https://westeros.ir/wiki/api.php?action=feedcontributions&user=IMahKam&feedformat=atom
دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش - مشارکتهای کاربر [fa]
2024-03-28T11:26:27Z
مشارکتهای کاربر
MediaWiki 1.39.2
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A2%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87&diff=15693
آویژه
2018-03-04T19:27:12Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{هشدار|توجه☟☟توجه - بقیه ترجمه به زودی زود اضافه میشود}}<br />
{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
[[پرونده:Unsullied.jpeg | چپ | 300px| thumb | سربازان آویژه]]<br />
<br />
'''سربازان آویژه''' سربازانی برده و عقیم میباشند که توسط اربابشان از کودکی و نوجوانی آموزشهای سختی داده میشوند و<br />
به عنوان محافظان شهر های آزاد به کار گرفته میشوند. آویژه ها در شهر [[آستاپور]] آموزش میدیدند تا پیروی از دستورات را به صورت بلا منازعه فراگیرند.آویژهها سربازانی عالی هستند زیرا نه تجاوز میکنند نه غارت.خدای آویژهها خاص خودشان میباشد که نامش را به دیگران نمیگویند و همانند راز در میان خود نگه می دارند اما به عناوینی چون «[[بانوی نیزه ها]]»٫ «عروس مبارزات» و «مادر میزبانها» خوانده می شود.<br />
<br />
سربازان آویژه بیش تر برای نبرد[[کوهور]] شناخته شدهاند. <br/><br />
''<small>بیشتر از نبرد [[کوهور]] بخوانید</small>''.<br />
<br />
==استخدام و آموزش==<br />
آویژه ها بردگانی هستند که بر اساس قدرت و ابعاد بدنی و همچنین سرعت عملشان در کودکی و جوانی از بقیه بردهها جدا میشوند.<br />
[[دنریس ]] در اولین بازدیدش از آويژهها متوجه شد که بیشتر از نصف آنها [[دوتراکی]] اند و بقیه بیشتر از [[لیس]]و [[کارت]]هستند و یا با اربابشان هم نژاد میباشند.<br />
تمرینات آن ها در ۵ سالگی شروع میشود و از طلوع تا غروب ادامه دارد و به طور وحشیانه و حیوان گونه میباشد.آموزش ها نه تنها از آن ها جنگجو می سازد بلکه عاطفه, شخصیت را در آنها از بین میبرد. فقط ۱ نفر از هر ۳ نفر آنها موفق به ادامه میشود و باقی آنان که موفق نشدهاند ٫در هر سنی که باشند کشته میشوند.<br />
<br />
آنها کاملا عقیم هستند و آلتشان در پیشگاه [[بانوی نیزه ها]] سوزانده میشود تا نشانی از ناکامل بودن آنها باشد.<br />
اربابان آنها نوشیدنی مخصوصی به نام [[شراب دلیری]] با هر وعده غذا میدهند که لمس کننده حس درد میباشد و باعث میشود به مرور زمان درد را کمتر و کمتر حس کنند.<br />
<br />
آنها به صورت روزانه از سطلی ,سکه ای رنگی بر میدارند که نامی روی آن نوشته شده که همراه با رنگ سکه لقب آن آویژه برای آن روز میشود. مانند [[کرم خاکستری]].<br />
<br />
در زمانی که یک کودک برده جهت آویژه شدن عقیم میشود یک سگ به او داده میشود تا از آن نگهداری کرده و آنرا تربیت کند.یک سال بعد٫ به او دستور خفه کردن آن سگ با دست را میدهند و اگر از اینکار سر باز بزند یا موفق به خفه کردن آن نشود٫ خوراک دیگر سگ ها میشود.<br />
در مواقع تمرین اگر موفق به انجام تمرین پیش رو نشوند٫مجازات هایی نظیر کوه پیمایی در شب٫ دویدن با بار یا راه رفتن روی ذغال در انتظارشان خواهد بود . <br />
در مرحله آخر برای دریافت نیزه, میبایست به بازار برده فروشان رفته و کودکی تازه متولد شده را در جلوی مادرش سر ببرند و سکه ای نقره برای خرید آن کودک از اربابشان بپردازند.<br/><br />
تنها گناه ممکن برای [[آنسالید]] ها خوردن غذاست به همین دلیل غالبا چاق میشوند.<br />
<br />
== تاکتیک های نظامی==<br />
آویژه ها پیاده نظام سبک می باشند که به شمشیر کوتاه , خنجر , نیزه کوتاه و سپر گرد مسلح هستند و کلاهی با میخی مشخص دارند.<br />
بدون ترس و با دستور پذیری ِ بدون سوال , آویژه ها سربازان برتر به حساب می آیند. تمرینات سخت و زبده بودنشان آنهارا کارآمد تر از دسته جنگی در رده خودشان می کند. آنسالید ها اسب سواری نمیکنند.<br />
<br />
==اتفاقات اخیر==<br />
===== [[یورش شمشیرها]] ===== <br />
در سفر به [[پنتوس]] برای پیوستن به ارباب و تاجری به نام [[ایلیریو موپاتیس]] , [[جورا مورمونت]] [[دنریس]] را قانع می کند تا مقصدشان را به [[آستاپور]] تغییر داده تا [[آویژه]] بخرد. جوراه دربارهی نبرد سه هزار آنسالید در جنگ [[کوهور]] به وی میگوید و به دنریس برای خرید آن ها پیشنهاد پرداخت کالا های همراه در کشتی را می دهد.<br /><br />
<br />
[[کرانزیس مو ناکلوز]] یکی از تاجران برده در آستاپور , آویژه ها را در [[کاخ غرور]] آستاپور , جایی که ده ها گروه صد تایی از آن ها ایستاده اند , به دنی نشان میدهد. بیش از نصفی از آن ها از [[دوتراکی]] هستند و باقی از [[لیس]] و [[کارت]] و حتی از نژاد اربابان خودشان در حالی که دنی اصالت سایرین را تشخیص نمیدهد. <br />
<br />
بعد از اینکه آرستان ریش سفید ( باریستان سلمی ) به کرانزیس گفت که حتی مردان شجاع هم ا در موقع روبرو شدن با مرگ و یا زخمی شدن از خودشان ترس نشان می دهند , ارباب قطعه ای از تن یک آویژه را بریده و جدا میکند.<br />
<br />
<br />
== اعضای معروف==<br />
[[سگ کش]]<br /><br />
[[کرم خاکستری]]<br /><br />
[[قهرمان]]<br /><br />
[[مارسلن]]<br /><br />
[[موسادور]]<br /><br />
[[استالوارت سپردار]]<br /><br />
[[استوار نیزه]]<br /><br />
<br />
<br />
==نقل قول دربارهی آویژهها ==<br />
<br />
<br />
==پشت صحنه==<br />
<br />
==منابع==<br />
{{منابع|2}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88%DB%8C_%D9%86%DB%8C%D8%B2%D9%87_%D9%87%D8%A7&diff=15692
بانوی نیزه ها
2018-03-04T19:23:07Z
<p>IMahKam: صفحهای تازه حاوی «{{در حال ترجمه|~~~}}» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A2%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87&diff=15691
آویژه
2018-03-04T19:20:55Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{هشدار|توجه☟☟توجه - بقیه ترجمه به زودی زود اضافه میشود}}<br />
{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
[[پرونده:Unsullied.jpeg | چپ | 300px| thumb | سربازان آویژه]]<br />
<br />
'''سربازان آویژه''' سربازانی برده و عقیم میباشند که توسط اربابشان از کودکی و نوجوانی آموزشهای سختی داده میشوند و<br />
به عنوان محافظان شهر های آزاد به کار گرفته میشوند. آویژه ها در شهر [[آستاپور]] آموزش میدیدند تا پیروی از دستورات را به صورت بلا منازعه فراگیرند.آویژهها سربازانی عالی هستند زیرا نه تجاوز میکنند نه غارت.خدای آویژهها خاص خودشان میباشد که نامش را به دیگران نمیگویند و همانند راز در میان خود نگه می دارند اما به عناوینی چون «[[بانوی نیزه ها]]»٫ «عروس مبارزات» و «مادر میزبانها» خوانده می شود.<br />
<br />
سربازان آویژه بیش تر برای نبرد[[کوهور]] شناخته شدهاند. <br/><br />
''<small>بیشتر از نبرد [[کوهور]] بخوانید</small>''.<br />
<br />
==استخدام و آموزش==<br />
آویژه ها بردگانی هستند که بر اساس قدرت و ابعاد بدنی و همچنین سرعت عملشان در کودکی و جوانی از بقیه بردهها جدا میشوند.<br />
[[دنریس ]] در اولین بازدیدش از آويژهها متوجه شد که بیشتر از نصف آنها [[دوتراکی]] اند و بقیه بیشتر از [[لیس]]و [[کارت]]هستند و یا با اربابشان هم نژاد میباشند.<br />
تمرینات آن ها در ۵ سالگی شروع میشود و از طلوع تا غروب ادامه دارد و به طور وحشیانه و حیوان گونه میباشد.آموزش ها نه تنها از آن ها جنگجو می سازد بلکه عاطفه, شخصیت را در آنها از بین میبرد. فقط ۱ نفر از هر ۳ نفر آنها موفق به ادامه میشود و باقی آنان که موفق نشدهاند ٫در هر سنی که باشند کشته میشوند.<br />
<br />
آنها کاملا عقیم هستند و آلتشان در پیشگاه [[بانوی نیزه ها]] سوزانده میشود تا نشانی از ناکامل بودن آنها باشد.<br />
اربابان آنها نوشیدنی مخصوصی به نام [[شراب دلیری]] با هر وعده غذا میدهند که لمس کننده حس درد میباشد و باعث میشود به مرور زمان درد را کمتر و کمتر حس کنند.<br />
<br />
آنها به صورت روزانه از سطلی ,سکه ای رنگی بر میدارند که نامی روی آن نوشته شده که همراه با رنگ سکه لقب آن آویژه برای آن روز میشود. مانند [[کرم خاکستری]].<br />
<br />
در زمانی که یک کودک برده جهت آویژه شدن عقیم میشود یک سگ به او داده میشود تا از آن نگهداری کرده و آنرا تربیت کند.یک سال بعد٫ به او دستور خفه کردن آن سگ با دست را میدهند و اگر از اینکار سر باز بزند یا موفق به خفه کردن آن نشود٫ خوراک دیگر سگ ها میشود.<br />
در مواقع تمرین اگر موفق به انجام تمرین پیش رو نشوند٫مجازات هایی نظیر کوه پیمایی در شب٫ دویدن با بار یا راه رفتن روی ذغال در انتظارشان خواهد بود . <br />
در مرحله آخر برای دریافت نیزه, میبایست به بازار برده فروشان رفته و کودکی تازه متولد شده را در جلوی مادرش سر ببرند و سکه ای نقره برای خرید آن کودک از اربابشان بپردازند.<br/><br />
تنها گناه ممکن برای [[آنسالید]] ها خوردن غذاست به همین دلیل غالبا چاق میشوند.<br />
<br />
== تاکتیک های نظامی==<br />
آویژه ها پیاده نظام سبک می باشند که به شمشیر کوتاه , خنجر , نیزه کوتاه و سپر گرد مسلح هستند و کلاهی با میخی مشخص دارند.<br />
بدون ترس و با دستور پذیری ِ بدون سوال , آویژه ها سربازان برتر به حساب می آیند. تمرینات سخت و زبده بودنشان آنهارا کارآمد تر از دسته جنگی در رده خودشان می کند. آنسالید ها اسب سواری نمیکنند.<br />
<br />
==اتفاقات اخیر==<br />
===== [[یورش شمشیرها]] ===== <br />
در سفر به [[پنتوس]] برای پیوستن به ارباب و تاجری به نام [[ایلیریو موپاتیس]] , [[جورا مورمونت]] [[دنریس]] را قانع می کند تا مقصدشان را به [[آستاپور]] تغییر داده تا [[آویژه]] بخرد. جوراه دربارهی نبرد سه هزار آنسالید در جنگ [[کوهور]] به وی میگوید و به دنریس برای خرید آن ها پیشنهاد پرداخت کالا های همراه در کشتی را می دهد.<br /><br />
<br />
[[کرانزیس مو ناکلوز]] یکی از تاجران برده در آستاپور , آویژه ها را در [[کاخ غرور]] آستاپور , جایی که ده ها گروه صد تایی از آن ها ایستاده اند , به دنی نشان میدهد. بیش از نصفی از آن ها از [[دوتراکی]] هستند و باقی از [[لیس]] و [[کارت]] و حتی از نژاد اربابان خودشان در حالی که دنی اصالت سایرین را تشخیص نمیدهد. <br />
<br />
بعد از اینکه آرستان ریش سفید ( باریستان سلمی ) به کرانزیس گفت که حتی مردان شجاع هم ا در موقع روبرو شدن با مرگ و یا زخمی شدن از خودشان ترس نشان می دهند , ارباب قطعه ای از تن یک آویژه{{اسپویلر| در سریال کرانزیس مو ناکلوز سر سینه یکی از آویژه ها را برید}} را بریده و جدا میکند.<br />
<br />
<br />
== اعضای معروف==<br />
[[سگ کش]]<br /><br />
[[کرم خاکستری]]<br /><br />
[[قهرمان]]<br /><br />
[[مارسلن]]<br /><br />
[[موسادور]]<br /><br />
[[استالوارت سپردار]]<br /><br />
[[استوار نیزه]]<br /><br />
<br />
<br />
==نقل قول دربارهی آویژهها ==<br />
<br />
<br />
==پشت صحنه==<br />
<br />
==منابع==<br />
{{منابع|2}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A2%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87&diff=15690
آویژه
2018-03-03T16:31:20Z
<p>IMahKam: افزودن قسمتی از ترجمه</p>
<hr />
<div>{{هشدار|توجه☟☟توجه - بقیه ترجمه به زودی زود اضافه میشود}}<br />
{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
[[پرونده:Unsullied.jpeg | چپ | 300px| thumb | سربازان آویژه]]<br />
<br />
'''سربازان آویژه''' سربازانی برده و عقیم میباشند که توسط اربابشان از کودکی و نوجوانی آموزشهای سختی داده میشوند و<br />
به عنوان محافظان شهر های آزاد به کار گرفته میشوند. آویژه ها در شهر [[آستاپور]] آموزش میدیدند تا پیروی از دستورات را به صورت بلا منازعه فراگیرند.آویژهها سربازانی عالی هستند زیرا نه تجاوز میکنند نه غارت.خدای آویژهها خاص خودشان میباشد که نامش را به دیگران نمیگویند و همانند راز در میان خود نگه می دارند اما به عناوینی چون «[[بانوی نیزه ها]]»٫ «عروس مبارزات» و «مادر میزبانها» خوانده می شود.<br />
<br />
سربازان آویژه بیش تر برای نبرد[[کوهور]] شناخته شدهاند. <br/><br />
''<small>بیشتر از نبرد [[کوهور]] بخوانید</small>''.<br />
<br />
==استخدام و آموزش==<br />
آویژه ها بردگانی هستند که بر اساس قدرت و ابعاد بدنی و همچنین سرعت عملشان در کودکی و جوانی از بقیه بردهها جدا میشوند.<br />
[[دنریس ]] در اولین بازدیدش از آويژهها متوجه شد که بیشتر از نصف آنها [[دوتراکی]] اند و بقیه بیشتر از [[لیس]]و [[کارت]]هستند و یا با اربابشان هم نژاد میباشند.<br />
تمرینات آن ها در ۵ سالگی شروع میشود و از طلوع تا غروب ادامه دارد و به طور وحشیانه و حیوان گونه میباشد.آموزش ها نه تنها از آن ها جنگجو می سازد بلکه عاطفه, شخصیت را در آنها از بین میبرد. فقط ۱ نفر از هر ۳ نفر آنها موفق به ادامه میشود و باقی آنان که موفق نشدهاند ٫در هر سنی که باشند کشته میشوند.<br />
<br />
آنها کاملا عقیم هستند و آلتشان در پیشگاه [[بانوی نیزه ها]] سوزانده میشود تا نشانی از ناکامل بودن آنها باشد.<br />
اربابان آنها نوشیدنی مخصوصی به نام [[شراب دلیری]] با هر وعده غذا میدهند که لمس کننده حس درد میباشد و باعث میشود به مرور زمان درد را کمتر و کمتر حس کنند.<br />
<br />
آنها به صورت روزانه از سطلی ,سکه ای رنگی بر میدارند که نامی روی آن نوشته شده که همراه با رنگ سکه لقب آن آویژه برای آن روز میشود. مانند [[کرم خاکستری]].<br />
<br />
در زمانی که یک کودک برده جهت آویژه شدن عقیم میشود یک سگ به او داده میشود تا از آن نگهداری کرده و آنرا تربیت کند.یک سال بعد٫ به او دستور خفه کردن آن سگ با دست را میدهند و اگر از اینکار سر باز بزند یا موفق به خفه کردن آن نشود٫ خوراک دیگر سگ ها میشود.<br />
در مواقع تمرین اگر موفق به انجام تمرین پیش رو نشوند٫مجازات هایی نظیر کوه پیمایی در شب٫ دویدن با بار یا راه رفتن روی ذغال در انتظارشان خواهد بود . <br />
در مرحله آخر برای دریافت نیزه, میبایست به بازار برده فروشان رفته و کودکی تازه متولد شده را در جلوی مادرش سر ببرند و سکه ای نقره برای خرید آن کودک از اربابشان بپردازند.<br/><br />
تنها گناه ممکن برای [[آنسالید]] ها خوردن غذاست به همین دلیل غالبا چاق میشوند.<br />
<br />
== تاکتیک های نظامی==<br />
آویژه ها پیاده نظام سبک می باشند که به شمشیر کوتاه , خنجر , نیزه کوتاه و سپر گرد مسلح هستند و کلاهی با میخی مشخص دارند.<br />
بدون ترس و با دستور پذیری ِ بدون سوال , آویژه ها سربازان برتر به حساب می آیند. تمرینات سخت و زبده بودنشان آنهارا کارآمد تر از دسته جنگی در رده خودشان می کند. آنسالید ها اسب سواری نمیکنند.<br />
