شیر و رز (سریال)

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
شیر و رز
سریال بازی تاج و تخت
1000px-Thelionandtherose3.jpg
قسمت فصل 4، قسمت 2
قسمت ها (لیست)
→ بعدی قبلی ←
«شکننده ی زنجیر ها» «دو شمشیر»

موضوع اصلی

در دردفورت

رمسی اسنو (Ramsay Snow) با کمک خدمتکارش ریک (Reek) ( تیان گریجوی (Theon Greyjoy) سابق ) و میراندا (Myranda)، دختری را به طرزی سادیسمی در جنگل شکار می کند. وقتی پدر رمسی، روس بولتون به دردفورت می رسد، در خواست دیدن ریک را می کند و رمسی را به خاطر شکنجه ی او توبیخ می کند. روس قصد داشت ریک را در ازای موت کیلین (Moat Cailin)، سنگری در مقابل بازگشت ارتش بوتون به شمال، با آهن زادگان (Ironborn) مبادله کند. رمسی در تلاش برای اینکه ثابت کند ریک را رام کرده از او می خواهد صورتش را اصلاح کند. در این حین رمسی به ریک می گوید که راب استارک مرده است و ریک را وادار می کند به روس بگوید که برن (Bran Stark) و ریکان استارک (Rickon Stark) زنده اند، و زمانی که وینترفل (Winterfell) را در دست داشته و چون نتوانسته آن ها را پیدا کند، دو پسر روستایی را به جای آن ها آتش زده است. روس، لوک (Locke) را برای پیدا کردن و کشتن برن و ریکان اعزام می کند زیرا تا زمانی که زنده اند تهدیدی برای جایگاه جدیدش به عنوان محافظ شمال هستند. روس همچنین رمسی را به همراه ریک به موت کیلین می فرستد تا با دستورالعمل او آن را بگیرند. برای پاداش، روس مشروعیت رمسی را در نظر می گیرد تا او را یک بولتون حقیقی اعلام کند.

آن سوی دیوار

شمال دیوار ، برن از قابلیت هایش به عنوان وارگ (Warg) استفاده می کند، از چشمان گرگش می بیند و گوزنی را شکار می کند. در این حین هودور (Hodor) او را بیدار می کند و جوجن (Jojen) و میرا (Meera) به او یادآوری می کنند که در استفاده از قابلیت هایش زیاده روی نکند، زیرا که گذراندن زمان زیادی در گرگش، او را از بدن انسانی اش جدا می کند. بعد از توقف در کنار یک درخت نیایش، برن تصویری از کلاغ سه چشم می بیند که به او اصرار می کند سفرش به شمال را ادامه دهد. برن به همراهانش می گوید که می داند کجا باید بروند.

در دراگون استون

ملیساندر (Melisandre) شب هنگام دستور می دهد چندین نفر از افراد استنیس براتیون (Stannis Bratheon) شامل برادر بانو سلیس (Selyse) برای احترام به خدای نور، میخ شده به چوب سوزانده شوند. بعد از شام، ملیساندر با شیرین براتیون (Shireen Bratheon)، دختر استنیس و سلیس، درباره ی پروردگار روشنایی (Lord of Light) و اینکه خدایان قدیم دروغ اند، صحبت می کند.

