رفتن به مطلب
abiearam

نغمه ای از اتش و یخ و ارباب حلقه ها

Recommended Posts

مقایسه نغمه ای از اتش و یخ با ارباب حلقه ها و ارائه توضیحات پیرامون این دو شاهکار ادبیات فانتزی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در حیطه ادبیات داستانی ژانرهای متنوعی وجود دارد چند نمونه از این سبکها و نویسندگان معروف ان سبک به شرح زیر می باشد:

- جنائی پلیسی (اگاتا کریستی.سر ارتور کنان دویل...،)

- چنائی جاسوسی (فدریک فورسایت،کالین فوربرز...،)

- علمی تخیلی (ایزاک اسیموف،ارتور سی کلارک...،)

بررسی تمام سبکها از حوصله این بحث خارج است فقط از این جهت مثال زده شد تا به سبک مورد بحث این موضوع یعنی ادبیات فانتزی در روشن شدن مطلب کمک کند. چون در نگارش یک قصه به روشهای فوق و سبک فانتزی سوای تمامی تفاوتهایی که هر سبک ونوشتاری با دیگری دارد تفاوت ویژه ای وجود دارد که از نظر من تفاوتیست میان اسایش و سختی نگارش و خلق یک داستان.

وقتی نویسنده داستانی در سبک پلیسی ، رمانس، تاریخی یا جاسوسی مینویسد فقط کافیست

تا پیرنگ قصه خود را اماده و سر و شکل دهد برای اینکار او نیازی به عناصر و المانهای جدید ندارد بلکه از پیش انها تعریف شده اند هر چند داستانش بر گرفته از تخیل او باشد اما در دنیای واقعی با المانهای ملموس و تعریف شده جای میگیرد چه در فضای قدیم و سنتی یا مدرن و امروزی باشد در اصل او نیلزی به خلق دنیای جدید ندارد. اما در یک قصه فانتزی نویسنده ابتدا باید از تخیل خلاقه خود استفاده کند تا فضا و زمان و در کل دنیای جدیدی خلق کند تا قصه خود را در دل دنیای جدید جا کند مثل ازراث در وارکرافت با دو ماه در شبهایش یا سرزمین میانه در ارباب حلقه ها و موجودات و المانهایی که داستان در ان گنجانده و شکل گیرد در پایان این نوشتار امیدوارم این مختصر به زبان ناقص من گویای این واقیعت مهم در ایجاد قصه ای در سبک فانتزی باشد زیرا که امیدوارم در نوشتار بعدی به بحث و تحلیل در مورد اثار بزرگ فانتزی که دز خلق دنیای جدید فانتزی که بستر شاهکار های ادبیات فانتزی شده است پیشگام هستند بپردازم منجمله اثر عظیم و تاثیر گذار نغمه اتش و یخ که در فاصله طولانی بعد از اولین شاهکار فانتزی چون ارباب حلقه ها بار دگر طلوع شاهکار قدرتمند دیگری در این عرصه به نمایش گذاشته است، بپردازم در کنار همفکری و مساعدت تمامی علاقه مندان فانتزی مخصوصا دوستان و اعضای این فوریوم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این دو مقایسه ی پرتقال و سیب اند.

 

هر کدوم برای خودشون جایگاهی دارند.

به نظر من LoTR یک کتابیه که شخصیت ِ خاکستری نداره ، همه یا خوب ِ خوبن یا بد ِ بد. ( حالا بجز بورومیر مثلا" ) و باید با سبکی با این مشخصه مقایسه بشه و نه با aSoIaFی که تقریبا" هیچکس سیاه یا سفید نیست و همه ی شخصیت ها لایه های عجیبی دارن که اونها رو یک "انسان" جلوه میده در حالی که در ارباب حلقه ها ، همه تقریبا" یک سمبل هستند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سیاه وسفید بودن تو ارباب حلقه ها رو قبول ندارم. مثلا سارومان سفید بود سیاه شد. یا پادشاه شهر سپید که اسمش یادم نیست برعکس. یا مهم تر از همه خود گلوم که گرفتار وسوسه شد و بیش تر بیش تر فرو رفت. یا وسوسه ها ی روی مرز خود فرودو یا پدربزرگش یا بانو گالاندریل...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خودتون دارید میگید ، سیاه بود ، سفید شد. سفید بود ، سیاه شد.

