رفتن به مطلب
negar27

بحث اپیزودیک قسمت پنجم The Bells

بحث اپیزودیک قسمت پنجم   

134 رای

  1. 1. به اپیزود پنجم فصل هشت سریال بازی تاج و تخت از یک تا ده چه نمره ای می دهید؟

    • 1
      13
    • 2
      1
    • 3
      7
    • 4
      6
    • 5
      8
    • 6
      6
    • 7
      12
    • 8
      25
    • 9
      22
    • 10
      33


Recommended Posts

ارسال شده در (ویرایش شده)
در 1 ساعت قبل، آدرپاد گفته است :

ریکی اومده نوشته نبرد وینترفل سریع بود و می تونستند تو چند قسمت ادامش بدهند. خوب دوست عزیز این قسمت 180 دقیقه است که می شود تقریبا سه تا شصت دقیقه یعنی سه قسمت معمولی از سریال( که بعضی قسمتهاش 45 دقیقه بودند) به نظرمن اشتباه کارگردانها همین طولانی کردن اپیزود ها بود که درست مثل غذای زیادی دل خیلی ها رو زده به اصطلاح خوشی زده زیر دلشون.هرچند این جماعت ناسپاس اگر تکه تکه هم می دیدند بازهم یه چیزی برای اعتراض کردن داشتند...

ITS ONLY A FANTASY SERIES

عزیز اون چیزی که ما از قسمت سوم دیدیم 81 دقیقه بود. اگه میشه بگین از کجا دانلود کردین که ماهم بتونیم بقیه قسمت سوم رو ببینیم و خوشیه زیر دلمون زیاد بشه

ویرایش شده در توسط sabzake

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من نفهمیدم جنگ از کجای کینزلندینگ شروع شد 

نوبسنده ها گفته بودن بعد از فاصله گرفتن از کتاب میخوایم از منطق دور بشیم الآن تازه میفهمم میخواستن چه گندی بزنن... 

یه فیلم بی منطق که سطحی نگرا دوسش داشته باشن پایان سطح پایین، مثل فیلمای اکشن و ماجرایی دیگه که الآن فیلمای ابرقهرمانی دورشونه قدیما فیلمای راکی و... در همون حد چرت و بی منطق... 

Screenshot_20190516-153646.jpg

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

مسئلةٌ:

اینی که تا حالا توی فصل هشت دیدیم، ارزش دو سال آزگار انتظار و تب و تاب رو داشت؟

ویرایش شده در توسط Carmen

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تا اینجای فصل هشتم دامب و دامبر فقط نویسندگی رو به عهده داشتن و سه قسمت دیود ناتر کارگردانی کرد دو قسمت میگوئل ساپوچنیک کارگردانی کرد...

اما قسمت آخر رو خود پت و مت کارگردانی کردند!!! 

امیدوارم اینبار یه حرکتی بزنن با کیفیت بالای کارشون مارو غافلگیر کنن و لقب بدترین نویسنده فوراور رو برای خودشون کسب نکنند :)))

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 12 ساعت قبل، cancer گفته است :

دوست عزیز شوالیه درخت خندان بدون شک لیانا استارک بوده دیگه اصن همین که ناشناس مونده مشخصه که لیانا بوده حتی هدف اون شوالیه هم حفاظت از حیثیت هاولند رید بوده... اصلا از منطق خود مارتین هم که اینو ببینیم معلومه که لیانا بوده

درباره اینکه اون پسر که از اهالی مرداب بوده و اشراف زاده هم بوده، همون هاولند رید بوده هم قطعیتی وجود نداره ولی خب احتمالش خیلی بالاست.(من نمی دونم که آیا هاولند رید خواهر یا برادری داره یا نه)

در مورد هویت شوالیه درخت خندان هم

مخفی کننده

خب احتمال اینکه لیانا استارک بوده باشه وجود داره. طرفداران این فرضیه معتقدند که اون شوالیه لیانا بوده و بعد که ریگار مامور پیدا کردنش میشه متوجه هویتش میشه و اولین جرقه های عشق ریگار و لیانا اینجا زده میشه ولی ریگار اونو به پدرش معرفی نمی کنه و ادعا میکنه که اونو پیدا نکرده و در نهایت در آخر مسابقه لیانا رو به عنوان ملکه عشق و زیبایی انتخاب میکنه و بمدت کمی بعد از مسابقات هم اونو می دزده.( خب اینجا همه چیز جور در میاد و ایده جالبیه)

دلایلشون هم اینه. اول اینکه لیانا اون پسر رو از دست ملازمانی که اذیتش می کردند نجات میده و زخمهاشو می بنده و اونو با خودش به جشن می بره. اون شوالیه به صورت ناشناس شرکت مبکنه و تنها هدفش از شرکت در مسابقه دفاع از حیثیت پسر اهل مرداب بوده چون در روز بعد از مسابقه غیب میشه و مسابقه رو ادامه نمیده( پس باید یکی از کسانی باشه که از ماجرای پسر مرداب باخبره). قد اون شوالیه کوتاه بوده و زره مناسبی نداشته ( این نشون میده که اون از قبل قصد شرکت در مسابقه رو نداشته). علامتی که روی زره نقاشی شده یک درخت دل خندانه که به شمال و خدایان کهن اشاره داره که اینم ارتباطش رو محکمتر میکنه و بقیه ماجرا که درنهایت منجر به عشق ریگار و لیانا میشه به نظر قابل تامله.

