باران های کستامیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه نغمه ای از یخ و آتش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
== ترجیع بند ==
== ترجیع بند ==


و لرد مغرور پرسید، تو کی هستی؟{{سخ}}که من باید به تو تعظیم کنم؟{{سخ}}فقط یه گربه در لباس دیگه{{سخ}}این تمام چیزیه که من میدونم{{سخ}}چه توی لباس طلایی، چه توی لباس قرمز{{سخ}}یه شیر بازهم پنجه داره{{سخ}}و پنجه های من بلند و تیزه{{سخ}}به بلندی و تیزی پنجه های تو{{سخ}}و این طور سخن گفت، و این طور سخن گفت{{سخ}}آن لردِ کاستامیر{{سخ}}ولی حالا باران در سرسرایش مثل اشک جاری شده{{سخ}}و کسی نیست که بشنود{{سخ}}آره، حالا باران مثل اشک در سرسرایش جاری شده{{سخ}}و حتی یک نفر هم نیست که بشنود.{{رف|یش|39}}
و لرد مغرور پرسید، تو کی هستی؟{{سخ}}که من باید به تو تعظیم کنم؟{{سخ}}فقط یه گربه در لباس دیگه (به عنوان تحقیر کردن تایوین لنیستر میگوید){{سخ}}این تمام چیزیه که من میدونم!{{سخ}}چه توی لباس طلایی، چه توی لباس قرمز{{سخ}}یه شیر بازهم پنجه داره (شیر طلایی نشان لنیسترها و شیر قرمز نشان رین ها {{سخ}}و پنجه های من بلند و تیزه{{سخ}}درست به بلندی و تیزی پنجه های تو{{سخ}}و همینطور سخن گفت و گفت و گفت{{سخ}}آن لردِ کاستامیر.{{سخ}}ولی حالا باران در سرسرایش مثل اشک جاری شده{{سخ}}و کسی نیست که بشنود{{سخ}}آره، حالا باران مثل اشک در سرسرایش جاری شده{{سخ}}و حتی یک نفر هم نیست که بشنود.{{رف|یش|39}}





نسخهٔ ‏۲۳ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۳۳

UnderConstructionOrange.png
در حال ترجمه
این موضوع توسط کاربر:QelThuzad در حال ترجمه است.
این الگو برای این قرار داده شده است که سایر اعضا به صورت موازی این مقاله را ترجمه نکنند.


باران های کستامیر (The Rains of Castamere) ترانه ای است که به نابودی همیشگی خاندان رین (House Reyne) از کستامیر توسط تایوین لنیستر (Tywin Lannister) اشاره دارد.

ترجیع بند

و لرد مغرور پرسید، تو کی هستی؟
که من باید به تو تعظیم کنم؟
فقط یه گربه در لباس دیگه (به عنوان تحقیر کردن تایوین لنیستر میگوید)
این تمام چیزیه که من میدونم!
چه توی لباس طلایی، چه توی لباس قرمز
یه شیر بازهم پنجه داره (شیر طلایی نشان لنیسترها و شیر قرمز نشان رین ها
و پنجه های من بلند و تیزه
درست به بلندی و تیزی پنجه های تو
و همینطور سخن گفت و گفت و گفت
آن لردِ کاستامیر.
ولی حالا باران در سرسرایش مثل اشک جاری شده
و کسی نیست که بشنود
آره، حالا باران مثل اشک در سرسرایش جاری شده
و حتی یک نفر هم نیست که بشنود.[۱]


منابع