بحث همین هست ، شما میتونید یک نفر رو توی aSoIaF نام ببرید که همیشه سفید باشه یا همیشه سیاه ؟ انقدر شخصیت های پیچیده ای دارن انقدر شبیه یک انسان ساده هستند که واقعا" حتی راجع به ادارد هم نمیشه گفت کاملا" آدم خوبی بوده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
یا وسوسه ها ی روی مرز خود فرودو یا پدربزرگش یا بانو گالاندریل...

 

پدربزرگش...!!؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من چندین بار شاهکار ارباب حلقه ها و مشتقاتش رو خوندم و همین طور چندین مجموعه ی فانتزی دیگرو مطالعه کردم ولی تا حالا هیچ کدوم من رو مثل ارباب حلقه ها جذب نکرده بود تا موقعی که دو جلد از کتاب اول مجموعه ی نغمه ای از اتش و یخ رو خوندم . این مجموعه ویژگی هایی داره که ارباب حلقه ها نداره و بالعکس . مثلا در این مجموعه نویسنده به طور متناوب از عنصر غافلگیری استفاده کرده در حالی که ارباب حلقه ها خیلی مخاطب رو غافلگیر نمی کنه . در کل این دو مجموعه رو خیلی نمیشه با هم مقایسه کرد ولی هر دو از بهترین داستان هایی هستند که تا حالا خوندم .

راستی خوشحال می شم اگه کسی سوالی در مورد ارباب حلقه ها داشت در حد توان به اون پاسخ بدم .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب اگه بخوایم به صورت کلی نگاه کنیم، همونطور که اشاره کردین کتاب های تالکین همیشه مطلق وجود داره، و موضع افراد مشخصه، یا با سفیدی میمونه که کاملا به تاریکی سقوط میکنه (حداکثرش میشه مثل گولوم دو شخصیتی که اون استثنا بود)

حالا حداکثر یک خیانت یا ترس روی رفتار عادی نبودن، بقیه ی موارد رفتار یکسانه

 

اما شخصیت های توی نغمه بسیار پیچیده تر هست، رفتارهای رو نمیشه کاملا پیش بینی کرد و...

 

درکل منم موافقم، مقایسه ی این طوری نمیشه کرد، اگه خواستید میتونید روی شخصیت ها بحث کنید چون احتمالش هست (همین الان یه مثال دارم :دیــ)

 

نکته: بیلبو پدربزرگ فرودو نیست، از دو طرف اقوام هست که البته به یاد ندارمش! :پی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تم این دوتا داستان رو نمیشه با هم یکی دونست که اصلشون رو با هم مقایسه کرد. اما جای خوبیه که دو داستان رو از نظر هنر نویسنده که من بیشتر با شخصیت و محیط قصه کار دارم بسنجیم.

 

خب از نظر شخصیت ها دوستان به درستی اشاره کردن که شخصیت پردازی تو نغمه عالی کار شده و ما تو داستان شخصیت مثبت و منفی نداریم که این هم برمیگرده به تم داستان که بر خلاف داستان های تالکین خیر و شر نیست. نثر داستان نغمه هم امروزی تره به همین خاطر راحتتر با مخاطب ارتباط برقرار میکنه. اونایی که کتاب های تالکین رو خوندن مخصوصا سیلماریلیون میدونن که کتاب نثر بسیار سنگین و ادبی داره همین باعث محدود شدن خوانندگان این داستان ها میشه.

 

این سیاه و سفید بودن شخصیت های تالکین هم شاید یکی از دلایلش POV نبودنش شخصیت هاشه. داستان تالکین رو یک راوی روایت میکنه و شما از دیدگاه شخصیت داستان رو نمیبینید برای همین شخصیت ها یا تو جبه ی بد هستن یا خوب. برای مثال تاریک ترین شخصیت ارباب حلقه ها سائورون هست اما این طرفداران داستان اکثرا میدونند که این شخصیت که از اول بد و زشت نبوده اتفاقا انقدر زیبا بوده که همه جذبش میشدن به طی اتفاقاتی اینجوری شده اما ما چون تو ارباب حلقه ها داستان رو از زبان راوی میشنویم برداشت میشه که سائرون بد مطلق بوده در تمام زندگیش.

