جان اسنو: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ سپتامبر ۲۰۱۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:




جان دو جفت دستکش می پوشید، به خاطر اینکه دست راستش سوخته بود، و اگر در دست چپش، فقط یک دستکش می پوشید، احساس حماقت به او دست می داد. {{رف|نش|6}} جان به عنوان یکی از اعضاء گروهی بود که برای بررسی جنگلهای خالی از سکنه شده ی شمال در پشت دیوار، می رفتند، انتخاب شد، تا همچنین ببیند چه اتفاقی برای گشتی های ناپدید شده، از جمله عمویش [[بنجن استارک]] افتاده است. وقتی به منطقه ی " [[مشت نخستین  انسانها]] " (Fist of the First Men) رسیدند، جان به همراه یکی از سه گروه گشتی، که برای تحقیق به سمت کوهستان حرکت کردند، به رهبری [[کورین نصفه دست]] (Qhorin Halfhand) انتخاب شد. {{رف|نش|43}} در گردنه ی [[اسکایرلینگ]] (Skirling)  آنها به یک گروه وحشی برخورد می کنند، جان یکی از کسانی است که برای گرفتن آنها انتخاب شد، پس از کشتن یکی از وحشی ها، پی می برد که یکی دیگر از وحشی ها یک زن است، با نام [[ییگریت]] (Ygritte) ، که توسط جان اسیر می شود، اما وقتی کورین به او دستور می دهد که ترتیب او را بدهد، جان مخفیانه او را آزاد میکند.{{رف|نش|51}} گروه کمی دیرتر توسط وحشی ها به رهبری [[اسکلت]] (Rattleshirt) ردیابی و تعقیب می شود.{{رف|نش|53}} قبل از اسیر شدن توسط آنها، [[کورین]] به جان دستور میده ، به وحشی ها ملحق شود و نقشه های آنها را کشف کند، و تظاهر به خائن بودن جان می کند. ییگریت، یکی از افراد گروه Rattleshirt بود، و بر این باور بود که جان بعد از کشتن [[هفهند]] به دستور اسکلت (Rattleshirt) راه خود را عوض کرده است.{{رف|نش|68}}
جان دو جفت دستکش می پوشید، به خاطر اینکه دست راستش سوخته بود، و اگر در دست چپش، فقط یک دستکش می پوشید، احساس حماقت به او دست می داد. {{رف|نش|6}} جان به عنوان یکی از اعضاء گروهی بود که برای بررسی جنگلهای خالی از سکنه شده ی شمال در پشت دیوار، می رفتند، انتخاب شد، تا همچنین ببیند چه اتفاقی برای گشتی های ناپدید شده، از جمله عمویش [[بنجن استارک]] افتاده است. وقتی به منطقه ی " [[مشت نخستین  انسانها]] " (Fist of the First Men) رسیدند، جان به همراه یکی از سه گروه گشتی، که برای تحقیق به سمت کوهستان حرکت کردند، به رهبری [[کورین نصفه دست]] (Qhorin Halfhand) انتخاب شد. {{رف|نش|43}} در گردنه ی [[اسکایرلینگ]] (Skirling)  آنها به یک گروه وحشی برخورد می کنند، جان یکی از کسانی است که برای گرفتن آنها انتخاب شد، پس از کشتن یکی از وحشی ها، پی می برد که یکی دیگر از وحشی ها یک زن است، با نام [[ییگریت]] (Ygritte) ، که توسط جان اسیر می شود، اما وقتی کورین به او دستور می دهد که ترتیب او را بدهد، جان مخفیانه او را آزاد میکند.{{رف|نش|51}} گروه کمی دیرتر توسط وحشی ها به رهبری [[اسکلت]] (Rattleshirt) ردیابی و تعقیب می شود.{{رف|نش|53}} قبل از اسیر شدن توسط آنها، کورین به جان دستور میده ، به وحشی ها ملحق شود و نقشه های آنها را کشف کند، و تظاهر به خائن بودن جان می کند. ییگریت، یکی از افراد گروه Rattleshirt بود، و بر این باور بود که جان بعد از کشتن [[هفهند]] به دستور اسکلت (Rattleshirt) راه خود را عوض کرده است.{{رف|نش|68}}
   
   
=== یورش شمشیرها===  
=== یورش شمشیرها===  


جان با [[منس ریدر]] (Mance Rayder) ملاقات کرد و او را متقاعد ساخت که ترک او از نگهبانی شب، صادقانه است. در حین مکالمه با منس ریدر، جان در می‌یابد که برنامهٔ او، حمله به [[هفت پادشاهی]] (Seven Kingdoms) است. بعد از مدتی، جان قسم پاکدامنی خود را می‌شکند، و عاشق [[ییگریت]] می‌شود. جان بین خیانت به او و ترک دیوار به تردید می‌افتد. جان به ماموریت گروه ([[استایر]] Styr) برای بالا رفتن از دیوار می‌پیوندد تا از دیوار بالا بروند و به معدود افراد باقی مانده در [[کسل بلک]] حمله کنند (Castle Black).  
