رفتن به مطلب
Manuel

چه کسی "نامه ی صورتی" را فرستاده است؟

Recommended Posts

سلام،

 

میخواستم این قسمت از داستان رو به بحث بذاریم و نظرتون رو راجع به اینکه چه کسی میتونه اون نامه رو واسه جان فرستاده باشه بیان کنید.

دلایلتون چیه؟ انگیزه ی فرستنده چی بوده و ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Manuel » یکشنبه مرداد 19, 93 10:16 am[/url]"]سلام،

 

میخواستم این قسمت از داستان رو به بحث بذاریم و نظرتون رو راجع به اینکه چه کسی میتونه اون نامه رو واسه جان فرستاده باشه بیان کنید.

دلایلتون چیه؟ انگیزه ی فرستنده چی بوده و ...

 

من وقتی داشتم اون قسمت رو می خوندم متوجه شدم بیشتر نامه دروغه.. کشته شدن استنیس و شمشیرش دست رمسی و ...

فکر می کنم این نامه رو منس برای جان فرستاده تا وال و بچه ش رو بتونه پس بگیره..

به جز این یه فکر دیگه هم کردم:

 

+ اینکه ملیساندر یه نقشی تو فرستادن این نامه شاید داشته باشه.. چون تو همون چپتر به جان می گه "look to the skies,and when you have your answers send for me" پس از اومدن اون نامه از قبل اطلاع داشته و با توجه به اشتباهاتی که تو پیشگویی هاش می کنه چطور یه دفعه ای انقدر دقیق از اومدن نامه مطلعه؟ و اینکه نامه حتما مربوط به جانه؟

 

حدس میزنم که منس و ملیساندر این نقشه رو باهم کشیدن چون ملیساندر متوجه شده بود جان فرد مهمیه که آتیشش هربار که آزور آهایی رو می خواد جان رو نشونش میده! و دنبال تحقق بخشیدن پیشگویی آزور آهایه..

البته نمی دونم چقدرش درسته فقط افکاری بود که موقع خوندن کتاب و بعدش به ذهنم رسید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اینکه ملیساندر یه نقشی تو فرستادن این نامه شاید داشته باشه.. چون تو همون چپتر به جان می گه "look to the skies,and when you have your answers send for me" پس از اومدن اون نامه از قبل اطلاع داشته و با توجه به اشتباهاتی که تو پیشگویی هاش می کنه چطور یه دفعه ای انقدر دقیق از اومدن نامه مطلعه؟ و اینکه نامه حتما مربوط به جانه؟

با این قسمت از صحبتت بیشتر موافقم . یعنی چیزیه که دقیقا به ذهن منم رسید .که فکر نمیکنم واقعیت داشته باشه چون من هر حدسی در مورد داستان می زنم برعکسش اتفاق میفته

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

قبل ابنکه برم سراغ نویسنده های احتمالی، چیزایی که واسه من جالب بود:

لحن نامه، قشنگ خود رمسی ه.

اینکه چرا از ریک حرف می زنه؟ جان چه می دونه ریک چیه؟ کیه؟

چرا باید بگه عروسم رو پس می گیرم؟

 

 

خب حالا گزینه هایی که مطرح شدن.

 

ملیساندر:

قضیه ثئون رو از کجا می دونه؟ این اگه اینکاره بود استنیس و جان و ... رو اشتباه نمی کرد. موکورو احتمالش بیشتره اینا رو بدونه تا ملیساندر.

 

استنیس:

چرا واقعاً؟ استنیس امکان فرستادن و همه اطلاعات رو داره ولی بخاطر 4 تا نیروی داغون NW این کارو می کنه؟ اصن تایمینگ نقشه های استنیس و رسیدن احتمالی جان هم جور در نمی یاد.

 

منس:

من خودم دوست دارم منس نامه رو فرستاده باشه ولی احتمالش کمه به نظرم.

بازم منس اطلاعات رو داره و زاغ رو هم می تونه تو وینترفل یه کاریش کرده باشه ولی متاسفانه به احتمال زیاد سرنوشتش همون قفس ه الان.

 

رمسی:

من اون تئوری که مندرلی ها و فری ها حمله می کنن به استنیس و مندرلی ها می رن طرف استنیس بعد نامه می زنن که ما زدیم ترکوندیم استنیس رو ولی ثئون و آریا فرار کردن طرف دیوار رو محتمل تر می دونم.

بعدِ نامه مندرلی ها رمسی اون نامه رو میفرسته و قصد حمله به دیوار رو داره.

این اون قسمت عروسم رو پس می گیرم و ریک رو می خوام رو هم توضیح می ده.

رمسی هم که اطلاعات لازم رو داره.

