خاندان استارک: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== صفات ===
=== صفات ===


استارک ظاهری با چهره ای کشیده، اندامی لاغر، موی قهوه ای تیره و چشمانی خاکستری دارند.{{رف|بتت|13}}{{رف|بتت|15}}{{رف|بتت|40}}{{رف|ربا|12}}{{رف|ربا|20}}
استارک ها ظاهری با چهره ای کشیده، اندامی لاغر، موی قهوه ای تیره و چشمانی خاکستری دارند.{{رف|بتت|13}}{{رف|بتت|15}}{{رف|بتت|40}}{{رف|ربا|12}}{{رف|ربا|20}}


در نسل کنونی استارک ها، چند تن از اغصای خانواده (مثل [[آریا استارک|آریا]] و [[برن استارک]]، و [[جان اسنو]]) قابلیت [[وارگ]] کردن و وارد شدن به ذهن [[دایرولف]] هایشان را دارند، که به آنها ویژگی تجربه احساسات دایرولف هایشان{{رف|یش|79}} را می دهد. و دیدن از طریق چشمانشان که بیشتر در حین خوابشان رخ می دهد،{{رف|نش|53}}{{رف|ربا|45}} البته می توانند در بیداری و به اختیار نیز این کار را انجام دهند، وقتی که ازموده تر شده باشند.{{رف|یش|40}}{{رف|ربا|45}} تنها استثنا ها [[برندون استارک]]
در نسل کنونی استارک ها، چند تن از اغصای خانواده (مثل [[آریا استارک|آریا]] و [[برن استارک]]، و [[جان اسنو]]) قابلیت [[وارگ]] کردن و وارد شدن به ذهن [[دایرولف]] هایشان را دارند، که به آنها ویژگی تجربه احساسات دایرولف هایشان{{رف|یش|79}} را می دهد. و دیدن از طریق چشمانشان که بیشتر در حین خوابشان رخ می دهد،{{رف|نش|53}}{{رف|ربا|45}} البته می توانند در بیداری و به اختیار نیز این کار را انجام دهند، وقتی که ازموده تر شده باشند.{{رف|یش|40}}{{رف|ربا|45}}


=== رسوم ===
=== رسوم ===


خاندان استارک اعضای فوت شده خانواده را طبق سنتشان در [[سرداب وینترفل|سرداب زیر وینترفل]] دفن می کنند.{{رف|نش|69}}{{رف|بتت|50}} برای [[پادشاه شمال|پادشاهان زمستان]] و [[لرد وینترفل|لردهای وینترفل]] تندیس هایی مشابه ظاهرشان، به شکل نشسته در کنار مقبره شان تراشیده می شود، در حالی که برای اعضای معمولی چنین نیست.{{رف|بتت|66}} تنها استثنا ها [[برندون استارک|برندون]] و [[لیانا استارک]] هستند که به دستور برادرشان، لرد [[ادارد استارک]] تندیس هایی دریافت کرده اند.{{رف|بتت|66}} تندیس های پادشاهان و لرد ها گرگ های سنگی ای پی پاهایشان،{{رف|یش|35}}{{رف|بتت|50}} و شمشیرهایی بر روی ران هایشان دارند،{{رف|بتت|50}} که گفته می شود ارواح مردگان را محفوظ در مقبره شان در آرامش نگاه می دارند.{{رف|ربا|41}}{{رف|نش|69}}
خاندان استارک اعضای فوت شده خانواده را طبق سنتشان در [[سرداب وینترفل|سرداب زیر وینترفل]] دفن می کنند.{{رف|نش|69}}{{رف|بتت|50}} برای [[پادشاه شمال|پادشاهان زمستان]] و [[لرد وینترفل|لردهای وینترفل]] تندیس هایی مشابه ظاهرشان، به شکل نشسته در کنار مقبره شان تراشیده می شود، در حالی که برای اعضای معمولی چنین نیست.{{رف|بتت|66}} تنها استثنا ها [[برندون استارک|برندون]] و [[لیانا استارک]] هستند که به دستور برادرشان، لرد [[ادارد استارک]] تندیس هایی دریافت کرده اند.{{رف|بتت|66}} تندیس های پادشاهان و لرد ها گرگ های سنگی ای پیش پاهایشان،{{رف|یش|35}}{{رف|بتت|50}} و شمشیرهایی بر روی ران هایشان دارند،{{رف|بتت|50}} که گفته می شود ارواح مردگان را محفوظ در مقبره شان در آرامش نگاه می دارند.{{رف|ربا|41}}{{رف|نش|69}}


خاندان استارک مرسوما از [[خدایان قدیم]] پیروی می کنند.{{رف|بتت|53}}{{رف|بتت|57}}{{رف|بتت|70}}{{رف|نش|43}} در پی ازدواج [[ادارد استارک]] با [[کتلین تالی]] که پیرو [[مذهب هفت]] بود، به افتخار مذهب هفت سپت کوچکی در [[وینترفل]] ساخته شد.{{رف|بتت|2}}  
خاندان استارک مرسوما از [[خدایان قدیم]] پیروی می کنند.{{رف|بتت|53}}{{رف|بتت|57}}{{رف|بتت|70}}{{رف|نش|43}} در پی ازدواج [[ادارد استارک]] با [[کتلین تالی]] که پیرو [[مذهب هفت]] بود، به افتخار مذهب هفت سپت کوچکی در [[وینترفل]] ساخته شد.{{رف|بتت|2}}  
خط ۴۷: خط ۴۷:
استارک ها خاندانی باستانی از راسته [[نخستین انسان ها]] هستند.{{رف|بتت|1}} خاندان استارک توسط [[برندون معمار]] تاسیس شد. شخصیتی افسانه ای که در [[عصر قهرمانان]] می زیست. گفته می شود برندون معمار جایگاه خاندان استارک، [[وینترفل]] را بنا نهاده است، همینطور [[دیوار]] را.{{رف|بتت|24}} استارک ها پس از عصر قهرمانان برای هشت هزار سال{{رف|نش|21}} [[پادشاهان زمستان]] بوده اند، احتمالا برندون معمار اولین آنها بوده است. [[شاه شب]] ، سیزدهمین [[فرمانده نگهبانان شب|فرمانده کل]] منتخب نگهبانان شب یک استارک اظهار شده است.{{رف|یش|56}}
استارک ها خاندانی باستانی از راسته [[نخستین انسان ها]] هستند.{{رف|بتت|1}} خاندان استارک توسط [[برندون معمار]] تاسیس شد. شخصیتی افسانه ای که در [[عصر قهرمانان]] می زیست. گفته می شود برندون معمار جایگاه خاندان استارک، [[وینترفل]] را بنا نهاده است، همینطور [[دیوار]] را.{{رف|بتت|24}} استارک ها پس از عصر قهرمانان برای هشت هزار سال{{رف|نش|21}} [[پادشاهان زمستان]] بوده اند، احتمالا برندون معمار اولین آنها بوده است. [[شاه شب]] ، سیزدهمین [[فرمانده نگهبانان شب|فرمانده کل]] منتخب نگهبانان شب یک استارک اظهار شده است.{{رف|یش|56}}


