رفتن به مطلب
مورس مارتل

نظرسنجی شماره 1: نابخردانه ترین اقدام کتاب "بازی تاج ...

Recommended Posts

نظرسنجی شماره 1

نابخردانه ترین اقدام کتاب "بازی تاج و تخت" را چه کسی مرتکب شد ؟

 

1- کتلین: دستگیری تیریون لنیستر

2- دنریس: اعتماد به میري ماز دور

3- ند استارک: اعتماد به لیتل فینگر

4- جافری: دستور قتل لرد ادارد

5- لایسا: شرط آزادی تیریون

6- ند استارک: اخطار و مطلع کردن سرسی از دانستن واقعیت

 

لطفا نظرتون رو در مورد تمام گزینه ها بیان کنید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظرم گزینه ی آخر، هرچند ند احتمالا هرگز این فکر به ذهنش نرسید که احتمال برنگشتن رابرت وجود داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر من احمقانه ترین کار و اریا کرد

با اینکه میتونست 3 تا اسم بگه که کشته بشن بدترین انتخاب و کرد ولی به نفع ما اگه انتخابش درست بود کتاب تموم میشد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
به نظر من اخری

ند اگه چیزی به سرسی نمی گفت احتمال کشته شدن کمتر میشد

اصلا کل داستان با کشته شدن ند رنگ گرفت

تا حالا فیلمی ندیدم یا نشنیدم شان بن بازی کنه و توش نمیره

نقش آدمایی و که میمیرن و خوب بازی میکنه

کاش کتلین هم بمیره با این فصلای سختش

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دقت کردین استارک‌ها تنها کسایی هستن که با حماقت خودشون دارن میرن ته چاه؟ ند، کتلین، راب

البته جان و آریا یخورده فرق دارن. البته اریا هم کم خل نیست نه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آره و نقطه مقابل ، توجه کردید کمترین حماقت و بیشترین خرد رو لنیستر ها نشون میدن ؟!

یه هورا برای سرسی و خاندان زیرکش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

متن کتاب دقیق یادم نیست چی بود . ولی لیتل فینگر تو سریال گفت : استارک ها ، کند فکر می کنن ؛ سریع عصابی میشن .

به طور کل در همه گزینه ها به غیر یکی ، رد پای استارک ها هست .

اما حالا که باید انتخاب کرد . من ۱ و ۶ رو انتخاب می کنم .

 

پ.ن: از کتلین و کار هاش بدم میاد . باعث شروع جنگ شد ( با عذر خواهی از کسانی که به کاراکتر کتلین تالی علاقه دارند )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

راستش من به کارای سرسی نمی گم زیرک بودن. می گم خودخواهی و بی شرفی و وای به وقتی که یه آدم زیرک این خصوصیات رو هم داشته باشه. دنیا رو به آتیش میکشه تا خودشو بالا بکشه. درست مثل سرسی و امثال سرسی

 

آدمایی مثل ند چوب شرافت زیادی صاف و سادشون رو می خورن. شرافت درست، ولی جلوی آدمایی مثل سرسی بخوای شریف باشی نتیجش همونی میشه که سر ند اومد. با این جور آدما باید مثل خودشون کثیف بازی کرد تا کم نیاری. ولی جدی این کار درستیه؟

 

تو دنیای واقعی خودمون به نظرتون باید کثیف بازی کنیم یا شرافتمون رو حفظ کنیم؟ یا یکی به نعل بزنیم یکی به میخ؟ موضوعی که تعین میکنه چی شرافته چی حماقته چی زیرکی همینه. آدما بسته به دیدگاهشون به زندگی یکی از این ها رو انتخاب میکنن... البته این نظر منه! من به مطلع کردن سرسی رای دادم ولی نمی دونم جای ند بودیم چه میکردیم. ند در واقع به خیال خودش به سرسی خبر داد تا سرسی بچه هاش برداره و فرار کنه چون می دونست رابرت برگرده و بفهمه هیچ کدوم رو زنده نمی ذاره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سرسی رو اصلا من به عنوان آدم زیرک قبولش ندارم . بزرگ ترین حماقت ها رو خود همین سرسی می کنه با اون اخلاق گندش .

