن آریا، بعد از فرو کردن خنجر بفهمه که طرف با خنجر هم نمی میره و نایت کینگ آریا رو هم بکشه... در نهایت برن با جادو یا وارگ کردن یا هر چیز دیگه ای نایت کینگ رو بکشه. یا حداقل ملیساندرا بکشه که بگیم، چیزی که با جادو به وجود اومده بود با جادو هم از بین رفت و ملیساندرا که یه عمر دنبال پرنس وعده داده شده بود، خودش بوده و...

 

اینجاشو دوست داشتم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اگر برن یه تاثیر مهمتری میداشت، چه در حال چه در گذشته، بیشتر خوشحال میشدم.

 

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آریا بیاد به تتالار و بخواد شمشیرش رو به دنریس تقدیم کنه که یهو حمله میکنه بهش و می خواد دنریس رو بکشه. جان با شمشیرش از دنی محافظت می کنه. این دوتا میچجنگن. آریا به جان میگه که اون ادم مناسبش نیست و اینا. بعد اریا جانو می کشت(که قضیه ازور اهای... نیسانیسا و لایت برینگرم درست میشد. بعد دنی رو میکشت که چشمای سبز بسته می شد. بعد ناپدید می شد و کسی نمی دیدش. از غصه جان میرفت. بقیهاتفاقا بدک نبودن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×