استارک های قدیم رفته رفته شاهان رقیبشان را شکست دادند، مثل [[پادشاهان پشته]] در جنوبشان و [[پادشاهان سرخ]] در شرقشان.{{رف|دیا|شمال: پادشاهان زمستان}} برای چندین هزاره، استارک ها پادشاهان بی رقیب شما نبودند. هرچند رقیبان اصلی آنها، پادشاهان سرخ [[خاندان بولتون]] از [[درد فورت]] ، حدود هزار سال پیش سوگند وفاداری خوردند و و سنت پوست کندن شان را کنار گزاشتند. در همین حال، پادشاه [[جان استارک]] دزدان دریایی را از [[وایت نایف]] بیرون راند و در دهانه اش [[کنام گرگ]] را بنا نهاد. این قلعه اغلب به پسران و نوه های پادشاه شمال اعطا می شد؛ یکی از همین زیر شاخه ها، [[خاندان گری استارک|گری استارک ها]] پس از متحد شدن با بولتون ها بر علیه استارک ها منقرض شدند.{{رف|ربا|29}} پسر پادشاه جان، [[ریکارد استارک (پادشاه)|ریکارد]] ، [[پادشاه مرداب]] را شکست داد و با دخترش ازدواج کرد، بدین وسیله [[نک]] را با حاکمیت [[خاندان رید]] به قلمروی وینترفل افزود.{{رف|بتت|66}}
استارک های قدیم رفته رفته شاهان رقیب را شکست دادند، مثل [[پادشاهان پشته]] در جنوبشان و [[پادشاهان سرخ]] در شرقشان.{{رف|دیا|شمال: پادشاهان زمستان}} برای چندین هزاره، استارک ها پادشاهان بی رقیب شمال نبودند. هرچند رقیبان اصلی آنها، پادشاهان سرخ [[خاندان بولتون]] از [[درد فورت]] ، حدود هزار سال پیش سوگند وفاداری خوردند و و سنت پوست کندن شان را کنار گزاشتند. در همین حال، پادشاه [[جان استارک]] دزدان دریایی را از [[وایت نایف]] بیرون راند و در دهانه اش [[کنام گرگ]] را بنا نهاد. این قلعه اغلب به پسران و نوه های پادشاه شمال اعطا می شد؛ یکی از همین زیر شاخه ها، [[خاندان گری استارک|گری استارک ها]] پس از متحد شدن با بولتون ها بر علیه استارک ها منقرض شدند.{{رف|ربا|29}} پسر پادشاه جان، [[ریکارد استارک (پادشاه)|ریکارد]] ، [[پادشاه مرداب]] را شکست داد و با دخترش ازدواج کرد، بدین وسیله [[نک]] را با حاکمیت [[خاندان رید]] به قلمروی وینترفل افزود.{{رف|بتت|66}}


زمانی که [[اندال ها]] تلاش کردند شمال را فتح کنند، پادشاه [[تیان استارک]] با خاندان بولتون هم پیمان شد و [[آرگوس هفت ستاره]] را در [[نبرد ویپینگ واتر]] شکست داد، سپس ناوگانی تجهیز کرد و به [[اندالوس]] بادبان کشید و در آنجا با سوزاندن روستاها و کشتن صدها تن انتقام گرفت. وی بعدها [[سه خواهران]] را فتح کرد و به نبرد به [[آهن زاده]] ها پرداخت، آنها را از [[دماغه کراکن]] و [[جزیره خرس]] بیرون راند و [[راووس هوار]] را کشت. بعدها هردوی این ها مکان دوباره و این بار توسط [[لورون گریجوی]] اشغال شد، و پادشاه [[رودریک استارک]] پس از مرگ لورون [[جزیره خرس]] را بازپس گرفت. گفته می شود وی جزیره را در یک مسابقه کشتی پیروز شد، هرچند بعضی محققان به حقیقت این داستان مشکوک اند.{{رف|دیا|شمال: قبایل کوهستانی}}{{رف|بتت|66}} پسرها و نوه های رودریک نیز دماغه کراکن را پس گرفتند.{{رف|دیا|شمال: پادشاهان زمستان}} پادشاها تیان شورشی در [[ریلز]] را نیز سرکوب کرد و در برابر [[وحشی ها]] به نگهبانان شب یاری رساند.{{رف|دیا|شمال: پادشاهان زمستان}}
زمانی که [[اندال ها]] تلاش کردند شمال را فتح کنند، پادشاه [[تیان استارک]] با خاندان بولتون هم پیمان شد و [[آرگوس هفت ستاره]] را در [[نبرد ویپینگ واتر]] شکست داد، سپس ناوگانی تجهیز کرد و به [[اندالوس]] بادبان کشید و در آنجا با سوزاندن روستاها و کشتن صدها تن انتقام گرفت. وی بعدها [[سه خواهران]] را فتح کرد و به نبرد با [[آهن زاده]] ها پرداخت، آنها را از [[دماغه کراکن]] و [[جزیره خرس]] بیرون راند و [[راووس هوار]] را کشت. بعدها هردوی این ها مکان دوباره و این بار توسط [[لورون گریجوی]] اشغال شد، و پادشاه [[رودریک استارک]] پس از مرگ لورون [[جزیره خرس]] را بازپس گرفت. گفته می شود وی جزیره را در یک مسابقه کشتی پیروز شد، هرچند بعضی محققان به حقیقت این داستان مشکوک اند.{{رف|دیا|شمال: قبایل کوهستانی}}{{رف|بتت|66}} پسرها و نوه های رودریک نیز دماغه کراکن را پس گرفتند.{{رف|دیا|شمال: پادشاهان زمستان}} پادشاه تیان شورشی در [[ریلز]] را نیز سرکوب کرد و در برابر [[وحشی ها]] به نگهبانان شب یاری رساند.{{رف|دیا|شمال: پادشاهان زمستان}}


