۱۰۸
ویرایش
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
سر جیمی به [[بارانداز پادشاه]] باز میگردد و پدرش را مطلع میسازد که وارگو و مردانش مسئول قطع شدن دست شمشیرش هستند.پدر منزجر شده ی او،در باره ی پس گرفتن [[هارن هال]] به دست [[کوه]] به او میگوید و او را از سرنوشت وارگو آگاه میسازد،علاوه بر این حقیقت که سر گرگور همچنان وارگو را زنده نگه داشته زیرا نوک زبانی حرف زدن وی را سرگرم کننده یافته است.جیمی این حقیقت را که گاز بریین وارگو را گیر انداخته خنده دار میدادند اما شک دارد که بریین هم با او هم عقیده باشد.{{رف|یش|62}} | سر جیمی به [[بارانداز پادشاه]] باز میگردد و پدرش را مطلع میسازد که وارگو و مردانش مسئول قطع شدن دست شمشیرش هستند.پدر منزجر شده ی او،در باره ی پس گرفتن [[هارن هال]] به دست [[کوه]] به او میگوید و او را از سرنوشت وارگو آگاه میسازد،علاوه بر این حقیقت که سر گرگور همچنان وارگو را زنده نگه داشته زیرا نوک زبانی حرف زدن وی را سرگرم کننده یافته است.جیمی این حقیقت را که گاز بریین وارگو را گیر انداخته خنده دار میدادند اما شک دارد که بریین هم با او هم عقیده باشد.{{رف|یش|62}} | ||
سر گرگور فرمانی از سوی [[سرسی لنیستر]] دریافت میکند تا به [[بارانداز پادشاه]] بیاید و به عنوان قهرمان او در محاکمه ی نیریون برای مرگ پادشاه جافری حاضر شود،بنابراین او کار وارگو را تمام میکند و [[هارن هال]] را ترک میکند،در این میان [[رف عزیز دردونه]] زنجیر سکه های وارگو را صاحب میشود.{{رف|ضبک|20}}{{رف|ضبک|27}} | سر گرگور فرمانی از سوی [[سرسی لنیستر]] دریافت میکند تا به [[بارانداز پادشاه]] بیاید و به عنوان قهرمان او در محاکمه ی نیریون برای مرگ پادشاه جافری حاضر شود،بنابراین او کار وارگو را تمام میکند و [[هارن هال]] را ترک میکند،در این میان [[رف عزیز دردونه]] زنجیر سکه های وارگو را صاحب میشود.{{رف|ضبک|20}}{{رف|ضبک|27}} | ||
=== ضیافتی برای کلاغ ها === | |||
هنگامی که سر جیمی سر راهش برای پایان دادن به دومین محاصره ی [[ریورران]] به [[هارن هال]] میرسد دستور میدهد تا سر وارگو را نشانش دهند.با ان که بیشتر گوشت فاسد شده و لب ها و دماغ و گوش ها از بین رفته اند، جیمی وارگو را به خاطر ریش بزی مشخصش میشناسد.جیمی از مردان [[کوه]] میپرسد که بقیه ی بدن کجاست.پس از کمی معطلی ،بد دهن و [[رف عزیز دردونه]] او را از آدم خواری سایر اعضای بدن وارگو مطلع میکنند.آن ها به او میگویند که کوه تصمیم داشته است تا آلت وارگو را هم ببرد، اما تصمیم میگیرد که با قطع سرش به شکنجه ی او پایان دهد تا بتواند به عنوان قهرمان [[سرسی لنیستر]] در محاکمه ی به وسیله ی مبارزه ی تیریون در [[بارانداز پادشاه]] حاضر شود.جزئیات مخوف جیمی را به یاد داستان هایی که در مورد لیدی [[لاث استون]] میاندازد،شخصی که ظاهرا در خون حمام میکرده و در دوره ی ریاستش در هارن هال جشن هایی با گوشت انسان ترتیب میداده.پس از آن که انتقام مزه اش را برای جیمی از دست میدهد سر را برای ملازمش [[پک]] پرت میکند و از او میخواهد تا آن را در چشم خدا بیاندازد.جیمی میاندیشد که ایا زندانیان از ان چه که زمانی به آن ها خورانده شده اگاهی دارند یا نه اما بهتر میبیند که جویای این موضوع نشود،هر چند هنگامی که لرد ویلیس مندرلی را با وجود دستگیری طولانی اش همچنان چاق میبیند نتیجه میگیرد که او مقدار زیادی از گوشت بز کباب شده داشته است. | |||
== نقل قول های وارگو== | == نقل قول های وارگو== |
ویرایش