ولی به هر حال این تنها احتمال ممکن نیست.در مورد اینکه شوالیه به صورت ناشناس وارد مسابقه شده عجیب نیست چون این اتفاق مرسومی بوده و حتی پسران جوان و مردان هم به عنوان شوالیه ناشناس وارد این مسابقات می شدند. لیانا اسب سوار بسیار ماهری بوده؛ طوریکه روس بولتون بهش میگه قنطورس(موجودی با بدن اسب و بالاتنه انسان) ولی هیچ مدرکی در دست نیست که در مبارزه با نیزه اونقدر وارد بوده که بتونه سه تا شوالیه رو تو مسابقات شکست بده( توی رقصی با اژدهایان برن از درخت نیایش وینترفل دختر و پسری رو در حال مبارزه می بینه که دختر با زدن ضربه به ران پسر اونو شکست میده. احتمالا اونا لیانا و بنجن بودن ولی اینو باید در نظر گرفت که بنجن اون موقع یه پسر بچه بوده نه یک شوالیه). سوم صدای شوالیه است که از شوالیه های شکست خورده می خواد که ملازماشونو تنبیه کنند. درسته که صدا از شکاف کلاهخود بیرون می اومده ولی باز فکر می کنم میشده صدای یک زن رو از صدای یک مرد تشخیص داد.

به هر حال من دوست داشتم چیزی که قصه میگه رو باور کنم. پسر اهل مرداب به جزیره چهره ها رفته بود و مدت طولانی رو اونجا بود و با مردم اونجا ارتباط داشت. مردم اهل مرداب کلا با فرزندان جنگل رابطه نزدیک و دوستانه ای داشتند و حتی حالا هم پیوند عمیقی با طبیعت دارند. پسرک قبل از مسابقه به نیایش می پردازه و از خدایان کهن و فرزندان جنگل کمک می خواد. به علاوه هارن هال در جایی قرار داره که هم به جزیره چهره ها نزدیکه و هم به های هارت و چون فرزندان قدرتهای جادویی دارند ممکنه شوالیه درخت خندان یکی از فرزندان بوده باشه.

حتی خود پسرمرداب و یا حتی یکی از برادران لیانا مثلا ادارد و بنجن هم می تونستن شوالیه شرکت کننده در مسابقه بوده باشند.

مخصوصا در مورد بنجن. ما تقریبا هیچی از بنجن استارک نمی دونیم. ولی چیزی که در موردش خاصه اینه که بر خلاف خواهر و برادراش چشمهای آبی داره. بنجن همراه سایر افراد خانواده در هارنهال حضور داشته و حتی پیشنهاد جور کردن زره رو میده، در همین جاست که بنجن علاقمند میشه تا به نگهبانان شب بپیونده(چراشو کسی نمی دونه) دیگه چیزی از بنجن نمی شنویم جز اینکه بعد از دزدیده شدن لیانا و مرگ ریکارد و برندون استارک  به عنوان یه استارک در وینترفل می مونه چون همیشه باید یه استارک تو وینترفل باشه و وقتی ند به همراه جان از جنگ برمی گرده بنجن لباس سیاه می پوشه و به نگهبانان شب می پیونده. در اونجا بنجن یه گشتی ماهر و کارکشته است(لزوما باید جنگجوی ماهری بوده باشه) و همه معتقدند بین زنده ها هیچ کس به اندازه بنجن استارک جنگل اشباح و سرزمینهای اونور دیوار رو نمیشناسه. ولی با این حال در جنگل گم شده و هیچ خبری ازش نیست. 

به هر حال تاکید زیاد میرا و جوجن به اینکه این داستانیه که ند باید صدها بار اونو برای بچه هاش تعریف می کرده ولی ند این کار رو نکرده حتی یکبار خب عجیب میاد. به هر حال میرا و جوجن هم چیزی در مورد هویت اون شوالیه نمی دونستن یا اگه می دونستن چیزی رو لو ندادند.

خلاصه اینکه اگر می دونستم با این درجه اطمینان مشخصه که شوالیه درخت خندان لیانا استارکه هیچ وقت این ایدی رو انتخاب نمی کردم. حتی حاضرم همین حالا اسمم رو به رودریک هارلو تغییر بدم.

ویرایش شده در توسط شوالیه درخت خندان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

توی این امضا جمع کردن ها قراره چه اتفاق خاصی بیفته؟؟... تعداد امضا ها اگه به 20 میلیون نفر هم برسه باز هم مهم نیست..

برگردوندن امکانات، تجهیزات، وقت، هزینه ممکن نیست و از همه مهمتر اعتبار گذشته hbo زیر سوال میره اگر قرار بر دوباره سازی فصل 8 باشه.. 

اگر تمام اون امکانات و تجهیزات و وقت و هزینه رو (حتی نصف هزینه این فصل رو صرف میکردن) ولی عوضش پایان کلی مارتین که 5 سال پیش به اونها گفته شده بود رو انجام میدادن الان اینطوری نمیشد..

مارتین در خصوص تغییر پایان داستان هایی که امکانش هست با تئوری پیشبینی بشن قبلا گفته بود: "من راجع به بسیاری از تئوری ها با خبرم.. و اینکه من خودم موارد بسیاری رو در کتاب های اول foreshadow کرده بودم و خیلی ها پایان داستان رو درست حدس زدن... اما این دلیل نمیشه که بیام به خاطر اینکه 4 نفر اون رو درست پیشبینی کردن، پایان رو تغییر بدم تا سورپرایزتون کنم!!!!"

اما مصاحبه های d&d رو دیدیم که در طول پخش فصل هشتم چی گفتن و استدلالشون چی بود.. بنیاف گفته بود: دیدیم پیشگویی ها درباره جان زیاده و فکر کردیم اگه این رو در سریال قرار بدیم، غافلگیری خاصی نداره!!

