رفتن به مطلب
negar27

بحث اپیزودیک قسمت پنجم The Bells

بحث اپیزودیک قسمت پنجم   

134 رای

  1. 1. به اپیزود پنجم فصل هشت سریال بازی تاج و تخت از یک تا ده چه نمره ای می دهید؟

    • 1
      13
    • 2
      1
    • 3
      7
    • 4
      6
    • 5
      8
    • 6
      6
    • 7
      12
    • 8
      25
    • 9
      22
    • 10
      33


Recommended Posts

در این تاپیک به بحث و گفتگو در رابطه با پنجمین قسمت فصل هشتم مجموعه بازی تاج و تخت بپردازید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوست عزیزی که نمره ده دادی..

بزار اپیزود منتشر بشه بعد تو نظر سنجی شرکت کن..عجب بساطیه ها?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظرم احتمالا این دو قسمت پایانی رضایت گسترده تری به دست میارن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 2 ساعت قبل، توروس گفته است :

به نظرم احتمالا این دو قسمت پایانی رضایت گسترده تری به دست میارن.

شما تنها کسی نیستی که همچین نظری داری! از دیشب هی دارم اینو می شنوم. چی شده؟ خبریه؟

اگه چیزی می دونید به ما هم بگید. شنیدم غافلگیری زیادی داره!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 2 دقیقه قبل، شوالیه درخت خندان گفته است :

شما تنها کسی نیستی که همچین نظری داری! از دیشب هی دارم اینو می شنوم. چی شده؟ خبریه؟

اگه چیزی می دونید به ما هم بگید. شنیدم غافلگیری زیادی داره!

نه من اهل خوندن و دیدن و حواشی ها و تفسیرها نیستم.
فقط فصل 6 رو به یاد بیارید که همه قسمت ها غیر از  هولد د در   بد بود ولی دوقسمت آخر رو سعی کردند خیلی پرشکوه بسازن .
موضوع فقط این سریال نیست.سریال هایی بودند که 9 یا 15 قسمت چرندیات به خورد مردم دادند و قسمت پایانی خاطره خوشی به جا گذاشتند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

با اینکه از دنریس حالم به هم میخوره و یه ظالم تمام عیار میدونمش (حتی قبل این قسمت) و دوست داشتم اینجوری نشونش بدن اما به شدت مزخرف و احمقانه بود. دو تا بچه شاید بهتر میتونستن بنویسن این قسمتو.

ویرایش شده در توسط طرفدار نسبی استارکها
غلط تایپی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نکات منفی این اپیزود:

1 یورون: کاراکتر یورون معلوم نبود با خودش چند چنده کی بود چی بود چی میخواست مزخرف طور اومد مزخرف طور هم مرد رفت

2 سیر شخصیتی جیمی :زدن این بنده خدا رو پکوندن. از ادم بده تبدیل شد به ادم خوبه یه سیر عرفانی رو طی کرد و اونجای که قرار بود کارهای خوبی انجام بده که تو کتاب ها بیاد دوباره رفت رو تنظیمات کارخانه این والانکار چی شد پس؟

3گلدن کمپانی : حضورشون تو  تریلر این فصل بیشتر از خود سریال بود و عملا هیچ کاری نکردن

4راز واریس: با مرگ واریس رازش هم مخفی موند منظورم همونیه که راهب سرخ بهش گفت وقتی التش رو میبرن میندازن تو اتش یه صداهایی میشنوه که معلوم نشد چی میگفته

5هایپ بیمورد قدرت سرسی: عملا فقط داشتن میمردن و هیچ جنگی در کار نبود اپیزود قبلی با 4 تا کشتی یه اژدها زدن ابنبار با 1000000 تا اسکورپیون یکی رو هم نتونستن به هدف بزنن

6 دیوانگی دنی: زیربنا و پیرنگ خوبی نداشت و انگاری در لحظه تصمیم گرفته شده بود میتونستن از فصول قبل روش کار کنن

7 مرگ سرسی: سرسی سزاوار مرگ بهتری بود چال شدن تو زیرزمین برای یه ملکه با شکوه نیست 

