۵۳۷
ویرایش
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
=== رقصی با اژدهایان === | === رقصی با اژدهایان === | ||
{{اسپویلر|واریس کسی را برای عبور از راهروهای مخفی و رفتن به اتاق استاد بزرگ پایسل، و کشتن او استخدام می کند. پس از آن یکی از" پرنده های کوچک " خود را نزد [[کوان لنیستر]] (Kevan Lannister)، که اکنون به جای سرسی که به خاطر رسوایی کنار رفته است، نائب السلطنه پادشاه است، میفرستد و به بهانه ی آنکه، استاد بزرگ پیامی برای او دارد، نزد خود بیاورد. وقتی او وارد لانه زاغها می شود، واریس با کمان فولادی به او تیر می زند. و سپس از او عذرخواهی میکند، و می گوید این عملش از روی کینه توزی نیست. بلکه به خاطر رهبریشایسته کوان است که تهدیدی برای خنثی سازی حماقتهای سرسی، و طرحهاییست که واریس سالها با دقت پیش برده است.{{سخ}}او به کوان توضیح می دهد که [[اگان تارگرین]] (Aegon Targaryen)، زنده است. و او برای یک رهبری واقعی بودن، آماده شده است. مرگ او سبب خواهد شد که اختلافهای بین تایرل ها و لنیسترها بیشتر شود، و قلمرو برای ورود اگان آماده خواهد شد و اعلام پادشاهیش آسانتر خواهد بود، این برای تمام قلمرو وستروس خوب است. پس از آن واریس چند تا از " پرنده های کوچک " خود را احضار می کند تا به درد و رنجهای کوان پایان دهند.}} | {{اسپویلر|واریس کسی را برای عبور از راهروهای مخفی و رفتن به اتاق استاد بزرگ پایسل، و کشتن او استخدام می کند. پس از آن یکی از" پرنده های کوچک " خود را نزد [[کوان لنیستر]] (Kevan Lannister)، که اکنون به جای سرسی که به خاطر رسوایی کنار رفته است، نائب السلطنه پادشاه است، میفرستد و به بهانه ی آنکه، استاد بزرگ پیامی برای او دارد، نزد خود بیاورد. وقتی او وارد لانه زاغها می شود، واریس با کمان فولادی به او تیر می زند. و سپس از او عذرخواهی میکند، و می گوید این عملش از روی کینه توزی نیست. بلکه به خاطر رهبریشایسته کوان است که تهدیدی برای خنثی سازی حماقتهای سرسی، و طرحهاییست که واریس سالها با دقت پیش برده است.{{سخ}}او به کوان توضیح می دهد که [[اگان تارگرین]] (Aegon Targaryen)، زنده است. و او برای یک رهبری واقعی بودن، آماده شده است. مرگ او سبب خواهد شد که اختلافهای بین تایرل ها و لنیسترها بیشتر شود، و قلمرو برای ورود اگان آماده خواهد شد و اعلام پادشاهیش آسانتر خواهد بود، این برای تمام قلمرو وستروس خوب است. پس از آن واریس چند تا از " پرنده های کوچک " خود را احضار می کند تا به درد و رنجهای کوان پایان دهند.}} | ||
== نقل قول های واریس == | |||
{{نقل قول|طوفانها میان و میرن، امواج سر هم می کوبن، ماهی بزرگ، ماهی کوچکتر را میخوره، و من همچنان پارو میزنم.{{رف|نش|8}}|واریس به تیریون}} | |||
{{نقل قول|چرا همیشه در بازی شما لردهای بالا مرتبه، مردم بی گناه بیشترین آسیا را می بینند؟ {{رف|بتت|58}}|واریس به ادارد}} | |||
{{نقل قول|سرچشمه ی قدرت جاییست که انسانها باور دارند، همین و بس.{{رف|نش|8}}|واریس به تیریون}} | |||
{{نقل قول|عشق سرباریستان افتخاراتشه، عشق استاد بزرگ پایسل مقامشه، و عشق لیتل فینگر، لیتل فینگره.{{رف|بتت|30}}|واریس وقتی نقاط ضعف متحدان رابرت را به ادارد استارک می گوید}} | |||
{{نقل قول|اسرار بسیار با ارزشتر از یاقوت و نقره اند.{{رف|ربا|5}}|واریس به تیریون}} | |||
== نقل قول هایی درباره واریس == | == نقل قول هایی درباره واریس == |
ویرایش