۹۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
| خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
'''نبرد روکزرست''' در [[سرزمینهای تاجگذاری]] در جریان [[رقص اژدهایان]] روی داد.{{رف|آوخ|مرگ اژدها – اژدهای سرخ و زرین}} | '''نبرد روکزرست''' در [[سرزمینهای تاجگذاری]] در جریان [[رقص اژدهایان]] روی داد.{{رف|آوخ|مرگ اژدها – اژدهای سرخ و زرین}} | ||
==پیشزمینه== | |||
سِر [[کریستون کول]]، [[فرمانده گارد پادشاهی]] و [[دست پادشاه]] تازهی [[اگان دوم تارگرین]]، راهبردی تهاجمیتر از سلفش، سِر [[اتو های تاور]]، برای [[سبزها]] طراحی کرد. کریستون نقشهای برای به دام انداختن [[سیاهان]] در [[روکزرست]] ریخت و همزمان قصد داشت خاندانهای نزدیک در [[سرزمین تاجها]] را که متحد [[ملکه رینیرا تارگرین]] بودند، به اطاعت وادارد.{{رف|آوخ|مرگ اژدها – اژدهای سرخ و زرین}} | سِر [[کریستون کول]]، [[فرمانده گارد پادشاهی]] و [[دست پادشاه]] تازهی [[اگان دوم تارگرین]]، راهبردی تهاجمیتر از سلفش، سِر [[اتو های تاور]]، برای [[سبزها]] طراحی کرد. کریستون نقشهای برای به دام انداختن [[سیاهان]] در [[روکزرست]] ریخت و همزمان قصد داشت خاندانهای نزدیک در [[سرزمین تاجها]] را که متحد [[ملکه رینیرا تارگرین]] بودند، به اطاعت وادارد.{{رف|آوخ|مرگ اژدها – اژدهای سرخ و زرین}} | ||
| خط ۳۷: | خط ۳۹: | ||
[[لرد استانتون]] از نزدیک شدن سپاه کریستون آگاه شده بود. او دروازههای روکزرست را بست، اما نتوانست مانع از سوختن مزارع یا کشتار [[دهقانان|مردم عادی]] و دامهایش شود. با کاهش ذخایر غذایی در روکزرست، لرد استانتون برای کمک از ملکه [[رینیرا تارگرین]] پیغام فرستاد و [[کلاغ]]ی به [[دراگون استون]] روانه کرد.{{رف|آوخ|مرگ اژدها – اژدهای سرخ و زرین}} | [[لرد استانتون]] از نزدیک شدن سپاه کریستون آگاه شده بود. او دروازههای روکزرست را بست، اما نتوانست مانع از سوختن مزارع یا کشتار [[دهقانان|مردم عادی]] و دامهایش شود. با کاهش ذخایر غذایی در روکزرست، لرد استانتون برای کمک از ملکه [[رینیرا تارگرین]] پیغام فرستاد و [[کلاغ]]ی به [[دراگون استون]] روانه کرد.{{رف|آوخ|مرگ اژدها – اژدهای سرخ و زرین}} | ||
[[پرونده:Rook's Rest map.png|بندانگشتی|چپ|500px|نقشهٔ نبرد روکزرست]] | [[پرونده:Rook's Rest map.png|بندانگشتی|چپ|500px|نقشهٔ نبرد روکزرست]] | ||
==نبرد== | ==نبرد== | ||
رینیس تارگرین | [[پرونده:The Battle at Rook's Rest by Jota Saraiva.jpg|بندانگشتی|350px|راست|[[وگار]]، [[سانفایر]] و [[میلِیس]] در نبرد روکزرست. اثر: جوتا سارایوا ©]] | ||
پسران ملکه [[رینیرا تارگرین]]، [[جاکریس ولاریون|جاکریس]] و [[جافری ولاریون|جافری]]، مشتاق بودند سوار بر [[اژدها]]های خود، [[ورمکس]] و [[تایراکسس]]، به نبرد بپیوندند، اما رینیرا به آنها اجازه نداد. در عوض، نه روز پس از پیام استانتون، [[رینیس تارگرین (دختر ایمون)|رینیس تارگرین]]، «ملکهای که هرگز نبود»، به همراه اژدهایش، [[میلِیس]]، «ملکه سرخ»، تنها بر فراز روکزرست پدیدار شد تا به لرد استانتون یاری رساند. با این حال، کریستون از پیش آماده بود و تیراندازان و منجنیقهایش را واداشت تا به سوی میلِیس شلیک کنند. اژدها تقریباً آسیبی از این حملات ندید و در پاسخ، سربازان کریستون را با [[آتش اژدها]] به کام مرگ فرستاد.{{رف|آوخ|مرگ اژدها – اژدهای سرخ و زرین}} | |||
سپس کریستون کول تلهٔ خود را آشکار کرد. شاه [[اگان دوم تارگرین]] و برادرش، شاهزاده [[ایمون تارگرین|ایمون]]، بر فراز آسمان سوار بر اژدهایانشان، [[سانفایر]] و [[وگار]]، ظاهر شدند و به رینیس و میلِیس حمله بردند. سه اژدها در ارتفاع هزار پایی از سطح میدان با هم درگیر شدند. هنگامی که میلِیس گردن سانفایر را به دندان گرفت، وگار از بالا بر آنها فرود آمد و سه اژدها با هم به زمین کوبیده شدند. اگرچه ایمون و وگار بیصدمه برخاستند، میلِیس در اثر سقوط خرد شد و تکهتکه گشت، و سانفایر بالی نیمهدریده یافت. اگان دچار سوختگی شدید و شکستگی استخوان شد. جسد سوختهٔ رینیس در کنار لاشهٔ اژدهایش یافت شد.{{رف|آوخ|مرگ اژدها – اژدهای سرخ و زرین}} | |||
