اگان تارگرین (پسر ریگار): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{اطلاعات اشخاص
{{اطلاعات اشخاص
| نام_شخصیت=[[پرونده:House Targaryen crest.PNG|راست|50px]] اگان تارگرین [[پرونده:House Targaryen crest.PNG|چپ|50px]]
| نام_شخصیت=[[پرونده:House Targaryen crest.PNG|راست|50px]] اگان تارگرین [[پرونده:House Targaryen crest.PNG|چپ|50px]]
| تصویر= [[پرونده:Aegon_VI.jpeg|250px]]
| تصویر= [[File:Elias last moments.jpg|250px]]
| توضیح_عکس= تصویر اگان تارگرین
| توضیح_عکس= شاهزاده اگان در آغوش مادرش [[الیا مارتل]] - اثر Achen089 ©.
| لقب=[[گریف جوان]]
| خاندان=[[خاندان تارگرین|تارگرین]]
| خاندان=[[خاندان تارگرین|تارگرین]]
| تاریخ_مرگ=
| نژاد=[[والریایی]]
| محل_مرگ=
| تاریخ_تولد= اواخر {{تاریخ|281}} و یا اوایل {{تاریخ|282}}
| محل_تولد= [[دراگون استون]]
| تاریخ_مرگ= {{تاریخ|283}}
| محل_مرگ= [[بارانداز پادشاه]] (مرگ تایید نشده)
| کتابها =[[دنیای یخ و آتش]](اشاره شده){{سخ}}[[بازی تاج و تخت]](اشاره شده){{سخ}}[[نزاع شاهان]](اشاره شده){{سخ}}[[یورش شمشیرها]](اشاره شده){{سخ}}[[ضیافتی برای کلاغ ها]](اشاره شده){{سخ}}[[رقصی با اژدهایان]](حضور دارد)
| کتابها =[[دنیای یخ و آتش]](اشاره شده){{سخ}}[[بازی تاج و تخت]](اشاره شده){{سخ}}[[نزاع شاهان]](اشاره شده){{سخ}}[[یورش شمشیرها]](اشاره شده){{سخ}}[[ضیافتی برای کلاغ ها]](اشاره شده){{سخ}}[[رقصی با اژدهایان]](حضور دارد)
}}
}}
خط ۶۴: خط ۶۸:
=== نزاع شاهان ===
=== نزاع شاهان ===


یکی از رویا هایی که [[دنریس تارگرین]] در [[خانه نامیرا]] دید شامل [[ریگار تارگرین]], [[الیا مارتل]], و اگان بود. او اگان تازه متولد شده را دید که از سینه مادرش شیر می‌خورد, مادرش روی یک تخت خواب چوبی مرغوب نشسته بود. ریگار تصمیم گرفت نام کودک تازه متولد شده را اگان بگذارد, چرا که این نام مناسب یک پادشاه است. زمانی که الیا از ریگار خواست تا برای کودک نغمه ای بسراید, ریگار گفت که اگان, [[شاهزاده وعده داده شده است]], و [[نغمه آتش و یخ]] برای او سروده شده است. بعد از آن ریگار گفت باید یکی دیگر هم باشد, چرا که اژدها سه سر دارد. ریگار روی صندلی کنار پنجره نشست, و چنگش را برداشت. دنریس به موسیقی شیرین اندوه‌باری که ریگار می‌نواخت گوش می‌کرد، که رویا محو شد.{{رف|نش|48}} پس از آن, سر [[جورا مورمونت]] هویت آن ها را تایید کرد، ولی گفت که اگر اگان شاهزاده وعده داده شده باشد, وعده با مرگ او شکسته. هیچ کدامشان چیزی از نغمه آتش و یخ نشنیده بودند.{{رف|نش|63}}
یکی از رویا هایی که [[دنریس تارگرین]] در [[خانه نامیرا]] (House of the Undying) دید شامل [[ریگار تارگرین]], [[الیا مارتل]] و اگان بود. او اگان تازه متولد شده را دید که از سینه مادرش شیر می‌خورد، مادرش روی یک تخت خواب چوبی مرغوب نشسته بود. ریگار تصمیم گرفت نام کودک تازه متولد شده را اگان بگذارد. چرا که این نام مناسب یک پادشاه است. زمانی که الیا از ریگار خواست تا برای کودک نغمه ای بسراید، ریگار گفت که اگان، شاهزاده وعده داده شده است و [[نغمه آتش و یخ]] برای او سروده شده است. بعد از آن ریگار گفت باید یکی دیگر هم باشد، چرا که اژدها سه سر دارد. ریگار روی صندلی کنار پنجره نشست و چنگش را برداشت. دنریس به موسیقی شیرین اندوه‌باری که ریگار می‌نواخت گوش می‌کرد، که رویا محو شد.{{رف|نش|48}} پس از آن، سر [[جورا مورمونت]] (Jorah Mormont) هویت آن ها را تایید کرد، ولی گفت که اگر اگان شاهزاده وعده داده شده باشد، وعده با مرگ او شکسته است. هیچ کدامشان چیزی از نغمه آتش و یخ نشنیده بودند.{{رف|نش|63}}


=== یورش شمشیر ها ===
=== یورش شمشیر ها ===


در جریان [[محاکمه با نبرد]] [[تیریون لنیستر]], [[گرگور کلگان]] زخمی، ماجرای مرگ اگان را برای [[ابراین مارتل]] تعریف کرد. او ابتدا اگان، آن توله گریان را کشت, , سپس به الیا تجاوز کرد. گرگور گفت که با دست های خودش سر کودک را به دیوار کوبید و آن را خورد کرد , همان روشی که کوه برای کشتن ابراین استفاده کرد.{{رف|یش|70}}
در جریان [[محاکمه با نبرد]] [[تیریون لنیستر]], [[گرگور کلگان]] زخمی، ماجرای مرگ اگان را برای [[ابراین مارتل]] تعریف کرد. او ابتدا اگان، آن توله گریان را کشت، سپس به الیا تجاوز کرد. گرگور گفت که با دست های خودش سر کودک را به دیوار کوبید و آن را خورد کرد، همان روشی که کوه برای کشتن ابراین استفاده کرد.{{رف|یش|70}}


