۲۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
== حوادث اخیر == | == حوادث اخیر == | ||
=== بازی تاج و تخت === | === بازی تاج و تخت === | ||
[[ایلیریو موپتیس]] (Illyrio Mopatis) که به عنوان خادم به [[ویسریس تارگرین|ویسریس]] و [[دنریس تارگرین]] تبعید شده خدمت میکند، ازدواج پرنسس دنریس و کال دروگو را در یکی از بازدیدهای کال از [[پنتوس]] (Pentos) ترتیب میدهد. در ازای این ازدواج کال موظف به فراهم آوردن ۱۰۰۰۰ جنگجوی دوتراکی برای برادر دنریس برای باز پس گیری تاج و تخت می شود. | [[ایلیریو موپتیس]] (Illyrio Mopatis) که به عنوان خادم به [[ویسریس تارگرین|ویسریس]] و [[دنریس تارگرین]] تبعید شده خدمت میکند، ازدواج پرنسس دنریس و کال دروگو را در یکی از بازدیدهای کال از [[پنتوس]] (Pentos) ترتیب میدهد. در ازای این ازدواج کال موظف به فراهم آوردن ۱۰۰۰۰ جنگجوی دوتراکی برای برادر دنریس برای باز پس گیری تاج و تخت می شود. | ||
عروسی با رسوم سنتی دوتراکی به همراه تمام افراد قبیله کالسار (khalasar) در بیرون پنتوس به مدت ۱ روز برگزار می شود که در حین این مراسم مبارزه جنگجویان و آمیزه جنسی آن ها با بردگان نیز انجام میشود. طبق رسوم برادران قسم خورده کال سلاح های مرغوبی را به [[کالیسی]] (khaleesi) جدید هدیه می دهند. یک شلاق، یک [[ارخ]] (arakh) و یک تیرکمان از جنس استخوان [[اژدها]] او بدان آن ها را به کال می دهند. هدیه خود کال به همسرش یک مادیان بسیار زیبای نقره ای است.<br /> | عروسی با رسوم سنتی دوتراکی به همراه تمام افراد قبیله کالسار (khalasar) در بیرون پنتوس به مدت ۱ روز برگزار می شود که در حین این مراسم مبارزه جنگجویان و آمیزه جنسی آن ها با بردگان نیز انجام میشود. طبق رسوم برادران قسم خورده کال سلاح های مرغوبی را به [[کالیسی]] (khaleesi) جدید هدیه می دهند. یک شلاق، یک [[ارخ]] (arakh) و یک تیرکمان از جنس استخوان [[اژدها]] او بدان آن ها را به کال می دهند. هدیه خود کال به همسرش یک مادیان بسیار زیبای نقره ای است.<br /> | ||
خط ۲۸: | خط ۲۷: | ||
هر چند دروگو توجهی به زخم جزئی خود نمی کند اما دنی او را متقاعد می کند که او اجازه دهد تا [[میری ماز دور]] (Mirri Maz Duur)،جادوگری که دنی جانش را در لزر نجات داده بود، مرهمی برای زخم او درست کند. مرهم باعث خارش زخم دروگو می شود و او آن را دور می اندازد و همین باعث میشود که زخم عفونت کند. شرایط سلامتی درگو تضعیف می شود و او از روی اسب خود به زمین می افتاد و این یک اتفاق سمبولیک در رسوم دوتراکی است که نشان می دهد او دیگر صلاحیت رهبری قبیله را ندارد. همچنان که او با مرگ دست پنجه نرم میکند، دنریس میری ماز دور را متقاعد می کند تا برای درمان دروگو از [[جادوی خون]] استفاده کند. جادوگر برای انتقام گرفتن از دوتراکی ها به خاطر نابود کردن روستایش به او خیانت می کند و مراسمی را اجرا می کند که دروگو را تنها به حالت کتاتونیک (catatonic) فلجی و ناهوشیاری برمی گرداند. همچنین باعث می شود ک بچه ی دنریس در شکم او بمیرد. وقتی دنی متوجه می شود که درگو هیچوقت به زندگی و شرایط قبلش