جان با [[منس ریدر]] (Mance Rayder) ملاقات کرد و او را متقاعد ساخت که ترک او از نگهبانی شب، صادقانه است. در حین مکالمه با منس ریدر، جان در می‌یابد که برنامهٔ او، حمله به [[هفت پادشاهی]] (Seven Kingdoms) است. بعد از مدتی، جان قسم پاکدامنی خود را می‌شکند، و عاشق [[ییگریت]] می‌شود. جان بین خیانت به او و ترک دیوار به تردید می‌افتد. جان به ماموریت گروه ([[استایر]] Styr) برای بالا رفتن از دیوار می‌پیوندد تا از دیوار بالا بروند و به معدود افراد باقی مانده در [[کسل بلک]] حمله کنند (Castle Black).  
{{اسپویلر|بعد از بالا رفتن از دیوار او فرصت فرار از دست وحشی‌ها، که در نزدیکی [[کوئینز کرون]] (تاج ملکه-Queenscrown) مورد حمله [[سامر]] (Summer) قرار گرفته‌اند، پیدا می‌کند. او با دست پاچگی سوار اسب می‌شود و موفق به فرار می‌شود، اما در همین حال یک تیر به پای او اصابت می‌کند. جان از جراحت تیر نجات پیدا می‌کند و خود را به [[کسل بلک]] (Castle Black) می‌رساند، در آنجا مطلع می‌شود که برادرانش [[برن]] و [[ریکان]]، به دستور [[تیان گریجوی]] (Theon Greyjoy) کشته شده‌اند. او در [[نبرد کسل بلک|دفاع از کسل بلک]] علیه مهاجمان استایر به [[دونال نوی]] (Donal Noye) کمک می‌کند. تمام مهاجمان از جمله [[ییگریت]] که در بازوی جان، بااندوه جان می‌دهد، کشته می‌شوند. بعد از مرگ دونال، جان رهبری دیوار علیه حملهٔ احتمالی [[منس ریدر]] را به عهده گرفت. جان با استفاده از قدرت رهبری ذاتی خویش، با موفقیت دیوار را علیه حملهٔ قریب الوقوع، برای چند روز نگه می‌دارد. با این حال، پس از ورود [[آلیسر تورن]] (Alliser Thorne) و [[جانوس سلینت]] (Janos Slynt) جان به خاطر اقدام عجولانه اش بازداشت می‌شود و به یک سلول یخی فرستاده می شود. جایی که او به خاطر فرار از خدمت و کشتن [[کورین هفهند]] خود را در خطر اعدام می بیند. بعد از شهادت ایمون برای رشادت و توانایی که جان در مقابل حمله وحشی ها به خرج داد، ترون و سلینت پی می برند که نمی توانند او را به خاطر محبوبیتی که در دیوار کسب کرده است، گردن بزنند. بنابراین او را مجبور به اقدام برای ترور [[منس ریدر]]، در طی یک مذاکره می‌کنند، به امید اینکه طی این اقدام جان خود را از دست دهد. در طی مذاکره، منس ادعا می کند که [[شیپور زمستان]] را دارد، و می تواند سبب سقوط دیوار شود. او فاش می کند که دلیل حمله وحشی ها، تسخیر دیوار نیست، بلکه فرار از آدرها است. او پیشنهاد می کند در ازای دادن شیپور به آنها، اجازه دهند وحشی ها با امنیت به سمت جنوب دیوار بروند، البته تحت فرمان لردها و قوانینشان قرار نگیرند. قبل از حمله جان به منس ریدر، نیروهای [[استنیس براتیون|استنیس]] غافلگیرانه در مسیر وحشی‌ها ظاهر می‌شوند.  