 

فقط فاصله کمپ استنیس تا وینترفل چقدره؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بچه ها میشه قبل از اینکه بحث رو ادامه بدید ، متن دقیق نامه رو بنویسید.(البته ترجمه شده. فکر نکنم ترجمه اش چند دقیقه بیشتر طول بکشه)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
جوری کسل » یکشنبه مرداد 19, 93 1:46 pm[/url]"]بچه ها میشه قبل از اینکه بحث رو ادامه بدید ، متن دقیق نامه رو بنویسید.(البته ترجمه شده. فکر نکنم ترجمه اش چند دقیقه بیشتر طول بکشه)

 

 

" شاه دروغینت مرده، حرا/م زاده. او و تمام ارتشش در هفت روز جنگ نابود شدن. من شمشیر جادوییش رو دارم. به فاحـ*ـه سرخش بگو. دوستان شاه دروغینت مردن. سرهاشون بر بالای دیوارهای وینترفله. بیا ببینشون، حرا.م زاده. شاه دروغینت دروغ گفت، تو هم همینطور. تو به دنیا گفتی که شاه پشت دیوار رو سوزوندی در عوض اون رو به وینترفل فرستادی تا عروس من رو بدزده.

من عروسم رو پس میگیرم. اگه منس ریدر رو می خوای، بیا و بگیرش. من اونو تو یه قفس انداختم تا همه ی شمال ببینن، مدرک دروغ های تو. قفس سرده، اما من با پوست اون شش فاح.شه ای که با او به وینترفل اومده بودند براش یه شنل گرم درست کردم.

من عروسم رو می خوام.من ملکه ی شاه دروغین رو می خوام. من دخترش و جادوگر سرخش رو می خوام. من شاهزاده وحشی اش رو می خوام. من شاهزاده کوچیکش، بچه وحشی، رو می خوام و من ریک ـَم رو می خوام. اونا رو برام بفرست حرا.م زاده و من دردسری برای تو و کلاغ های سیاهت درست نمی کنم. اونا رو به من نده اونوقت من قلب حرام. زاده ت رو از بیرون می کشم و می خورمش!

 

رمسی بولتون، لرد به حق وینترفل "

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر من همون قضیه ی مندرلی ها احتمالش بیشتره. مندرلی ها و ارتش استنیس زدن فری ها رو داغون کردن بعد برای رمسی نامه زدن که ما ارتش استنیس رو داغون. کردیم. رمسی هم این نامه رو فرستاده برای جان. با این وضعیت رمسی با بخش زیادی از نیرو هایی که تو وینترفل بودن میره سمت دیوار و استنیس راحت تر می تونه وینترفل رو بگیره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
جوری کسل » یکشنبه مرداد 19, 93 12:46 pm[/url]"]بچه ها میشه قبل از اینکه بحث رو ادامه بدید ، متن دقیق نامه رو بنویسید.(البته ترجمه شده. فکر نکنم ترجمه اش چند دقیقه بیشتر طول بکشه)

اینجا رو مطالعه کن:

http://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Stannis Baratheon » یکشنبه مرداد 19, 93 2:06 pm[/url]"]به نظر من همون قضیه ی مندرلی ها احتمالش بیشتره. مندرلی ها و ارتش استنیس زدن فری ها رو داغون کردن بعد برای رمسی نامه زدن که ما ارتش استنیس رو داغون. کردیم. رمسی هم این نامه رو فرستاده برای جان. با این وضعیت رمسی با بخش زیادی از نیرو هایی که تو وینترفل بودن میره سمت دیوار و استنیس راحت تر می تونه وینترفل رو بگیره.

 

 

این تیکه اش رو من شک دارم.

واسه همین پرسیدم فاصله کمپ استنیس چقدره تا وینترفل.

روس بدون اطمینان از کشته شدن استنیس این کار رو می کنه؟

مگر اینکه مندرلی ها و یه سری فری تقلبی با یه جنازه داغون استنیس برن وینترفل.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من فکر می‌کنم مساله خیلی ساده‌تر از ایناست. رمسی فقط بلوف زده، همین. البته این نظریه مندرلی-فری هم می‌تونه به واقعیت نزدیک باشه. یعنی اینکه نامه‌ای چیزی به دست رمسی رسیده، یا حداقل یه نشونه ی کوچیک دیده و بعد با او عقل ناقصش تصمیم گرفته مثلا حال جان‌و بگیره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
تالیسا » یکشنبه مرداد 19, 93 3:22 pm[/url]"]من فکر می‌کنم مساله خیلی ساده‌تر از ایناست. رمسی فقط بلوف زده، همین. البته این نظریه مندرلی-فری هم می‌تونه به واقعیت نزدیک باشه. یعنی اینکه نامه‌ای چیزی به دست رمسی رسیده، یا حداقل یه نشونه ی کوچیک دیده و بعد با او عقل ناقصش تصمیم گرفته مثلا حال جان‌و بگیره.

