رفتن به مطلب

تالیسا

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    849
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط تالیسا


  1. من رو ببخشید که این قدر سوال می پرسم ولی دو تا سوال داشنم:

    1- ایا این کتاب منتشر شده؟ و اگر شده میشه لینک دانلود کتاب زبان اصلیشو بگذارید.

    2- ایا کسی شرو به ترجمه کرده؟

    TanQ

    1-این کتاب قرار بود 2014 چاپ بشه. با چاپ شماره ی جدید زنان خطرناک فکر کنم چاپ این کتاب به تعویق افتاده.

    3- متوجه سوالتون نشدم!


  2. ببینم کتابی هست که در مورد خاندان ها و تاریخچه شون گفته باشه

    فکر نمی کنم. ما هرچی از خاندانا میدونیم از متن خود کتابا یا ضمیمه شون و یا مصاحبه های خود مارتینه. البته یه کتابی قراره مارتین بنویسه راجع به تاریخ وستروس و یه سری از وقایع رو قراره با جزییات بیشتری توش توضیح بده. فکر کنم اسمش دنیای یخ و آتشه. دقیق یادم نمیاد.

    البته یه جلد دیگه از کتاب زنان خطرناک رو به تازگی چاپ کرده به نام The Princess and The Queen که جنگ داخلی رقص اژدهایان رو به صورت جامع توضیح میده.


  3. برای مقاله سرسی کسی داوطلب نیست!!؟؟ خودم اصلاً دست و دلم برای ترجمش نمیره وگرنه برش می داشتم

    این لنیستر ها بدبختا توی ویکی هم داره در حقشون ظلم میشه هیچکی مقالاتشون رو بر نمیداره

    تو که لنیستری دست و دلت نمیره از ما استارکا انتظار داری؟!

    این لنیسترایی که میگی همچین بدبختم نیست. الان بیشتر شخصیتای لنیستر ترجمه شده. یه سرسی مونده.

    حالا باز من دنریسو تموم کنم، جافریو ترجمه میکنم. ولی دیگه ازم انتظار ترجمه سرسیو نداشته باشین.


  4. یه سئوال الان الگو منبع های مثل

     

    A Dance with Dragons, Map of Valyria

    A Storm of Swords, Map of Slaver's Bay

    The Lands of Ice and Fire

     

    اینا چی هستش ؟1

     

    +

     

    Beastiary رو چی میذارید شما ها ؟! مقاله در خصوص حیوانات ؟!

    من Beastiary رو رساله ی موجودات گذاشتم اگه پیشنهاد بهتری دارین، بگین.

    The Lands of Ice and Fire: {{رف|سیا}}

    اون دوتای دیگه رو نمیدونم. فکر کنم باید به جورامون بگی بسازه.


  5. ترجمه کنید.

    متوجه نمیشم منظورتون از «اینا رو به چی تلفظ کنم » چیه!

     

    نمیدونم تو این تایپک بود یا تایپک دیگه ای اونجا در خصوص گفتن که اسم شعرها خودش باشه بدون ترجمه ، متن هاش ترجمه بشه برای همین سئوال کردم.

    من همچین چیزی یادم نمیاد. اگه قرار بر اینه که ترجمه نشه مثلا The Bear and The Maiden Fairو عنوانشو چی میذاری؟!


  6. علاوه بر اینایی که شما گفتی وایمن از نوازنده ی جمع می خواد آهنگ Rat Cook رو بنوازه. رت کوک داستان یکی از اعضای نگهبانان شب تو نایت فورته که نمی دونم به چه دلیلی با پادشاه مشکل داره برا همینم وقتی شاه میره نایت فورت پسر شاه رو می کشه و ازش یه پای درست می کنه و به خورد شاه میده. اتفاقا پادشاه خیلیم از پای خوشش میاد و یه تیکه ی دیگه می خواد. بعد از این واقعه خدایان به خاطر عدم رعایت حق مهمان خشمگین میشن و اونو به شکل موش بزرگ سفیدی در میارن که هیچ وقت سیر نمیشه و از بچه های خودش تغذیه می کنه. مردم میگن هنوزم میشه شب ها صدای ناله های رت کوک رو از نایت فورت شنید.


  7. اون قضیه ی تصویر مارجری و لیانا البته بحثش یه کم فرق می کنه. رنلی می خواست مارجری رو به ازدواج رابرت در بیاره، یک لیانای ثانوی می تونست رابرت رو متقاعد کنه که سرسی رو بذاره کنار. تو ملاقات با استنیس هم به استنیس گفت به عروسیم نیومدی، استنیس گفت این زنت همونیه که قصد داشتی ف.ا.ح.ش.ه رابرتش کنی، که رنلی جواب داد می خواستم ملکه ی رابرتش کنم.