این امضاها نهایاتا میخواد مشخص کنه که آقا، پایانی که برای سریال نوشتی بد بود.. ما چند میلیون نفر راضی نیستیم. d&d هم احتمالا پیش خودشون میگن خب راضی نباش..!! همینه که هست!!

 

 

 

ویرایش شده در توسط Gemini

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

مصاحبه بازیگرا و همینطور نظرشون راجبه پایان بندی سریال 

نظرات جالبی دادن 

 

 

ویرایش شده در توسط mehdi342

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

در مورد این امضا و پایان بندی بد به نظرم یه مقدار مسئله رو گسترده تر بررسی کنیم. نظر بنده اینه پایان بندی بد نتیجه یک روند پرداخت روایت بده. چیزی که از فصل پنجم شروع شد. 

خشت اول چون نهد معمار کج

تا ثریا می رود دیوار کج

بازی تاج و تخت رو میشه سه قسمت کرد: 4 فصل آغازین خیلی خوب، فصل ششم خوب، فصل پنجم، هفتم و هشتم متوسط تا ضعیف

این معلول ، سه علت میتونه داشته باشه علت اول مربوط به کتاب هست. مثل خیلی از مجموعه کتاب های فانتزی و... نغمه ای از آتش و یخ هم از نظر روایت افت و خیز داره من روایت سه کتاب اول رو بیشتر می پسندم،  جدای از تداعی مفهوم هرج و مرج و جدال خاندان ها، مارتین کم کم یه سری شخصیت و موقعیت های داستانی طراحی کرد که دست و پا گیر بود: بانوی سنگدل - حوادث ویل حول محور سانسا و لرد بیلیش، حوادث میرین و دنریس، حوادث دورن و.... اصولا مدیوم ادبیات داستانی، تئاتر و سینما با هم جدا هست، تئاتر مبتنی بر کارکرد موثر عناصر داستانی و اجتناب از حشوه، در داستان اما گاها بازی و غرق در تخیل خودش یک هدفه ورای نتیجه که ریتم روایتی موثر و تاثیر گذاره در سینما مجموعه المان هایی دست به دست هم میدن تا یک اثر یکدست و کوبنده باشه. در بازی تاج و تخت به نظرم در سه کتاب اول ما با قاعده منطقی باش و در مورد کاراکترها رمانتیک فکر نکن مواجه بودیم ولی کم کم این رویه به هرچیزی امکان وقوع دارد تغییر کرد، در کتاب این امر نامحسوس و تدریجی بود ولی در روایت سریال خیلی  در استفاده از این قاعده و عنصر تصادف که برهم زننده نظم روایتی است ، تاکید شد. این امر رو با سر راست کردن خط های داستانی کشدار شده رمان جمع ببندیم ، نتیجه بالاتر رفتن ریتم روایتی بدون توجه به چفت و بست بودن عناصر با هم و منطق روایتی است، 

مورد دوم مربوط به ویژگی های خود سریاله: اینکه هدف گذاری اشتباه بوده، در 4 فصل اول هم تقسیم عنصر حوادث غافلگیر کننده و اوج هیجان رو در قسمت های اول، دوم، هشتم ، نهم و یا دهم داشتیم. حتی روایت های فصل های آغازین هم گاها کشدار و یا دارای افراط در بعضی عناصر روایتی بود ولی در مجموع وفاداری به پردازش درست رمان باعث شد کار خوب پیش بره ولی در فصل پنجم به بعد داستان بر روی شخصیت هایی تمرکز کرد که پتانسیل اون اندازه بزرگ شدن رو نداشتند، تعلیق مبتنی بر موقعیت بخاطر دستکاری های زیاد در هسته داستان از بین رفت و جاشو به غافلگیری های گاه و بیگاه می داد که گاها خیلی جذاب بودن و گاها باعث تخریب تمام قد روایت می شدند. فصل پنجم شروع زوال سریال بود، فصل ششم بخاطر یه سری عنصر جالب و نبرد ... خوب بود ولی از فصل هفتم واقعا کار صرفا در حد یه فن فیکشن درست مثل سه گانه هابیت که پیترجکسون با عدم شناخت درست از پتانسیل کتاب هابیت، پایانی مزخرفی به نام نبرد پنج سپاه رو به بیننده عرضه کرد، بود.

فصل هفتم و هشتم نمود بارز لقمه را دور سر چرخاندن بود. دنریسی که می تونست با اعلام عفو عمومی و تنها خلع سرسی و بعدش یه حمله تمام عیار به بارانداز پادشاه کارو تموم کنه و تمرکز روایت بر تقابل شاه شب و متحدین  و برن باشه، روایتی کابوس وار ارائه داد که در اون هر چیزی به چشم میومد به جز منطق و هماهنگی در عناصر روایی. منتشر نشدن کتاب ششم هم مزید بر علت شد و نتیجه فصل هفتم و هشتم شد که اصلا در حد نام این سریال حتی نبودند چه برسه به اقتباس از اثر خوب مارتین.

علت سوم ماهیت خود سینماست. سینما از ادبیات داستانی بسیار پیچیده تر و از تئاتر گسترده تره. اگه داستان مبتنی بر نبوغ انفرادی یک نفره  و تئاتر زمینه اش به نسبت سینما ساده تره، سینما و یک فیلم سینمایی خیلی از المان هارو باید در حد قابل قبول به کار بگیره تا نهایت یه اثر دلپذیر به بیننده ارائه بشه مثل فیلمنامه ، کارگردانی، طراحی صحنه، چهره پردازی، تدوین، ایفای نقش بازیگران، موسیقی متن و.... گاها حتی تمام عناصر یکدست هستند ولی به خاطر عنصر زمان و تکرار ناپذیر بودن خلق بعضی لحظه ها نتیجه نسبت به فصل یا قسمت قبلی اون چیزی نمیشه که باید.