 

شاید این تفکر وجود داشته باشه که داستان های تالکین شخصیت پردازی ضعیفی داره در مقابل نغمه. میشه گفت شخصیت پردازی تالکین پراکنده ای بوده تا ضعیف! به فرض مثال اگه شما تو داستان برسی به شخصیت آراگورن چیز زیادی در طول داستان دستت رو نگیره در مورد شخصیت ولی دلیل بر این نیست که شخصیت فقط وسیله بوده برای کامل کردن داستان. تقریبا میشه گفت شخصیت های اصلی تالکین شخصیت پردازی بسیار کاملی دارن ولی تو یه کتاب نیستند. تالکین اومده به فرض با شخصیتاش داستان ارباب حلقه ها رو تعریف کرده بعد تو کتاب های دیگه مثل سیلماریلیون و تاریخ سرزمین میانه و فرزندان هورین و ضمیمه ها براتون اون شخصیت رو کامل باز کرده. منتهی از دید کسی که فقط ارباب حلقه ها رو میخونه بله شخصیت پردازی اونقدر خوبی نداره.

 

در مورد عنصر غافلگیری موافقم مارتین موفقتر بوده.

 

یکی دیگه از امتیازات تالکین که مارتین هنوز به اون نرسیده تموم کردن داستانه که تالکین عالی کار کرده تو این زمینه. (البته منظورم داستان ارباب حلقه هاست وگرنه تاریخ آردا از ابتدا تا انتها خودش یه کتاب تاریخه) باید دید که مارتین چکار میکنه.

 

تو بحث با چندنفر تقریبا به این نتیجه رسیدیم که داستان مارتین بیشتر حال و هوای قرون وسطی داره تا فانتزی شاید عناصر فانتزی هم توش پیدا بشن ولی به مشهودی داستان تالکین نیستند. تالکین از نظر فضا سازی و تاریخچه ی داستان فانتزی و عناصر لازمش مثل زبان و خط و اقوام عالی کار کرده. از اونطرف مارتین تو ریزه کاری های داستانش عالی کار کرده مثلا اون وقتی که تالکین تو کتاباش صرف توصیف مناظر و محیط کرده رو مارتین میاد روی سورپرایزها و هیجانات داستانش میذاره.

 

یکی دیگه از حوزه های مورد بررسی داستان تالکین اخلاقه که خب برای کسی که این فاکتور براش مهمه به این نکته دقت میکنه. تو داستان های تالکین اکثر عشق ها عرفانی هستند و عمیق. به زنها اهمین ویژه ای داده شده طوری که میشه گفت زنها دوش به دوش مرد ها تو تاریخ سرزمین میانه اثر گذاشتند.

 

تمام این تفاوت های دو داستان یا بهتر بگم دو دنیا رو که میبینید به خاطر متفاوت بودن تم اونهاست.

تو کتاب مارتین شخصیت ها داستان رو میسازند تو کتاب تالکین داستان شخصیت ها رو میسازه. داستان تالکین تم خیر و شر داره ولی داستان مارتین بیشتر سیاست بازی و دسیسه هست و همه خاکسترین.

در کل میتونم بگم هر دو تو حوزه ی خودشون بهترین هستند!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ولي در مورد سياه و سفيد بودن مطلق شخصيت هاي ارباب حلقه ها ميگم نه اينجوري نبود

برومير سفيد بود سياه شد و در اخر به سفيدي برگشت

فرومير سياه عملكرد ولي با نفسش كلنجار رفت سفيد شد

سارومان سفيد بود ولي هميشه رگه هايي از پليدي داشت و سياه شد

دستيار سارومان (اسمش يادم نيست) سياه بود و اخر سارومان رو كشت!!

ارباب حلقه ها شخصيت ها هميشه با نفسشون درگير بودن براي خوب يا بد بودن

ولي دركل هم نغمه هم ارباب شاهكارهاي ادبيات و همينطور

سينما و سريال هستن شكي درش نيست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دستيار سارومان (اسمش يادم نيست) سياه بود و اخر سارومان رو كشت!!

اسمش گریما ورمتانگ بود 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من از طرفداران پر و پا قرص آقای تالکین هستم و کلا هیچ نویسنده فانتزی منو جذب نمیکرد مگر خود استاد تا این که به کار بزرگ آقای مارتین برخوردم.

اینجا بیشتر روی حالت کارکتر ها بحث شد ، ببینید تا حدی قبول دارم مقایسه این دو اثر سخته ولی اعتقاد دارم ممکنه.

در مورد کارکتر ها، از لحاظ اطلاق با ید بگم خب آقای تالکین یک کاتولیک دو آتیشه بود که زندگی خیلی مذهبی داشت ولی آقای مارتین فکر کنم ایتیست یا اگناستیک هستن، طبیعیه که ارباب حلقه هایی که قرار بود اسطوره ای برای انگلستان باشه طوری تنظیم بشه که شخصیت ها درون داستان طوری تست بشن و در نهایت سیاه باشن یا سپید، حتی خود گالم هم در نهایت مغلوب بخش سیاهش میشه.