خاندان استارک قصد فتح سه خواهران را کردند، که باعث آغاز مناقشه ای بین استارک ها و [[خاندان ارن|ارن]] های [[دره]] شد، شروع این مناقشه از آنجا بود که [[مردان خواهر]] که در [[تجاوز به سه خواهران]] از استارک ها شکست خورده بودند، از [[ماتوس ارن دوم]] [[پادشاه کوهستان و دره]] درخواست کمک کردند. این مناقشه که به [[جنگ آنسوی آب]] معروف است هزار سال طول کشید، که در این زمان استارک ها سه بار در [[فینگرز]] قدم گزاشتند.{{رف|دیا|دره}}{{رف|ربا|9}} در طول حکومت صد ساله پادشاه [[ادریک استارک]] ، [[کنام گرگ]] که تو سط [[خاندان ارن]] به اتش کشیده شده بود به دست دزدان دریایی [[استپ استونز]] اشغال شد. نتیجه ی ادریک،  
خاندان استارک قصد فتح سه خواهران را کردند، که باعث آغاز مناقشه ای بین استارک ها و [[خاندان ارن|ارن]] های [[دره]] شد، شروع این مناقشه از آنجا بود که [[مردان خواهر]] که در [[تجاوز به سه خواهران]] از استارک ها شکست خورده بودند، از [[ماتوس ارن دوم]] [[پادشاه کوهستان و دره]] درخواست کمک کردند. این مناقشه که به [[جنگ آنسوی آب]] معروف است هزار سال طول کشید، که در این زمان استارک ها سه بار به [[فینگرز]] قدم گزاشتند.{{رف|دیا|دره}}{{رف|ربا|9}} در طول حکومت صد ساله پادشاه [[ادریک استارک]] ، [[کنام گرگ]] که توسط [[خاندان ارن]] به اتش کشیده شده بود به دست دزدان دریایی [[استپ استونز]] اشغال شد. نتیجه ی ادریک،  
پادشاه [[برندون چشم یخی]] کنام گرگ را بازپس گرفت.{{رف|ربا|29}} پس از هزار سال جنگ، ارن ها پیروز شده و از آن پس بر سه خواهران حکومت می کنند.{{رف|دیا|دره}}
پادشاه [[برندون چشم یخی]] کنام گرگ را بازپس گرفت.{{رف|ربا|29}} پس از هزار سال جنگ، ارن ها پیروز شده و از آن پس بر سه خواهران حکومت می کنند.{{رف|دیا|دره}}


چندین قرن پیش از [[فتح اگان]] و در دوران حکومت [[پرسیون گاردنر سوم]] [[پادشاه ریچ]] ، [[خاندان مندرلی]] توسط لرد [[لوریمار پیک]] از [[مندر]] تبعید شدند.<ref>برای اطلاعات بیشتر مقاله [[خاندان مندرلی]] را مطالعه کنید</ref>{{رف|دیا|شمال: پادشاهان زمستان}} استارک ها ورود مندرلی ها به شمال را پذیرا شدند، سوگند وفاداری آنهارا پذیرفتند و کنام گرگ و زمین های اطرافش را به آنها بخشیدند که به بنا شدن [[وایت هاربر]] انجامید.{{رف|دیا|شمال: پادشاهان زمستان}}{{رف|ربا|19}}<ref>د[[نیایی از یخ و آتش]]</ref>
چندین قرن پیش از [[فتح اگان]] و در دوران حکومت [[پرسیون گاردنر سوم]] [[پادشاه ریچ]] ، [[خاندان مندرلی]] توسط لرد [[لوریمار پیک]] از [[مندر]] تبعید شدند.<ref>برای اطلاعات بیشتر مقاله [[خاندان مندرلی]] را مطالعه کنید</ref>{{رف|دیا|شمال: پادشاهان زمستان}} استارک ها ورود مندرلی ها به شمال را پذیرا شدند، سوگند وفاداری آنهارا پذیرفتند و کنام گرگ و زمین های اطرافش را به آنها بخشیدند که به بنا شدن [[وایت هاربر]] انجامید.{{رف|دیا|شمال: پادشاهان زمستان}}{{رف|ربا|19}}<ref>د[[نیایی از یخ و آتش]]</ref>


حدود سال 700 ق.ف، [[کارلون استارک]] پ ، یکی تز پسران کوچک تر وینترفل در سرکوب لردی شورشی کمک کرد. به عنوان پاداش، زمین هایی دریافت کرد که در آن دژی بنا نهاد و نامش را کارلز هولد. با گزشت زمان، نام دژ به [[کارهولد]] تغییر کرد و نوادگان کارل به [[خاندان کار استارک]] مشهور شدند.{{رف|یش|20}}
حدود سال 700 ق.ف، [[کارلون استارک]] ، یکی از پسران کوچک تر وینترفل در سرکوب لردی شورشی کمک کرد. به عنوان پاداش، زمین هایی دریافت کرد که در آن دژی بنا نهاد و نامش را کارلز هولد. با گزشت زمان، نام دژ به [[کارهولد]] تغییر کرد و نوادگان کارل به [[خاندان کار استارک]] مشهور شدند.{{رف|یش|20}}


پادشاه [[برندون استارک (کشتی ساز)|برندون کشتی ساز]] قصد بادبان کشیدن به آنسوی [[دریای غروب]] کرد، اما هرگز باز نگشت. پسرش که همانند پدرش [[برندون استارک (سوزاننده)|برندون]] نام داشت، در عذای پدرش ناوگان شمالی را به آتش کشید.{{رف|بتت|7}} شمال از آن پس ناوگانی نداشته است.{{رف|نش|16}}  
پادشاه [[برندون استارک (کشتی ساز)|برندون کشتی ساز]] قصد بادبان کشیدن به آنسوی [[دریای غروب]] کرد، اما هرگز باز نگشت. پسرش که همانند پدرش [[برندون استارک (سوزاننده)|برندون]] نام داشت، در عذای پدرش ناوگان شمالی را به آتش کشید.{{رف|بتت|7}} شمال از آن پس ناوگانی نداشته است.{{رف|نش|16}}  


