۱٬۹۴۶
ویرایش
استاد آمون (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
استاد آمون (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
{{نقل قول|به نظر می رسه ازدواج خطرناک تر از جنگیدن شده.{{رف|یش|63}}}} | {{نقل قول|به نظر می رسه ازدواج خطرناک تر از جنگیدن شده.{{رف|یش|63}}}} | ||
{{نقل قول|[[ | {{نقل قول|[[آدرها|اهریمن هایی از برف و یخ و سرما]]، دشمن قدیمی، تنها دشمنی که اهمیت داره.{{رف|یش|78}}}} | ||
{{نقل قول|برادرانت خوششون نخواهد اومد، همون طور که لرد های پدرت خوششون نخواهد اومد، اما من می خوام به وحشی ها اجازه بدم که از دیوار بگذرند... اون هاییشون که به من سوگند وفاداری بخورند، تضمین بدند که صلح و عدالت پادشاه رو حفظ می کنند، و لرد روشنایی رو به عنوان خدا بپذیرند. حتی غول ها (Giants) اگه زانو های غول پیکرشون بتونه خم بشه. زمانی که من [[هدیه]] (The Gift)، رو از چنگ لرد فرمانده ی جدیدتون در آوردم، اونها رو توش سکنا میدم. زمانی که باد های سرد بوزند، ما با هم زنده خواهیم موند یا با هم می میریم. وقتشه که در برابر دشمن مشترکمون متحد بشیم.{{رف|یش|76}}|استنیس به [[جان اسنو]]}} | {{نقل قول|برادرانت خوششون نخواهد اومد، همون طور که لرد های پدرت خوششون نخواهد اومد، اما من می خوام به وحشی ها اجازه بدم که از دیوار بگذرند... اون هاییشون که به من سوگند وفاداری بخورند، تضمین بدند که صلح و عدالت پادشاه رو حفظ می کنند، و لرد روشنایی رو به عنوان خدا بپذیرند. حتی غول ها (Giants) اگه زانو های غول پیکرشون بتونه خم بشه. زمانی که من [[هدیه]] (The Gift)، رو از چنگ لرد فرمانده ی جدیدتون در آوردم، اونها رو توش سکنا میدم. زمانی که باد های سرد بوزند، ما با هم زنده خواهیم موند یا با هم می میریم. وقتشه که در برابر دشمن مشترکمون متحد بشیم.{{رف|یش|76}}|استنیس به [[جان اسنو]]}} |
ویرایش