۱٬۹۴۶
ویرایش
استاد آمون (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
استاد آمون (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
جیمی عقیده داشت که ایریس درست شبیه عموی بزرگ دیوانه اش [[آیرون هیولا]]، اعتقاد داشت که نمی میرد بلکه شعله ها او را تبدیل به اژدها می کنند و او این قدرت را بدست می آورد که همه ی دشمنانش را شکست دهد. | جیمی عقیده داشت که ایریس درست شبیه عموی بزرگ دیوانه اش [[آیرون هیولا]]، اعتقاد داشت که نمی میرد بلکه شعله ها او را تبدیل به اژدها می کنند و او این قدرت را بدست می آورد که همه ی دشمنانش را شکست دهد. | ||
هرچند، قبل از اینکه آتش وحشی همه شهر را بگیرد، جیمی لرد روزارت و سپس پادشاه ایریس را کشت و از رسیدن این دستور به هر کس دیگر و کشته شدن انسان های ساکن بارانداز پادشاه، جلو گیری کرد. رابرت براتیون بر تخت آهنین نشست و به حکومت طولانی تارگرین ها پایان داد. | هرچند، قبل از اینکه آتش وحشی همه شهر را بگیرد، جیمی لرد روزارت و سپس پادشاه ایریس را کشت و از رسیدن این دستور به هر کس دیگر و کشته شدن انسان های ساکن بارانداز پادشاه، جلو گیری کرد. سپس رابرت براتیون بر تخت آهنین نشست و به حکومت طولانی تارگرین ها پایان داد. | ||
== نقل قول == | |||
{{نقل قول|خائن شهر مرا می خواهد...اما من چیزی جز خاکستر به او نمی دهم. بگذارید رابرت پادشاهی شود برای استخوان های سوخته و گوشت های پخته.}} | |||
{{نقل قول|تو بزرگترین خادم من هستی تایوین اما یک مرد وارثش را به ازدواج دختر یک خدمتکار در نمیاره.|پادشاه ایریس در جواب پیشنهاد تایوین مبنی بر ازدواج شاهزاده ریگار با سرسی}} | |||
ویرایش