سلام خدمت همه شنونده های عزیز باز ما برگشتیم با یه قسمت جدید از پادکست رادیو وستروس در این قسمت مقدمه ای داریم برای شروع بخش جدیدی از پادکست وستروس. مثل همه قسمت های گذشته به کامنت های شما جواب میدیم اگر سوالی داریم میتونید از ما بپرسید. بعد از اون در بخش اخبار جدیدترین خبرهای دنیا بازی تاج و تخت و نغمه یخ و آتش رو براتون میگیم که مهمترین خبر حال حاضر بازی تاج و تخت رو روایت میکنیم. بعد میریم سراغ نقشه سیاسی وستروس و میبیینم الان وستروس از نظر سیاسی به چه شکل تبدیل شده و قرار در آینده چه نقشی رو بازی بکنه. در بخش بعدی نگاهی داریم به نغمه های وستروسی و اینبار یه موسیقی به سبک رپ داریم در خصوص جهان وستروس و در آخر مثل هر قسمت یک تئوری داریم ولی اینبار تئوری داستانش فرق میکنه نسبت به قسمت های قبلی چون این تئوری از داخل یک بازی بیرون زده و ما براتون روایت میکنیم که چه تئوری های رو میبینید.
کامنت فراموش نشه چون با کامنتهای شما هست که ما میتونیم باهاش بهتر بشیم پس منتظر کامنت های شما دوستان هستیم.
۰۰:۰۰ مقدمه و پاسخ به دیدگاههای شما
۱۶:۰۲ اخبار
۵۸:۰۲ سیاست در وستروس
۰۱:۲۷:۴۴ موسیقی نغمه ها
۰۱:۳۰:۳۸ تئوری از درون یک بازی
۲:۰۲:۴۱ بخش پایانی
سلام بچه ها.خسته نباشید.مثل همیشه عالی بود دمتون گرم.شوخیاتونم معرکه هست مخصوصا نگین و کوروش که باعث میشه از یکنواختی در بیاد پادکست و خیلی نکته مهمیه.فقط یه انتقاد کوچیک
تو پادکست به خاطر شنیداری بودن قابل درک هست که همه از روی متن اجرا کنن ولی بعضی جاها نگین(ببخشید اسم اوردم)جوری روخونی میکنه که انگار داره کتاب میخونه و معلومه رو اون قسمت مسلط نیست که خیلی وقتا ناخوشایند میشه.مثلا محدثه واقعا مسلط هست و معلومه متنی رو که باید اجرا کنه میفهمه و بازگو میکنه.البته اصلا اصلا اصلا قصد جسارت ندارم ولی چون اون قدر کارتون خوب و عالی هست دوس داشتم موفق تر از قبل ببینیمتون.
در آخرم به نظرم کارتون اونقدر عاشقانه هست که جا داره بهتون دستمریزد بگم که بدون چشم داشت این کارو میکنین و کاش یه درگاه واریز پول بزارید که هرکس در حد توانش وقتی دو ساعت گوش میده و لذت میبره حداقل بتونه زحمتاتونو جبران کنه.چون حالا که سریال داره چند ماهه دیگه میاد مرتب داستان پادکست به راه هست و باید ماهم بتونیم در حد توان کمک کنیم چون واقعا دارید زحمت میکشبد.ببخشید خیلی حرف زدم.بازم دمه همتون گرم و ممنون که ملی شوخی و خنده چاشنی کارتون هست
تصحیحِ دو نکته:
۰۱:۰۰:۱۷
محدثهى عزیز به روزگارِ هنرىِ هشتم اشارهى جالبى کرد. امّا هنرى چهارتا از زنهایش را اعدام نکرد؛ بلکه برعکس، چهارتا از زنهاى هنرى از قهر و غضبِ او جانِ سالم به در بردند:
هنرىِ هشتم، از جمعِ شش همسرش، دو نفر از آنها (دوّمى و پنجمى) را اعدام کرد:
۱٫ کاترینِ آراگون (بیوهى آرتور/ آرثر برادرِ هنرى؛ مادرِ ملکه مرىِ یکم)
۲٫ ان بولین (اعدام شد؛ مادرِ ملکه الیزابتِ یکم)
۳٫ جِین سیمور (مادرِ ادواردِ ششم یعنى همان شاهى که در پیامِ قبلى بهش اشاره کردم)
۴٫ انِ کْلِوز
۵٫ کاترین هاوارد (اعدام شد)
۶٫ کاترین پار
کاترینِ آراگون، دخترِ فیلیپِ آراگون و ایزابلِ کاستیل و لئون (بانیانِ وحدتِ اسپانیا و حامیانِ سفرِ اکتشافىِ کریستف کلمب در ۱۴۹۲ م.)، اوّلین همسرِ هنرى بود و مخالفتِ پاپ با جدایىِ هنرى از او موجبِ قطعِ ارتباطِ کلیساى انگلیس با تشکیلاتِ پاپ شد. کاترینِ آراگون، خواهرى داشت که در تاریخ به عنوانِ “خوآناى دیوانه” معروف شده است. در اواخرِ سریالِ بورجیا، “خوآناى دیوانه” و پدرش فیلیپ هم حضورِ کوتاهى داشتند.
