۱٬۹۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
استاد آمون (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
استاد آمون (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
{{نقل قول|'''بلک فیش:''' من آخرین مرد تو هفت پادشاهی هستم که به کسی میگم که ازدواج کنه برادرزاده، با این حال تو باید چیزی بگی که بتونه [[نبرد گدارها|نبرد گدارهات]] رو جبران کنه. | {{نقل قول|'''بلک فیش:''' من آخرین مرد تو هفت پادشاهی هستم که به کسی میگم که ازدواج کنه برادرزاده، با این حال تو باید چیزی بگی که بتونه [[نبرد گدارها|نبرد گدارهات]] رو جبران کنه. | ||
'''ادمور:''' من یه راه دیگه ای رو واسه جبران کردن تو ذهنم داشتم. یک مبارزه با قاتل پادشاه. هفت سال ریاضت کشیدن برای درخواست بخشش. تو دریای سانست با پاهای گره خورده شنا کنم. [[آدرها]] همتون رو ببرن! خیلی خوب. من برای جبران کردن با اون دختر ازدواج میکنم.|ادمور به بلک فیش}} | '''ادمور:''' من یه راه دیگه ای رو واسه جبران کردن تو ذهنم داشتم. یک مبارزه با قاتل پادشاه. هفت سال ریاضت کشیدن برای درخواست بخشش. تو دریای سانست با پاهای گره خورده شنا کنم. [[آدرها]] همتون رو ببرن! خیلی خوب. من برای جبران کردن با اون دختر ازدواج میکنم.|ادمور به بلک فیش}} | ||
== نقل قول هایی درباره ادمور == | |||
{{نقل قول|این تقصیر منه که برادر احمق شما قبل از این که ما بتونیم پیشروی کنیم نبردش رو باخت؟ من گفته بودم که قاتل پادشاه ارتش اون تیکه پاره میکنه درست مثله تبر که پنیر آبدار رو دو قسمت میکنه.|والدر فری به کتلین تالی}} | |||
{{نقل قول|فقط برادر عزیز منه که وقتی یه قلعه احتمالا به زودی محاصره میشه، این همه شکم بی مصرف رو توش جمع میکنه. کتلین می دانست که ادمور قلب رئوفی دارد، گاهی اوقات فکر می کرد که مخش از قلبش هم سست تر است. ادمور را دوست داشت، اما به هر حال ... |افکار کتلین تالی}} | |||
{{نقل قول|تو به [[راب استارک|اعلیحضرت]] مدیونی و باید بخاطر شکیبایی اش ممنون باشی. او آن نمایش مسخره را در گریت هال بازی کرد تا تو از مردمت خجالت نکشی. اگه دست من بود به جای اینکه برای نبرد گدارها ازت تشکر کنم، واسه این حماقتت پوستت رو می کندم|بلک فیش}} | |||