<br />
==اتفاقات اخیر==<br />
===== [[یورش شمشیرها]] ===== <br />
در سفر به [[پنتوس]] برای پیوستن به ارباب و تاجری به نام [[ایلیریو موپاتیس]] , [[جورا مورمونت]] [[دنریس]] را قانع می کند تا مقصدشان را به [[آستاپور]] تغییر داده تا [[آویژه]] بخرد. جوراه دربارهی نبرد سه هزار آنسالید در جنگ [[کوهور]] به وی میگوید و به دنریس برای خرید آن ها پیشنهاد پرداخت کالا های همراه در کشتی را می دهد.<br /><br />
<br />
[[کرانزیس مو ناکلوز]] یکی از تاجران برده در آستاپور , آویژه ها را در [[کاخ غرور]] آستاپور , جایی که ده ها گروه صد تایی از آن ها ایستاده اند , به دنی نشان میدهد. بیش از نصفی از آن ها از [[دوتراکی]] هستند و باقی از [[لیس]] و [[کارت]] و حتی از نژاد اربابان خودشان در حالی که دنی اصالت سایرین را تشخیص نمیدهد. <br />
<br />
<br />
<br />
<br />
== اعضای معروف==<br />
[[سگ کش]]<br /><br />
[[کرم خاکستری]]<br /><br />
[[قهرمان]]<br /><br />
[[مارسلن]]<br /><br />
[[موسادور]]<br /><br />
[[استالوارت سپردار]]<br /><br />
[[استوار نیزه]]<br /><br />
<br />
<br />
==نقل قول دربارهی آویژهها ==<br />
<br />
<br />
==پشت صحنه==<br />
<br />
==منابع==<br />
{{منابع|2}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA&diff=15689
کارت
2018-03-03T16:30:28Z
<p>IMahKam: ایجاد صفحه کارت که به کارث تغییر مسیر میدهد.</p>
<hr />
<div>#تغییرمسیر [[کارث]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B2%DB%8C%D8%B3_%D9%85%D9%88_%D9%86%D8%A7%DA%A9%D9%84%D9%88%D8%B2&diff=15688
کرانزیس مو ناکلوز
2018-03-03T16:21:09Z
<p>IMahKam: ایجاد صفحه</p>
<hr />
<div>{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%88%D9%88%D9%86_%D9%88%DA%AF_%D9%88%D9%88%D9%86_%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D9%88%D9%88%D9%86&diff=15201
وون وگ وون دار وون
2016-07-31T17:23:17Z
<p>IMahKam: /* اتفاقات اخیر */</p>
<hr />
<div>{{ناقص|}}<br />
'''وون وگ وون دار وون''' یا همان وون وون , نام یکی از غول ها در مجموعه میباشد.<br />
<br />
==ظاهر و شخصیت==<br />
وون وون حداقل چهارده فوت قد دارد, حتی بزرگتر از [[مگ قدرتمند]](مگ مار تون دوه وگ) و قدرت دوازده مرد بالغ را دارد.{{رف|ربا|۳۵}}{{رف|ربا|۳۹}}.<br />
برای نمونه زمانی که حالت منفعلانه دارد ,اگر خشمگین شود ضربه میزند.{{رف|ربا|۴۴}}{{رف|ربا|۳۹}}.او گیاهخوار است و به [[زبان قدیم]] صحبت میکند.{{رف|ربا|۳۹}}<br />
<br />
<br />
== اتفاقات اخیر ==<br />
'''رقصی با اژدهایان'''<br />
<br />
همراه با برخی از [[وحشی ها]] وون وون توسط تازه سربازان [[نایت واچ]] به رهبری لرد فرمانده [[جان اسنو]], در بیشه [[ویروود]] در [[جنگل تسخیر شده]] یافت شدند.<br />
با کمی از دیپلماسی [[لیترز]] که از وحشی هایی است که تازه به عضویت نایت واچ در آمده, از جنگ خودداری کرده و سعی در قانع کردن وحشی ها برای بازگشت به [[کسل بلک]] همراه آنان کردند{{رف|ربا|۳۵}}. این لیترز بود که [[غول]] را وون وون صدا زد.<br />
<br />
[[جان]] هر موقع که میشد با وون وون صحبت میکرد و به کمک [[لیترز]] بیشتر از غول ها و داستان هایشان یاد گرفت.<br />
{{رف|ربا|۳۹}}<br />
وون وون قبل از آمدن به [[کسل بلک]] شراب نخورده بود ,اما بعد از چشیدن آن گویا خوشش آمده بود{{رف|ربا|۴۴}}.بعد از اینکه [[وال]] به طبقه بالای [[برج هاردین]] جان او را در دروازه ورودی برج خواباند تا از وال مراقبت کند{{رف|ربا|۴۴}}<br />
<br />
== منابع ==<br />
{{منابع|2}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%88%D9%88%D9%86_%D9%88%DA%AF_%D9%88%D9%88%D9%86_%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D9%88%D9%88%D9%86&diff=15200
وون وگ وون دار وون
2016-07-31T17:21:53Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{ناقص|}}<br />
'''وون وگ وون دار وون''' یا همان وون وون , نام یکی از غول ها در مجموعه میباشد.<br />
<br />
==ظاهر و شخصیت==<br />
وون وون حداقل چهارده فوت قد دارد, حتی بزرگتر از [[مگ قدرتمند]](مگ مار تون دوه وگ) و قدرت دوازده مرد بالغ را دارد.{{رف|ربا|۳۵}}{{رف|ربا|۳۹}}.<br />
برای نمونه زمانی که حالت منفعلانه دارد ,اگر خشمگین شود ضربه میزند.{{رف|ربا|۴۴}}{{رف|ربا|۳۹}}.او گیاهخوار است و به [[زبان قدیم]] صحبت میکند.{{رف|ربا|۳۹}}<br />
<br />
<br />
== اتفاقات اخیر ==<br />
'''رقصی با اژدهایان'''<br />
<br />
همراه با برخی از [[وحشی ها]] وون وون توسط تازه سربازان [[نایت واچ]] به رهبری لرد فرمانده [[جان اسنو]], در بیشه [[ویروود]] در [[جنگل تسخیر شده]] یافت شدند.<br />
با کمی از دیپلماسی [[لیترز]] که از وحشی هایی است که تازه به عضویت نایت واچ در آمده, از جنگ خودداری کرده و سعی در قانع کردن وحشی ها برای بازگشت به [[کسل بلک]] همراه آنان کردند{{رف|ربا|۳۵}}. این لیترز بود که [[غول]] را وون وون صدا زد.<br />
[[جان]] هر موقع که میشد با وون وون صحبت میکرد و به کمک [[لیترز]] بیشتر از غول ها و داستان هایشان یاد گرفت.<br />
{{رف|ربا|۳۹}}<br />
وون وون قبل از آمدن به [[کسل بلک]] شراب نخورده بود ,اما بعد از چشیدن آن گویا خوشش آمده بود{{رف|ربا|۴۴}}.بعد از اینکه [[وال]] به طبقه بالای [[برج هاردین]] جان او را در دروازه ورودی برج خواباند تا از وال مراقبت کند{{رف|ربا|۴۴}}<br />
<br />
<br />
== منابع ==<br />
{{منابع|2}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%88%D9%88%D9%86_%D9%88%DA%AF_%D9%88%D9%88%D9%86_%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D9%88%D9%88%D9%86&diff=15199
وون وگ وون دار وون
2016-07-31T17:20:38Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
'''وون وگ وون دار وون''' یا همان وون وون , نام یکی از غول ها در مجموعه میباشد.<br />
<br />
==ظاهر و شخصیت==<br />
وون وون حداقل چهارده فوت قد دارد, حتی بزرگتر از [[مگ قدرتمند]](مگ مار تون دوه وگ) و قدرت دوازده مرد بالغ را دارد.{{رف|ربا|۳۵}}{{رف|ربا|۳۹}}.<br />
برای نمونه زمانی که حالت منفعلانه دارد ,اگر خشمگین شود ضربه میزند.{{رف|ربا|۴۴}}{{رف|ربا|۳۹}}.او گیاهخوار است و به [[زبان قدیم]] صحبت میکند.{{رف|ربا|۳۹}}<br />
<br />
<br />
== اتفاقات اخیر ==<br />
'''رقصی با اژدهایان'''<br />
<br />
همراه با برخی از [[وحشی ها]] وون وون توسط تازه سربازان [[نایت واچ]] به رهبری لرد فرمانده [[جان اسنو]], در بیشه [[ویروود]] در [[جنگل تسخیر شده]] یافت شدند.<br />
با کمی از دیپلماسی [[لیترز]] که از وحشی هایی است که تازه به عضویت نایت واچ در آمده, از جنگ خودداری کرده و سعی در قانع کردن وحشی ها برای بازگشت به [[کسل بلک]] همراه آنان کردند{{رف|ربا|۳۵}}. این لیترز بود که [[غول]] را وون وون صدا زد.<br />
[[جان]] هر موقع که میشد با وون وون صحبت میکرد و به کمک [[لیترز]] بیشتر از غول ها و داستان هایشان یاد گرفت.<br />
{{رف|ربا|۳۹}}<br />
وون وون قبل از آمدن به [[کسل بلک]] شراب نخورده بود ,اما بعد از چشیدن آن گویا خوشش آمده بود{{رف|ربا|۴۴}}.بعد از اینکه [[وال]] به طبقه بالای [[برج هاردین]] جان او را در دروازه ورودی برج خواباند تا از وال مراقبت کند{{رف|ربا|۴۴}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85&diff=15198
زبان قدیم
2016-07-31T16:23:51Z
<p>IMahKam: صفحهای جدید حاوی «{{در حال ترجمه|~~~}}» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%88%D9%88%D9%86_%D9%88%D9%88%D9%86&diff=15197
وون وون
2016-07-31T16:02:21Z
<p>IMahKam: تغییرمسیر به وون وگ وون دار وون</p>
<hr />
<div><br />
#تغییرمسیر [[وون وگ وون دار وون]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%88%D9%88%D9%86_%D9%88%DA%AF_%D9%88%D9%88%D9%86_%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D9%88%D9%88%D9%86&diff=15196
وون وگ وون دار وون
2016-07-31T16:00:25Z
<p>IMahKam: صفحهای جدید حاوی «{{در حال ترجمه|~~~}}» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7_%D9%85%D9%88%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%86%D8%AA&diff=15163
لیانا مورمونت
2016-06-28T21:38:49Z
<p>IMahKam: /* نقل قول ها */</p>
<hr />
<div>{{اطلاعات اشخاص<br />
| نام_شخصیت = '''لیانا مورمونت''' [[File:House mormont.png|50px|left]] [[File:House mormont.png|50px|right]]<br />
| تصویر = [[File:Lyanna mormont by vinciruz-da6z335.jpg|300px]]<br />
| توضیح_عکس = لیانا مورمونت تصویری از [http://vinciruz.deviantart.com/art/Lyanna-Mormont-616376417 vinciruz©]<br />
| خاندان =[[خاندان مورمونت]]<br />
| فرهنگ =[[شمالی]]<br />
| محل_تولد = [[جزیره خرس]]{{رف|سیا|لیانا مورمونت}}<br />
| تاریخ_تولد ={{تاریخ|290}}<br />
| کتابها =[[ضیافتی برای کلاغ ها]] (اشاره شده)<br />[[رقصی با اژدهایان]] (اشاره شده)<br />
| بازیگر = [[بلا رمزی]]<br />
| سریال = [[فصل 6]]<br />
}}<br />
<br />
'''لیانا مورمونت''' کوچک ترین دختر [[مگ مورمونت ]] می باشد.{{رف|ربا|3}}{{رف|ضبک|مقدمه}} نام او برگرفته از نام [[لیانا استارک]] است و برای احترام و یادبود او می باشد.{{رف|ربا|3}}<br />
<br />
==وقایع اخیر==<br />
<br />
<br />
=== رقصی با اژدهایان ===<br />
<br />
زمانی که [[استنیس براتیون]] نامه هایی برای لرد های شمالی می فرستد و می گوید که برای او زانو بزنند، لیانا مورمونت در پاسخ نامه ضمن رد کردن خواسته استنیس گفت خاندان مورمونت زانو نمی زند جز برای [[خاندان استارک|استارک]] ها. {{رف|ربا|3}}<br />
<br />
== نقل قول ها==<br />
<br />
{{نقل قول|[[جزیره خرس]], شاهی نمی شناسد مگر [[شاه شمال]] که نامش [[خاندان استارک|استارک]] است|لیانا به [[استنیس براتیون|استنیس]]{{رف|ربا|3}}}}<br />
<br />
== خاندان مورمونت ==<br />
{{شجره نامه مورمونت}}<br />
<br />
<br />
== منابع ==<br />
<br />
<br />
{{منابع|2}}<br />
<br />
[[رده:خاندان مورمونت]] [[رده:اشراف زادگان زن]][[رده:شخصیت های شمال]]<br />
[[en:Lyanna Mormont]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7_%D9%85%D9%88%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%86%D8%AA&diff=15162
لیانا مورمونت
2016-06-28T21:36:03Z
<p>IMahKam: /* رقصی با اژدهایان */</p>
<hr />
<div>{{اطلاعات اشخاص<br />
| نام_شخصیت = '''لیانا مورمونت''' [[File:House mormont.png|50px|left]] [[File:House mormont.png|50px|right]]<br />
| تصویر = [[File:Lyanna mormont by vinciruz-da6z335.jpg|300px]]<br />
| توضیح_عکس = لیانا مورمونت تصویری از [http://vinciruz.deviantart.com/art/Lyanna-Mormont-616376417 vinciruz©]<br />
| خاندان =[[خاندان مورمونت]]<br />
| فرهنگ =[[شمالی]]<br />
| محل_تولد = [[جزیره خرس]]{{رف|سیا|لیانا مورمونت}}<br />
| تاریخ_تولد ={{تاریخ|290}}<br />
| کتابها =[[ضیافتی برای کلاغ ها]] (اشاره شده)<br />[[رقصی با اژدهایان]] (اشاره شده)<br />
| بازیگر = [[بلا رمزی]]<br />
| سریال = [[فصل 6]]<br />
}}<br />
<br />
'''لیانا مورمونت''' کوچک ترین دختر [[مگ مورمونت ]] می باشد.{{رف|ربا|3}}{{رف|ضبک|مقدمه}} نام او برگرفته از نام [[لیانا استارک]] است و برای احترام و یادبود او می باشد.{{رف|ربا|3}}<br />
<br />
==وقایع اخیر==<br />
<br />
<br />
=== رقصی با اژدهایان ===<br />
<br />
زمانی که [[استنیس براتیون]] نامه هایی برای لرد های شمالی می فرستد و می گوید که برای او زانو بزنند، لیانا مورمونت در پاسخ نامه ضمن رد کردن خواسته استنیس گفت خاندان مورمونت زانو نمی زند جز برای [[خاندان استارک|استارک]] ها. {{رف|ربا|3}}<br />
<br />
== نقل قول ها==<br />
<br />
<br />
{{نقل قول|[[جزیره خرس]], شاهی نمی شناسد مگر [[شاه شمال]] که نامش [[خاندان استارک|استارک]] است|لیانا به [[استنیس براتیون|استنیس]]{{رف|ربا|3}}}}<br />
<br />
== خاندان مورمونت ==<br />
{{شجره نامه مورمونت}}<br />
<br />
<br />
== منابع ==<br />
<br />
<br />
{{منابع|2}}<br />
<br />
[[رده:خاندان مورمونت]] [[رده:اشراف زادگان زن]][[رده:شخصیت های شمال]]<br />
[[en:Lyanna Mormont]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%88%D9%88%D9%86_%D9%88%D9%88%D9%86&diff=15158
وون وون
2016-06-25T09:41:40Z
<p>IMahKam: صفحهای جدید حاوی «{{در حال ترجمه|~~~}}» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%BA%D9%88%D9%84&diff=15157
غول
2016-06-25T09:40:38Z
<p>IMahKam: صفحهای جدید حاوی «{{در حال ترجمه|~~~}}» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%AE%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86_%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D8%AC%D9%88%DB%8C&diff=15156
خاندان گریجوی
2016-06-24T21:49:31Z
<p>IMahKam: /* خانواده */</p>
<hr />
<div>[[en:House Greyjoy]]<br />
{{خاندان | نام_خاندان =خاندان گریجوی از پایک| تصویر =[[پرونده:Greyjoy coat sigil.png|300px]]| توضیح_تصویر =| نشان =مشکی، یک کراکن طلایی| شعار =''ما دانه نمی کاریم''| جایگاه =[[پایک]]| لرد_فعلی =پادشاه [[یورون گریجوی]]| منطقه =[[جزایر آهن]]| عنوان =پادشاه نمک و صخره، پسر باد دریا، لرد دروگر پایک| وارث =[[تیان گریجوی]]| لرد_بالا_دست =هیچکس،خودمختار(مورد منازعه توسط [[خاندان براتیون از بارانداز پادشاه]])| سلاح_اجدادی =| شاخه_ها =| تاریخ_شکل_گیری =[[عصر قهرمانان]]<br />
| بنیانگذار =| تاریخ_انقراض =}}<br />
[[پرونده:Zippo514 pyke by zippo514-d5j6q9c.jpg|300px|بندانگشتی|چپ|پایک، قلعه و جایگاه خاندان گریجوی-از zippo514]]<br />
'''خاندان گريجوی از پايک'''، يکی از بزرگ ترين خاندان های [[وستروس]](Westeros) می باشد. آن ها بر [[جزایر آهن]](Iron Island) حکمرانی می کنند، مجموعه ای از جزاير خشن و غم انگيز که در سواحل غربی وستروس جای دارد. مقر حکمرانی آن ها قلعه و جزيره [[پایک]](Pyke) می باشد. نشان آن ها يک [[کراکن]] طلايی در زمينه سياه است، و شعار خاندان، "ما دانه نمی کاريم" می باشد.{{رف|بتت|7}}{{رف|نش|11}} اعضای اين خاندان معمولا جذاب، قوی بنيه و مشکين مو هستند.<br />
<br />
== تاریخ ==<br />
<br />