=== رقصی با اژدهایان ===
=== رقصی با اژدهایان ===
خط ۷۴: خط ۷۸:
[[پرونده:Pojypojy Griff&YoungGriff.jpg‎|[[گریف]] و گریف جوان - توسط Pojypojy ©|بندانگشتی|300px|چپ]]
[[پرونده:Pojypojy Griff&YoungGriff.jpg‎|[[گریف]] و گریف جوان - توسط Pojypojy ©|بندانگشتی|300px|چپ]]


زمانی که در [[میرین]], [[دنریس تارگرین]] به اگان فکر می‌کرد, که می‌توانست ششمین از این نام باشد که بر [[تخت آهنین]] می‌نشیند. او باور داشت, که اگر اگان زنده بود, ممکن بود که با او ازدواج کند, چرا که از نظر سنی نسبت به [[ویسریس تارگرین|ویسریس]] به او نزدیک تر بود.{{رف|ربا|2}}
زمانی که در [[میرین]]، [[دنریس تارگرین]] به اگان فکر می‌کرد، که می‌توانست ششمین از این نام باشد که بر [[تخت آهنین]] می‌نشیند. او باور داشت، که اگر اگان زنده بود، ممکن بود که با او ازدواج کند، چرا که از نظر سنی نسبت به [[ویسریس تارگرین|ویسریس]] به او نزدیک تر بود.{{رف|ربا|2}}


در {{تاریخ|300}}, [[ایلیریو موپاتیس]] و [[تیریون لنیستر]] از [[پنتوس]] به سمت [[روینار]] حرکت کردند. تیریون و یک  [[شمشیرزن آزاد]] به نام , گریف, به سمت [[ولانتیس]] حرکت کردند تا در آنجا منتظر بمانند که, همراه با  [[گولدن کمپانی]] و کشتی های بیشتر برای خدمت به سمت او بروند. بر اساس دانسته های ایلیریو, دنریس موفق شد [[سقوط آستاپور|آستاپور را فتح کند]] , و [[نبرد نزدیک یونکای|یونکای را به زانو در آورد]], [[غارت میرین|میرین را غارت کند]]. او پیش‌بینی می‌کند که دنریس به سمت غرب حرکت کند, اما نمی‌تواند بگوید که از راه زمینی به [[منتاریس]] می‌رود یا از طرق دریا به ولانتیس .{{رف|ربا|5}}
در {{تاریخ|300}}، [[ایلیریو موپاتیس]] و [[تیریون لنیستر]] از [[پنتوس]] به سمت [[روینار]] حرکت کردند. تیریون و یک  [[شمشیرزن آزاد]] به نام، گریف، به سمت [[ولانتیس]] حرکت کردند تا در آنجا منتظر بمانند که همراه با  [[گولدن کمپانی]] و کشتی های بیشتر برای خدمت به سمت او بروند. بر اساس دانسته های ایلیریو، دنریس موفق شد [[سقوط آستاپور|آستاپور را فتح کند]] و [[نبرد نزدیک یونکای|یونکای را به زانو در آورد]] [[غارت میرین|میرین را غارت کند]]. او پیش‌بینی می‌کند که دنریس به سمت غرب حرکت کند. اما نمی‌تواند بگوید که از راه زمینی به [[منتاریس]] می‌رود یا از طرق دریا به ولانتیس.{{رف|ربا|5}}


زمانی که آن ها سوار کشتی [[دختر خجالتی]] شدند, تیریون با پسر گریف, گریف جوان آشنا شد, او پسری جوان بود که به یاد مادر [[تایروش|تایروشی]] اش موها خود را آبی کرده بود, .{{رف|ربا|8}} او جوانی باریک اندام و خوش هیکل بود, و با وجود هیکل ظریفش به بلندی گریف بود.{{رف|ربا|8}} تیریون متوجه شد که رنگ چشم های پسر آبی تیره است, اما در زیر نور چراغ به سیاهی می‌زند, و در هوای گرگ و میش [[چشم های بنفش|بنفش]] دیده می‌شود. او مژه های بلندی داشت.{{رف|ربا|14}}
زمانی که آن ها سوار کشتی [[دختر خجالتی]] شدند، تیریون با گریف جوان آشنا شد. او پسری جوان بود که به یاد مادر [[تایروش|تایروشی]] اش موهای خود را آبی کرده بود.{{رف|ربا|8}} او جوانی باریک اندام و خوش هیکل بود و با وجود هیکل ظریفش به بلندی گریف بود.{{رف|ربا|8}} تیریون متوجه شد که رنگ چشم های پسر آبی تیره است اما در زیر نور چراغ به سیاهی می‌زند و در هوای گرگ و میش [[چشم های بنفش|بنفش]] دیده می‌شود. او مژه های بلندی داشت.{{رف|ربا|14}}