علاوه بر این در سینما باید هم قدرت روایت رو مد نظر داشت هم جذب مخاطب و سادگی بیان روایتی برای این امر، تبلیغات، اسپانسر و کمپانی های حمایت کننده بودجه، جذب گروه های مختلف جامعه اعم از سن و...، تبدیل اثر به یه خرده فرهنگ و... در صورتی در ادبیات داستانی نویسنده این دغدغه ها رو ممکنه نداشته باشه و صرفا از خلق اثرش لذت ببره.

 در فصل هفتم وهشتم اصل کار که فیلمنامه بود و نقطه قوت 4 فصل ابتدایی بود، نمره قابل قبولی نگرفت و تبدیل به پاشنه آشیل روایت شد. در مورد بقیه عناصر هم میشه صحبت هایی رو ادامه داشت....

 

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 1 ساعت قبل، Gemini گفته است :

توی این امضا جمع کردن ها قراره چه اتفاق خاصی بیفته؟؟... تعداد امضا ها اگه به 20 میلیون نفر هم برسه باز هم مهم نیست..

برگردوندن امکانات، تجهیزات، وقت، هزینه ممکن نیست و از همه مهمتر اعتبار گذشته hbo زیر سوال میره اگر قرار بر دوباره سازی فصل 8 باشه.. 

اگر تمام اون امکانات و تجهیزات و وقت و هزینه رو (حتی نصف هزینه این فصل رو صرف میکردن) ولی عوضش پایان کلی مارتین که 5 سال پیش به اونها گفته شده بود رو انجام میدادن الان اینطوری نمیشد..

مارتین در خصوص تغییر پایان داستان هایی که امکانش هست با تئوری پیشبینی بشن قبلا گفته بود: "من راجع به بسیاری از تئوری ها با خبرم.. و اینکه من خودم موارد بسیاری رو در کتاب های اول foreshadow کرده بودم و خیلی ها پایان داستان رو درست حدس زدن... اما این دلیل نمیشه که بیام به خاطر اینکه 4 نفر اون رو درست پیشبینی کردن، پایان رو تغییر بدم تا سورپرایزتون کنم!!!!"

اما مصاحبه های d&d رو دیدیم که در طول پخش فصل هشتم چی گفتن و استدلالشون چی بود.. بنیاف گفته بود: دیدیم پیشگویی ها درباره جان زیاده و فکر کردیم اگه این رو در سریال قرار بدیم، غافلگیری خاصی نداره!!

این امضاها نهایاتا میخواد مشخص کنه که آقا، پایانی که برای سریال نوشتی بد بود.. ما چند میلیون نفر راضی نیستیم. d&d هم احتمالا پیش خودشون میگن خب راضی نباش..!! همینه که هست!!

 

 

 

همه کسایی که دارن امضا میذارن برا تجدید ساخت میدون این اتفاق هیچ وقت نمیوفته

اینم یه نوع ابراز اعتراضه با پیامِ؛ نمیساختین با اون ساختنتون???

ویرایش شده در توسط Fateme

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 4 ساعت قبل، Daren گفته است :

من نفهمیدم جنگ از کجای کینزلندینگ شروع شد 

نوبسنده ها گفته بودن بعد از فاصله گرفتن از کتاب میخوایم از منطق دور بشیم الآن تازه میفهمم میخواستن چه گندی بزنن... 

یه فیلم بی منطق که سطحی نگرا دوسش داشته باشن پایان سطح پایین، مثل فیلمای اکشن و ماجرایی دیگه که الآن فیلمای ابرقهرمانی دورشونه قدیما فیلمای راکی و... در همون حد چرت و بی منطق... 

Screenshot_20190516-153646.jpg

اره منم ب این دقت کردم ولی شما برو تیتراژ اول فیلم رو ببین دور کینگزلندینگ یه ذره خشکی هست..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 2 ساعت قبل، Carmen گفته است :

مسئلةٌ:

اینی که تا حالا توی فصل هشت دیدیم، ارزش دو سال آزگار انتظار و تب و تاب

تو یکی از مصاحبه ها گفته بودن طرفدارا بعد فصل ۸ احتیاج به روانپزشک خواهند داشت

والا من که هیچگونه افسردگی حس نمیکنم

فقط جو میدان برا فصل ۸ 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در در ۱۳۹۸/۲/۲۵ at 20:26، omid007 گفته است :

این صحبتی که مطرح کردید بین نظرات خیلی از دوستان بودو برای من یکی اصلا قابل پذیرش نیست 
این که میفرمایید جان باید احساس گناه بکنه چون دنریس رو کنترل نکرد 
سوالی که مطرح میشه اینه که حاکمی که از پس کنترل خودش بر نمیاد از پس کنترل ملتش بر میاد؟ 
ینی تو دنیای وستروس گزینه ی بهتر از کسی ک توانایی کنترل خودشو نداره نیست؟ 
اتفاقا یکی از دوستان فرمود تناقض داشت وقتی جان تیر خلاص رو زد به منس با لحظه ی قتل واریس، من باهاشون موافقم و منتظر بودم جان حداقل ی اعتراض کنه و محل جنایت رو ترک کنه
و تو اون قسمتی ک فرمودین دنریس ذات بدی نداشت باید گفت کی از ابتدا بد ذات بوده؟ 
همین فیلم ب ما نشون داد حتی سرسی هم بدذات نبود

اتفاقا گزینه های مناسبی وجود دارن،اما متاسفانه دیگر لرد ها براشون حقی قائل نبودن. من متوجه نشدم، یعنی جان نباید احساس گناه داشته باشه؟ البته من با توجه خُلقیات و روحیات جان این رو مطرح کردم. 