اين خاندان از نسل [[پادشاه خاکستری]](Grey King) می باشد، يک شخصيت افسانه ای در عصر قهرمانان. گريجوی ها در طول [[جنگ فتح|فتوحات]] [[تارگرین]]ها(Targaryen) به لرد جزاير آهن تبديل شدند: زمانی که [[اگان]](Aegan) [[خاندان هور]](House Hour) را منقرض کرد، به [[آهن زادگان]](Ironborn) اجازه داد تا خود خاندان حاکم بر جزايرشان را انتخاب کنند. آن ها [[ویکون گریجوی]](Vickon Gereyjoy) را انتخاب کردند.{{رف|بتت|موخره}} گريجوی ها از آن زمان و از قله ترسناکشان، پايک، بر جزاير آهن حکم راندند. هرچند آهن زادگان، [[سرزمین های رودخانه]](Riverlands) را که به [[ادمین تالی]](Edmin Tully) و [[خاندان تالی|خاندانش]] داده شد، از دست دادند.<br />
<br />
با توجه به شرايط ملال انگيز وطنشان و اجبار به رعايت صلح شاه، خاندان گريجوی فاصله خود را با ديگر خاندان های بزرگ حفظ و به ندرت در اتفاقاتی که در سرزمين اصلی( که خود به آن سرزمين سبز می گويند) می افتاد دخالتی کردند. به دفعات بسيار آن ها سعی کردند تا به راه رسم قديمی خويش در غارت سواحل غربی برگردند، مانند زمان حکمرانی لرد [[دگن گریجوی|دگن]](Dagen). شش سال پس از بی طرفی آن ها در [[قیام رابرت]]، لرد [[بیلون گریجوی]](Balon Greyjoy) [[شورش گریجوی|قيام خود]] عليه [[تخت آهنین]](Iron Thron) را آغاز کرد، با ناميدن خود به عنوان [[شاه جزاير آهن]](King of the Iron Islands). او شکست خورد، ناوگان او سوخت و دو پسر بزرگش، [[رودریک گریجوی|رودريک]](Rodrik) و [[مارون گریجوی|مارون]](Maron) در طول جنگ کشته شدند. آخرين پسر او به عنوان گروگان به لرد [[ادارد استارک]](Eddard Stark) داده شد و او بار ديگر به [[خاندان براتیون از بارانداز پادشاه]](House Baratheon of King's Landing) قسم وفاداری خورد.<br /><br />
پس از شورش هم، گريجوی ها منزوی باقی ماندند. با توجه به اين که [[ تیان گریجوی|تيان]](Thian) در سرزمين سبز زندگی می کرد، بيلون دخترش [[آشا گریجوی|آشا]](Asha) را به عنوان جانشين خود معرفی نمود. بيلون برادرش [[یورون گریجوی|يورون]](Euron) را به جرم تجاوز به زن صخره ای برادر ديگرشان [[ویکتاریون گریجوی|ويکتاريون]](Viktarion)، تبعيد کرد. ويکتاريون، لرد ناخدای ناوگان آهنين، برای از بين نرفتن آبرويش مجبور شد همسر خود را بکشد. از آن زمان يورون با کشتی خود، [[سکوت]](Silence)، دنيا را گشت می زد و قتل و غارت می کرد. برادر ديگر، [[ارون گریجوی|ارون]](Aeron) دمفير(Dampheir)، که در طول [[نبرد جزیره زیبا]](Battle of Fair Isle) متحول شده بود، به کشيش [[خدای مغروق]](Drowned God) تبديل شد.<br />
<br />
== وقایع اخیر ==<br />
===== بازی تاج و تخت =====<br />
تيان بعد از گذشت نه سال از شورش گريجوی هنوز در [[وینترفل]](Winterfell) نگهداری می شود. او زمانی که لرد ادارد استارک به جنوب سفر کرد تا [[دست پادشاه]](Hand of the King) شود، در آن جا ماند. او پسران استارک را مانند برادران کوچکتر خود می ديد، و حتی به [[راب]](Robb) کمک کرد تا جان [[برن]](Bran) را زمانی که در [[جنگل گرگ]](Wolfswood) مورد حمله قرار گرفته بود، نجات دهد. زمانی که ادارد دستگير شد، تيان همراه راب به جنگ رفت و بعد از چندين نبرد موفق شدند سر [[جیمی لنیستر]](Jaime Lannister) را دستگير کنند و محاصره [[ریوران]](Riverrun) را بشکنند.<br />
<br />
===== نزاع شاهان =====<br />
پس از اين که لرد ادارد در [[بارانداز پادشاه]](King's Landing) اعدام شد، راب توسط پرچمدارانش به عنوان [[شاه شمال]](King in the North) معرفی گشت. تيان با این پيشنهاد که بيلون خود را پادشاه جزاير آهن بنامد و در جنگ بر عليه لنيستر ها با راب متحد شود، به پايک رفت.تيان متوجه شد که آشا وارث شده است و خانواده اش به او بی اعتنا هستند. چرا که فکر می کردن که سرزمين سبز او را نرم کرده است. بيلون پيشنهاد را رد کرد و خود را پادشاه جزاير آهن و [[شمال]] ناميد. او خويشاوندانش را فرستاد تا مناطق کمتر محافظت شده در شمال را فتح کنند: ويکتاريون [[موت کالین]](Moat Cailin) در [[گردنه]](Neck) را فتح کند تا مانع از بازگشت لرد های راب به جايگاهشان شود، در حالی که آشا [[قلعه دیپوود]](Deepwood Motte) و تيان [[سواحل سنگی]](Stony Shore) را به همراه ارون دمفير و [[دگمر دهان پاره]](Dagmer Cleftjaw) تسخير کنند.<br /><br />
<br />
تمام حملات طبق نقشه پيش رفت. هرچند تيان برای اين که خود را به ديگران ثابت کند، به [[نبرد وینترفل|وينترفل حمله برد]]. در اين جا بود که او دچار مشکل شد، او حتی دو کودک را کشت و ادعا کرد که آن ها برن و [[ریکان استارک]](Rickon Stark) هستند. آشا به او گفت که آهن زادگان هرگز قلعه های خشکی را نگاه نمی دارند، و تنها کمی نيروی نمادين به جا گذشت تا به تصرف او کمک کنند. نيرو های استارک به هم پيوستند تا او را بيرون کنند، اما آن ها توسط [[رمسی اسنو]](Ramsay Snow) مورد خيانت قرار گرفتند ، کسی که تيان را دستگير و [[غارت وینترفل|وينترفل را غارت کرد]].<br />
<br />
===== یورش شمشیر ها =====<br />
با توجه به حمله گريجوی،شاه راب مجبور شد که جنگ خود در جنوب را رها کند و به آزاد سازی مناطق شمالی بپردازد. او در حالی که در غم از دست دادن برن و ريکان بود، با [[جین وسترلينگ]](Jeyne Westerling) ازدواج کرد و قرار داد ازدواج خود با [[خاندان فری]](House Frey) را شکست. بنابراين نياز مند يک همسر جانشين برای آن ها شد. بنا به اين دلايل او لشکرش را به شمال برد تا در عروسی عمويش شرکت کند. [[روس بولتون]](Roose Bolton) اعلام کرد که تیان در [[دردفورت]](Dreadfort) توسط رمسی اسنو در زير شکنجه است. گرچه راب هرگز نتوانست به خانه اش بازگردد، چرا که در توينز، خيانتکارانه کشته شد.<br />
<br />
===== ضیافتی برای کلاغ ها =====<br />
در همين حين، شاه بيلون بر اثر سقوط در پايک کشته شد، آن هم درست يک روز پيش از بازگشت يورون چشم کلاغی از سفر دور و درازش. ارون خواستار برگزاری اولين [[شورای پادشاهی]] پس از هزار سال را شد. با اين اميد که ويکتاريون موفق به کسب [[تخت دریاسنگ]](Seaston Chair) شود. هرچند در نهايت يورون با کنار زدن آشا، ويکتاريون و چند مدعی ديگر به پادشاهی رسيد. با اين قول که به کمک [[شیپور اژدها]](Dragon Horn) تمامی سرزمين سبز را فتح کند. ارون نيز قسم می خورد که مردم را بر عليه يورون بی خدا تحريک کند.<br /><br />
<br />
يورون با برپايی حمله همه جانبه اي به [[ریچ]](Rich)، فتح [[جزایر سپر]](Shield Islands) و قسمت هايی از [[اربور]](Arbor) و تهديد [[اولدتاون]](Oldtown)، آتش جنگ آهن زادگان را شديدتر کرد. ويکتاريون حمله به سپر ها را به عهده گرفت، اما يورون بسياری از مردان مورد اعتماد او را با بخشش زمين هايی در جزاير سپر، از او دزديد.يورون از ويکتاريون خواست تا [[ناوگان آهنین]](Iron Fleet) را به آن سوی جهان ببرد تا [[دنریس تارگرین]](Daenerys Targaryen) را پيدا کند و با نام او وی را خواستگاری نماید. ويکتاريون قبول کرد، اما مخفيانه اميدوار است تا دنريس را بری خودش به دست آورد.<br />
===== رقصی با اژدهایان =====<br />
{{اسپویلر|ويکتاريون در طول سفر پر زحمتش، يک کشيش سرخ به نام [[موکورو]](Moqorro) را نجات داد، کسی که باعث شد او علاوه بر خدای مغروق، [[رلور]](R'hllor) را هم پرستش کند. در شمال، تيان تحت شکنجه های هولناک و ديوانه کننده رمسی اسنو، که اکنون رمسی بولتون نام گرفته، قرار دارد. تيان که ديگر تحت شکنجه هويت خود را از ياد برده و به موجودی شکسته تبديل شده است، از دردفورت آزاد می شود تا ماموريتی را برای رمسی به انجام برساند. او به مونت کالين فرستاده شد تا با آهن زادگانی که در آن جا مستقر بودند برخورد کند. او به آن ها قول عبور امن را داد، تا آن ها را محاصره کند. در نهايت رمسی نقض عهد کرد و پوست آن مردان را زنده زنده کند.<br /><br />
<br />
تيان همسر رمسی، [[آریا استارک]](Aria Stark) که همان [[جین پول]](Jeyne Poole) می باشد را بازشناخت. او با بی میلی، با [[منس ریدر]](Mance Rayder) متحد شد تا او را از قلعه آزاد کنند. آن ها هم فرار کردند اما سر انجام توسط [[مورس آمبر]](Mors Umber) دستگير شدند، کسی که اکنون به [[استنیس براتیون]](Stannis Baratheon) قسم خورده است. در همين حين آشا به قلعه ديپوود بازگشت، اما متوجه شد که قلعه توسط حمله ناگهانی شاه استنيس و قبايل کوهستانی شمال تسخير شده است. او به همراه استنيس به وينترفل لشکر کشيد تا آن را محاصره کنند. آن جا بود که او تيان را زنده يافت.}}<br />
<br />
===== باد های زمستان =====<br />
{{اسپویلر|آشا سعی کرد تا با فديه دادن به استنيس تيان را آزاد کند، اما درخواستش رد شد تا اين که مردان شمالی خواستار مرگ تيان شدند. آشا پيشنهاد کرد که خود گردن تيان را در برابر [[درخت قلب]] بزند، همان طور که اگر ند استارک بود، می کرد.}}<br />
<br />
== خانواده ==<br />
<br />
*پادشاه [[بیلون گریجوی]] نهم، پادشاه جزاير آهن. بر اثر سقوط کشته شد.<br />
**[[آلانیس هارلا]](Alannys Harrlaw)،همسرش<br />
***[[رودریک گریجوی]]، پسر بزرگش. در [[سيگارد]](Seagard) و در طول [[شورش گريجوی]] کشته شد.<br />
***[[مرون گریجوی]]، پسر دومش. در پايک و در طول شورش گريجوی کشته شد.<br />
***[[آشا گریجوی]]، دخترش. برای حمله به [[شمال]] فرستاده شد.{{اسپویلر| اکنون با ارتش استنيس براتيون می باشد.}}<br />
***[[تیان گریجوی]]، پسر سومش. در وينترفل پرورش داده شد، اما به راب استارک خيانت کرد و قلعه اش را تصرف نمود. خود را "شاهزاده وينترفل" ناميد، مردان شمال او را خائن می نامند.{{اسپویلر| اکنون به عنوان گروگان در شمال نگهداری می شود.}}<br />
*[[یورون گریجوی]] سوم، برادرش.معروف به چشم کلاغی. و پادشاه جزاير آهن<br />
*[[ویکتاریون گریجوی]]، برادرش. لرد ناخدای [[ناوگان آهنين]].<br />
*[[ارون گریجوی]]، کوچکترين برادر زنده اش. کشيش [[خدای مغروق]]. معروف به دمفير.<br />
*[[کوئنتون گریجوی]]، يک از پسر عمو های خاندان اصلی.{{اسپویلر| در [[قلعه ديپوود]] کشته شد}}<br />
*[[دگن گریجوی]]، معروف به دگن مست، يک پسر عمو خواندن اصلی.{{اسپویلر| در [[قلعه ديپوود]] کشته شد}}<br />
<br />
<br />
{{الگو:شجره نامه گریجوی}}<br />
===== خدمه =====<br />
<br />
*[[دگمر دهان پاره]]، ناخدای کشتی [[کفخوار]](Foamdrinker). هم اکنون در [[مربع تورهن]](Torhen's Square) حضور دارد.<br />
*[[دندان آبی]](Bluetooth)، يک کاپيتان کشتی.<br />
*استاد [[وندامیر]](Wendamyr)، شفاء بخش و مشورت دهنده.<br />
*[[هلیا]](Helya)، پيشکار در پايک.<br />
<br />
== اشارات در کتاب ها ==<br />
===== دانک و اگ =====<br />
لرد [[دگن گریجوی]] و آهن زادگان به سواحل وستروس حمله بردند و شهر [[لیتل داسک]](Little Dosk) را غارت کردند.لرد [[برون استارک]] نيرو های خود را جمع کرد و [[خاندان لنیستر]] کشتی هايی ساخت تا آهن زادگان را به جزايرشان برگردانند.<br />
<br />
===== نغمه ای از یخ و آتش =====<br />
خاندان گريجوی از جمله خاندان های اشرافی بود که [[ویسریس تارگرین]](Viserys Targaryen) باور داشت که زمانی که او بازگردد، به نفعش قيام خواهند کرد.<br />
<br />
== خاندان های قسم خورده ==<br />
<br />
*'''[[خاندان بلکتايد]]''' از بلکتايد.<br />
*'''[[خاندان باتلی]]''' مقيم در پايک.<br />
*'''[[خاندان کاد]]'''. يک خاندان بسيار رده پايين. شعار آن ها اين است:" گرچه همه مردان از ما متنفرند."<br />
*'''[[خاندان درام]]''' از ويک قديم.<br />
*'''[[خاندان فارويند]]'''. فارويند ها در ميان ساير آهن زادگان غريبه در نظر گرفته می شوند. چندين شاخه از اين خاندان وجود دارد، شامل:<br />
**[[خاندان فارويند]] از سيل اسکين پوینت. واقع در سواحل غربی ويک بزرگ.<br />
**[[خاندان فارويند]] از لونلی لايت. واقع در غربی ترين جزيره. شایعه است که آن ها اسکين چنجر می باشند و می توانند به تعدادی از پستانداران دريايی تغيير شکل پيدا کنند.<br />
*'''[[خاندان گود برادر]]''' از ويک بزرگ. سه شاخه از اين خاندان موجود است:<br />
**[[خاندان گود برادر]] از همر هورن که خاندان اصلی می باشند و لرد آن ها عنوان لرد ويک بزرگ را هم دارد.<br />
**[[خاندان گود برادر]] از شاتر استون که در ويک قديم اقامت دارند.<br />
**[[خاندان گود برادر]] از ارکمونت.<br />
*'''[[خاندان هارلا]]''' از هارلا. چندين شاخه از اين خاندان موجود است. شامل:<br />
**[[خاندان هارلا]] از ده برج خاندان اصلی. لرد اين خاندان، لرد هارلا هم لقب می گيرد. همسر لرد بيلون گريجوی، يک هارلا است.<br />
**[[خاندان هارلا]] از گری گاردن. يک خاندان فرعی.<br />
**[[خاندان هارلا]] از برج گليمرينگ. يک خاندان فرعی.<br />
**[[خاندان هارلا]] از هريدن هيل. يک خاندان فرعی.<br />
*'''[[خاندان هامبل]]'''. يک خاندان کم اهميت. آن ها اصالتا از خون بندگان هستند.<br />
*'''[[خاندان مرلين]]''' از پبلتون.<br />
*'''[[خاندان ارکوود]]''' از ارکمونت.<br />
*'''[[خاندان سالتکليف]]''' از سالتکليف.<br />
*'''[[خاندان اسپار]]''' از ويک بزرگ.<br />
*'''[[خاندان استون هاوس]]''' از ويک قديم.<br />
*'''[[خاندان استونتری]]''' از هارلا.<br />
*'''[[خاندان ساندرلی]]''' از سالتکليف.<br />
*'''[[خاندان وينچ]]''' از آيرون هولت. <br />
== منابع ==<br />
{{منابع|2}}{{خاندان های جزایر آهن}}[[رده:خاندان های جزایر آهن]][[رده:خاندان های اشرافی]][[رده:خاندان گریجوی]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A8%D8%AD%D8%AB_%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:IMahKam&diff=15155
بحث کاربر:IMahKam
2016-06-24T14:30:11Z
<p>IMahKam: /* در دست ترجمه */</p>
<hr />
<div><br />
''''':)'''''<br />
<br />
== در دست ترجمه ==<br />
<br />
''':)''' <br/><br />
در دست ترجمه توسط بنده<br/><br />
[[کرم خاکستری]]<br/><br />
[[آویژه]]<br/></div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%88%DB%8C%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%B3_%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D9%86&diff=15154
ویسریس تارگرین
2016-06-24T14:29:17Z
<p>IMahKam: /* یورش شمشیرها */</p>
<hr />
<div>{{درخواست تغییر نام|ویسریس تارگرین|--[[کاربر:تالیسا|تالیسا]] ([[بحث کاربر:تالیسا|بحث]]) ۳ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۵۵ (IRDT)}}<br />
<br />
{{ابهام زدایی|ویسریس تارگرین (ابهام زدایی)}}<br />
{{اطلاعات اشخاص<br />
| نام_شخصیت= [[پرونده:House Targaryen crest.PNG|راست|50px]] '''ویسریس تارگرین''' [[پرونده:House Targaryen crest.PNG|چپ|50px]]<br />
| تصویر= [[پرونده:VISERYS_III.jpg]]<br />
| توضیح_عکس= ویسریس تارگرین اثر Amoka<br />
| القاب= پادشاه گدا{{سخ}}Khal Rhae Mhar (پادشاه پیاده){{سخ}}Khal Rhaggat (پادشاه گاری)<br />
| عنوان= پادشاه آندال ها،روینار و اولین مردان{{سخ}}لرد هفت پادشاهی و محافظ سلطنت<br />
| خاندان= [[خاندان تارگرین|تارگرین]]<br />
| فرهنگ= [[والریایی]]<br />
| تاریخ_تولد= {{تاریخ|275}}<br />