8 ارتش دنی: با این همه تلفاتی که تو شب طولانی دادن هنوز بینهایت زیاد بودن مخصوصا دوتراکی ها

نکات مثبت 

1 پایان با شکوه هاند و کاملا شدن خط داستانیش

2 مرگ کایبرن به دست مخلوقش مثل فرانکشتاین

3 کارگردانی و جلوه های بصری فوق العاده زیبا

4 بیرحمی و خشونت عریان 

5 اشک های سرسی بازی فوق العاده لنا هدی و خداحافظی جیمی تیریون

6 موسیقی فوق العاده رامین جوادی

7 حداقل دو مورد از ویژن های خانه ی نامیرایان درست از اب دراومد پرواز تک اژدها رویکینگ لندینگ بارش خاکستر روی تخت اهنین من 9 دادم به این اپیزود برای من قابل قبول بود 

جان اگه لوس بازی در نمیاورد شاید این همه مردم مظلوم زنده میموندن 

اونجابی که دنی دیوونه شد زد همه رو ترکوند گفتم این دختر حتما تو روزهای بد دخترونست اعصابش داغونه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

از اونجايي كه پلات ليك ها را خونده بودم همون ديشب كه تاپيك زده شد ١٠ دادم به اپيزود چون اون چيزي كه دنبالش بودم يعني مدكويين بلاخره محقق شد اونم بشكل فوق العاده اي! الان من فقط يه چيز ديگه ميخوام اونم نايت كويين!

 

 

ویرایش شده در توسط shah994

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 13 دقیقه قبل، shah994 گفته است :

از اونجايي كه پلات ليك ها را خونده بودم همون ديشب كه تاپيك زده شد ١٠ دادم به اپيزود چون اون چيزي كه دنبالش بودم يعني مدكويين بلاخره محقق شد اونم بشكل فوق العاده اي! الان من فقط يه چيز ديگه ميخوام اونم نايت كويين!

 

 

پس برو از الان به قسمت بعدی هم ده بده، بلکه فرجی شد و به آرزوت رسیدی!!! 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

این یکی از بهترین قسمت ها بود، حتی می شه اون رو با قسمت نبرد حرامزادگان مقایسه کرد، هم صحنه اوج داشت و هم به شدت احساسی بود، تقریبا همه چیز به خوبی به تصویر کشیده شده بود، پایان تلخ سرسی، جنون دنریس، جان و عذابی که میکشید، تیریون و خداحافظیش با جیمی، هاوند و مبارزه تن به تن با برادر بزرگترش، شهر در آتش، مردم بیگناه خاکستر شده، آریا که بفکر هر چیز بود به غیر از نجات خودش، جیمی و تلاشش برای رسیدن به سرسی، کرم خاکستری که فقط برای انتقام میجنگید، تیریون و امیدی که نقش بر آب شد، واحساسی که هر بار با به گوش رسیدن اولین نت موسیقی های رامین جوادی القا می شد.

یه پیوند بسیار قوی هم بین اون رویای برن در فصل شش با این قسمت بود، از اون سایه اژدها بر روی شهر تا هموشونو بسوزونین ی که دنریس محقق کرد. 

در کل میدونم ممکنه نقدی هم وارد باشه، ولی بنظرم بیشتر شایسته ستودن هست تا نکات منفی رو یاد آور شدن، من که بیشتر لذت بردم، امیدوارم برای شما هم همین طور بوده باشه. اگر هم نظر مخالفی دارید خب طبیعیه.

سپاس

ویرایش شده در توسط Danny

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

But now the rains weep o’er his hall
With no one there to hear
Yes now the rains weep o’er his hall
With not a soul to hear

عدالت شاعرانه به این میگن فقط ای کاش ای کاش والامقام تایوین لنیستر هم بود الان و میدید :)))

وقتی قبل از حمله دنی اونجا که سرسی شهرو نگاه میکنه با غرور لبخند میزنه دقیقا من یاد حرف تیریون افتادم که به سرسی گفته بود

دقیقا روزی که پیش خودت فکر میکنی جات امنه و از ته دل خوشحالی.. طعم اون لذت و خوشحالیو برات خاکستر میکنم..!