استارک ها چندین در دفع چندی از تهاجم های بزرگ [[وحشی ها]] نقش داشته اند، مانند زمانی در سه هزار سال پیش که به همراه پرچم دارشان [[خاندان آمبر|آمبر]] ها، برادران، [[گندل]] و [[گورن]] که [[پادشاه آنسوی دیوار|پادشاهان آنسوی دیوار]] بودند را شکست دادند.{{رف|دیا|دیوار و آنسویش: وحشی ها}} گفته می شود که [[بائل]] آوازخوان از دختر دوشیزه [[برندون استارک (بی دختر)|برندون بی دختر]] صاحب پسری شده است. بعدها بائل به دست پسر خودش کشته شد، ناآگاه از این حقیقت که بائل پدرش است.{{رف|نش|51}}
استارک ها هم چنین در دفع چندی از تهاجم های بزرگ [[وحشی ها]] نقش داشته اند، مانند زمانی در سه هزار سال پیش که به همراه پرچم دارشان [[خاندان آمبر|آمبر]] ها، برادران، [[گندل]] و [[گورن]] که [[پادشاه آنسوی دیوار|پادشاهان آنسوی دیوار]] بودند را شکست دادند.{{رف|دیا|دیوار و آنسویش: وحشی ها}} گفته می شود که [[بائل]] آوازخوان از دختر دوشیزه [[برندون استارک (بی دختر)|برندون بی دختر]] صاحب پسری شده است. بعدها بائل به دست پسر خودش کشته شد، ناآگاه از این حقیقت که بائل پدرش است.{{رف|نش|51}}


=== سلسله تارگرین ===
=== سلسله تارگرین ===
خط ۷۶: خط ۷۶:
=== شورش رابرت ===
=== شورش رابرت ===


لرد [[ریکارد استارک]] به اصرار استادش، [[والیس فلاورز|والیس]] به منظور افزایش متحدان [[جنوب ور]]ش برآمد.{{رف|ربا|37}} او پسر دومش [[ادارد استارک|ادارد]] را در هشت سالگی به [[ایری]] فرستاد تا نزد لرد [[جان ارن]] پرورش یابد. در آنجا ادارد با [[رابرت براتیون]] که تحت قیومیت لرد ارن بود دوست شد.{{رف|بتت|2}}{{رف|بتت|6}} ریکارد وارثش [[برندون استارک|برندون]] را با [[کتلین تالی]] دختر لرد [[هاستر تالی]] از [[ریورران]] و تنها دخترش [[لیانا استارک|لیانا]] را با لرد [[استورمز اند]] رابرت نامزد کرد.{{رف|بتت|4}}{{رف|دیا|سقوط اژدهایان: سال بهار دروغین}} چهار فرزند ریکارد در [[تورنمنت هارن هال]] در سال [[سال 281 پس از فتح|281 ب.ف]] حضور داشتند، و در آنجا [[هاولند رید]] را ملاقات کردند. پس از پیروزی در رقابت سواری با نیزه، شاهزاده [[ریگار تارگرین]] از کنار کنار همسرش، شاهدخت [[الیا مارتل]] گذشت و لیانا را به عنوان [[ملکه عشق و زیبایی]] اش تاج گزاری کرد.{{رف|بتت|58}}
لرد [[ریکارد استارک]] به اصرار استادش، [[والیس فلاورز|والیس]] به منظور افزایش متحدان [[جنوب ور]]ش برآمد.{{رف|ربا|37}} او پسر دومش [[ادارد استارک|ادارد]] را در هشت سالگی به [[ایری]] فرستاد تا نزد لرد [[جان ارن]] پرورش یابد. در آنجا ادارد با [[رابرت براتیون]] که تحت قیومیت لرد ارن بود دوست شد.{{رف|بتت|2}}{{رف|بتت|6}} ریکارد وارثش [[برندون استارک|برندون]] را با [[کتلین تالی]] دختر لرد [[هاستر تالی]] از [[ریورران]] و تنها دخترش [[لیانا استارک|لیانا]] را با لرد [[استورمز اند]] رابرت نامزد کرد.{{رف|بتت|4}}{{رف|دیا|سقوط اژدهایان: سال بهار دروغین}} چهار فرزند ریکارد در [[تورنمنت هارن هال]] در سال [[سال 281 پس از فتح|281 ب.ف]] حضور داشتند، و در آنجا [[هاولند رید]] را ملاقات کردند. پس از پیروزی در رقابت سواری با نیزه، شاهزاده [[ریگار تارگرین]] از کنار همسرش، شاهدخت [[الیا مارتل]] گذشت و لیانا را به عنوان [[ملکه عشق و زیبایی]] اش تاج گزاری کرد.{{رف|بتت|58}}


در سال [[سال 282 پس از فتح|282 ب.ف]] برندون در ریورران بود که تاریخ ازدواجش با کتلین تالی اعلام شد. [[پیتر بیلیش]] که تحت قیومیت لرد هاستر بوده و برای سالها عاشق کتلین بوده است، برندون را به مبارزه برای ازدواج با کتلین طلبید. برندون پیروز شد.{{رف|بتت|40}}{{رف|بتت|18}}{{رف|بتت|29}}<ref>[[دنیای از یخ و آتش]]</ref> پس از مبارزه برندون ریورران را ترک کرد و به عروس آینده اش قول داد که به زودی باز می گرد.{{رف|بتت|40}} هرچند برندون در راه بازگشتش به ریورران، راجب ربوده شدن خواهرش توسط شاهزاده ریگار مطلع شد، و به سمت بارانداز پادشاه راند، که در آنجا به دستور ایریس دوم به جرم تهدید کردن شاهزاده سلطنتی دستگیر شد. ریکارد که به همراه مهمان های عروسی در راه ریورران بود، به پایتخت فراخوانده شد تا برای جرم برندون جوابگو باشد. برندون و ریکارد به دستور ایریس دوم اعدام شدند؛ ریکارد زنده سوزانده شد، در حالی که برندون در تلاش برای نجات پدرش خود را خفه کرد.{{رف|بتت|53}}{{رف|نش|5}}<ref>[[دنیایی از یخ و آتش]]</ref> پس از اعدام ها، ایریس سرهای ادارد استارک و رابرت براتیون را از قیم سابقشان جان ارن طلب کرد. هرچند لرد ایری آن را رد کرده و پرچم هایش را به نشانه شوش برافراشت.{{رف|بتت|2}}{{رف|دیا|سقوط اژدهایان: شورش رابرت}} این اقدام به عنوان آغاز [[شورش رابرت]] دیده می شود.{{رف|دیا|سقوط اژدهایان: شورش رابرت}}
در سال [[سال 282 پس از فتح|282 ب.ف]] برندون در ریورران بود که تاریخ ازدواجش با کتلین تالی اعلام شد. [[پیتر بیلیش]] که تحت قیومیت لرد هاستر بوده و برای سالها عاشق کتلین بوده است، برای ازدواج با کتلین برندون را به مبارزه طلبید. برندون پیروز شد.{{رف|بتت|40}}{{رف|بتت|18}}{{رف|بتت|29}}<ref>[[دنیای از یخ و آتش]]</ref> پس از مبارزه برندون ریورران را ترک کرد و به عروس آینده اش قول داد که به زودی باز می گردد.{{رف|بتت|40}} هرچند برندون در راه بازگشتش به ریورران، از ربوده شدن خواهرش به دست شاهزاده ریگار مطلع شد، و به سمت بارانداز پادشاه راند، که در آنجا به دستور ایریس دوم به جرم تهدید کردن شاهزاده سلطنتی دستگیر شد. ریکارد که به همراه مهمان های عروسی در راه ریورران بود، به پایتخت فراخوانده شد تا برای جرم برندون جوابگو باشد. برندون و ریکارد به دستور ایریس دوم اعدام شدند؛ ریکارد زنده سوزانده شد، در حالی که برندون در تلاش برای نجات پدرش خود را خفه کرد.{{رف|بتت|53}}{{رف|نش|5}}<ref>[[دنیایی از یخ و آتش]]</ref> پس از اعدام ها، ایریس سرهای ادارد استارک و رابرت براتیون را از قیم سابقشان جان ارن طلب کرد. هرچند لرد ایری آن را رد کرده و پرچم هایش را به نشانه شورش برافراشت.{{رف|بتت|2}}{{رف|دیا|سقوط اژدهایان: شورش رابرت}} این اقدام به عنوان آغاز [[شورش رابرت]] دیده می شود.{{رف|دیا|سقوط اژدهایان: شورش رابرت}}