| تاریخ_مرگ= {{تاریخ|298}}<br />
| محل_مرگ= [[واز دوتراک]]<br />
| کتابها= [[بازی تاج و تخت]] (حضور دارد){{سخ}}[[نزاع شاهان]] (اشاره شده){{سخ}}[[یورش شمشیر ها]] (اشاره شده){{سخ}}[[ضیافتی برای کلاغ ها]] (اشاره شده){{سخ}}[[رقصی با اژدهایان]] (اشاره شده)<br />
}}<br />
<br />
[[en:Viserys Targaryen]]<br />
<br />
'''ویسریس تارگرین''' که او را پادشاه گدا نیز صدا می کردند، پس از مرگ برادرش [[ریگار تارگرین|ریگار]] (Rhaegar) در طی [[شورش رابرت]]، وارث پدرش [[ایریس تارگرین دوم|ایریس دوم]] (Aerys II) شد. هرچند او پس از جنگ تبعید شد تا نتواند مجدداً کنترل تخت آهنین را بدست آورد. او خود را ویسریس تارگرین، سومین از نام او، پادشاه آندال ها، روینار ها و اولین مردان، لرد هفت پادشاهی و محافظ سلطنت می خواند.<br />
<br />
== ظاهر ==<br />
<br />
ویسریس موه های طلایی-نقره ای و [[چشمان بنفش]] تارگرین ها با چهره ای سخت و بدقیافه داشت.{{رف|بتت|3}}<br />
<br />
== تاریخ ==<br />
[[پرونده:Edriss young Dany&Viserys.jpg|بندانگشتی|راست|250px|ویسریس و دنریس در جایی در ایسوس. از ترس شوالیه های [[رابرت براتیون|غاصب]] با احتیاط قدم بر میدارد - اثر Jacqui Davis ©]]<br />
در زمان شورش رابرت، ویسریس یک پسر جوان بود. هنگامی که برادرش ریگار در [[نبرد تریدنت]] کشته شد، ویسریس به همراه مادر باردارش [[ریلا تارگرین|ریلا]] (Rhaella) به [[دراگون استون]] (Dragonstone) رفت. پس از مرگ مادرش ریلا و پایان جنگ، ویسریس به همراه خواهرش [[دنریس تارگرین|دنریس]] توسط شوالیه وفادار به سلطنت، سر [[ویلم داری]] (Willem Darry)، به صورت قاچاقی به [[براووس]] رفتند. در آن جا تا زمان مرگ سر ویلم در محافظت او زندگی کردند.<br />
<br />
پس از مرگ سر ویلم خدمتکاران او آن ها را بیرون کردند و آن ها به اجبار در [[شهر های آزاد]] سرگردان شدند. اوایل شهروندان قدرتمند شهر ها از آخرین بازماندگان [[خاندان تارگرین]] در خانه ها و سر میز هایشان پذیرایی میکردند، اما با گذشت زمان، در ها به رویشان بسته شد و زندگی شان روز به روز معمولی تر شد، آن ها به اجبار تمام دارایی هایشان و حتی تاج مادرشان را نیز فروختند. هنگامی که ویسریس تاج مادرش را فروخت، آخرین شادی نیز از وجود او رخت بست و تنها خشم برایش باقی ماند، در این زمان مردم نیز او را پادشاه گدا صدا می زدند. رابطه ی او با خواهرش غیر معمول بود، مادر او ملکه ریلا، هنگام زایمان دنریس از دنیا رفته بود و به همین دلیل ویسریس هرگز خواهرش را برای مرگ مادرشان نبخشیده بود و از دست او عصبانی بود. او مدام به دنریس هشدار می داد که "اژدها را بیدار نکند" و عصبانیت او را تحریک نکند.<br />
<br />
ویسریس مردی جاه طلب بود، همچنین او توهم می دید و نسبت به واقعیات کور بود. او خود را به عنوان پادشاه قانونی وستروس، با عزت و احترام بسیار می دید که ناشی از این بود که او هیچوقت چیزی بیشتر از توهین را نگرفته بود. او از پذیرفتن وضعیت حقیقی خاندان تارگرین پس از شورش رابرت و گرفتن [[تخت آهنین]] امتناع میکرد. ویسریس اعتقاد داشت که خاندان هایی از جمله [[خاندان مارتل|مارتل]] (House Martell)، [[خاندان تایرل|تایرل]] (House Tyrell)، [[خاندان گریجوی|گریجوی]] (House Greyjoy)، [[خاندان ردواین|ردواین]] (House Redwyne) و [[خاندان داری|داری]] (House Darry) برای او قیام می کنند و به او در فتح [[بارانداز پادشاه]] کمک می کنند. <br />
<br />
هیچ شکی نبود که ویسریس از دیدن وضع واقعی اش ناامید بود و نمی خواست آن را ببیند، او می گفت که داری ها حتی پس از پانزده سال بعد از شورش رابرت، هنوز پرچم های تارگرینی را برای روز موعود نگه داشته اند و مردم هم درباره روزهای خوش گذشته، زمانی که ایریس هنوز پادشاه بود.<br />
<br />
== ارجاعات در کتاب ==<br />
<br />
=== بازی تاج و تخت ===<br />
[[پرونده:Mad_king_s_children_by_denkata.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|فرزندان [[ایریس تارگرین دوم|پادشاه دیوانه]]]]<br />
[[پرونده:Aprilis_targaryen.jpg|بندانگشتی|چپ|350px|تو که نمیخوای اژدها رو بیدار کنی میخوای؟ اثر aprilis420]]<br />
[[پرونده:Viserys_Targaryen_tv_serise.png|بندانگشتی|چپ|250px|هری لیود در نقش ویسریس در سریال تلویزیونی]]<br />
در [[پنتوس]] (Pentos)، ویسریس با [[ایلیریو موپتیس]] ملاقات کرد، کسی که از گرفتن تخت آهنین به دست ویسریس سهمی می برد. ویسریس و ایلیریو ترتیب ازدواج دنریس با یک [[دوتراکی]] قدرتمند به نام [[کال دروگو]] را دادند. کال وعده ی ده هزار مرد برای فتح [[هفت پادشاهی]] را به ویسریس داد. هر چند ویسریس خواهان ازدواج دنریس با دروگو بود، اما از نداشتن دنریس بی میل بود و شب قبل از عروسی تلاش کرد تا وارد اتاق دنریس شود و مدعی دوشیزگی او شد. هرچند ایلیریو انتظار این اتفاق را داشت و از قبل نگهبانانی را به جلوی اتاق دنریس فرستاده بود به همین دلیل این اتفاق رخ نداد و ایلیریو مطمئن شد که بی پروایی ویسریس نقشه های چندین ساله او را برهم نمی زند.<br />
<br />
ویسریس اصرار کرد که با دروگو همسفر شود تا از خوش قول بودن او مطمئن باشد. ایلیریو سعی کرد تا او را با وعده در اختیار داشتن خانه اش از این تصمیم باز دارد ولی ویسریس قبول نکرد. ویسریس باور داشت که دروگو قصد دارد انجام وعده اش را به تاخیر بیندازد و ویسریس نیز مصر بود که حمله را هرچه زود تر آغاز کنند. ویسریس اعتقاد داشت که او دنریس را به کال فروخته است و او قصد پرداخت بهایش را ندارد. سر [[جورا مورمونت]] (Jorah Mormont) برای او توضیح داد که دوتراکی ها چیزی را خرید و فروش نمی کنند، بلکه هدیه ای می گیرند و در نهایت هدیه را بر می گردانند. او از گوش دادن به ایلیریو و سر جورا امتناع کرد، سر جورا به او گفت که کال دروگو دنریس را به عنوان یک هدیه می بیند و در مقابل به او یک هدیه ( ارتش ) می دهد اما فقط در زمانی که خود کال تعیین کند. ولی ویسریس برای شنیدن حرف های او بیش از حد احمق و بی تاب بود.<br />
<br />
ویسریس تلاش می کند تا به دنریس برای ترغیب کردن دروگو تشر بزند، اما جایگاه قدرتمند دنریس به عنوان یک " کالیسی " باعث شد تا او شروع به مقاومت در مقابل ویسریس کند. بعد از اینکه او تلاش کرد تا دنریس را بزند، او اسب ویسریس را گرفت و او را وادار کرد که پیاده راه را ادامه بدهد. از نظر دوتراکی ها مردی که سوار بر پشت اسب نباشد مرد واقعی نیست، به همین دلیل نام " Khal Rhae Mhar " به معنی پادشاه پیاده را به ویسریس دادند. بعدا کال دروگو به او پیشنهاد کرد که جایی در گاری به او بدهد و ویسریس نیز قبول کرد، او از سر نادانی فکر می کرد که این پیشنهاد کال برای عذر خواهی از او بخاطر کار اشتباهی که دنریس انجام داده بود است. ویسریس نمی دانست که پیاده فتن در بین دوتراکی ها یک توهین بزرگ بشمار می آید و گاری مخصوص فلج ها، [[خواجه ها]]، افراد خیلی پیر و یا خیلی جوان است، به همین دلیل دوتراکی ها به او نام " Khal Rhaggot " به معنی شاه گاری را دادند. در [[واز دوتراک]] (Vaes Dothrak)، ویسریس مست کرد و به دروگو اصرار کرد که به او تاجش را بدهد. ( در شهر مقدس واز دوتراک ریختن خون یک مرد آزاد ممنوع است ) ویسریس شمشیرش را از غلافش بیرون کشید و فرزند به دنیا نیامده ی دنریس را تهدید کرد. در پاسخ به این کار، دروگو اعلام کرد که به او یک تاج می دهد. دروگو کمربند مدال نشان طلایی خود را ذوب کرد و بر روی سر ویسریس ریخت، به این ترتیب او را تاج گذاری کرد، بدون اینکه حتی یک قطره خون بر زمین بریزد.<br />
<br />
=== نزاع شاهان ===<br />
<br />
پس از مرگ ویسریس، دنریس تلاش می کند تا ویسریس را بدون در نظر گرفتن همه ی ظلم هایش به عنوان یک مرد و برادر خوب به خاطر بسپارد. دنی می دانست که ویسریس یک فرد ترسو، ضعیف و عصبی بود، ولی در هر حال او برادرش بود. اژدهایش کار هایی را که او هرگز نمی توانست انجام دهد انجام می دهد. به همین دلیل دنریس نام اژدهای سفیدش را [[ویسریون]] (Viserion) گذاشت. <br />
<br />
اگرچه مرگ ویسریس هنوز بر روی دنریس تاثیر دارد و او گاهی اوقات فکر میکند که برادرش باعث این مقام او شده است. در کارث (Qarth)، پس از این که [[اصیل زادگان]] از کمک به او امتناع کردن او به یاد برادرش افتاد که مجبور بود به آن ها التماس کند تا چیزی به او بدهند و زنده بماند و سپس او با واکنش های منفی آن ها روبه رو میشد و دنی نمیخواست مانند او باشد.<br />
<br />
{{نقل قول|درسته که تاج روی سرم دارم، اما گدا هستم، باشکوه ترین گدای دنیا شدم، اما به هر حال گدا هستم. از این نفرت داشت، آنقدر که حتما برادرش نفرت داشت. تمام آن سال ها از یک شهر به شهری دیگه یک قدم جلوتر از چاقوکش های [[رابرت براتیون|غاصب]] فرار میکرد. به والی ها و پرنس ها و وکلا التماس میکرد، غذامون رو با چاپلوسی میخرید. حتما متوجه بود که چطور مسخره اش میکنن. تعجی نداره که اونقدر تلخ و زود رنج شد. سرانجام دیوانه اش کرد. اگه اجازه بدم، سر من هم همون بلا رو میاره. بخشی از وجودش میخواست که مردمش رو به [[ویس تولورو]] برگرداند و شهر مرده را دوباره شکوفا کند، نه، اون اقرار به شکسته. من چیزی دارم که ویسریس نداشت. من اژدها دارم. اژدهاها تفاوت اصلی من هستن.{{رف|نش|40}}}}<br />
<br />
=== یورش شمشیرها ===<br />
<br />
در [[آستاپور]] (Astapor)، دنریس پس از مشاهده ی برده های [[آنسالید]] (Unsullied) به فکر خریدن آن ها افتاد، [[باریستان سلمی|آرستان ریش سفید]] (Arstan Whitebeard) تلاش کرد تا او را از خرید برده ها منصرف کند زیرا این کار جزو روش های [[وستروس|وستروسی]] نبود، او از دنریس خواهش کرد که به جای این کار [[سربازان مزدور|شمشیر]] بخرد و در عوض این کار ارتشش را در میر (Myr)، پنتوس (Pentos) و تیروش (Tyrosh) پیدا کند. دنی بیاد آورد که برادرش از گدایی رنج می برد. او می دانست که باید آستاپور را با ارتشش ترک کند، او پاسخ داد:<br />
<br />
{{نقل قول|برادر من به پنتوس، میر، [[براووس]] و تقریبا به تمام [[شهر های آزاد]] رفت. اشرافزاده ها و بزرگان به او شراب و قول دادند، اما روح او تا دم مرگ گرسنگی کشید. یک مرد نمی تونه در تمام عمرش شام شبش رو با کاسه ی گدایی بدست بیاره و بازم مرد بمونه. من طعم گدایی رو به اندازه کافی در کارث کشیدم. من مثه یه گدا به پنتوس نمیرم.{{رف|یش|23}}}}<br />
<br />
زمانی که دنریس پیشنهاد خرید هشت هزار آنسیولید و پسران درحال تعلیم را به [[اربابان خوب]] (Godd Masters) آستاپور داد، [[کرازنیس مو نکلوز]] (Kraznys mo Nakloz) قیمت تاج زیبای او را پرسید، اما دنریس به او گفت که تاج او برای فروش نیست. او بیاد آورد:<br />
<br />
{{نقل قول|هنگامی که ویسریس تاج مادرشان را فروخت، آخرین شادی نیز از وجود او رخت بست.{{رف|یش|27}}}}<br />
<br />
{{اسپویلر|در [[میرین]] (Meereen)، سر [[باریستان سلمی]] (Barristan Selmy) به دنریس گفت که ویسریس درست شبیه پدرش بود، چیزی که ریگار هرگز نبود.{{رف|یش|71}}}}<br />
<br />
=== ضیافتی برای کلاغ ها ===<br />
<br />
{{اسپویلر|هنگامی که [[آریانه مارتل|آریانه]] (Arianne) پدرش را دید به او گفت که حقش را نسبت به [[دورن]] می خواهد، سپس [[دوران مارتل|شاهزاده دوران]] (Prince Doran) به او نشان داد که پس از مرگ او، آریانه پادشاهی را خواهد داشت. آریانه افشا کرد که می داند دوران می خواهد [[کوینتین مارتل|کوینتین]] (Quentyn) را وارث خودش کند اما پدرش به او گفت که برنامه ی دیگری برای او داشته بود. در تمام این سال ها، او قول آریانه را به شاهزاده ویسریس تارگرین داده بود ولی اکنون که تنها مرد [[خاندان تارگرین]] مرده است او هیچ دلیلی ندارد که حق آریانه را به او ندهد. پدرش به این مکالمه با این حرف پایان داد:<br />
<br />
{{نقل قول|ما شاهزاده ها را برای برنامه ریزی های دقیق خود می خواهیم و خدایان تمام آن منحرفان را در هم بشکنند.}} <br />
<br />
برنامه مخصوص دوران برای او، فرستادن آریانه به تیروش بود تا به عنوان ساقی خدمت کند و در آنجا می توانست نامزد خود را ملاقات کند، در آن زمان برادرش کوینتین به جایگاه خاندانشان منصوب می شد. در آخر دوران نشان داد که به چه دلیل کوینتین به آن سوی دریا رفته است " برای آوردن تمایل قلبی ما. " هنگامی که آریانه از او پرسید که این به چه معناست، پدرش جواب داد:<br />
<br />
{{نقل قول|[[دنریس تارگرین|انتقام.عدالت.آتش و خون.]]{{رف|ضبک|40}}}}}}<br />
<br />
=== رقصی با اژدهایان ===<br />
<br />
{{اسپویلر|هنگام سفر در کجاوه ایلیریو موپتیس، ایلیریو به [[تیریون لنیستر]] (Tyrion Lannister) درباره دنریس و ویسریس تارگرین می گوید. او به تیریون می گوید که ویسریس خواهرش را به دروگو داد تا دوستی او را به دست آورد، او همچنین می گوید که ویسریس یک مرد جوان تهی مغز و حریص بود. او اضافه می کند که ویسریس نه تنها به تخت پدرش شهوت داشت بلکه به خواهرش دنریس نیز میل داشت و از دادن او به کال دروگو بیزار بود.<br />
<br />
او به تیریون میگوید که شب قبل از ازدواج دنریس ؛ ویسریس سعی کرده بود که با دنریس همبستر شود و مدعی دوشیزگی او شده بود. ایلیریو میگوید که اگر او برای احتیاط گاردی را برای محافظت از دنریس پشت در اتاق او نگذاشته بود، ویسریس تمام نقشه های چند ساله او را از بین می برد. سپس تیریون توضیح میدهد:<br />
<br />
{{نقل قول|درست یک احمق مطلق}} <br />
<br />
ایلیریو در جواب او می گوید:<br />
<br />
{{نقل قول|ویسریس پسر دیوانه ی [[ایریس تارگرین دوم|ایریس]] بود.{{رف|ربا|5}}}}<br />
<br />
سر باریستان سلمی به دنریس می گوید که پس از این که او از [[گارد پادشاه]] اخراج شد، فهمید که باید به دنبال پادشاه حقیقیش بگردد و با تمام توانایی ای که در خودش باقی ماندهاست به او خدمت کند. دنریس به او جواب می دهد که ویسریس همان پادشاه بوده است و باریستان نیز جواب میدهد که قصدش ویسریس بوده است.<br />
<br />
در طی مدتی که تیریو ن با [[هالدان]] (Haldon) [[سیویس]] (Cyvasse) بازی می کرد، با خودش فکر کرد که ایلیریو مپاتیس با هالدان، [[جان کانینگتون|گریف]] (Griff) و [[رالی داکفیلد|داک]] (Duck) در حال بازی است و آن ها همه مهره های او هستند و ایلیریو به هر کجا که بخواهد آن ها را می برد و هرجا که نیاز داشته باشد آن ها را قربانی می کند، درست مثل ویسریس.{{رف|ربا|14}}<br />
<br />
در [[لیزی ایل]] (Lazy Eel) مشتریان به همدیگر اخبار را می گفتند و یکی از آن ها به یاد آورد که شاهزاده ویسریس تنها تارگرین نبود و یک خواهر به نام شاهزاده دنریس هم داشت.{{رف|ربا|15}}<br />
<br />
[[تریستن ریورز]] (Tristan Rivers) از گلدن کمپانی افشا کرد که یکی از نقشه های ایلیریو مپاتیس این بود که ویسریس به همراه پنجاه هزار دوتراکی به آن ها ملحق شود، اما با مرگ پادشاه گدا این نقشه از بین رفت.{{رف|ربا|24}}<br />
