آث کیپر (سریال)

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
پیمان نگهدار
سریال بازی تاج و تخت
Jaime-Oathkeeper.jpg
قسمت فصل 4، قسمت 4
قسمت ها (لیست)
→ بعدی قبلی ←
«اولین با نام او» «شکننده ی زنجیر ها»

موضوع اصلی

در بارانداز پادشاه

سر جیمی لنیستر (Jaime Lannister) تمرین شمشیرش را با بران (Bronn) ادامه میدهد، که او را تشویق به ملاقات برادرش تیریون (Tryion) می کند. در سیاه چال، جیمی و تیریون درباره‌ی قتل جافری (Joffrey) بحث می کنند. تیریون ادعا می کند که در قتل او هیچ نقشی نداشته، ولی می داند در این موقعیتش چیزی عوض نمی شود، تا موقعی که او نمیرد، سرسی (Cersei) آسوده نمی شود. جیمی به تیریون می گوید که سرسی قول داده کسی که سانسا (Sansa) را اسیر کند، شوالیه می شود. اما تیریون در مورد بی گناهی او مطمئن است. در باغ بانو اولنا (Olenna) به مارجری (Margaery) می گوید که به زودی راهی های‌گاردن (Highgarden) می شود. اولنا رابطه‌ی مارجری و تامن (Tommen) را تشویق می کند که سرسی نتواند تامن را بر علیه خودش کند، و مارجری را خاطر جمع می کند که هیچوقت اجازه نمی داد با جافری ظالم ازدواج کند. شب، جیمی با سرسی در اتاقش صحبت می کند. سرسی او را به خاطر شکست در محافظت از جافری، و اسیرشدنش توسط کتلین استارک (Catelyn Stark) سرزنش می کند. جیمی سعی می کند که درباره‌ی بی گناهی تیریون به او بگوید، اما گوش نمی دهد و بعد از دستور دادن برای بیشتر کردن محافظان تامن، او را مرخص می کند. مارجری تامن را در اتاقش ملاقات می کند و درباره‌ی عروسی نزدیکشان شروع به صحبت می کند. بنا به نصیحت مادربزرگش، رابط‌ ی جدیدی را با او آغاز می کند.

هنگام صبح، جیمی شمشیر والریایی خودش، همراه با زره جدیدی به برین (Brienne) می دهد، و او را مسئول پیدا کردن و محافظت از سانسا می کند. او همچنین با وجود بی میلی برین، پادریک پین (Podrick Payne) را ملازم برین می کند، تا پادریک را از دخالت در دادگاه تیریون دور نگه دارد و از او محافظت کند. وقتی برین برای رفتن آماده می شود، نام شمشیر را "پیمان نگهدار" می گذارد که جیمی موافقت می کند.

در دریا

در شمال

در حیاط کسل بلک (Castle Black)، جان (Jon Snow) با گرن (Grenn) مبارزه می کند و به تعدادی از برادران نگهبانان شب (Night's Watch) روش مبارزه ی وحشی ها (Wildlings) را آموزش می دهد. سر آلیسر تورن (Alliser Thorn) دستور می دهد جان به وظایفش به عنوان مباشر برگردد و تمرین را به هم می زند. جانوس اسلینت (Janos Slynt)) به تورن می گوید عاقلانه است که همان طور که جان درخواست کرده بود، او را به پناهگاه کرستر (Craster's Keep) اعزام کنند تا سرکشان او را بکشند و او را از انتخاب شدن به عنوان لرد فرمانده ی جدید نگهبانان شب بازدارند. جان در حالی که شمشیرش را بر می دارد با لاک (Locke) صحبت می کند و دوست می شوند، که لاک نیروی جدید نگهبانان شب است و جان نمی داند که او به طور مخفیانه از ماموران روس بولتون (Roose Bolton) است و برای کشتن جان، برن (Bran) و ریکان (Rickon) به ماموریت فرستاده شده است. بعد از آن، سمول (Samwell) و جان قبل از مطلع شدن توسط لاک که تورن می خواهد جان را ببیند در مورد حرکت برن و گروهش به آن سوی دیوار بحث می کنند. تورن به جان می گوید که به او اجازه می دهد گروهی را به سوی پناهگاه کرستر پیش ببرد و جان تعدادی از برادرانش را شامل گرن، اد (Edd) و لاک را برای رسیدن به هدفش گرد آوری می کند.

آنسوی دریای باریک

با درخواست دنریس (Daenerys) ، میساندی (Missandei) زبان مشترک (Common Tongue) را به کرم خاکستری (Grey Worm) با صحبت کردن در مورد اینکه چگونه برده شده اند، یاد می دهد. هنگام شب، کرم خاکستری گروهی از آنسالید (Unsullid) را از راه فاضلاب ها به درون میرین (Meereen) می برد که به گروه بزرگی از برده ها می رسند که در مورد دنریس و ارتشش بحث می کنند. گروه آنسالید برده ها را به شمشیر مجهز می کند و هنگام شب ، برده ها ارباب هایشان را می کشند و خود را آزاد می کنند. هنگام صبح، دنریس دستور می دهد اربابانی که باقی مانده اند به دار آویخته شوند، مانند کودکان برده ای که کشته بودند تا هر مایل شمار را تا میرین نشانه گذاری کنند.