 

 

اگه بلوف ه که استنیس رو شکست دادن، چرا باید بگه آریا فرار کرده؟ چرا باید از ریک صحبت کنه؟

اون تئوی با گفتن اینکه این دو نفر رفتن دیوار توجه می کنه این قضیه رو.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
kei1 » یکشنبه مرداد 19, 93 3:11 pm[/url]"]
تالیسا » یکشنبه مرداد 19, 93 3:22 pm[/url]"]من فکر می‌کنم مساله خیلی ساده‌تر از ایناست. رمسی فقط بلوف زده، همین. البته این نظریه مندرلی-فری هم می‌تونه به واقعیت نزدیک باشه. یعنی اینکه نامه‌ای چیزی به دست رمسی رسیده، یا حداقل یه نشونه ی کوچیک دیده و بعد با او عقل ناقصش تصمیم گرفته مثلا حال جان‌و بگیره.

 

 

اگه بلوف ه که استنیس رو شکست دادن، چرا باید بگه آریا فرار کرده؟ چرا باید از ریک صحبت کنه؟

اون تئوی با گفتن اینکه این دو نفر رفتن دیوار توجه می کنه این قضیه رو.

 

نه، منظورم شکست استنیس و ... . یه بخش‌هایی از نامه درسته ولی یه جاهاییشم بلوف زده، تا بتونه یه چزایی از جان بگیره. مثلا گفته استنیس شکست خورده، منس زندانیه، تا بتونه جین و ریک یا مثلا سلیس و شیرین رو از جان بگیره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
تالیسا » یکشنبه مرداد 19, 93 3:31 pm[/url]"]
kei1 » یکشنبه مرداد 19, 93 3:11 pm[/url]"]
تالیسا » یکشنبه مرداد 19, 93 3:22 pm[/url]"]من فکر می‌کنم مساله خیلی ساده‌تر از ایناست. رمسی فقط بلوف زده، همین. البته این نظریه مندرلی-فری هم می‌تونه به واقعیت نزدیک باشه. یعنی اینکه نامه‌ای چیزی به دست رمسی رسیده، یا حداقل یه نشونه ی کوچیک دیده و بعد با او عقل ناقصش تصمیم گرفته مثلا حال جان‌و بگیره.

 

 

اگه بلوف ه که استنیس رو شکست دادن، چرا باید بگه آریا فرار کرده؟ چرا باید از ریک صحبت کنه؟

اون تئوی با گفتن اینکه این دو نفر رفتن دیوار توجه می کنه این قضیه رو.

 

نه، منظورم شکست استنیس و ... . یه بخش‌هایی از نامه درسته ولی یه جاهاییشم بلوف زده، تا بتونه یه چزایی از جان بگیره. مثلا گفته استنیس شکست خورده، منس زندانیه، تا بتونه جین و ریک یا مثلا سلیس و شیرین رو از جان بگیره.

رمزی چه طور میتونه راجب منس فهمیده باشه؟؟ یا واقعا منس و همراهانشو گرفته یا رمزی نویسنده‌ی نامه نبوده .

نامه نوشتن رمزی به جان با توجه به شخصیت رمزی و از دست دادن ثیون و مثلا اریا همچنین ترس از استنیس کار دور از انتظاری نیست . تنها کاری که تونسته انجام بده گیر انداختن منس و همراهانش بوده .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نگار و تالیسا عزیز ، بخاطر اینکه زحمت کشیدید و ترجمه کردید ، خیلی ممنون.

--------------------------------------------------

الان یه سوالی پیش میاد!

 

تا اونجایی که از حرف دوستان فهمیدم تو فصل تیان تو کتاب شش ، تیان پیش استنیسه و استنیس در مورد نقشه هاش حرف میزنه و .....

خوب پس کشته شدن استنیس دروغه.

 

بعدش باید ببینیم چه کسی از عکس العمل جان به هنگام شنیدن این خبر نفع میبره؟؟؟

چه پیش بینی ـی در مورد عکس العمل احتمالی جان کرده ، که همچین نقشه ای بکشه.

 

در مورد اینکه استنیس یه شمشیر جادویی(!)و یه کاهنه ی سرخ داره هم ، که دیگه کل کشور خبر دارن.

پس از این نظر نمی تونیم مطمئن باشیم که نامه کار کیه.

 

چه کسایی خبر دارن که منس زنده است؟؟؟

تا اونجا که من میدونم ؛ ملیساندرا و جان و چند تا از وحشی ها که همراه منس رفتند.

در این مورد : پس اگه نامه واقعا از طرف رمسی نباشه ، یا کار ملیساندرا ـه یا منس.

 

رمسی شیرین ، سیلیس و ملیساندرا رو می خواد چیکار؟ شاید بخواد از قدرت ملیساندرا استفاده کنه ولی شیرین و سیلیس به چه دردش می خورن؟

وال و پسر منس چه ارزشی براش دارن؟

 

 

به نظر من استنیس اولین گزینه ای که میشه رد کرد.

استنیس اصلا از قضیه ی منس خبر نداره.