یکی مثل سرسی هیچ وثت موفق هم نمی شه . چون همیشه یه چیزی رو داره واسه بدگمان بودن . چون خودش بی نهایت فاسده همه رو مثل خودش فاسد می بینه . برای همین اگه همه ی دشمناش رو هم از بین ببره باز نمی شه گفت بهش موفق . چون به راحتی دشمن درست می کنه واسه خودش .

 

لیتل فینگر یک جا جمله جالبی می گه .

 

In King’s Landing, there are two sorts of people. The players and the pieces

Every man’s a piece to start with, and every maid as well. Even some who think they are players

Cersei, for one. She thinks herself sly, but in truth she is utterly predictable. Her strength rests on her beauty, birth, and riches. Only the first of those is truly her own, and it will soon desert her. I pity her then. She wants power, but has no notion what to do with it when she gets it

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این جمله ای که رابرت مرحوم نقل قول کرد رو من خیلی باهاش حال کردم . ولی اون موقع که اینو خوندم پیش خودم گفتم کی تورو کله پا میکنه پس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

قطعا گزینه اخر!

هیچکس فکر نمیکرد که برنگردد رابرت!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آزاد کردن گرگ آریا تو جنگل ، می تونست کارای زیادی بکنه یا برگرده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کلا این کاتلین تالی کارهایی رو کرد که هرکدومش برای بر باد رفتن یه خاندان کافی بود و چه خوب هم با این کاراش هم خاندان شوهرشو بر باد داد و هم خاندان پدری!

ولی دستگیری تیریون واقعا کار احمقانه ای بود!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کتلین! خیلی از اتفاقات احتمالا نمی افتاد ... اولین حماقتش بود! بدون مدرک، فریب حرف لیتل فینگر رو خورد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

احمقانه ترین کار رو از نظر من کتلین کرد.کار ند هم وقتی به سرسی گفت که میدونه احمقانه بود.شرفانه بود...اما احمقانه بود.ولی از نظر من حماقت اصلی رو لایسا انجام داد.نباید میذاشت تیریون به این اسونی از چنگش در بره.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اعتماد کتلین و ند به لیتل فینگر احمقانه ترین کارهای ممکن بود

اگه اعتماد نمی کردن احتمال زنده موندن داشتند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مسلما بزرگ ترین اشتباه کار ادارد بود که به سرسی ماجرای بچه هاشو گفت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

1.به نظرم کتلین کارش احمقانه نبود.خب نباید راحت به لیتل فینگراعتماد میکرد اما شواهد کاملا بر علیه تیریونبود.شاید اگه منم جاش بودم دستگیرش میکردم.اگه میرفت دیگه دست کسی بهش نمیرسید.مطمئنا کتلینم فکر نمیکرد در حضور رابرت کسی برای ند مشکلی پیش بیاره.

 

2.اینو هم حماقت نمیدونم.به قول خود دنریس ملکه باید به حرف همه گوش کنه.اگه قرار باشه همیشه به همه مشکوک باشه هم به ضررشه.گاهی باید ریسک کرد!

 

3.ند شخصیت مورد علاقمه.اما این کارش واقعا نابخردانه بود.فقط میتونم بگم نباید این کارو میکرد.چون من خودم در حین خوندن کتاب اصلا نتونستم لیتل فینگرو باور کنم -_- ند باید یه درصد احتمال میداد که این ذاتش خرابه!

 

4.در مورد این پسر حرفی ندارم.کلا نباید ازش انتظار داشت ...

 

5.لایسا هم حقیقتش مثه جافه!کلا طبیعتشون شیرینه انگار!اما خب اینم یه روش بود دیگه.چندان بد نبود اگه جای لایسا باشیم

 

6.اینم اصلا خوب نبود.اما موضوع خرد نیست.شرافت و ذات خوب نده که دلش سوخت.حتی وقتی سرسی از حسادت به خواهرش گفت متاسف شد.سرسی که ند اصلا دل خوشی ازش نداشت.