تیریون متوجه شد که گریف جوان بهتر از نیمی از لرد های وستروس آموزش می‌بیند. او بسیار باهوش و باسواد بود, مهارت او در تاریخ حیرت‌آور بود, و سپتا [[لمور]] به او [[مذهب هفت]] را آموزش داده بود. گریف جوان [[زبان مشترک]] را مانند یک شخص از وستروس بلد بود . او [[زبان اصیل والریایی]] را به شکل روانی صحبت می‌کرد, و می‌توانست به خوبی آن را با گویش دختران حرامزاده والریا [[پنتوس]], [[تایروش]], [[میر]], و [[لیس]], و همین طور [[زبان تجاری]] صحبت کند, اما در صحبت کردن با گویش مردم [[ولانتیس]] تازه کار بود, و تنها با چند کلمه از آن آشنایی داشت. گویش مردم میرین, که از ترکیب زبان والریایی و [[گیسکاری]] بود, مشکل داشت. گریف جوان کمی ریاضی یاد گرفته بود, همین طور دانش خوبی در حساب داری داشت و تا حدی هم جغرافیا بلد بود. او همین طور موسیقی هم فراگرفته بود.{{رف|ربا|14}}
تیریون متوجه شد که گریف جوان بهتر از نیمی از لرد های وستروس آموزش می‌بیند. او بسیار باهوش و باسواد بود و مهارت او در تاریخ حیرت‌آور بود. سپتا [[لمور]] به او [[مذهب هفت]] را آموزش داده بود. گریف جوان [[زبان مشترک]] را مانند یک شخص از وستروس بلد بود. او [[زبان اصیل والریایی]] را به شکل روانی صحبت می‌کرد و می‌توانست به خوبی آن را با گویش دختران حرامزاده والریا [[پنتوس]]، [[تایروش]]، [[میر]] و [[لیس]] و همین طور [[زبان تجاری]] صحبت کند. اما در صحبت کردن با گویش مردم [[ولانتیس]] تازه کار بود و تنها با چند کلمه از آن آشنایی داشت. با گویش مردم میرین که از ترکیب زبان والریایی و [[گیسکاری]] بود، مشکل داشت. گریف جوان کمی ریاضی یاد گرفته بودو همین طور دانش خوبی در حساب داری داشت و تا حدی هم جغرافیا بلد بود. او همین طور موسیقی هم فراگرفته بود.{{رف|ربا|14}}


بعد از نجات پیدا کردن از [[ساروز]], تیریون اعتراف کرد که شک کرده بود جوان ناشناس همان اگان است. مرد جوان داستان زنده ماندنش را برای تیریون تعریف کرد و با هم ''[[کیواس]]'' بازی کردند. براساس گفته او، جوانی که در [[غارت بارانداز پادشاه]] کشته شد، پسر یک دباغ بود که در پیس‌واتر، , یکی از خیابان های [[بارانداز پادشاه]]، به دنیا آمده بود. مادر کودک هنگام زایمان مرده بود. دباغ پسرش را در ازای یک بشکه شراب به [[واریس]] فروخته بود , چرا که او پسر هایی داشت, اما هیچ گاه طعم شراب طلایی آربر را نچشیده بود. واریس ترتیب جابجایی دو کودک را داد. الیا پسر دباغ را، که تیریون آن را [[شاهزاده پیس‌واتر]] خطاب می‌کرد، گرفت, در حالی که واریس شاهزاده اگان واقعی را گرفت.{{رف|ربا|22}}  
بعد از نجات پیدا کردن از [[ساروز]]، تیریون اعتراف کرد که شک کرده بود جوان ناشناس همان اگان است. مرد جوان داستان زنده ماندنش را برای تیریون تعریف کرد و با هم [[کیواس]] (cyvasse) بازی کردند. براساس گفته او، جوانی که در [[غارت بارانداز پادشاه]] کشته شد، پسر یک دباغ بود که در پیس‌واتر، یکی از خیابان های [[بارانداز پادشاه]]، به دنیا آمده بود. مادر کودک هنگام زایمان مرده بود. دباغ پسرش را در ازای یک بشکه شراب به [[واریس]] فروخته بود. چرا که او چند پسر داشت اما هیچ گاه طعم شراب طلایی آربر را نچشیده بود. واریس ترتیب جابجایی دو کودک را داد. الیا پسر دباغ را، که تیریون آن را [[شاهزاده پیس‌واتر]] خطاب می‌کرد، گرفت. در حالی که واریس شاهزاده اگان واقعی را گرفت.{{رف|ربا|22}}  


[[پرونده:Young griff by Winona Nelson.jpg|گریف جوان با مو های آبی روی عرشه ''[[دختر خجالتی]]'' - توسط © FFG|بندانگشتی|350px|چپ]]
[[پرونده:Young griff by Winona Nelson.jpg|گریف جوان با مو های آبی روی عرشه ''[[دختر خجالتی]]'' - توسط © FFG|بندانگشتی|350px|چپ]]


تیریون دریافت زمانی که پسر دروغین به دست [[گرگور کلگان]] کشته شد, واریس اگان اصلی را از طریق [[دریای باریک]] از وستروس خارج کرد. واریس ابتدا مسئولیت کودک را به [[ایلیریو موپاتیس]] سپرد و در آخر مسئولیت او را به گریف داد, که همان لرد خلع شده، [[جان کانینگتون]], یکی از دوستان پدر اگان, ریگار بود.{{رف|ربا|22}} تیریون به این نتیجه رسید که آبی کردن مو های اگان باعث می‌شود [[چشم بنفش]] او، آبی به نظر برسد.{{رف|ربا|18}} تیریون دریافت که اگان می‌خواهد با عمه خود, ملکه میرین, ازدواج کند و به وستروس حمله کند. تیریون قانع نشد, چرا که اگان ادعای قوی تری دارد در حالی که دنریس ارتش بزرگ تری دارد. تیریون پیشنهاد داد به جای رفتن به شرق به [[وستروس]] بروند, و از اتفاقاتی که در [[جنگ پنج پادشاه]] افتاد، استفاده کنند، و از طرفی پادشاه [[تامن براتیون|تامن براتیون نخست]] دارای [[شورای کوچک]] ضعیفی است. در آخر مکالمه تیریون، اگان را در بازی کیواس شکست داد.{{رف|ربا|22}}
تیریون دریافت زمانی که پسر دروغین به دست [[گرگور کلگان]] کشته شد، واریس اگان اصلی را از طریق [[دریای باریک]] از وستروس خارج کرد. واریس ابتدا مسئولیت کودک را به [[ایلیریو موپاتیس]] سپرد و در آخر مسئولیت او را به گریف داد، که همان لرد خلع شده، [[جان کانینگتون]] (Jon Connington)، یکی از دوستان پدر اگان، ریگار بود.{{رف|ربا|22}} تیریون به این نتیجه رسید که آبی کردن مو های اگان باعث می‌شود [[چشم بنفش]] او، آبی به نظر برسد.{{رف|ربا|18}} تیریون دریافت که اگان می‌خواهد با عمه خود، ملکه میرین، ازدواج کند و به وستروس حمله کند. تیریون قانع نشد، چرا که اگان ادعای قوی تری دارد در حالی که دنریس ارتش بزرگ تری دارد. تیریون پیشنهاد داد به جای رفتن به شرق به [[وستروس]] بروند و از اتفاقاتی که در [[جنگ پنج پادشاه]] افتاد، استفاده کنند، و از طرفی پادشاه [[تامن براتیون|تامن براتیون نخست]] دارای [[شورای کوچک]] ضعیفی است. در آخر مکالمه تیریون، اگان را در بازی کیواس شکست داد.{{رف|ربا|22}}