آنسوی دیوار

در پناهگاه کرستر (Craster's Keep) ، کارل (Karl) به راست (Rast) دستور می دهد که به "جانور" غذا بدهد و در حالی که مست است به او توهین می کند و داستان هایی از خودش در بارانداز پادشاه تعریف می کند. یکی از همسران پیشین کرستر (Craster) وارد پناهگاه می شود و آخرین فرزند کرستر، یک پسر، را به کارل می دهد. زنان می گویند که آن بچه به خدایان داده شود و راست بچه را بیرون می برد و در جنگل تنها می گذارد. او در راه برگشت، گوست (Ghost)، دایرولف جان اسنو (Jon Snow) را که سرکشان زندانی اش کرده اند را مسخره می کند. در نزدیکی، برن (Bran) و همراهانش گریه های بچه را می شنوند و او از قابلیت های وارگ اش (Warg) استفاده می کند تا سامر (Summer) را برای جستجوی کودک بفرستد. در بدن سامر، برن گوست که زندانی شده را می بیند ولی قبل از آنکه بتواند کمکی کند ، گرگ درون تله ای می افتد و برن در بدن خودش بیدار میشود. آن ها اطراف پناهگاه کرستر جاسوسی می کنند اما قبل از اینکه بتوانند سامر را آزاد کنند، توسط سرکشان دستگیر می شوند. برن، جوجن (Jojen) و میرا (Meera) را نزد کارل می برند که برن را مجبور می کند هویت حقیقی خود را فاش کند.

در همین حال، در عمق سرزمین های همیشه زمستان (Lands of Always Winter)، یک وایت واکر (White Walker) سوار بر اسب مرده ای دیده می شود که آخرین پسر کرستر را حمل می کند. او بچه را روی محرابی یخی کوچکی می گذارد، بعد از دقایقی، یک وایت دیگر بچه را بر می دارد و صورتش را لمس می کند که باعث می شود چشمان کودک آبی شوند.

نکات

  • باوجود نشان دادن وینترفل و دردفورت در تیتراژ سریال هیچ اتفاقی در این دو مکان رخ نمیدهد.هرچند میتوان از نظر فنی داستان برن و لاک را به این دو مکان مرتبط دانست.
  • برن استارک در روشن بینی خود در اپیزود شیر و رز (The Lion and the Rose) صحنه نمایش وایت واکرها در یخ را دیده است.
  • صحنه انتهای این اپیزود ، حدس و گمان های بسیار زیادی را برانگیخته است ، که پسر های کرستر گرفته می شوند و بعد به وایت واکر تبدیل می شوند ، در خصوص این موضوع هرگز در رمان تاییده ذکر نشده است.یک ایده جدید دیگر نیز ذکر شده است فرزندان کرستر به عنوان قربانی برای تبدیل شدن به یک آدر جدید می باشند.هر چند باز تاییدیه در کتاب درباره این رخ داده نوشته نشده است.
  • ارشد مرموز پایانی آدرها که قدرت تبدیل فرزند کرستر را به وایت ها یا ادرها دارد در راهنمای HBO با عنوان شاه شب (Night's King) ذکر شده است.با این حال خلاصه که HBO آن را ذکر کرده است ممکن است باعث اسپویل شدن هویت واقعی شخصیت اصلی آدرها در کتاب و سریال بشود.همچنین ممکن است این یک شباهات اسمی بین دو فرد تاریخی در وستروس باشد.
  • در کتاب محاصره میرین (Siege of Meereen) بسیار طولانی تر از اتفاقات درون سریال رخ میدهد.به دستور دنریس تارگرین کشتی های که او و پیروانش را از کارث به سوی خلیج برده دارن (Slaver's Bay) آورده است تخریب می شود و با چوب آنها وسایل محاصره چون منجیق ، دژکوب و نردبان ساخته می شود.در همین حین بر علیه دنی یک سو قصد صورت میگیرد ، دنی توسط آرستان سفید ریش از این سو قصد نجات پیدا میکنه و در اینجا مشخص میشود که آرستان سفید ریش همان باریستان اسلمی است.و در اون لحظه جورا مورمونت و باریستان همدیگه رو لو میدن(که باریستان به و در اون لحظه جورا مورمونت و باریستان همدیگه رو لو میدهند(که باریستان به رابرت خدمت میکرده و جورا مورمونت هم برای واریس جاسوسی میکرده است) دنی از دست هر دو عصبانی شده و طردشان میکند.دنی برای مجازات فریت خوردگیش این دو نفر رو مجبور میکند که از یک راه فاضلابی بسیار تنگ با تعداد کمی نیرو به داخل شهر میرین رفته و برده ها را در هنگامی که دنی در حال حمله به دروازه اصلی است آزاد کنند.
  • در کتاب مجسمه برنزی هارپی (Harpy) که بر روی هرم بزرگ (Great Pyramid) میرین قرار گرفته است بعد از فتح میرین توسط دنریس تارگرین نابود می شود.
  • اولنا ردواین در هنگام دادرسی هرگز به های گاردن (Highgarden) باز نمیگردد.
  • در کتاب ، پادریک پین (Podrick Payne) و برین با یکدیگر بارانداز پادشاه (King's Landing) را ترک نمی کنند.آنها همدیگه را در امتداد جاده پیدا میکنند.و چون هدف هر دو یکسان است با یکدیگر به دنبال سانسا میگردند.پادریک این نظر را دارد که سانسا میتواند اثبات کند که تیریون بی گناه است.
  • سام هرگز به جان نگفته است که برن آنسوی دیوار است.
  • هرگز گاست (Ghost) و سامر (Summer) توسط شورشیان زندانی نشده اند.