زیباترین صحنه

[م.م.استارک 1]

زیباترین و یا مهمترین صحنه‌ای از فصل سوم که منتظر دیدن آن در سریال هستید رو شرح بدید.

لطفاً تا جایی که تابحال ترجمه شده رو بگید

[Azor Ahai 5]

من لحظه شماری می کنم تا نبرد آدر ها و نگهبانان شب رو ببینم .

[لیانا استارک 1]

اول از همه من دلم میخواد صحنه ی کشته شدن اون آدر با بلور اژدها رو ببینم که مال سموله.

 

بعد از اون منتظر صحنه ی غول های سوار ماموت هام. دوست دارم ببینم چطور درش میارن. امیدوارم مثل ارباب حلقه ها خوب در بیاد. صحنه ی آخر فصل دوم سریال که مال آدر ها بود رو اصلا دوست نداشتم. خوب نبود. اون قدر که آدر های کتاب وهمناک و ترسناکند، آدرهای فیلم نبودن.

 

بعد اینا منتظر جنگ و جدال و بازی های سه تا اژدهای دنی هستم

[Pooyan 0]

مهیجترین صحنه، صحنه ی مربوط به نبرد آدرها و بروبچه های نایت واچ بوده، مثل "لیانا استارک" صحنه ی مربوط به غول هارو هم میپسندم ولی نمی دونم چرا حسی بهم میگه که بیخیال اون صحنه میشن و به خاطر بودجه و این حرفا نمیسازنش

[م.م.استارک 1]

اما من معتقدم که حتماً میسازند. به نظرم زیاد خرجی هم براشون نداره.

از فصل‌های تیریون چه صحنه‌هایی رو دوست دارید ببینید؟

[نارملا 0]

زیبا ترین صحنه فیلم انفجار کشتی ها با رنگ سبز بود و جایی که سرسی میخواست تامن و بکشه ولی لرد تایون اومد سرسی خیلی خوب نقششو بازی کرد

تو این کتاب بهترین فک کنم جایی باشه که از مشت دارن فرار میکنن

[تالیسا 1]

خب من خیلی دلم می خواد بدونم منسو چطور در میارن هرچند بازیگرش مشخص شده ولی می خوام با گریم ببینمش.

بر خلاف دو ستان چندان علاقه ای به آدرها و شمال دیوار ندارم.در واقع کتاب سوم اونقدر زیاد مثل کتاب پنجم به آدرها و اژدها نمی پردازه و تمرکزش بیشتر روی وقایع جنگ 5 پادشاهه.

ولی خب بدم نمیاد اژدهاهای دنی یه کم بزرگتر بشن.

اما یه چیزیو خیلی دلم می خواد ببینم که حالا اسپویله به موقش می گم.

[wolfskin 0]

من کتاب هارو هنوز نخوندم !!! یکم تنبلم ولی من عاشق اوم صحنه ایم که تو فصل 3 قسمت 9 بعد از کشتن گرگ راب استارک وقتی آریا داره به صورتش نگاه میکنه و اون آروم چشاش رو میبنده انگار داره به جنازه راب استارک نگاه میکنه

[*WOLF* 0]

بدون شک زیباترین و تحسین بر انگیز ترین و غم انگیز ترین سکانس این فصل سکانس عروسی خون هست ...

غمبار ترین صحنه ی سکانس عروسی خون صحنه ای هست که راب استارک ( لرد محترم و عزیز و گرامی من ) بلند میشه و به سمت جنازه ی همسرش میره و در این زمان والدر فری خبیث زبان به تمسخر بر میداره که : پادشاه شمال بر میخیزد ...

 

تلاش کتلین استارک برای زنده نگه داشتن اخرین فرزندش در این صحنه بسیار قابل تحسین بود و محزون ترین صحنه هم اون صحنه ای بود که راب استارک بلند شد و کلمه ی مادر رو با لحن بسیار غمباری به زبون اورد در حالی که مادرش با گروگان گرفتن زن والدرفری از اون التماس میکرد که بزاره پسرش بره و اون رو نگه داره ولی راب با این کلمه و چشمانش این رو میرسونه که : مادر همه چیز تموم شد و ببخش که تو رو ناامید کردم حالا پدر منتظرمونه و ما هم باید بهش ملحق بشیم ...... و این صحنه ی غمبار و نگاه تلخ و غم انگیز راب استارک با فرو کردن خنجر توسط روس بولتون در قلب راب استارک به اتمام میرسه و یکی دیگر از محبوب ترین شخصیت مای ما از صحنه ی بازی کنار میرود ....

در پایان این سکانس هم که کتلین استارک تمام امیدهایش ذره ذره در اب غرق شد گلوی زن والدر فری رو میبره و یکی از افراد والدرفری هم گلوی کاتلین استارک رو میبره و این صحنه غمبار تر از قبل میکنه این سکانس رو بدون شک این حرکت والدر فری در مورد برادر زاده اش و فرزندان او یکی از خبیث ترین و منفور ترین کارهای سریال بود و این عامل باعث شد والدر فری به یکی از منفورترین شخصیت های سریال تبدیل شود ....

 

با وجود اینکه این صحنه ی اخر قسمت نه بسیار تلخ و غم انگیز بود و خیلی ها رو به گریه واداشت ولی در عوض انتهای قسمت ده این فصل و اتمامش بی نظیر بود و امیدواری رو به بسیاری از استارکهای زخم خورده و تارگریان های امیدوار به بازگشت دنریس برگردوند ...

واقعا صحنه ی تحسین بر انگیز و بسیار زیبای میسا با موسیقی متنی که بسیار عالی با صحنه در هم امیخته شده بود حس بسیار عجیبی از یک افتخار بزرگ رو در قلب هر کس که این صحنه رو میدید زنده میکرد مخصوصا من اون صحنه رو خیلی دوست دارم که دنریس تارگریان رو روی دستهاشون بلند میکنن و یک صدا اسم میسا به معنی مادر رو صدا میزنن و اخر این اپیزود بسیار زیبا به اتمام میرسه ...

 

اما بدون شک یکی دیگر از بهترین صحنه های سریال صحنه ی اپیزود شش و مکالمه ی لرد واریس و لرد بیلیش در مقابل تخت اهنین میباشد که دیالوگ بسیار بی نظیر و با معنی از دو شخصیت در این صحنه رد و بدل میشه که موسیقی متن این قسمت با نام هرج و مرج یک نردبان است در ترک های موسیقی متن وجود دارد . صحنه ی اخر همین قسمت که ایگریت و جان اسنو پس از تلاشی سخت برای بالا رفتن از دیوار و زنده ماندن هم بسیار صحنه ی زیبایی بود ... منظره ی خیره کننده و صحنه ی احساسی و عاطفی که بین این دو شخصیت شکل گرفته بود هم حسی حیرت انگیزی با منظره ی پشت سرشان ایجاد کرده بود ....

 

خب امیدوارم صحنه ای رو از قلم ننداخته باشم . ولی به نظر بنده این سه چهار صحنه ای که گفتم خیلی زیبا و پررنگ جلوه میکردن