اگان به [[ولون تریس]] رسید, جایی که او و جان کانینگتون قرار بود با گولدن کمپانی ملاقات کنند. او لباسی قرمز و بالاپوش سیاه پوشید, که نشان دهنده رنگ [[خاندان تارگرین]] است, جان او را به عنوان اگان ششمین با نام او, [[پادشاه آندال ها، روینار ها و نخستین انسان ها]] معرفی کرد. این ملاقاتی محرمانه با افسران جنگی بود, و جان متوجه شد که شمشیر زنان آزاد از هویت اگان با خبر هستند. آن ها از طولانی شدن اقامت دنریس در میرین, و این که باید به  [[اردوگاه تارگرین ها در خلیج برده دار ها]] بپیوندند، صحبت می‌کردند. اگان فرصت را غنیمت شمارد تا نقشه اش مبنی بر ورود به وستروس و گرفتن تخت آهنین بدون کمک دنریس را بیان کرد. [[هری استرایکلند]] تلاش کرد تا خطر این کار را گوش‌زد کند, اما بیشتر افسران علاقه به اجرا شدن آن نقشه داشتند. اگان در ادامه توضیح داد که عمه‌اش می‌تواند در میرین بماند. نقشه‌ ی او این است که قبل از آنکه [[خاندان لنیستر]] بتواند واکنش نشان دهد، آن ها حرکت کرده و حمله کنند. گولدن کمپانی برای اگان سوگند وفاداری خورد, اما افسران توافق داشتند که تا ورود به وستروس، هویت اگان از سرباز ها مخفی بماند.{{رف|ربا|24}}
اگان به [[ولون تریس]] رسید, جایی که او و جان کانینگتون قرار بود با گولدن کمپانی ملاقات کنند. او لباسی قرمز و بالاپوش سیاه پوشید, که نشان دهنده رنگ [[خاندان تارگرین]] است, جان او را به عنوان اگان ششمین با نام او, [[پادشاه آندال ها، روینار ها و نخستین انسان ها]] معرفی کرد. این ملاقاتی محرمانه با افسران جنگی بود, و جان متوجه شد که شمشیر زنان آزاد از هویت اگان با خبر هستند. آن ها از طولانی شدن اقامت دنریس در میرین, و این که باید به  [[اردوگاه تارگرین ها در خلیج برده دار ها]] بپیوندند، صحبت می‌کردند. اگان فرصت را غنیمت شمارد تا نقشه اش مبنی بر ورود به وستروس و گرفتن تخت آهنین بدون کمک دنریس را بیان کرد. [[هری استرایکلند]] تلاش کرد تا خطر این کار را گوش‌زد کند, اما بیشتر افسران علاقه به اجرا شدن آن نقشه داشتند. اگان در ادامه توضیح داد که عمه‌اش می‌تواند در میرین بماند. نقشه‌ ی او این است که قبل از آنکه [[خاندان لنیستر]] بتواند واکنش نشان دهد، آن ها حرکت کرده و حمله کنند. گولدن کمپانی برای اگان سوگند وفاداری خورد, اما افسران توافق داشتند که تا ورود به وستروس، هویت اگان از سرباز ها مخفی بماند.{{رف|ربا|24}}


ده هزار شمشیرزن آزاد از ولانتیس حرکت کردند, اما کمتر از نیمی از [[نیرو های گولدن کمپانی در سرزمین های طوفان| نیرو های پیاده شده]] در [[سرزمین های طوفان]] به موقع رسیدند. جان یک چهارم نیرو ها موجود را در فتح [[آشیانه شیردال]] رهبری کرد. در همان زمان [[تریستان ریورز]]، [[آشیانه کلاغ]] را محاصره کرد, و [[لاسول پیک]] به محاصره [[رین هاوس]] پرداخت. اگان در اردوگاه ماند, و توسط یک چهارم نیرو های باقی مانده به رهبری [[گوریس ادورین]] محافظت شد. هالدون به جمع‌آوری اطلاعات نظامی و سیاسی وستروس پرداخت, و متحدان احتمالی اگان و [[دست پادشاه|دستش]], جان را بررسی کرد. لرد کانینگتون تصمیم گرفت که برای افزایش امنیت اگان او را به آشیانه شیردال بیاورد, همچنین او تصمیم دارد تا [[استورمزاند]], آخرین پایگاه [[استنیس براتیون]] در سرزمین های طوفان را فتح کند.{{رف|ربا|61}}
ده هزار شمشیرزن آزاد از ولانتیس حرکت کردند، اما کمتر از نیمی از [[نیرو های گولدن کمپانی در سرزمین های طوفان| نیرو های پیاده شده]] در [[سرزمین های طوفان]] به موقع رسیدند. جان یک چهارم نیرو ها موجود را در فتح [[آشیانه شیردال]] رهبری کرد. در همان زمان [[تریستان ریورز]]، [[آشیانه کلاغ]] را محاصره کرد و [[لاسول پیک]] به محاصره [[رین هاوس]] پرداخت. اگان در اردوگاه ماند و توسط یک چهارم نیرو های باقی مانده به رهبری [[گوریس ادورین]] محافظت شد. هالدون به جمع‌آوری اطلاعات نظامی و سیاسی وستروس پرداخت و متحدان احتمالی اگان و [[دست پادشاه|دستش]] جان را بررسی کرد. لرد کانینگتون تصمیم گرفت که برای افزایش امنیت اگان او را به آشیانه شیردال بیاورد. همچنین او تصمیم دارد تا [[استورمزاند]]، آخرین پایگاه [[استنیس براتیون]] در سرزمین های طوفان را فتح کند.{{رف|ربا|61}}


