باریستان سلمی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۴
خط ۸۵: خط ۸۵:
سر جورا اشاره می کند که پیرمرد هرگز درباره ی مکان تولدش چیزی به آن ها نگفته است و این درحالی است که او چیز های زیادی می داند و نباید به او اطمینان کنند. سپس دنی درباره ی [[ایریس تارگرین دوم|پدرش]] از ریش سفید سوال می پرسد. باتوجه به نظرات او، دنی می تواند بگویید که ریش سفید نظر خاصی درباره ی پدرش ندارد. پس از آن، درباره ی [[ریگار تارگرین|برادرش]] می پرسد. ریش سفید درباره ی همراهان ریگار می گوید. سر جورا اظهار می دارد که دفعه ی بعدی که دنریس درباره ی ریگار از پیرمرد سوالی بپرسد، ریش سفید ادعا می کند که ملازم ریگار بوده است. سپس دنی در مورد اینکه ریگار حقیقتا یک جنگجوی بی همتا بوده است از او سوال می پرسد. ریش سفید اظهار می کند که ریگار یک جنگجوی قوی و سرسخت بوده است اما تایید نمی کند که او مبارزی بی همتا بوده است، او تنها بیان می کند که هرکسی ممکن است در یک مسابقه به دلایل مختلفی پیروز شود و یا شکست بخورد.
سر جورا اشاره می کند که پیرمرد هرگز درباره ی مکان تولدش چیزی به آن ها نگفته است و این درحالی است که او چیز های زیادی می داند و نباید به او اطمینان کنند. سپس دنی درباره ی [[ایریس تارگرین دوم|پدرش]] از ریش سفید سوال می پرسد. باتوجه به نظرات او، دنی می تواند بگویید که ریش سفید نظر خاصی درباره ی پدرش ندارد. پس از آن، درباره ی [[ریگار تارگرین|برادرش]] می پرسد. ریش سفید درباره ی همراهان ریگار می گوید. سر جورا اظهار می دارد که دفعه ی بعدی که دنریس درباره ی ریگار از پیرمرد سوالی بپرسد، ریش سفید ادعا می کند که ملازم ریگار بوده است. سپس دنی در مورد اینکه ریگار حقیقتا یک جنگجوی بی همتا بوده است از او سوال می پرسد. ریش سفید اظهار می کند که ریگار یک جنگجوی قوی و سرسخت بوده است اما تایید نمی کند که او مبارزی بی همتا بوده است، او تنها بیان می کند که هرکسی ممکن است در یک مسابقه به دلایل مختلفی پیروز شود و یا شکست بخورد.


سپس دنی می پرسد که ریگار چه ویژگی هایی داشته است، ریش سفید در جواب او، تعداد زیادی صفت مثبت و ویژگی های خوب را به ریگار نسبت می دهد. سپس می گوید که شاهزاده ریگار به عنوان یک کودک، بیش از حد مطالعه می کرده است، تا آن جا که شوخی‌هایی درباره‌ی روحیات او ساخته شده بود. پس از آنکه ریگار، درباره ی موضوعی در یک کتاب چیزی خوانده بود، به فنون جنگی علاقه پیدا کرده و تبدیل به یک شوالیه بزرگ شد. پس از آنکه بلواس نیرومند بر روی عرشه می آید، ریش سفید آن دو را ترک می کند تا بتواند غذای بلواس را آماده کند. پس از رفتن او، سر جورا به دنی درباره ی آن دو مرد هشدار می دهد. دنی به جورا می گوید که بلواس نمی تواند نقشه ی شومی در سر داشته باشد و همچنین دروغی در گفته های ریش سفید نمی بیند. سر جورا اشاره می کند که ریش سفید با گستاخی غیر قابل قبولی که در حد یک ملازم نیست حرف می زند.