ایمون، کریستون و سبزهای بازمانده روکزرست را گرفتند و لرد استانتون و صد سرباز دژ را کشتند.{{رف|آوخ|مرگ اژدها – اژدهای سرخ و زرین}} | |||
==پیامد== | ==پیامد== | ||
[[پرونده:Death of Rhaenys.png|بندانگشتی|350px|پیکرهای [[رینیس تارگرین]] و [[میلِیس]]، اثر داگلاس ویتلی در ''[[آتش و خون]]''.]] | |||
سرهای [[لرد استانتون]] و میلِیس به [[کینگزلندینگ]] برده شد. [[دهقانان|مردم عادی]] شهر از دیدن سر اژدها که بر روی ارابهای در خیابانها گردانده میشد، شگفتزده شدند. هزاران نفر از شهر گریختند تا اینکه ملکه بیوه [[آلیسنت های تاور]] دستور داد دروازهها بسته و محکم شوند. | |||
سِر [[کریستون کول]] هشتصد سرباز خود را بهسبب آتش اژدهای میلِیس از دست داد. شاه [[اگان تارگرین دوم]] بهعلت سوختگیها برای یک سال از کار افتاده بود؛ شاهزاده [[ایمون تارگرین]] در این مدت بهعنوان [[نایبالسلطنه|نایبالسلطنه]] عمل کرد تا زمانی که برادرش بهبود یابد. اژدهای زخمی اگان، [[سان فایر]]، از پرواز ناتوان و برای جابهجایی بیشازحد سنگین بود، از اینرو در دشتهای روکزرست رها شد تا از لاشهها و دامها تغذیه کند. | |||
مرگ [[رینیس تارگرین (دختر ایمون)]] و اژدهایش، [[میلِیس]]، ضربهای سخت به [[سیاهان]] وارد کرد. شوهر رینیس، [[لرد کورلیس ولاریون]]، خشمگین شد و مرگ او را به گردن ملکه [[رینیرا تارگرین]] انداخت و گفت اگر ملکه یا پسرانش همراه با اژدهایانشان رفته بودند، شاید همسرش هنوز زنده بود. | |||
بعدها [[لرد والیس موتون]] برای سیاهان رهبری [[بازپسگیری روکزرست]] را بر عهده گرفت، اما در تلاش نافرجام برای کشتن سانفایر کشته شد.{{رف|آوخ|مرگ اژدها – اژدهای سرخ و زرین}} | |||
==نقل قول ها== | |||
[[File:Season5Dance of Dragons7.png|thumb|350px|right|[[رینیس تارگرین]] و [[میلیس]] در نبرد روکزرست، همانگونه که در ''[[بازی تاجوتخت]]: تاریخها و افسانهها'' به تصویر کشیده شدهاند.]] | |||
{{نقل قول|نه روز پس از آنکه [[لرد استانتون]] درخواست یاری خود را فرستاد، صدای بالهای چرمی بر فراز دریا شنیده شد و [[اژدها]]ی [[میلیس]] بر فراز [[روکزرست]] پدیدار گشت. او را «ملکه سرخ» مینامیدند، بهخاطر فلسهای سرخفامش. پردههای بال او صورتی بود و تاج، شاخها و چنگالهایش چون [[مس]] میدرخشید. و بر پشتش، در زرهای از [[فولاد]] و مس که در آفتاب برق میزد، [[رینیس تارگرین]]، «ملکهای که هرگز نبود»، سوار بود.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و زرین}}|نوشتههای [[گیلداین]]}} | |||
{{نقل قول|[[کریستون کول]] دام خود را گسترده بود، و [[رینیس تارگرین|رینیس]] بهسوی طعمه شتافته بود. اکنون دندانها بر او بسته شد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و زرین}}|نوشتههای [[گیلداین]]}} | |||
{{نقل قول|شاهزادهخانم [[رینیس تارگرین|رینیس]] هیچ تلاشی برای گریز نکرد. با بانگی شاد و ضربهای از تازیانهاش، [[میلیس]] را به سوی دشمن برگرداند.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و زرین}}|نوشتههای [[گیلداین]]}} | |||
{{نقل قول|دختر محبوب بانو [[جوسلین باراثیون]] و شاهزاده [[ایمون تارگرین]]، همسر وفادار لرد [[کورلیس ولاریون]]، مادر و مادربزرگ؛ «ملکهای که هرگز نبود» بیباک زیست و در میان خون و آتش درگذشت. او پنجاهوپنج سال داشت.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و زرین}}|نوشتههای [[گیلداین]]}} | |||
{{نقل قول|«این باید تو میبودی. [[لرد استانتون|استانتون]] نزد تو فرستاده بود، با این حال تو گذاشتی [[رینیس تارگرین|همسر من]] پاسخ دهد و [[جاکیریس ولاریون|پسرانت]] [[جافری ولاریون|را]] از همراهی با او بازداشتی.»{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و زرین}}|[[کورلیس ولاریون]]، خطاب به [[رینیرا تارگرین]]}} | |||
==منابع== | ==منابع== | ||