در بارانداز پادشاه

تیریون (Tryion) و جیمی (Jaime) با هم صبحانه ی اول صبح می خورند. جیمی شرمساری خود را به خاطر از دست دادن دستی که با آن شمشیر می زد، بیان می کند. تیریون او را به تمرین با دست چپش تشویق می کند، و با بران (Bronn) قرار می گذارد که جیمی را تا زمانی که پولش را بدهد، او هم جیمی را تمرین می دهد و هم راز ناتوانی جیمی را فاش نمی کند. در راهشان به صبحانه ی عروسی، لرد واریس (Varys) به تیریون می گوید که ملکه راجع به شی (Shae) می داند و به زودی به پدرشان تایوین (Tywin) این موضوع را می گوید. لرد میس تایرل (Mace Tyrell) به جافری (Joffery) یک جام طلایی پیشکش می کند، و تیریون یک کتاب کمیاب به نام "زندگی چهار پادشاه" (Lives of Four Kings) را به اون هدیه می دهد. سپس تایوین دومین شمشیر ساخته شده از فولاد والریایی (Valyrian Steel) را به او هدیه می دهد. جافری از شمشیر برای تکه تکه کردن کتاب قطور استفاده می کند و نامش را "ناله ی بیوه" (Widow's Wail) می گذارد. تیریون در اتاقش مغرورانه به شی می گوید که برود، و سعی دارد او را از آنجا دور کند. تیریون به او پیشنهاد یک ملک در پنتوس (Pentos) به همراه طلا و خدمتکار می دهد، اما او رد می کند و اشک ریزان آنجا را ترک می کند.

بعد از عروسی، تایوین و بانو اولنا (Lady Olenna) به یکدیگر کنایه می زنند، اولنا به او یادآوری می کند که تاج و تخت به بانک آهنین براووس (Iron Bank of Bravvos) بدهکار است. در راهشان به مهمانی، بران تیریون را خاطر جمع می کند که شی در راهش به سوی پنتوس است. جیمی سر لوراس تایرل (Loras Tyrell) را تهدید می کند که اگر با سرسی ازدواج کند، سرسی او را در خواب می کشد. برین از تارث (Brienne of Tarth) بعد از اینکه عروسی را تبریک می گوید، با سرسی مواجه می شود که او را متهم به دوست داشتن جیمی می کند. سپس تایوین و سرسی با شاهزاده اوبرین (Oberyn) و معشوقه اش الریا سند (Ellaria Sand) مواجه می شوند. هر چهار نفر بحث حساسی با توهین ها و کنایه های پنهان شروع می کنند که اوبرین یادآوری می کند میرسلا (Myrcella) در حال حاضر در دورن (Dorne) محافظت می شود. رویداد ها توسط جافری قطع می شود که او نمایش جنگ پنج پادشاه (War of the Five Kings) را به حاضرین تقدیم می کند. نقش هر پادشاه توسط کوتوله ها اجرا می شود که باعث خشم و نارضایتی همه ی مهمان ها، بیشتر از همه تیریون می شود. جافری از او می خواهد که در نمایش شرکت کند، اما او نمی پذیرد و به جافری می گوید که استعدادش را با یک شمشیر نشان دهد. جافری یک جام شراب را بر سر تیریون خالی می کند و به او دستور می دهد که جام پرکنش باشد، و او را با انداختن و لگد زدن به جام، او را بازیچه ی خود می کند.

جافری به تحقیر کردن دایی خودش ادامه می دهد و به او دستور می دهد که زانو بزند. اما مارجری (Margeary) با اشاره به کیک بزرگ عروسی شان، موقعیت را عوض می کند. جافری به محض اینکه شروع به خوردن می کند، به تیریون دستور می دهد که جامش را پر کند. در همین لحظه شروع به سرفه زدن می کند و نشان می دهد که در حال خفه شدن است. وقتی که این وضعیت توجه مردم را جلب می کند، دانتوس(Dontos) از سانسا (Sansa) می خواهد که با او فرار کند. وقتی بانو اولنا فریاد می زند که به پادشاه کمک کنند، جافری به زمین می افتد و مشخص می شود که به احتمال زیاد مسموم شده است. در آخرین لحظه، او به تیریون به عنوان متهم اشاره می کند. سرسی خشمگین و غمناک دستور می دهد که تیریون را به عنوان قاتل شاه دستگیر کنند.