حالا هرچند منظور تیریون این نبود و حتی با امروز به هیچ وجه موافق نبود.. انا دنریس زحمتشو کشید

 سرسی دقیقا موقعی که فکر میکرد دست بالارو داره و با اطمینان خاطر داشت مغرورانه تماشا میکرد ازون بالا.. طعم لذت و پیروزی به معمای واقعی براش تبدیل به خاکستر شد

من به این اپیزود ۱۰ دادم چون ۹.۵ گزینه وجود نداره این ۰.۵ هم کم کردم چون بعضی جاهارو الکی کش میدادن مثل اسلوموشن های ۱۰ دقیقه آخر که عملا قفلی زده بود... هرچند ازین کارشون هدفی داشتن اینکه ابعاد فاجعه رو کامل به تصویر بکشن و حس کنیم درد سوختن اون آدما رو اما من خوشم نیومد دیکه شهر سوخته بود اون آتش آخر که اومد رو آریا الکی بود دیگه

اما بدون شک بهترین قسمت این فصل همین بود

امیدوارم تا حدودی منتقدین و اون دوستانی که شاکی بودن رو راضی کرده باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

----

----

جالبه که نویسنده های سریال دلیل هر کار غیرمنطقیشون رو سورپرایز کردن مخاطب میذارند... بعد دو تا از تابلو ترین و پیش پا افتاده ترین تئوری ها رو عملی می کنند. 

اولی هویت جان اسنو و دومی مدکویین. هر دوی این ها از فصل دوم به عقل هر بچه ای رسیده بود. حالا میگیم اولی رو نمی شد کاری کرد... ولی مدکویین! یعنی واقعاً انقدر سطحی و مضحکت؟!

من تمام این سال ها از دنریس متنفر بودم ولی این چه پایانی بود واقعاً ؟ کلیشه ای و... دنریس تا همین شب قبل خوب بود و یهو وقتی دست پیش رو تو جنگ داشت دیوانه شد؟ دیوانگی واسه وقتیه که تو جنگ شکست خوردی و دیگه چیزی برای از دست دادن نداری و به سیم آخر می زنی!! ولی دنریس خیلی چیزها برای از دست دادن داشت. تازه به هر چی می خواست رسیده بود. بدون خونریزی پایتخت رو فتح کرده بود، ارتشش همراه ارتش سرسی می تونست همه ی مخالف ها رو سر جا بنشونه. جان و تریون وفادار مونده بودند. توطئه ی وریس به جایی نرسیده بود. آینده تو دست دنریس بود. چند فصل همه منتظر مدکویین بودند و بهترین راه سورپرایز کردن مخاطب عاقل موندن دنریس بود. 

موارد دیگه:

جان کلا تو این فصل نقش سیب زمینی رو ایفا می کنه.

تریون واقعی رو بعد از مدت های مدید دیدیم. چه موقع دوستانه جدا شدن از وریس، چه وقت خداحافظی با جیمی، چه موقع نقشه فرار کشیدن برای سرسی و دلسوزی برای پایتخت. مرسی که تریون به فاک نرفت. 

آریا که دیدن زجر مردم اون رو برای کشتن دنریس آماده کرد... خوب بود اما تابلو. مخصوصا با چشم های سبز دنریس که تو فصل های قبل خاکستری بود!! 

ماجرای جیمی و سرسی از اول اپیزود تا لحظه ی پایان، عالی عالی عالی... من واقعا با زجرکش شدن سرسی مخالف بودم چون برخلاف نظر خیلی ها، ظالم و بد نبود. فقط برای خودش و خانواده اش هر کاری کرد و انتقام واک آف شیم رو از مردم گرفت. تازه آخرش هم همه بهش پناه آورده بودند، یعنی اون قدر هم بد نبود. 

یورون که کلا یه عنصر اضافه بود. یه ابزار برای کارگردان ها، که هر جا کم میارند بیارند بیرون. یه جا همه کار ازش بر میاد، یه جا هیچ کاری ازش ساخته نیست! 