اما در کل نابخردانه ترین کار جافری بود.ند استارک کم آدمی نبود...چطور تونست بی فکر بکشتش و خطر کینه ی خاندانش و به خطر افتادن جیمی و ناراحتی سنسا رو به جون بخره نمیدونم.علاوه بر اون ند خیلی شخصیت خوبی بود و کار جافری کلا غیر قابل بخششه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اما در کل نابخردانه ترین کار جافری بود.ند استارک کم آدمی نبود...چطور تونست بی فکر بکشتش و خطر کینه ی خاندانش و به خطر افتادن جیمی و ناراحتی سنسا رو به جون بخره نمیدونم.علاوه بر اون ند خیلی شخصیت خوبی بود و کار جافری کلا غیر قابل بخششه

کاملا قبول دارم واما در جواب اینکه چطور تونست بکشتش برای جافری یه دیوونه احمق سادیست روانی و جنگ طلب بود ( دست خودم نیست نمیشه به جافری بد و بیراه نگم ) و از آزار سانسا هم لذت میبرد.کلا راست ترین حرف رو جان زد: جافری واقعا بچه گ....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
She-wolf of Riverrun » یکشنبه آذر 21, 94 2:11 am[/url]"]اما در کل نابخردانه ترین کار جافری بود.ند استارک کم آدمی نبود...چطور تونست بی فکر بکشتش و خطر کینه ی خاندانش و به خطر افتادن جیمی و ناراحتی سنسا رو به جون بخره نمیدونم.علاوه بر اون ند خیلی شخصیت خوبی بود و کار جافری کلا غیر قابل بخششه

کاملا قبول دارم واما در جواب اینکه چطور تونست بکشتش برای جافری یه دیوونه احمق سادیست روانی و جنگ طلب بود ( دست خودم نیست نمیشه به جافری بد و بیراه نگم ) و از آزار سانسا هم لذت میبرد.کلا راست ترین حرف رو جان زد: جافری واقعا بچه گ....

:دی آره موافقم.کلا یکی از بی خرد ترین! شخصیتا بود این پسر!

جلبته تقصیر بقیه هم بود...از بچگی به عنوان پادشاه آینده و با زمزمه ی قدرت بزرگش کردن.مادرش متکبر بارش آورده بود و شاید این جنگ طلبیشم به خاطر تربیت سرسی بود.همونطور که خودش دوست داشت شمشیر دست بگیره!

اما در کل ظرفیت این چیزا رو نداشت این آدم و همیشه خراب میکرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
جانکویل » یکشنبه آذر 22, 94 6:56 pm[/url]"]
She-wolf of Riverrun » یکشنبه آذر 21, 94 2:11 am[/url]"]اما در کل نابخردانه ترین کار جافری بود.ند استارک کم آدمی نبود...چطور تونست بی فکر بکشتش و خطر کینه ی خاندانش و به خطر افتادن جیمی و ناراحتی سنسا رو به جون بخره نمیدونم.علاوه بر اون ند خیلی شخصیت خوبی بود و کار جافری کلا غیر قابل بخششه

کاملا قبول دارم واما در جواب اینکه چطور تونست بکشتش برای جافری یه دیوونه احمق سادیست روانی و جنگ طلب بود ( دست خودم نیست نمیشه به جافری بد و بیراه نگم ) و از آزار سانسا هم لذت میبرد.کلا راست ترین حرف رو جان زد: جافری واقعا بچه گ....

:دی آره موافقم.کلا یکی از بی خرد ترین! شخصیتا بود این پسر!

جلبته تقصیر بقیه هم بود...از بچگی به عنوان پادشاه آینده و با زمزمه ی قدرت بزرگش کردن.مادرش متکبر بارش آورده بود و شاید این جنگ طلبیشم به خاطر تربیت سرسی بود.همونطور که خودش دوست داشت شمشیر دست بگیره!

اما در کل ظرفیت این چیزا رو نداشت این آدم و همیشه خراب میکرد

قبول دارم که تربیت سرسی و محیط هم موثر بودن اما خودشم از اول روانی بوده چون تامن و میرسلا با اینکه زیر دست سرسی بزرگ شدن بچه های خوبی بار اومدن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×