در طی جنگ، ادارد به شمال سفر کرد تا پرچمدارانش را فرا بخواند.{{رف|ربا|9}} او به جنوب لشکر کشید و پیروزی بزرگی در [[نبرد ناقوس ها]] به دست آورد و دوستش رابرت را نجات داد.{{رف|نش|29}} سپس به ریورران رفته و در آنجا با ازدواج با کتلین تالی به عنوان بخشی از اتحاد با [[خاندان تالی]] برای اوردن آنها به زیر پرچم شورشی ها نامزدی برادرش را خود تکمیل کرد.{{رف|بتت|6}}{{رف|یش|2}} به عنوان یکی از فرماندهان اصلی جنگ، ند پس از [[نبرد ترایدنت]] فرماندهی ارتش شورشی را به عهده گرفت و باقی مانده ارتش ریگار را تا [[بارانداز پادشاه]] دنبال کرد.
در طی جنگ، ادارد به شمال سفر کرد تا پرچمدارانش را فرا بخواند.{{رف|ربا|9}} او به جنوب لشکر کشید و پیروزی بزرگی در [[نبرد ناقوس ها]] به دست آورد و دوستش رابرت را نجات داد.{{رف|نش|29}} سپس به ریورران رفته و در آنجا با ازدواج با کتلین تالی به عنوان بخشی از اتحاد با [[خاندان تالی]] برای اوردن آنها به زیر پرچم شورشی ها نامزدی برادرش را خود تکمیل کرد.{{رف|بتت|6}}{{رف|یش|2}} به عنوان یکی از فرماندهان اصلی جنگ، ند پس از [[نبرد ترایدنت]] فرماندهی ارتش شورشی را به عهده گرفت و باقی مانده ارتش ریگار را تا [[بارانداز پادشاه]] دنبال کرد.


ند پس از [[غارت بارانداز پادشاه]] به دست لرد [[تایوین لنیستر]] به شهر رسید و ایریس را مرده و [[جیمی لنیستر]] را نشسته بر [[تخت آهنین]] یافت.{{رف|بتت|12}} پس از اینکه رابرت حمایت [[خاندان لنیستر]] را پذیرفت و از قتل [[الیا مارتل|همسر]] ، [[رینیس تارگرین (دختر ریگار)|دختر کوچکش]] و [[اگان تارگرین (پسر ریگار)|پسر نوزادش]] چشم پوشی کرد ند با او مشاجره ای داشت. روز بعد ادارد به جنوب تاخت تا [[محاصره استورمز اند]] را پایان بخشد.{{رف|بتت|12}} پس از آن، ند و شش همراهش برای پس گرفتن لیانا به سمت قلعه ای که ریگار [[برج شادی]] نامیده بود رفتند.{{رف|بتت|39}} آنها با سه تن از [[محافظان پادشاه]] مستقر شده [[مبارزه در برج شادی|درگیر]] شدند که همه به جز ند و هاولند رید کشته شدند.{{رف|بتت|39}} ادارد لیانا را در تختی در حال مرگ یافت، در حالی که به گلبرگ های رز پژمرده و سیاهی که در دستانش بود چنگ می زد.{{رف|بتت|4}} لیانا ادارد را مجبور کرد که به او قولی دهد، که محتویات آن نانعلوم است، ولی از آن پس ادارد را آزار می دهد.{{رف|بتت|12}}
ند پس از [[غارت بارانداز پادشاه]] به دست لرد [[تایوین لنیستر]] به شهر رسید و ایریس را مرده و [[جیمی لنیستر]] را نشسته بر [[تخت آهنین]] یافت.{{رف|بتت|12}} پس از اینکه رابرت حمایت [[خاندان لنیستر]] را پذیرفت و از قتل [[الیا مارتل|همسر]] ، [[رینیس تارگرین (دختر ریگار)|دختر کوچکش]] و [[اگان تارگرین (پسر ریگار)|پسر نوزادش]] چشم پوشی کرد ند با او مشاجره ای داشت. روز بعد ادارد به جنوب تاخت تا [[محاصره استورمز اند]] را پایان دهد.{{رف|بتت|12}} پس از آن، ند و شش همراهش برای پس گرفتن لیانا به سمت قلعه ای که ریگار [[برج شادی]] نامیده بود رفتند.{{رف|بتت|39}} آنها با سه تن از اعضای [[گارد پادشاه]] مستقر شده [[مبارزه در برج شادی|درگیر]] شدند که همه به جز ند و هاولند رید کشته شدند.{{رف|بتت|39}} ادارد لیانا را در تختی در حال مرگ یافت، در حالی که به گلبرگ های رز پژمرده و سیاهی که در دستانش بود چنگ می زد.{{رف|بتت|4}} لیانا ادارد را مجبور کرد که به او قولی دهد، که محتویات آن نامعلوم است، ولی از آن پس ادارد را آزار می دهد.{{رف|بتت|12}}