<br />
دنریس به یاد می آورد که ویسریس برای او درباره مسابقاتی که در هفت پادشاهی برگزار می شود گفته بود، اما خود دنریس هرگز مسابقه ای را ندیده است.<br />
<br />
هنگامی که [[کوینتین مارتل]] (Quentin Martell) وارد دربار دنریس شد به او نامه ای مهر و موم شده داد. این نامه آشکار ساخت که زمانی که دنریس و ویسریس تحت سرپرستی سر ویلم داری در براووس بودند، پیمانی مخفی بین سر ویلم و [[ابرین مارتل]] (Oberyn Martell) با حضور [[ارباب دریاها]]ی براووس به عنوان شاهد بسته شد، طبق این پیمان اگر ویسریس با آریانه مارتل ازدواج می کرد، زمانی که می خواست تخت آهنین را بگیرد، کمک دورن را نیز دریافت می کرد. <br />
<br />
به علت کم طاقتی ویسریس، او از این پیمان بی خبر ماند تا مبادا او سعی کند خیلی زود مدعی عروسش شود و به همین دلیل نسبت به دورن نارضایتی پیدا کند. دنی بلافاصله این موضوع را درک کرد و به سر باریستان گفت که اگر برادر او میفهمید که یک شاهزاده خانم دورنی در انتظار او است، او خیلی زودتر از آن که به سن ازدواج برسد به دورن می رفت.{{رف|ربا|43}}<br />
<br />
در فصل آخر دنریس در کتاب رقصی با اژدهایان، او تنها و سرگردان است و سعی می کند تا از طریق زمین های بایر به میرین برسد. او کنار دیواری سنگی به خواب می رود و زمانی که بیدار می شود به یاد [[دیوار]] در وستروس می افتاد و این که برادرش به او گفته بود که بزرگترین دیوار در جهان است. <br />
<br />
بعد، زمانی که دنریس خوابید، خواب مرگ برادرش را دید. او درست شبیه آخرین باری بود که او را دیده بود. دهانش از نگرانی پیچ می خورد، موهایش سوخته بود، صورتش سیاه بود و دود از طلای مذابی که از ابروها، گونه ها و چشم هایش پایین می رفت بلند می شد. دنریس به او گفت تو مرده ای. او نجوای ویسریس را شنید " به قتل رسیده ام ". ویسریس گفت:<br />
<br />
{{نقل قول|تو هرگز واسه من عزاداری نکردی خواهر. خیلی سخته که سوگواری نکنی.}}<br />
<br />
دنریس پاسخ داد:<br />
<br />
{{نقل قول|من زمانی تو رو دوست داشتم.}}<br />
<br />
ویسریس تکرار کرد زمانی و طنین صدایش تلخ بود و بدن دنی را لرزاند. ویسریس به دنی گفت که فکر می کرد او همسرش می شود تا خونشان را اصیل نگه دارند و بچه هایی با موهای نقره ای و چشم هایی بنفش برای او بدنیا می آورد. ویسریس گفت که از او مراقبت می کرده است. او به دنریس غذا می داده است و تاج مادرشان را فروخت تا بتواند به او غذا بدهد. دنی با او بحث کرد، به او گفت که ویسریس او را اذیت می کرد، به او آسیب می زد، او را فروخت و به او خیانت کرد. ویسریس دنریس را خیانتکار نامید و گفت که او هرگز تاج وعده داده شده اش را نگرفت، گفت که دنریس برعلیه او شد و به همراه دروگو و دوتراکی ها او را فریب داد. دنریس بیشتر با او بحث کرد و او گفت:<br />
<br />
{{نقل قول|تو فاحشه کوچولوی احمق میخوای اژدها رو بیدار کنی؟ کالاسار دروگو برای من بود من پول هر صدهزارتاشون رو با دوشیزگی تو پرداختم.}}<br />
<br />
دنی سعی کرد تا دوباره برای او توضیح بدهد که او باید برای گرفتن تاجش صبر می کرد، ویسریس پاسخ داد:<br />
<br />
{{نقل قول|من خیلی صبر کردم. برای تاجم، برای تختم، برای تو. همه ی اون سال ها، و تنها یه تاج طلایی مذاب گرفتم. چرا اونا تخم های اژدها رو به تو دادن؟ اون ها باید مال من میشدن. اگه من [[اژدها]] داشتم، معنی داشتنش رو به همه ی دنیا می فهموندم.{{رف|ربا|71}}}}<br />
<br />
سپس ویسریس شروع به قهقهه زدن کرد و تا زمانی که دود، خون و طلای مذاب از دهانش گذشتند و فکش از صورتش جدا شد ادامه داد. سپس دنی نفس نفس زنان از خواب بیدار شد.}}<br />
<br />
=== باد های زمستان ===<br />
<br />
{{اسپویلر|آریانه مارتل از سر [[دیمون سند]] (Daemon Sand) درباره شاهزاده ویسریس پرسید. او اظهار کرد که همه می گویند شاهزاده ریگار زیبا بوده ولی آیا شاهزاده ویسریس هم همینطور بوده؟ سر دیمون پاسخ داد که فرض کنید او نیز زیبا بوده (زیرا ویسریس یک تارگرین بود) اما سر دیمون او را ندیده بود پس نمی توانست درباره او بگوید.<br />
<br />
سپس آریانه در باره پیمان مخفی که پدرش سال ها پیش بسته بود فکرد کرد، هیچ کس به او نگفته بود که قرار بو با شاهزاده ویسریس ازدواج کند. آریانه به سر دیمون گفت که ویسریس بدست یک دوتراکی که شوهر ملکه اژدها بوده است کشته شد. سر دیمون گفت شنیده است اما که چه؟ آریانه تعجب کرد;<br />
<br />
{{نقل قول|فقط ... چرا دنریس گذاشت این اتفاق بیوفته؟ ویسریس برادرش بود و تنها کسی که از خون او بود. <ref>[http://www.georgerrmartin.com/excerpt-from-the-winds-of-winter/ سایت رسمی جرج آر. آر. مارتین]</ref>}}<br />
<br />
سر دیمون تنها پاسخ داد که دوتراکی ها یک مشت وحشی هستند، چه کسی می داند چرا آن ها او را کشتند؟ آریانه با خودش فکر کرد که شاید دنریس از برادرش متنفربود. آریانه فکر کرد که اگر دنریس فهمیده باشد زمانی برادرش قرار بوده با او ازدواج کند، ممکن است او بقیه عمرش را دز یک چادر زندگی کند و مانند یک اسب نفس بکشد.<br />
<br />
هرچند آریانه خبر نداشت که دنریس تا زمان آمدن کوینتین و ملاقات کردن او در میرین، هیچ چیزی از پیمان مخفی نمی دانست. او می آید، حفاظت را فریاد می زند و موقعیت قدرتمند خاندانش قبل از او. به نظر نمی آید که آریانه به طور کامل شرایط بحرانی دنریس و برادرش و این که چگونه خشم، تلخی، پارانویا، تکدی گری ها و دیوانگی ویسریس قبل از ازدواج خواهرش، او را به سطوح آورده بود را درک کرده باشد.}}<br />
<br />
== نقل قول هایی درباره ویسریس ==<br />
<br />
{{نقل قول|ویسریس کمتر از سایه ی یک مار است|[[سر جورا مورمونت]]{{رف|بتت|23}}}}<br />
<br />
{{نقل قول|ممکن نیست که اون یک پادشاه بشه. مگه نه؟|دنی{{رف|بتت|23}}}}<br />
<br />
{{نقل قول|مادر من موقع بدنیا اومدن مرد و پدرم و حتی قبل از اون برادرم ریگار. اگه ویسریس نبود که به من بگه من تنها چیزی که از اونا میدونستم یه اسم بود. ویسریس تنها کسیه که من دارم. تنها اون.{{رف|بتت|23}}|دنی}}<br />
<br />
{{اسپویلر|{{نقل قول|حتی در کودکی برادر شما ویسریس خیلی شبیه پدرتان بود به طوری که ریگار هرگز نبود|سر باریستان سلمی{{رف|یش|71}}}}<br />
<br />
{{نقل قول|ویسریس یک مرد جوان تهی مغز و حریص بود.ویسریس نتنها به تخت پدرش شهوت داشت بلکه به خواهرش دنریس نیز میل داشت و از دادن او به کال دروگو بیزار بود. ویسریس فرزند دیوانه ی ایریس بود.|ایلیریو مپاتیس{{رف|ربا|5}}}}<br />
<br />
{{نقل قول|درست یک احمق مطلق|تیریون لنیستر{{رف|ربا|5}}}}}}<br />
<br />
== خانواده ==<br />
{{الگو:شجره نامه تارگرین - کنونی}}<br />
<br />
== منابع ==<br />
{{منابع|2}}<br />
{{الگو:شاهان وستروس}}<br />
[[رده:شاهان]][[رده:نجیب زادگان]][[رده:خاندان تارگرین]][[رده:شخصیت های سرزمین سلطنتی]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=Unsullied&diff=15153
Unsullied
2016-06-24T14:25:34Z
<p>IMahKam: تغییرمسیر به آنسالید</p>
<hr />
<div>#تغییرمسیر [[آنسالید]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A8%D8%AD%D8%AB_%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:IMahKam&diff=15152
بحث کاربر:IMahKam
2016-06-24T14:20:35Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div><br />
''''':)'''''<br />
<br />
== در دست ترجمه ==<br />
<br />
''':)''' <br/><br />
در دست ترجمه توسط بنده<br />
[[کرم خاکستری]]<br/><br />
[[آویژه]]<br/></div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A8%D8%AD%D8%AB_%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:IMahKam&diff=15151
بحث کاربر:IMahKam
2016-06-24T14:20:17Z
<p>IMahKam: /* در دست ترجمه */</p>
<hr />
<div><br />
''''':)'''''<br />
<br />
== در دست ترجمه ==<br />
<br />
''':)''' <br/><br />
در دست ترجمه توسط بنده<br />
[[کرم خاکستری]]<br/><br />
[[آویژه]]<br/><br />
[[ایلیریو موپاتیس]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A8%D8%AD%D8%AB_%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:IMahKam&diff=15150
بحث کاربر:IMahKam
2016-06-24T14:19:41Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div><br />
''''':)'''''<br />
<br />
== در دست ترجمه ==<br />
<br />
''':)''' <br/><br />
در دست ترجمه توسط بنده<br />
[[کرم خاکستری]]<br />
[[آویژه]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A2%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87&diff=15146
آویژه
2016-06-23T21:12:02Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{هشدار|توجه☟☟توجه - بقیه ترجمه به زودی زود اضافه میشود}}<br />
{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
[[پرونده:Unsullied.jpeg | چپ | 300px| thumb | سربازان آویژه]]<br />
<br />
'''سربازان آویژه''' سربازانی برده و عقیم میباشند که توسط اربابشان از کودکی و نوجوانی آموزشهای سختی داده میشوند و<br />
به عنوان محافظان شهر های آزاد به کار گرفته میشوند. آویژه ها در شهر [[آستاپور]] آموزش میدیدند تا پیروی از دستورات را به صورت بلا منازعه فراگیرند.آویژهها سربازانی عالی هستند زیرا نه تجاوز میکنند نه غارت.خدای آویژهها خاص خودشان میباشد که نامش را به دیگران نمیگویند و همانند راز در میان خود نگه می دارند اما به عناوینی چون «[[بانوی نیزه ها]]»٫ «عروس مبارزات» و «مادر میزبانها» خوانده می شود.<br />
<br />
سربازان آویژه بیش تر برای نبرد[[کوهور]] شناخته شدهاند. <br/><br />
''<small>بیشتر از نبرد [[کوهور]] بخوانید</small>''.<br />
<br />
==استخدام و آموزش==<br />
آویژه ها بردگانی هستند که بر اساس قدرت و ابعاد بدنی و همچنین سرعت عملشان در کودکی و جوانی از بقیه بردهها جدا میشوند.<br />
[[دنریس ]] در اولین بازدیدش از آويژهها متوجه شد که بیشتر از نصف آنها [[دوتراکی]] اند و بقیه بیشتر از [[لیس]]و [[کارت]]هستند و یا با اربابشان هم نژاد میباشند.<br />
تمرینات آن ها در ۵ سالگی شروع میشود و از طلوع تا غروب ادامه دارد و به طور وحشیانه و حیوان گونه میباشد.آموزش ها نه تنها از آن ها جنگجو می سازد بلکه عاطفه, شخصیت را در آنها از بین میبرد. فقط ۱ نفر از هر ۳ نفر آنها موفق به ادامه میشود و باقی آنان که موفق نشدهاند ٫در هر سنی که باشند کشته میشوند.<br />
<br />
آنها کاملا عقیم هستند و آلتشان در پیشگاه [[بانوی نیزه ها]] سوزانده میشود تا نشانی از ناکامل بودن آنها باشد.<br />
اربابان آنها نوشیدنی مخصوصی به نام [[شراب دلیری]] با هر وعده غذا میدهند که لمس کننده حس درد میباشد و باعث میشود به مرور زمان درد را کمتر و کمتر حس کنند.<br />
<br />
آنها به صورت روزانه از سطلی ,سکه ای رنگی بر میدارند که نامی روی آن نوشته شده که همراه با رنگ سکه لقب آن آویژه برای آن روز میشود. مانند [[کرم خاکستری]].<br />
<br />
در زمانی که یک کودک برده جهت آویژه شدن عقیم میشود یک سگ به او داده میشود تا از آن نگهداری کرده و آنرا تربیت کند.یک سال بعد٫ به او دستور خفه کردن آن سگ با دست را میدهند و اگر از اینکار سر باز بزند یا موفق به خفه کردن آن نشود٫ خوراک دگر سگ ها میشود.<br />
در مواقع تمرین اگر موفق به انجام تمرین پیش رو نشوند٫مجازات هایی نظیر کوه پیمایی در شب٫ دویدن با بار یا راه رفتن روی ذعال در انتظارشان خواهد بود . <br />
در مرحله آخر برای دریافت نیزه, میبایست به بازار برده فروشان رفته و کودکی تازه متولد شده را در جلوی مادرش سر ببرند و سکه ای نقره برای خرید آن کودک از اربابشان بپردازند.<br/><br />
تنها گناه ممکن برای [[آنسالید]] ها خوردن غذاست به همین دلیل غالبا چاق میشوند.<br />
<br />
== تاکتیک های نظامی==<br />
آویژه ها پیاده نظام سبک می باشند که به شمشیر کوتاه , خنجر , نیزه کوتاه و سپر گرد مسلح هستند و کلاهی با میخی مشخص دارند.<br />
بدون ترس و با دستور پذیری بدون هیچ سوالی آویژه ها سربازان برتری به حساب می آیند. تمرینات سخت و زبده بودنشان آنهارا کارآمد تری دسته جنگی در رده خودشان می کند. آنسالید ها اسب سواری نمیکنند.<br />
<br />
==اتفاقات اخیر==<br />
<br />
<br />
== اعضای معروف==<br />
<br />
==نقل قول دربارهی آویژهها ==<br />
<br />
<br />
==پشت صحنه==<br />
<br />
==منابع==<br />
{{منابع|2}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A2%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87&diff=15145
آویژه
2016-06-23T20:47:51Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{هشدار|توجه☟☟توجه}}<br />
{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
[[پرونده:Unsullied.jpeg | چپ | 300px| thumb | سربازان آویژه]]<br />
<br />
'''سربازان آویژه''' سربازانی برده و عقیم میباشند که توسط اربابشان از کودکی و نوجوانی آموزشهای سختی داده میشوند و<br />
به عنوان محافظان شهر های آزاد به کار گرفته میشوند. آویژه ها در شهر [[آستاپور]] آموزش میدیدند تا پیروی از دستورات را به صورت بلا منازعه فراگیرند.آویژهها سربازانی عالی هستند زیرا نه تجاوز میکنند نه غارت.خدای آویژهها خاص خودشان میباشد که نامش را به دیگران نمیگویند و همانند راز در میان خود نگه می دارند اما به عناوینی چون «[[بانوی نیزه ها]]»٫ «عروس مبارزات» و «مادر میزبانها» خوانده می شود.<br />
<br />
سربازان آویژه بیش تر برای نبرد[[کوهور]] شناخته شدهاند. <br/><br />
''<small>بیشتر از نبرد [[کوهور]] بخوانید</small>''.<br />
<br />
==استخدام و آموزش==<br />
آویژه ها بردگانی هستند که بر اساس قدرت و ابعاد بدنی و همچنین سرعت عملشان در کودکی و جوانی از بقیه بردهها جدا میشوند.<br />
[[دنریس ]] در اولین بازدیدش از آويژهها متوجه شد که بیشتر از نصف آنها [[دوتراکی]] اند و بقیه بیشتر از [[لیس]]و [[کارت]]هستند و یا با اربابشان هم نژاد میباشند.<br />
تمرینات آن ها در ۵ سالگی شروع میشود و از طلوع تا غروب ادامه دارد و به طور وحشیانه و حیوان گونه میباشد.آموزش ها نه تنها از آن ها جنگجو می سازد بلکه عاطفه, شخصیت را در آنها از بین میبرد. فقط ۱ نفر از هر ۳ نفر آنها موفق به ادامه میشود و باقی آنان که موفق نشدهاند ٫در هر سنی که باشند کشته میشوند.<br />
<br />
آنها کاملا عقیم هستند و آلتشان در پیشگاه [[بانوی نیزه ها]] سوزانده میشود تا نشانی از ناکامل بودن آنها باشد.<br />
اربابان آنها نوشیدنی مخصوصی به نام [[شراب دلیری]] با هر وعده غذا میدهند که لمس کننده حس درد میباشد و باعث میشود به مرور زمان درد را کمتر و کمتر حس کنند.<br />
<br />