اینهم کاملا درسته که هیچ انسانی از ابتدا بدذات نیست، اما قطعا در بد شدن دنریس و سرسی تفاوت حائز اهمیتی وجود داره. مسیری که دنریس رو به جنون رسید، مسیری به مراتب سخت تر از مسیر سرسی به طرف بد شدن بوده. سرسی در ناز و نعمت هم که بوده، بدذاتیش رو نشون داده. و اینکه مسئله سرسی، بر خلاف دنریس مسئله "جنون" نیست. 

بد برداشت نکنید، من هیچوقت تا حالا صحبتی درباره فرمانروای بر حق نکردم و هیچوقت هم نگفتم دنریس رو ملکه ای بر حق میدونم. قبلا هم گفتم که من تعریف دیگه ای برای "بر حق بودن" دارم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در ۱ ساعت قبل، Fateme گفته است :

تو یکی از مصاحبه ها گفته بودن طرفدارا بعد فصل ۸ احتیاج به روانپزشک خواهند داشت

والا من که هیچگونه افسردگی حس نمیکنم

فقط جو میدان برا فصل ۸ 

والا نویسنده ها مستحق ترن..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در ۱ ساعت قبل، Fateme گفته است :

تو یکی از مصاحبه ها گفته بودن طرفدارا بعد فصل ۸ احتیاج به روانپزشک خواهند داشت

والا من که هیچگونه افسردگی حس نمیکنم

فقط جو میدان برا فصل ۸ 

احتمالا منظورشون این بوده: هوادارا دچار حس درماندگی و ناامیدی میشن، چون این چیزی نبود که ۸ سال براش صبر کرده بودن و توسط پت و مت مورد تمسخر واقع شدن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 3 ساعت قبل، شوالیه درخت خندان گفته است :

درباره اینکه اون پسر که از اهالی مرداب بوده و اشراف زاده هم بوده، همون هاولند رید بوده هم قطعیتی وجود نداره ولی خب احتمالش خیلی بالاست.(من نمی دونم که آیا هاولند رید خواهر یا برادری داره یا نه)

در مورد هویت شوالیه درخت خندان هم

  مطالب مخفی

خب احتمال اینکه لیانا استارک بوده باشه وجود داره. طرفداران این فرضیه معتقدند که اون شوالیه لیانا بوده و بعد که ریگار مامور پیدا کردنش میشه متوجه هویتش میشه و اولین جرقه های عشق ریگار و لیانا اینجا زده میشه ولی ریگار اونو به پدرش معرفی نمی کنه و ادعا میکنه که اونو پیدا نکرده و در نهایت در آخر مسابقه لیانا رو به عنوان ملکه عشق و زیبایی انتخاب میکنه و بمدت کمی بعد از مسابقات هم اونو می دزده.( خب اینجا همه چیز جور در میاد و ایده جالبیه)

دلایلشون هم اینه. اول اینکه لیانا اون پسر رو از دست ملازمانی که اذیتش می کردند نجات میده و زخمهاشو می بنده و اونو با خودش به جشن می بره. اون شوالیه به صورت ناشناس شرکت مبکنه و تنها هدفش از شرکت در مسابقه دفاع از حیثیت پسر اهل مرداب بوده چون در روز بعد از مسابقه غیب میشه و مسابقه رو ادامه نمیده( پس باید یکی از کسانی باشه که از ماجرای پسر مرداب باخبره). قد اون شوالیه کوتاه بوده و زره مناسبی نداشته ( این نشون میده که اون از قبل قصد شرکت در مسابقه رو نداشته). علامتی که روی زره نقاشی شده یک درخت دل خندانه که به شمال و خدایان کهن اشاره داره که اینم ارتباطش رو محکمتر میکنه و بقیه ماجرا که درنهایت منجر به عشق ریگار و لیانا میشه به نظر قابل تامله.

ولی به هر حال این تنها احتمال ممکن نیست.در مورد اینکه شوالیه به صورت ناشناس وارد مسابقه شده عجیب نیست چون این اتفاق مرسومی بوده و حتی پسران جوان و مردان هم به عنوان شوالیه ناشناس وارد این مسابقات می شدند. لیانا اسب سوار بسیار ماهری بوده؛ طوریکه روس بولتون بهش میگه قنطورس(موجودی با بدن اسب و بالاتنه انسان) ولی هیچ مدرکی در دست نیست که در مبارزه با نیزه اونقدر وارد بوده که بتونه سه تا شوالیه رو تو مسابقات شکست بده( توی رقصی با اژدهایان برن از درخت نیایش وینترفل دختر و پسری رو در حال مبارزه می بینه که دختر با زدن ضربه به ران پسر اونو شکست میده. احتمالا اونا لیانا و بنجن بودن ولی اینو باید در نظر گرفت که بنجن اون موقع یه پسر بچه بوده نه یک شوالیه). سوم صدای شوالیه است که از شوالیه های شکست خورده می خواد که ملازماشونو تنبیه کنند. درسته که صدا از شکاف کلاهخود بیرون می اومده ولی باز فکر می کنم میشده صدای یک زن رو از صدای یک مرد تشخیص داد.