جایی عنوان میشه که حتی خود سائورون هم در ابتدا پلید نبود و از مایار آئوله بود. در ضمن ارباب حلقه ها گرچه اون اثری از استاده که از بخش و سبک اساطیری داستان ها فاصله گرفته ولی هنوز خیلی خیلی جنبه های فرا انسانی داره. ببینید، اینحضور فرا انسانی در ASoIaF هم هست، مثلا کشیش های رلور که زنده میکنند و... ولی خب وقتی نگاه کنید تمام کارکتر های اصلی خیلی انسان هستن، اما مثلا گندالف، یکی از مایار هست که تقریبا همون اوایل جهان به آردا اومده و شخصیتش هم به گفته خیلی از نقاد ها برگرفته از عیسی مسیح و اودین هست، خب معلومه که اصلا مثل یک انسان عادی نیست.

اون حرف راجع به سمبلیک بودن رو واقعا قبول دارم، مثلا همون سر پل خزد-دوم که دو عنصر آتش مقابل هم قرار میگرن و با هم به اون آب های عمیق سقوط میکنن، من نمیگم این سمبل چیه ولی قطعا سمبل هست و میتونید برای اطلاعات بیشتر به مقدمه tFotR یا افسانه های نورس مراجعه کنید.

و همین مبحث سقوط که به نظر من استاد خیلی روش تأکید داشته مثل سقوط مورگوت، سقوط سائورون، سقوط بعضی از مایار، سقوط الوه، سقوط تورگون، قبل از این ها سقوط فئانور و پسرانش، سقوط سارومان و دنه تور و گولوم و بسیاری از سقوط های دیگه.

نکته ی دیگه ای که هست اینه که هرچند ارباب حلقه ها از سیلماریلیون فاصله داره ولی با این حال خودش یه اسطورست و در ضمن سایه سیلماریلیون روش سنگینی میکنه و تو خود سیلماریلیون که اصلا بعضی از تفکرات عجیبی که به ذهن آدم میاد واقعا آدمو مشغول میکنه، مثل آنگولیات که خودش یه جور عدم به نظر میاد و تشنگیش به نور و این که آخر خودشو میبلعه...

ولی در aSoIaF هر چه قدر هم که چیز هایی مثل خداوند نور و آدر بزرگ و blood raven و اژدهایان و این ها در جریان باشه چیزی که شما میبینید کارکتر هایی واقعا انسانی با تمام امیال و ویژگی های انسانی هستن که عموما واقعا مشغول بازی تاج و تخت هستن، این یک عیب نیست ولی مسلما ویژگی خاصی هست که وقتی با کارکتر های تالکین مقایسه میشه باید توجه داشت که اونجا چه قدر اسطوره و سمبل وجود داره.

ببخشید زیاد حرف زدم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من فقط به خاطر اینکه در مورد ارباب حلقه ها و نغمه ی یخ و آتش بحث بود عضو این سایت شدم. ببینید ما نباید همینجوری بگیم که بله شخصیت های رمان نغمه ی یخ و آتش سیاه و سفید و مال ارباب حلقه ها نیست پس نغمه یه سر و گردن از ارباب حلقه ها بالاتره. من رمان نغمه ی یخ و آتش رو نخوندم و فقط سریالش رو تماشا میکنم ولی از این نظر می بینم که رمان نغمه ی یخ و آتش که تنها رمان افسانه ای مارتینه تنها با سه جلد ارباب حلقه ها مقایسه میشه برای اینکه این دورو مقایسه کنیم باید تمام رمان های سرزمین میانه رو بیاریم و بعد با نغمه ی یخ و آتش مقایسه اش کنیم. مثلا ارباب حلقه ها - سلماریلیون - فرزندان هورین - هابیت : آنجا و بازگشت دوباره چونکه این چندتا رمان به شدت به همدیگه مرتبطند...

خب شخصیت های رمان نغمه ی یخ و آتش سیاه و سفیده خب این درسته ولی آیا شخصیت های رمان های سرزمین میانه اینطور نیست ؟! چرا نه ، هست...

برومیر - سارومان - تورین - تور - ترور - گالوم و حتی خوده همین فرودو ... ببینید اینا هنوز بخش آشنایی هستند و من تا حالا حتی رمان سیل رو هنوز نخونده ام.

