پرش به محتوا

سندور کلگان: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۱۰۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
=== نزاع شاهان ===
=== نزاع شاهان ===
سندور در [[مسابقات_به_مناسبت_تاجگذاری_پادشاه_جافری|مسابقات 13هُمین روز تاجگذاری جافری]]، به عنوان محافظ شخصی [[جافری براتیون|جافری]] حضور پیدا میکند. او مسابقات را ناچیز میشمارد و آن را "پشه" خطاب میکند، که برای او کسر شان است که در آن شرکت کند، و حتی خود جافری هم میتواند آنها را(افراد مبارزه کننده) بزند. وقتی جافری به اون پیشنهاد کرد که باید در مسابقه ی تا حد مرگ بجنگد، تازی در جواب گفت "شما یکی از شوالیه های بدبخت رو از دست میدی". سندور هیچ وقت قسم شوالیه گری نخورده است.{{رف|نش|2}}{{سخ}}
سندور در [[مسابقات_به_مناسبت_تاجگذاری_پادشاه_جافری|مسابقات 13هُمین روز تاجگذاری جافری]]، به عنوان محافظ شخصی [[جافری براتیون|جافری]] حضور پیدا میکند. او مسابقات را ناچیز میشمارد و آن را "پشه" خطاب میکند، که برای او کسر شان است که در آن شرکت کند، و حتی خود جافری هم میتواند آنها را(افراد مبارزه کننده) بزند. وقتی جافری به اون پیشنهاد کرد که باید در مسابقه ی تا حد مرگ بجنگد، تازی در جواب گفت "شما یکی از شوالیه های بدبخت رو از دست میدی". سندور هیچ وقت قسم شوالیه گری نخورده است.{{رف|نش|2}}{{سخ}}
وقتی سر دانتوس خودش را با حضور مست و بلاس های نامناسب در مسابقه، بی آبرو کرد، سانسا او را از خشم جافری نجات داد، داستانی از خودش درست کرد که کشتن یک مرد در روز نامگذاری، خوش یمن نیست. جافری این ایده را مسخره کرد و پیشنهاد داد که او هم باید همراه با سر دانتوس در شراب غرق شود، ولی تازی به کمک سانسا آمد و به جافری گفت " چیزی که یک مرد در روز نامگذاری اش بکارد، در طول سال درو میکند".{{رف|نش|2}}
وقتی سر دانتوس خودش را با حضور مست و بلاس های نامناسب در مسابقه، بی آبرو کرد، سانسا او را از خشم جافری نجات داد، داستانی از خودش درست کرد که کشتن یک مرد در روز نامگذاری، خوش یمن نیست. جافری این ایده را مسخره کرد و پیشنهاد داد که او هم باید همراه با سر دانتوس در شراب غرق شود، ولی تازی به کمک سانساآمد و به جافری گفت " چیزی که یک مرد در روز نامگذاری اش بکارد، در طول سال درو میکند".{{رف|نش|2}}{{سخ}}
 
بعد،  [[تیریون لنیستر]] همراه قشون لنیستر و [[قبایل کوهستان]] رسیدند. سندور به تیریون گفت که:" گفتند که مُردی" که تیریون هم جواب داد "من داشتم با پادشاه صحبت میکردم، نه با سگش". بعد از اینکه جافری با برادر و خواهرش رفتند، تازی به تیریون گفت: "من اگه جای تو بودم، مواظب اون زبونم بودم، مرد کوچک".{{رف|نش|2}}{{سخ}}
وقتی که [[سانسا استارک|سانسا]] بعد از اولین ملاقاتش با [[دانتوس هلارد]] از [[جنگل خدایان]] برمیگشت، به سندور برخورد که او مست بود و در کنار درِ مخفی یک راه‌پله‌ی مارپیچی، تلو تلو میخورد. سندور او را با خشونت گرفت و از او سوال کرد که کجا بوده است. او دروغ سانسا درباره ی اینکه درحال دعاکردن برای پدرش و پادشاه بوده را، باور نکرد ولی وقتی که سر [[بروس بلانت]](Boros Blount) همین سوالات را از سانسا کرد، از او دفاع کرد: "تو انتظار داشتی که اون با این همه سروصدا بخوابه؟". او زیبایی زنانه سانسا را تحسین میکرد، ولی هنوز به او به عنوان "پرنده ی کوچک احمقی که با هر سازی که برایش میزنند، میرقصد" نگاه میکرد. سندور از او خواست که آهنگ "یه شعری درباره شوالیه ها و دخترهای خدمتکار" بخواند، و احترام سانسا به "سوالیه های واقعی" را مسخره میکرد. سانسا در طول این برخورد با او وحشت زده بود، و فکر می کرد که وقتی دست او گرفته قصد آسیب رساندن را دارد، ولی سندور او را بدون آسیب به قلعه قرمز برمیگرداند.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع|2}}
{{منابع|2}}
[[en:Sandor_Clegane]]
[[en:Sandor_Clegane]]
۴۲

ویرایش