آنها به صورت روزانه از سطلی ,سکه ای رنگی بر میدارند که نامی روی آن نوشته شده که همراه با رنگ سکه لقب آن آویژه برای آن روز میشود. مانند [[کرم خاکستری]].<br />
<br />
در زمانی که یک کودک برده جهت آویژه شدن عقیم میشود یک سگ به او داده میشود تا از آن نگهداری کرده و آنرا تربیت کند.یک سال بعد٫ به او دستور خفه کردن آن سگ با دست را میدهند و اگر از اینکار سر باز بزند یا موفق به خفه کردن آن نشود٫ خوراک دگر سگ ها میشود.<br />
در مواقع تمرین اگر موفق به انجام تمرین پیش رو نشوند٫مجازات هایی نظیر کوه پیمایی در شب٫ دویدن با بار یا راه رفتن روی ذعال در انتظارشان خواهد بود . <br />
در مرحله آخر برای دریافت نیزه, میبایست به بازار برده فروشان رفته و کودکی تازه متولد شده را در جلوی مادرش سر ببرند و سکه ای نقره برای خرید آن کودک از اربابشان بپردازند.<br/><br />
تنها گناه ممکن برای [[آنسالید]] ها خوردن غذاست به همین دلیل غالبا چاق میشوند.<br />
<br />
== تاکتیک های نظامی==<br />
آویژه ها پیاده نظام سبک می باشند که به شمشیر کوتاه , خنجر , نیزه کوتاه و سپر گرد مسلح هستند و کلاهی با میخی مشخص دارند.<br />
بدون ترس و با دستور پذیری بدون هیچ سوالی آویژه ها سربازان برتری به حساب می آیند. تمرینات سخت و زبده بودنشان آنهارا کارآمد تری دسته جنگی در رده خودشان می کند. آنسالید ها اسب سواری نمیکنند.<br />
<br />
==اتفاقات اخیر==<br />
<br />
<br />
== اعضای معروف==<br />
<br />
==نقل قول دربارهی آویژهها ==<br />
<br />
<br />
==پشت صحنه==<br />
<br />
==منابع==<br />
{{منابع|2}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A2%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87&diff=15144
آویژه
2016-06-23T20:47:24Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{هشدار|توجه☟☟توجه}}<br />
{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
[[پرونده:Unsullied.jpeg | چپ | 300px| thumb | سربازان آویژه]]<br />
<br />
'''سربازان آویژه''' سربازانی برده و عقیم میباشند که توسط اربابشان از کودکی و نوجوانی آموزشهای سختی داده میشوند و<br />
به عنوان محافظان شهر های آزاد به کار گرفته میشوند. آویژه ها در شهر [[آستاپور]] آموزش میدیدند تا پیروی از دستورات را به صورت بلا منازعه فراگیرند.آویژهها سربازانی عالی هستند زیرا نه تجاوز میکنند نه غارت.خدای آویژهها خاص خودشان میباشد که نامش را به دیگران نمیگویند و همانند راز در میان خود نگه می دارند اما به عناوینی چون «[[بانوی نیزه ها]]»٫ «عروس مبارزات» و «مادر میزبانها» خوانده می شود.<br />
<br />
سربازان آویژه بیش تر برای نبرد[[کوهور]] شناخته شدهاند. <br/><br />
''<small>بیشتر از نبرد [[کوهور]] بخوانید</small>''.<br />
<br />
==استخدام و آموزش==<br />
آویژه ها بردگانی هستند که بر اساس قدرت و ابعاد بدنی و همچنین سرعت عملشان در کودکی و جوانی از بقیه بردهها جدا میشوند.<br />
[[دنریس ]] در اولین بازدیدش از آويژهها متوجه شد که بیشتر از نصف آنها [[دوتراکی]] اند و بقیه بیشتر از [[لیس]]و [[کارت]]هستند و یا با اربابشان هم نژاد میباشند.<br />
تمرینات آن ها در ۵ سالگی شروع میشود و از طلوع تا غروب ادامه دارد و به طور وحشیانه و حیوان گونه میباشد.آموزش ها نه تنها از آن ها جنگجو می سازد بلکه عاطفه, شخصیت را در آنها از بین میبرد. فقط ۱ نفر از هر ۳ نفر آنها موفق به ادامه میشود و باقی آنان که موفق نشدهاند ٫در هر سنی که باشند کشته میشوند.<br />
<br />
آنها کاملا عقیم هستند و آلتشان در پیشگاه [[بانوی نیزه ها]] سوزانده میشود تا نشانی از ناکامل بودن آنها باشد.<br />
اربابان آنها نوشیدنی مخصوصی به نام [[شراب دلیری]] با هر وعده غذا میدهند که لمس کننده حس درد میباشد و باعث میشود به مرور زمان درد را کمتر و کمتر حس کنند.<br />
<br />
آنها به صورت روزانه از سطلی ,سکه ای رنگی بر میدارند که نامی روی آن نوشته شده که همراه با رنگ سکه لقب آن آویژه برای آن روز میشود. مانند [[کرم خاکستری]].<br />
<br />
در زمانی که یک کودک برده جهت آویژه شدن عقیم میشود یک سگ به او داده میشود تا از آن نگهداری کرده و آنرا تربیت کند.یک سال بعد٫ به او دستور خفه کردن آن سگ با دست را میدهند و اگر از اینکار سر باز بزند یا موفق به خفه کردن آن نشود٫ خوراک دگر سگ ها میشود.<br />
در مواقع تمرین اگر موفق به انجام تمرین پیش رو نشوند٫مجازات هایی نظیر کوه پیمایی در شب٫ دویدن با بار یا راه رفتن روی ذعال در انتظارشان خواهد بود . <br />
در مرحله آخر برای دریافت نیزه, میبایست به بازار برده فروشان رفته و کودکی تازه متولد شده را در جلوی مادرش سر ببرند و سکه ای نقره برای خرید آن کودک از اربابشان بپردازند.<br/><br />
تنها گناه ممکن برای [[آنسالید]] ها خوردن غذاست به همین دلیل غالبا چاق میشوند.<br />
<br />
== تاکتیک های نظامی==<br />
آویژه ها پیاده نظام سبک می باشند که به شمشیر کوتاه , خنجر , نیزه کوتاه و سپر گرد مسلح هستند و کلاهی با میخی مشخص دارند.<br />
بدون ترس و با دستور پذیری بدون هیچ سوالی آویژه ها سربازان برتری به حساب می آیند. تمرینات سخت و زبده بودنشان آنهارا کارآمد تری دسته جنگی در رده خودشان می کند. آنسالید ها اسب سواری نمیکنند.<br />
<br />
==اتفاقات اخیر==<br />
<br />
<br />
== اعضای معروف==<br />
<br />
=نقل قول دربارهی آویژهها==<br />
<br />
==پشت صحنه==<br />
<br />
==منابع==<br />
{{منابع|2}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A2%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87&diff=15143
آویژه
2016-06-23T20:45:49Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{هشدار|توجه☟☟توجه}}<br />
{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
[[پرونده:Unsullied.jpeg | چپ | 300px| thumb | سربازان آویژه]]<br />
<br />
'''سربازان آویژه''' سربازانی برده و عقیم میباشند که توسط اربابشان از کودکی و نوجوانی آموزشهای سختی داده میشوند و<br />
به عنوان محافظان شهر های آزاد به کار گرفته میشوند. آویژه ها در شهر [[آستاپور]] آموزش میدیدند تا پیروی از دستورات را به صورت بلا منازعه فراگیرند.آویژهها سربازانی عالی هستند زیرا نه تجاوز میکنند نه غارت.خدای آویژهها خاص خودشان میباشد که نامش را به دیگران نمیگویند و همانند راز در میان خود نگه می دارند اما به عناوینی چون «[[بانوی نیزه ها]]»٫ «عروس مبارزات» و «مادر میزبانها» خوانده می شود.<br />
<br />
سربازان آویژه بیش تر برای نبرد[[کوهور]] شناخته شدهاند. <br/><br />
''<small>بیشتر از نبرد [[کوهور]] بخوانید</small>''.<br />
<br />
==استخدام و آموزش==<br />
آویژه ها بردگانی هستند که بر اساس قدرت و ابعاد بدنی و همچنین سرعت عملشان در کودکی و جوانی از بقیه بردهها جدا میشوند.<br />
[[دنریس ]] در اولین بازدیدش از آويژهها متوجه شد که بیشتر از نصف آنها [[دوتراکی]] اند و بقیه بیشتر از [[لیس]]و [[کارت]]هستند و یا با اربابشان هم نژاد میباشند.<br />
تمرینات آن ها در ۵ سالگی شروع میشود و از طلوع تا غروب ادامه دارد و به طور وحشیانه و حیوان گونه میباشد.آموزش ها نه تنها از آن ها جنگجو می سازد بلکه عاطفه, شخصیت را در آنها از بین میبرد. فقط ۱ نفر از هر ۳ نفر آنها موفق به ادامه میشود و باقی آنان که موفق نشدهاند ٫در هر سنی که باشند کشته میشوند.<br />
<br />
آنها کاملا عقیم هستند و آلتشان در پیشگاه [[بانوی نیزه ها]] سوزانده میشود تا نشانی از ناکامل بودن آنها باشد.<br />
اربابان آنها نوشیدنی مخصوصی به نام [[شراب دلیری]] با هر وعده غذا میدهند که لمس کننده حس درد میباشد و باعث میشود به مرور زمان درد را کمتر و کمتر حس کنند.<br />
<br />
آنها به صورت روزانه از سطلی ,سکه ای رنگی بر میدارند که نامی روی آن نوشته شده که همراه با رنگ سکه لقب آن آویژه برای آن روز میشود. مانند [[کرم خاکستری]].<br />
<br />
در زمانی که یک کودک برده جهت آویژه شدن عقیم میشود یک سگ به او داده میشود تا از آن نگهداری کرده و آنرا تربیت کند.یک سال بعد٫ به او دستور خفه کردن آن سگ با دست را میدهند و اگر از اینکار سر باز بزند یا موفق به خفه کردن آن نشود٫ خوراک دگر سگ ها میشود.<br />
در مواقع تمرین اگر موفق به انجام تمرین پیش رو نشوند٫مجازات هایی نظیر کوه پیمایی در شب٫ دویدن با بار یا راه رفتن روی ذعال در انتظارشان خواهد بود . <br />
در مرحله آخر برای دریافت نیزه, میبایست به بازار برده فروشان رفته و کودکی تازه متولد شده را در جلوی مادرش سر ببرند و سکه ای نقره برای خرید آن کودک از اربابشان بپردازند.<br/><br />
تنها گناه ممکن برای [[آنسالید]] ها خوردن غذاست به همین دلیل غالبا چاق میشوند.<br />
<br />
== تاکتیک های نظامی==<br />
آویژه ها پیاده نظام سبک می باشند که به شمشیر کوتاه , خنجر , نیزه کوتاه و سپر گرد مسلح هستند و کلاهی با میخی مشخص دارند.<br />
بدون ترس و با دستور پذیری بدون هیچ سوالی آویژه ها سربازان برتری به حساب می آیند. تمرینات سخت و زبده بودنشان آنهارا کارآمد تری دسته جنگی در رده خودشان می کند. آنسالید ها اسب سواری نمیکنند.<br />
<br />
==اتفاقات اخیر==</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A2%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87&diff=15142
آویژه
2016-06-23T20:45:24Z
<p>IMahKam: /* استخدام و آموزش */</p>
<hr />
<div>{{هشدار|توجه☟☟توجه}}<br />
{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
[[پرونده:Unsullied.jpeg | چپ | 300px| thumb | سربازان آویژه]]<br />
<br />
'''سربازان آویژه''' سربازانی برده و عقیم میباشند که توسط اربابشان از کودکی و نوجوانی آموزشهای سختی داده میشوند و<br />
به عنوان محافظان شهر های آزاد به کار گرفته میشوند. آویژه ها در شهر [[آستاپور]] آموزش میدیدند تا پیروی از دستورات را به صورت بلا منازعه فراگیرند.آویژهها سربازانی عالی هستند زیرا نه تجاوز میکنند نه غارت.خدای آویژهها خاص خودشان میباشد که نامش را به دیگران نمیگویند و همانند راز در میان خود نگه می دارند اما به عناوینی چون «[[بانوی نیزه ها]]»٫ «عروس مبارزات» و «مادر میزبانها» خوانده می شود.<br />
<br />
سربازان آویژه بیش تر برای نبرد[[کوهور]] شناخته شدهاند. <br/><br />
''<small>بیشتر از نبرد [[کوهور]] بخوانید</small>''.<br />
<br />
==استخدام و آموزش==<br />
آویژه ها بردگانی هستند که بر اساس قدرت و ابعاد بدنی و همچنین سرعت عملشان در کودکی و جوانی از بقیه بردهها جدا میشوند.<br />
[[دنریس ]] در اولین بازدیدش از آويژهها متوجه شد که بیشتر از نصف آنها [[دوتراکی]] اند و بقیه بیشتر از [[لیس]]و [[کارت]]هستند و یا با اربابشان هم نژاد میباشند.<br />
تمرینات آن ها در ۵ سالگی شروع میشود و از طلوع تا غروب ادامه دارد و به طور وحشیانه و حیوان گونه میباشد.آموزش ها نه تنها از آن ها جنگجو می سازد بلکه عاطفه, شخصیت را در آنها از بین میبرد. فقط ۱ نفر از هر ۳ نفر آنها موفق به ادامه میشود و باقی آنان که موفق نشدهاند ٫در هر سنی که باشند کشته میشوند.<br />
<br />
آنها کاملا عقیم هستند و آلتشان در پیشگاه [[بانوی نیزه ها]] سوزانده میشود تا نشانی از ناکامل بودن آنها باشد.<br />
اربابان آنها نوشیدنی مخصوصی به نام [[شراب دلیری]] با هر وعده غذا میدهند که لمس کننده حس درد میباشد و باعث میشود به مرور زمان درد را کمتر و کمتر حس کنند.<br />
<br />
آنها به صورت روزانه از سطلی ,سکه ای رنگی بر میدارند که نامی روی آن نوشته شده که همراه با رنگ سکه لقب آن آویژه برای آن روز میشود. مانند [[کرم خاکستری]].<br />
<br />
در زمانی که یک کودک برده جهت آویژه شدن عقیم میشود یک سگ به او داده میشود تا از آن نگهداری کرده و آنرا تربیت کند.یک سال بعد٫ به او دستور خفه کردن آن سگ با دست را میدهند و اگر از اینکار سر باز بزند یا موفق به خفه کردن آن نشود٫ خوراک دگر سگ ها میشود.<br />
در مواقع تمرین اگر موفق به انجام تمرین پیش رو نشوند٫مجازات هایی نظیر کوه پیمایی در شب٫ دویدن با بار یا راه رفتن روی ذعال در انتظارشان خواهد بود . <br />
در مرحله آخر برای دریافت نیزه, میبایست به بازار برده فروشان رفته و کودکی تازه متولد شده را در جلوی مادرش سر ببرند و سکه ای نقره برای خرید آن کودک از اربابشان بپردازند.<br/><br />
تنها گناه ممکن برای [[آنسالید]] ها خوردن غذاست به همین دلیل غالبا چاق میشوند.<br />
<br />
== تاکتیک های نظامی==<br />
آویژه ها پیاده نظام سبک می باشند که به شمشیر کوتاه , خنجر , نیزه کوتاه و سپر گرد مسلح هستند و کلاهی با میخی مشخص دارند.<br />
بدون ترس و با دستور پذیری بدون هیچ سوالی آویژه ها سربازان برتری به حساب می آیند. تمرینات سخت و زبده بودنشان آنهارا کارآمد تری دسته جنگی در رده خودشان می کند. آنسالید ها اسب سواری نمیکنند.<br />
<br />
==اتفاقات اخیر==<br />
<br />
==تاکتیک های نظامی==</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D8%A8_%D8%AF%D9%84%DB%8C%D8%B1%DB%8C&diff=15141
شراب دلیری
2016-06-23T19:27:27Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>شراب دلیری یا شجاعت نوشیدنی گیاهی میباشد که اربابان [[آستاپور]] برای [[آنسالید]] ها تهیه میکنند که با مصرف آن در سال های متوالی سبب کاهش حس درد برای جراحت ها میشود و به نوعی لمس شدگی حس درد را به همراه دارد.<br />
<br />
==ترکیبات==<br />
ترکیبات آن تاجریزی , لارو [[مگس خون]] و ریشه کاهوی سیاه و مواد محرمانه دیگری میباشد {{رف|یش|23}}<br />
<br />
<br />
<br />
==منابع==<br />
{{منابع|2}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D8%A8_%D8%AF%D9%84%DB%8C%D8%B1%DB%8C&diff=15140
شراب دلیری
2016-06-23T19:26:53Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
شراب دلیری یا شجاعت نوشیدنی گیاهی میباشد که اربابان [[آستاپور]] برای [[آنسالید]] ها تهیه میکنند که با مصرف آن در سال های متوالی سبب کاهش حس درد برای جراحت ها میشود و به نوعی لمس شدگی حس درد را به همراه دارد.<br />
<br />
==ترکیبات==<br />
ترکیبات آن تاجریزی , لارو [[مگس خون]] و ریشه کاهوی سیاه و مواد محرمانه دیگری میباشد {{رف|یش|23}}<br />
<br />
<br />
<br />
==منابع==<br />
{{منابع|2}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D8%A8_%D8%B4%D8%AC%D8%A7%D8%B9%D8%AA&diff=15139
شراب شجاعت
2016-06-23T19:26:21Z
<p>IMahKam: تغییرمسیر به شراب دلیری</p>
<hr />
<div>#تغییرمسیر [[شراب دلیری]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D8%A8_%D8%AF%D9%84%DB%8C%D8%B1%DB%8C&diff=15138
شراب دلیری
2016-06-23T19:24:25Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