به هر حال من دوست داشتم چیزی که قصه میگه رو باور کنم. پسر اهل مرداب به جزیره چهره ها رفته بود و مدت طولانی رو اونجا بود و با مردم اونجا ارتباط داشت. مردم اهل مرداب کلا با فرزندان جنگل رابطه نزدیک و دوستانه ای داشتند و حتی حالا هم پیوند عمیقی با طبیعت دارند. پسرک قبل از مسابقه به نیایش می پردازه و از خدایان کهن و فرزندان جنگل کمک می خواد. به علاوه هارن هال در جایی قرار داره که هم به جزیره چهره ها نزدیکه و هم به های هارت و چون فرزندان قدرتهای جادویی دارند ممکنه شوالیه درخت خندان یکی از فرزندان بوده باشه.

حتی خود پسرمرداب و یا حتی یکی از برادران لیانا مثلا ادارد و بنجن هم می تونستن شوالیه شرکت کننده در مسابقه بوده باشند.

مخصوصا در مورد بنجن. ما تقریبا هیچی از بنجن استارک نمی دونیم. ولی چیزی که در موردش خاصه اینه که بر خلاف خواهر و برادراش چشمهای آبی داره. بنجن همراه سایر افراد خانواده در هارنهال حضور داشته و حتی پیشنهاد جور کردن زره رو میده، در همین جاست که بنجن علاقمند میشه تا به نگهبانان شب بپیونده(چراشو کسی نمی دونه) دیگه چیزی از بنجن نمی شنویم جز اینکه بعد از دزدیده شدن لیانا و مرگ ریکارد و برندون استارک  به عنوان یه استارک در وینترفل می مونه چون همیشه باید یه استارک تو وینترفل باشه و وقتی ند به همراه جان از جنگ برمی گرده بنجن لباس سیاه می پوشه و به نگهبانان شب می پیونده. در اونجا بنجن یه گشتی ماهر و کارکشته است(لزوما باید جنگجوی ماهری بوده باشه) و همه معتقدند بین زنده ها هیچ کس به اندازه بنجن استارک جنگل اشباح و سرزمینهای اونور دیوار رو نمیشناسه. ولی با این حال در جنگل گم شده و هیچ خبری ازش نیست. 

به هر حال تاکید زیاد میرا و جوجن به اینکه این داستانیه که ند باید صدها بار اونو برای بچه هاش تعریف می کرده ولی ند این کار رو نکرده حتی یکبار خب عجیب میاد. به هر حال میرا و جوجن هم چیزی در مورد هویت اون شوالیه نمی دونستن یا اگه می دونستن چیزی رو لو ندادند.

خلاصه اینکه اگر می دونستم با این درجه اطمینان مشخصه که شوالیه درخت خندان لیانا استارکه هیچ وقت این ایدی رو انتخاب نمی کردم. حتی حاضرم همین حالا اسمم رو به رودریک هارلو تغییر بدم.

متن خیلی خوبی نوشتید و تقریباً همه چیز رو توضیح دادید...  فقط من چندتا چیز اضافه کنم

شبی که لیانا هاولند رید رو میبره به چادرش و برادراش هم از موضوع مطلع میشن به پسرک میگن که باید انتقام بگیریم ازون ملازمان سرکش و نقشه میکشن که چطور... اما پسرک تمام مدت سکوت کرده بود و تهه دلش میدونست که نه کارش با نیزه خوبه نه جثه بزرگی داره پس آخر شب که سخت غمگین بوده پیش درخت نیایش میره و به خدایان قدیم برای اعاده حیثیت از دست رفته‌اش دعا میکنه... و فرداش اون شوالیه مرموز میاد و برای شرافت پسرک مرداب میجنگه... احتمال اینکه لیانا صدای پسرک رو شنیده باشه و با شناخت از روحیه‌ی لیانا میشه گفت تصمیم میگیره فردا از شرافت پسرک دفاع کنه!

خب چیزی که من تا الان از خدایان قدیم فهمیدم اینه که دعا کردن به درگاهشون فایده زیادی نداره و کارکرد خاصی ندارن جز اینکه کلاغ سه چشم بهشون متصل بود و برندون استارک به کمک‌شون می‌ره به گذشته و بقیه ویژن هاش...

 

برداشت من

 شب قبل از مسابقات تمام اشراف‌زادگان حاضر در تورنمنت مهمان شاهزاده بودن و ریگار نغمه غمگینی می‌نوازه که اشک لیانا رو در میاره...

بعد از مسابقه ایریس پسرش رو مأمور پیدا کردن شوالیه مرموز میکنه و ریگار در جستجوی هویت شوالیه درخت خندان لیانا رو پیدا میکنه و متوجه هویت واقعی شوالیه میشه

 اما به پدرش حقیقت رو نمیگه چون میدونسته که ایریس اونقدری بدبین شده نسبت به همه چیز که حتی به ولیعهد خودش هم شک داره «ایریس همون اول با دیدن این شوالیه با خودش فکر میکنه اون اونجاست تا من رو به قتل برسونه و دشمنانم اجیرش کردن!» پس عجیب نیست اگر دستش به شوالیه مرموز برسه آتیشش بزنه!

پس ریگار با آوردن زره شوالیه میگه چیزی از هویتش پیدا نکرده...

ریگار و لیانا توی همین دیدار اول یه جرقه‌هایی بینشون زده شده و ریگار از همینجاست که عاشق لیانا میشه اما لیانا باهوش بوده و به شاهزاده میگه که همچین رابطه‌ای غیرممکنه چون هردوشون به نحوی متعهد هستند... اما ریگار فرداش با دادن تاج ملکه زیبایی تورنمنت به لیانا استارک ثابت میکنه که عشقش به لیانا چقدر زیاده!

