پرش به محتوا

جور مورمونت: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:


=== نزاع پادشاهان ===
=== نزاع پادشاهان ===
وقتی به جان خبر رسید، که برادر ناتنی او، یعنی [[راب استارک]]، خود را شاه معرفی کرده، مورمونت مراقب جان بود که برای ملحق شدن به راب به جنوب نرود!  با از دست رفتن گشتی ها، راه رفتن مردگان، متروکه شدن روستاهای [[وحشی ها]]، و جمع آوری مردم وحشی توسط [[منس ریدر]] و آتش سوزی های بزرگ در شب، مورمونت تصمیم گرفت که یک هیئت بزرگ را در پشت [[دیوار]] رهبری کند، تا بفهمد و چه اتفاقی در حال وقوع است و همچنین به جستجوی بنجن استارک بپردازد. او 300 مرد از مردان دیوار انتخاب کرد و به سمت شمال، حرکت کردند. در خانه [[کرستر]] (Craster's Keep)، مورمونت فهمید که منس ریدر مردمش را در [[فراست فنگس]] (Frostfangs) جمع کرده، و آنها را برای حمله به دیوار آماده می کند. او گروهش را به سمت منطقه [[مشت نخستین انسانها]] (Fist of the First Men) هدایت کرد، و یک موقعیت دفاعی خوب در محلی که تنها راه حمله احتمالی منس ریدر به دیوار بود، به وجود آورد، و سه گروه را از سه جهت مختلف برای جستجو فرستاد.
وقتی به جان خبر رسید، که برادر ناتنی او، یعنی [[راب استارک]]، خود را شاه معرفی کرده، مورمونت مراقب جان بود که برای ملحق شدن به راب به جنوب نرود!{{رف|نش|6}} با از دست رفتن گشتی ها، راه رفتن مردگان، متروکه شدن روستاهای [[وحشی ها]]، و جمع آوری مردم وحشی توسط [[منس ریدر]] و آتش سوزی های بزرگ در شب، مورمونت تصمیم گرفت که یک هیئت بزرگ را در پشت [[دیوار]] رهبری کند، تا بفهمد و چه اتفاقی در حال وقوع است و همچنین به جستجوی بنجن استارک بپردازد. او 300 مرد از مردان دیوار انتخاب کرد و به سمت شمال، حرکت کردند. در خانه [[کرستر]] (Craster's Keep)، مورمونت فهمید که منس ریدر مردمش را در [[فراست فنگس]] (Frostfangs) جمع کرده، و آنها را برای حمله به دیوار آماده می کند.{{رف|نش|13}} او گروهش را به سمت منطقه [[مشت نخستین انسانها]] (Fist of the First Men) هدایت کرد، و یک موقعیت دفاعی خوب در محلی که تنها راه حمله احتمالی منس ریدر به دیوار بود، به وجود آورد، و سه گروه را از سه جهت مختلف برای جستجو فرستاد.