نکات

  • با وجود اینکه در تیتراژ اولیه سریال وینترفل، دیوار و میرین نشان داده می شود، ولی هیچ خط داستانی در این سه مکان دنبال نمی شود. هرچند می توان به صورت فنی داستان دیوار یا وینترفل را به برن استارک ارتباط داد.
  • بازیگر نقش تامن براتیون (Tommen Baratheon) در شروع فصل چهارم عوض شد. در حال حاضر این نقش توسط دین-چارلز چپمن (Dean-Charles Chapman) بازی می شود، او جایگزین کالوم واری شده است. چاپمن در فصل سوم در نقش مارتین لنیستر (Martyn Lannister) بازی کرده است. هر چند با توجه به اینکه مارتین اولین پسر عموی تامن است، این منطقی است که شباهت ظاهری با یکدیگر داشته باشند. واری که به عنوان تامن در فصل یک ایفا نقش می کرد اما هیچ وقت صحبت نکرد.او در فصل دوم نیز ایفایی نقش کرد و به غیر از دو صحنه کوتاه با سرسی هیچ گاه در جلوی دوربین سخن نگفت. و گویا از فصل سوم او و شخصیت تامن در مجموعه تلویزیونی کنار گذاشته شدند.
  • پادریک (Podrick) از جیمی می پرسید که آیا دستش از جنس طلا جامد می باشد، و در جواب او گفته می شود نه بلکه از فولاد با روکش طلا ساخته شده است. در کتاب دست مصنوعی جیمی واقعا از جنس طلا جامد ساخته شده است. دلایلی که از طلا برای ساخت این دست استفاده شد می توان به این اشاره کرد که طلا بسیار سنگین تر از فولاد است . به طوری که عضلات دست راست جیمی را به اندازه کافی ورزش میدهد و اجازه از کار افتادگی عضلانی به دست راست او نمیدهد و همچنین به دلیل سنگین بودن وزن طلا جامد و مقاوم بوندش میتوان ضربات شمشیر را دفع کند.
  • دلیل اینکه جیمی، بران (Bronn) را برای شریک تمرینی خود انتخاب میکند این است که او دنبال یک آدم قابل اعتمادی است که ضعف شمشیر زنی و دفاع از خود را سر به مهر نگه دارد، در همین راستا او به بران نیز حق سکوت میدهد.در کتاب جیمی سر ایلین پین (Ilyn Payne) (سال ها قبل زبان او به دستور شاه دیوانه بریده می شود) را به عنوان حریف تمیرینی خود انتخاب میکند. ویلکو جانسون کسی که در فصل اول و دوم به عنوان سر ایلین ایفای نقش میکرد در طول فصل دوم از بازیگری به دلیل سرطان لوزالعمده کناره گیری میکند و به همین دلیل بران جایگزین سر ایلین پین شده است.
  • ابرین مارتل (Oberyn Martell) این نکته را به سرسی یادآوری کرد که میرسلا براتیون (Myrcella Baratheon) نیز در دورن است. دو سال پیش در فصل دوم در اپیزود آنچه مرده هرگز نمیمیرد (What is Dead May Never Die) تیریون لنیستر یک ازدواج بین خاندان لنیستر و خاندان مارتل برقرار میکند در طی این ازدواج قرار بر این می شود که مارتل ها به صف دشمنان لنیستر نپویندند و عنوان بی طرفی را حفظ کنند. سه قسمت بعد در خدایان قدیم و جدید (The Old Gods and the New) میرسلا توسط چند کشتی به سوی دورن (Dorne) فرستاده می شود. میرسلا در حالا حاضر نامزد برادرزاده ابرین می باشد. در این اپیزود در طی صحبت های سرسی و ابرین به صورت بسیار ماهرانه این نشان داده می شود که میرسلا بیشتر یک گروگان سیاسی از سمت لنیسترها در اختیار مارتل هاست.