ادارد به همراه پسر حرامزاده اش، جان اسنو، بازگشت.{{رف|بتت|6}} که گفته می شود مادرش [[وایلا]] نام دارد.{{رف|بتت|12}} در حالی که کتلین پس از رسیدن از ریورران پسر حلال زاده اش، [[راب استارک|راب]] را به او پیشکش کرد. ند جسد لیانا را در [[سرداب وینترفل]] و در کنار پدر و برادرش به خاک سپرد.{{رف|بتت|4}} برادر کوچک تر ادارد، [[بنجن استارک|بنجن]] چند ماه پس از بازگشت ند از جنگ به [[نگهبانان شب]] ملحق شد.<ref>[http://www.westeros.org/Citadel/SSM/Entry/ConQuest_Kansas_City_MO_May_27_294 به گفته مارتین]</ref> او که [[گشتی]] ای قابل بود در نهایت به مقام [[گشتی ارشد]] رسید.{{رف|بتت|19}} ادارد در سال [[سال 289 پس از فتح|289 ب.ف]] در [[شورش گریجوی]] جنگید و [[تیان گریجوی|تیان]] ، پسر لرد [[بیلون گریجوی]] را با خود به وینترفل برد تا به عنوان گروگان وفاداری [[لرد جزایر آهن]] را تضمین کند.{{رف|بتت|4}} از آن پس ادارد به نام رابرت بر [[شمال]] حکومت کرده است و فاصله اش را از جماعت فتنه گر بارانداز پادشاه حفظ می کند.{{رف|بتت|8}}
ادارد به همراه پسر حرامزاده اش، جان اسنو، بازگشت.{{رف|بتت|6}} که گفته می شود مادرش [[وایلا]] نام دارد.{{رف|بتت|12}} در حالی که کتلین پس از رسیدن از ریورران پسر حلال زاده اش، [[راب استارک|راب]] را به او پیشکش کرد. ند جسد لیانا را در [[سرداب وینترفل]] و در کنار پدر و برادرش به خاک سپرد.{{رف|بتت|4}} برادر کوچک تر ادارد، [[بنجن استارک|بنجن]] چند ماه پس از بازگشت ند از جنگ به [[نگهبانان شب]] ملحق شد.<ref>[http://www.westeros.org/Citadel/SSM/Entry/ConQuest_Kansas_City_MO_May_27_294 به گفته مارتین]</ref> او که [[گشتی]] ای قابل بود در نهایت به مقام [[گشتی ارشد]] رسید.{{رف|بتت|19}} ادارد در سال [[سال 289 پس از فتح|289 ب.ف]] در [[شورش گریجوی]] جنگید و [[تیان گریجوی|تیان]] ، پسر لرد [[بیلون گریجوی]] را با خود به وینترفل برد تا به عنوان گروگان وفاداری [[لرد جزایر آهن]] را تضمین کند.{{رف|بتت|4}} از آن پس ادارد به نام رابرت بر [[شمال]] حکومت کرده است و فاصله اش را از جماعت فتنه گر بارانداز پادشاه حفظ می کند.{{رف|بتت|8}}
خط ۹۲: خط ۹۲:
[[پرونده:Ned and Ice.jpg|بندانگشتی|چپ|200px|ادارد استارک در حال تمیز کردن شمشیر والریایی اش آیس در جنگل خدایان وینترفل]]
[[پرونده:Ned and Ice.jpg|بندانگشتی|چپ|200px|ادارد استارک در حال تمیز کردن شمشیر والریایی اش آیس در جنگل خدایان وینترفل]]


پس از مرگ [[دست پادشاه]] لرد [[جان ارن]]، پادشاه [[رابرت براتیون]] به [[وینترفل]] سفر می کند تا مقام را به لرد [[ادارد استارک]] پیشنهاد دهد.{{رف|بتت|2}}{{رف|بتت|4}} نامه ای از [[لایسا ارن]] بیوه ی جان و خواهر [[کتلین تالی|کتلین]] همسر ادارد می رسد که ادعا می کند که [[خاندان لنیستر|لنیسترها]] در مرگ ناگهانی لرد ارن دست داشته اند. به اصرار کتلین، ند با اکراه مقام دست و هم چنین نامزدی دخترشان [[سانسا استارک|سانسا]] با شاهزاده [[جافری براتیون]] را می پذیرد.{{رف|بتت|6}} در طی اقامت مهمانان سلطنی، پسر دوم ادارد [[برن استارک|برن]] تصادفا ملکه [[سرسی لنیستر]] را در حال رابطه جنسی با برادرش سر [[جیمی لنیستر|جیمی]] می بیند.{{رف|بتت|8}} جیمی به امید اینکه رابطه شان را مخفی نگه دارد برن را به قصد کشتنش از پنجره برج به بیرون هل می دهد.{{رف|بتت|8}} برن از سقوط جان سالم به در می برد اما از هوش رفته و چلاق می شود.{{رف|بتت|9}}{{رف|بتت|10}} ادارد با دخترانش سانسا و [[آریا استارک|آریا]] به [[بارانداز پادشاه]] می رود، در حالی که کتلین در کنار پسرانش در وینترفل می ماند. در همین حال پسر حرامزاده ند، [[جان اسنو]] به همراه عمویش [[بنجن استارک|بنجن]] به شمال می رود تا به [[نگهبانان شب]] بپیوندد. کتلین از نگرانی اش برای برن تسلی ناپذیر بود و وظایفش به عنوان پیشکار را نادیده می گرفت، تا اینکه سوقصدی به جان برن، که توسط دایرولفش [[سامر]] بی نتیجه ماند، او را به خود آورد. همینطور که برن بیهوش است، شروع می کند به دیدن رویا هایی از یک [[کلاغ سه چشم]].
پس از مرگ [[دست پادشاه]] لرد [[جان ارن]]، پادشاه [[رابرت براتیون]] به [[وینترفل]] سفر می کند تا مقام را به لرد [[ادارد استارک]] پیشنهاد دهد.{{رف|بتت|2}}{{رف|بتت|4}} نامه ای از [[لایسا ارن]] بیوه ی جان و خواهر [[کتلین تالی|کتلین]] همسر ادارد می رسد که ادعا می کند که [[خاندان لنیستر|لنیسترها]] در مرگ ناگهانی لرد ارن دست داشته اند. به اصرار کتلین، ند با اکراه مقام دست و هم چنین نامزدی دخترشان [[سانسا استارک|سانسا]] با شاهزاده [[جافری براتیون]] را می پذیرد.{{رف|بتت|6}} در طی اقامت مهمانان سلطنتی، پسر دوم ادارد [[برن استارک|برن]] تصادفا ملکه [[سرسی لنیستر]] را در حال رابطه جنسی با برادرش سر [[جیمی لنیستر|جیمی]] می بیند.{{رف|بتت|8}} جیمی به امید اینکه رابطه شان را مخفی نگه دارد برن را به قصد کشتنش از پنجره برج به بیرون هل می دهد.{{رف|بتت|8}} برن از سقوط جان سالم به در می برد اما از هوش رفته و چلاق می شود.{{رف|بتت|9}}{{رف|بتت|10}} ادارد با دخترانش سانسا و [[آریا استارک|آریا]] به [[بارانداز پادشاه]] می رود، در حالی که کتلین در کنار پسرانش در وینترفل می ماند. در همین حال پسر حرامزاده ند، [[جان اسنو]] به همراه عمویش [[بنجن استارک|بنجن]] به شمال می رود تا به [[نگهبانان شب]] بپیوندد. کتلین نگرانی تسلی ناپذیری بابت برن داشت و وظایفش به عنوان پیشکار را نادیده می گرفت، تا اینکه سوقصدی به جان برن، که توسط دایرولفش [[سامر]] بی نتیجه ماند، او را به خود آورد. همینطور که برن بیهوش است، شروع می کند به دیدن رویا هایی از یک [[کلاغ سه چشم]].