با وجود نامزد بودن با رابرت باراتیون لیانا میل زیادی به رابرت نداشته حتی از عیاشی های لرد استورمزاند هم مطلع بوده که به ادارد در مورد نگرانی هاش میگه اما ند میگه اونا همه مال قبل از نامزدی رابرت با لیانا بوده و قول داده که رابرت آدم خوبیه اما لیانا بازم راضی نمیشه! این ثابت میکنه لیانا چقد باهوش بوده

برای من غیرمنطقی و غیرقابل باوره که ریگار وسط مبارزه یهو بین تماشاچی‌ها لیانا رو ببینه بهش علاقه‌مند بشه و همون روز بی مقدمه بره اونو بعنوان ملکه زیبایی خودش انتخاب کنه و یک سال بعد بره اون رو بدزده!!!

اصلا از منطق خود مارتین هم قضیه رو ببینی عشق لیانا و ریگار در یک نگاه اونم در ورز مسابقه! به وجود نیومده و اینا قبل از اون حرکت شوکه کننده‌ای که ریگار انجام میده باهم یه برخوردی داشتن.

ویرایش شده در توسط cancer

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه سوال داشتم خدمت عزیزانی که کتاب هارو خوندن: به غیر از دنریس دختر ایریس دوم( همون دنی خودمون)، دنریس دختر جهیریس‌ اول و دنریس دختر ائگون چهارم هم ذکر شده یا نه؟؟ اگه آره پس باید دنریس سومین با نام او (third of her name) باشه دیگه، درسته؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 5 ساعت قبل، Gemini گفته است :

توی این امضا جمع کردن ها قراره چه اتفاق خاصی بیفته؟؟... تعداد امضا ها اگه به 20 میلیون نفر هم برسه باز هم مهم نیست..

 

از نظر عملی اتفاق خاصی نمی افته

اما از نظر تئوری میشه یه شکست در کارنامه پت و مت و شبکه hbo. و دل هواردارن خنک میشه.

منکه رفتم امضا کردم و حالم خیلی خوب شد?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 45 دقیقه قبل، Danny گفته است :

یه سوال داشتم خدمت عزیزانی که کتاب هارو خوندن: به غیر از دنریس دختر ایریس دوم( همون دنی خودمون)، دنریس دختر جهیریس‌ اول و دنریس دختر ائگون چهارم هم ذکر شده یا نه؟؟ اگه آره پس باید دنریس سومین با نام او (third of her name) باشه دیگه، درسته؟؟

نه فکر نمی کنم درست باشه. چون اگر اشتباه نکنم اولین یا چندمین با نام او اشاره به کسانی داره که به حکومت رسیدن. یعنی پادشاه یا ملکه شدند. پس اگر دنریس ملکه بشه میشه اولین با نام او. یا مثلا جان اگر پادشاه بشه میشه اگان ششم نه هفتم.

ولی اسم دنریس دختر اگان چهارم توی کتابها اومده. جهریس اول هم دختری به اسم دنریس داشته؟

ویرایش شده در توسط شوالیه درخت خندان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

از کمیک بوک شدن داستان و سریال هر چی بگم کمه!!!!

شما  واریس و درنظر بگیرید که توی نهایت فقر  و بدبختی بزرگ شده این همه تجربه وحشتناک تو زندگیش بوده و برای رسیدن به وزارت هزاران جرم و جنایت مرتکب شده و ارباب زمزمه هاست یه شبه بیاد بشه مدافع مردم!!

باز اینو میشه قبول کرد ولی طرفداری از علامت تعجب زنده و سمبل حماقت یعنی جان اسنو  رو نمیشه با منطق مشدی ممد علیم باور کرد.

تنها نتیجه ای که میشه از این قضیه گرفت اینه که سازنده های سریال فقط خواستن یه اثر عامه پسند مثل اونجرز و تور رو تولید کنن و میدون رو برای ابر قهرمان های  داستان خالی کنن.

ویرایش شده در توسط witch king

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 39 دقیقه قبل، witch king گفته است :

از کمیک بوک شدن داستان و سریال هر چی بگم کمه!!!!

شما  واریس و درنظر بگیرید که توی نهایت فقر  و بدبختی بزرگ شده این همه تجربه وحشتناک تو زندگیش بوده و برای رسیدن به وزارت هزاران جرم و جنایت مرتکب شده و ارباب زمزمه هاست یه شبه بیاد بشه مدافع مردم!!

باز اینو میشه قبول کرد ولی طرفداری از علامت تعجب زنده و سمبل حماقت یعنی جان اسنو  رو نمیشه با منطق مشدی ممد علیم باور کرد.

تنها نتیجه ای که میشه از این قضیه گرفت اینه که سازنده های سریال فقط خواستن یه اثر عامه پسند مثل اونجرز و تور رو تولید کنن و میدون رو برای ابر قهرمان های  داستان خالی کنن.

اشاره بسیار خوبی کردید درباره واریس...

داستان واریس، داستان سیاستمدار کارکشته ای هست که نقطه مقابل بیلیش قرار داره...(و حتی مکمل بیلیش هست در شورای کوچک رابرت)

همونطور که اشاره کردید کودکی بسیار سختی داشته و رنج های زیادی کشیده... از اونطرف بیلیش هم کسی بوده که از یک خاندان ضعیف خودش رو به بالا کشیده..

واریس کسی هست که نقشه های خودش رو میکشه و در نهایت، نتیجه اش رو هرچی که باشه (موفقیت آمیز یا شکست خورده) اون رو به نیت نیک خودش نسبت میده و اینکه همیشه به فکر مردمه...!!

و از اونطرف بیلیش کسیه که با پیدا کردن انواع و اقسام دوست ها با زیرکی، خودش رو دوست و یار همه نشون میده و اینکه میخواد بهشون کمک کنه ولی نهایاتا از پشت خنجر میزنه..