     

    این جدی گرفته نشدن رنلی رو من هم قبول دارم. آخر کتاب یک و بعد شکست ویسپرینگ وود و اسارت جیمی، زمانی که تایوین می خواست تیریون رو به نیابت از خودش بفرسته پایتخت، از حماقت های جافری و سرسی انتقاد کرد و گفت باید با استارک ها به صلح می رسیدیم، اون وقت می تونستم با خیال راحت با استنیس رو به رو شم. جالبه که همون وقت رنلی با 80 هزار نفر تو بیتر بریج اردو زده بود و استنیس توی دراگون استون داشت سر کرسن بدبخت غر می زد.

     

    واریس و پتایر هم هیچ وقت نگران رنلی نبودند، شاید چون جدیش نمی گرفتن، شاید هم چون می دونستن با رنلی راحت می شه کنار اومد. لیدی اولنا هم که یه جا رنلی رو با خاک یکسان کرد. انتقاد مشابهی رو هم کرسن از رنلی کرد. استنیس هم که می گفت این توی شورا می نشست و با لیتل فینگر لودگی می کرد....

    راست می گی. اون تیکه رو کلا یادم رفته بود.

    خب دیگه. کینگ رابرت مصادیقشم آورد، باشد که ایمان آورید


  8. دوستان، این قضیه ی متحد شدن رو بذارین کنار. این دو تا کله شق تر از اون بودن که بخوان متحد هم بشن. من به هر دو برای ادعای پادشاهی حق می دم. شاید تنها راه حل این بود که پیشنهاد کتلین رو می پذیرفتن، وستروسو سه تیکه می کردن هر کی یه تیکه برداره. ولی اونا هیچکدوم حاضر نبودن ذره ای کوتاه بیان. یا همه چی یا هیچی. خب هر سه تاشونم هیچی گیرشون اومد. وقتی اینقدر سرسخت باشی، همین بلا سرت میاد.

    رنلیم تو لجاجت دست کمی از استنیس نداشت، فقط استنیس همه چیش روئه.


  9. خب، چرا می گم نقشه ی دزدیدن جافری فکر رنلی نیست. تایرلا که از قبل به واسطه ی لوراس، رنلیو تو مشت داشتن. من فکر میکنم بعد از دست شدن ند تایرلا تصمیم داشتن، ند هم به سمت خودشون بیارن. شاید این نشونه ای که میگم خیلی جزیی باشه ولی به نظر من مارتین بی دلیل چیزی رو نمی گه. اون موقع که رنلی داشت با مارجری ازدواج می کرد، اومد اون عکسو نشون ند داد گفت این شبیه لیانائه و ... رنلی از اول داشت به ند نزدیک می شد. حالا چرا اینا نقشه ی رنلی نمی تونه باشه، چون آدمی که این موضوع حرامزادگی جافریو بعد اون همه سال تو شورا نفهمیده نمی تونه انقد زیرک باشه. لوراسم اونجوری فقط مرد جنگ نیست. اتفاقا به نظر من هرچی آتیشه از گور اون مارموز در می آد

    به نظر من رنلی تمام سال هایی که تو دربار و شورا بود فکر دل مشغولیای خودش بود و اصلا خودشو درگیر نمی کرد نه بخاطر اینکه نخواد چون نمی تونست. چون آدم این حرفا نبود. اگه دقت کرده باشین تو تمام کتاب هرجا آدم خفنای داستان (بیلیش، واریس، ...) راجع به رنلی حرف زده یه جورایی با یه حالت جدی نگرفتنش راجع بهش حرف زده. دیگه خدا رو شکر تایوین لنیسترتونو که قبول دارین، تایوین اونقدری که راجع به استنیس حرف می زد و نقشه می کشید یک دهمش نگران رنلی نبود. بلاخره تو این سالا رنلیو شناختن که پخی نیست.


  10. من حرفی از اتحاد نزدم ، میگم میذاشت رنلی دشمن شماره یک هرسه پادشاه رو شکست بده بعد زهرش رو بریزه ! اون خرجی که واسه رنلی و فرمانده استورمزاند کرد رو راحت میتونست خرج رنلی و ملکه اش بکنه . اینجوری تایرل ها هم نمیتونستن ادعایی داشته باشن .

    تنها کاری که باید میکرد این بود که دندون رو جیگر بذاره ! اتحاد نه ! فقط صبر !

    ریگار یه بار پتایر بیلیش تو کتاب گفت که «آدم نمی تونه آینده رو پیش بینی کنه. حتی قابل پیش بینی ترین مهر ها هم ممکنه مطابق انتظارت عمل نکن.» و من فکر می کنه که این حرف کاملا درسته. آدم نمی تونه دست رو دست بذاره ببینه تقدیر واسش چی رقم می زنه. هزار جور اتفاق ممکنه بیفته. حتی من شک دارم رنلی با اون ارتش چند هزار نفریش می تونست تخت آهنین رو لمس کنه، چه برسه روش بشینه.

×