پایان سندور  رو هم دوست داشتم. 

فعلا همین. 

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

به نظر من دیونه شدن دنی تقصیر برنه همهش

اگه این راز را گذاشته بود بعد از این ماجراها به جان گفته بود یا اصلا نمی گفت، با دنی رابطه قبلیشو ادامه می داد و این طفلی را به همه بدبین و دیوونهش نمی کرد!

اصلا فهمیدن یا نفهمیدن این راز هیچ دردی را دوا نکرد جز اینکه باعث عصبانیت جنون وار و غیرقابل کنترل دنی و شروع توطئه چینی های اطرافیان جان و دنی شد

بعد برن هم دیوانگی دنی تقصیر سانسا هستش!

پ.ن: اسپویلی که در بخش فصل هفت گذاشته شده (4ماه پیش اسپویل شده) تا حالا همهش درست بوده و فقط یک قسمت دیگهش مونده که احتمالا قسمت بعد اتفاق می افته:

مخفی کننده

کشته شدن دنی توسط جان

 

ویرایش شده در توسط halfblood

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سرسی ظالم نبود!! عجب

فعلا یکی دوبار دیگه ببینم این قسمت رو بعدش اگر دوستان موافق باشن قبل از قسمت آخر بیایم خط داستانی کاراکترهای سریال رو یکی یکی مرور کنیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بلاخره دنریس تبدیل به پدرش شد مد کویین و شد ملکه ی خاکسترها.

واریس بیچاره همیشه حرف حقو میزد و واقعا حیف مرد و این ناز کردن های جان کلی ادم کشت.بعد از وحشی گری دنریس حتما به فکر تخت میفته .چون این روانی که من دیدم‌میره شمال تا سانسا رو هم بکشه.تیریون بیچاره شوکه شده بود اونم دست از حمایت احمقانه ش برمیداره

آریا هم که بلاخره یه ملکه  میکشه .

سندرو?????

سرسی و جیمی☹☹☹☹،اونجا که سرسی میگفت میخوام‌بچه مون‌زنده بمونه واقعا دلم براش سوخت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تا الان قسمت پنج رو ندیدم با ترس اومدم اینجا اعلام کنم تا چشم نیفته به بقیه کامنتا:|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نگاش کردم فقط یه کلمه اومد تو ذهنم  mad gueen

نمیدونم چه حرفی بزنم ازپشت حمله کرد.  همه این کمانها اژدها کش ک تو قسمت قبل مث s400 روسی داشتن دید مسزدن و محافظت میکردن از دیوارها و شهر خیلی   بی مصرف از بین زفتن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خط داستان و منطق روايت و شخصيتها مدتهاست كه نابود شده و از بين رفته‌اند و نمى‌توانند فاكتورى براى قضاوت و ارزيابى به حساب بيايند. قسمت سوم اين فصل، مهر ختام نهايى بر همه اين فاكتورها بود. با تماشاى قسمت سوم، پس از مدتها ناباورى بالاخره با اين واقعيت كنار آمدم و بنا را بر اين گذاشتم كه نق نزنم، چون همينه كه هست، و مثل بقيه‌ى سريالها فقط به عنوان يه سرگرمى معمولى براى تفنن و وقت‌گذرانى بهش نگاه كنم و نه بيشتر.

در اين قسمت، براى جلوه‌هاى كامپيوترى زحمت زيادى كشيده بودند و براى سرگرمى خوب بود، يه چيزى تو مايه‌هاى فيلمهاى هاليوود. امتياز 4 را هم فقط به پاس زحمات تيم جلوه‌هاى بصرى تقديمشون كردم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

وای وای وای وای وای وای واییی...

از اول فصل هشت منتظر یه همچین اپیزودی بودم????

مرگ قتل خون این چیزی بود که از قسمت سوم خیلی بیشتر انتظار میرفت ولی بالاخره تو قسمت پنجم محقق شد..

عالی بود عالیییی من از ده صد میدم به این قسمت عالیی بود..