این “خوآناى دیوانه”، مادرِ شارلکن (= شارل پنجم) فرمانرواى امپراتورىِ مقدّسِ روم بود، یعنى همان فرمانروایى که به منظورِ مقابله با تهدیداتِ فزایندهى عثمانیان، در صددِ اتّحاد با شاه اسماعیلِ صفوى برآمد. سیّد محمدعلىِ جمالزاده، ترجمهى نامههایى را که شارلکن به شاه اسماعیل نوشته، با عنوانِ “ترجمهى نامههاى قیصر شارل پنجم” در مجلهى کاوه در برلین منتشر کرد.
فیلمِ معروفِ “مردى براى تمامِ فصول” با دستمایه قرار دادنِ مخالفتهاى سِر توماس مور (صدراعظمِ هنرىِ هشتم و نویسندهى یوتوپیا) در جریانِ وقایعِ مربوط به جدایىِ هنرى از کاترینِ آراگون و ازدواجش با ان بولین، و نهایتاً سرنوشتِ ناگوارِ سِر توماس مور، ساخته شده و از آثارِ مطرحِ تاریخِ سینما به شمار مىرود.
مستندهاى زیادى دربارهى عصرِ تودورها، از جمله بعضاً با مشارکتِ دیوید استارْکى (بزرگترین متخصّصِ بریتانیایىِ تاریخِ تودورها، که به دلیلِ اظهاراتِ نژادپرستانهاش دربارهى ناآرامىهاى قومىِ چند سال پیش در انگلیس، بدنام شد)، ساخته و به فارسى دوبله شدهاند.
۰۱:۰۲:۳۱
جملهى معروفِ کارْل فُن کْلاوسویتْز:
War is the continuation of politics by other means.
= جنگ، ادامهى سیاست است با توسّل به ابزار و وسایلى (روشها و شیوههایى) دیگر.
means در متنى که کوروشِ عزیز ترجمهاش را خواند، به معنىِ “ابزار و وسایل، روش و شیوه” است، و در عنوانِ کتابِ معروفِ داروین هم به همین معنا به کار رفته:
On the Origin of Species by Means of Natural Selection
= دربارهى بنیادِ انواع (اصل و منشأ گونهها) به وسیلهى انتخابِ طبیعى
معانى= meanings // ابزار و وسایل، روش و شیوه= means
ذکرِ خیرِ کوتاهى هم از لُرد بِیلیش شد. به نظرم اگر منصفانه به قضایا بنگریم، مىبینیم که همهى ما به نوعى مدیونِ این شخصیتِ پلید هستیم؛ چون اگر آنتریگهاى او نبود، اصلاً کلّ داستانِ نغمه به این شکل شروع نمىشد.
این مخلوقِ پلیدِ ذهنِ مارتین، همیشه حسّى دوگانه به مخاطب القا مىکرد: از سویى ستایش بابتِ هوش و استعدادِ سرشارِ او، و از سوى دیگر، بیزارى از بابتِ مسیرى که او این هوش و استعداد را در آن به کار انداخته بود.
یکى از زیباترین میکسهایى که بارها در کانالِ تلگرامتان تماشا کردم، مربوط به ۲۴ اوت ۲۰۱۷ و با این عنوان بود: “به درخواست شما اینبار با زیرنویس فارسى، در آستانهى قسمت آخر فصل هفتم نگاه کوتاهى مىاندازیم به برخى سخنان لیتلفینگر، حالا که او در وینترفل به دنبال بالا رفتن از نردبانِ هرج و مرجىست که ایجاد کرده!”
