رفتن به مطلب
negar27

بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

بحث اپیزودیک قسمت ششم  

189 رای

  1. 1. به اپیزود ششم فصل هشتم مجموعه بازی تاج و تخت از یک تا ده چه نمره ای می دهید؟

    • 1
      58
    • 2
      8
    • 3
      14
    • 4
      12
    • 5
      18
    • 6
      14
    • 7
      16
    • 8
      10
    • 9
      10
    • 10
      29


Recommended Posts

در این تاپیک به بحث و گفتگو در رابطه با ششمین قسمت فصل هشتم مجموعه بازی تاج و تخت بپردازید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام دوستان این اولین پست من تو فروم هست قسمت اخر رو ۱ ساعت پیش دیدم و فکر کردم باید واسه این فاجعه یه چیزی بگم احساس کردم به کل اون سال هایی که سریال رو دیدم و دوست داشتم توهین شده به قدری حوصله سربر ومسخره بود به خصوص کینگ شدن برن که خنده ام گرفته بود اگر این اخر کتاب مارتین هست امیدوارم بهش بیشتر پرداخته بشه نه اینکه خوش و خرم دور هم تو ۲۰ دقیقه جم شن کینگ انتخاب کنن!!!! صد رحمت به سریال های تاریخی ترکیه ای!!! باورم نمیشه یه اشغال به تمام معنا دیدم! این جزییات پردازی درست از اول کشک بود انگار سر هم اوردن و بعد اون مرگ دنی که باید حماسی میبود که نبود درگون بهتر بازی میکرد! من تا این اپیزود هر کی نقد میکرد حمایت میکردم از سریال ولی قسمت اخر افتضاح بود !!! من سابسکریبشن اچ بی او رو گرفته بودم به خدا این قدر قاطی هستموایمیل بزنم پولمو بگیرم!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

وااااای. موقعی که سانسا اعلام استقلال کرد داشتم از خنده میمردم? یعنی الان بقیه لرد های وستروس  ضایت دادن که با وجود عدم داشتن تخت آهنین و پادشاه ، خودشون دوباره شاه انتخاب کنند و به جای اینکه خودشون شاه شن خودشون رو فرمانبردار یکی از شمال بکنن. بعد به اعلام استقلال سانسا هم رضایت دادن. چقدر بچه های گوگولی هستند. یعنی تصورش هم خنده داره??

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 9 دقیقه قبل، طرفدار نسبی استارکها گفته است :

وااااای. موقعی که سانسا اعلام استقلال کرد داشتم از خنده میمردم? یعنی الان بقیه لرد های وستروس  ضایت دادن که با وجود عدم داشتن تخت آهنین و پادشاه ، خودشون دوباره شاه انتخاب کنند و به جای اینکه خودشون شاه شن خودشون رو فرمانبردار یکی از شمال بکنن. بعد به اعلام استقلال سانسا هم رضایت دادن. چقدر بچه های گوگولی هستند. یعنی تصورش هم خنده داره??

کل اون قسمت شورا مزخرف بود از برن بگیر که گفت خودم میدونستم اومدم تا سانسا و نظرات بقیه اصن بعد مرگ دنی شدش سریال فکاهی کمدی تا اخرش!بعد اخر اینو با فیلم ارباب حلقه ها مقایسه کنی عین یه فیلم در پیته باورمنمیشه جکسون تو ۳تا فیلم شاهکار ساخت اینا تو یه سیزن نمیتونن جم کنن!!!دلم برا دنی و سرسی تنگ میشه جان هم که شلغم بود کلش

ویرایش شده در توسط Sunnyline

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب این قسمت واقعا قویترین قسمت فصل هشتم بود به نظر من. با پایان‌بندی واقعا مشکلی نداشتم و به نظرم اگه هم جایی حالمون گرفته شده، ریشه ش رو باید از فصل پنج سریال بگیریم و بعد هم این دو تا فصل آخر که فقط تند تند میخواستن قصه بگن و بره‌.