شراب دلیری یا شجاعت نوشیدنی گیاهی میباشد که اربابان [[آستاپور]] برای [[آنسالید]] ها تهیه میکنند که با مصرف آن در سال های متوالی سبب کاهش حس درد برای جراحت ها میشود و به نوعی لمس شدگی حس درد را به همراه دارد.<br />
<br />
==ترکیبات==<br />
ترکیبات آن تاجریزی , لارو [[مگس خون]] و ریشه کاهوی سیاه و مواد محرمانه دیگری میباشد {{رف|یش|}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%85%DA%AF%D8%B3_%D8%AE%D9%88%D9%86&diff=15137
مگس خون
2016-06-23T19:21:57Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>'''مگس های خون''' حشره هایی به بزرگی زنبورند که در شرق پیدا می شود. آنها به رنگ بنفش براق اند و در مرداب ها و آبگیرهای راکد زندگی می کنند. آنها مکنده ی خون اند و تخم هایشان را در مرده ها و در حال مردن ها می گذارند.{{رف|بتت|64}}<br />
<br />
[[شراب دلیری]] (Wine of Courage) از لارو آن تهیه می شود.<br />
<br />
== منابع و یادداشت ها ==<br />
{{منابع}}<br />
{{موجودات}}<br />
[[en:Bloodfly]]<br />
[[رده:حیوانات]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A2%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87&diff=15136
آویژه
2016-06-23T19:17:47Z
<p>IMahKam: /* استخدام و آموزش */</p>
<hr />
<div>{{هشدار|توجه☟☟توجه}}<br />
{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
[[پرونده:Unsullied.jpeg | چپ | 300px| thumb | سربازان آویژه]]<br />
<br />
'''سربازان آویژه''' سربازانی برده و عقیم میباشند که توسط اربابشان از کودکی و نوجوانی آموزشهای سختی داده میشوند و<br />
به عنوان محافظان شهر های آزاد به کار گرفته میشوند. آویژه ها در شهر [[آستاپور]] آموزش میدیدند تا پیروی از دستورات را به صورت بلا منازعه فراگیرند.آویژهها سربازانی عالی هستند زیرا نه تجاوز میکنند نه غارت.خدای آویژهها خاص خودشان میباشد که نامش را به دیگران نمیگویند و همانند راز در میان خود نگه می دارند اما به عناوینی چون «[[بانوی نیزه ها]]»٫ «عروس مبارزات» و «مادر میزبانها» خوانده می شود.<br />
<br />
سربازان آویژه بیش تر برای نبرد[[کوهور]] شناخته شدهاند. <br/><br />
''<small>بیشتر از نبرد [[کوهور]] بخوانید</small>''.<br />
<br />
==استخدام و آموزش==<br />
آویژه ها بردگانی هستند که بر اساس قدرت و ابعاد بدنی و همچنین سرعت عملشان در کودکی و جوانی از بقیه بردهها جدا میشوند.<br />
[[دنریس ]] در اولین بازدیدش از آويژهها متوجه شد که بیشتر از نصف آنها [[دوتراکی]] اند و بقیه بیشتر از [[لیس]]و [[کارت]]هستند و یا با اربابشان هم نژاد میباشند.<br />
تمرینات آن ها در ۵ سالگی شروع میشود و از طلوع تا غروب ادامه دارد و به طور وحشیانه و حیوان گونه میباشد.آموزش ها نه تنها از آن ها جنگجو می سازد بلکه عاطفه, شخصیت را در آنها از بین میبرد. فقط ۱ نفر از هر ۳ نفر آنها موفق به ادامه میشود و باقی آنان که موفق نشدهاند ٫در هر سنی که باشند کشته میشوند.<br />
<br />
آنها کاملا عقیم هستند و آلتشان در پیشگاه [[بانوی نیزه ها]] سوزانده میشود تا نشانی از ناکامل بودن آنها باشد.<br />
اربابان آنها نوشیدنی مخصوصی به نام [[شراب دلیری]] با هر وعده غذا میدهند که لمس کننده حس درد میباشد و باعث میشود به مرور زمان درد را کمتر و کمتر حس کنند.<br />
<br />
آنها به صورت روزانه از سطلی ,سکه ای رنگی بر میدارند که نامی روی آن نوشته شده که همراه با رنگ سکه لقب آن آویژه برای آن روز میشود. مانند [[کرم خاکستری]].<br />
<br />
در زمانی که یک کودک برده جهت آویژه شدن عقیم میشود یک سگ به او داده میشود تا از آن نگهداری کرده و آنرا تربیت کند.یک سال بعد٫ به او دستور خفه کردن آن سگ با دست را میدهند و اگر از اینکار سر باز بزند یا موفق به خفه کردن آن نشود٫ خوراک دگر سگ ها میشود.<br />
در مواقع تمرین اگر موفق به انجام تمرین پیش رو نشوند٫مجازات هایی نظیر کوه پیمایی در شب٫ دویدن با بار یا راه رفتن روی ذعال در انتظارشان خواهد بود . <br />
در مرحله آخر برای دریافت نیزه, میبایست به بازار برده فروشان رفته و کودکی تازه متولد شده را در جلوی مادرش سر ببرند و سکه ای نقره برای خرید آن کودک از اربابشان بپردازند.<br />
تنها گناه ممکن برای [[آنسالید]] ها خوردن غذاست به همین دلیل غالبا چاق میشوند.<br />
<br />
==تاکتیک های نظامی==</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A2%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87&diff=15135
آویژه
2016-06-23T19:17:19Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{هشدار|توجه☟☟توجه}}<br />
{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
[[پرونده:Unsullied.jpeg | چپ | 300px| thumb | سربازان آویژه]]<br />
<br />
'''سربازان آویژه''' سربازانی برده و عقیم میباشند که توسط اربابشان از کودکی و نوجوانی آموزشهای سختی داده میشوند و<br />
به عنوان محافظان شهر های آزاد به کار گرفته میشوند. آویژه ها در شهر [[آستاپور]] آموزش میدیدند تا پیروی از دستورات را به صورت بلا منازعه فراگیرند.آویژهها سربازانی عالی هستند زیرا نه تجاوز میکنند نه غارت.خدای آویژهها خاص خودشان میباشد که نامش را به دیگران نمیگویند و همانند راز در میان خود نگه می دارند اما به عناوینی چون «[[بانوی نیزه ها]]»٫ «عروس مبارزات» و «مادر میزبانها» خوانده می شود.<br />
<br />
سربازان آویژه بیش تر برای نبرد[[کوهور]] شناخته شدهاند. <br/><br />
''<small>بیشتر از نبرد [[کوهور]] بخوانید</small>''.<br />
<br />
==استخدام و آموزش==<br />
آویژه ها بردگانی هستند که بر اساس قدرت و ابعاد بدنی و همچنین سرعت عملشان در کودکی و جوانی از بقیه بردهها جدا میشوند.<br />
[[دنریس ]] در اولین بازدیدش از آويژهها متوجه شد که بیشتر از نصف آنها [[دوتراکی]] اند و بقیه بیشتر از [[لیس]]و [[کارت]]هستند و یا با اربابشان هم نژاد میباشند.<br />
تمرینات آن ها در ۵ سالگی شروع میشود و از طلوع تا غروب ادامه دارد و به طور وحشیانه و حیوان گونه میباشد.آموزش ها نه تنها از آن ها جنگجو می سازد بلکه عاطفه, شخصیت را در آنها از بین میبرد. فقط ۱ نفر از هر ۳ نفر آنها موفق به ادامه میشود و باقی آنان که موفق نشدهاند ٫در هر سنی که باشند کشته میشوند.<br />
<br />
آنها کاملا عقیم هستند و آلتشان در پیشگاه [[بانوی نیزه ها]] سوزانده میشود تا نشانی از ناکامل بودن آنها باشد.<br />
اربابان آنها نوشیدنی مخصوصی به نام [[شراب دلیری]]با هر وعده غذا میدهند که لمس کننده حس درد میباشد و باعث میشود به مرور زمان درد را کمتر و کمتر حس کنند.<br />
<br />
آنها به صورت روزانه از سطلی ,سکه ای رنگی بر میدارند که نامی روی آن نوشته شده که همراه با رنگ سکه لقب آن آویژه برای آن روز میشود. مانند [[کرم خاکستری]].<br />
<br />
در زمانی که یک کودک برده جهت آویژه شدن عقیم میشود یک سگ به او داده میشود تا از آن نگهداری کرده و آنرا تربیت کند.یک سال بعد٫ به او دستور خفه کردن آن سگ با دست را میدهند و اگر از اینکار سر باز بزند یا موفق به خفه کردن آن نشود٫ خوراک دگر سگ ها میشود.<br />
در مواقع تمرین اگر موفق به انجام تمرین پیش رو نشوند٫مجازات هایی نظیر کوه پیمایی در شب٫ دویدن با بار یا راه رفتن روی ذعال در انتظارشان خواهد بود . <br />
در مرحله آخر برای دریافت نیزه, میبایست به بازار برده فروشان رفته و کودکی تازه متولد شده را در جلوی مادرش سر ببرند و سکه ای نقره برای خرید آن کودک از اربابشان بپردازند.<br />
تنها گناه ممکن برای [[آنسالید]] ها خوردن غذاست به همین دلیل غالبا چاق میشوند.<br />
<br />
==تاکتیک های نظامی==</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D8%A8_%D8%AF%D9%84%DB%8C%D8%B1%DB%8C&diff=15134
شراب دلیری
2016-06-23T19:08:02Z
<p>IMahKam: صفحهای جدید حاوی «{{در حال ترجمه|~~~}}» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A2%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87&diff=15133
آویژه
2016-06-23T19:07:34Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{هشدار|توجه☟☟توجه}}<br />
{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
[[پرونده:Unsullied.jpeg | چپ | 300px| thumb | سربازان آویژه]]<br />
<br />
'''سربازان آویژه''' سربازانی برده و عقیم میباشند که توسط اربابشان از کودکی و نوجوانی آموزشهای سختی داده میشوند و<br />
به عنوان محافظان شهر های آزاد به کار گرفته میشوند. آویژه ها در شهر [[آستاپور]] آموزش میدیدند تا پیروی از دستورات را به صورت بلا منازعه فراگیرند.آویژهها سربازانی عالی هستند زیرا نه تجاوز میکنند نه غارت.خدای آویژهها خاص خودشان میباشد که نامش را به دیگران نمیگویند و همانند راز در میان خود نگه می دارند اما به عناوینی چون «[[بانوی نیزه ها]]»٫ «عروس مبارزات» و «مادر میزبانها» خوانده می شود.<br />
<br />
سربازان آویژه بیش تر برای نبرد[[کوهور]] شناخته شدهاند. <br/><br />
''<small>بیشتر از نبرد [[کوهور]] بخوانید</small>''.<br />
<br />
==استخدام و آموزش==<br />
آویژه ها بردگانی هستند که بر اساس قدرت و ابعاد بدنی و همچنین سرعت عملشان در کودکی و جوانی از بقیه بردهها جدا میشوند.<br />
[[دنریس ]] در اولین بازدیدش از آويژهها متوجه شد که بیشتر از نصف آنها [[دوتراکی]] اند و بقیه بیشتر از [[لیس]]و [[کارت]]هستند و یا با اربابشان هم نژاد میباشند.<br />
تمرینات آن ها در ۵ سالگی شروع میشود و از طلوع تا غروب ادامه دارد و به طور وحشیانه و حیوان گونه میباشد.آموزش ها نه تنها از آن ها جنگجو می سازد بلکه عاطفه, شخصیت را در آنها از بین میبرد. فقط ۱ نفر از هر ۳ نفر آنها موفق به ادامه میشود و باقی آنان که موفق نشدهاند ٫در هر سنی که باشند کشته میشوند.<br />
<br />
آنها کاملا عقیم هستند و آلتشان در پیشگاه [[بانوی نیزه ها]] سوزانده میشود تا نشانی از ناکامل بودن آنها باشد.<br />
اربابان آنها نوشیدنی مخصوصی به نام [[شراب دلیری]]با هر وعده غذا میدهند که لمس کننده حس درد میباشد و باعث میشود به مرور زمان درد را کمتر و کمتر حس کنند.<br />
<br />
آنها به صورت روزانه از سطلی ,سکه ای رنگی بر میدارند که نامی روی آن نوشته شده که همراه با رنگ سکه لقب آن آویژه برای آن روز میشود. مانند [[کرم خاکستری]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A2%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87&diff=15132
آویژه
2016-06-23T18:52:30Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{هشدار|توجه☟☟توجه}}<br />
{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
[[پرونده:Unsullied.jpeg | چپ | 300px| thumb | سربازان آویژه]]<br />
<br />
'''سربازان آویژه''' سربازانی برده و عقیم میباشند که توسط اربابشان از کودکی و نوجوانی آموزشهای سختی داده میشوند و<br />
به عنوان محافظان شهر های آزاد به کار گرفته میشوند. آویژه ها در شهر [[آستاپور]] آموزش میدیدند تا پیروی از دستورات را به صورت بلا منازعه فراگیرند.آویژهها سربازانی عالی هستند زیرا نه تجاوز میکنند نه غارت.خدای آویژهها خاص خودشان میباشد که نامش را به دیگران نمیگویند و همانند راز در میان خود نگه می دارند اما به عناوینی چون «[[بانوی نیزهها]]»٫ «عروس مبارزات» و «مادر میزبانها» خوانده می شود.<br />
<br />
<br />
<br />
سربازان آویژه بیش تر برای نبرد[[کوهور]] شناخته شدهاند. <br/><br />
''<small>بیشتر از نبرد [[کوهور]] بخوانید</small>''.<br />
<br />
==استخدام و آموزش==</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%85%DA%AF_%D9%85%D9%88%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%86%D8%AA&diff=15131
مگ مورمونت
2016-06-23T18:47:45Z
<p>IMahKam: صفحهای جدید حاوی «{{در حال ترجمه|~~~}}» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%85%DB%8C%DA%AF_%D9%85%D9%88%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%86%D8%AA&diff=15130
میگ مورمونت
2016-06-23T18:47:34Z
<p>IMahKam: تغییرمسیر به مگ مورمونت</p>
<hr />
<div>#تغییرمسیر [[مگ مورمونت]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Unsullied.jpeg&diff=15129
پرونده:Unsullied.jpeg
2016-06-23T18:32:29Z
<p>IMahKam: آویژه</p>
<hr />
<div>== خلاصه ==<br />
آویژه <br />
== اجازهنامه ==<br />
{{Non-free television screenshot}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%DA%A9%D8%B1%D9%85_%D8%AE%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%B1%DB%8C&diff=15128
کرم خاکستری
2016-06-23T18:25:48Z
<p>IMahKam: صفحهای جدید حاوی «{{در حال ترجمه|~~~}}» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A2%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87&diff=15127
آویژه
2016-06-23T18:18:40Z
<p>IMahKam: صفحهای جدید حاوی «{{هشدار|توجه☟☟توجه}} {{در حال ترجمه|~~~}} {{هشدار|توجه☝︎☝︎توجه}}» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>{{هشدار|توجه☟☟توجه}}<br />
{{در حال ترجمه|[[کاربر:IMahKam|IMahKam]] ([[بحث کاربر:IMahKam|بحث]])}}<br />
{{هشدار|توجه☝︎☝︎توجه}}</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:IMahKam&diff=15126
کاربر:IMahKam
2016-06-23T18:13:34Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>''':)'''<br />
[[رده:اعضا]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:IMahKam&diff=15125
کاربر:IMahKam
2016-06-23T18:12:43Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div><br />
[[رده: کاربر ]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A7%D8%AF%D9%85%D9%88%D8%B1_%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C&diff=15124
ادمور تالی
2016-06-23T13:26:10Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{اطلاعات اشخاص<br />
| نام_شخصیت= [[File:House Tully.png|50px|left]] '''ادمور تالی''' [[File:House Tully.png|50px|right]]<br />
| تصویر=[[پرونده:Edmure_Tully.jpg]]<br />
| توضیح_عکس=ادمور تالی اثر Amoka<br />
| عنوان= شوالیه{{سخ}}لرد عالی مقام ترایدنت(اکنون این عنوان به [[پتایر بیلیش]] تعلق دارد){{سخ}}لرد [[سرزمین های رودخانه]](هم اکنون این عنوان به [[ایمون فری]] تعلق دارد)<br />
| خاندان= [[خاندان تالی|تالی]]<br />
| تاریخ_تولد={{تاریخ|273}}<br />
| همسر= [[روزلین فری]]<br />
| کتابها= [[بازی تاج و تخت]] (حضور دارد){{سخ}}[[نزاع شاهان]](حضور دارد){{سخ}}[[یورش شمشیر ها]](حضور دارد){{سخ}}[[ضیافتی برای کلاغ ها]](حضور دارد){{سخ}}[[رقصی با اژدهایان]](اشاره شده)<br />
| بازیگر= Tobias Menzies<br />
