باریستان سلمی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۵۹۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۴
خط ۴۱: خط ۴۱:
=== گارد پادشاه ===
=== گارد پادشاه ===
در طول [[نافرمانی داسکندیل]] (Defiance of Duskendale) دست پادشاه، لرد [[تایوین لنیستر]]، سر باریستان را برای نجات پادشاه [[ایریس تارگرین دوم]] از اسارت، فرستاد. باریستان، سر [[سایمون هولارد]] (Symon Hollard) را بخاطر گرفتن انتقام مرگ برادر قسم خورده اش، سر [[گوین گانت]] (Gwayne Gaunt)، کشت و پادشاه را آزاد کرد. پس از نافرمانی، باریستان برای زنده گذاشتن [[دانتوس هولارد]] (Dontos Hollard) خردسال، به پادشاه التماس کرد و ایریس نیز از جان دانتوس گذشت. بعده ها در طی حکومت ایریس، در هنگام جنگ با گروهی قانون شکن به نام [[انجمن برادری جنگل پادشاه]] (Kingswood Brotherhood)، باریستان، بانو [[جین سوان]] (Jeyne Swann) و سپتای او را نجات داد و در نبردی تن به تن رهبر یاغیان، سر [[سایمون توین]] (Simon Toyne) را کشت. در طی تورنمنتی در [[استورمزاند]]، او شاهزاده [[ریگار تارگرین]] (Rhaegar Targaryen) را در مبارزه ی نهایی شکست داد و قهرمان تورنمنت شد.
در طول [[نافرمانی داسکندیل]] (Defiance of Duskendale) دست پادشاه، لرد [[تایوین لنیستر]]، سر باریستان را برای نجات پادشاه [[ایریس تارگرین دوم]] از اسارت، فرستاد. باریستان، سر [[سایمون هولارد]] (Symon Hollard) را بخاطر گرفتن انتقام مرگ برادر قسم خورده اش، سر [[گوین گانت]] (Gwayne Gaunt)، کشت و پادشاه را آزاد کرد. پس از نافرمانی، باریستان برای زنده گذاشتن [[دانتوس هولارد]] (Dontos Hollard) خردسال، به پادشاه التماس کرد و ایریس نیز از جان دانتوس گذشت. بعده ها در طی حکومت ایریس، در هنگام جنگ با گروهی قانون شکن به نام [[انجمن برادری جنگل پادشاه]] (Kingswood Brotherhood)، باریستان، بانو [[جین سوان]] (Jeyne Swann) و سپتای او را نجات داد و در نبردی تن به تن رهبر یاغیان، سر [[سایمون توین]] (Simon Toyne) را کشت. در طی تورنمنتی در [[استورمزاند]]، او شاهزاده [[ریگار تارگرین]] (Rhaegar Targaryen) را در مبارزه ی نهایی شکست داد و قهرمان تورنمنت شد.
مانند دیگر برادران قسم خورده اش در [[گارد پادشاه]]، او نیز در [[تورنمنت هارن هال]] حضور داشت. او شیثفته ی زیبایی بانو [[آشارا داین ]] (Ashara Dayne) شده بود، اگرچه نمی توانست این تمایلش را نشان دهد. او برنامه داشت که اگر تورنمنت را ببرد، آشارا تاج [[ملکه ی عشق و زیبایی]] (Queen of Love and Beauty) را به آشارا بدهد، اما در دور آخر توسط شاهزاده [[ریگار تارگرین]] از روی اسب انداخته شد و شکست خورد. سپس شاهزاده ریگار، [[لیانا استارک]] (Lyanna Stark) را ملکه ی عشق و زیبایی خود کرد و با این عمل اولین زنجیر از اتفاقاتی را که منجر به [[شورش رابرت]] شد را درست کرد. سلمی با تعجب با خود فکر می کند که تنها اگر او شاهزاده ریگار را در تونمنت شکست می داد، می توانست از بروز جنگ و نابودی [[خاندان تارگرین]] جلوگیری کند. او همچنین تصور می کند که اگر تورنمنت را برده بود و آشارا را ملکه ی عشق و زیبایی کرده بود، شاید آشارا به جای ''"" استارک ""'' به او توجه می کرد. او فکر می کند که عشق ناگفته و پنهان مانده اش به آشارا، یکی از بزرگترین شکست های او است.
۱٬۹۴۶

ویرایش