با سپاس از لطف و محبّتتان، همکارى با شما عزیزان قطعاً براى من مایهى افتخاره، امّا حقیقتش من آنچنان معلوماتِ وسیعى ندارم که بتونم مشارکتِ مؤثّرى در تولیدِ برنامهها داشته باشم. هر موقع که اپیزودِ جدیدى منتشر میشه، من هم مثل بقیهى علاقهمندان، مهمانِ برنامههاى جذّابتان هستم، و وقتى نکاتى به نظرم جالب میایند، آنها را برایتان مىنویسم. ایمیلم را – همانطور که پوریاى عزیز در انتهاى برنامه اشاره کرد – قبلاً همینجا براى رادیو وستروس نوشتهام و اگر کارى ازم بربیاد در خدمتتون هستم.
این قسمت هم عالى بود. خیلى ممنون.
سروش
دیروقته و من هم خستهام و یه مورد از اسمها را اشتباه نوشتم. الان که پیامم را خواندم، متوجّه شدم که به جاى “فردیناندِ آراگون” اشتباهاً نوشتهام: فیلیپ.
“فیلیپ هابسبورگ” شوهرِ خوآنا و پدرِ شارلکن بود و سرگذشتِ این زوج (خوآنا و فیلیپ) براى خودش داستانِ خواندنیى است…
فرانتس یوزف (که ناصرالدین شاه در سفرِ فرنگ با او دیدار کرد) و ولیعهدش فرانتس فردیناند (که ترورش در سارایِوو در ۲۸ ژوئنِ ۱۹۱۴ جرقّهى برافروخته شدنِ آتشِ جنگِ اوّلِ جهانى شد) تبارشان مستقیماً به همین خوآناى دیوانه مىرسیده. در واقع، امپراتورىِ اتریش-مجارستان که محدثه در اپیزودِ قبلى به عنوان نمونهى تمامعیارِ امپراتورىهاى چندملْیتى بهش اشاره کرد، آخرین بازماندهى امپراتورىِ مقدّسِ روم بود.
دربارهى تأثیراتِ ژنِ معیوبِ هابسبورگها که به واسطهى خوآناى دیوانه به آنها رسیده بود و افراد عجیب و غریبى که طىّ نسلها در این خاندان پدید آمدند، حکایتهاى جالبى وجود داره. در حقیقت، زمانى که تاریخ را نه به شکلِ گسسته و مقطعى بلکه به صورتِ خطّ مستمر و ممتدّ بخوانیم، هم لذّتِ مطالعهاش دوچندان میشه و هم ریشهیابى و درکِ ماجراها و ارتباطاتِ بینِ آنها خیلى سادهتر میشه.
با آرزوى موفّقیتهاى روزافزون
لطفا تو ساندکلاد منتشر کنید لطفا لطفا لطفا… اونجا هم راحت میشه بی دانلود گوش داد هم کامنت گذاشت. لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا.لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا
لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا لطفا
کست باکس خیلی سنگین میاد بالا حتما هم باید دانلود کنی استریمش ضعیفه.شنوتو که کلا واسه خیلیا تعطیله هم اپش هم وبسایتش از وقتی که اون تغییرات کلی رو ایجاد کردن.
فقط ساند کلاد.
گوگل پادکست هم خیلی خلوته آدم رغبت نمیکنه واسه یه پادکست یه برنامه نصب کنه
سلام خدمت دوستان رادیو وستروس.
ببخشید میشه بگید پادکست جدیدتون کی قراره بیاد؟
سریال حدوداً سه ماه دیگه پخش میشه یکم تو این مدت فعالیتتون رو بیشتر کنید لطفا.
ممنون از همگی شما عزیزان خیلی حرفه ای عمل میکنید?
هی…یادمه یه روزایی پادکست هر ۲ هفته یه بار میومد!!!حتی یادمه هر یک هفته یکبار یا حتی یادمه بین انتشار دو پادکست ۵ روز فاصله بود.