حالا بیاییم به زبان سازی : تالکین برای رمان های و موجوداتش اومد حدود 32 تا زبان (برای دوران اول و دوم و سوم)ساخت . خالا آیا مارتین توانسته برای رمان هایش زبان خلق کنه فکر کنم اونطور که از سریال دیدم فقط دوتا زبان بودش زبان والریایی و دوتراکی . امیدوارم اونایی که رمان های نغمه ی یخ و آتش رو دنبال میکنن اگه مارتین یه زبان های دیگه ای رو خلق کرده به ما بگن تا بدونیم . حالا مقایسه ی این دو رمان به نظرم از بیخ غلطه و نباید مقایسه بشن . هر دو از شاهکارهای ادبیات هستند و نباید به خاطر اینکه این از اون بهتره یا بلعکس هر دوشون رو زیر سوال ببریم ... ولی این رو بگم که اگر رمان سرزمین میانه نبود تا حالا رمانی به نام نغمه ی یخ و آتش وجود نداشت .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوب مقایسه به این معنی نیست که حتما یکیشون کوبیده بشه ! مقایسه کمک میکنه بیشتر به جزئیات واقعف بشیم .

یه نکته ای ! تو بحث های قبل شما همه متذکر شدن که این کتاب های تالکینه که شخصیت خاکستری نداره ، نه نغمه ! برعکس چیزی که شما بیان کردین .

در مورد زبان سازی تالکین ! مسلما زحمت زیادی کشیده برای این کار اما یه کتاب برای این که کامل باشه یا یه شاهکار لازمه که براش زبان خلق بشه ؟

گفتید باید کتاب های مارتین رو با همه کتاب های تالکین مقایسه کنیم . میدونید تالکین تو چه بازه زمانی این کتاب ها رو چاپ کرده ؟ تالکین بیش از نیم قرن زمان صرف تالیف سیلماریلیون کرده. بعضی از کتاب های تالکین سالها بعد مرگش به چاپ رسیدن . از این نظر مارتین هنوز خیلی وقت داره تا دنیاش رو کامل کنه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب شما ها هم هی میگین شخصیت هاش خاکستریه .. در مورد زبان ها هم منهم میتونم بگم حتما باید یه کتاب شخصیت خاکستری باید داشته باشه تا شاهکار از آب در بیاد ؟!!!

من خودم تو سایت آردا عضوم و کمی و بیش در مورد تالکین میدونم ... درسته بعضی از کتاب های تالکین بعد از مرگش به جاپ رسیده و حتی بعضی ها کتاب هاش هم نصفه کاره مونده که کریستوفر تالکین نوشته ولی اون چیزی که یک رمان رو خلق کرده خوده تالکین بوده نه بقیه ...

در ضمن دوست عزیز من نگفتم که رمان نغمه ی یخ و آتش شخصیت های خاکستری اصلا ندارن ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب از دید خیلی ها این که نغمه شخصیت خاکستری و مرموز زیاد داره خیلی جذابه و یه مسئله کلیدیه .

درسته که همه دنیای تالکین اثر خودشن ، من منکر این نیستم، اون حرف رو زدم که بگم تالکین زمان زیادی رو خرج سرزمین میانه کرده . مارتین هم هنوز راهش ادامه داره و نغمه و دنیای اون میتونه خیلی بیشتر از این، وسعت و پختگی پیدا کنه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خیلی ممنون دوست عزیز... بله تالکین زمان زیادی رو صرف ساختن رمان هاش کرده شاید دلایلی وجود داشته باشه مثلا مدت زمان چاپ اون و یا ویراستاری و نبودن امکانات اون زمان ... و همچنین اینکه وجود جنگ های داخلی و صد البته ساخت زبان ...

امیدوارم که مارتین به کارش ادامه بده و تا بشه از رمان هاش فیلم و سریال بسازن ... خداوکیلی خسته شدم از این فیلم های زاقارت فانتزی ... یه فیلم در حد و اندازه ی ارباب حلقه ها میخوام که خدارو شکر بازی تاج و تخت هستش ... البته فیلم هابیت هم هنوز هست D: تریلر سوم قسمت دومش هم همین دیشب پخش شد که واقع عالی بود حتما ببینیدش ، دیالوگ هایی که بارد کماندار اولش میزنه بدجوری شما رو یاد دیالوگ هایی که تو تریلر های بازی تاج و تخت بود خواهد انداخت ... خوش باشین ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خواهش میکنم . با این که به شخصه تنها فانتزی ای رو که میتونم در کنار ارباب حلقه ها بذارم ، نغمه یخ و آتشه اما امیدی ندارم که بتونه مقبولیت عظیم اون رو در جهان به دست بیاره