بعدش استنیس دقیقا انتظار داشته که مثلا واکنش جان چی باشه ، که به نفعش تموم بشه؟

تا اونجا که می دونم استنیس مردای خودش ، مورمنت ، گلاور ، بعضی از امبر ها و قبایل کوهستان رو داره. ایا وحشی ها هم تو ارتشش هستن؟

شاید استنیس فکر می کرده ، جان با خوندن این نامه ، با تمام وحشی ها و نگهبانان شب به سمت وینترفل لشکر کشی کنه. و رمسی با ارتشش برای مقابله با جان از قلعه بیرون بیاد. و بعدش می تونسته به وینترفل بی دفاع حمله کنه یا از پشت به رمسی حمله کنه.

 

منس هم راستش نمی دونم چرا باید همچین کاری بکنه!

یه سوال : منس خودش داوطلب شد که بره وینترفل ، یا مجبور شد؟

امکان داره که منس این نامه رو نوشته باشه تا پسرش رو پس بگیره؟ یعنی بقیه ی محتوای نامه فقط برای رد گم کنی باشه.

 

و اگه رمسی منس رو اسیر کرده باشه ، میتونه تمام این اطلاعات رو با شکنجه کردن منس به دست بیاره.

 

و اما در مورد ملیساندرا چیز خاصی نمی تونم بگم. چون کتابو نخوندم و ویکی هم خیلی ناقص توضیح داده.

فکر نکنم می خواسته که وحشی ها نابود بشن ، چون همشون رلور رو به عنوان دینشون قبول کرده بودن. همچنین باعث تقویت دیوار می شده که سدی در برابر ادر ها بوده.

و یه بار که از رلور می خواد که ازور اهای رو بهش نشون بده و فقط تو اتیش جان (یا برف؟) رو می بینه. خوب الان به نظرش جان دشمنه یا دوسته؟!؟!؟

شاید به عقل ناقصش فشار اورده ، و به این نتیجه رسیده که باید جان نابود بشه. و برای همین اون نامه رو نوشته.

 

 

یه سوال دیگه : وقتی می گفتن منس ارتش صد هزار نفره داره ، فقط کسایی که می تونستن بجگن رو حساب کردن ، یا بچه ها ، پیر ها و زنان غیر جنگجو رو هم حساب کردن؟

الان چقدر وحشی جنوب دیواره؟ چند تا غول؟ چند تا ماموت؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
تا اونجا که می دونم استنیس مردای خودش ، مورمنت ، گلاور ، بعضی از امبر ها و قبایل کوهستان رو داره. ایا وحشی ها هم تو ارتشش هستن؟

 

نه جان در عوض وحشی های که استنیس می خواست تو ارتشش داشته باشه بهش مردم قبایل کوهستان و راه به دست آوردن اتحادشون رو نشون میده

 

شاید استنیس فکر می کرده ، جان با خوندن این نامه ، با تمام وحشی ها و نگهبانان شب به سمت وینترفل لشکر کشی کنه. و رمسی با ارتشش برای مقابله با جان از قلعه بیرون بیاد. و بعدش می تونسته به وینترفل بی دفاع حمله کنه یا از پشت به رمسی حمله کنه.

جان چندبار که با استنیس سر قلعه های دیوار بحث می کنه به استنیس تقریبا ثابت می کنه که قسمش رو نمی شکنه (که البته با دیدن این نامه دل و دین به باد میده و سر خودشم به باد میده )

یه سوال : منس خودش داوطلب شد که بره وینترفل ، یا مجبور شد؟

امکان داره که منس این نامه رو نوشته باشه تا پسرش رو پس بگیره؟ یعنی بقیه ی محتوای نامه فقط برای رد گم کنی باشه.

 

یا باید قبول می کرد ملیساندر اون جادو رو روش اعمال کنه یا باید تو آتیش استنیس می سوخت ( از بین بد و بدتر، بد رو انتخاب کرد )

 

 

همچنین باعث تقویت دیوار می شده که سدی در برابر ادر ها بوده.

و یه بار که از رلور می خواد که ازور اهای رو بهش نشون بده و فقط تو اتیش جان (یا برف؟) رو می بینه. خوب الان به نظرش جان دشمنه یا دوسته؟!؟!؟

شاید به عقل ناقصش فشار اورده ، و به این نتیجه رسیده که باید جان نابود بشه. و برای همین اون نامه رو نوشته.

ملیساندر باعث تقویت دیوار نمیشه، جادوی دیوار قدرت ملیساندر رو بیشتر می کنه حتی بیشتر از زمانی که تو آشایی بوده!

اونجا هم که به دوان می گه من از رلور می خوام خادمش آزور آهای رو نشون بده به من برف نشون میده رو از روی عصبانیت و به کنایه می گه چون اون فصل راوی خود ملیساندر هست خودش می گه تو آتیش صورت جان رو میبینه!

