۸۵
ویرایش
Howland Reed (بحث | مشارکتها) |
Howland Reed (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
تعداد کمی اسکینچنجر در دوران جدید وجود داشته که اغلب مردم آنها را مرتبط به افسانههای فرزندان جنگل و به خصوص پیشگوهای سبز میدانند. | تعداد کمی اسکینچنجر در دوران جدید وجود داشته که اغلب مردم آنها را مرتبط به افسانههای فرزندان جنگل و به خصوص پیشگوهای سبز میدانند. | ||
====استارکها==== | ====استارکها==== | ||
توانایی اسکینچنجرینگ عمدتا در میان نسل فعلی بچههای (خاندان) [[استارک]] دیده میشود. گفته شده همهی بچهها به همراه [[دایرولف]]هایشان تواناییهای مشترک خود رو بروز دادند اگرچه در اکثر موارد کاملا ناخودآگاه بوده و به احتمال زیاد ورود به ذهن حیوان را شامل نمیشد. ... | توانایی اسکینچنجرینگ عمدتا در میان نسل فعلی بچههای (خاندان) [[استارک]] دیده میشود. گفته شده همهی بچهها به همراه [[دایرولف]]هایشان تواناییهای مشترک خود رو بروز دادند اگرچه در اکثر موارد کاملا ناخودآگاه بوده و به احتمال زیاد ورود به ذهن حیوان را شامل نمیشد. بچهها وارگهای درست و حسابيای هستند و میتوانند به جلد هر جانوری بروند بروند اما فقط برن در حال کار روی این موضوع است.<ref>Trinoc*Con 8 (Durham, NC; August 3-5, 2007)[http://www.westeros.org/Citadel/SSM/Entry/World_Fantasy_Con_Saratoga_NY_November_1_4_2007 مارتین این چنین گفت ]</ref> | ||
* [[برن استارک]] بهرغم سن کم، او از همهی برادرها و خواهرهایش اسکینچنجر ماهرتری است. | * [[برن استارک]]: بهرغم سن کم، او از همهی برادرها و خواهرهایش اسکینچنجر ماهرتری است. این احتمالا به علت تجربه کردن حالت افزایش یافتهی از خودآگاهی در زمانی است که به علت سقوطش ( از برجی در وینترفل ) در کما بود. در ابتدا او فقط وارد ذهن دایرولفش سامر در طول خواب و در حالتی که اعتقاد داشت رویای واقعی دارد، میشد. وقتیکه [[جوجن رید]] به [[وینترفل]] رسید و فهمید چه چیزی در حال رخ دادن است، شروع به راهنمایی برن برای کنترل تواناییهایش کرد. پس از این زمان، برن قادر شد در زمان بیداری به جلد گرگش برود و بدنش را بهجای خود گرگ کنترل کند و تجریه سادهای داشته باشد از چیز های که یک دایرول انجام میدهد. در طول سفرش برای یافتن [[فرزندان جنگل]] برن و همراهانش توسط تعدادی [[وایت ها|وایت]] (wight) مورد حمله واقع شدند. برای نجات جان خود و همراهانش برن وارد ذهن همراهش [[هودور]] که برای نبرد با وایتها مناسبتر بود، شد. برن تحت آموزش [[کلاغ سه چشم]] یاد گرفت به جلد یک زاغ و سپس درخت نیایش وینترفل شود. | ||
* آریا استارک: در طی سفر، آریا رویاهای دایرولفش، نایمریا، را تجربه کرد که در آن گروهی از گرگها را رهبری کرده و بعضی از انسانها حمله میکند.این رویدادها مطابقت دارد با مکانی که گمان میرود نایمریا در آنجا با گروهی گرگ که روز به روز بزرگتر و جسورتر حضور دارند. به همراه گروه او همچنین وقتی در براووس بود وارد ذهن گربهها شد. | * آریا استارک: در طی سفر، آریا رویاهای دایرولفش، نایمریا، را تجربه کرد که در آن گروهی از گرگها را رهبری کرده و بعضی از انسانها حمله میکند.این رویدادها مطابقت دارد با مکانی که گمان میرود نایمریا در آنجا با گروهی گرگ که روز به روز بزرگتر و جسورتر حضور دارند. به همراه گروه او همچنین وقتی در براووس بود وارد ذهن گربهها شد. | ||
* جان اسنو: وارامیر شش پوسته توضیح میدهد که جان اسکینچنجری قدرتمند ولی تعلیم ندیده و بدون آگاهی از توانایی های حقیقی خود است. وارامیر به محض دیدن جان با یک دایر ولف بیصدا که در کنار او میخرامید، فهمید که او چهچیزی است. توانایی جان چند بار آشکار شد؛ هنگامی که او برای دیدهبانی کردن وحشیها همراه کورین هفهند بود. از میان چشمهای گوست، او از گروه وحشیها جاسوسی کرد. وقتی که یک عقاب به گوست حمله کرد جان در حالی که جیغ و داد میکرد از خواب بیدار شد. در رقصی با اژدهایان، جان اغلب رویای گرگی داشت. ملیساندر برای (کنترل) تواناییهایش پیشنهاد کمک کرد ولی جان تاکنون دستش را رد کرد. | * جان اسنو: وارامیر شش پوسته توضیح میدهد که جان اسکینچنجری قدرتمند ولی تعلیم ندیده و بدون آگاهی از توانایی های حقیقی خود است. وارامیر به محض دیدن جان با یک دایر ولف بیصدا که در کنار او میخرامید، فهمید که او چهچیزی است. توانایی جان چند بار آشکار شد؛ هنگامی که او برای دیدهبانی کردن وحشیها همراه کورین هفهند بود. از میان چشمهای گوست، او از گروه وحشیها جاسوسی کرد. وقتی که یک عقاب به گوست حمله کرد جان در حالی که جیغ و داد میکرد از خواب بیدار شد. در رقصی با اژدهایان، جان اغلب رویای گرگی داشت. ملیساندر برای (کنترل) تواناییهایش پیشنهاد کمک کرد ولی جان تاکنون دستش را رد کرد. |
ویرایش