چهار روز بعد, اگان در راس یک گردان، که شامل صد سوار و سه فیل بود، به آشیانه شیردال رسید. همراه او [[لمور]] و سر [[رولی داک‌فیلد]], نخستین شخص از [[گارد شاه]]ی اگان، بودند.{{رف|ربا|61}} جان اشاره کرد که نیرو های گارد شاهی از شوالیه های پر آوازه و پسران خاندان های بزرگ انتخاب شود, اما جان می‌خواست که افراد وفاداری که حاضرند جان خود را برای او بدهند را انتخاب کند. جان متوجه شد که رنگ چشم های اگان روشن تر از رنگ چشم های ریگار است.{{رف|ربا|61}} اگان موافق نقشه جان مبنی بر فتح استورمزاند است, اما می‌خواهد خودش این نبرد را رهبری کند که نارضایتی جان را به همراه دارد.{{رف|ربا|61}}
چهار روز بعد، اگان در راس یک گردان، که شامل صد سوار و سه فیل بود، به آشیانه شیردال رسید. همراه او [[لمور]] و سر [[رولی داک‌فیلد]]، نخستین شخص از [[گارد شاه]]ی اگان، بودند.{{رف|ربا|61}} جان اشاره کرد که نیرو های گارد شاهی از شوالیه های پر آوازه و پسران خاندان های بزرگ انتخاب شود، اما جان می‌خواست که افراد وفاداری که حاضرند جان خود را برای او بدهند را انتخاب کند. جان متوجه شد که رنگ چشم های اگان روشن تر از رنگ چشم های ریگار است.{{رف|ربا|61}} اگان موافق نقشه جان مبنی بر فتح استورمزاند است، اما می‌خواهد خودش این نبرد را رهبری کند که نارضایتی جان را به همراه دارد.{{رف|ربا|61}}


زمانی که اخبار زنده بودن اگان به [[بارانداز پادشاه]] می‌رسد, شورای کوچک پادشاه تامن اعلام می‌کند که او یک مدعی دروغین است.با این وجود سر [[کوان لنیستر]], جان را در زمان [[ایریس تارگرین دوم]] به یاد می‌آورد, و از امکان زنده بودن اگان شگفت زده می‌شود, و به یاد می‌آورد که کودک کشته شده به دست گرگور کلگان غیر قابل شناسایی بود.{{رف|ربا|موخره}}
زمانی که اخبار زنده بودن اگان به [[بارانداز پادشاه]] می‌رسد، شورای کوچک پادشاه تامن اعلام می‌کند که او یک مدعی دروغین است. با این وجود سر [[کوان لنیستر]] جان را در زمان [[ایریس تارگرین دوم]] به یاد می‌آورد و از امکان زنده بودن اگان شگفت زده می‌شود و به یاد می‌آورد که کودک کشته شده به دست گرگور کلگان غیر قابل شناسایی بود.{{رف|ربا|موخره}}


=== باد های زمستانی ===
=== باد های زمستانی ===


{{هشدار|اگرچه اطلاعات موجود، در فصل های منتشر شده از [[باد های زمستانی]] موجود می‌باشد, ممکن است که در نسخه نهایی کتاب نباشند. به یاد داشته باشید که محتوای این قسمت قابل استناد نیست و ممکن است تغییر کند.}}
{{هشدار|اگرچه اطلاعات موجود، در فصل های منتشر شده از [[باد های زمستانی]] موجود می‌باشد، ممکن است که در نسخه نهایی کتاب نباشند. به یاد داشته باشید که محتوای این قسمت قابل استناد نیست و ممکن است تغییر کند.}}


  {{اسپویلر|[[آریانه مارتل]]، [[سان اسپیر]] را به منظور انجام ماموریتی که پدرش، [[دوران مارتل]]، بر عهده او گذاشته، یعنی بررسی هویت حقیقی اگان, ترک می‌کند. در [[گاست هیل]], سر [[دیمون سند]]، به آریانه می‌گوید که شک دارد که آن پسر، اگان تارگرین باشد. <ref>[[باد های زمستانی]]، آریانه I</ref> هنگامی که به آشیانه شیردال رسیدند, هالدون اطلاع داد که اگان استورمزاند را گرفته و می‌خواهد با مردان [[میس تایرل]] را در جنگ روبرو شود. <ref>[[باد های زمستانی]]، آریانه II</ref>}}
  {{اسپویلر|[[آریانه مارتل]]، [[سان اسپیر]] را به منظور انجام ماموریتی که پدرش، [[دوران مارتل]]، بر عهده او گذاشته، یعنی بررسی هویت حقیقی اگان ترک می‌کند. در [[گاست هیل]] سر [[دیمون سند]]، به آریانه می‌گوید که شک دارد که آن پسر، اگان تارگرین باشد. <ref>[[باد های زمستانی]]، آریانه I</ref> هنگامی که به آشیانه شیردال رسیدند، هالدون اطلاع داد که اگان استورمزاند را گرفته و می‌خواهد با مردان [[میس تایرل]] را در جنگ روبرو شود. <ref>[[باد های زمستانی]]، آریانه II</ref>}}