۱) دنریس تماما پیشگویی‌ها در موردش تحقق پیدا کرد. اما خب واقعا خط داستانی این فصلش غیرمنطقی بود و بسیار ناپخته. هیچکس مشکلی نداشت که دنریس دیوانه شه. بارها هم تئوری پردازی شده بود درباره‌ش. اما خب نه انقدر خام و سرسری. شخصیت دنریس به طور بی منطقی نابود شد.

۲)جان اسنو هم خیلی تخریب شد این فصل. اما حداقل یه حرکتی زد دیگه‌. ریگار هم اون همه به پیشگوییها برای پرنس وعده داده شده و اژدهای سه سر بها داد و کلی خون ریخت و جنگ به پا کرد که تهش حاصل همه زحماتش مثل یه استارک با دایرولفش بره به سرزمینهای همیشه زمستانی. به هر حال من طبق تیتراژ انتظار داشتم یه تارگرین، یه استارک، یه براتیون و یه لنیستر بمونه. فک کنم جان اسنو باید میشد آخرین تارگرین باقی مونده. همونجور که گندری شد آخرین براتیون و تیریون شد آخرین لنیستر.

۳) برندون شکسته! با اون دیالوگ 《پس فکر کردی چرا این همه راه تا اینجا اومدم؟!》. شاید همه اینا برنامه های این آدم بوده‌. کسی چه میدونه. شمال رو هم که آزاد کرد.

۴) کرم خاکستری و دار و دسته ش هم که جمع کردن رفتن ناث. تا به اون قولش به میساندی وفا کنه: مردم من اصلا صلح طلب نیستن‌. ما از مردم شما مراقبت میکنیم.

۵) بران هم که بالاخره به خفن ترین قلعه شش پادشاهی رسید و زیبا شد. لابد با خارهای خاندان ما مشکل داشتن دیگه! چه میدونم.

۶) آریا و سانسا هم که عاقبت به خیر شدن. ملکه شمال شدن سانسا رو دوست داشتم. به چیزی که همیشه براش رویا بود رسید و خب همیشه یه استارک در وینترفل باقی خواهد موند. یکی که خون پادشاهان و زین پس ملکه زمستان تو رگهاشه. آریا هم رفت دنبال علایقش. دنبال این که ببینه اونور دنیا چی هست. مث اون استارکهایی که تو کتاب به دریا زدن و رفتن. 

۷) یارا گریجوی هم ملکه جزایر آهن شد و رسم اونجا رو هم زیر پا گذاشت. برای اولین بار یه ملکه داشتن همونجور که شمال برای اولین بار ملکه داشت. اما این پرنس دورن خیلی سگ خور شد. معلوم نشد اصلا کیه. مارتله، یورنووده، دینه. از کجا اومده. ادمیور و رابین رو هم یهویی از زیر بوته درآوردن پرت کردن وسط دراگن پیت که نشون بدن وستروس کیلومترها با دموکراسی فاصله داره اما همین حکومت مشوطه‌شون هم چیز خوبیه.

۸) سر برین، رئیس گارد پادشاهی. چقد زیبا بود اون قسمتش که داشت تمام کارهای بزرگ جیمی رو توی دفتر می‌نوشت. جیمی که از یه جا به بعد دغدغه‌ش این شده بود که تو اون دفتر بقیه در موردش چی مینویسن. پادریک هم که همیشه اون چهره "پسر خوب"ش رو داره. 

۹) نایت کینگ هم که کلا سگخور شد بنده خدا. هی گفتن جنگ بزرگ جنگ بزرگ و خب خیلی خط داستانیش حالگیری شد. همواره یک راز خواهد موند که اون عزیزان چی بودن و چی میخواستن‌.