اگر دشمنش بود بهش در مورد اون خنجرهای تو تاریکی daggers in the dark هشدار نمی داد!

اینکه ملیساندر با دیدن اون ویژن های تو آتیش دیگه چی تو فکرش می گذشته رو فقط خودش و رلور می دونن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من نظرم روی منس هست.

 

با اینکار

 

- پسرش رو میگیره.

- وَل رو میگیره.

- به نظر میاد با اینکار یک سری از لرد های شمال ، به دخترای ناتنیشون که ممکنه بین Spearwifeها باشن برسن.

- یه اهرم فشار داره در مقابل استنیس. تنها چیزی که ممکنه جلوی استنیس رو برای حمله بگیره، شیرینه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ملیساندر باعث تقویت دیوار نمیشه، جادوی دیوار قدرت ملیساندر رو بیشتر می کنه حتی بیشتر از زمانی که تو آشایی بوده!

منظورم وحشی ها بودن ، نه ملیساندرا. بلاخره با بودن وحشی ها ، میشه بقیه قلعه ها رو پر کرد.

 

 

- وَل رو میگیره.

وال رو می خواد چیکار؟؟؟

- به نظر میاد با اینکار یک سری از لرد های شمال ، به دخترای ناتنیشون که ممکنه بین Spearwifeها باشن برسن.

میشه توضیح بدی؟

- یه اهرم فشار داره در مقابل استنیس. تنها چیزی که ممکنه جلوی استنیس رو برای حمله بگیره، شیرینه.

حمله استنیس به کجا؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این نوشته ها از یکی از پست های westeros.org ترجمه شده و مواردی که گفتم توش هست؛

 

**

منس نویسنده ی نامه ست و به نظر میاد تمام فری ها و بولتون ها رو از بین برده و البته لرد های شمالی به دنبال قرار دادن یه استارک توی وینترفل هستن؛

<> قبل از فرار تیان، منس تعدادی از لردهای شمال رو راضی به کرده تا از نقشه ش پشتیبانی کنن

 

- منس بیش از اندازه متقاعد کننده ست. اون تونست وحشی های اونور دیوار رو راضی کنه تا بهش بپیوندند. تونست از زیر تیغ عدالت ِ استنیس خودش رو نجات بده و همینطور جان نگاه مثبتی داره به منس و از اون خوشش میاد.

- به نظر میاد بعضی از Spearwifeها دختر های لرد های شمالی باشن و این باعث میشه که منس بتونه یک اهرم فشار برای متقاعد کردن این لرد ها داشته باشه. منس باهوشه و این Spearwifeها رو با اسم و مشخصا" انتخاب میکنه و میگه که اینا شناخته شده ن.

- به نظر میاد اون تونسته باشه تعدادی از لردها رو به کمک کردنش وادار کنه، در ازای آزاد کردن ِ آریای قلابی.

- فکر میکنم Hooden Man از افراد ِ Mors هست. نه خود ِ Mors چون در چپتر سمپل، تیان اون رو جور دیگه ای توصیف میکنه و احتمالا از دیده بان های Roose Ryswell هست که میگه میرن برای دیده بانی و برنمیگردن. فکر میکنم هودِد من اونجاست تا با Who*resbane هماهنگ کنه و بگه که Mors بیرونه از وینترفل منتظره. به نظر من هودِد من از طریق نردبانی که یکی از Spearwifeها گذاشته رفت و آمد میکنه.

- لردهای شمالی در هنگام بازجویی تیان با فری ها خصومت دارند. مخصوصا" بانو داستین و راجر ریسول با اینکه قبلا" منطقی برخورد میکردن ولی میبینیم که تهاجمی رفتار میکنن. اما نکته ی قابل تامل تر ، فضا و جو سرسرای اصلی قبل از فراره. بولتون ها عصبانی و پر از ترس هستند در حالی که Roger Ryswell و Harwood Stout دارن میخندن و جک تعریف میکنن.

 

<> ما میدونیم که منس کسی که میدونه آریای قلابی هست رو به همراه تیان و به کمک دو Spearwife فراری میده. سوال اینه که چرا؟!

-منس میدونه آریایی که اونجاست قلابیه. اما تیان فکر میکنه اون احمقه و داره دختر اشتباهی رو نجات میده و مدام هم در چپتر فرار از این مسئله یاد میکنه. با این حال منس مثل تیان میدونه که اریا تنها چیزیه که لرد های شمال رو به فری/بولتون پیوند داده و اونا نگه داشته. بدون ِ آریا، ادعای بولتون ها بر وینترفل پشیزی نمیارزه. بقیه ی لرد های شمال هم اینو میدونن، چون با توجه به حساسیتی که روی چشم هست در این کتاب ( رجوع شود به زومی که تیریون به چشم های ایگان میکنه ) ، قاعدتا چشم های Jayne مورد توجه قرار گرفته که با آریا فرق میکنه. همه میدونن که آریا واقعی نیست. ولی با اینحال کسی حرکتی نمیکنه که پوستشو بکنن. با تمام این وجود منس میدونه که لردهای شمالی تا وقتی آریا ازاد نشه، ازش پشتیبانی نمیکنن. اگه نقشه عملی نشه، این منسه که پوستشو میکنن، اگرم عملی بشه، شمالیها میتونن انتقامشو بگیرن.