== نقل قول هایی از اگان ==
== نقل قول هایی از اگان ==
خط ۱۱۷: خط ۱۲۱:
{{نقل قول| به هیچ کس اعتماد نکنید شاهزاده من، نه به [[هالدون|استاد بدون زنجیر]]، نه به [[جان کانینگتون|پدر دروغینتون]]، نه به [[رالی داک‌فیلد|اردک]] شجاع، نه به [[لمور]] دوست داشتنی و نه به هیچ کدام از این دوستان خوبتون که شما رو بزرگ کردند، از همه مهم‌تر، به [[ایلیریو موپاتیس|تاجر پنیر]]، [[واریس|عنکبوت]] و [[دنریس تارگرین|ملکه اژدها]] کوچولو که می‌خواید باهاش ازدواج کنید. تمام این بدگمانی ها باعث می‌شه معدتون ترش کنه و شب ها خوابتون نبره، بله درسته، اما بهتر از اینه که به خواب طولانی ای برید که هیچ گاه بیدار نشید.{{رف|ربا|22}}|[[تیریون لنیستر]] خطاب به اگان}}
{{نقل قول| به هیچ کس اعتماد نکنید شاهزاده من، نه به [[هالدون|استاد بدون زنجیر]]، نه به [[جان کانینگتون|پدر دروغینتون]]، نه به [[رالی داک‌فیلد|اردک]] شجاع، نه به [[لمور]] دوست داشتنی و نه به هیچ کدام از این دوستان خوبتون که شما رو بزرگ کردند، از همه مهم‌تر، به [[ایلیریو موپاتیس|تاجر پنیر]]، [[واریس|عنکبوت]] و [[دنریس تارگرین|ملکه اژدها]] کوچولو که می‌خواید باهاش ازدواج کنید. تمام این بدگمانی ها باعث می‌شه معدتون ترش کنه و شب ها خوابتون نبره، بله درسته، اما بهتر از اینه که به خواب طولانی ای برید که هیچ گاه بیدار نشید.{{رف|ربا|22}}|[[تیریون لنیستر]] خطاب به اگان}}


{{نقل قول|حرکت به غرب، نه به شرق. [[دنریس تارگرین|ملکه کوچک]] رو با زیتون هاش تنها بذاریم، این پسر بزرگ شده، تخت آهنین رو بهش بدین{{رف|ربا|24}}|[[فرانکلین فلاورز]] از [[گولدن کمپانی]]}}
{{نقل قول|به غرب حرکت کنید، نه به شرق. [[دنریس تارگرین|ملکه کوچک]] رو با زیتون هاش تنها بذارید، این پسر بزرگ شده، تخت آهنین رو بهش بدین{{رف|ربا|24}}|[[فرانکلین فلاورز]] از [[گولدن کمپانی]]}}


{{نقل قول|کوان لنیستر اینجا بود،زمانی که [[تایوین لنیستر|لرد تایوین]] جسد کودکان شاهزاده [[ریگار تارگرین|ریگار]] را، پیچیده شده در بالاپوش خاندان لنیستر، روبروی تخت آهنین قرار داد. با دیدن دختر می‌شد فهمید که شه‌دخت رینیس بوده، اما پسره...یک تکه جمجمه خونین که مغزش دیده می‌شد و صورتش از بین رفته بود، به همراه چند تار موی نقره ای رنگ. هیچ کدام از ما نتوانستیم خیلی به آن نگاه کنیم. تایوین گفت که آن شاهزاده اگان است، و همه ما قبول کردیم.{{رف|ربا|موخره}}|افکار [[کوان لنیستر]]}}
{{نقل قول|کوان لنیستر اینجا بود،زمانی که [[تایوین لنیستر|لرد تایوین]] جسد کودکان شاهزاده [[ریگار تارگرین|ریگار]] را، پیچیده شده در بالاپوش خاندان لنیستر، روبروی تخت آهنین قرار داد. با دیدن دختر می‌شد فهمید که شه‌دخت رینیس بوده، اما پسره...یک تکه جمجمه خونین که مغزش دیده می‌شد و صورتش از بین رفته بود، به همراه چند تار موی نقره ای رنگ. هیچ کدام از ما نتوانستیم خیلی به آن نگاه کنیم. تایوین گفت که آن شاهزاده اگان است، و همه ما قبول کردیم.{{رف|ربا|موخره}}|افکار [[کوان لنیستر]]}}
خط ۱۳۰: خط ۱۳۴:
بعد از مرگ ریگار در [[نبرد ترایدنت|ترایدنت]], با وجود زنده بودن اگان، شاهزاده [[ویسریس تارگرین]] به وسیله پادشاه [[ایریس تارگرین دوم]] به عنوان وارث تاج و تخت انتخاب شد.{{رف|دیا| سقوط اژدهایان: پایان}} پس از [[غارت بارانداز پادشاه|مرگ ایریس]] ویسیریس در [[دراگون استون]] به عنوان پادشاه جدید اعلام شد.<ref>[[دنیایی از یخ و آتش]]، ریلا تارگرین</ref> بعد ها ویسیریس با دادن مقام [[شاهزاده دراگون استون]] به خواهرش، [[دنریس تارگرین|دنریس]]، او را جانشین خود اعلام کرد.{{رف|بتت|3}}{{رف|بتت|11}}
بعد از مرگ ریگار در [[نبرد ترایدنت|ترایدنت]], با وجود زنده بودن اگان، شاهزاده [[ویسریس تارگرین]] به وسیله پادشاه [[ایریس تارگرین دوم]] به عنوان وارث تاج و تخت انتخاب شد.{{رف|دیا| سقوط اژدهایان: پایان}} پس از [[غارت بارانداز پادشاه|مرگ ایریس]] ویسیریس در [[دراگون استون]] به عنوان پادشاه جدید اعلام شد.<ref>[[دنیایی از یخ و آتش]]، ریلا تارگرین</ref> بعد ها ویسیریس با دادن مقام [[شاهزاده دراگون استون]] به خواهرش، [[دنریس تارگرین|دنریس]]، او را جانشین خود اعلام کرد.{{رف|بتت|3}}{{رف|بتت|11}}