گذشته از این به نوعی دنیای مارتین و تالکین به هم گره خودن . من هم تو سایت آردا عضو هستم و با اشتیاق خیلی زیاد تریلر سه هابیت رو دیدم ؛)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب دوستان کمی مقایسه دوستانهای تالکین با تاکید بر لوتر و نغمه ای از آتش و یخ سخته

کتابهای تالکین نمونه یک فانتزی کلاسیک بودند با تمام نقاط قوت و گاه ضعف خودش

شاید در میان کتابهای فانتزی ای که خوندم هیچ کدوم مثل لوتر اون حس جاری بودن فانتزی رو در خود ندارن در دنیای تالکین واقعا تخیل رهاشده و زیباست به نظرم بهترین و مهیب ترین شخصیت های منفی فانتزی رو داره مثل سائورون،ملکور،ویچ کینگ و... ولی داستان ساده و کلاسیکی داره پر از شخصیت های سیاه و سپید و این شاید طرفداران فانتزی که به دنبال داستان های مدرن اند رو راضی نکنه،شاید گره افکنی و گره گشایی ها ساده باشه و همچنین سیر روایی داستان قابل پیش بینی باشه از این جاست که نغمه مدرن و قویه واقعا در گیچ کردن خواننده استاده!

نغمه شخصیت های جالب و پیچیده ای مثل بیلیش و واریس داره

ولی مشکل نغمه اینه که برخلاف ارباب حلقه ها یکدست نیست مثل حوادث مربوط به جنگ 5 پادشاه جذاب و خوندنی اند ولی دنریس و ماجراهای دنریس در تبعید خیلی کش اومده یا وایت واکرها و لشکر وحشی ها اون کشش و جذابیت رو ندارن و به نظرم فقط برای همذات پنداری با جان اسنو خلق شدن وگرنه در حد داستان اصلی جاری در وستروس نیستند

این برخلاف ارباب حلقه هاست که بسیار یکدست بود

نغمه بسیار واقع گرا و به تعبیری شاید ناتوراله ولی ارباب حلقه ها بیشتر نماد ایده ال های تالکینه تا واقعیت

نغمه شاید وایت واکر یا اژدها رو هم نداشته باشه بازم هسته اصلی داستانش پابرجا میمونه و این به نظرم یه نقطه ضعفه .مثلا نمیشه ارباب حلقه ها یا بطور کلی دنیای تالکین رو بی ملکور،سائورون،نزگول، ایستاری ها و ... فرض کنی در صورتی که برای نغمه میشه و اگه کل عناصر فانتزی شو هم نداشته باشه باز یه داستان قرون وسطایی عالیه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من با نظر جناب ار فارازون موافقم.

دنیایی تالکین خیلی و سیعه همون طور که جناب ار فارازون گفتن پر از شخصیت ها سیاه و البته دوست داشتنی که اردا رو بدون اونها اصن نمیشه تصور کرد.

ولی تا جاییکه من از کتاب 1 نغمه خوندم داستان جذابیت خاص خودشو داره و سیر زیبایی خودشو حفظ کرده.

لوتر که برای همه شناخته شدست و به نظر من که بی رقیبه علاوه بر دیگر اثار استاد تالکین(هابیت و سیلماریلیون و فرزندان هورین فوق العاده)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دنیای تالکین پر از افسانه است در حالی که نغمه انگار جای افسانه رو با ارتباطات پیچیده و گاهی عجیب انسان ها خواسته پر کنه دید دو نوسنده هم خیلی جالبه تالکین کسی که از اول ماجرا همیشه سفید باقی مونده رو پیروز ماجرا می کرد اما مارتین تا این جا که خواسته بگه برای غلبه بر بدی باید بدترین بود....!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به هر حال لوتر و نغمه دو داستان متفاوت از هم هستن و از دو نویسنده.