  • اعضای گروه ایسلندی سگو رش (Sigur Rós) نیز در این اپیزود حضور پیدا کردن و در طی مراسم عروسی جافری شعر باران های کستمیر (Rains of Castamere) نیز اجرا می کنند، همچنین آهنگ تیتراژ پایانی این اپیزود توسر گروه سگو روش نواخت شده است.
  • جافری فقط از دو کوتوله یکی نشسته بر روی یک سگ، و دیگری نشسته برروی چند توده بوته بذر، به جایی 5 کوتوله استفاده میکند: یک کوتوله برای تمسخر راب استارک، و دیگری برای مسخره کردن استنیس براتیون. در سریال به جای استفاده از سگ و بذر از لباس به عنوان نشان دادن مدعیان تاج تخت استفاده کرده اند. بنیوف و ویس توضیح دادن که آنها قصد استفاده از خوک ها در این صحنه را داشته اند ولی به دلیل قانون آزار حیوانات از استفاده از آنها صرف نظر کرده اند.
  • جیمی با سر ایلین پین به آموزش شمشیر زنی با دست چپ خود میپردازد ، برای اینکه ایلین پین نه میتواند حرف بزند نه میتواند بنویسد.
  • جیمی و برین هرگز در عروسی حضور نداشتن ، آنها وقتی وارد باراندازپادشاه می شوند که جافری مرده است.
  • روس بولتون هرگز چاق (Fat Walda Frey) را با خود به سوی شمال و دردفورت (Dreadfort) نمی آورد. او با باقی مانده ارتش است و از دوقلوها (the Twins) به سوی شمال رهسپار می شود، اما بخاطر وجود چندین ناهمواری طبیعی نمیتواند موت کیلین (Moat Cailin) را دور بزند. در مجموعه تلویزیونی روس یا باید از نک می گذشته است یا توسط قایق باید از عرض بیت عبور میکرده است تا خود را به دردفورت (Dreadfort) میرسانده است.
  • در این اپیزود رمسی را در حالی نشان میدهند که در حال شکار یک دختر در یک جنگل است این اشاره به یکی از عادت های ادی رمسی دارد. به طور معمول رامسی زنان را بعد از آنکه به آنها تجاوز کرد شکار میکند، اگر شانس بیاورند یک مرگ سریع به انها خواهد داد وگرنه زنده پوست آنها را می کند از نظر او، این کار یک "ورزش خوب" است.
  • جیمی دستش را از طلایی جامد می سازد نه از فولاد زر اندود شده.
  • واریس هرگز تیریون را در خصوص اطلاع داشتن سرسی در خصوص شی با خبر نمیکند.
  • برن در رویایی خود چندین اتفاق را می بینید که درباره قسمت های قبلی سریال است :
  • در کتاب تیریون وقتی متوجه می شود سرسی از حضور شی باخبر است ولی باخبر نیست او یک فاحشه است.برای همین او را منتقل میکند ولی نه به سمت پنتوس (Pentos) .
  • در کتاب صبحانه قبل از عروسی در سالن رقص ملکه برگزار می شود نه در خارج از قصر.
  • تعداد بسیار زیادتر از مهمان در صبحانه قبل از عروسی حضور دارن که میتوان به شخص های مثل ، ابرین مارتل ، سر کوان لنیستر و سر آدام ماربراند اشاره کرد.
  • در کتاب هرگز روس بولتون ، رمسی را تحقیر نمیکند ولی این اتفاق در مجموعه تلویزیونی می افتد.
  • جشن عروسی در اتاق تاج و تخت در قلعه سرخ برگزار می شود نه در محیط باز همچون صبحانه.
    • سانسا و تیریون در کنار سایر لنیستر ها نمیشینند.
  • در کتاب وقتی جافری در حال مرگ است تمام مهمانان وحشت میکنند، در مجموعه تلویزیونی این وحشت وجود ندارد.
  • در مجموعه تلزیونی رمزی علاقه سادیسمی خود را با لوک (Locke) به اشتراک می گذارد. در کتاب هرگز رمسی با وارگو هورت (Vargo Hoat) همتای لوک در کتاب هیچ گونه ارتباطی برقرار نمیکند.