اگان, به مانند [[تیریون لنیستر]], باور دارد که طبق قوانین ادعای او برای تخت آهنین قوی تر از دنریس است.{{رف|ربا|22}}{{رف|ربا|24}} ,
اگان, به مانند [[تیریون لنیستر]]، باور دارد که طبق قوانین ادعای او برای تخت آهنین قوی تر از دنریس است.{{رف|ربا|22}}{{رف|ربا|24}}


{{نقل قول|پسران نخستین پسر بر پسر دوم برتری دارد.{{رف|نش|35}}}}
{{نقل قول|پسران نخستین پسر بر پسر دوم برتری دارد.{{رف|نش|35}}}}


اگان پسر [[ریگار تارگرین]], نخستین پسر [[ایریس تارگرین دوم]] است, که این باعث می‌شود, طبق قوانین, ادعای اگان نسبت به  [[ویسریس تارگرین|ویسریس]] (پسر دوم ایریس) و [[دنریس تارگرین|دنریس]] (دختر ایریس) قوی تر باشد.{{رف|نش|35}} اگرچه, اسناد موجود از اواخر حکومت ایریس دوم این حقیقت را زیر سوال می‌برد.{{رف|دیا| سقوط اژدهایان: پایان}}<ref>تالار گفتمانی از آتش و یخ:[http://asoiaf.westeros.org/index.php?/topic/120966-errors-in-the-woiaf/&do=findComment&comment=6801531 خطا هایی در دنیای یخ و آتش (March 10, 2015)] ''"گزارش تاریخی استاد یاندل از وقایع تاریخی"''</ref>
اگان پسر [[ریگار تارگرین]]، نخستین پسر [[ایریس تارگرین دوم]] است که این باعث می‌شود طبق قوانین ادعای اگان نسبت به  [[ویسریس تارگرین|ویسریس]] (پسر دوم ایریس) و [[دنریس تارگرین|دنریس]] (دختر ایریس) قوی تر باشد.{{رف|نش|35}} اگرچه اسناد موجود از اواخر حکومت ایریس دوم این حقیقت را زیر سوال می‌برد.{{رف|دیا| سقوط اژدهایان: پایان}}<ref>تالار گفتمانی از آتش و یخ:[http://asoiaf.westeros.org/index.php?/topic/120966-errors-in-the-woiaf/&do=findComment&comment=6801531 خطا هایی در دنیای یخ و آتش (March 10, 2015)] ''"گزارش تاریخی استاد یاندل از وقایع تاریخی"''</ref>


در تاریخ های {{تاریخ|92}} و {{تاریخ|101}}, پس از مرگ جانشین پادشاه [[جهریس تارگرین اول]] نحوه جانشینی در خاندان تارگرین زیر سوال رفت. در هر دو زمان, نزد لرد های وستروس، پسر پسر جوان تر بیشتر از پسر دختر مقبولیت داشت, نخستین بار پسر دوم پادشاه, [[بیلون تارگرین (پسر جهریس اول)|بیلون]], به پسر بزرگتر [[ایمون تارگرین (پسر جهریس اول)|جانشین]], ترجیح داده شد. [[رینیریا تارگرین (دختر ایمون)|رینیریا]], و پس از آن ، بعد از مرگ بیلون، با ترجیح دادن  [[ویسیریس تارگرین اول| پسر بزرگتر بیلون]] بر  [[لینور ولاریون|پسر رینیس]] .{{رف|دیا|پادشاهان تارگرین : جهریس اول}}  بر اساس نوشته استاد بزرگ [[گیلداین]], خیلی از مردم اعتقاد دارند, شورای {{تاریخ|101}} یک قانون جدید در خط وراثت ایجاد کرد : تخت آهنین نمی‌تواند به یک زن برسد, یا حتا پسر یک زن.{{رف|دیا| پادشاهان تارگرین : جهریس اول}} پادشاه ویسریس اول با وجود آنکه سه پسر داشت، با انتخاب دخترش، [[رینریا تارگرین|رینریا]]،به عنوان جانشین خواست تا این قانون را بشکند,{{Ref|TRP}}{{رف|دیا| پادشاهان تارگرین : ویسیریس اول}} و در آخر این مسئله منجر به یک جنگ داخلی به نام [[رقص اژدهایان]] شد.{{رف|شوم}}{{رف|دیا| پادشاهان تارگرین : اگون دوم}} زمانی که پادشاه [[بیلور تارگرین اول]] بدون فرزند پسر, یا جانشینی که از قیل اعلام شده باشد، مرد, جانشینی سه خواهر بیلور, به اندازه جانشینی عمویش (نزدیک ترین خویشاوند مذکر) مورد بحث قرار گرفت. در نهایت جانشینی خواهر های او رد شد.{{رف|دیا| پادشاهان تارگرین : ویسیریس دوم}} بعد ها در [[شورا بزرگ سال 233]], [[اگون تارگرین پنجم]] را با وجود آنکه [[میگور تارگرین (فرزند آئریون)|پسر کوچک]] [[آئریون تارگرین|برادر بزرگترش]] هنوز زنده بود، پادشاه اعلام کرد.{{رف|دیا| پادشاهان تارگرین :‌ میکار اول}}
در تاریخ های {{تاریخ|92}} و {{تاریخ|101}} پس از مرگ جانشین پادشاه [[جهریس تارگرین اول]] نحوه جانشینی در خاندان تارگرین زیر سوال رفت. در هر دو زمان نزد لرد های وستروس، پسر پسر جوان تر بیشتر از پسر دختر مقبولیت داشت، نخستین بار پسر دوم پادشاه، [[بیلون تارگرین (پسر جهریس اول)|بیلون]] به پسر بزرگتر [[ایمون تارگرین (پسر جهریس اول)|جانشین]] ترجیح داده شد. [[رینیریا تارگرین (دختر ایمون)|رینیریا]], و پس از آن ، بعد از مرگ بیلون، با ترجیح دادن  [[ویسیریس تارگرین اول| پسر بزرگتر بیلون]] بر  [[لینور ولاریون|پسر رینیس]] .{{رف|دیا|پادشاهان تارگرین : جهریس اول}}  بر اساس نوشته استاد بزرگ [[گیلداین]] خیلی از مردم اعتقاد دارند، شورای {{تاریخ|101}} یک قانون جدید در خط وراثت ایجاد کرد: تخت آهنین نمی‌تواند به یک زن برسد، یا حتی پسر یک زن.{{رف|دیا| پادشاهان تارگرین: جهریس اول}} پادشاه ویسریس اول با وجود آنکه سه پسر داشت، با انتخاب دخترش، [[رینریا تارگرین|رینریا]]،به عنوان جانشین خواست تا این قانون را بشکند{{Ref|TRP}}{{رف|دیا| پادشاهان تارگرین : ویسیریس اول}} و در آخر این مسئله منجر به یک جنگ داخلی به نام [[رقص اژدهایان]] شد.{{رف|شوم}}{{رف|دیا| پادشاهان تارگرین: اگون دوم}} زمانی که پادشاه [[بیلور تارگرین اول]] بدون فرزند پسر یا جانشینی که از قیل اعلام شده باشد، مرد، جانشینی سه خواهر بیلور به اندازه جانشینی عمویش (نزدیک ترین خویشاوند مذکر) مورد بحث قرار گرفت. در نهایت جانشینی خواهر های او رد شد.{{رف|دیا| پادشاهان تارگرین: ویسیریس دوم}} بعد ها در [[شورا بزرگ سال 233]] [[اگون تارگرین پنجم]] را با وجود آنکه [[میگور تارگرین (فرزند آئریون)|پسر کوچک]] [[آئریون تارگرین|برادر بزرگترش]] هنوز زنده بود، پادشاه اعلام کرد.{{رف|دیا| پادشاهان تارگرین :‌ میکار اول}}