- Freyna رو با طناب میفرسته و به نظر میاد دختر Mors باشه. Freyna بزرگ و احمقه که هر دو از مشخصه های Umber هاست. رسیدن مُرس به دخترش میتونه امتیاز بزرگی برای آمبرها و لردهای شمال باشه.

- این فرار چند تا کار رو انجام میده. ادعای بولتون ها بر وینترفل از بین میره و هیچ اتحادی رو نمیتونن با استارک ها مدعی بشن و این هرج و مرج باعث میشه بولتون ها نتونن شمال رو نگه دارن.

<> منس از هرج و مرج بوجود اومده بخاطر کشته شدن ِ Aenys Frey و همینطور فرار ِ آریای قلابی استفاده خواهد کرد تا بتونه بولتون ها و فری ها رو قافلگیر کنه.

- وقتی که تیان به همراه Spearwife ها داره از سرسرای اصلی خارج میشه تا آریا رو نجات بده، منس در فاصله ی خوبی از بولتون ها برای حمله قرار داره؛ روی میز بلند.

- ما میدونیم که منس یه جنگجوی قابله و میتونه کامل از پس خودش بر بیاد. منس به خودش اعتماد داره و به درستی هم این اعتماد درش به وجود اومده. رمسی هر چقدر هم تلاش کنه نمیتونه از پس منس قدرتمند بر بیاد.

- مزیت قافلگیری، و همینطور اتحاد سرّی افراد Who*resbane، Rywell، Stout، Manderly و Hornwood و احتمال افراد ِ Locke، وجود داره.

- سه تا از Spearwifeها دارن برمیگردن سمت سرسرای اصلی تا به منس کمک کنن.

- فکر میکنم خبر مرگ Aenys و همینطور فرار Jayne در یک زمان میرسه به سرسرای بزرگ و باعث ایجاد هرج و مرج عظیمی میشه. منس در اون حین به روس و رمسی حمله میکنه و لردهای شمال به بولتون ها و فری ها حمله میکنن و انتقامشون رو میگیرن. یه رِد ودینگ ِ کوچیک.

- در بیرون از سرسرا، در حیاط وینترفل افراد مندرلی بقیه ی افراد فری رو منتظر گرفتن دستورات حمله هستن مورد عنایت قرار میدن.

- نه بولتونی مونده، نه فریی، و منس میمونه و نیروهای لرد های شمالی.

<> منس و لرد های شمال نامه ی صورتی رو نوشتن؛

 

- اونها اطلاعات لازم برای نوشتن این نامه رو دارن.

- اونها انگیزه ی این کارو دارن. منس ارتش ِ مردم آزادشو میخواد، پسرشو میخواد، خواهرزنشو میخواد. منس و لردهای شمال برای استفاده علیه استنیس به گروگان احتیاج دارن. تمام لردهای شمال به وضوح اعلام کردن که استنیس رو به عنوان پادشاه نمیخوان. داشتن ِ زن، دختر و جادوگرش، اهرم فشار خوبی برای اینه که استنیس رو تسلیم کنن، اگه که استنیس بتونه توی اون برف زنده بمونه. و همینطور منس کینه ی شدیدی نسبت به استنیس داره: لشکرش له شده، به اسارت گرفته شده و مدت مدیدی ازش بازجویی شده، پسرش رو ازش گرفتن، مردمش رو در قفس گذاشتن، و احتمالا هم تهدید شده که زنده زنده سوزونده میشه.

- نویسنده ی نامه خیالش از اومدن ِ جان راحته. چرا که وقتی رمسی و روس و بولتون ها مرده باشن، نیازی به ترسیدن از اسارت ِ آزاد شده های وینترفل وجود نداره.

- برخی از لردهای شمال جان را در وینترفل میخواهند. یا به دلیل خرافات، یا به عنوان برنامه ی بکاپشون و یا نوعی انتقام ( انتقام لیدی داستین از کتلین با قرار دادن ِ یک حرام زاده ی غیر ِ Tully در وینترفل که میتونه براش یک عقده گشایی باشه )

 

<> این موارد، چیزهایی که قابل درک نبودن رو توجیه میکنه:

- که چطور تیان و جِین تونستن از دیوارهای وینترفل بپرن پایین و بلافاصله هم توسط Mors پیدا بشن. او میدونسته که اونا قراره از دروازه بپرن پایین.