تفکرات نویسنده هستن که داستان هارو شکل میدن و در اینجا طبق گفته دوستمون و کتاب های منتشر شده هرو نویسنده تفکرات متفاوتی داشتن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من سری LOTR رو کامل نخوندم بنابراین شاید حرفی که میزنم خیلی دقیق نباشه ولی در کل فکر می کنم قیاس بین این دو تا سری کار سختی باشه از این جهت که تفاوت های بنیادینی بینشون وجود داره:

 

اول اینکه مارتین یه "نویسنده" اس و تالکین یه "استاد ادبیات" و "زبان شناس" بوده. این یعنی این که مارتین به عنوان یه نویسنده (که کارش نوشتن برای سرگرم کردن و غافل گیر کردن بوده) میدونه که چه طور باید شخصیت پردازی کنه چه طور باید غافل گیر کنه تا بیش ترین تاثیر رو بذاره چه طور باید twist تو داستان بذاره و چه طور کتاباش رو شروع و تموم کنه. این به معنی برتری اون بر تالکین نیست ولی میتونه توضیح دهنده ی تفاوت شیوه ی پیش بردن داستان تو این دو تا سری باشه. در حالی که تالکین شیوه ی روایتش کلاسیک تره و به نظر میرسه بر خلاف مارتین که قصد داشته یه کتاب داستانی برای سرگرم کردن مردم بنویسه بیشتر هدفش پرداختن به دغدغه های زبان شناسانه و اسطوره ای خودش بوده (بازم میگم که این به خودی خود نه خوبه نه بد فقط تفاوت های این دو تا سری رو نشون میده)

 

بعد هم اینکه همون طور که بقیه ی دوستان هم گفتن LOTR یه اثر کاملا کلاسیک با عناصر نمادین و شخصیت های سیاه و سفیده در حالی که کار مارتین پر از شخصیت های خاکستریه و تو دنیاش بر خلاف دنیای تالکین شرافت و درستکاری معمولا عاقبت خوشی نداره!

 

از تفاوت زمانه ای که توش این دو تا سری منتشر شدن هم بگذریم به این میرسیم که تالکین اول همه ی داستاناش رو کامل نوشت بعد منتشرشون کرد (یعنی اینکه فشار طرفداران و بازخورد و ... تاثیری تو پیش برد داستاناش نداشت) در حالی که کتابای مارتین دارن دونه به دونه نوشته و منتشر می شن که به این معنیه که مساله ی feedback و فشار منتقدین و طرفداران احتمالا تاثیرش رو نحوه ی پیش برد داستان ها میذاره.

 

با این که به نظرم مقایسه ی این دو تا خیلی کار صحیحی نیست ولی در نهایت اگه قرار باشه یکی رو انتخاب کنم ASOIAF رو انتخاب می کنم. بیش تر هم به خاطر اینکه شخصیت هاش سفید و سیاه نیستن و حس رئالیستی قوی تری داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
baristan s » سه شنبه تیر 8, 95 2:42 pm[/url]"]باتشکر از جان اسنو

اول خواستم بگم راجب این تئوری ها

اینقدر زیادن تاحدودی 90 %بی معنی که گوشمون 6.7 سال ه که پره حالا یه چندتا دیگه م اضافه کنن

بلکه آخرش یکی درست از آب دربیاد بگن دیدید ما گفته بودیم که مهم نیست

دوم درمورد اين که فلان چیز تو سریال یا نبود فلان شخصیت یا مردنش یابعد زمانی مطرح شده و... باگه وایراد

کسانی که اینا رو مطرح می کنند یا سواد کافی برای نقد ندارن یا معنی باگ رو نمیفهمن و فقط چون دنبال ایراد هستن چیزی دیگه ای ب مغزشون خطور نمیکنه که بگن اینا رو بعنوان ایراد مطرح میکنن

سوم یه سوال؟ فیلم هایی مثه جنگ ستارگان .ارباب حلقه ها .بت من و...

دردنيا طرفداران زیادی دارن درسته که شاید مقایسه شون با این 2 قسمت چون سریال ه چندان عاقلانه نباشه (هرچند اونها هم فارغ از سینما یی بودن یک سری سینمایی اند )اما چطور از نظر مخاطبین حتی طرفداران متعصب هرگز نتونستن به این قسمت سریال از نظر رای نزدیک بشن

یا اونها خیلی بد بودن که این دوقسمت عالی ( که ب چشم بعضی از دوستان همه چیز دان خیلی افتضاح و چیپ بود )تونستن جلوه کنن