سپس دنی می پرسد که ریگار چه ویژگی هایی داشته است، ریش سفید در جواب او، تعداد زیادی صفت مثبت و ویژگی های خوب را به ریگار نسبت می دهد. سپس می گوید که شاهزاده ریگار به عنوان یک کودک، بیش از حد مطالعه می کرده است، تا آن جا که شوخی‌هایی درباره‌ی روحیات او ساخته شده بود. پس از آنکه ریگار، درباره ی موضوعی در یک کتاب چیزی خوانده بود، به فنون جنگی علاقه پیدا کرده و تبدیل به یک شوالیه بزرگ شد. پس از آنکه بلواس نیرومند بر روی عرشه می آید، ریش سفید آن دو را ترک می کند تا بتواند غذای بلواس را آماده کند. پس از رفتن او، سر جورا به دنی درباره ی آن دو مرد هشدار می دهد. دنی به جورا می گوید که بلواس نمی تواند نقشه ی شومی در سر داشته باشد و همچنین دروغی در گفته های ریش سفید نمی بیند. سر جورا اشاره می کند که ریش سفید با گستاخی غیر قابل قبولی که در حد یک ملازم نیست حرف می زند.{{رف|یش|8}}


ریش سفید نیز به همراه دنی به مکان فروش برده های آویژه می رود. ریش سفید نه موافق خرید برده از [[آستاپور]] بود و نه مخالف آن. پس از آنکه برده فروش به آنان گفت که 1000 آویژه ای که جلوی آن ها قرار دارند به مدت یک شبانه روز است که بدون خوردن آب و غذا، به همین صورت در اینجا ایستاده اند و می توانند تا زمانی که بمیرند هم به همین شکل همین جا بایستند، ریش سفید بیان کرد که این کار دیوانگی محض است نه شجاعت. برده دار پاسخ می دهد که این نشانه ی نظم و انضباط است. ریش سفید جواب می دهد که گوسفندان نیز رام و مطیع هستند. برده دار جواب می دهد که آویژه ها بیشتر سگ هستند تا گوسفند. زمانی که برده دار می گوید که [[آویژه]] ها هیچ ترسی ندارند، ریش سفید پاسخ می دهد که حتی شجاع ترین مردها نیز از مرگ و نقض عضو شدن می ترسند. سپس برده دار شلاقش را محکم به صورت یک از آویژه ها می کوبد و نوک پستان آویژه ی دیگری را می برد. در طی این کار، هر دو آویژه، هیچ حرکتی نکردند. پس از آنکه دنی دیگر هیچ سوالی برای پرسیدن از برده دار نداشت، نظر ریش سفید را درباره ی دختری که به عنوان مترجم به برده دار خدمت می کرد پرسید و سوال کرد که آیا در وستروس برده ای را به عنوان مترجم نگه می دارند یا نه. ریش سفید جواب داد که در وستروس، هزاران سال است که برده داری عمل بسیار شنیعی به حساب می آید و خریدن این برده ها باعث می شود که بسیاری از مردان خوب از دنریس حمایت نکنند، و همچنین این عمل باعث بدنامی [[خاندان تارگرین|خاندان او]] می شود. زمانی که دنریس از او می پرسد که چگونه می تواند وستروس را بدون ارتش بگیرد، ریش سفید پاسخ می دهد که نیمی از وستروس بخاطر ریگار از ادعای او حمایت می کنند. هنگامی که دنی درباره ی [[ایریس تارگرین دوم|پدرش]] سوالات بیشتری می پرسد، ریش سفید ویژگی های خوب کمی برای گفتن به او دارد. او توصیه می کند که دنریس فرستادگانی را به [[وستروس]] بفرستد، زیرا در این زمان حتی مخالفان پدرش نیز ممکن است از او حمایت کنند.