بهانه واریس برای اجرای سیاست هاش کمک به مردم هست، و بهانه بیلیش کمک رسانی به دوستان!!! در حالیکه هر دوشون دو روی یک سکه هستند (متضاد اما در عین حال مکمل)

در سریال سعی شده واریس رو سیاستمدار مردمی نشون بدن (و خیلی هم ضعیف شده) در حالیکه در کتاب بسیار خطرناک تره و در پیشبرد سیاست نقش کلیدی داره.

هنر مارتین در ساختن چنین کاراکترهای پیچیده ای هست ولی در فصل قبل دیدیم که چه بلایی سر بیلیش آوردن و این فصل هم واریس عملا کار مفیدش نامه رسانی بود و توسط تیریون (که بهترین دوستش در سریال بود) خیلی راحت فروخته شد و مثل بیلیش خیلی آسون مرد..

ویرایش شده در توسط Gemini

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در در ۱۳۹۸/۲/۲۳ at 00:19، negar27 گفته است :

در این تاپیک به بحث و گفتگو در رابطه با پنجمین قسمت فصل هشتم مجموعه بازی تاج و تخت بپردازید.

درود

خسته نباشید

آهنگ ریمیکس سریال که اول پادکست پخش کردید رو از کجا میتونم دانلود کنیم؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نویسنده ها با این اپیزود میخواستن به ما بگن که دنریس تبدیل شد به بزرگترین تهدید دنیا و بی رحم ترین قاتل دنیا ولی ایا طرفدار های سریال به این باور رسیدن؟؟ منظورم اینه که ایا ما الان دنریس رو به چشم یه قاتل بی رحم نگاه میکنیم یا نویسنده به زور میخوان اینو به ما بفهمونن؟؟ ایا دنریس الان توی چشم بیننده ها منفور تر از جافری و رمزیی هست که حتی یک هزارم جرم و جنایت دنریس رو هم انجام ندادن ؟؟ 100% خیر حتی با اینکه میلیون ها ادم کشته نه تنها منفور نیست بلکه حتی طرفداری های خودش رو از دست نداده و اینجا میشه فاجعه ی نویسندگی رو فهمید که حتی با زور هم نتونستن دنریس رو شخصیت منفی کنن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

دوستان کسی ترجمه و فایل پی‌دی‌اف کامل این کتاب هارو داره؟؟ تیکه‌تیکه نه هااا منظورم هر کتاب بصورت کامل 

شوالیه هفت پادشاهی: شامل سه داستان کوتاه ¹شوالیه آواره ²شوالیه قسم خورده ³شوالیه مرموز

 کتاب چهارم ضیافتی برای کلاغ‌ها

کتاب پنجم رقصی با اژدهایان

کتاب دنیای یخ و آتش

کتاب آتش و خون

 

یا اگه جایی سراغ دارید که بتونم همشونو یکجا بخرم بگید

ویرایش شده در توسط cancer

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 8 ساعت قبل، cancer گفته است :

دوستان کسی ترجمه و فایل پی‌دی‌اف کامل این کتاب هارو داره؟؟ تیکه‌تیکه نه هااا منظورم هر کتاب بصورت کامل 

شوالیه هفت پادشاهی: شامل سه داستان کوتاه ¹شوالیه آواره ²شوالیه قسم خورده ³شوالیه مرموز

 کتاب چهارم ضیافتی برای کلاغ‌ها

کتاب پنجم رقصی با اژدهایان

کتاب دنیای یخ و آتش

کتاب آتش و خون

 

یا اگه جایی سراغ دارید که بتونم همشونو یکجا بخرم بگید

من کتاب چهارم (۲ جلد)و پنجم(۳ جلد) ترجمه نشر ویدا رو از فیدیبو گرفتم. هر جلد ۱۵ هزار تومنه البته فکر کنم الان ۴۰ درصد هم تخفیف داره. ترجمه خوبی نداره ولی از نخوندنش بهتره.

دنیای نغمه رو هم انگلیسیشو خوندم.( من بجز کتابهای درسیم کتاب انگلیسی نخونده بودم( بجز چند تا داستان کوتاه با نثر روون). اولش یه کم سخته ولی بعد خیلی زود راه می افتی). کند پیش میره ولی از خوندنش لذت بیشتری می بری.

در مورد بقیه اش هم هنوز نخوندمشون. جاش شروع کردم سه گانه شاه کش رو خوندن.( یه اثر فانتزی خوب از پاتریک راتفوس)

ویرایش شده در توسط شوالیه درخت خندان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 9 ساعت قبل، شوالیه درخت خندان گفته است :

نه فکر نمی کنم درست باشه. چون اگر اشتباه نکنم اولین یا چندمین با نام او اشاره به کسانی داره که به حکومت رسیدن. یعنی پادشاه یا ملکه شدند. پس اگر دنریس ملکه بشه میشه اولین با نام او. یا مثلا جان اگر پادشاه بشه میشه اگان ششم نه هفتم.

ولی اسم دنریس دختر اگان چهارم توی کتابها اومده. جهریس اول هم دختری به اسم دنریس داشته؟

نه تنها تو دنیا یخ‌و‌آتش بلکه توی تاریخ کشور خودمون تنها در صورتی که از همون خاندان سلطنتی کسی با نام یکسان شاه/ملکه شده باشه جلوی اسمش عدد میزارن

مثلا بهرام اول یعنی اولین بهرامی که در ساسانیان به حکومت رسید و بهرام دوم دومین بهرامی عه که به حکومت رسید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×