- که چطور اونا توسط Mors سوالپیچ میشن و مرس میفهمه که قراره دروازه ی اصلی باز بشه و لبخندی میزنه چون میدونه که Frey ها در دامش خواهند افتاد و با بانکدار براووسی دیدار کنه و بهش بگه چه خبره و بفرستتش پیش استنیس بدون اینکه بانکدار به دام Frey ها، نیروهای بولتون بیافته. یادمون نره که Tycho توسط 6 تا آهن زاده و 2 تا "هدیه" ( ریک و جِین ) که مناسب اسبسواری نبودن، مجبور خواهد شد که کُند حرکت کنه. چطور ممکنه اگه بولتون ها و فری ها در حال سلاخی شدن نیستن، بتونن از دست سگها و نیروهای بولتون و همینطور فری فرار کنن؟

-

این موارد توجیه میکنه که چطور در سمپل تیان خبری از جنگ و مبارزه نیست. اگه که بیرون دیوارهای وینترفل بین نیروهای فری و Crowsfood درگیری وجود داشت، استنیس از Tycho خبرش رو میشنید و بعدش از تیان میپرسید در این باره. همینطور اگر جنگی در بیرون دیوارهای وینترفل در حال رخ دادن بود، امکان زنده موندن ِ مُرس به دلیل داشتن گروه تعلیم ندیده ش زیاد نبود.

 

- ما میبینیم که با توجه به متن ِ نامه، نامه از طرف منسی که داره فرار میکنه و ناچار و بدبخته نیست. از طرف منسی پیروزه که لردهای شمال پشتیبانشن و میخوان استنیس رو به زانو در بیارن و یک استارک رو در وینترفل مستقر کنن.

- این موارد هودِد من رو هم توجیه میکنه ، و توضیح میده که اون موقعی که یِلو دیک میمیره یکی از دیده بان ها گم میشه و استبل فرو میریرزه و ...

**

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Manuel » دوشنبه مرداد 27, 93 12:20 pm[/url]"]این نوشته ها از یکی از پست های westeros.org ترجمه شده و مواردی که گفتم توش هست؛

 

 

- به نظر میاد بعضی از Spearwifeها دختر های لرد های شمالی باشن و این باعث میشه که منس بتونه یک اهرم فشار برای متقاعد کردن این لرد ها داشته باشه. منس باهوشه و این Spearwifeها رو با اسم و مشخصا" انتخاب میکنه و میگه که اینا شناخته شده ن.

- به نظر میاد اون تونسته باشه تعدادی از لردها رو به کمک کردنش وادار کنه، در ازای آزاد کردن ِ آریای قلابی.

 

**

 

 

لینک خود تاپیک رو هم لطف می کنی بذاری؟

 

چجوری اسپیر وایف ها دختر لرد های شمال اند؟

بعد چجوری بعنوان اهرم فشار ازشون استفاده خواهد شد؟

 

 

بازم به نظرم مشکلاتی داره این تئوری.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
kei1 » دوشنبه مرداد 27, 93 1:15 pm[/url]"]
Manuel » دوشنبه مرداد 27, 93 12:20 pm[/url]"]این نوشته ها از یکی از پست های westeros.org ترجمه شده و مواردی که گفتم توش هست؛

 

 

- به نظر میاد بعضی از Spearwifeها دختر های لرد های شمالی باشن و این باعث میشه که منس بتونه یک اهرم فشار برای متقاعد کردن این لرد ها داشته باشه. منس باهوشه و این Spearwifeها رو با اسم و مشخصا" انتخاب میکنه و میگه که اینا شناخته شده ن.

- به نظر میاد اون تونسته باشه تعدادی از لردها رو به کمک کردنش وادار کنه، در ازای آزاد کردن ِ آریای قلابی.

 

**

 

 

لینک خود تاپیک رو هم لطف می کنی بذاری؟

 

چجوری اسپیر وایف ها دختر لرد های شمال اند؟

بعد چجوری بعنوان اهرم فشار ازشون استفاده خواهد شد؟

 

 

بازم به نظرم مشکلاتی داره این تئوری.

 

 

http://asoiaf.westeros.org/index.php/topic/59217-the-northmen-inside-and-outside-winterfell-conspiration/page-15#entry3546102

 

مشکل که داره ولی به نظرم بهترین تئوریه و من هم غیر از این چیزی تو کتم نمیره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

باید ببینم چه کسی از فرستادن این نامه سود میکنه

کاندید های احتمالی

1-استنیس

{

1-کسی که این نامه رو نوشته حتما از اینکه منس زندس و کشته نشده و در وینترفله خبر داره

که استنیس فکر میکنه منس مرده

2-اصلا با لحن استنیس جور در نمیاد حتی یک درصد استنیس مرد عمله کسی نیست که بخواد با گول زدن و موش دواندن به جایی برسه

3-انگیزه ی استنیس چیه؟؟؟ چرا باید بخواد دخترشو (وارثشو) و ملیساندر بیاره وسط جنگ که ممنکه هر اتفاقی بیفته آیا میخواسته جان رو تحریک به لشکر کشی کنه؟؟؟