{{اسپویلر|بعد از بالا رفتن از دیوار او فرصت فرار از دست وحشی‌ها، که در نزدیکی [[کوئینز کرون]] (تاج ملکه-Queenscrown) مورد حمله [[سامر]] (Summer) قرار گرفته‌اند، پیدا می‌کند. او با دست پاچگی سوار اسب می‌شود و موفق به فرار می‌شود، اما در همین حال یک تیر به پای او اصابت می‌کند. جان از جراحت تیر نجات پیدا می‌کند و خود را به [[کسل بلک]] (Castle Black) می‌رساند، در آنجا مطلع می‌شود که برادرانش [[برن]] و [[ریکان]]، به دستور [[تیان گریجوی]] (Theon Greyjoy) کشته شده‌اند. او در [[نبرد کسل بلک|دفاع از کسل بلک]] علیه مهاجمان استایر به [[دونال نوی]] (Donal Noye) کمک می‌کند. تمام مهاجمان از جمله [[ییگریت]] که در بازوی جان، بااندوه جان می‌دهد، کشته می‌شوند. بعد از مرگ دونال، جان رهبری دیوار علیه حملهٔ احتمالی [[منس ریدر]] را به عهده گرفت. جان با استفاده از قدرت رهبری ذاتی خویش، با موفقیت دیوار را علیه حملهٔ قریب الوقوع، برای چند روز نگه می‌دارد. با این حال، پس از ورود [[آلیسر تورن]] (Alliser Thorne) و [[جانوس سلینت]] (Janos Slynt) جان به خاطر اقدام عجولانه اش بازداشت می‌شود و به یک سلول یخی فرستاده می شود. جایی که او به خاطر فرار از خدمت و کشتن [[کورین نصفه دست]] خود را در خطر اعدام می بیند. بعد از شهادت ایمون برای رشادت و توانایی که جان در مقابل حمله وحشی ها به خرج داد، ترون و سلینت پی می برند که نمی توانند او را به خاطر محبوبیتی که در دیوار کسب کرده است، گردن بزنند. بنابراین او را مجبور به اقدام برای ترور [[منس ریدر]]، در طی یک مذاکره می‌کنند، به امید اینکه طی این اقدام جان خود را از دست دهد. در طی مذاکره، منس ادعا می کند که [[شیپور زمستان]] را دارد، و می تواند سبب سقوط دیوار شود. او فاش می کند که دلیل حمله وحشی ها، تسخیر دیوار نیست، بلکه فرار از آدرها است. او پیشنهاد می کند در ازای دادن شیپور به آنها، اجازه دهند وحشی ها با امنیت به سمت جنوب دیوار بروند، البته تحت فرمان لردها و قوانینشان قرار نگیرند. قبل از حمله جان به منس ریدر، نیروهای [[استنیس براتیون|استنیس]] غافلگیرانه در مسیر وحشی‌ها ظاهر می‌شوند.  
خدمت جان برای دفاع از دیوار، برای او، محبوبیت در بین عموم را فراهم می‌کند و همین امر سبب آزادی او از زندان می‌شود. با تلاشهای سمول تارلی، جان به عنوان یکی از کاندیدهای پست فرمانده دیوار، بین جناحهای رقیب در نگهبانان شب، رای آورد و در حالی به عنوان ۹۹۸ مین فرماندهٔ دیوار انتخاب شد که پیشنهاد [[استنیس]] را مبنی بر مشروعیت بخشیدن به حرامزادگی جان به عنوان لرد استارک و فرماندهٔ وینترفل شدن، در صورت پذیرش استنیس به عنوان پادشاه، را رد کرد. او در اولین اقدامی که به عنوان فرماندهٔ دیوار انجام داد، خنثی کردن نقشهٔ کاهنهٔ [[استنیس]]، یعنی [[ملیساندر]] (Melisandre) بود، و بچهٔ منس ریدر را به طور مخفیانه، با هویت جعلی به خارج از [[دیوار]] فرستاد.
خدمت جان برای دفاع از دیوار، برای او، محبوبیت در بین عموم را فراهم می‌کند و همین امر سبب آزادی او از زندان می‌شود. با تلاشهای سمول تارلی، جان به عنوان یکی از کاندیدهای پست فرمانده دیوار، بین جناحهای رقیب در نگهبانان شب، رای آورد و در حالی به عنوان ۹۹۸ مین فرماندهٔ دیوار انتخاب شد که پیشنهاد [[استنیس]] را مبنی بر مشروعیت بخشیدن به حرامزادگی جان به عنوان لرد استارک و فرماندهٔ وینترفل شدن، در صورت پذیرش استنیس به عنوان پادشاه، را رد کرد. او در اولین اقدامی که به عنوان فرماندهٔ دیوار انجام داد، خنثی کردن نقشهٔ کاهنهٔ [[استنیس]]، یعنی [[ملیساندر]] (Melisandre) بود، و بچهٔ منس ریدر را به طور مخفیانه، با هویت جعلی به خارج از [[دیوار]] فرستاد.
}}
}}
۵۰

ویرایش