پس از مرگ [[ویسریس تارگرین|برادر دنریس]] در [[ویس دوتراک]], دنریس خود را ملکه نامید.{{رف|بتت|54}} اگر اگان یک تارگرین باشد، ممکن است مردم [[وستروس]] ادعای او را قوی تر از ادعای دنریس بدانند. با این وجود, دنریس با قدرت خود و به وسیله‌ ی فتح شهر . حکمرانی بر آن تبدیل به ملکه  [[میرین]] شد.
پس از مرگ [[ویسریس تارگرین|برادر دنریس]] در [[ویس دوتراک]]، دنریس خود را ملکه نامید.{{رف|بتت|54}} اگر اگان یک تارگرین باشد، ممکن است مردم [[وستروس]] ادعای او را قوی تر از ادعای دنریس بدانند. با این وجود دنریس با قدرت خود و به وسیله‌ ی فتح شهر و حکمرانی بر آن تبدیل به ملکه  [[میرین]] شد.


از طرفی, هویت اگان تایید شده نیست, اما در این که دنریس، تارگرین است شکی نیست. در شورای کوچک [[ردکیپ]] هنگام بحث درباره [[اگان تارگرین (پسر ریگار)|مدعی تارگرین]], [[کوان لنیستر]] درباره دنریس می‌گوید
از طرفی هویت اگان تایید شده نیست. اما در این که دنریس، تارگرین است شکی نیست. در شورای کوچک [[ردکیپ]] هنگام بحث درباره [[اگان تارگرین (پسر ریگار)|مدعی تارگرین]]، [[کوان لنیستر]] درباره دنریس می‌گوید:


{{نقل قول|یک تارگرین دیگر, که هیچ کس نمی‌تواند خونش را زیر سوال ببرد. [[دنریس تارگرین|دنریس طوفان زاد]].{{رف|ربا|موخره}}}}
{{نقل قول|یک تارگرین دیگر که هیچ کس نمی‌تواند خونش را زیر سوال ببرد. [[دنریس تارگرین|دنریس طوفان زاد]].{{رف|ربا|موخره}}}}


در جریان ملاقات [[گولدن کمپانی]] با [[جان کانینگتون]] در [[ولانتیس]], رهبر گولدن کمپانی [[هری استرایکلند]] اشاره می‌کند که حقانیت اگان، قطعی نیست، و اگان می‌تواند با ازدواج با عمه اش به این مشکل پایان دهد.
در جریان ملاقات [[گولدن کمپانی]] با [[جان کانینگتون]] در [[ولانتیس]]، رهبر گولدن کمپانی [[هری استرایکلند]] اشاره می‌کند که حقانیت اگان، قطعی نیست، و اگان می‌تواند با ازدواج با عمه اش به این مشکل پایان دهد.


{{نقل قول|آفتاب مغزت رو تباه کرده, [[فرانکلین فلاورز|فلاورز]]؟ ما به [[دنریس تارگرین|دختره]] احتیاج داریم. ما به یک ازدواج نیاز داریم. اگر دنریس قبول کنه و اونو به همسری قبول کنه, هفت پادشاهی همین کار رو می‌کنند. بدون اون,لرد ها ادعای اون رو نادیده می‌گیرند و اون رو یک مدعی دروغین و یک کلاهبردار خطاب می‌کنند .{{رف|ربا|24}}}}
{{نقل قول|آفتاب مغزت رو تباه کرده [[فرانکلین فلاورز|فلاورز]]؟ ما به [[دنریس تارگرین|دختره]] احتیاج داریم. ما به یک ازدواج نیاز داریم. اگر دنریس قبول کنه و اونو به همسری قبول کنه هفت پادشاهی همین کار رو می‌کنند. بدون اون لرد ها ادعای اون رو نادیده می‌گیرند و اون رو یک مدعی دروغین و یک کلاهبردار خطاب می‌کنند.{{رف|ربا|24}}}}


== خانواده ==
== خانواده ==
۷۷۹

ویرایش