۱۰) نفهمیدم برن با دروگون چیکار داشت. دروگون واقعا خیلی طفلی بود. اونجا که جنازه مادرشو برداشت و رفت جیگرم کباب شد براش.

من با جایی که داستان بهش رسید مشکلی نداشتم. اما با نحوه رسیدنش به اینجا چرا واقعا!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واقعااااااااااااااا؟ خیلی ساده بود بخدا 1. می تونستن در بهترین حالت صحنه ی کشتن دنریس توسط جان رو ببرن بچسبونن به قسمت قبل و کات اوت صفحه سیاه. اینجوری گیم اف ترونز در بهترین حالت تموم میشد. 2. صحنه های بعد همه اضافه و افتضاااااااااااااااااااااااح. اگر هم همچین چیزی نحت اپیلوگ میخاستن بیارن باید توی یه قسمت بعد میاوردن ه ریتم اپیزود اینجوری نیفته از عرش به زیرزمین.

 واقعا دیگه خجالت میکشم نظرمو بدم بعد از این پایان ههندی. خیلی ساده میشد پایان عالی درآورد و خیلی ساده همچین ریدن توی پایان بهترین سریال دنیا که 

بعد دوستان دوباره راه نیفتید بگید که مارتین اینا رو نگفته ها. شک ندارم که مارتین با کمی اختلاف همینا رو گفتهتوی کتاب. طبق مصاحبه های بسیار و بالاخص مصاحبه ای که گقت پایان کتاب هم همینطوریه فقط شخصیت های فرعی فرق میکنن. فاک مارتین اند دی اند دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پایان غیر قابل پیش بینی ایی نبود تا حدودی ! 

شاید یک مقدار روی کینگ شدن بی مصرف ترین و مسخره ترین شخصیت داستان یعنی برن شک داشتم ولی برای دنریس و جان میشد این پایان در حدس زد ...

واقعا نمیدونم ما خیای ادعای نویسندگیمون میشه یا نویسندگان این سریال بیش از حد گاو تشریف دارن که تونستن توی دو الی سه فصل ارزش سریال و با ریال یکی کنن :))

آخرشو مثل فیلمای اصغر فرهادی باز میذاشتین خوب مگه مجبورین ؟ 

خدای نور جان اسنو رو زنده کرد که دنریس رو بکشه ؟ همین ؟ 

یه سوالی که برام پیش اومد اینه که توی تئوری ها همیشه ساخت دیوار توسط جادو و به دست یه استارک به نام برن شکننده ( امیدوارم درست گفته باشم ) ساخته شده بود ، برن بی مصرف داستان ما الان همون برن هست و داستان برگشت به اون دوره ؟ 

 

در آخر دلم برای سریال تنگ میشه و یجورایی افسردم امروزو :ymsigh:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای اولین بار تصمیم گرفتم قبل دیدن سریال بیام نظرات رو بخونم ببینم رضایت بخش بوده یا نه که ظاهرا نبوده پس تصمیم گرفتم قسمت آخرو نبینم تا خاطره روزای خوب گات تو ذهنم باقی بمونه 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

جیمی و سانسا نبایید زیر آجرا عمیق تر دفن میشدن

یا حداقل خونین تر با سر شکسته میمردن...؟ 

گری ورم داشت سر لنیسترارو میبرید بدون این که لنیسترا بترسن یا التماس کنن

بعد جان از پیشش رفت که بره پیش دنریس ولی باز گری ورم زودتر رسیده بود 

طی الارض کرد...؟ 

گری ورم چرا تو شورا تصمیم میگرفت به حرف وستروسیا گوش میداد...؟ بعدشم از وستروس رفت...؟ بعد دوتراکیا چرا تو شورا چیزی نمیگفتن...؟  

چرا جان بخشیده نشد...؟ ولی جیمی شاهکش توسط شاه بعدی بخشیده شده بود...؟

ساختمون جدیده شوراشون کجا بود...؟ 

مگه همه جا خراب نشده بود...؟ 

ماجرای دیوارو تبعید جانو کلا نفهمیدم بهش گفتن حق ازدواج نداری...؟ چرا سم نرفت دیوار 