استنیس حتی یک درصد احتمال نمیده جان با این کار لشکر کشی که حتی خوده جان هم فکر نمیکرد راضی به همچین کاری بشه

}

استنیس منتفی

2-ملیساندر

{

1-سوال اساسی اینه که چجوری تونسته از کسل بلک به کسل بلک نامه ارسال کنه؟؟؟

دقیقا مثل اینه که از گوشی تلفن همراه خودت به خودت زنگ بزنی و با خودت حرف بزنی

2-واقعا چه انگیزه ای میتونه داشته باشه؟؟؟ قربانی کردن جان اصلا دلیل معقولی محسوب نمیشه

چون ملیساندر قبلا به جان اخطار کرده بود راجب این مورد و وقتی جان تصمیمشو مبنی بر لشکر کشی اعلام کرد حسابی شوکه شده بود

}

ملیساندر منتفی

3-رمزی

{

1-تجربه نشون داده هیچ حرااام زاااده ای لفظ "حرااام زاااده" رو به عنوان توهین استفاده نمیکنه مثل تف سر بالا میمونه ولی از اونجایی که رمزی مشروع شده و دیگه حلال زادس پس دلیل محکمی نیست که بگیم کار رمزی نبوده

2-هدف رمزی چیه؟؟؟ این کار هیچ سودی به جز تراشیدن دشمن جدید که نگهبانان باشن نداره مگر اینکه رمزی واقعا اینقدر بی فکر باشه که فکر کنه با این کار ممکنه بتونه پرنسس شیرین و ملیساندر رو گروگان بگیره

}

رمزی احتمال داره

4-منس ریدر

{

1-شاید بخواد بچش و خواهر زنشو از چنگ کسل بلک در بیاره و بیاره وسط جنگ؟؟؟ اصلا معقول نیست از چاه افتادن تو چالست

2-ممکنه بخواد نگهبانان رو علیه بولتن ها بشورونه تا وینترفل سریع تر و راحت تر تصرف بشه تا اون هم نجات پیدا کنه(ممکنه الان زیره شکجنه ی رمزی و اسیرش باشه)

3-به نظرم دست یافتن به مهر بولتن ها برای یک آواز خوان کار سختی باشه

}

احتمالش وجود داره ولی کمه

 

احتمال 5ام به خیلی هم به قول معروف خیلی crackpotه

اینه که کار بریندن بلاد ریون باشه حالا چرا؟؟؟ شاید بخواد جان رو به کشتن بده تا دوباره ریبورن بشه و شاه شب جدید ما بشه و به آدر ها کمک کنه

تا دیوار رو نابود کنن

ممکنه بلاد ریون تو گروه آدر ها باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حالا که سریال سرنوشت جنگ رو اسپویل کرد نامه قطعا از طرف رمسی بوده؟

تو فصل تیان تو کتاب ششم که استنیس هنوز زندس چجوری توجیه میشه؟

یعنی وقایع زمانی فصل تیان قبل ـه وقایع زمانی فصل جان تو کتاب ـه پنجم ـه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
The Hound » دوشنبه تیر 15, 94 9:18 pm[/url]"]حالا که سریال سرنوشت جنگ رو اسپویل کرد نامه قطعا از طرف رمسی بوده؟

تو فصل تیان تو کتاب ششم که استنیس هنوز زندس چجوری توجیه میشه؟

یعنی وقایع زمانی فصل تیان قبل ـه وقایع زمانی فصل جان تو کتاب ـه پنجم ـه؟

 

مارتین گفته تو سریال کسایی میمیرن که شاید تو کتاب نمیرن.

با توجه به فصل تیان تو کتاب ۶ بعیده همچین اتفاقی که تو سریال افتاد تو کتاب هم بیافته.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Stannis Baratheon » دوشنبه تیر 15, 94 9:43 pm[/url]"]
The Hound » دوشنبه تیر 15, 94 9:18 pm[/url]"]حالا که سریال سرنوشت جنگ رو اسپویل کرد نامه قطعا از طرف رمسی بوده؟

تو فصل تیان تو کتاب ششم که استنیس هنوز زندس چجوری توجیه میشه؟

یعنی وقایع زمانی فصل تیان قبل ـه وقایع زمانی فصل جان تو کتاب ـه پنجم ـه؟

 

مارتین گفته تو سریال کسایی میمیرن که شاید تو کتاب نمیرن.

با توجه به فصل تیان تو کتاب ۶ بعیده همچین اتفاقی که تو سریال افتاد تو کتاب هم بیافته.

 

منظورت سرنوشت جنگه؟ بعید میدونم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من فک میکنم نامه رو شمالیا نوشتن. مندرلیا یا هر کس دیگه ای تا بتونن از نیروهای نگهبانای شب تو جنگ با بولتونا استفاده کنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×