۱۱۳
ویرایش
Kindly Man (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
===قیام رابرت=== | ===قیام رابرت=== | ||
جان ، به عنوان سرپرست از [[ادارد استارک]] و [[رابرت براتیون]] نگه داری کرد و آن ها را نزد خود در [[دره ی ارن]] (Valley of Arryn) پرورش داد. دو پسر در نزد هم بزرگ شدند و به مرور به دوستانی صمیمی تبدیل شدند و از جان به عنوان پدر دوم خودشان نام می بردند. بعد از اینکه [[ایریس تارگرین دوم|شاه ایریس دوم]] به جان دستور داد تا آن دو را به او ، احتمالا برای اعدام کردنشان ، تحویل بدهد، جان مخالفت کرد و دست به شورش زد. بعد از [[نبرد گول تاون]] (Battle of Gulltown) ، که در آن جا با لردهای مخالفِ شورش مواجه شد ، جان در نبرد ناقوس ها و [[نبرد ترایدنت]] (Battle of the Trident) شرکت کرد. در هنگام جنگ ، در مراسمی که در آن ادارد با [[کتلین تالی]] ازدواج کرد ، جان هم با [[لایسا تالی|لایسا]] ازدواج کرد. | |||
در هنگام [[غارت بارانداز پادشاه]] (Sack of King's Landing) ، نه تنها شاه ایریس بلکه زن و فرزندان شاهزاده [[ریگار تارگرین|ریگار]] (Rhaegar) هم کشته شدند. ادارد از بی رحمی نهفته در این امر وحشت زده و منزجر شد ولی نفرت رابرت نسبت به تارگرین ها سبب شد که این کار را امری ضروری قلم داد کند ، که این کار رابرت باعث ایجاد شکافی موقتی میان او و ادارد شد که جان ارن هم نتوانست آن را ترمیم کند.{{رف|بتت|12}} وقتی که رابرت براتیون بر روی تخت جلوس کرد ، جان را به عنوان دست خود برگزید.{{رف|بتت|2}} | |||
===دست پادشاه=== | |||
نخستین ماموریتی که جان به ثمر رسانید ، ایجاد صلح با [[دورن]] (Dorne) بود. دورن از قتل شاهزاده [[لوین مارتل|لوین]] (Lewyn) و [[الیا مارتل]] (Elia Martell) در هنگام جنگ ، خشمگین شده بود و [[ابراین مارتل]] (Oberyn Martell) تلاش کرد تا اهالی سرزمین از [[ویسریس تارگرین]] (Viserys Targaryen) ، تنها پسر زنده ایریس ، حمایت کنند. در جواب ، جان یک سال پس از جلوس رابرت به [[سان اسپیر]] (Sunspear) رفت و استخوان های شاهزاده لوین را بازگرداند و موفق به ایجاد پیمان صلح با [[دوران مارتل]] (Doran Martell) شد.{{رف|یش|38}} هر چند که شوالیه های مسئول قتل الیا مارتل و فرزندانش به نام های [[گرگور کلگان]] (Gregor Clegane) و [[آموری لورچ]] (Amory Lorch) ، مجازات نشدند که باعث ایجاد درگیری دائمی میان دورن و [[تخت آهنی]] (Iron Throne) شد.{{رف|یش|53}} | |||
برای استحکام بخشیدن به سلطنت رابرت ، جان توصیه کرد که او با [[سرسی لنیستر]] (Cersei Lannister) ازدواج کند و همچین برادرش ، سر [[جیمی لنیستر]] (Ser Jaime Lannister) را در مقام خود به عنوان [[نگهبان شاه]] (Kingsguard) ابقا کند ، که بر خلاف نظر ادارد مبنی بر فرستادن جیمی به [[دیوار]] به خاطر به قتل رساندن شاه ایریس بود. هچنین رابرت در فکر این بود که ویسریس و #تغییرمسیر [[دنریس تارگرین]] (Daenerys) را ترور کند چرا که فکر می کرد آن دو آخرین اعضای تارگرین ها هستند و درنتیجه تحدید محسوب می شوند ، ولی لرد جان ارن او را از این کار منصرف کرد.{{رف|بتت|12}} | |||
رابرت بیشتر مسئولیت های حکومتداری را به جان داد ولی جان نتوانست جلوی او را در برابر مبالغ هنگفتی که برای برگذاری تورنومنت ها هدر می داد و همچنین بردن ملت زیر بار قرض هنگفت ، بگیرد.{{رف|بتت|20}} در این هنگام که جان در پایتخت بود ، [[نستور رویس]] (Nestor Royce) به عنوان محافط اعظم دره حکومت می کرد. لایسا به دوستش ، [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish) کمک کرد تا به نخستین مقام خود منصوب شود و سپس شوهرش را قانع کرد تا پتایر را به بارانداز پادشاه ببرد. پتایر به عنوان [[ارباب سکه]] (Master of Coin) منصوب شد.{{رف|یش|80}} | |||
===مرگ=== | |||
ویرایش