من دیگ نمیدونم باید داستان چطوری پیش بره که بعضیا قانع و موافق باشن دیگ کارگردانا و بازیگرا واسه این قسمت ببخشیدا ولی خودشونو جر دادن..خیلیییی عالییی بودد خیلیییی..

حال کردم..حاضرم ده بار دیگم این قسمت رو ببینم..

این بود جنگ عظیم نه قسمت سوم..اینههه????

از نظر من همه چی منطقی بود عالی بود..

نگاه های تیریون..تلاشاش واسه نجات مردم..روبه رو شدن تیریون و جیمی..گریه های سرسی..گریه دنریس و سپس به خطر دیدن جایگاهش پس از زنگ و سعی ب کشتن همه ( حتی سربازای خودش جان اریا اصن دیگ مهم نبود فقظ میکشت)..جنگ دو برادر..تغییر نظر جان..هر چی بگم کم گفتم..

و همچنان مشتاق دیدن قسمت شیشم بیشتر از قسمت سومم..

واییی چی بشه قسمت شیش..

در 4 ساعت قبل، طرفدار نسبی استارکها گفته است :

با اینکه از دنریس حالم به هم میخوره و یه ظالم تمام عیار میدونمش (حتی قبل این قسمت) و دوست داشتم اینجوری نشونش بدن اما به شدت مزخرف و احمقانه بود. دو تا بچه شاید بهتر میتونستن بنویسن این قسمتو.

شما که اظهار نظر داری که دو تا بچه بهتر میتونستن این قسمت رو بنویسن بگو ببینم شما چطوری مینوشتی..مطمئنن شما بیشتر از دو تا بچه سرتون میشه و اگاهید..

منتظرم لطفا جواب بدین..

در 14 دقیقه قبل، FaN گفته است :

خط داستان و منطق روايت و شخصيتها مدتهاست كه نابود شده و از بين رفته‌اند و نمى‌توانند فاكتورى براى قضاوت و ارزيابى به حساب بيايند. قسمت سوم اين فصل، مهر ختام نهايى بر همه اين فاكتورها بود. با تماشاى قسمت سوم، پس از مدتها ناباورى بالاخره با اين واقعيت كنار آمدم و بنا را بر اين گذاشتم كه نق نزنم، چون همينه كه هست، و مثل بقيه‌ى سريالها فقط به عنوان يه سرگرمى معمولى براى تفنن و وقت‌گذرانى بهش نگاه كنم و نه بيشتر.

در اين قسمت، براى جلوه‌هاى كامپيوترى زحمت زيادى كشيده بودند و براى سرگرمى خوب بود، يه چيزى تو مايه‌هاى فيلمهاى هاليوود. امتياز 4 را هم فقط به پاس زحمات تيم جلوه‌هاى بصرى تقديمشون كردم.

چی اتفاق می افتاد تو این قسمت شما ده میدادی..

یا اصن بهتره بگم فصل هشتم تا به اینجا چی میشد شما راضی بودی؟

ویرایش شده در توسط Momomo

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

عنوان این قسمت رو باید بزارن اژدها وارد میشود! 

فعلا بهترین قسمت فصل ۸ بود با اینکه اسپویلهای این قسمت رو خونده بودم و حتی سه روز پیش ی پست هم در موردشون نوشتم همشون! تاکید میکنم همشون اتفاق افتاد با این حال از کارگردانی این قسمت واقعا لذت بردم 

لانگ لیو  د مد کویین ?

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 35 دقیقه قبل، Momomo گفته است :

وای وای وای وای وای وای واییی...

از اول فصل هشت منتظر یه همچین اپیزودی بودم????

مرگ قتل خون این چیزی بود که از قسمت سوم خیلی بیشتر انتظار میرفت ولی بالاخره تو قسمت پنجم محقق شد..

عالی بود عالیییی من از ده صد میدم به این قسمت عالیی بود..

من دیگ نمیدونم باید داستان چطوری پیش بره که بعضیا قانع و موافق باشن دیگ کارگردانا و بازیگرا واسه این قسمت ببخشیدا ولی خودشونو جر دادن..خیلیییی عالییی بودد خیلیییی..