یا علاوه بر اینکه اونا آثار فوق العاده ای بودن این قسمت ها ب طرز غافلگیر کننده ای کمی بهتر بودن![/q اصلا نمیشه فیلم ارباب حلقه ها رو با سریال بازی تاج و تخت یا بدتر از اون این 2 قسمت مقایسه کرد این فصلو باز میشه با بت من یا سوپر من مقایسه کرد چرا که ارباب حلقه ها توی یه دنیای کاملا فانتزیه که به اصول و قواعدی که نویسنده اوایل داستان تغیین کرده وفاداره و یه شخصیت اعصاب خورد کن مثل دنریس توش وجود نداره در حالی که همه بد میارن شانسی به جایی یا چیزی نمیرسن و راحت دشمناشون نابود نمیشن و یا شخصیتی که هنوز به خودشناسی نرسیده نمیدونه دنبال چیو و تو شرایط مختلف چیکار کنه این قد پرو بال نداده مثل جان اسنو (به دلیل حمایت توده طرفدارا از این شخصیت ها)و مهتر از اون مثل این فصل از سریال به اصولش پشت نکرده و خیلی جاها با وجود موجودات خیالی/جادوگران و ... منطقی تره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
witch king » سه شنبه تیر 8, 95 5:38 pm[/url]"]
baristan s » سه شنبه تیر 8, 95 2:42 pm[/url]"]باتشکر از جان اسنو

اول خواستم بگم راجب این تئوری ها

اینقدر زیادن تاحدودی 90 %بی معنی که گوشمون 6.7 سال ه که پره حالا یه چندتا دیگه م اضافه کنن

بلکه آخرش یکی درست از آب دربیاد بگن دیدید ما گفته بودیم که مهم نیست

دوم درمورد اين که فلان چیز تو سریال یا نبود فلان شخصیت یا مردنش یابعد زمانی مطرح شده و... باگه وایراد

کسانی که اینا رو مطرح می کنند یا سواد کافی برای نقد ندارن یا معنی باگ رو نمیفهمن و فقط چون دنبال ایراد هستن چیزی دیگه ای ب مغزشون خطور نمیکنه که بگن اینا رو بعنوان ایراد مطرح میکنن

سوم یه سوال؟ فیلم هایی مثه جنگ ستارگان .ارباب حلقه ها .بت من و...

دردنيا طرفداران زیادی دارن درسته که شاید مقایسه شون با این 2 قسمت چون سریال ه چندان عاقلانه نباشه (هرچند اونها هم فارغ از سینما یی بودن یک سری سینمایی اند )اما چطور از نظر مخاطبین حتی طرفداران متعصب هرگز نتونستن به این قسمت سریال از نظر رای نزدیک بشن

یا اونها خیلی بد بودن که این دوقسمت عالی ( که ب چشم بعضی از دوستان همه چیز دان خیلی افتضاح و چیپ بود )تونستن جلوه کنن

یا علاوه بر اینکه اونا آثار فوق العاده ای بودن این قسمت ها ب طرز غافلگیر کننده ای کمی بهتر بودن![/q اصلا نمیشه فیلم ارباب حلقه ها رو با سریال بازی تاج و تخت یا بدتر از اون این 2 قسمت مقایسه کرد این فصلو باز میشه با بت من یا سوپر من مقایسه کرد چرا که ارباب حلقه ها توی یه دنیای کاملا فانتزیه که به اصول و قواعدی که نویسنده اوایل داستان تغیین کرده وفاداره و یه شخصیت اعصاب خورد کن مثل دنریس توش وجود نداره در حالی که همه بد میارن شانسی به جایی یا چیزی نمیرسن و راحت دشمناشون نابود نمیشن و یا شخصیتی که هنوز به خودشناسی نرسیده نمیدونه دنبال چیو و تو شرایط مختلف چیکار کنه این قد پرو بال نداده مثل جان اسنو (به دلیل حمایت توده طرفدارا از این شخصیت ها)و مهتر از اون مثل این فصل از سریال به اصولش پشت نکرده و خیلی جاها با وجود موجودات خیالی/جادوگران و ... منطقی تره.

درضمن شما دعوت میکنم به کمی جست جو وکند و کاو توهمین سایت

وقتی یکی از کاربران با مقایسه ای هوشمندانه ارباب حلقه های تالکین رو با این اثر مارتین مقایسه کرده تو یک تاپیک کاملا مجزا

شاید بخونیش وبیشتر قانع شی

هر چند چند باری هم خوده مارتین الهام گرفتن از اثر تالکین و تایید کرده

البته نه صرفا جهت تکرار یا کپی برداری یا تقلب

جهت احترامی که به اثر ارباب حلقه ها و شخص تالکین میگذاره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×