ریش سفید نیز به همراه دنی به مکان فروش برده های آویژه می رود. ریش سفید نه موافق خرید برده از [[آستاپور]] بود و نه مخالف آن. پس از آنکه برده فروش به آنان گفت که 1000 آویژه ای که جلوی آن ها قرار دارند به مدت یک شبانه روز است که بدون خوردن آب و غذا، به همین صورت در اینجا ایستاده اند و می توانند تا زمانی که بمیرند هم به همین شکل همین جا بایستند، ریش سفید بیان کرد که این کار دیوانگی محض است نه شجاعت. برده دار پاسخ می دهد که این نشانه ی نظم و انضباط است. ریش سفید جواب می دهد که گوسفندان نیز رام و مطیع هستند. برده دار جواب می دهد که آویژه ها بیشتر سگ هستند تا گوسفند. زمانی که برده دار می گوید که [[آویژه]] ها هیچ ترسی ندارند، ریش سفید پاسخ می دهد که حتی شجاع ترین مردها نیز از مرگ و نقض عضو شدن می ترسند. سپس برده دار شلاقش را محکم به صورت یک از آویژه ها می کوبد و نوک پستان آویژه ی دیگری را می برد. در طی این کار، هر دو آویژه، هیچ حرکتی نکردند. پس از آنکه دنی دیگر هیچ سوالی برای پرسیدن از برده دار نداشت، نظر ریش سفید را درباره ی دختری که به عنوان مترجم به برده دار خدمت می کرد پرسید و سوال کرد که آیا در وستروس برده ای را به عنوان مترجم نگه می دارند یا نه. ریش سفید جواب داد که در وستروس، هزاران سال است که برده داری عمل بسیار شنیعی به حساب می آید و خریدن این برده ها باعث می شود که بسیاری از مردان خوب از دنریس حمایت نکنند، و همچنین این عمل باعث بدنامی [[خاندان تارگرین|خاندان او]] می شود. زمانی که دنریس از او می پرسد که چگونه می تواند وستروس را بدون ارتش بگیرد، ریش سفید پاسخ می دهد که نیمی از وستروس بخاطر ریگار از ادعای او حمایت می کنند. هنگامی که دنی درباره ی [[ایریس تارگرین دوم|پدرش]] سوالات بیشتری می پرسد، ریش سفید ویژگی های خوب کمی برای گفتن به او دارد. او توصیه می کند که دنریس فرستادگانی را به [[وستروس]] بفرستد، زیرا در این زمان حتی مخالفان پدرش نیز ممکن است از او حمایت کنند.


در طول بازگشت از محل فروش بردگان، دنی می شنود که ریش سفید می گوید: ''" آستاپور از آجر و خون ساخته شده است "''. زمانی که دنی از او در رابطه با علت اینکه این حرف را زده است می پرسد، او جواب می دهد که این حرفی است که در گذشته از کسی شنیده است. ریش سفید به دنی التماس می کند که به جای خرید برده ها، مزدور اجیر کند. او به استدلال کردنش درباره ی نخریدن آویژه ها ادامه و زمانی که می گوید انسان بهتر است یک گدا باشد تا یک برده دار، دنی با تندی پاسخ او را می دهد.
در طول بازگشت از محل فروش بردگان، دنی می شنود که ریش سفید می گوید: ''" آستاپور از آجر و خون ساخته شده است "''. زمانی که دنی از او در رابطه با علت اینکه این حرف را زده است می پرسد، او جواب می دهد که این حرفی است که در گذشته از کسی شنیده است. ریش سفید به دنی التماس می کند که به جای خرید برده ها، مزدور اجیر کند. او به استدلال کردنش درباره ی نخریدن آویژه ها ادامه و زمانی که می گوید انسان بهتر است یک گدا باشد تا یک برده دار، دنی با تندی پاسخ او را می دهد.{{رف|یش|23}}


ریش سفید جزو گروهی است که [[دنریس تارگرین]] را تا محل خرید برده ها اسکورت می کنند و زمانی که دنی پیشنهاد خریدن تمام آویژه ها (حتی آن هایی را که هنوز در حال آموزش هستند) را می دهد، در آنجا حاضر است. برده داران موافقت می کنند که تنها 2000 آویژه را در عوض کشتی های دنی و وسایل درون آن ها به او بفروشند اما دنی معتقد است که او به تمام آویژه ها نیاز دارد. به همین دلیل یکی از اژدهایانش را در عوض تمام آویژه ها پیشنهاد می کند. ریش سفید فورا با او مخالفت می کند و می گوید که او تاج و تخت را با اژدها می تواند ببرد نه با تعدادی برده. دنی به او می گوید که نباید دستور او را زیر سوال ببرد و به سر جورا می گوید که او را ببرد. زمانی که دنی آن محل را ترک کرد، ریش سفید بدون هیچ کلمه ای به دنبال او آمد، اما دنی می توانست خشم او را حس کند. دنی او را به خاطر خشمش سرزنش نمی کند. در میدان شهر، دنریس به سمت او بر می گردد و می گوید که او همیشه به مشاوره های ریش سفید گوش می دهد اما او هرگز نباید سخنان دنی را در جلوی غریبه ها زیر سوال ببرد. ریش سفید موافقت می کند و می گوید که دنی فریب خورده است. او اظهار می کند که [[اگان تارگرین اول|اگان]] ثابت کرد که ارزش یک اژدها از یک ارتش بیشتر است. دنی به او پاسخ می دهد که خود او نیز چند چیز را ثابت خواهد کرد.