در نزدیکی [[گدار یاقوت]] در [[تقاطع ها]] ، آریا از دوستش [[مایکا]] در برابر رفتار خصمانه شاهزاده [[جافری براتیون|جافری]] دفاع می کند، که باعث ناراحتی سانسا می شود. پس از اینکه دایرولف سانسا، [[لیدی]] به جای دایرولف آریا، [[نایمریا (دایرولف)]] که گریخته بود کشته می شود، ناراحتی سانسا تشدید می شود. در بارانداز پادشاه، ادارد پس از اینکه مطلع می شود سلطنت بدهی های سنگینی(مقدار زیادی به [[تایوین لنیستر]]) دارد به شدت خشمگین می شود، بعلاوه اینکه رابرت قصد دارد [[تورنمت دست|تورنمت]] پرخرجی را به افتخار ند تدارک ببیند. پس از پذیرش وظایفش به عنوان دست، ادارد بیست تن از [[محافظان خاندان استارک|محافظان خانوادگی]] اش را مامور می کند که در حفظ نظم بارانداز پادشاه به [[ردا طلایی ها]] کمک کنند. ند در مورد مرگ جان ارن تحقیق می کند و در میابد که او به حرام زاده های پادشاه رسیدگی می کرده است. وقتی رابرت جلسه [[شورای کوچک]] را تشکیل می دهد تا ترتیب مرگ شاهدخت تبعیدی [[دنریس تارگرین]] که با یک [[کال دروگو|کال مقتدر]] دوتراکی ازدواج کرده بود را بدهد، ند از مشارکت در قتل امتناع می ورزد و از مقام دست استعفا می دهد. در تلافی ربوده شدن [[تیریون لنیستر]] توسط کتلین، که برادرخوانده اش [[پیتر بیلیش]] به او گفته بود مسئول اقدام به قتل پسرش برن بوده، مردان لنیستر در خیابان های شهر برای ند کمین می کنند. پای ند می شکند و بهترین مردانش کشته می شوند، اما نجات میاید و رابرت قبل از ترک شهر برای شکار مقام دست را به او باز می گرداند و او را مسئول نشستن بر [[تخت آهنین]] می کند. او در مقام دست مردانی، از جمله بیست تن از افراد خودش را برای بازخواست سر [[گرگور کلگان]] بابت غارت [[سرزمین های رودخانه]] راهی می کند. غارت های گرگور به دستور لرد تایوین لنیستر بوده است، به امید اینکه پس از راهی شدن ادارد برای اجرای عدالت، او را به تله انداخته، اسیر کند و با پسرش تیریون معاوضه کند، ولی از انجا که لرد ادارد مجروح بود نتوانست شخصا اقدام کند. افرادی که فرستاده شدند دچار [[نبرد گدار بازیگر|کمین]] شده و بسیاری کشته می شوند.  
در نزدیکی [[گدار یاقوت]] در [[تقاطع ها]] ، آریا از دوستش [[مایکا]] در برابر رفتار خصمانه شاهزاده [[جافری براتیون|جافری]] دفاع می کند، که باعث ناراحتی سانسا می شود. پس از اینکه دایرولف سانسا، [[لیدی]] به جای دایرولف آریا، [[نایمریا (دایرولف)]] که گریخته بود کشته می شود، ناراحتی سانسا تشدید می شود. در بارانداز پادشاه، ادارد پس از اینکه مطلع می شود سلطنت بدهی های سنگینی(مقدار زیادی به [[تایوین لنیستر]]) دارد به شدت خشمگین می شود، بعلاوه اینکه رابرت قصد دارد [[تورنمت دست|تورنمت]] پرخرجی را به افتخار ند تدارک ببیند. پس از پذیرش وظایفش به عنوان دست، ادارد بیست تن از [[محافظان خاندان استارک|محافظان خانوادگی]] اش را مامور می کند که در حفظ نظم بارانداز پادشاه به [[ردا طلایی ها]] کمک کنند. ند در مورد مرگ جان ارن تحقیق می کند و در میابد که او به حرام زاده های پادشاه رسیدگی می کرده است. وقتی رابرت جلسه [[شورای کوچک]] را تشکیل می دهد تا ترتیب مرگ شاهدخت تبعیدی [[دنریس تارگرین]] که با یک [[کال دروگو|کال مقتدر]] دوتراکی ازدواج کرده بود را بدهد، ند از مشارکت در قتل امتناع می ورزد و از مقام دست استعفا می دهد. در تلافی ربوده شدن [[تیریون لنیستر]] توسط کتلین، که برادرخوانده اش [[پیتر بیلیش]] او را مسئول اقدام به قتل پسرش برن معرفی کرده بود، مردان لنیستر در خیابان های شهر برای ند کمین می کنند. پای ند می شکند و بهترین مردانش کشته می شوند، اما ند نجات میابد و رابرت قبل از ترک شهر برای شکار مقام دست را به او باز می گرداند و او را مسئول نشستن بر [[تخت آهنین]] می کند. او در مقام دست مردانی، از جمله بیست تن از افراد خودش را برای بازخواست سر [[گرگور کلگان]] بابت غارت [[سرزمین های رودخانه]] راهی می کند. غارت های گرگور به دستور لرد تایوین لنیستر بوده است، به امید اینکه پس از راهی شدن ادارد برای اجرای عدالت، او را به تله انداخته، اسیر کند و با پسرش تیریون معاوضه کند، ولی از انجا که لرد ادارد مجروح بود نتوانست شخصا اقدام کند. افرادی که فرستاده شدند دچار [[نبرد گدار بازیگر|کمین]] شده و بسیاری کشته می شوند.  


