لرد اسنو (سریال): تفاوت میان نسخه‌ها

۷۰۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای جدید حاوی «{{در حال ترجمه|QelThuzad}} {{اطلاعات فصل 1 |عنوان_قسمت = لرد اسنو |شماره_قسمت = 3 |تصویر=...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:


=== آنسوی دریای باریک ===
=== آنسوی دریای باریک ===
[[دنریس]] (Daenerys) اعتماد به نفس جدیدی در نقشش به عنوان همسر [[کال]] به دست آورده و همچنین توسط شوالیه ی تبعیدی سر [[جوراه مورمونت]] (Jorah Mormont) احترام کسب کرده است. اما رابطه اش با برادرش تیره و تار شده، از زمانی که به خاطر دستور دادن به او مورد ضرب و شتم قرار گرفت. [[راکارو]] (Rakharo) [[بلادرایدر]] دنریس، که برای تنبیه او را نزدیک بود خفه کند و یا بکشد، ویسریس را مجبور به پیاده رفتن تا اردوگاه کرد. [[ایری]] (Irri) اعلام می کند که [[دنریس]] باردار است و این موضوع را با [[جوراه]] (Jorah) و [[راکارو]](Rakharo)در میان می گذارد. برای خوشحال کردن، جوراه مخفیانه برای تدارکات به سمت [[کوهور]] (Qohor) می رود. در چادر دنریس به [[دروگو]] (Drogo) می گوید که بچه شان پسر است.
[[دنریس]] (Daenerys) اعتماد به نفس جدیدی در نقشش به عنوان همسر [[کال]] به دست آورده و همچنین توسط شوالیه ی تبعیدی سر [[جوراه مورمونت]] (Jorah Mormont) احترام کسب کرده است. اما رابطه اش با برادرش تیره و تار شده، از زمانی که به خاطر دستور دادن به او مورد ضرب و شتم قرار گرفت. [[راکارو]] (Rakharo) [[بلادرایدر]] دنریس، که برای تنبیه او را نزدیک بود خفه کند و یا بکشد، ویسریس را مجبور به پیاده رفتن تا اردوگاه کرد. [[ایری]] (Irri) اعلام می کند که [[دنریس]] باردار است و این موضوع را با [[جوراه]] (Jorah) و [[راکارو]] (Rakharo)در میان می گذارد. برای خوشحال کردن، جوراه مخفیانه برای تدارکات به سمت [[کوهور]] (Qohor) می رود. در چادر دنریس به [[دروگو]] (Drogo) می گوید که بچه شان پسر است.
 
=== در شمال ===
با بیدار شدن [[برن]] (Bran)، [[ننه ی پیر]] (Old Nan) برای او داستانی از اولین پدیدار شدن وایت واکر های سوار بر اسب که آن هایی را که کشته بودند، زنده می کردند و از زمستان های بی پایان گذشته تعریف می کرد که توسط [[راب استارک]] (Robb Stark) قطع شد. او غمگینانه به برن می گوید که مصدومیت او دائمی است و دیگر نمی تواند راه برود. [[برن]] آرزو می کند که درباره ی سقوطش یادش بیاید و این که ای کاش او مُرده بود.
۲۲۶

ویرایش