جان که به آریا گفت من تو کسل بلکم چرا رفت پشت دیوار....؟ 

اون نگهبان سیاه پوشا کیا بودن که اومدن دنبال جان...؟ مگه همه نگهبانا به جز بریک و تورموند و دو سه نفر دیگه همه نمرده بودن...؟

چرا باز تو کسل بلک انقدر نایت واچ بود اصلا چرا نایت واچ هنوز هست...؟ 

اگه نگهبان دیوار بودن پس چرا سم بینشون نبود چرا سم نرفت...؟ 

دیوارو ساختن...؟ کی ساختن...؟ چرا ساختن...؟ وایت واکر هست...؟ وحشیا حمله میکنن...؟ 

وقتی پشت دیوار جوونه زدن و اومدن بهارو دیدیم، با گرم شدن هوا یعنی دیوارم ذوب میشه...؟ 

بریک دنداریون زنده میشد تا جون اریارو نجات بده جان اسنو چرا زنده شد...؟ بیاد دنریسو بکشه بعد تبعید بشه...؟ 

ویرایش شده در توسط Daren

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان من و همسرم از وقتی این قسمتو دیدیم داریم می خندیم. انقد مضحک شده که حتینمیشه گفت پاین سریال بد بود. انگار خودشونو همه رو مسخره کردن. مارتین اومده وسط داره میرقصه دی اند دی هم دارن تمبک میزنن و بازیکگرا دست دست حالا دست دست. دیگه جا برای حرف زدن از گیم آف ترونز نیست عززیزان. بعد چند سال واقعا؟ این بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

راستی خانوم سانسا بیان وسط

دست دست دست دست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 48 دقیقه قبل، B2K گفته است :

 

یه سوالی که برام پیش اومد اینه که توی تئوری ها همیشه ساخت دیوار توسط جادو و به دست یه استارک به نام برن شکننده ( امیدوارم درست گفته باشم ) ساخته شده بود ، برن بی مصرف داستان ما الان همون برن هست و داستان برگشت به اون دوره ؟ 

:ymsigh:

نه دوست عزیز

دیوار رو برندون معمار ساخته! ( Brandon the builder)و این برندون برندون شکسته است نه شکننده broken bran

 

ویرایش شده در توسط شوالیه درخت خندان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

متاسفانه چیزی رو که خودشون ساخته بودن خراب کردن، فقط همین

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از نظر من.... فیلمنامه ای ت فصل هفت میگفتن برای فصل هشته و لو رفته بود ب خیال خودشون....اون خیلیییی بهتر بود تا این یکی....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جیمی‌مد کینگ‌و کشت و بعدش برا خودش راست راست راه میرفت

بعد جان سر کشتن‌ دنریس باید تبعید بشه.

واریس این‌‌همه نامه نوشت که جان تارگرینه،هیچی یعنی ؟هیچکس مهم‌نبود براش؟

و اما برن،اون حاضر نبود لرد وینترفل بشه.

سانسا هم‌بلاخره ملکه شددیگه خیالش راحت شد،

جان بدبخت از اول فیلم به فنا رفت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب بازی تاج و تخت هم تموم شد.

می خواستم بگم چه پایان مزخرفی و از هزاران اشکالی که میشد به این قسمت گرفت بنویسم ولی دیدم ارزشش رو نداره.

فکر می کنم باید از پت و مت تشکر کنیم که این فصل رو به جای ۱۰ قسمت تو ۶ قسمت ساختن.

ولی از اینکه دروگون بعد از مرگ دنریس گیر کس دیگه ای نیفتاد و فرار کرد خوشحالم.