حال کردم..حاضرم ده بار دیگم این قسمت رو ببینم..

این بود جنگ عظیم نه قسمت سوم..اینههه????

از نظر من همه چی منطقی بود عالی بود..

نگاه های تیریون..تلاشاش واسه نجات مردم..روبه رو شدن تیریون و جیمی..گریه های سرسی..گریه دنریس و سپس به خطر دیدن جایگاهش پس از زنگ و سعی ب کشتن همه ( حتی سربازای خودش جان اریا اصن دیگ مهم نبود فقظ میکشت)..جنگ دو برادر..تغییر نظر جان..هر چی بگم کم گفتم..

و همچنان مشتاق دیدن قسمت شیشم بیشتر از قسمت سومم..

واییی چی بشه قسمت شیش..

شما که اظهار نظر داری که دو تا بچه بهتر میتونستن این قسمت رو بنویسن بگو ببینم شما چطوری مینوشتی..مطمئنن شما بیشتر از دو تا بچه سرتون میشه و اگاهید..

منتظرم لطفا جواب بدین..

چی اتفاق می افتاد تو این قسمت شما ده میدادی..

یا اصن بهتره بگم فصل هشتم تا به اینجا چی میشد شما راضی بودی؟

راستیییی بهترین صحنش از نظر من روهم انداختن صحنه های اریا و هاند بود..اریا می افتاد هاندم می افتاد و اینا اصن عالی بود اون چند دقیقه..

این قسمت ثابت کرد حرف منو که گفتم گیم اف ترونز پیوند بین واقیت و جلوه ویژه هستش..من حتی یه لحظه هم شک نکردم که صحنه ای ممکنه جلوه ویژه باشه..واقعا عالی درستش کردن عالی..

ویرایش شده در توسط Momomo

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 41 دقیقه قبل، Momomo گفته است :

وای وای وای وای وای وای واییی...

از اول فصل هشت منتظر یه همچین اپیزودی بودم????

مرگ قتل خون این چیزی بود که از قسمت سوم خیلی بیشتر انتظار میرفت ولی بالاخره تو قسمت پنجم محقق شد..

عالی بود عالیییی من از ده صد میدم به این قسمت عالیی بود..

من دیگ نمیدونم باید داستان چطوری پیش بره که بعضیا قانع و موافق باشن دیگ کارگردانا و بازیگرا واسه این قسمت ببخشیدا ولی خودشونو جر دادن..خیلیییی عالییی بودد خیلیییی..

حال کردم..حاضرم ده بار دیگم این قسمت رو ببینم..

این بود جنگ عظیم نه قسمت سوم..اینههه????

از نظر من همه چی منطقی بود عالی بود..

نگاه های تیریون..تلاشاش واسه نجات مردم..روبه رو شدن تیریون و جیمی..گریه های سرسی..گریه دنریس و سپس به خطر دیدن جایگاهش پس از زنگ و سعی ب کشتن همه ( حتی سربازای خودش جان اریا اصن دیگ مهم نبود فقظ میکشت)..جنگ دو برادر..تغییر نظر جان..هر چی بگم کم گفتم..

و همچنان مشتاق دیدن قسمت شیشم بیشتر از قسمت سومم..

واییی چی بشه قسمت شیش..

شما که اظهار نظر داری که دو تا بچه بهتر میتونستن این قسمت رو بنویسن بگو ببینم شما چطوری مینوشتی..مطمئنن شما بیشتر از دو تا بچه سرتون میشه و اگاهید..

منتظرم لطفا جواب بدین..

چی اتفاق می افتاد تو این قسمت شما ده میدادی..

یا اصن بهتره بگم فصل هشتم تا به اینجا چی میشد شما راضی بودی؟

حالا چون تو خوشت اومده، هیچکس نباید نقد کنه؟؟؟

دنریس می تونست طبق وعده ای که داده بود، به جای کشتن مردم و خراب کردن شهر، بره مستقیم تخت آهنی و قلعه رو ویران کنه و در آخر برگرده به میرین پیش داریو که وفادارترین آدمش بود. 