امید وارم که دوباره فعال بشن
چند تا هم خواسته دارم اگر لطف کنین…:
۱-بخش معرفی شخصیت رو به صورت دائم اضافه کنید.منظورم از شخصیت فقط قهرمانها نیستن که شما معرفی میکنید.برای شخصیت ها هم مثل معرفی بخش های جغرافیایی(منطقه)نظر سنجی کنید.که از نظر من اول تیریون لنستر و بعد اوبرین مارتل رو معرفی کنید.(حالا من یادم نمیاد که این بخش رو داشته بوده باشین.اگر این بخش رو داشتین من رو ببخشید
۲-حرف های کوروش جان رو سانسور نکنید.روشن سازی اولین گام برای ارتقاع سطح فرهنگ مردمه.(کوروش عاااااااااشقتم
.با شوخی هات خیلی حال میکنم مخصوصا “یه دست میدی؟”از خنده روده بر شدم.خلاصه عاشقتم.
۳-بهم بگین:ترتیب کتاب هارو-اینکه ترجمه و نشر کدوم کتاب هارو خودتون ترجیح میدید(ببخشید میدنم گفتین اما میشه یه بار دیگه هم بگین)-و خط داستانی کتاب”نغمه آتش و یخ”(یخ و آتش) به بقیه ربطی نداره که من ائل این کتاب رو بخونم بعد برم سراغ کتاب های دیگه داستان کتاب های دیگه برام اسپویل نمیشه و آیا ترجمش خوبه؟
۴-و در آخر لطفا “فارسی را پاس بدارید”
(این کامنت ام-حالا خوبه خودم گفتم فارسی را پاس بدارید-رو بخونید و تو پادکست جواب سوال ها درخواست هام رو بدید)
با آرزوی موفقیت برای شما و تیم وستروس…خدا نگهدار
دوستان دیگه فک کنم موقعش رسیده پادکست جدید درست کنید.یکم فاصله ی پادکستا داره زیاد میشه و سریالم داره میاد تو رو خدا…..
شمارو به جدِتون پادکست جدیدو بسازید و به سوال من هم جواب بدید
داداش درخواست برای معرفی تیریون مثل اینه که شما آخر قصه بپرسی این لیلی آخرش زن بود یا مرد بود. خداییش اینو جدی نوشتی؟ معرفی تیریون؟
منظورم معرفی کامل اون و تئوری هاش توی کتابه وگرنه توی سریال که معلومه…
سلام بر یاسر گرامى
در تعدادى از پادکستهاى قبلى درباره تیریون توضیحات مفصّلى داده شده که توجه شما را به آنها جلب میکنم. در قسمت پادکستها هست و میتونید استفاده کنید. به امید این که مورد توجهتون قرار بگیره.
امروز میسازن
فردا و یا شنبه منتشر میشه
از کجا میدونی؟
با اینکه باهات مخالفم (: اما راست میگی…
از کجا میدونی؟؟؟
ضبط شده فردا یا شنبه تو سایت قرار میگره با نگین خانوم صحبت کردم
بالا رو بخون
اینو جواب بدین:
بعضی ها(که من هم یکی از اونها هستم)معتقدان که راوی داستان سریال سموِل تارلیِ.
که کلا از روی تیتراژ به چنین نتیجه ای رسیدن
۱-اون شیءِ شبه افلاک نما(شبه ستاره)که او رو در اول،وسط و آخر تیتراژ میبینم…ما همین شیء رو توی سیتادل هم دیدیم.
۲-در هنگام دیدن شهر ها و مناطق میبینیم که انگار کسی داره با استفاده از ذره بین یک نقشه از وستروس رو زوم میکنه.
خب از نظر من این دو دلیل کافیه که بگیم یک نفر از سیتادل راویهِ داستان سریاله اما اینکه اون یک نفر سم تارلی باشه
یک تئوریه.حالا حتی اگر سموِل تارلی باشه به این معنیِ که اون به سیتادل برگشته؟؟!
لطفا کلا جواب بدین
با سلام
حدس شما درسته
سمول در واقع «حدیث نفسِ» خود نویسنده یعنى مارتین محسوب میشه
و در پایان داستان، یعنى زمانى که بخش اعظم شخصیتهاى اصلى به شکل فجیعى از بین رفتهاند،
سمول به عنوان یکى از معدود بازماندگان، در مقام رییس سیتادل در آنجا مستقر شده و قلم به دست میگیره
و بدون ذکر نام و یاد خدایان، روایت را شروع میکنه و نام روایت را هم میگذاره: «نغمهاى از یخ و آتش»
تقریبا مشابه نحوه روایت ماجراى هابیت به اون شکلى که در داستان تالکین مىبینیم،
منتها در حال و هوایى به مراتب سنگینتر و تراژیکتر.
و،و شراموسا پادکستو بسازید