ریش سفید جزو گروهی است که [[دنریس تارگرین]] را تا محل خرید برده ها اسکورت می کنند و زمانی که دنی پیشنهاد خریدن تمام آویژه ها (حتی آن هایی را که هنوز در حال آموزش هستند) را می دهد، در آنجا حاضر است. برده داران موافقت می کنند که تنها 2000 آویژه را در عوض کشتی های دنی و وسایل درون آن ها به او بفروشند اما دنی معتقد است که او به تمام آویژه ها نیاز دارد. به همین دلیل یکی از اژدهایانش را در عوض تمام آویژه ها پیشنهاد می کند. ریش سفید فورا با او مخالفت می کند و می گوید که او تاج و تخت را با اژدها می تواند ببرد نه با تعدادی برده. دنی به او می گوید که نباید دستور او را زیر سوال ببرد و به سر جورا می گوید که او را ببرد. زمانی که دنی آن محل را ترک کرد، ریش سفید بدون هیچ کلمه ای به دنبال او آمد، اما دنی می توانست خشم او را حس کند. دنی او را به خاطر خشمش سرزنش نمی کند. در میدان شهر، دنریس به سمت او بر می گردد و می گوید که او همیشه به مشاوره های ریش سفید گوش می دهد اما او هرگز نباید سخنان دنی را در جلوی غریبه ها زیر سوال ببرد. ریش سفید موافقت می کند و می گوید که دنی فریب خورده است. او اظهار می کند که [[اگان تارگرین اول|اگان]] ثابت کرد که ارزش یک اژدها از یک ارتش بیشتر است. دنی به او پاسخ می دهد که خود او نیز چند چیز را ثابت خواهد کرد.{{رف|یش|27}}


زمانی که سپاهیان دنی به [[یونکای]] (Yunkai) رسیدند، برده های سرباز و گروه های مزدور درحال دفاع از شهر بودند. دنی پیشنهاد اتحاد خود را به گروه های مزدور می فرستد و از افسران آن ها می خواهد که تا روز بعد جوابشان را به او بدهند. دنی به مشاوران خود اعلام کرد که برنامه دارد که در شب به شهر حمله کند و انتظار دارد که در همان زمان، [[مرغان طوفان]] (the Stormcrows) مشغول بحث درباره ی پیشنهاد او باشند و [[پسران دوم]] (the Second Sons) شرابی را که او برایشان فرستاده است را نوشیده و مست باشند. او همچنین اعلام کرد که آویژه ها از سمت چپ و راست حمله می کنند، در حالی که اسب او بین دوگروه آویژه ها است و از وسط حمله می کند ( سربازان برده در برابر سواره نظام ایستادگی نخواهند کرد). سپس او نظر مشاورانش را می پرسد، و ریش سفید نیز با سر [[جورا مورمونت|جورا]] موافق است که دنی به واقع خواهر [[ریگار تارگرین|ریگار]] است و اضافه می کند که او درست مثل یک ملکه است.
زمانی که سپاهیان دنی به [[یونکای]] (Yunkai) رسیدند، برده های سرباز و گروه های مزدور درحال دفاع از شهر بودند. دنی پیشنهاد اتحاد خود را به گروه های مزدور می فرستد و از افسران آن ها می خواهد که تا روز بعد جوابشان را به او بدهند. دنی به مشاوران خود اعلام کرد که برنامه دارد که در شب به شهر حمله کند و انتظار دارد که در همان زمان، [[مرغان طوفان]] (the Stormcrows) مشغول بحث درباره ی پیشنهاد او باشند و [[پسران دوم]] (the Second Sons) شرابی را که او برایشان فرستاده است را نوشیده و مست باشند. او همچنین اعلام کرد که آویژه ها از سمت چپ و راست حمله می کنند، در حالی که اسب او بین دوگروه آویژه ها است و از وسط حمله می کند ( سربازان برده در برابر سواره نظام ایستادگی نخواهند کرد). سپس او نظر مشاورانش را می پرسد، و ریش سفید نیز با سر [[جورا مورمونت|جورا]] موافق است که دنی به واقع خواهر [[ریگار تارگرین|ریگار]] است و اضافه می کند که او درست مثل یک ملکه است.
۱٬۹۴۶

ویرایش