=== یورش شمشیر ها ===
=== یورش شمشیر ها ===


درحالیکه منتظر بازگشت آخرین گروه اعزامی بودند، نگهبانان شب در منطقه ی «مشت نخستین انسانها» مورد حمله ی وایت ها، قرار گرفتند. انسجام نگهبانان شب، شکسته شد، و مورمونت بازماندگان را به سمت منزل کرستر هدایت کرد. در منزل کرستر، بعد از اینکه سم گفت چگونه توسط خنجر [[ابسیدان|ابسیدانی]] که جان بهش داده بود، یک [[آدر]] را کشت، او (مورمونت) دریافت که بیش از هزار ساله، که نگهبانان شب، هدف اصلی خود را که دفاع از دیوار بود، فراموش کرده است. او از [[سمویل تارلی|سم]] پرسید: « اگر تیغه [[شمشیر اژدها]] dragonglass)، اون چیزیه که برای کشتن آنها احتیاج است، چرا هیچ یک از مردان دیوار به آن مجهز نیستند؟» سم پاسخ داد :«ما هیچوقت نمی دانستیم ... »، مورمونت فریاد زد: «ما نمی دانستیم! ولی باید یکروزی این را میفهمیدیم! نگهبانان شب، هدف اصلی خودش را از یاد برده، تارلی! تو یک دیوار 700 فوتی را برای محافظت از دزدی وحشی ها نمیسازی! این دیوار برای محافظت از قلمروی مردم ساخته شده...، نه برای غلبه بر مردمی دیگر، نه برای وحشی ها اگه بخوای درست به قضیه نگاه کنی! خیلی مدته تارلی، صدها و هزاران ساله که ما چشمانمان را بر روی دشمن اصلیمون بستیم، در حالیکه او اکنون اینجاست و ما نمیدانیم چگونه به مبارزه با آن بپردازیم»
درحالیکه منتظر بازگشت آخرین گروه اعزامی بودند، نگهبانان شب در منطقه ی «مشت نخستین انسانها» مورد حمله ی وایت ها، قرار گرفتند. انسجام نگهبانان شب، شکسته شد، و مورمونت بازماندگان را به سمت منزل کرستر هدایت کرد. در منزل کرستر، بعد از اینکه سم گفت چگونه توسط خنجر [[ابسیدان|ابسیدانی]] که جان بهش داده بود، یک [[آدر]] را کشت، او (مورمونت) دریافت که بیش از هزار ساله، که نگهبانان شب، هدف اصلی خود را که دفاع از دیوار بود، فراموش کرده است. او از [[سمویل تارلی|سم]] پرسید: « اگر تیغه [[شمشیر اژدها]] dragonglass)، اون چیزیه که برای کشتن آنها احتیاج است، چرا هیچ یک از مردان دیوار به آن مجهز نیستند؟» سم پاسخ داد :«ما هیچوقت نمی دانستیم ... »، مورمونت فریاد زد: «ما نمی دانستیم! ولی باید یکروزی این را میفهمیدیم! نگهبانان شب، هدف اصلی خودش را از یاد برده، تارلی! تو یک دیوار 700 فوتی را برای محافظت از دزدی وحشی ها نمیسازی! این دیوار برای محافظت از قلمروی مردم ساخته شده...، نه برای غلبه بر مردمی دیگر، نه برای وحشی ها اگه بخوای درست به قضیه نگاه کنی! خیلی مدته تارلی، صدها و هزاران ساله که ما چشمانمان را بر روی دشمن اصلیمون بستیم، در حالیکه او اکنون اینجاست و ما نمیدانیم چگونه به مبارزه با آن بپردازیم»
{{اسپویلر|مدتی بعد، در یک شورش، مورمونت توسط افراد خود کشته شد. در هنگام مرگ از تارلی میخواهد، که وصیتش را به پسرش برساند، که گناهان او را بخشیده، و از او میخواهد که به خانه برگرده، و با پیوستن به سیاه پوشان، از تبعید رهایی پیدا کند.}}
{{اسپویلر|مدتی بعد، در یک شورش، مورمونت توسط افراد خود کشته شد. در هنگام مرگ از تارلی میخواهد، که وصیتش را به پسرش برساند، که گناهان او را بخشیده، و از او میخواهد که به خانه برگرده، و با پیوستن به سیاه پوشان، از تبعید رهایی پیدا کند.}}{{رف|یش|33}}


== نقل قول های مورمونت ==
== نقل قول های مورمونت ==


{{نقل قول| " میگن پادشاه همیشه عاشق شکار بود، همیشه اون چیزهایی که ما عاشقشون هستیم، ما رانابود می کنند پسر، این را همیشه یادت باشه " |مورمونت به [[جان اسنو]]، زمان مرگ [[رابرت براتیون]]}}
{{نقل قول| " میگن پادشاه همیشه عاشق شکار بود، همیشه اون چیزهایی که ما عاشقشون هستیم، ما رانابود می کنند پسر، این را همیشه یادت باشه " |مورمونت به [[جان اسنو]]، زمان مرگ [[رابرت براتیون]]}}{{رف|بتت|52}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع|2}}
{{منابع|2}}
[[رده:شخصیت های شمال]][[رده:نگهبانان شب]][[رده:خاندان مورمونت]][[رده:فرماندهان دیوار]]
[[رده:شخصیت های شمال]][[رده:نگهبانان شب]][[رده:خاندان مورمونت]][[رده:فرماندهان دیوار]]
۳۳۱

ویرایش