در [[دیوار]] ، جان اسنو در حالی که با تعلیمات خصمانه سر [[آلیسر تورن]] سر می کند، از بزرگان می آموزد و دوستانی مثل [[سمول تارلی]] پیدا می کند. همچنین پس از اینکه جسدهای دو تن از افراد عمویش [[وایت ها|زنده می شوند]] و در [[کسل بلک]] آشوب می کنند، که نشانه ای از وجود شرارتی در [[آنسوی دیوار]] است، جان فرمانده نگهبانان، [[جور مورمونت]] را از کشته شدن به دست [[اوتور|یکی از وایت ها]] نجات می دهد.  
در [[دیوار]] ، جان اسنو در حالی که با تعلیمات خصمانه سر [[آلیسر تورن]] سر می کند، از بزرگان می آموزد و دوستانی مثل [[سمول تارلی]] پیدا می کند. همچنین پس از اینکه جسدهای دو تن از افراد عمویش [[وایت ها|زنده می شوند]] و در [[کسل بلک]] آشوب می کنند، که نشانه ای از وجود شرارتی در [[آنسوی دیوار]] است، جان فرمانده نگهبانان، [[جور مورمونت]] را از کشته شدن به دست [[اوتور|یکی از وایت ها]] نجات می دهد.  


در نهایت ند به همان نتیجه ای رسید که جان ارن قبل از او رسیده بود: که فرزندان ملکه سرسی نه از نطفه رابرت، بلکه حرام زاده هایی هستند که از زنای با محارم دوقلو های لنیستر شکل گرفته اند، و متوجه می شود که این رازی بود که جان ارن به خاطرش به قتل رسید. ند با این حقیقت نزد سرسی می رود و به او هشدار می دهد که از شهر فرار کند، سپس لرد بیلیش را برای به خدمت گرفتن ردا طلایی ها مامور می کند. پس از مرگ رابرت در ثانحه ای در طی شکار، ند با سرسی روبرو می شود و پافشاری می کند که اکنون [[استنیس براتیون]] پادشاه برحق است. بیلیش به ند خیانت می کند، مردانش به دست ردا طلایی های [[جانوس اسلینت]] قتل عام می شوند و ند را درون یکی از [[سلول های سیاه]] می اندازند. سانسا در [[قله سرخ]] گروگان گرفته می شود، اما به لطف [[سیریو فورل]] شمشیرزنی که ند برای آموزش آریا استخدام کرده بود، آریا موفق به گریز می شود.  
در نهایت ند به همان نتیجه ای رسید که جان ارن قبل از او رسیده بود: فرزندان ملکه سرسی نه از نطفه رابرت، بلکه حرام زاده هایی هستند که از زنای محارم دوقلو های لنیستر شکل گرفته اند، و متوجه می شود که این رازی بود که جان ارن به خاطرش به قتل رسید. ند با این حقیقت نزد سرسی می رود و به او هشدار می دهد که از شهر فرار کند، سپس لرد بیلیش را برای به خدمت گرفتن ردا طلایی ها مامور می کند. پس از مرگ رابرت در ثانحه ای در طی شکار، ند با سرسی روبرو می شود و پافشاری می کند که اکنون [[استنیس براتیون]] پادشاه برحق است. بیلیش به ند خیانت می کند، مردانش به دست ردا طلایی های [[جانوس اسلینت]] قتل عام می شوند و ند را در یکی از [[سلول های سیاه]] می اندازند. سانسا در [[قلعه سرخ]] گروگان گرفته می شود، اما به لطف [[سیریو فورل]] شمشیرزنی که ند برای آموزش آریا استخدام کرده بود، آریا موفق به گریز می شود.  


[[راب استارک]] پس از شنیدن این اخبار پرجمداران وینترفل را فرا می خواند و به جنوب لشکر می کشد. کتلین ازدواج هایی برای اتحاد با [[خاندان فری]] و کسب اجازه عبور از [[ترایدنت]] تدارک می بیند. راب نیروهای لنیستر مسلط بر [[سرزمین های رودخانه]] را [[جنگ پنج پادشاه|درهم شکسته]] و [[جیمی لنیستر|شاهکش]] را اسیر می کند. ند در ابتدا از نامیدن جافری به عنوان پادشاه حقیقی سر باز می زند اما در نهایت برای تضمین امنیت سانسا قبول می کند. هرچند وقتی که در مقابل مردم حمایتش را اعلام می کند، بچه پادشاه دمدمی مزاج به جای اینکه اجازه دهد ادارد به نگهبانان شب بپیوندد دستور اعدامش را می دهد. لردهای حاضر در شورای جنگ راب در [[ریورران]] او را [[پادشاه شمال]] و ترایدنت می نامند و از قلمروی [[تخت آهنین]] اعلام استقلال می کنند. در همین حال بنجن در [[آنسوی دیوار]] گم شده است، و جان پس از مدت کوتاهی که در اندیشه فرار از نگهبانی و ملحق شدن به برادر ناتنی اش بود، به عنوان بخشی از [[گشت بزرگ]] برای مشخص کردن تقدیرش و هم چنین تهدیدهای [[آدرها]] و [[وحشی ها]] به شمال دیوار می رود.
[[راب استارک]] پس از شنیدن این اخبار پرجمداران وینترفل را فرا می خواند و به جنوب لشکر می کشد. کتلین ازدواج هایی برای اتحاد با [[خاندان فری]] و کسب اجازه عبور از [[ترایدنت]] تدارک می بیند. راب نیروهای لنیستر مسلط بر [[سرزمین های رودخانه]] را [[جنگ پنج پادشاه|درهم شکسته]] و [[جیمی لنیستر|شاهکش]] را اسیر می کند. ند در ابتدا از نامیدن جافری به عنوان پادشاه حقیقی سر باز می زند اما در نهایت برای تضمین امنیت سانسا قبول می کند. هرچند وقتی که در مقابل مردم حمایتش را اعلام می کند، بچه پادشاه دمدمی مزاج به جای اینکه اجازه دهد ادارد به نگهبانان شب بپیوندد دستور اعدامش را می دهد. لردهای حاضر در شورای جنگی راب در [[ریورران]] او را [[پادشاه شمال]] و ترایدنت می نامند و از قلمروی [[تخت آهنین]] اعلام استقلال می کنند. در همین حال بنجن در [[آنسوی دیوار]] گم شده است، و جان پس از مدت کوتاهی که در اندیشه فرار از نگهبانی و ملحق شدن به برادر ناتنی اش بود، به عنوان بخشی از [[گشت بزرگ]] برای مشخص کردن تقدیرش و هم چنین تهدیدهای [[آدرها]] و [[وحشی ها]] به شمال دیوار می رود.


=== نزاع شاهان ===
=== نزاع شاهان ===
۴۹

ویرایش