برنمی گردد، او را با یک بالش خفه می کند و مراسم خاکسپاری با افروختن آتش بزرگی به رسم دوتراکی ها برگزار میکند. او بدن دروگو را به همراه جادوگر می سوزاند و خود نیز به همراه تخم های [[اژدها]] وارد آتش می شود. آتش به صورت جادویی جان را در مقابل جان معامله می کند و جان جادوگر را میگیرد و دنریس و ۳ اژدهای تازه به دنیا آمده از دل خاکستر بیرون میآیند. | هر چند دروگو توجهی به زخم جزئی خود نمی کند اما دنی او را متقاعد می کند که او اجازه دهد تا [[میری ماز دور]] (Mirri Maz Duur)،جادوگری که دنی جانش را در لزر نجات داده بود، مرهمی برای زخم او درست کند. مرهم باعث خارش زخم دروگو می شود و او آن را دور می اندازد و همین باعث میشود که زخم عفونت کند. شرایط سلامتی درگو تضعیف می شود و او از روی اسب خود به زمین می افتاد و این یک اتفاق سمبولیک در رسوم دوتراکی است که نشان می دهد او دیگر صلاحیت رهبری قبیله را ندارد. همچنان که او با مرگ دست پنجه نرم میکند، دنریس میری ماز دور را متقاعد می کند تا برای درمان دروگو از [[جادوی خون]] استفاده کند. جادوگر برای انتقام گرفتن از دوتراکی ها به خاطر نابود کردن روستایش به او خیانت می کند و مراسمی را اجرا می کند که دروگو را تنها به حالت کتاتونیک (catatonic) فلجی و ناهوشیاری برمی گرداند. همچنین باعث می شود ک بچه ی دنریس در شکم او بمیرد. وقتی دنی متوجه می شود که درگو هیچوقت به زندگی و شرایط قبلش برنمی گردد، او را با یک بالش خفه می کند و مراسم خاکسپاری با افروختن آتش بزرگی به رسم دوتراکی ها برگزار میکند. او بدن دروگو را به همراه جادوگر می سوزاند و خود نیز به همراه تخم های [[اژدها]] وارد آتش می شود. آتش به صورت جادویی جان را در مقابل جان معامله می کند و جان جادوگر را میگیرد و دنریس و ۳ اژدهای تازه به دنیا آمده از دل خاکستر بیرون میآیند. | ||
=== نزاع شاهان === | |||
دنی نام [[اژدها]]ی سیاه خود را به یاد شوهرش [[دروگون]] (Drogon) می گذارد. | |||
در [[ویس تولورو]] (Vaes Tolorro) بعد از صحبت کردن با [[جورا مورمونت|سر جوراه]] (Ser Jorah) در مورد گذشته ی او و همسر قبلی اش، دنی متوجه میشود ک سر جوراه به او علاقه دارد. او همچنین متوجه می شود که به سر جوراه علاقه ای ندارد و همچنان عاشق دروگو است.<br /> | |||
{{نقل قول|کال دروگو خورشید و ستاره ی او بود، اولین عشقش و به همین دلیل احتمالا آخرین شوهرش. جادوگر [[میری ماز دور]] هم قسم خورده بود که او دیگر هرگز بچه نخواد داشت و در نتیجه کدام مردی زنی نازا را به همسری خود قبول میکند؟ و همچنین چه مردی می تواند جای دروگو، مردی که تا زمان مرگش هرگز شکست نخورد و اکنون در سرزمین تاریکی با اسب خود می تازد را پر کند ؟|[[دنریس]] با خودش فکر می کند.}} | |||
آن شب هیچ شبحی خواب دنی را پریشان نکرد. او خواب اولین سواری اش با دروگو را در شب عروسی اش می دید. در رویا آن ها نه سوار بر اسب بلکه سوار بر اژدها بودند. | |||
[[en:drogo]] | [[en:drogo]] | ||
[[it:drogo]] | [[it:drogo]] | ||
{{الگو:همسران پادشاهان وستروس}} | {{الگو:همسران پادشاهان وستروس}} |
ویرایش