( من طرفدار سرسخت دروگونم و قبلا هم گفنه بورم که دلم می خواد دروگون رو تخت آهنین بشینه ولی مثل اینکه دلش می خواست ذوبش کنه)

این ندت زیاد به این فروم سر زدم و از نظراتتون استفاده کردم. برای همتون آرزوی موفقیت دارم.

 

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 14 دقیقه قبل، شوالیه درخت خندان گفته است :

خب بازی تاج و تخت هم تموم شد.

می خواستم بگم چه پایان مزخرفی و از هزاران اشکالی که میشد به این قسمت گرفت بنویسم ولی دیدم ارزشش رو نداره.

فکر می کنم باید از پت و مت تشکر کنیم که این فصل رو به جای ۱۰ قسمت تو ۶ قسمت ساختن.

ولی از اینکه دروگون بعد از مرگ دنریس گیر کس دیگه ای نیفتاد و فرار کرد خوشحالم.

( من طرفدار سرسخت دروگونم و قبلا هم گفنه بورم که دلم می خواد دروگون رو تخت آهنین بشینه ولی مثل اینکه دلش می خواست ذوبش کنه)

این ندت زیاد به این فروم سر زدم و از نظراتتون استفاده کردم. برای همتون آرزوی موفقیت دارم.

 

 

متاسفانه برن گفت میرم دنبال دروگون 

ازین به بعد دروگون و برن یکین... 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این قسمت رسماً خاله بازی بود. Game of aunts !!

خیلی عصبانی ام. دیگه از این افتضاح تر نمی شد. 

فقط رفتن جان و آریا قابل تحمل بود. 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

واقعاً حرفی ندارم، فقط اگر این پایان‌بندی خود مارتین بود کاش این تأخیرش توی عرضه کتاب‌ها از روی عمد بوده باشه تا ببینه واکنش‌ها چیه و یه پایان سزاوارتری بنویسه برای طرفدارایی که ده سال و حتی بعضاً بیشتر میشه که عاشق دنیای نغمه شدن و خط به خط، دیالوگ به دیالوگ و نبرد به نبرد با شخصیت های داستان زندگی کردند! و چیزی بیشتر از خاطره بوده براشون... واقعاً امیدوارم

در غیر اینصورت اگر پایان افتضاحی که سریال نشون داد رو تو کتاب هم بخونم جمع میکنم همه‌شونو میسوزونم سریالم پاک میکنم دیگه هم اثری از مارتین نمیخونم :)))

 

***

 

من به این قسمت فقط 3 میدم اونم به خاطر صحنه آخر جان با گوست.

 ? The King in The Real North

Screenshot_20190520-101805.png

ویرایش شده در توسط cancer

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظرم یکی به مارتین بگه اگه پایان داستان توی کتابات همینه بیخیال شو برو یه داستان دیگه بنویس.
بهترین صحنه هم جان و گوست بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 3 دقیقه قبل، cancer گفته است :

واقعاً حرفی ندارم، فقط اگر این پایان‌بندی خود مارتین بود کاش این تأخیرش توی عرضه کتاب‌ها از روی عمد بوده باشه تا ببینه واکنش‌ها چیه و یه پایان سزاوارتری بنویسه برای طرفدارایی که ده سال و حتی بعضاً بیشتر میشه که عاشق دنیای نغمه شدن و خط به خط، دیالوگ به دیالوگ و نبرد به نبرد با شخصیت های داستان زندگی کردند! و چیزی بیشتر از خاطره بوده براشون... واقعاً امیدوارم

در غیر اینصورت اگر پایان افتضاحی که سریال نشون داد رو تو کتاب هم بخونم جمع میکنم همه‌شونو میسوزونم سریالم پاک میکنم دیگه هم اثری از مارتین نمیخونم :)))

 

***

 

من به این قسمت فقط 3 میدم اونم به خاطر صحنه آخر جان با گوست.

 ? The King in The Real North

Screenshot_20190520-101805.png

کاملا موافقم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×