هم انتقامش رو می گرفت، هم مردم رو نجات می داد، هم به ملکه بودن ادامه می داد... کاراکتر دنریس دیکتاتور بود اما دیوانه نبود! این روند دیوانگی در سریال نشون داده نشده بود. کشتن خائن ها و رحم نکردن به اسرا فرق داره با حماقت و دیوانگی و از بین بردن آینده ی خودت!! 

اما کارگردان ها و نویسنده ها فقط می خواستند به حوصله سر برترین حالت ممکن کاراکتر رو از بین ببرند! اگر اصرار به حذف بود، مردنش تو جنگ بزرگ با مردگان منطقی تر بود. جنگ رو مینداختند آخر فصل. 

در 41 دقیقه قبل، Momomo گفته است :

 

..

ویرایش شده در توسط مه سا استارک

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 15 دقیقه قبل، مه سا استارک گفته است :

حالا چون تو خوشت اومده، هیچکس نباید نقد کنه؟؟؟

دنریس می تونست طبق وعده ای داده بود، به جای کشتن مردم و خراب کردن شهر، بره مستقیم تخت آهنی و قلعه رو ویران کنه و در آخر برگرده به میرین پیش داریو که وفادار آدمش بود. 

هم انتقامش رو می گرفت، هم مردم رو نجات می داد، هم به ملکه بودن ادامه می داد... کاراکتر دنریس دیکتاتور بود اما دیوانه نبود! این روند دیوانگی در سریال نشون داده نشده بود. کشتن خائن ها و رحم نکردن به اسرا فرق داره با حماقت و دیوانگی و از بین بردن آینده ی خودت!! 

اما کارگردان ها و نویسنده ها فقط می خواستند به حوصله سر برترین حالت ممکن کاراکتر رو از بین ببرند! اگر اصرار به حذف بود، مردنش تو جنگ بزرگ با مردگان منطقی تر بود. جنگ رو مینداختند آخر فصل. 

دنریس با اومدن جان خودش رو باخت..همونطور هم که تو سریال گفت اگه ب مردم باشه مردم جان رو انتخاب میکنن ن دنریس رو و به خاطر همین که میدونست مردم کنارش میزنن خواست از مردم انتقام بگیره و زهره چشم بگیره که وقتی رو تخت نشست کسی مخالفت نکنه این یک..

دوم اینکه با وجود جان هیچوقت دنریس رو تخت نمی نشست چون هم حق جان بود هم مردم میخواستنش و دیدیم و سریال به ما نشون داد وقتی که زنگ به صدا در اومد ینی چی ینی جنگ تموم شده و عملا دنریس و سپاهش جنگ رو بردن ولی دنریس از این اتفاق خوشحال نشد و داشت گریه میکرد میدونی چرا چون یهو تو همون حین که صدای زنگ رو فهمید یهو به خودش اومد و دید با وجود اینکه جنگ رو پیروز شده ولی به اهداف چندین و چند ساله اش که نشستن رو تخت هست نمیرسه و اینکه مردم جان رو انتخاب خواهند کرد به خاطر همین به نظر من پیش خودش گفت حالا که من رو تخت نمیشینم و مردم قراره جان رو انتخاب کنن همون بهتر که مردم بمیرن و هیچ مخالفی برای رو تخت نشستن نداشته باشم..

با این کارش دیگ مردم ازش میترسن و نمیگن جان روی تخت بشینه..

نقد مجازه و من مشکلی ندارم و اگ درست باشه قبول میکنم حق پذیرم..ولی خوشم نمیاد کسی نقدی رو انجام بده حالا یا اگاهانه یا نا اگاهانه که استنباط دقیقی پشتش نباشه..

من ناراحت نمیشم داریم حرف میزنیم همین..ولی اگ شما ناراحت شدین  و لحنم تند بود من عذر میخوام..

اگر نکات منفی رو کنار نکات مثبت ببینیم خوبه ن اینکه هی نکات منفی رو ببینیم..

این قسمت نکات مثبتش به نکات منفیش خیلی برتری داشت خیلی..

ویرایش شده در توسط Momomo

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×