| سریال= [[بازی تاج و تخت (سریال) - فصل سوم|فصل سوم]]<br />
}}<br />
[[پرونده:Edmure_Tully_Tobias.png|بندانگشتی|چپ|250px|ادمور در سریال تلویزیونی]]<br />
'''ادمور تالی''' پسر لرد [[هاستر تالی]] (Hoster Tully) و وارث [[خاندان تالی]] (House Tully) و [[ریورران]] (Riverrun) است. او برادر کوچکتر [[کتلین تالی]] (Catelyn Tully) و [[لایسا تالی]] (Lysa Tully) است.<br />
<br />
[[en:Edmure Tully]]<br />
<br />
== شخصیت و ظاهر ==<br />
<br />
ادمور مانند بسیاری از تالی ها موها قهوه ای-قرمز دارد و ریشی به رنگ قرمز دارد که آن را بلند می کند. او قدی متوسط دارد.{{رف|بتت|71}}<br />
<br />
== تاریخ ==<br />
<br />
ادمور سومین و تنها پسر زنده ی هاستر تالی و [[مینیسا ونت]] (Minisa Whent) است. مادر او در زمانی که او خیلی کوچک بود درگذشت.<br />
<br />
در جوانی او به عنوان فردی زود جوش اما با قلبی مهربان شناخته شده بود. او دوستان بسیاری داشت که شخصیتی شبیه به خودش داشتند، مانند [[مارک پیپر]] (Marq Piper). او اغلب به فاحشه خانه ها می رفت و عشقبازی های زیادی داشته است. خواننده ای به نام [[تام از هفت ها]] (Tom of Sevens) شعری تمسخر آمیز درباره ادمور سرود و به او به عنوان "ماهی سست" اشاره کرد. این عمل موجب شد که ادمور از خواننده ها متنفر شود.{{رف|بتت|28}}<br />
<br />
== وقایع اخیر ==<br />
<br />
=== بازی تاج و تخت ===<br />
<br />
در طی [[جنگ پنج پادشاه]]، ادمور به علت مریضی پدرش، فرماندهی [[ریورران]] را در دست می گیرد. او شنید که [[ارتش خاندان لنیستر|لنیسترها]] در [[گلدن توس]] (Golden Tooth) جمع شده اند و سپس شروع به جمع آوری نیرو هایش کرد. هرچند ادمور توسط سر [[جیمی لنیستر]] (Jaime Lannister) شکست خورد و گروگان گرفته شد.<br />
<br />
در طی مدتی که ریورران در محاصره ی نیروهای جیمی بود، خواهر زاده ی ادمور، [[راب استارک]] (Robb Stark) به همراه سپاه شمالی اش به ریورران رسید. راب ارتش لنیستر ها را غافلگیر و نابود کرد و ادمور آزاد شد.{{رف|بتت|69}} وقتی خبر اعدام [[ادارد استارک]] (Eddard Stark) به شمال رسید، لرد های شمالی راب استارک را به عنوان پادشاه شمال معرفی کردند. لرد های سرزمین های رودخانه نیز به رهبری ادمور راب را به عنوان پادشاه سرزمین هایی رودخانه اعلام کردند و برای او سوگند وفاداری خوردند.{{رف|بتت|71}}<br />
<br />
=== نزاع شاهان ===<br />
<br />
زمانی که [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) شروع به سوزاندن و غارت سرزمین های رودخانه کرد، ادمور مردم را در پناه گاه های عمومی در ریوررارن جا داد، اگرچه این کار باعث شد که از تدارکات ریورران به شدت کم شود. {{رف|نش|39}}ادمور ندانسته دستورات پادشاه راب را نادیده گرفت، او در برابر عبور لنیستر ها در جنگی شدید در [[استون میل]] دفاع کرد. [[گرگور کلگان]] (Gregor Clegane) عبور لنیستر ها را رهبری می کرد و متحمل خسارات سنگینی شد اما زمانی که ادمور ذخایر خود را به عقب می فرستاد، عقب نشینی کرد. با جلوگیری از عبور لنیستر ها، ادمور ناخواسته نقشه راب را خنثی کرد، راب نقشه داشت که بگذارد تایوین از رودخانه عبور کند و سپس او را بین سپاه خود و سپاه ادمور گیر بیندازد. با رسیدن خبر شکست لنیستر ها به دست ادمور به تایوین، او ارتش خود را به سمت جنوب برگرداند و به همراه [[خاندان تایرل|تایرل ها]] به کمک سپاه سلطنتی در [[نبرد بلک واتر]] رفت.{{رف|نش|45}}{{رف|یش|14}}<br />
<br />
=== یورش شمشیرها ===<br />
<br />
ادمور پس از مرگ پدرش، لرد هاستر تالی، لرد ریورران شد. او برای جبران عمل خودسرانه اش، پیشنهاد ازدواج با یکی از دختر های لرد [[والدر فری]] (Walder Frey) در [[دوقلوها]] را داد<br />
. ادمور فکر میکرد به علت کینه والدر فری از او و راب، دختری که به او پیشنهاد می کنند دختری زشت یا کند ذهن باشد اما دختری که والدر فری برای او انتخاب کرد، [[روزلین فری|روزلین]] (Roslin) ، دختری زیبا بود. کمی پس از اینکه ادمور و روزلین عروسی را برای تمام کردن ازدواجشان ترک کردند، [[خاندان فری|فری ها]] و [[خاندان بولتون|بولتون ها]] به مهمانان [[عروسی خونین|حمله]] کردند.هنگامی که ادمور بیدار شد متوجه شد که خواهرش کتلین، پسر او پادشاه راب و دیگر مهمانان کشته شدند. ادمور توسط پدرزن جدیدش، والدر فری، زندانی شد.<br />
<br />
=== ضیافتی برای کلاغ ها ===<br />
پس از زندانی کردن ادمور، فری ها ریورران را [[دومین محاصره ی ریورران|محاصره]] کردند، کسی که قلعه را نگه داشته بود،<br />
عموی ادمور، [[بریندن تالی]] بود و از تسلیم کردن قلعه امتناع میکرد. در تلاشی برای وادار کردن بریندن به تسلیم شدن<br />
[[ریمن فری]] تهدید کرد که اگر ریورران تسلیم نشود، ادمور را اعدام میکنند. هر روز ادمور تهدید به اعدام میشد ولی بریندن<br />
از تسلیم کردن ریورران امتناع میکرد و تهدید ریمن به خوبی نگرفت. محاصره ی ریورران بدون هیچ نتیجه ای ادامه پیدا کرد تا<br />
زمانی که سر جیمی لنیستر برای پایان دادن به محاصره رسید. <br />
<br />
جیمی ریمن را به دوقولوها برگرداند و ادمور را به عنوان زندانی خودش برداشت. او پیشنهادی به ادمور داد. ادمور به عنوان لرد ریورران، مقامش از بریندن بالاتر است. اگر او ریورران را تسلیم کند و مدافعان سلاح هایشان را زمین بگذارند آزاد هستند که بروند و خود ادمور به عنوان یک زندانی با احترام و در جایی راحت در [[کسترلی راک]]، فرستاده میشود. همسر او روزلین که اکنون باردار است، پس از اینکه بچه اش را بدنیا آورد، اجازه دارد با او زندگی کند و زمانی که بچه آن ها به سن بلوغ رسید، می تواند از جایی کوچک محافظت کند. اگر ادمور این پیشنهاد را قبول نکند، جیمی به ریورران حمله می کند، قلعه ها را نابود می کند و مدافعان بازمانده را می کشد. اگر فرزند ادمور و روزلین بدنیا آید، جیمی او را با منجنیق به پیش ادمور می فرستد. سپس جیمی ادمور را تنها گذاشت در حالی که گروهی آهنگ [[باران های کاستمیر]] (The Rain of Castamere) را اجرا می کردند.{{رف|ضبک|33}}<br />
<br />
ادمور از خط محاصره گذشت و وارد ریورران شد. او لحظاتی قبل از اینکه ریورران تسلیم شود، به عمویش اجازه داد که بگریزد. پس از اینکه ریورران تسلیم شد، ادمور به همراه گروهی محافظ به عنوان گروگان به غرب فرستاده شد.<br />
<br />
=== رقصی با اژدهایان ===<br />
<br />
{{اسپویلر|جیمی لنیستر به [[تایتوس بلک وود]] (Tytos Blackwood) یادآوری کرد که پس از اینکه روزلین بچه اش را بدنیا آورد، او و کودکش را به پیش ادمور در کسترلی راک بفرستد.}}<br />
<br />
== نقل قول های ادمور ==<br />
<br />
{{نقل قول|'''کتلین:''' این همه آدم دیگه کین؟<br />
'''ادمور:''' مردم منن، اونا ترسیدن.|ادمور به کتلین{{رف|نش|39}}}}<br />
<br />
{{نقل قول|من هرگز قصدی نداشتم...هرگز راب، باید بذاری جبران کنم. من پیشرو ها رو تو جنگ بعدی رهبری میکنم.|ادمور به راب{{رف|یش|14}}}}<br />
<br />
{{نقل قول|'''بلک فیش:''' من آخرین مرد تو هفت پادشاهی هستم که به کسی میگم که ازدواج کنه برادرزاده، با این حال تو باید چیزی بگی که بتونه [[نبرد گدارها|نبرد گدارهات]] رو جبران کنه.<br />
'''ادمور:''' من یه راه دیگه ای رو واسه جبران کردن تو ذهنم داشتم. یک مبارزه با قاتل پادشاه. هفت سال ریاضت کشیدن برای درخواست بخشش. تو دریای سانست با پاهای گره خورده شنا کنم. [[آدرها]] همتون رو ببرن! خیلی خوب. من برای جبران کردن با اون دختر ازدواج میکنم.|ادمور به بلک فیش{{رف|یش|35}}}}<br />
<br />
== نقل قول هایی درباره ادمور ==<br />
<br />
{{نقل قول|این تقصیر منه که برادر احمق شما قبل از این که ما بتونیم پیشروی کنیم نبردش رو باخت؟ من گفته بودم که قاتل پادشاه ارتش اون رو تیکه پاره میکنه درست مثل تبر که پنیر آبدار رو دو قسمت میکنه.|والدر فری به کتلین تالی{{رف|بتت|59}}}}<br />
<br />
{{نقل قول|فقط برادر عزیز منه که وقتی یه قلعه احتمالا به زودی محاصره میشه، این همه شکم بی مصرف رو توش جمع میکنه. کتلین می دانست که ادمور قلب رئوفی دارد، گاهی اوقات فکر می کرد که مخش از قلبش هم سست تر است. ادمور را دوست داشت، اما به هر حال ... |افکار کتلین تالی{{رف|نش|39}}}}<br />
<br />
{{نقل قول|تو به [[راب استارک|اعلیحضرت]] مدیونی و باید بخاطر شکیبایی اش ممنون باشی. او آن نمایش مسخره را در گریت هال بازی کرد تا تو از مردمت خجالت نکشی. اگه دست من بود به جای اینکه برای نبرد گدارها ازت تشکر کنم، واسه این حماقتت پوستت رو می کندم|بلک فیش{{رف|یش|14}}}}<br />
<br />
== خانواده ==<br />
<br />
{{الگو:شجره نامه تالی}}<br />
<br />
== منابع ==<br />
<br />
{{منابع|2}}<br />
[[رده:نجیب زادگان]][[رده:شخصیت های سرزمین های رودخانه]][[رده:شوالیه ها]][[رده:خاندان تالی]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7_%D9%85%D9%88%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%86%D8%AA&diff=15123
لیانا مورمونت
2016-06-23T13:11:49Z
<p>IMahKam: /* نقل قول ها */</p>
<hr />
<div>{{اطلاعات اشخاص<br />
| نام_شخصیت = '''لیانا مورمونت''' [[File:House mormont.png|50px|left]] [[File:House mormont.png|50px|right]]<br />
| تصویر = [[File:Lyanna mormont.png|300px]]<br />
| توضیح_عکس = لیانا مورمونت در اولین حضور در سریال<br />
| خاندان =[[خاندان مورمونت]]<br />
| فرهنگ =[[شمالی]]<br />
| محل_تولد = [[جزیره خرس]]<br />
| تاریخ_تولد ={{تاریخ|290}}<br />
| کتابها =[[ضیافتی برای کلاغ ها]] (اشاره شده)<br />[[رقصی با اژدهایان]] (اشاره شده)<br />
| بازیگر = [[بلا رمزی]]<br />
| سریال = [[فصل 6]]<br />
}}<br />
<br />
'''لیانا مورمونت''' کوچک ترین دختر [[مگ مورمونت ]] می باشد.{{رف|ربا|3}}<br /> <br />
نام او برگرفته از نام [[لیانا استارک]] است و برای احترام و یادبود او می باشد.{{رف|ربا|3}}<br />
<br />
==وقایع اخیر==<br />
<big>'''[[رقصی با اژدهایان]]'''</big><br /><br />
زمانی که '''[[استنیس براتیون]]''' نامه هایی برای لرد های شمالی می فرستد و می گوید که برای او زانو بزنند ,<br />
لیانا مورمونت در پاسخ نامه ضمن رد کردن خواسته استنیس گفت خاندان مورمونت زانو نمی زند جز برای '''[[استارک]]''' ها.{{رف|ربا|3}}<br /><br />
<br />
<br />
== نقل قول ها==<br />
<br />
<br />
{{نقل قول|[[جزیره خرس]], شاهی نمی شناسد مگر [[شاه شمال]] که نامش [[استارک]] است|لیانا به [[استنیس]]{{رف|ربا|3}}}}<br />
<br />
== خاندان مورمونت ==<br />
{{شجره نامه مورمونت}}<br />
<br />
<br />
== منابع ==<br />
<br />
<br />
{{منابع|2}}<br />
<br />
<br />
[[en:Lyanna Mormont]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7_%D9%85%D9%88%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%86%D8%AA&diff=15122
لیانا مورمونت
2016-06-23T13:11:09Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div>{{اطلاعات اشخاص<br />
| نام_شخصیت = '''لیانا مورمونت''' [[File:House mormont.png|50px|left]] [[File:House mormont.png|50px|right]]<br />
| تصویر = [[File:Lyanna mormont.png|300px]]<br />
| توضیح_عکس = لیانا مورمونت در اولین حضور در سریال<br />
| خاندان =[[خاندان مورمونت]]<br />
| فرهنگ =[[شمالی]]<br />
| محل_تولد = [[جزیره خرس]]<br />
| تاریخ_تولد ={{تاریخ|290}}<br />
| کتابها =[[ضیافتی برای کلاغ ها]] (اشاره شده)<br />[[رقصی با اژدهایان]] (اشاره شده)<br />
| بازیگر = [[بلا رمزی]]<br />
| سریال = [[فصل 6]]<br />
}}<br />
<br />
'''لیانا مورمونت''' کوچک ترین دختر [[مگ مورمونت ]] می باشد.{{رف|ربا|3}}<br /> <br />
نام او برگرفته از نام [[لیانا استارک]] است و برای احترام و یادبود او می باشد.{{رف|ربا|3}}<br />
<br />
==وقایع اخیر==<br />
<big>'''[[رقصی با اژدهایان]]'''</big><br /><br />
زمانی که '''[[استنیس براتیون]]''' نامه هایی برای لرد های شمالی می فرستد و می گوید که برای او زانو بزنند ,<br />
لیانا مورمونت در پاسخ نامه ضمن رد کردن خواسته استنیس گفت خاندان مورمونت زانو نمی زند جز برای '''[[استارک]]''' ها.{{رف|ربا|3}}<br /><br />
<br />
<br />
== نقل قول ها==<br />
<br />
<br />
{{نقل قول|[[جزیره خرس]], شاهی نمی شناسد مگر [[شاه شمال]] که نامش [[استارک]]است|لیانا به [[استنیس]]{{رف|ربا|3}}}} <br />
<br />
== خاندان مورمونت ==<br />
{{شجره نامه مورمونت}}<br />
<br />
<br />
== منابع ==<br />
<br />
<br />
{{منابع|2}}<br />
<br />
<br />
[[en:Lyanna Mormont]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7_%D9%85%D9%88%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%86%D8%AA&diff=15121
لیانا مورمونت
2016-06-23T12:55:13Z
<p>IMahKam: /* خاندان مورمونت */</p>
<hr />
<div>{{اطلاعات اشخاص<br />
| نام_شخصیت = '''لیانا مورمونت''' [[File:House mormont.png|50px|left]] [[File:House mormont.png|50px|right]]<br />
| تصویر = [[File:Lyanna mormont.png|300px]]<br />
| توضیح_عکس = لیانا مورمونت در اولین حضور در سریال<br />
| خاندان =[[خاندان مورمونت]]<br />
| فرهنگ =[[شمالی]]<br />
| محل_تولد = [[جزیره خرس]]<br />
| تاریخ_تولد ={{تاریخ|290}}<br />
| کتابها =[[ضیافتی برای کلاغ ها]] (اشاره شده)<br />[[رقصی با اژدهایان]] (اشاره شده)<br />
| بازیگر = [[بلا رمزی]]<br />
| سریال = [[فصل 6]]<br />
}}<br />
<br />
'''لیانا مورمونت''' کوچک ترین دختر [[مگ مورمونت ]] می باشد.<br /> <br />
نام او برگرفته از نام [[لیانا استارک]] است و برای احترام و یادبود او می باشد.<br />
<br />
==وقایع اخیر==<br />
<big>'''[[رقصی با اژدهایان]]'''</big><br /><br />
زمانی که '''[[استنیس براتیون]]''' نامه هایی برای لرد های شمالی می فرستد و می گوید که برای او زانو بزنند ,<br />
لیانا مورمونت در پاسخ نامه ضمن رد کردن خواسته استنیس گفت خاندان مورمونت زانو نمی زند جز برای '''[[استارک]]''' ها.<br /><br />
<br />
<br />
== نقل قول ها==<br />
<br />
<br />
{{نقل قول|[[جزیره خرس]], شاهی نمی شناسد مگر [[شاه شمال]] که نامش [[استارک]]است|لیانا به [[استنیس]]}}<br />
<br />
== خاندان مورمونت ==<br />
{{شجره نامه مورمونت}}<br />
<br />
<br />
<br />
<br />
[[en:Lyanna Mormont]]</div>
IMahKam
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%A8%D8%AD%D8%AB_%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:IMahKam&diff=15120
بحث کاربر:IMahKam
2016-06-23T12:54:47Z
<p>IMahKam: </p>
<hr />
<div><br />
''''':)'''''<br />
<br />
== در دست ترجمه ==<br />
<br />
''':)''' <br/><br />
در دست ترجمه توسط بنده</div>
IMahKam