۴۱
ویرایش
(نقل قول ها) |
(نقل قول هایی در مورد اریا) |
||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
{{نقل قول|و اریا ، خوب هر وقت ملاقات کننده های [[ند| ند]] ناگهانی وارد حیاط می شدند ممکن بود که اریا رو با مسوول اصطبل اشتباه بگیرند . اریا واقعا بد قلق بود ، نصفش پسر و نصفش بچه گرگ بود . براش چیزی رو ممنوع می کردی و اون ارزوی قلبیش می شد . اون صورت کشیده ی [[ند| ند]] رو داشت و همین طور و موهای قهوه ای که همیشه به نظر می رسید پرنده توش لونه کرده . من از این که از اریا یک بانو بسازم واقعا ناامید شدم . اون برای خودش زخم جمع می کرد همون طور که بقیه ی دختر ها برای خودشون عروسک جمع می کنند و هر چیزی رو که به ذهنش می رسید سریع به زبون می اورد .| [[بانو کتلین|لیدی کتلین]] دخترش را به یاد می اورد}} | {{نقل قول|و اریا ، خوب هر وقت ملاقات کننده های [[ند| ند]] ناگهانی وارد حیاط می شدند ممکن بود که اریا رو با مسوول اصطبل اشتباه بگیرند . اریا واقعا بد قلق بود ، نصفش پسر و نصفش بچه گرگ بود . براش چیزی رو ممنوع می کردی و اون ارزوی قلبیش می شد . اون صورت کشیده ی [[ند| ند]] رو داشت و همین طور و موهای قهوه ای که همیشه به نظر می رسید پرنده توش لونه کرده . من از این که از اریا یک بانو بسازم واقعا ناامید شدم . اون برای خودش زخم جمع می کرد همون طور که بقیه ی دختر ها برای خودشون عروسک جمع می کنند و هر چیزی رو که به ذهنش می رسید سریع به زبون می اورد .| [[بانو کتلین|لیدی کتلین]] دخترش را به یاد می اورد}} | ||
{{نقل قول|اه ، اریا تو در خودت وحشی گری خاصی داری . پدرم بهش خون گرگ می گفت . [[لیانا| لیانا]] کمی از اون رو داشت و برادرم [[برندون| برندون]] بیشتر از [[لیانا| لیانا]] در خودش داشت . به خاطر همین بود که هر دوی اون ها اینقدر زود مردند .| [[ ادارد| ادارد]]}} | |||